وقتی زائرسرا بیمارستان کروناییها میشود/ اینجا همه خادمند؛ چه پزشک و چه نیروی خدماتی
خادمان امام رضا(ع) در اقدامی مبتکرانه بخشی از زائرسرای رضوی را به مرکز درمان بیماران کرونایی با ظرفیت 100 تخت تبدیل کردند.
خبرگزاری فارس- گروه حج و زیارت و وقف- مهدی احمدی: آستان قدس رضوی در ادامه تلاشهایش برای مبارزه با کرونا اقدام به راهاندازی مرکزی تخصصی برای درمان بیماران کرونایی در زائرسرای بزرگ رضوی کرده و با این اقدام گامی دیگر در راستای بهبود سلامت جامعه خصوصاً محرومان برداشته است.
خدمات این پایگاه به جز خدماتی است که آستان قدس در حرم مطهر، دارالشفای رضوی و بیمارستان رضوی ارائه میکند و این مرکز در یکی از مناطق کم برخوردار مشهد به ارائه خدمات رایگان درمان میپردازد.
خادمان در حال آمادهسازی زائرسرا برای پذیرش بیماران کرونایی
راهاندازی مرکز خدمات به بیماران کرونایی با توجه به کمبود فضای درمان
راهاندازی این مرکز با توجه به کمبود فضا برای درمان بیماران کرونایی در مشهد و با درخواست علوم پزشکی مشهد رخ داده و مسئولان آستان فعلا با اختصاص و تجهیز دو ساختمان این مرکز را راهاندازی کرده و آمادگی گسترش آن در صورت نیاز را دارند. این مرکز به صورت تخصصی برای تزریق رمدسیویر به بیماران کرونایی راهاندازی شده و تختهای درنظر گرفته شده مجهز به امکانات این امر هستند.
آمادهسازی زائرسرا برای پذیرش بیماران
مرکز مجهز به ۱۰۰ تخت بیمارستانی و آمادگی خادمان برای افزایش دوبرابری ظرفیت آن
نام مرکز هم جالب است، «کرامت رضوی» عنوانی است که خادمان برای این مرکز انتخاب کردهاند و با تلاشهای بیوقفه مکانی که زمانی محل استراحت زائران بود امروز با ۱۰۰ تخت فعال و انواع تجهیزات بیمارستانی خصوصاً تجهیزات مخصوص بیماران کرونایی مجهز شده و روزانه صدها نفر با مراجعه به آن خدمات سرپایی درمان دریافت میکنند. البته خادمان آستان قدس میگویند: در صورت درخواست اداره علوم پزشکی مشهد آمادگی داریم تا ظرفیت این مرکز را تا دو برابر افزایش دهیم.
وقتی استراحتگاه زائران درمانگاه مجاوران امام رئوف شد
شاید اگر این تدبیر و سلیقه نبود، امروز با توجه به حضور بسیار کمرنگ زائران در مشهد به دلیل شیوع کرونا، زائرسرای رضوی هم مکان متروکهای بود که چشمانتظار پایان کرونا و حضور دوباره زائران در مشهد نشسته بود و این همه ساختمان و امکانات کارایی نداشتند، اما با این اقدام، زائرسرا روزهای شلوغی را سپری میکند، البته به جای زائران مجاوران هستند که با حضور در زائرسرا خدمات درمانی دریافت میکنند.
خادمان آستان امام رئوف با تخلیه چند ساختمان در زائرسرای رضوی و تجهیز آن و استقرار نیروهای متخصص پای کار آمدهاند تا در این روزهای سخت موج پنجم بیماری، باری از دوش بیماران و خانوادههای آنها بردارند.
سوئیتهای زائرسرا که به اتاق بیمارستان تبدیل شدند
اینجا همه خادماند چه پزشک و چه نیروی خدماتی
پزشکان و خدمه درمانی با لباسهای سبز و خاکی خادمیاری مشغول هستند و هر کس با هر تخصصی خود را ابتدا خادم آستان امام رئوف معرفی میکند و تفاوتی میان آنها نیست، آنچه عیان است عزمی جزم برای خدمت رسانی و کاهش دردهای مردمی است که برخی از آنها توان پرداخت هزینههای درمان کرونا را ندارند.
