مشروطه

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس



پروین اعتصامی را هنوز خوب نمی‌شناسیم، حتی ما همشهریان پروین، مردمان شهر تبریز که به اولین‌های ارزشمندش همیشه بالیده‌ایم و فرهنگ‌پروریش را ستایش کرده‌ایم هم او را به شایستگی نمی‌شناسیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز تولد یافت؛ پدرش یوسف اعتصامی مشهور به اعتصام‌الملک آشتیانی فرزند میرزا ابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی و مادرش بانو اختر فتوحی فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به «شوری» از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز و آذربایجانی بودند.

می‌توان با حسرت دانست که اختر چرخ ادب در شب ۱۵ فروردین سال ۱۳۲۰ خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی به خاک سیاهی سپردند که بالین او شده بود.

طلوع و غروب اختر چرخ ادب «پروین اعتصامی»

گویند نخستین زن شاعر ایران زمین است، اغراق هم نیست خوب درخشید بد دیده شد، مستعد بود، دنیا ظرف خوبی نبود، ناشناخت زیست و در گذشت، او پروینی شد درخشان بر تارک تاریخ ادبیات زبان و ادبیات فارسی.

پدرش او را پروین نام نهاد چون به درستی از ذوق و قریحه دخترش شناخت داشت، پروین اعتصامی در روز های پایانی سال اسفند ۱۲۸۵ در تبریز متولد شد، او فرزند یوسف اعتصامی (اعتصام‌الملک آشتیانی) پدرش میرزا ابراهیم آشتیانی بود؛ یوسف اعتصامی، پدر پروین نویسنده و مترجم بود. که ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می‌کرد. او پشتوانه خوبی برای پروین بود تا حدی که استعداد دخترش را زودتر متوجه شد.

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس

* آشنایی با مشروطه‌خواهان

در سال ۱۲۹۱ یوسف اعتصامی به همراه خانواده‌اش از تبریز به تهران مهاجرت کرد؛ به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطه‌خواهان و چهره‌های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان‌های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت.

* ازدواجی که ذوق هنری را ندیده گرفت/ زخمی که پروین هرگز از آن ناله نکرد

پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل الله همایون فال» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت.

او که در خانه‌ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طبع مخالف نمی‌توانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه‌اش در مرداد ماه ۱۳۱۴ طلاق گرفت.

با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود. در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ در زمان ریاست دکتر عیسی صدیق بر دانش‌سرای عالی، پروین به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن، مشغول به کار شد. او ۳۵ سال داشت که درگذشت.

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس

* انتشار دیوان و تشویق بهار

پروین به تشویق ملک‌الشعرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را توسط چاپخانه مجلس منتشر کرد، ولی مرگ پدرش در دی ماه ۱۳۱۶ در سن ۶۳ سالگی، ضربه هولناک دیگری به روح حساس او وارد کرد که عمق آن را در مرثیه‌ای که در سوگ پدر سروده‌ است، به خوبی می‌توان احساس کرد: “پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل”

* دیوان و مجموعه آثار ؛ تقسیم اشعار به دو دسته سبک خراسانی و عراقی

دیوان پروین، شامل ۲۴۸ قطعه شعر است، که از آن میان ۶۵ قطعه به صورت مناظره است. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را با دیدهٔ انتقادی به تصویر کشیده‌است. در میان اشعار پروین، تعداد زیادی شعر به صورت مناظره میان اشیاء، حیوانات و گیاهان وجود دارد.

درون مایه اشعار او بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصت ها، نصیحت‌های اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیاست.در شعر پروین استفاده‌هایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.

اشعار او را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول که به سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت است و بیشتر به اشعار ناصرخسرو شبیه ‌است. دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی به ویژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدی نزدیک است. این دسته از اشعار پروین شهرت بیشتری دارند.

