نویسنده کتاب «خیلی محرمانه»: آثار مستند مکتوب بسیار محدودی در حوزه جبهه مقاومت داریم

به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، کتاب «خیلی محرمانه» خاطرات «حسن تابانمنش» به قلم «فاطمه ملکی» نوشته شده و انتشارات «۲۷ بعثت» آن را منتشر کرده هست.
«فاطمه ملکی» نویسنده این کتاب در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، در مورد ویرایش کتاب اظهار داشت: کتاب «خیلی محرمانه» خاطرات شفاهی «حسن تابانمنش» هست و من آن را بر اساس خاطرات کودکی تابانمنش تا پایان آخرین مأموریت او که در کشور مصر بود، تدوین کردم.
وی در مورد فصل اول کتاب گفت: این کتاب شامل ۲۰ فصل هست که از کودکی آقای تابانمنش و تولد او آغاز شده هست و اینکه خانواده آقای تابان در همسایگی حرم سید علاءالدین در شیراز زندگی میکردند. من فصل اول کتاب را با همان حال و هوا و اینکه تأثیرگرفته از برکات امامزاده شاهچراغ (علیهالسلام) و سید علاءالدین (علیهالسلام) بود، شروع کردم که عنوان «در زیر نگاه شاهچراغ» را به خود اختصاص داد.
ملکی افزود: من کتاب را صرفاً بر مبنای خاطرات شفاهی تدوین و نگارش نکردهام. خاطرات و تاریخ شفاهی تلفیقی از یکدیگر هستند که در کنار آن در مقاطعی که مسائل بهار عربی، جنگ در سوریه، لبنان، نیروهای حزبالله و تشکیل هستههای اولیه این گروه را داشتیم، من با تحلیلهای آقای تابان شروع کردم؛ چون در مقاطعی نگاه و برداشتم بر این بود که تحلیلها مقدم بر خیلی از قصهها هستند و تحلیلهایی که آقای تابان ارائه میداد، دقیقاً در مقطع بعدی رقم میخورد و این مسئله خیلی مهمی برای من بود.
نویسنده کتاب «خیلی محرمانه» در ادامه با اشاره به نکته که چرا نام کتاب را «خیلی محرمانه» گذاشته هست، گفت: مسائلی که داخل این کتاب خصوصاً در مورد مسئله جبهه مقاومت مطرح شدند، مسائلی بودند که برای اولین بار شنیده میشدند و جایی هم گفته نشده بودند. آقای تابان شاهد تمام روایتهای نیروهای حزبالله در دهه ۶۰ و تشکیل هسته اولیه حزبالله بود که این، مسئله بسیار مهمی برای من بود و باعث شد که از همینجا شروع کنم و به آن بپردازم.
وی ادامه داد: متأسفانه ما در جبهه مقاومت آثار مستند مکتوب خیلی کمی داریم و دلیل آن هم این هست که دسترسی زیادی به منابعی که حاوی اطلاعات مهمی از نیروهای حزبالله و گروههای مقاومت فلسطین باشند، نداریم؛ یعنی با رزمندگان و مسئولین اینها ارتباط چندان نزدیکی نداریم. به همین خاطر، یکی از شاخصههای مهم این کتاب، ورود راوی من بهعنوان شاهد عینی و نزدیک با نیروهای حزبالله در مقطع دهه ۶۰ هست که حزبالله تازه دارد شکل میگیرد و شهید سید عباس موسوی دارد آن را مدیریت میکند که من آن مقطع را روایت کردم.
ملکی گفت: مسئله بسیار مهم بعدی، آغاز بهار عربی در کشورهای شمال آفریقا بود. این مسئله که بسیار حائز اهمیت هست، جزء مسائل اصلی کتاب بود که باید بدان پرداخته میشد. بعد از آنکه مأموریت آقای تابانمنش در لبنان به پایان میرسد، مدتی برای جنگ بوسنی میرود و من ندیدهام که به اینگونه مسائل در خیلی از کتابها ندیدهام بهصورت مستند پرداخته شده باشد. مسئله بعد نیز، مأموریت وی در کشورهای اروپایی، بعد از آن شروع بهار عربی و پیامدهای این انقلابها در کشورهای شمال آفریقا در منطقه بود.