استقرار بیمارستان سیار رضوی در مرکز
استقرار بیمارستان سیار رضوی در مرکز کرامت رضوی از دیگر اتفاقاتی است که در راستای مبارزه با کرونا رخ میدهد و این بیمارستان سیار خدمات مختلفی را ارئه میدهد که مهمترین آن خدمات اسکن است. همچنین راه اندازی و تجهیز داروخانه مرکز و استفاده از دو آمبولانس از جمله خدمات دیگری است که ارائه میشود تا در صورت نیاز و طبق هماهنگی با بیمارستان شهید هاشمینژاد مشهد، بیماران دارای شرایط حاد، به سرعت از زائرسرا به نزدیکترین بیمارستان انتقال داده شوند.
استقرار بیمارستان سیار رضوی در مرکز درمانی
گویا اینجا سالهاست مرکز درمانی است
خدمات مرکز شامل معاینه بیمار، تزریق آمپول و سرم، مشاوره و راهنمایی برای گذراندن دوران بیماری کرونا و… است. نظم حاکم بر مجموعه به گونهای است که گویا اینجا سالهاست که مرکز درمانی است. هر چند ساعت یکبار همه محوطه، ساختمانها، صندلیها و… را ضد عفونی میکنند تا از شیوع بیشتر جلوگیری شود. یکی از خادمان سلامت پس از معاینه پزشک، بیماری را راهنمایی میکند و میگوید: «داروها را مصرف کن و تزریقها را به موقع انجام بده اما مهمتر از همه استراحت و مصرف زیاد مایعات به خصوص آبمیوههای تازه است…»
این مرکز همهروزه از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب به بیماران کرونایی خدمات ارائه میکند و تلاش خادمان این است که عزیزان با کمترین معطلی خدمات مطلوب را دریافت کنند. در این راستا از لحظه ورود بیمار تا انجام تزریق، ۱۰ دقیقه بیشتر زمان نمیبرد.
گیت پذیرش زائرسرا که به عنوان ایستگاه پرستاری استفاده میشود
به گزارش مجاهدت به نقل ازفارس آستان قدس رضوی از ابتدای شیوع کرونا اقدامات گستردهای را در مبارزه با این ویروس منحوس آغاز کرد که این اقدامات با اجرای تدابیر شدید بهداشتی در حرم آغاز شد و در ادامه خدمات گستردهای در راستای درمان بیماران کرونایی و همچنین جلوگیری از شیوع کرونا در کشور توسط این آستان ارائه شد.
کمک به محرومان و آسیبدیدگان از کرونا از دیگر اقدامات آستان قدس رضوی است که در این راستا میلیونها سبد کالای غذایی و همچنین بستههای بهداشتی در سراسر کشور توزیع شد. همچنین با شیوع کرونا و تعطیلی مهمانسرای امام رضا (ع) موضوع توزیع غذای متبرک در مناطق محروم و در بیمارستانها در دستور کار قرار گرفت و روزانه دهها هزار پرس غذای متبرک در بین محرومان و بیماران توزیع میشود.
گروه جهاد و مقاومت مشرق –برای گفتگو با خانواده چند شهید مدافع حرم فاطمیون راهی شهر اشتهارد شدیم. اولین خانهای که درش را به روی ما گشود؛ منزل شهید سید احمد سادات بود. آقامجتبی (فرزند شهید) و سرکار خانم سیدهصدیقه حسینی (همسر شهید) از زندگی پر فراز و نشیب پدر خانواده گفتند و در نهایت، ما را به بیابانهای اطراف شهر بردند تا مزار این شهید عزیز را نیز زیارت کنیم.
نمیدانیم چه حکمتی بود که انتشار شش قسمت از گفتگو با خانواده شهید سید احمد سادات دقیقا با روزهای غمبار دهه اول ماه محرم همزمان شد. شاید در این روزها که پای روضهةا مینشینیم، راحتتر بتوانیم با غم تنهایی و غربت این خانواده همراهی کنیم…
بعد از انتشار تصویری از مزار شهید سیداحمد سادات در بیابانهای اطراف اشتهارد، تعدادی از مسئولان این شهر از جمله مسئولان سپاه این شهر قولهایی دادند که بار غم و اندوه را با تجلیل از این شهید بزرگوار از دوش خانوادهاش کم کنند و تدابیری بیندیشند که مزار این شهید بزرگوار نیز از غربت و تنهایی در بیابان خارج شود. امام جمعه اشتهارد نیز از مسئولان این شهر مطالباتی داشت که امید داریم به بایگانی سپرده نشود. همچنین مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز هم پیگیریهایی را برای احراز شهادت آقاسید آغاز کردهاند که بارقههایی از امید را در قلب خانواده این شهید بزرگوار روشن کرده است. همه اینها، حاصل جوشش خون شهید بود که واکنش مردم ایران را از اقصینقاط کشور برانگیخت و در فضای مجازی، موجی از همدردی با خانواده شهید، برجسته و تِرِند شد.