* غروب یک پروین از میان زمینی‌ها

پروین اعتصامی عاقبت در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس

شعر روی قبر پروین اعتصامی

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی ز ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند

دل بی دوست دلی غمگین است

خاک در دیده بسی جان فرساست

سنگ بر سینه بسی سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد

هر که را چشم حقیقت بین است

هر که باشی و ز هر جا برسی

آخرین منزل هستی این است

آدمی هر چه توانگر باشد

چون بدین نقطه رسید مسکین است

اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسلیم و ادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آنکس که در این محنت گاه

خاطری را سبب تسکین است

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شعر روی سنگ قبر «پروین اعتصامی»+عکس بیشتر بخوانید »

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «رضا اسماعیلی» پژوهشگر و منتقد ادبی در نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز به ضرورت برگزاری جلساتی درباره شعر اعتراضی اشاره کرد و اظهار داشت: در جریان اتفاقات اخیری که در کشور رخ داد، جامعه انتظار داشت که اصحاب فکر و فرهنگ، نویسندگان، شاعران بخصوص شاعران گفتمان انقلاب اسلامی که همیشه دغدغه‌مند بوده‌اند و در صحنه‌های تاریخ انقلاب حضور داشتند، در خصوص وقایع و اتفاقات اجتماعی اخیر واکنش نشان دهند و موضع خود را مشخص کنند و احساس من در این باره این است که ما کمی منفعلانه عمل کرده‌ایم؛ یعنی آنگونه که شایسته و بایسته است حضور تاثیرگذار و فعال نداشتیم و همین باعث شد در مقابل افکار عمومی قرار بگیریم.

حوزه هنری کرسی آزاداندیشی برگزار کند

وی افزود: در این میان حوزه هنری هم به عنوان پاتوق شاعران و ادیبان و هنرمندان انقلاب اسلامی این حق مسلم را دارد که با برگزاری برنامه و نشست‌های مختلفی، از اهالی فکر و فرهنگ دعوت کند تا با تعامل، هم‌اندیشی و هم‌افزایی، حضوری موثر در عرصه اتفاقات اخیر شکل دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره برپایی کرسی آزاداندیشی اعلام کرد: برگزار نشدن این کرسی‌ها بخاطر محافظه‌کاری و تنگ‌نظری مدیران میانی است که دغدغه حفظ موقعیت خود را دارند و بر همین اساس لازم است حوزه هنری که محل رفت و آمد نخبگان، فرهیختگان و اهالی فکر و ادب است، در برگزاری نشست‌هایی چون شعر اعتراضی پیش‌قدم و پرچمدار شود.

وی برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را راهکاری برای برون رفت از مشکلات امروز جامعه معرفی کرد و سپس درباره رسالت هنر و هنرمند گفت: تولستوی، کتابی در فلسفه هنر به نام «هنر چیست» دارد که در آن می‌گوید هنر باید ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب برقرار کند، طوریکه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد؛ بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای اتحاد مردم از طریق ارتباط را داشته باشد و انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا دهد. این مباحث به آموزه‌های دینی ما بسیار نزدیک است چراکه درون مایه هنر اسلامی نیز تعهد است.

مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی

اسماعیلی در بخش بعدی سخنانش به مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی اشاره کرد که شامل محتوای ارجمند انسانی، صداقت و صمیمیت در خلق آثار هنری، بیان احساسات و عواطفی که روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشد و همچنین سادگی و صراحت است.

وی در ادامه گفت: هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و همچنین حلقه پیوند دولتمردان و مسئولان، با افکار عمومی باشد؛ یعنی هنرمند نباید خود را تافته جدا بافته بداند، بلکه با توجه به دغدغه مردم باید مطالبات را به صورت تلطیف شده و با لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی به مسئولان انتقال دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه با مطرح کردن این سوال که آیا در طول سه ماه اخیر، هنرمند به رسالت خود عمل کرده؟ گفت: من می‌گویم نتوانسته‌ایم حرف مردم را به گوش دولتمردان برسانیم. نکته مهم این است که هنرمند و ادیب باید خرجش را از سیاستمداران جدا کند، چراکه سیاستمدار به اقتضای رسالتی که دارد، امنیت اجتماعی و مصلحت را در نظر می‌گیرد ولی هنرمند و ادیب باید با زبان ادبی با مردم صحبت کند؛ یعنی ما باید با ادبیات به عرصه سیاست ورود پیدا کنیم.

