مصاحبه

نامه چارلی چاپلین به دخترش توسط یک ایرانی نوشته شد؟!

نامه چارلی چاپلین به دخترش توسط یک ایرانی نوشته شد؟!



نامه چارلی چاپلین به دخترش را یک روزنامه‌نگار ایرانی نوشته است!

به گزارش مجاهدت از مشرق، فرج‌الله صبا، روزنامه نگار پیشکسوت ایرانی است که نامه معروف چارلی چاپلین به دخترش که سال‌هاست دست به دست و بازنشر می‌شود را نوشته! او سال ها تلاش کرد تا ثابت کند چارلی چاپلین روحش هم از نوشتن آن نامه خبر نداشته اما انگار مردم دوست داشتند که آن نامه را واقعا خود چارلی چاپلین نوشته باشد.

آنچه در ادامه این مطلب می خوانید، اولین گزارش از سلسله گزارش‌های معرفی بزرگان و پیشکسوتان روزنامه نگاری کشور است که در بخش رسانه ایسنا منتشر می شود.

در این گزارش ها به اختصار به زندگی شخصی و حرفه‌ای چند روزنامه نگار معاصر و برجسته ایرانی خواهیم پرداخت.

جهت تکمیل اطلاعات این گزارش‌ها با رضا قوی فکر ـ دبیر انجمن پیشکوستان مطبوعات ـ مشورت شده و وی بعضا یاداشت‌هایی نیز به این گزارش‌ها افزوده‌ است.

فرج‌الله صبا نخستین روزنامه نگاری است که درباره‌اش می نویسیم. او در سال ۹۲ و در آیین اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات که با حضور رئیس جمهور وقت در محل تالار وحدت تهران برگزار شد، مورد تقدیر قرار گرفت.

گزارش را با شرح یک سوء تفاهم بزرگ در زندگی کاری این روزنامه نگار که آوازه‌اش جهانی شد، شروع می‌کنیم.

فرج‌الله صبا یکی از روزهای دهه ۴۰ به طور اتفاقی مطلبی را برای نشریه‌ای قلم می‌زند که سال‌هاست به اشتباه در میان مردم به عنوان نامه چارلی چاپلین به دخترش دست به دست می‌شود.

متن نامه بسیار ساده، زیبا و تاثیرگذار است و از آنجا که چارلی چاپلین  هنرمند شناخته شده و محبوبی در دنیا تلقی می‌شود، خیلی عجیب نیست که هر خواننده‌ای با دیدن نام چارلی چاپلین در این نامه که آن موقع فرج‌الله صبا جهتِ بخشیدن فضایی فانتزی به مطلبش از آن استفاده کرد، بی درنگ فاتحه‌ای نثار آن مرحوم کرده و یقین حاصل کند که نوشتن چنین متن دل انگیز و تاثیرگذاری فقط از چنین هنرمند والامرتبه‌ای برمی‌آید!

بماند که صبای روزنامه نگار چقدر تلاش کرد مردم را مجاب کند که این نامه جعلی است و چارلی چاپلین آن را ننوشته، بلکه در یکی از دفاتر روزنامه نگاری تهران خودمان و توسط خود او نوشته شده است!

خود صبا در شرح ماجرای نامه‌ی جعلی منتسب به چارلی چاپلین، گفته است: «در مجله‌ی «روشنفکر» تصمیم گرفتیم به تقلید از فرنگی‌ها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشته‌های فانتزی به چاپ برسد. به هر حال می‌خواستیم طبع‌آزمایی کنیم. این شد که در ستونی، هر هفته، نامه‌هایی فانتزی به چاپ می‌رسید. آن بالا هم سرکلیشه «فانتزی» تکلیف همه چیز را روشن می‌کرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده است. یک روز غروب به بچه‌ها گفتم مطالب چرا این‌قدر تکراری‌اند؟ گفتند: اگر زرنگی، خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم. به رگ غیرت‌مان برخورد و قبول کردیم. رفتم توی اتاق سردبیری و حیران، معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجله‌ی روی میز. بر آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود. همان‌جا در دم نامه‌ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف، صفحه‌بند هم فشار می‌آورد زود باش، باید صفحه‌ها را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستمان داد و کلمه‌ی «فانتزی» از بالای ستون افتاد و همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال.»

