به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امروزه مشکلات و دلایل متعدد زیادی باعث مجردماندن برخی از جوانان شده است که هرگز ازدواج و تشکیل زندگی مشترک جزو برنامههایشان نیست. هر یک از این دختران و پسران برای مجردماندن خود دلایل مختلفی را مطرح میکنند که از بیکاری و وضعیت اقتصادی گرفته تا تحصیلات عالی را شامل میشود. این مساله که میتوان به آن به عنوان یک معضل اجتماعی نگاه کرد و میتواند در آینده تأثیرات منفی زیادی داشته باشد، در شهرهایی همچون تهران و کلانشهرها بیشتر مشاهده میشود؛ هنگامی که از جوانان میپرسید که چرا به ازدواج فکر نمیکنند، میگویند در این وضعیت چه کسی میتواند ازدواج کند؟ اوضاع نابسامان اقتصادی بر کاهش ازدواج جوانان بیتاثیر نیست، ولی نه به قدری که فرد هرگز نتواند ازدواج کند یا به آن فکر نکند.
بیشتر بخوانید:
مشکلات فرهنگی، اقتصادی، نبودن انگیزه برای ازدواج، سربازی، مهریه، ادامه تحصیلات و خیلی از مسائل مشابه، از موانع ازدواج جوانان ایرانی است که با گذشت زمان روز به روز به آمار آن افزوده میشود؛ همچنین خانوادههایی هستند که در این راه جوانانشان را همراهی میکنند و از کمرشکنبودن هزینههای جهیزیه و برپایی یک عروسی دم میزنند. با کمی تأمل میتوان به این نتیجه رسید که اگر خانوادهها و جوانان به تجملات و هزینههای زیادی توجه نکنند و آغاز یک زندگی مشترک را سادهتر برگزار کنند، دیگر با هزینههای گزاف یا بهاصطلاح کمرشکن روبهرو نخواهند شد.
مسائل اقتصادی مهمترین مانع ازدواج و الگوبرداری از فرهنگ غرب در برگزاری مراسم ازدواج از جمله مهمترین دلایل بیمیلی بسیاری از جوانان به ازدواج است؛ اما آیا نمیتوان با تغییر زاویه نگاهمان به مساله ازدواج و فراهم کردن امکانات و شرایطی سادهتر برای جشن و خرید عروسی و تهیه جهیزیه، باعث ترویج الگوی صحیح ازدواج در بین جوانان شد؟ چرا در سالهای اخیر بسیاری از جوانان از ازدواج گریزان شدهاند و از آن هراس دارند یا ترجیح میدهند دیگر به دنبال سیندرلای قصهها و شاهزاده سوار بر اسب زندگیشان نباشند؟!
این روزها خانوادهها بیشتر از جوانها به سختگیری برای ازدواج دامن میزنند؛ آنها هرگز حاضر نیستند دختران خودشان را با امکانات پایین یک پسر به خانه بخت بفرستند. جوانها اما انتظارات کمتری دارند و معتقدند میتوانند با خانه کوچکتر و حقوق کم همسر خود هم زندگی مشترکشان را آغاز کنند. لیلا، دختری ۲۵ ساله است که اعتقاد دارد: «بسیاری از پدر و مادرها حاضر نیستند کمی از توقعات خود را پایین بیاورند. به نظر میرسد تمام نیازها و خواستههایی که خودشان در جوانی نتوانستند برآورده کنند را میخواهند همسر آینده دخترشان برآورده کند.» از سوی دیگر فردی مانند احمدرضا که پدری ۶۵ ساله است، اعتقاد دارد عشق کافی نیست و این روزها پول باید به اندازه کافی برای خوشبختی مهیا باشد. مادر ۵۰ سالهای هم اعتقاد دارد که اگر خانه زوجین بالای صد متر نباشد، نمیتوان به راحتی زندگی کرد، در حالی که جوانترها میگویند این متراژ خانه برای شروع یک زندگی کافی است.