هنرمندان همواره به دنبال آرمان‌گرایی بوده‌اند

اسماعیلی در بخش دیگری از سخنانش، رسالت هنرمند را مطالبه‌گری دانست و ادامه داد: همواره هنرمندان در تمام دوره‌ها دنبال آرمان‌گرایی بودند و همواره وضع موجود را برای دستیابی به وضع مطلوب نقد می‌کردند. هنرمندان همیشه سعی می‌کردند فاصله بین حقیقت و واقعیت را کم کنند و با ترسیم آرمان‌شهر و مدینه فاضله، سعی در نشان دادن افق موعود به جامعه داشتند. با ترویج عدالت و ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی جامعه را به سمت آرمان شهر دعوت می‌کردند و بر همین اساس هم اکثر هنرمندان روحی لطیف و تعهد انسانی دارند.

وی بیان کرد: اکثر هنرمندان نمی‌توانند به فطرت انسانی خود پشت پا بزنند؛ بنابراین از میان هزاران هنرمند، شاید یک نفر دچار تخلف و جرم شود. اگر نگاهی به شاعران قبل از انقلاب اسلامی هم داشته باشیم، می‌بینیم افرادی چون نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و … اگرچه گاه دیدگاه‌های تند سیاسی و اجتماعی داشتند، ولی در مواجهه با آثارشان متوجه می‌شویم که چه روح لطیفی داشتند و همیشه دنبال احیای کرامت‌های انسانی بوده‌اند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه سیاستمداران باید وارد گفتمان با هنرمندان شوند تا بجای آتش ریختن در خشم مردم تلطیف‌سازی فضا انجام شود تصریح کرد: هنرمندان انقلاب اسلامی دلسوزان انقلاب هستند و ثابت کرده‌اند که پای انقلاب می‌ایستند. آنها دغدغه‌مندانه انتقاد کرده‌اند و حتی هزینه پرداخت کرده‌اند و امروز هم به همین کار مشغول هستند.

اعتراض فرزند درد است

وی با اشاره به اینکه نباید در عالم ادبیات تابوسازی کنیم به معرفی شعر اعتراض پرداخت و گفت: اعتراض فرزند درد است و فریاد طبیعی‌ترین عکس‌العمل در زمان ایجاد درد محسوب می‌شود و اکنون که شاعران فریاد اعتراضی دارند و جامعه ملتهب شده می‌گویند که دردی وجود دارد و باید دنبال التیام آن باشیم پس اگر بخواهیم صداها را خاموش کنیم و بگوییم اوضاع عادی و هیچ اتفاقی نیفتاده است خودمان متضرر می‌شویم.

اسماعیلی افزود: شاعر اگر فریاد نکشد و درد را نشان سیاستمدار ندهد دچار فروپاشی اجتماعی خواهیم شد بنابراین باید درد را تشخیص داد تا به دنبال درمان رفت.

وی بیان کرد: از شعر اعتراض به عنوان شعر مقاومت، شعر زیرزمینی، شعر انتقادی، شعر پرخاش و شعر ستیز نام برده می‌شود و اگر بخواهیم سابقه شعر اعتراض را در ادبیات فارسی بررسی کنیم به سده ۵ و ۶ یعنی زمان ناصر خسرو و سنایی غزنوی باز می‌گرددکه دست روی دردهای اجتماعی گذاشتند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با معرفی حافظ به عنوان سیاسی‌ترین شاعر ادبیات ما به عصر مشروطه که زمان شاعران منتقدی چون ایرج میرزا، عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی بوده اشاره کرد و گفت: ما فکر می‌کنیم شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار جدیدی است؛ در حالیکه من ردپای آن را در عصر مشروطه یافتم و متوجه شدم این شعار به عصر مشروطه بر می‌گردد؛ چراکه شعار «وطن، زن، آزادی» شعار مشروطه‌خواهان بوده است و اتفاقا در عصر مشروطه، شاعران، زنان را مخاطب خود قرار می‌دادند؛ چراکه متاسفانه ادبیات ما زن‌ستیز بوده و جنبه‌های شخصیتی زن نادیده گرفته می‌شده است؛ بنابراین در عصر مشروطه مخاطب نهضت عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی زنان بودند.