حالا این دروغ یکی از پرعمرترین دروغ‌های رسانه‌ها و جراید ایران است و هنوز به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. این نامه‌ی جعلی در مقدمه‌ی چند کتاب هم منتشر شده و به آن استناد می‌شود. جالب این‌که نامه به زبان‌ انگلیسی و چند زبان دیگر ترجمه شده است. این نامه در فضای نشر و مطبوعات ایران تا حدی واقعی جلوه کرده بود که حتی در مقدمه‌ی کتاب معروف «حقوق زن در اسلام»، به این نامه‌ اشاره شده است.

مایکل چاپلین ـ پسر چارلی چاپلین ـ وقتی سال ۱۳۸۰ مهمان جشنواره‌ی فیلم فجر شد، درباره این نامه از او سوال شد، او به خبرنگارها گفت، پدرش آن‌قدر گرفتار بوده که فرصت نداشته برای بچه‌هایش نامه بنویسد؛ اما باز هم کسی باورش نشد و همچنان این نامه به عنوان نامه ای که چارلی چاپلین به دخترش نوشته دست به دست شده و تاثیر زیادی هم روی خواننده‌ها به ویژه زنان و دختران می‌گذارد.

به گفته رضا قوی فکر، دبیر انجمن پیشکسوتان مطبوعات و از شاگردان فرج‌الله صبا، حال استاد صبا این روزها تعریفی ندارد و این روزنامه نگار پیشکسوت گویا شرایط مساعدی جهت مصاحبه و یا دیدار با شاگردان و دوستانش را ندارد.

منبع: ایسنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامه چارلی چاپلین به دخترش توسط یک ایرانی نوشته شد؟! بیشتر بخوانید »

شهید مدافع حرمی که در شهادت از پدرش سبقت گرفت

شهید مدافع حرمی که در شهادت از پدرش سبقت گرفت


شهید مدافع حرمی که در شهادت از پدرش سبقت گرفتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پدر شهید مدافع حرم «عباس آبیاری» در گفت‌وگوی تلفنی با رادیو سرو موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اظهار داشت: من و پسرم در دفاع از حریم اهل بیت (ع) با هم آموزش‌های نظامی را دیدیم. خیلی تلاش کردیم نسبتمان مشخص نشود اما متوجه رابطه پدر و پسری ما شدند. روز دوازدهم با عباس تماس گرفتند تا برود اما به من گفتند: شما آخر هفته می‌روی. حدود ۱۲ یا ۱۳ روز گذشته بود که خبردار شدیم عباس به شهادت رسیده است و بعد همرزمانش نحوه شهادتش را برای ما توضیح دادند.

وی افزود: عباس با اینکه ازدواج نکرده بود اما دارای فرزند معنوی بود به طوری که سرپرستی فرزندی را از کمیته امداد امام خمینی (ره) قبول کرده بود و بعد از شهادتش هم سرپرستی این فرزند معنوی را دخترم به عهده گرفت.

پدر شهید آبیاری درباره نحوه شهادت فرزندش در خان طومان سوریه بیان کرد: عملیات از ساعت‌های حدود هشت صبح تا غروب به طول انجامید. پسرم با همرزمانش به جلو رفته بودند که هنگام غروب عباس به گفته همرزمانش تیر می‌خورد ولی از همراهانش می‌خواهد تا به عقب برگردند و می‌گوید من باید تیر می‌خوردم و خانم فاطمه زهرا (س) به استقبالم می‌آید. پسرم فقط نارنجکی از دوستانش می‌گیرد تا راه دشمن داعشی را ببندد و همرزمانش نحوه شهادت او را دیده بودند.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

شهید مدافع حرمی که در شهادت از پدرش سبقت گرفت بیشتر بخوانید »

پیام عارفانه شهید «رضا کاتبی» به امت حزب‌الله+ صوت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دوران هشت سال دفاع مقدس تجلی ایمان، اعتقاد و پایمردی جوانانی بود که برای حراست از خاک ایران و نوامیس و اعتقادات ملت، از جان خود گذشتند و برای نسل‌های بعدی، مسیر سعادت را گشودند: به‌راستی چه زیبا فرمودند ولی و مقتدای ما که «بعضی‌ها ستاره فوتبال می‌شوند، بعضی‌ها ستاره سینما، بعضی هم ستاره آسمان، با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد».