امیدواریم مجموعه این اقدامات امیدبخش به نتیجههای مطلوب برسد و شرمندگی ما از روح پاک شهیدان مظلوم مدافع حرم خصوصا شهدای فاطمیون پایان پذیرد.
آنچه در ادامه میخوانید، ششمین و آخرین قسمت از گفتگوی ما با این خانواده رنجکشیده است که داغ پدر هنوز در گفتههایشان پیدا بود… در این بخش از گفتگو بیشتر با مشکلاتی که برای جانباز سید مصطفی سادات (فرزند شهید سادات) پیش آمده همراه میشویم و با مظلومیت همسر و فرزندان این خانواده در غربت شهر اشتهارد بیشتر آشنا میشویم.
پسر شهید: ما با پدرمان رابطه عجیب و غریبی داشتیم. من علاوه بر اینکه پدرم را از دست دادم، رفیقم را هم از دست دادم. ما آدمهایی نیستیم که خیلی اهل رفاقتِ بیرون از خانه باشیم، بیشتر این رفاقتی را که بین خودمان است را حفظ کرده بودیم. وقتی پدرم فوت کرد ما رفیقمان را از دست دادیم، پدرمان را از دست دادیم.
آن هجمهای که به ما وارد شد، توهینهایی که شد، به خاطر لج و لجبازی بنرهای پدرمان را کندند، فقط یک کار مسخره بود. حتی بنرهای شهید حیدری که آخرین شهیدی بود که آوردند را هم پاره کرده بودند. ما برایشان فعالیت میکردیم و دوباره خودمان بنرشان را ترمیم و درست کردیم. اما متاسفانه وقتی برای پدرمان این اتفاق افتاد هیچ کس حتی همرزمانش نبودند به ما کمک کند. حتی کسانی که زنگ میزدند میگفتند ما اصفهانیم یا فلانجائیم هم نیامدند. زمانی که پدرمان را دفن کردیم شبش آقا دانیال فاطمی فهمید و خیلی هم ناراحت شد گفت چرا دفن کردید و ماجرا چه بود؟ گفتیم اینطور شد. آقا دانیال اصلا باور نمیکرد. میگفت مگر میشود سید احمد با آن همه سابقه جهادی و کارهایی که میکرد این اتفاق برایش بیفتد؟!
ولی متاسفانه چیزی که انتظار داشتم این بود که روابط عمومی فاطمیون، معاونت فرهنگی فاطمیون، فعالیتی بکنند؛ بالاخره نیروی قدیمیشان را از دست داده بودند، چون پدرم خیلی خدمت کرده بود و فعال بود.
حتی یک زمانی من از پدر پرسیدم شما این همه فعالیت کردید و تخصص دارید چرا فرمانده نمیشوی؟ گفت من دوست ندارم؛ بارها به من پیشنهاد شده بود برای فرمانده فلان یگان و فلان تیپ، ولی من دوست ندارم؛ همین که کار خودم را به درستی بتوانم انجام بدهم کافی است، دیگر مسئولیت جان بقیه را نمیتوانم به عهده بگیرم. من خودم کار خودم را به نحو احسن انجام میدهم به صورتی که همه میگویند سید دارد چکار میکند؟ پدرم میگفت من اگر فرمانده باشم نسبت به جان تمام کسانی که آنجا هستند مسئول هستم و نمیتوانم همچین مسئولیتی را بر عهده بگیرم. و به همین دلیل پدر هیچگاه فرماندهی را به عهده نگرفت.
**: با آقای «ص» هم میشود صحبت کرد؟
پسر شهید: آقای «ص» فرمانده تیپشان است، البته دیسپلین خاصی دارند. شماره شان را میدهیم به شما…
**: در البرز هستند؟
پسر شهید: در مشهد هستند ولی مرتب به سوریه میروند و میآیند.