وی با اشاره به وضعیت شعر اعتراض در دوره انقلاب اسلامی تشریح کرد: معتقدم شاعران انقلاب اسلامی در حوزه شعر اعتراضی، شعر انتقادی و شعر سیاسی و اجتماعی سنگ تمام گذاشتند و با تحمل ریاضت‌های فراوان، کم‌فروشی نکردند. افرادی چون احمد زارعی، الگوهایی چون شهید بهشتی و حضرت امام (ره) را داشتند و بدون هیچ ترسی به عنوان چهره‌های عدالت‌طلب و آزادی‌خواه فریاد می‌کشیدند. در نسل اول انقلاب شاعرانی چون سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، حمید سبزواری و طاهره صفارزاده این راه را ادامه دادند و در ادامه امروز می‌بینیم که شاعران دهه ۸۰ از جمله علی محمد مودب و سعید بیابانکی فریاد عدالت‌خواهی سر می‌دهند.

مولفه‌های شعر اعتراض

اسماعیلی با خواندن شعر انتقادی «شکر ایزد! فناوری داریم» از توجه سعید بیابانکی به مطالبات و انتظارات مردم در قالب شعر اشاره کرد. وی در ادامه نشانه‌ها و مولفه‌های شعر اعتراض را معرفی کرد که شامل ملیت، ایران دوستی و وطن دوستی، عدالت خواهی، آزادی‌خواهی، ظلم ستیزی، روشنگری و اصلاح‌طلبی، حقوق شهروندی، افتخار و غرور ملی و ترویج قانون‌مندی است.

وی یکی از رسالت‌های شاعران معترض را تقویت روح همبستگی و اتحاد ملی دانست و آزادی را اصلی‌ترین کلیدواژه شعرهای سیاسی اجتماعی معرفی کرد.

مخاطب شعر اعتراض عموم مردم هستند

در بخش دیگری از این نشست علی داودی (شاعر و طنزپرداز) ویژگی‌های شعر اعتراض را با توجه به حوادث اخیر تشریح کرد.

وی گفت: شعر اعتراض و اساسا اعتراض، بیش از اینکه از گونه شعر شمرده شود به ذات شعر برمی‌گردد؛ زیرا شعر یک پدیده و رفتار منتقد و مهاجم است و همانطور که در عنصر زبان تصرف می‌کند به همان نسبت در جهان نیز تصرف می‌کند.

داودی افزود: ما در بحث اعتراض، به یک زبان صریح می‌رسیم؛ چراکه مخاطب عام است و در اینجا اتفاقا عناصر شعری عقب می‌نشینند و با صراحت بیشتری شاعر صحبت خود را مطرح می‌کند. این فضای سیاه و سفید امروزه چندان مطرح نیست؛ چراکه جامعه امروز ما، جامعه خاکستری‌ها است؛ یعنی ما در جامعه‌ای هستیم که با تنوع مختلفی از نوع نگاه در کنار هم زندگی می‌کنیم؛ بنابراین شعر اعتراض امروز با شعر ۲۰ سال پیش مطابقت ندارد و بیشتر دادخواهی است و بیشتر سمت و سوی اصلاح دارد.

در ادامه این نشست، اسماعیلی، شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به انواع اعتراض و تقسیم‌بندی شاعران معترض پرداخت و گفت: اعتراض یا برون مرزی و جهانی است (مثل اعتراض به مظالم جهانی) و یا درون مرزی که نمونه آن مشروطه است که به استبداد داخلی اعتراض داشت.

وی نمونه‌هایی از اعتراض درون مرزی را اعتراض به شکاف طبقاتی، اعتراض به فاصله اجتماعی، اعتراض به تورم و گرانی، اعتراض به فقر و بیکاری، اعتراض به کارتن خوابی و فقدان آزادی معرفی کرد و در دسته‌بندی شاعران یک قشر را شاعرانی دانست که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی نقد دارند و با هدف اصلاح ساختار خواهان بازسازی نظام سیاسی هستند؛ دسته دوم شاعران اعتراضی نیز از نگاه او، نقد برون گفتمانی و خارج از چارچوب نظام جمهوری اسلامی دارند و هدفشان مخالفت، نه گفتن به نظام و جدایی دین از سیاست است.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی شاعران انقلاب اسلامی را به دو دسته اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کرد و در ادامه به شاعران فراجناحی مستقل و آزاد که ادعا دارند عضو حزب و جناحی نیستند، پرداخت.

