مصطفی تاجزاده

کشمکش در جبهه اصلاحات درباره یک نامزد اختصاصی/ سرگردانی اصلاح‌طلبان در تکرار انتخابات ۷۶، ۸۴، ۹۲ یا ۱۴۰۰/ تاج‌زاده: انتخابات را تحریم کنید!

کشمکش در جبهه اصلاحات درباره یک نامزد اختصاصی/ سرگردانی اصلاح‌طلبان در تکرار انتخابات ۷۶، ۸۴، ۹۲ یا ۱۴۰۰/ تاج‌زاده: انتخابات را تحریم کنید!



اصلاح‌طلبان گرچه تلاش می‌کنند در قالب جبهه اصلاحات برنامه‌های انتخاباتی خود را پیش برده و به کنشگری بپردازند اما فعلاً با دو مشکل مواجه هستند.

سرویس سیاست مشرق- ورود اتوبوسی اصلاح‌طلبان به انتخابات و جدال بر سر داشتن نامزد اختصاصی یا حمایت از فردی خارجی از تشکیلات باعث کشمکش در جبهه اصلاحات شده است. تأملی برکنش‌ها و محورهای رسانه‌ای جریان اصلاحات بیانگر آن است که اختلافات درزمینهٔ راهبرد انتخاباتی جریان اصلاحات همچنان مسئله اصلی این جریان می‌باشد.

بررسی‌ها در این زمینه نشان می‌دهد که مبتنی بر راهبرد اتخاذشده از سوی احزاب و طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلب پرسش اصلی مطرح در این جبهه عبارت است از اینکه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تکرارکننده چه دوره‌ای از انتخابات پیشین می‌تواند باشد، تکرار ۷۶، تکرار ۱۳۸۴، تکرار ۱۳۹۲ یا تکرار ۱۴۰۰؟

در همین رابطه گفته می‌شود که شخص خاتمی و برخی از مشاوران وی بر لزوم تکرار انتخابات ۷۶ با به میدان آوردن چهره‌ای نو، غیرتکراری و برخوردار از حمایت پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان تأکید کرده و درعین‌حال تصریح می‌کنند که تکرار انتخابات ۹۲ و رفتن به‌سوی کاندیدای غیر اصلاح‌طلب باید از روی میز جبهه اصلاحات حذف شود.

از سوی دیگر اما برخی احزاب و طیف‌های میانه‌روی جریان اصلاحات همچون حزب کارگزاران سازندگی بر مطلوب بودن رفتن به‌سوی تکرار انتخابات ۷۶ تصریح دارند اما تأکید می‌کنند اما در صورت رد کاندیدای اصلاح‌طلب باید جریان اصلاحات با پرهیز از تجربه ۸۴، به‌سوی تکرار انتخابات ۹۲ حرکت کند.

در این رابطه حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی با اشاره به اینکه کاندیدای معرفی‌شده از سوی اصلاح‌طلبان باید دارای ۳ شرط باشد، «تأیید صلاحیت نامزد اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان»، «وجود ظرفیت اجماع در نامزد معرفی‌شده» و «جلب حمایت نظام» را به‌عنوان این ۳ شرط مطرح و عملاً از وجود گرایش‌هایی در جبهه اصلاحات رونمایی می‌کند که نسبتی با این ۳ شرط ندارند.

وی اما در ادامه نسبت به تکرار تجربه انتخابات ۸۴ هشدار داده و ضمن تأکید بر لزوم توجه جریان اصلاحات به خواست جامعه تصریح می‌کند که باید ببینیم، جامعه چه می‌خواهد!

دبیر کل حزب کارگزاران گفته است:

ما سیاسیون ممکن است بتوانیم بر یک فرد به توافق برسیم اما آن فرد باید با استقبال گروه‌های اجتماعی مواجه شود. نمی‌توان نسبت به خواست و مطالبات زنان، جوانان، دانشگاهیان، فرهنگیان، اصناف، کارگران، کشاورزان، صنعتگران، بازرگانان و سایر اقشار جامعه بی‌توجه بود و انتظار توفیق در انتخابات داشت. یک برآورد تمایلات عمومی لازم است که در نظرسنجی‌ها خودش را نشان خواهد داد؛ بنابراین ما باید به نظرسنجی‌ها توجه زیادی داشته باشیم و به سمتی برویم که کسانی را در جمع‌های سیاسی پیشنهاد کنیم که در نظام اجتماعی دارای مقبولیت باشند.