مزار شهید سید احمد سادات در بیابانهای اطراف اشتهارد
**: من هنوز در شوک قضیه خاکسپاری سید در بیابان هستم.
همسر شهید: هیچ چیز نمیتواند دل ما را خنک کند. الان چند ماه میگذرد اما انگار همین امروز است که سید را با آن مظلومیت خاکسپاری کردیم. اگر سید را در قطعه صالحین یا گلزار شهدا میگذاشتند ما یک مقدار آرام میگرفتیم؛ میگفتیم این همه جهاد کرده، کنار همرزمانش قرار میگیرد.
**: البته مقام ایشان پیش خدا محفوظ است و این جاهای ظاهری، همه برای دل ماست..
همسر شهید: «سید» غریب بود، جایش واقعا آنجا نبود!
**: میتوانیم برویم و مزار آقاسید را ببینیم؟
پسر شهید: بله با هم میرویم ان شا الله.
{فرزند شهید، عکسهای قبر را نشان ما میدهد.}
**: اینجا که واقعا بیابان است. برویم برای زیارت ایشان؟
{فرزند شهید، فیلمی از سید احمد با صدای خودشان را هم به ما نشان میدهد.}
پسر شهید: پدرم نسبت به اهل بیت حتی زمانی که جنگ سوریه شروع نشده بود، ارادت داشت. مادرم میگوید و کارگرهای پدرم که سرِ زمین با پدرم کار میکردند میگفتند که سید احمد چرا اینطور است؟ تا ما «یا حسین» میگوییم، میزند زیر گریه.
همسر شهید: اشکهایش با یک «یا حسین» میآمد و گریه میکرد. همه میگفتند سید دیوانه است، به خاطر اینکه زود گریه میکند!
پسر شهید: میگفتند سید دیوانه است! نه اینکه من به شما بگویم، ولی پدرم اسم پدرش که میآمد، گریه نمیکرد، چون پدرشان را از دست داده بود دیگر، ولی جالب است، اسم اهل بیت که میآمد مخصوصا امام حسین و حضرت زینب، میگفت آن غمی که حضرت زینب کشیده، آن اسارتی که کشیده روی قلب من است… این ارادت و خلوصش جایگاهش محفوظ است.
**: چنین ماجرایی برای پیکر آقاسید برای خانواده خیلی سنگین است…
پسر شهید: حتی ما زمانی که دیدیم نه فاطمیون اقدامی میکند نه کسی دیگر، سعی کردیم و دوست داشتیم کسانی که به پیکر پدرم بیحرمتی کرده و کسانی که ما را تهدید به مرگ کرده بودند، حداقل احضار شوند و یک امضا از آنها گرفته میشد که دیگر این کار را برای بقیه شهدا تکرار نکنند.
همسر شهید: کاش گوشمالیشان میدادند که این برخورد را برای بقیه شهدا و جانبازان نداشته باشند.
پسر شهید: حتی در آن حد هم نشد. گاهی فحش هم میدهند به ما. به خاطر این توهین، ما داریم از این شهر میرویم؛ به خاطر اینکه پدرم مدافع حرم بوده، اینقدر زحمت کشید و آخر هم به او توهین شد. ما داریم از اشتهارد میرویم؛ اینقدر هجمه و کملطفی زیاد بوده. هنوز آن نگاههای بد، آن نگاههای قومی و نژادپرستانه به ما هست که ما نمیتوانیم با این وضعیت در این شهر زندگی کنیم!
**: برنامهتان چیست؟ کجا میخواهید بروید؟
پسر شهید: هر جایی به غیر از اشتهارد!
**: با این وضعیت واقعا حق دارید. چون اینجا دلخوشیای ندارید.
پسر شهید: کسی هم نداریم. فامیلهایمان هم این کار را با ما کردند. به پدرم به چشم گناهکار نگاه میکردند تا فهمیدند ما در تصادف عمویم گناهی نداشتیم! خودش بیمارستان بود وقتی پدرم به شهادت رسیده بود.
همسر شهید و فرزندشان (سید مجتبی سادات) در کنار مزار پدر
**: مهمترین ضربهای بود که شما خوردید…
پسر شهید: ضربه را همه به ما زدند و آخرین ضربه را هم خودیها به ما زد. روزی که پدرم اینجا بود، تا چهلمش که دوباره آمدند اینجا، ولی دیگر چه فایده داشت. تا هفت پدرم خودمان دور هم جمع میشدیم و در تنهایی عزادار بودیم و گریه میکردیم.