وی همچنین شاعران فراجناحی را در دو دسته فعال و بالفعل معرفی کرد که شاعران فراجناحی فعال، شاعرانی هستند که دغدغه‌مندانه شعر می‌گویند و هدفشان توسعه آزادی‌خواهی در جامعه است. وی این دسته را شاعرانی دانست که از دولت، خواهان به رسمیت شناختن حداقل حقوق شهروندی هستند.

اسماعیلی همچنین شاعران فراجناحی غیرفعال را شعرایی معرفی کرد که شعر گفته‌اند اما منتظر مساعد شدن شرایط برای انتشارشان هستند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به ضرورت رعایت ادب در اشعار اعتراضی اشاره کرد و گفت: ادبیات ذاتش مودب بودن و فرهیختگی است و شعر اعتراضی با حفظ اخلاق به نقد می‌پردازد؛ پس اگر انتقادها با استدلال و عقلانیت همراه باشد از سوی مسئولان پذیرفته می‌شود و به اصلاح منتهی خواهد شد.

شعر اشتلم

در بخش پایانی نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز، محمدرضا سنگری (نویسنده و پژوهشگر و رئیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری) به پیشینه عجیب اعتراض انسان اشاره کرد و گفت: بحث اعتراض دامنه بسیار وسیعی دارد و یک حوزه شعر اعتراض که من نام آن را «شعر اشتلم» گذاشته‌ام شعری است که انسان در آن به خدا و هستی معترض است.

وی گونه‌ای دیگر از اعتراض را به ناسازی وجود خود انسان مربوط دانست که در عرصه ادبیات اصلا کاویده نشده است.

سنگری اظهار کرد: همه ما با اعتراض زیست می‌کنیم و دائم به خویش معترض هستیم و این اعتراض شاخه بزرگی دارد که در هیچ دوره‌ای از تاریخ به اندازه عصر انقلاب اسلامی نیست؛ به طوریکه شاعر این برهه خودستیز است و به عبارتی خود اتهامی می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره انقلاب اسلامی شعر اعتراض وجود نداشته و هیچ جمعی به اندازه شاعران انقلاب معترض نبوده‌اند، به اشعاری اشاره کرد که حکایت از نقد شاعران نسبت به جامعه و مسئولان داشت.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند بیشتر بخوانید »

فیلم/ شیخ فضل الله نوری شهید راه آزادی و عدالت

فیلم/ شیخ فضل الله نوری شهید راه آزادی و عدالت

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ شیخ فضل الله نوری شهید راه آزادی و عدالت بیشتر بخوانید »

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ناصر قوامی این سخنان را در حالی ادا کرده که کارنامه دولت روحانی پس از 8 سال، موجب نارضایتی شدید مردم شده اما آقای قوامی پس از 8 سال که صدای مردم از این سوء مدیریت و خلف وعده‌ها درآمده و دولت روحانی در حال اتمام است، حمایت از او را اشتباه می‌خواند؛ و حال آن که امثال وی همان چهار سال قبل که خاتمی دم از «تکرار» می‌زد و برادر وی می‌گفت ما اصلاح‌طلبان تضمین وعده‌های خاتمی هستیم، انتقاد می‌کرد.

ناصر قوامی در گفت‌وگو با نامه‌نیوز و در پاسخ این سؤال که «جریان اصلاح‌طلبی انگار روز به روز گسترده‌تر می‌شود، آنقدر که افرادی مثل علی لاریجانی، ظریف و حتی ناطق نوری نیز در موارد و مواقعی به این جریان می‌چسبند. دلیل این موضوع چیست؟»، می‌گوید: تفکر اصلاح‌طلبی ریشه در دوران انبیا دارد. همه پیامبران برای انجام اصلاح در جامعه آمدند و به گفته اندیشمندان اگر این‌ها نبودند بشریت صدها سال عقب‌تر از حالا بود. اصلاحات در ایران نیز از زمان مشروطه آغاز شد.