از جانب دیگر اما برخی از تحول‌خواهان در بدنه جریان اصلاحات همچون مصطفی تاج‌زاده هستند که طی پیام‌های به جبهه اصلاحات و بابیان اینکه اتفاق خاصی نیفتاده بر ضرورت تکرار انتخابات ۱۴۰۰ یعنی تحریم انتخابات تأکیددارند. وجود این شرایط در جبهه اصلاحات اما موجب شده که عباس عبدی از فعالان اصلاح‌طلب نیز با تأکید بر اینکه ️جبهه اصلاحات در یک سردرگمی تحلیلی قرارگرفته است، تصریح کند که باعث تأسف است که بگویم دوستان جبهه اصلاحات در یک سردرگمی تحلیلی قرارگرفته و قادر نیستند تصمیمات سیاسی جامعی را اتخاذ کنند.

عبدی نوشته است:

دوستان اعلام کرده‌اند که مشارکت جبهه در انتخابات منوط به تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی خود خواهد بود. هم به لحاظ راهبردی نادرست است و هم از منظر تاکتیکی. شرط گذاشتن به‌تنهایی به معنای تهدید و تقابل است و باید حضور انتخاباتی را از طریق گفت‌وگو و تفاهم حل کرد و نه شرط و شروط گذاشتن…

عبدی با تصریح بر اینکه آن گزاره به لحاظ تاکتیکی نیز به دو دلیل ایراد جدی دارد، می‌نویسد، اول اینکه چرا یک نیروی سیاسی باید دست خود را در اتخاذ تصمیمات سیاسی بعدی ببندد؟ شاید به هر دلیلی به این نتیجه برسید و بخواهید که از یک نامزد دیگر حمایت کنید. به نظرم دوستان اصلاح‌طلب درباره سبد رأی خود دچار خطا هستند. بدون تردید انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ با حضور مستمر و فعال آنان شکل گرفت ولی این اثرگذاری مطلق و یک‌سویه نبود. نیروی سیاسی باید متوجه این ماجرا باشد که چه‌بسا این راهبرد از سوی نیروهای خودش هم شکسته شود و این زیان سیاسی خواهد بود.

درمجموع با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت؛

۱- اصلاح‌طلبان در اتخاذ راهبرد انتخاباتی خود برای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دچار تشتت و چنددستگی شده‌اند. از سویی نمی‌خواهند ژست اپوزیسیونی خود را به چالش بکشند و از جانب دیگر نمی‌توانند از انتخابات مهم ریاست جمهوری دل بکنند

۲- اصلاح‌طلبان گرچه تلاش می‌کنند در قالب جبهه اصلاحات برنامه‌های انتخاباتی خود را پیش برده و به کنشگری بپردازند اما فعلاً با دو مشکل مواجه هستند.

نخست اینکه شخص خاتمی خود نظرات شخصی داشته و علاوه بر آن تحت تأثیر رادیکال‌های جریان اصلاحات هست لذا بعضاً تصمیماتی به‌صورت دیکته شده برای جبهه اصلاحات دارد، این رویه را می‌توان در گفتگوی مستقیم با محمد صدر برای کاندیداتوری برای انتخابات مشاهده کرد. مورد دوم اما بازمی‌گردد به مسئله شکاف میان هسته سخت و رادیکال جریان اصلاحات با طیف میانه‌رو که طیف میانه‌رو تصریح دارد در صورت عدم موفقیت کاندیدای اصلاح‌طلب باید از کاندیدای میانه‌رو در انتخابات حمایت کرد.

این مسئله اما گرچه از سوی هسته سخت جریان اصلاحات به بهانه تأکید بر حمایت از کاندیدای هویتی رد می‌شود اما در بطن و متن خود یک نکته بسیار مهم دیگری را نیز گوشزد می‌کند و آن اینکه خاتمی و تصمیم سازان اصلاح‌طلب به‌شدت از هر آنچه یادآور انتخابات ۹۲ و حمایت آنان از روحانی است حذر می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کشمکش در جبهه اصلاحات درباره یک نامزد اختصاصی/ سرگردانی اصلاح‌طلبان در تکرار انتخابات ۷۶، ۸۴، ۹۲ یا ۱۴۰۰/ تاج‌زاده: انتخابات را تحریم کنید! بیشتر بخوانید »

پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها 

پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها 



آقای خوئینی ها اگر شما اکثریت را به رسمیت می شناسید چرا با این رویکرد خائنانه تا مرز “بغی” و “حرب” پیش رفتید. این رویکرد در جهت تقویت حکمرانی بود یا تضعیف حکمرانی؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: آیت الله موسوی خوئینی ها به نقدهایی که در مورد عملکرد مجمع روحانیون مبارز در انتخابات اخیر بود، پاسخ داد. تا آنجا که بنده در رسانه ها سیر کردم نقدی به حضرات جز همین یادداشت حقیر تحت عنوان “نقدی بر رویکرد مجمع روحانیون مبارز” که در سر مقاله رسالت است، ندیدم. در حقیقت یادداشت ایشان پاسخی غیر مستقیم به نقد حقیر بود. ایشان هم در یادداشت خود هیچ ماخذی ندادند که یادداشت خود را ناظر به چه نقدی نوشته اند.