همسر شهید: الان برای سید مصطفی هم هیچ کسی پیگیر نیست.
پسر شهید: ما پیگیری کردیم اما متاسفانه مسئولان خیلی بد حرف میزنند و توهین میکنند
**: یعنی جواب درستی نمیدهند به شما؟
پسر شهید: نه، اصلا. فقط توهین میکنند.
**: اسم آن مسئول را میتوانید بگویید؟
پسر شهید: اگر اجازه بدهیم نگویم، چون برایمان گرفتاری درست میشود!
جانباز مدافع حرم، سید مصطفی سادات
همسر شهید: اسم مسئولش را من نمیدانم ولی یک آقایی هست به نام آقای اکبری که در همین (…) کار میکند و با همین صاحبخانه ما فامیل هستند. چند روز پیش من را دید و گفت شما اینجا زندگی میکنید؟ گفتم آره؛ تکلیف مصطفی چه شد؟ … گفت: همین طور مانده، یکی بیاید با مسئولش صحبت کندتا کاری کنند. مصطفی خیلی پسر خوبی است.
پسر شهید: بنده خدا چون برادرم را یکی دوبار دیده میگوید سید مصطفی خیلی پسر خوبی است، خیلی آرام است، خیلی ساده است. ولی من یکی دوبار رفتم و وقتی توهین میکنند، کجا برویم دیگر؟ نمیتوانم هر روز بروم آنجا فحش و توهین بشنوم. شما خودتان را جای من بگذارید، یک بچه ۲۱ ساله میرود دنبال کار برادرش فحش میشنود، چهکار کنم؟
همسر شهید: مصطفی جان اینطوری بد که تمام زندگیاش را پای طرف میریزد، احساساتی است، به خاطر موجگرفتگی، زود گول میخورد، راحت میتوانند از او سواستفاده کنند! الان که موج گرفته است، مجروح جنگی است، مدارک اقامتش هم گم شده؛ اصلا کارت جانبازیش هم پیگیر نبوده که درست کند، الان یک سال است که بلاتکلیف است و کسی پیگیر مشکلاتش نمیشود.
پسر شهید: رزمندگانی که مجروح میشوند، تا چند ماه طول درمان میگیرند.
همسر شهید: هیچ کدامشان نگرفتند؛ نه سید احمد و نه سید مصطفی.
پسر شهید: مثلا بهشان میگویند تا شش ماه استراحت کن، حقوق بگیر. پدر من نه طول درمان گرفت، نه تا زمانی که زنده بود جانبازیاش را گرفت، نه از مزایای جانبازی استفاده کرد. برادرم هنوز دارد شهریه دانشگاه میدهد، پول آمایش کارت را که رایگان کرده بودند هم ما دادیم. پدرم از هیچ مزایایی استفاده نکرد. یعنی پدر ما مظلومترین شهید فاطمیون بود که در واقع اینطوری رفت. رسانه فاطمیون هم در جریان بود، اما برای پدرم هیچ کاری نکردند. بعد گفتند برای سید چون شخصیت فعالی بود داریم مستند میسازیم. ولی خب این مستند میخواهد چه کار کند؟
کارگرهای پدرم که سرِ زمین با پدرم کار میکردند میگفتند که سید احمد چرا اینطور است؟ تا ما «یا حسین» میگوییم، میزند زیر گریه.
**: چه کسانی در این مشکلی که برای آقا مصطفی پیش آمده، دخیل بودهاند؟
همسر شهید: یک آقایی هست به اسم «ک»، یک آقایی به اسم «د» که اینها هم سن و سال بابای مصطفی هستند. سید مصطفی را با خودشان بردند این طرف و آن طرف و از او سوء استفاده کردند. سید مصطفی زنگ می زند که من کارهای نبودم. مامان به خدا من تقصیری نداشتم!
پسر شهید: اینها با برادرم مشکل دارند و برایش مشکل درست کردند. اصلا مصطفی در خانه نشسته بود؛ گفت من میروم تا سر کوچه برمی گردم، ساعت ۵ **: ۶ بود، رفت و دیگر نیامد.
**: میخواهم بدانم آقا مصطفی پیش مسئولان از خودش دفاع کرده؟
پسر شهید: دفاع کرده، ولی کسی به حرفهای او اهمیتی نداده است.