این تفکر ادامه داشت و دو دوره هم مجلس خوبی تشکیل شد تا اینکه مجلس را به توپ بستند و بعد هم رضاخان آمد و مجدداً استبداد برگشت. انقلاب نیز با هدف اصلاح انجام شد. از این مقدمه می‌خواهیم نتیجه بگیریم که تفکر اصلاح‌طلبی بسیار گسترده است.

به نظر من هشتاد درصد مردم ایران تفکر اصلاح‌طلبی دارند. ممکن است این افراد با ما یعنی اصلاح‌طلبانی که در رأس امور هستند و خود را نماینده یک جریان سیاسی می‌دانند، مشکل داشته باشند اما تفکرشان تفکر اصلاح‌طلبی است.

وی در ادامه درباره این که مردم به دعوت خاتمی برای رأی دادن به همتی و ائتلاف جمهور (شورای شهر تهران) بی‌محلی کردند، گفت: اگر به دعوت آقای خاتمی بی‌توجهی شد، دلیلش بی‌توجهی او به تفکر اصلاح‌طلبانه مردم بود. آقای خاتمی اشتباه کرد. به هر حال او که مصون از اشتباه نیست. باید از آقای خاتمی انتقاد کرده و بگوییم که چرا خلاف تفکر اصلاح‌طلبانه مردم عمل کردید منتها نباید او را کنار بگذاریم.

قطعاً با یک اشتباه نمی‌شود او را کنار گذاشت. باید با او صحبت کرد. من از ارادتمندان او و آقای کروبی هستم و چوبش را هم خورده‌ام و نوش جانم. اما به اینها اعتراض دارم، چرا چنین کاری کردند؟ همتی که اصلاً اصلاح‌طلب نبود. یا روحانی که اصلا اصلاح‌طلب نبود، نباید از این‌ها حمایت می‌کردند.

یادآور می‌شود آقای همتی در انتخابات اخیر ریاست جمهور 2/4 میلیون رأی کسب کرد و نفر اول ائتلاف جمهور نیز موفق به کسب 32 هزار رأی در تهران شد.

عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس ششم می‌گوید حمایت اصلاح‌طلبان از همتی در انتخابات اشتباه بود، همان‌گونه که حمایت از روحانی اشتباه بود.



منبع خبر

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند بیشتر بخوانید »

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، چرا خبر مقاومت تبریز حیرت‌آور بود؟ ۲ تیر ماه آن‌سال روز تلخی بود برای ایران؛ مجلس را محمدعلی قاجار به توپ بست و اغلب سران مشروطه را دستگیر کرد و کُشت و باقی مشروطه‌طلبان هم از تهران رفتند یا به سفارتخانه‌ها پناهنده شدند برای حفظ جانشان یا مخفی شدند یک‌گوشه‌ای از ناکجا. در روزهای بعد هم همه گمان می‌کردند و به چشم می‌دیدند شاه قاجار بساط مشروطه را برچیده است و ترس را حاکم کرده است و صدای مشروطه‌خواهان خاموش شده است.

وضعیت به‌گونه‌ای بود که میرزا اسماعیل خان ممتازالدوله، رئیس مجلس شورای ملی گریخته بود به اروپا و پناهنده شده بود به فرانسه. نیروهای وفادار به شاه قاجار نیز افتاده بودند دنبال مخالفانش و خانه‌ به‌ خانه می‌گشتند و بلوایی بود در تهران و شهرهای بزرگ؛ هنگامه تسویه حساب بود با این گروه نوخاسته که اقتدار و منافع قاجار را تهدید کرده بودند. همین‌موقع بود که خبر رسید تبریزی‌ها از جان گذشته‌اند و شاهکار کرده‌اند و حکومت مشروطه برپا کرده‌اند. تبریزی‌ها دلش را داشتند و آدمش را هم داشتند؛ ستارخان و باقرخان.

ستارخان و باقرخان در میان مشروطه‌خواهان تبریزی

یونجه هم کم بود!