بیشتر بخوانید:
اما جامعهشناسان در این رابطه چه میگویند؟ غفور شیخی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی میگوید: «مساله ازدواج در ایران یکبُعدی نیست، بلکه وابسته به ابعاد مختلفی چون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… است و نمیتوان گفت که کدامیک نقش پررنگتری دارند. امروزه ما در مکالمات عادی مسائل اقتصادی را تأثیرگذار بر این امر میدانیم. وی در ادامه بیان میکند: مسائل اقتصادی یک نوع بهانه برای ازدواجنکردن است؛ در برخی دورهها مشکل اقتصادی آنچنانی وجود نداشته، اما آمار ازدواج و رشد جمعیت پایین بوده است؛ بنابراین دلیل اقتصادی تنها دلیل عدمازدواج نیست.
شیخی با اشاره به اینکه جامعه ایران در حال گذار به سمت جامعه مدرن است، ادامه میدهد: ایران دارد از سوی جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن و سرمایهداری پیش میرود. در جامعه سرمایهداری، تاکید بر فرد و نیازهای فرد است و اهمیتی به تشکیل خانواده داده نمیشود؛ بنابراین یکی از عواقب رفتن به سمت جامعه سرمایهداری، مجردماندن است.
این جامعهشناس میگوید: امید به آینده در برخی جوانان کشورمان کاهش پیدا کرده و همچنین سازوکار دولت برای جوانان ضعیف است؛ به نوعی که فردی که میخواهد ازدواج کند به این موضوع فکر میکندکه آینده فرزندم را چگونه تأمین کنم؟
بیشتر بخوانید:
وی هزینههای هنگفتی مثل چون جهیزیه و مهریه را عامل دیگری برای ترس از ازدواج میداند و میگوید: برخی از آداب و رسوم دستوپاگیر برای برگزاری مراسم ازدواج و برخی مسائل قضائی مثل زندانرفتن در صورت عدمتامین مهریه نیز مانع ازدواج جوانان میشوند؛ البته خانوادهها نیز نباید در امر مهریه سختگیری بیش از حد داشته باشند و مهریههای نجومی تعیین کنند؛ بنابراین بهتر است در مرحله اول مشکلات اقتصادی و اشتغال حل شوند و بعد برای افزایش امید به زندگی جوانان برنامهریزی شود.
رواج ازدواج بین متولدین دهه ۷۰ و ۸۰
وی با بیان کاهش ازدواج در سالهای اخیر میگوید: از آنجایی که دختران و پسران دهه ۶۰ از سن ازدواجشان گذشته است، تعداد خیلی کمی از آنها ازدواج میکنند و ازدواج بین دهه ۷۰ و ۸۰ رواج پیدا کرده که تعداد جوانان در این دهه نسبت به دهههای دیگر کمتر است و این عامل، آمار ازدواج را کاهش داده. تمام این دلایل و بهانهها در کنار هم دست به دست یکدیگر دادهاند تا تجرد در ایران نموداری با شیب ملایم اما صعودی را پیش گیرد؛ طبق آمارهای بینالمللی و داخلی، ۱۳ میلیون جوان مجرد ایرانی از سن مناسب ازدواج گذر کردهاند و دیگر به فکر ازدواج نخواهند بود.
براساس بررسیهای مرکز آمار ایران، تجرد قطعی در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱/۱ درصد و برای زنان ۱/۲ درصد بوده است. روند افزایشی تجرد قطعی در زنان خیلی بیشتر از مردان بوده است، به طوری که طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان حدود دو برابر شده اما برای زنان بیش از سه برابر شده است.
در واقع نسبت تجرد قطعی زنان به حدود ۱/۶ برابر مردان رسیده است.
البته باید در نظر گرفت که علم جمعیتشناسی سن بالای ۴۰ سال را برای زنان تجرد قطعی میداند. طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، ۱۰ درصد زنان ۳۵ تا ۳۹ ساله کشور مجردند؛ این در حالی است که در گروه سنی ۴۰ تا ۴۴ ساله ۸/۶ درصد و ۵۰ تا ۵۴ سالهها نیز ۱/۳ درصد مجرد هستند.
منبع: روزنامه صبح نو