همسر شهید: حتی عدهای بدخواه، مصطفی را برده بودند در بیابان و میخواستند داخل چاه بیندازند. کسی از راه میرسد و اینها میترسند و دو نفری مصطفی را پرت میکنند روی خارها. سید مصطفی با یک بلوز آستین کوتاه بود. وقتی که آمده بود حانه، تمام بدن این بچه زخم بود.
پسر شهید: برایش پاپوش درست میکردند. برادرم قبل از جانبازیاش اصلا با اینها معاشرت نداشته. با برادرم لج میکنند.
همسر شهید: تمام بدنش پر از زخم بود. گفت که میخواستند در بیابان در چاه بیندازند و مرا بکشند! یک موتوری رد میشود، اینها میترسند و فرار میکنند. تمام بدن سیدمصطفی زخم بود. حتی یک بار آمده بود خیس، گفتم چیه؟ گفت من را در استخر انداختند و میخواستند غرق کنند! یا مثلا حتی یک بار هم به این بچه دارویی داده بودند، که سنکوپ (اَرِست) کرده بود. آمد در خانه خوابید؛ دیدم نفسش نمیآید بالا، زنگ زدم به چند نفر از بچهها، بردیمش بیمارستان، گفتند دارو به خوردش دادهاند!
جانباز مدافع حرم، سید مصطفی سادات
میگویم از اشتهارد بروم شاید برای مصطفی هم بهتر باشد، از اینجا دورش کنم. گفتم یک بار زده بودند با چاقو و تاندوم دستش پاره شده بود. سیدمصطفی بچهای است که به خاطر مجروحیت اعصاب و روان نمیتواند از خودش دفاع کند. اصلا عجیب و غریب است؛ اینطور نبود، اما بعد از آن حادثه در سوریه، اینطور شد. الان خیلی میترسد.
پسر شهید: بعد از آن اتفاق در سوریه اینطوری شد. در صورتی که اینطور نبود برادرم، اصلا باشگاهی بود، قبل از اینکه جنگ شروع شود به ورزشهای رزمی میرفت. الان خیلی از هم دورهایهایش بدنهای بزرگ و ورزیدهای دارند؛ میگویند سید مصطفی چقدر هم خوب کار میکرد و از ما جلوتر بود.
جنگ سوریه که اتفاق افتاد و مشکلات عصبی که برایش ایجاد شد دیگر آدم سابق نشد. الان تبدیل به یک آدم افسرده و عصبی شده
{عکس مصطفی را مادرش نشان ما میدهد}
همسر شهید: من اگر بتوانم این را از گرفتاری نجات بدهم و مدارکش را بگیرم، حقوقش را درست کنم و یک کاری برایش بکنم، خیلی خوب است.
پسر شهید: مسئولان باید پیگیری کنند. باید برادرم را ببرند به آسایشگاه جانبازان و از لحاظ عصبی درمان کنند. بالاخره وقتی یگانی درست میشود باید کسانی که اینطور میشوند را حمایت کند. یک آسایشگاههایی برای جانبازها داریم، ای کاش پیگیری میکردند و تحت درمان قرار میگرفت.
**: انشالله همه این موارد را مینویسم و انشالله که به گوش یک انسانی، یک مسئولی برسد که کاری کند.
همسر شهید: سید که دیگر رفت. چه اینها شهید بگویند یا نگویند، سید شهید است. الان که دیگر کاری از دست من بر نمیآید، تنها کاری که میتوانید بکنید خودتان یا یگان فاطمیون یا هر جای دیگر که صدای ما به گوششان میرسد، این پسر من را از گرفتاری نجات بدهند و درمان کنند.
**: ما کارمان را از نظر رسانه ای انجام میدهیم و بقیه اش را میسپاریم دست خدا. برویم سمت مزار آقاسید؟
پسر شهید: برویم…
*میثم رشیدی مهرآبادی
پایان
مزار شهید سید احمد سادات در بیابانهای اطراف اشتهارد
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از روابط عمومی سپاه امام رضا(ع) خراسان رضوی، سردار سرلشکر حسین سلامی روز جمعه در جلسه قرارگاه عملیاتی مردمی شهید سلیمانی در مشهد با بیان این که حل مشکلات مردم در این بحران، مصداق خیرالعمل است افزود: مشهدالرضا مستشفی همه ملت ایران است و درگیری مردم پاکنهاد و ولایتمدار خراسان رضوی با بیماری کرونا، تکلیف را برای ما دوچندان کرده است.