تبریزی‌ها چه کردند که در تاریخ ماند و شد یکی از مهم‌ترین رخدادهای نهضت مشروطه؟ نیروهای دولتی با ارتشی ۳۰ هزار نفری رفتند برای سرکوب قیام تبریز و جنگ و درگیری شد و شکست خوردند و عقب نشستند و شهر را محاصره کردند، ولی تبریزی‌ها تسلیم نشدند که نشدند و مقاومت کردند. چقدر؟ ۱۱ ماه. چگونه؟ دولتی‌ها با محاصره شهر راه ورود آذوقه را به تبریز بستند و بعد از چند ماه در اواخر سال، گرسنگی آمد و زمستان که به پایان نزدیک شد و بوی بهار آمد، مردم علف می‌خوردند.

«حسن تقی‌زاده» روزهای گرسنگی در تبریز را چنین روایت می‌کند: «نانوایی‌ها بسته شد و غله و حبوبات و غیره نایاب شده؛ به‌ حدی که کم‌کم دیگر مردم بی‌غذا می‌ماندند و به‌تدریج می‌مردند و از گرسنگی در کوچه و خیابان‌ها می‌افتادند» و روایت مفصل‌تر: «با بسته‌شدن راه تبریز و جلفا که آخرین راهِ باز بود محاصره شهر از طرف قوای شاه کامل گردید و چهار ماه بیشتر این حالت محاصره دوام یافت… و گرسنگی و قحطی بسیار شدید و هولناکی روی داد که مردم فقیر در کوچه‌ها می‌مردند… در همسایگی خانه ما تاجری مشروطه‌طلب بود، یک روز گفت که در کوچه خودمان دیدم شخص فقیری را که نشسته و یونجه می‌خورد. در آن اوقات غالب مردم یونجه می‌خوردند و آن هم به آسانی و وفور به‌دست نمی‌آمد. از وی پرسیدم که داداش چه می‌کنی، گفت: حاجی آقا یونجه می‌خوریم و اگر یونجه هم تمام شد برگ درخت‌ها را می‌خوریم و اگر آن هم تمام شد پوست درخت را می‌خوریم و دمار از روزگار محمدعلی‌شاه درمی‌آوریم».

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟

عکسی از تجمع مشروطه‌خواهان در تبریز

مثل مشهور تبریزی‌ها

این یونجه‌خوری برای آزادگی و عزت و مقاومت را که همسایه تقی‌زاده برایش تعریف کرده بود آن‌قدر رواج داشت که پیرمردان و پیرزنان تبریزی چند دهه برای فرزندان و نوه‌ها و نتیجه‌هایشان تعریف کرده‌اند. تبریزی‌ها حتی مثلی هم دارند که می‌گوید: «یونجه یئیب، مشروطه آلمیشیق»؛ یعنی «یونجه خوردیم، مشروطه گرفتیم». «احمد کسروی» نیز در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» چنین روایت کرده است: «کسانی با رخساره‌های کبود پژمرده و چشم‌های فرورفته دیده می‌شدند. چنان که گفته‌ایم هوا امسال به خوشی می‌گذشت و در این هنگام سبزه‌ها سر افراشته بود. کم‌کم گرسنگان به سبزه‌خواری پرداختند. به باغ‌ها ریخته گیاه‌های خوردنی به‌ویژه یونجه را چیده می‌خوردند».

حالا فقط یونجه و علف‌های بیابان را می‌خوردند؟ خیر. جواب پیشِ تاریخ است: «در آن دورانِ قحطی، بعضی از افراد مفلس از روی ناچاری و ناداری حتی مخلوط کاه و گل دیوارها را کنده و بعد از خیس‌کردن در آب، کاه آن را جدا نموده و می‌خوردند!»