نویسنده کتاب «خیلی محرمانه» با اشاره به اینکه چه کسی این پروژه را به او پیشنهاد کرد، ادامه داد: آقای «روزیطلب» در مقطعی که مدیر انتشارات «ایران» بود، این پروژه را به من سپرد و من از آنجا کار را تحویل گرفتم. یکسری مصاحبههای اولیه را حسین چارداولی انجام داده بود و بقیه مصاحبههای تکمیلی را خودم انجام دادم که در مجموع، ۲۶ جلسه ۲-۳ ساعته با آقای تابان مصاحبه جزئیات داشتم و خیلی جزئیات از او پرسیدم؛ چون اعتقاد داشتم کتاب باید کاملاً مستند باشد و من از نگاه خودم چیزی را وارد کتاب نکنم؛ به همین خاطر سؤالاتم را طوری مطرح کردم تا به این چالشها برخورد نکنم که بخواهم چیزی از قلم خودم به آن اضافه کنم؛ برای همین کتاب کاملاً مستند هست و آقای تابانمنش که کتاب را چندین بار مطالعه کرد، تأکید کرد که همه حرفهایی که در کتاب گفته شده، حرفهای اوست.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا انتشارات «۲۷ بعثت» کتاب را منتشر کرد، گفت: بعد از اینکه آقای روزیطلب از انتشارات «ایران» رفت و معاون سیاسی صداوسیما شد، کتابهایی که در حوزه جبهه مقاومت تدوین میشدند، به انتشارات «۲۷ بعثت» محول شدند.
ملکی با اشاره به اینکه آقای تابانمنش از ابتدا بهراحتی این پروژه را نپذیرفت، ادامه داد: ما چالشهایی به لحاظ مسائل امنیتی داشتیم، اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که همان مسائلی را مطرح کنیم که میتوان در موردشان صحبت و آنها را روایت کرد.
نویسنده کتاب «خیلی محرمانه» افزود: نگاه من در تدوین کتاب بر این بود که توجه به ملاحظات داشته باشم و ملاحظات هم برای من اولویت اصلی را دارند. مخصوصاً در مورد مسائل خانواده، نگاهم خیلی بر این نیست که زن را با آن ویژگیهای عاشقانه وارد کتابهای امنیتی بکنم. شاید بسیاری هم این نقد را وارد کنند که چرا زنِ قصه کم هست، اما موضوع کتاب، امنیتی و در هر حال، خاطرات جبهه مقاومت بود و نگاهم این بود که راوی در مقاطع مهمی کنار خانوادهاش نبود و من بهنحوی باید این نبودن را نشان میدادم. این چالش بسیار مهمی برای من بود و بعد از آن، ملاحظات سیاسی و مسائلی که وجود داشت را رعایت کردم.
وی در پاسخ به این سؤال که «منظورتان از آخرین مأموریت آقای تابانمنش در مصر چه بود؟ آیا وی شغل خود را بعد از پایان مأموریت در مصر تغییر داد؟» گفت: نه؛ آقای تابانمنش پس از پایان مأموریت در مصر شغل خود را رها نکرد؛ بلکه آخرین مأموریت مستشاری او در کشورهای منطقه تمام شد و بعد از آن به ایران آمد و مأموریتهای دیگری که داخل ایران داشت را ادامه داد.
انتهای پیام/ ۱۱۸

نویسنده کتاب «خیلی محرمانه»: آثار مستند مکتوب بسیار محدودی در حوزه جبهه مقاومت داریم بیشتر بخوانید »