وی ادامه داد: سخنان الهامآفرین رهبر معظم انقلاب اسلامی، فضای حرکت جدیدی در جامعه ایجاد کرده است، دستور مستقیم ایشان به نیروهای مسلح، انگیزه سربازانشان را مضاعف کرد و روح تازهای در این کالبد توانا دمیده شد تا با احساس مسوولیتی متفاوت از گذشته، وارد عمل شویم و آرامش را به مردم برگردانیم، امید را زنده و اعتمادبه نفس را ایجاد کنیم.
فرمانده کل سپاه گفت: طبیعی است که در مرحله انتقال دولت مشکلاتی ایجاد شود اما به لطف خدا و روحیه انقلابی مسوولان، بسیاری از این مشکلات از اساس به وجود نیامده است.
سلامی افزود: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت به وضعیت و شرایط به وجود آمده برای مردم ایران احساس وظیفه میکند و طی امروز یا فردا تأمین ونتیلاتور، دستگاههای اکسیژنساز و سیتیاسکنها را نیز انجام میدهیم.
وی ادامه داد: با توجه به بهبود اوضاع کرونا در سیستان و بلوچستان، بیمارستانهای صحرایی نیروی زمینی سپاه را از آنجا به مشهد منتقل میکنیم تا خدماترسانی به مردم خراسان رضوی تسریع شود.
فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه روحیه بسیجی همچون سیلاب، مشکلات را درهم میشکند یادآور شد: به دنبال این هستیم تا حاشیه شهر مشهد را به متن امور و برنامهها بیاوریم و طرح شهید سلیمانی ۲ را در این مناطق آغاز کنیم.
سلامی افزود: علاوه بر تدابیر درمانی، مشکلات معیشتی که به خاطر کرونا به وجود آمده برای ما نیز مسوولیت دیگری ایجاد کرده است که در این راستا نیز تلاش میکنیم در بحث بستههای معیشتی هم با قدرت درصحنه باشیم.
وی با اشاره به اینکه میان همت ما و حیات این ویروس رابطه معکوس وجود دارد اظهار داشت: هرچه ما با جدیت بیشتری در فاصلهگذاریها و رعایت دستورالعملها اقدام کنیم حیات این ویروس ضعیفتر خواهد شد بنابراین انجام واکسیناسیون نباید ما را از تدابیر پیشگیرانه غافل کند.
درخواست یک میلیون دُز واکسن برای ۵۰۰ هزار حاشیهنشین مشهد فرمانده سپاه امام رضا (ع) نیز در این جلسه گفت: به لطف هماهنگیهایی که با آستان قدس رضوی صورت گرفته است مرکز مخصوص بستری و درمان بیماران کرونایی در زائرسرای رضوی ایجاد خواهد شد و سپاه استان نیز در تعامل کامل با تولیت آستان قدس رضوی در پروژه ساخت این مرکز مشارکت خواهد کرد.
سردار سرتیپ پاسدار یعقوبعلی نظری با بیان اینکه از مدتها قبل برای واکسیناسیون برنامهریزی دقیقی انجام شده است افزود: معتقد هستیم که اگر روند ارائه واکسن به مردم تسریع شود میتوان تا حد زیادی از شیوع این بیماری جلوگیری کرد.
وی گفت: برای تحقق این هدف، ۱۰۰ هزار نفر از حاشیهنشینان شهر مشهد هدفگذاری شدهاند و سپاه امام رضا (ع) در نگاهی فراگیرتر درخواست وارد کردن یک میلیون دُز واکسن را برای ۵۰۰ هزار نفر بهطور رسمی ارائه کرده است تا با عاملیت سپاه، مردم از نفع این واکسیناسیون بهرهمند شوند.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار حسین سلامی پس از افتتاح نخستین مرکز درمان سرپایی بیماران کرونایی بسیج جامعه پزشکی خراسان رضوی در جلسه قرارگاه عملیاتی مردمی شهید سلیمانی اظهار کرد: هیچ کشوری تحت شرایط مشابه ما نیست، چراکه ما علاوه بر این بیماری، تحت شدیدترین تحریمها و یک جنگ اقتصادی قرار داریم.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حل مشکلات مردم در این بحران، مصداق «خیر العمل» است، افزود: مشهدالرضا مستشفی همه ملت ایران است و درگیری مردم پاکنهاد و ولایتمدار خراسان رضوی با بیماری کرونا، تکلیف را برای ما دوچندان کرده است.