شهید «رضا کاتب» یکی از همین جوانان این مرز و بوم است که سال ۱۳۴۵ متولد شد و در تاریخ ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۷ در حالی که ۱۹ سال بیشتر نداشت، در «فاو» به‌شهادت رسید و نام او در دفتر «شهدای دفاع مقدس» ثبت شد.

پیام عارفانه شهید «رضا کاتبی» به امت حزب‌الله+ صوت

وجدانش اجازه نداد تا روی تشک بخوابد

مادرش گفته است: «سال ۱۳۵۹ بود که جنگ تحمیلی شروع شد و دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۱ «رضا» با اجازه پدرش عازم جبهه شد. مدتی بود که خدمت وی شروع شده بود تا سال ۱۳۶۴ که به شهادت رسید، در جبهه جنگ مشغول خدمت بود.

اواخر سال ۱۳۶۳ هنگامی که «رضا» به مرخصی آمد، شب موقع خواب، روی زمین خوابید. من به او گفتم «مادرجان رضا چرا روی زمین خوابیدی»، گفت: «مادر دوستان من در جبهه روی خاک و سنگ می‌خوابند؛ اگر من در این‌جا روی تشک با راحتی بخوابم، در پیش آن‌ها شرمنده می‌شوم، پس بهتر است این‌جا هم روی زمین بخوابم تا وقتی که به جبهه رفتم، وجدانم ناراحت نباشد و آن‌جا هم بتوانم به‌راحتی بخوابم».

او در آن زمان دوستی داشت که با او بسیار صمیمی بود؛ او [شهید] حاج عطا میرمحمدی نام داشت، در این مدت چندسال همیشه با او بود و هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شدند، مگر اینکه به مرخصی می‌رفت. روزی به او گفتم «رضا جان مادر چرا هروقت عکس می‌اندازی با حاج عطا عکس می‌اندازی». وقتی این حرف را زدم، ناراحت شد، گفتم «مادر جان ناراحت شدن ندارد، یک‌بار یک عکس تکی بگیر که من آن را به‌عنوان یادگاری داشته باشم که فقط خودت باشی». جواب داد که «مادر من هیچ‌گاه از حاج عطا جدا نمی‌شوم؛ در ضمن خون من رنگین‌تر از خون حاج عطا نیست». بعد از این حرف‌ها وقتی که به جبهه رفت، دیگر مرخصی نیامد تا اینکه سال ۱۳۶۴ بود که خبر شهادت وی را برای‌مان آوردند».

پیام عارفانه شهید «رضا کاتبی» به امت حزب‌الله+ صوت

مراسم تشییع شهید «رضا کاتبی»

مصاحبه عارفانه شهید «رضا کاتبی»

محاصبه شهید «رضا کاتبی» پیش از آسمانی شدنش خطاب به امت حزب‌الله را می‌توان پیامی عارفانه دانست که به‌عنوان نقشه راهی برای نسل‌های آینده انقلاب اسلامی از خود به‌یادگار گذاشت و نشان‌دهنده روح والا و معنوی این شهید والامقام، در درک اهمیت «معنویت و اخلاق» در جامعه است، موضوعی که این‌روزها رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را یکی از مولفه‌های حرکت در مسیر گام دوم انقلاب نیز دانسته‌اند.

شهید «رضا کاتبی» در این مصاحبه گفته است:

بِسمِ الله اَلرحمنِ اَلرحیم 

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاس ِ، إلَهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ.

این بنده حقیر «رضا کاتبی» مستقر در پادگان دوکوهه، جمعی لشکر حضرت رسول (ص)، تیپ ذوالفقار، واحد آر.پی.جی [هستم]. پیام من به امت حزب‌الله این است که نماز جمعه را ترک نکنند و نماز جماعت را به‌هیچ‌وجه ترک نکنند، مساجد را پر کنند و عاشوراها را هرچه باشکوه‌تر برگزار کنند. در ماه رمضان همچنین مساجد را ترک نفرمایند و به قول امام‌مان؛ ما هرچه داریم از عاشوراها و ماه رمضان‌ها داریم و از این خانواده‌های شهدا. «این خانواده‌های شهدا چشم و چراغ امتند» امام خمینی.

از برادرانی که زنده خواهند ماند بعد از این عملیات، خواهشمندیم که عاشورای آینده یاد شهدا را زنده نگه دارند، که همیشه زنده نگه خواهند داشت؛ و یاد شهدایی که پارسال عاشورا بودند، حاج عطا، اکبر […] و رضای ما که حسین حسین می‌گفت در وسط مسجد، یادش را گرامی می‌دارم؛ هرچه باشکوه‌تر این عاشورای امسال را برگزار بفرمایید.

خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه‌دار
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

پیام عارفانه شهید «رضا کاتبی» به امت حزب‌الله+ صوت بیشتر بخوانید »

زینب سلیمانی: امام خامنه‌ای برای پدرم حکم رگ گردن را داشت

زینب سلیمانی: امام خامنه‌ای برای پدرم حکم رگ گردن را داشت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «زینب سلیمانی» دختر شهید سردار قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه در ایام اولین سالروز شهادت پدرش، به ذکر مناقب وی پرداخت و گفت: رهبر انقلاب برای حاج قاسم سلیمانی حکم رگ گردن را داشت و او خود را حقیقتاً سرباز مردم ایران و رهبری می‌دانست.

وی با بیان اینکه پدرش در آن واحد در میدان نبرد، هم فرمانده بود هم سرباز، افزود: زندگی پدرش همیشه مملوء از خطرها بوده و هر زمان که [به سوی میدان نبرد] می‌رفته، دشمن و دشمنانی در کمین او بوده‌اند. زینب سلیمانی گفت که یک بار دو جنگنده آمریکایی تلاش کرده‌اند هواپیمایی را که پدرش در آن حضور داشته، هدف بگیرند. 

زینب سلیمانی تصریح کرد: سردار سلیمانی به رغم اینکه چهره نظامی و با ابهتی بود ولی قلب رئوفی داشت و دیگران را با محبتش جذب می‌کرد. سردار شهید کسی نبود که میادین نبرد را از پشت جبهه و به دور از حضور در میدان فرماندهی کند. سردار سلیمانی در عملیات آزادسازی شهر «آمرلی» در پاسخ به اینکه چرا در میادین حضور دارد و این مسئله خطرناک است، گفت نمی‌توان نسبت به زنان و کودکانی که در محاصره‌اند و جانشان در خطر است، بی‌اعتنا بود.

وی افزود: حاج قاسم هنگام ورود به [بحران] سوریه در حقیقت و در عین حال، در یک زمان در حال دفاع از ایران و سوریه بود… پدرم فرمانده و مسئول نیرویی بود که حامل آرمان فلسطین بود. آرمان و ملت فلسطین برای او بسیار مهم بود. امروز ما شاهدیم که مقاومت فلسطین، اسرائیلی‌ها را مرعوب کرده است.

دختر شهید سلیمانی گفت: میراث حاج قاسم برای ملت فلسطین اجازه نخواهد داد که اشغالگری اسرائیل ادامه یابد. 

به گفته زینب سلیمانی، حاج قاسم برای عراق تلاشی مضاعف می‌کرد… او در عراق، سوریه، فلسطین و لبنان و حتی در ایران مقاومتی ایجاد کرد که مأموریتش فراتر از این امور است. 

او روابط پدرش با ابومهدی المهندس را «عمیق و قلبی» توصیف و اضافه کرد: هیچ گاه پدرش را بدون ابومهدی المهندس ندیده است. به گفته زینب سلیمانی، ابومهدی پیشتر گفته است که از خدا میخواهد اگر روزی قرار است اتفاق بدی برای حاج قاسم بیفتد، او از این دنیا رفته باشد و این روز را نبیند. 

زینب سلیمانی روابط پدرش با سید حسن نصرالله را «عشقی برادرانه» دانست و افزود: «پدرم خود را حقیقتا سرباز امام خامنه‌ای و مردم ایران می‌دانست و عاشق رهبری بود. من اگر علاقه حاج قاسم را به حضرت آقا  توصیف کنم، میگویم آقا حکم رگ گردن حاج قاسم را داشت». 

وی تصریح کرد: پدرش هنگام شهادت حاج عماد مغنیه، فرمانده شهید حزب‌الله همان حس و حالی را پیدا کرد که زمان شهادت شهید احمد کاظمی داشته و این موضوع در فیلمی که از حال ایشان پخش شده، قابل مشاهده است. 

این مصاحبه در قالب ویژه‌برنامه‌های شبکه خبری المیادین به مناسبت اولین سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی پخش شد که به مدت دو هفته ادامه دارد.

انتهای پیام/ص 





منبع خبر

زینب سلیمانی: امام خامنه‌ای برای پدرم حکم رگ گردن را داشت بیشتر بخوانید »