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟

عکسی مربوط به واقعه فتح تهران در دوره مشروطه

نتیجه مقاومت یک شهر

عاقبت کار چه شد؟ روسیه تزاری که در ایران منافع و قزاق داشت، وساطت کرد و قرار شد نیروهای دولتی از محاصره تبریز دست بردارند و نیروهای ارتش تحت امر روسیه که به‌بهانه حفاظت از جان اتباع خود در تبریز وارد ایران شده بودند وارد شهر شوند و راه ورود آذوقه به شهر باز شود. همین هم شد. مشروطه‌خواهان نیز پذیرفتند و اردیبهشت سال ۱۲۸۸ شمسی محاصره تمام شد. حالا نتیجه این مقاومت چه بود؟ پس از به توپ‌ بستن مجلس، مشروطه‌خواهان و مردم شهرهای دیگر ایران با مقاومت تبریزی‌ها جان گرفتند و امید و قوت یافتند و مشروطه نمُرد در ایران. سرانجام گروهی از مشروطه‌خوهان از شمال ایران و گیلان و گروهی دیگر از مرکز ایران و اصفهان راه افتادند به سمت پایتخت و تهران را فتح کردند و محمدعلی قاجار را از سلطنت خلع کردند و مشروطه و مجلس شورای ملی دوباره برقرار شد؛ تیرماه سال ۱۲۸۸ بود؛ یعنی یک‌سال پس از به توپ بستن مجلس و شروع مقاومت تبریزی‌ها و حدود ۲ ماه پس از پایان محاصره تبریز.

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟

مقاومت تبریز در دوره مشروطه به فتح تهران و خلع محمد علی قاجار از سلطنت و تبعید وی منجر شد

روایت یک قبرستان در تبریز

روایت مشروطه تمام شد ولی روایت تبریز ماند؛ داغ دل‌ها تازه بود. داستان مقاومت تبریز، فقط خوردن یونجه و علف بیابان نبود؛ خیلی‌ها در محاصره تبریز از گرسنگی مردند و خیلی‌ها در حالی که گرسنه بودند، جنگیدند و جان در راه مقاومت دادند. و این تبریزِ سرافراز قبرستانی داشت که معروف بود به «آش توکَن قبرستانی» که یعنی «قبرستان آش ریزنده» و بعدها در محل آن که داخل شهر افتاده بود مدرسه‌ای بنا شد. حالا نام آش توکن از کجا آمده بود؟ باز هم جواب پیشِ تاریخ است و این تاریخ چقدر حرف دارد برای ایرانی‌ها و چه حرف‌هایی: «مادری که فرزندش در اثر گرسنگی کشته شده بود، آشی می‌پزد و آن را به گورستانی که نوجوان مجاهدش در آن‌جا آرمیده بود، می‌برد و ظرف آش را بر سر گور عزیزش می‌گذارد و گریان خطاب به گور او می‌گوید: نوجوان دلبندم برخیز! من به قول خود وفا نمودم و اولین غذایی را که پس از شکست محاصره آماده کرده‌ام، بر سر مزار تو آورده‌ام. سپس آش را روی گور او می‌ریزد. از آن پس این گورستان معروف به گورستان آش توکن می‌گردد… در گورستان آش توکن تنها یک مادر داغدیده نبود که آش روی قبر فرزندش ریخته بلکه مادران داغدیده زیادی بودند که بعد از شکسته‌شدن محاصره تبریز و تهیه اولین غذا، آن را به روی قبر فرزند ناکامشان که در اثر گرسنگی جان داده بود، ریختند و دردهای خود را تازه کردند».

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۵ تیر مصادف با ۲۶ ژوئن میلادی و ۱۵ ذیقعده هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد. 

ـ درگذشت «ابن فاخر» لغت‌شناس مشهور مسلمان در سال ۵۰۰ قمری
ـ زادروز مرجع تقلید و عالم گران‌قدر، علامه «میرزا محمد حسین نایینی» در سال ۱۲۷۶ قمری
ـ روز ملی و استقلال «ماداگاسکار» از استعمار فرانسه در سال ۱۹۶۰ میلادی
ـ روز استقلال «سومالی» از استعمار انگلستان در سال ۱۹۶۰ میلادی
ـ رحلت عالم بزرگوار آیت‌الله «رضا مدنی کاشانی» رییس حوزه علمیه کاشان در سال ۱۳۷۱ شمسی

منبع: فارس

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟ / ماجرای قبرستان «آش توکَن» تبریز!

در نخستین روزهای تیرماه سال ۱۲۸۷ شمسی ایرانی‌ها خبرهای حیرت‌آوری شنیدند و دانستند که تبریز ننشسته است و نترسیده است و برخاسته است و جلوی استبداد به قیمت جان، مقاومت می‌کند.



منبع خبر

چگونه مقاومت تبریزی‌ها، مشروطه را نجات داد؟ بیشتر بخوانید »