وی بابیان اینکه سخنان الهام آفرین رهبر معظم انقلاب، فضای حرکت جدیدی در جامعه ایجاد کرده است، بیان کرد: دستور مستقیم ایشان به نیروهای مسلح، انگیزه سربازانشان را مضاعف کرد و روح تازهای در این کالبد توانا دمیده شد تا بااحساس مسئولیتی متفاوت از گذشته، وارد عمل شویم و آرامش را به مردم برگردانیم، امید را زنده کنیم و اعتمادبهنفسی را ایجاد کنیم.
سردار سلامی ادامه داد: طبیعی است که در مرحله انتقال دولت مشکلاتی ایجاد شود اما به لطف خدا و روحیه انقلابی مسئولان، بسیاری از این مشکلات اساساً به وجود نیامده است.
وی با اشاره به اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت به وضعیت و شرایط به وجود آمده برای مردم ایران احساس وظیفه میکند، یادآور شد: طی امروز یا فردا موضوع تأمین ونتیلاتور، دستگاههای اکسیژنساز و سیتیاسکنها را انجام میدهیم. همچنین با توجه به بهبود اوضاع کرونا در سیستان و بلوچستان، بیمارستانهای صحرایی نزسا را از آنجا به مشهد منتقل میکنیم تا خدماترسانی به مردم خراسان رضوی تسریع شود.
فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه روحیه بسیجی همچون سیلاب، مشکلات را درهم میشکند، یادآور شد: به دنبال این هستیم تا حاشیه شهر مشهد را به متن امور و برنامهها بیاوریم و طرح شهید سلیمانی ۲ را در این مناطق آغاز کنیم.
وی ادامه داد: علاوه بر تدابیر درمانی، مشکلات معیشتی که به خاطر کرونا به وجود آمده برای ما نیز مسئولیت دیگری ایجاد کرده است که در این راستا نیز تلاش میکنیم در بحث بستههای معیشتی هم باقدرت درصحنه باشیم.
سردار سلامی با اذعان به اینکه میان همت ما و حیات این ویروس رابطه معکوس وجود دارد، تأکید کرد: هرچه ما با جدیت بیشتری در فاصلهگذاریها و رعایت دستورالعملها اقدام کنیم، حیات این ویروس ضعیفتر خواهد شد، بنابراین انجام واکسیناسیون نباید ما را از تدابیر پیشگیرانه غافل کند.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از آستان نیوز، دکتر سید مهدی هاشمینژاد در این باره گفت: مؤسسه خدمات دارویی رضوی در راستای انجام رسالت اجتماعی خود و با هدف کاهش دغدغههای بیماران و کمک به سیستم بهداشت و درمان کشور، به این عرصه ورود کرد و اعتبار قابل توجهی به این موضوع اختصاص داده شد تا یکی از نیازهای ضروری بیماران کرونایی در شهر مشهد تأمین شود، در همین راستا این مؤسسه با استفاده از ظرفیتهای شرکت یاراطب ثامن، به عنوان یکی از مراکز زیرمجموعه بنیاد بهرهوری موقوفات آستان قدس، اقدام به خریداری داروی رمدسیویر بهطور مستقیم از کارخانه در تهران کرد.
مدیر عامل مؤسسه خدمات دارویی آستان قدس رضوی ادامه داد: این اقدام حمایتی آستان قدس رضوی با همکاری معاونت غذا و داروی دانشگاههای علوم پزشکی تهران و مشهد صورت گرفت و ۳۰ هزار رمدسیویر طی سه مرحله خریداری و برای توزیع در داروخانه مرکزی امام(ع) و اورژانس عدالتیان به مشهد انتقال داده شد.
وی خاطرنشان کرد: داروخانه مرکزی امام(ع) از اواسط اسفند سال ۹۸ به عنوان یکی از داروخانههای اختصاصی توزیع داروهای بیماران مبتلا به کرونا در سطح شهر مشهد زیر نظر این مؤسسه فعالیت میکند و هم اکنون در موج پنجم کرونا نیز تمام توان خود را برای ارائه خدمت بهکار گرفته است.
مدیر عامل مؤسسه خدمات دارویی آستان قدس رضوی از تأمین ۳۰ هزار عدد ویال «رمدسیویر» به ارزش تقریبی ۱۷۰ میلیارد ریال برای تامین نیاز بیماران کرونایی در شهر مشهد خبر داد.