اما چند نکته در یادداشت ایشان را میتوان در پاسخ تمرکز نمود.

۱. پرسش اول که در نقدی به رویکرد مجمع روحانیون مبارز در انتخابات اخیر مطرح شد این بود؛ چرا مجمع علیرغم تاکیدات امام در وصیت نامه خود مبنی بر شرکت در انتخابات و فتاوی مراجع طی ۴۵ سال گذشته مبنی بر وجوب شرکت در انتخابات، شگفتانه رفتند در صف کمپین نه به انتخابات که منافقین و سلطنت طلبها و تجزیه طلبان و سرویسهای آمریکا و انگلیس و اسرائیل قرار گرفتند.

ایشان در یادداشت خود هیچ پاسخی به این سوال ندادند.

بر حسب خبر جماران نیوز، ایشان آیت الله هستند. پاسخ یک آیت الله با یک فرد سکولار سیاسی باید تفاوت داشته باشد. این پاسخ یا باید مستند به قرآن و روایات و سیره ائمه و پیامبر (ص) یا حداقل مستند به سیره و ممشای امام خمینی (ره) که هنوز مجمع مدعی وفاداری به آن است باشد. در یادداشت آقای خوئینی ها هیچ مستند شرعی و عقلی مبنی بر عدم مشارکت و همراهی با بدخواهان انقلاب وجود ندارد.

۲.در سر مقاله “نقدی به رویکرد مجمع روحانیون” اصلا اشاره ای به کسانی که به هر دلیل در انتخابات شرکت نکردند وجود نداشت. روی سخن فقط با “مجمع” بود. اما ایشان تمرکز یادداشت خود را بردند روی همه کسانی که شرکت نکردند. آن هم به صورت مبالغه آمیز گویی در کشور ما و در کشورهای جهان همیشه مردم ۱۰۰ درصد در انتخابات شرکت می کنند!

آقای خوئینی ها در یادداشت خود آورده است:

_کسانی که پای صندوق رای حاضر نشدند، به انحراف از راه خدا و علمای اسلام و امام خمینی (ره) متهم شده اند. آیا آنها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزشهای معنوی یک ملت وارد می کنند.

_آنها اکثریت مردم را که در انتخاب شرکت نکردند، به همراهی با بدخواهان ملک و ملت و دین متهم می کنند.

_ شایسته است عدم مشارکت را به حساب هوشمندی مردم ایران بگذارند.

_چرا گریبان کسانی را گرفته اند که با اکثریت همراهی کرده اند.

“خود حق بینی” و “خود اکثریت بینی” مجمع روحانیون مبارز، ایشان را به سیاه چاله ای کشانده است که در خوشبینانه ترین داوری، مرجع تقلید سیاسی آنها آقای تاجزاده در داخل و عبدالکریم سروش در خارج شده است. کافیست به یادداشتهای این دو تن رجوع کرد که در توجیه عدم مشارکت و پیوستن به کمپین “نه به انتخابات” چه موهوماتی بافتند!!!

خوئینی ها عدم مشارکت را نشانه هوشمندی دانسته و گله کرده است که چرا گریبان آنها را که با اکثریت همراهی کرده اند، گرفته ایم.

کدام هوش سیاسی همگرایی با آمریکا و ضد انقلاب را در حوزه سیاست ورزی اسلامی توصیه و توجیه می کند؟

شما از کجا می دانستید که مشارکت زیر ۵۰ درصد خواهد بود و با مردم همراهی نکردید؟

شما که اینقدر علم غیب می دانید و از آینده با خبر هستید بگویید آخر و عاقبت کسانی که با آمریکا و دشمنان ملت در این مملکت همگرایی می کنند به کجا خواهد کشید؟ آیا شما می خواهید همان راه را بروید؟!

۳.در این یادداشت سخن از ناکارآمدی در حکمرانی و تاثیر آن در کاهش مشارکت آمده است. در کشوری که بیش از دو سوم زمان حکمرانی دست جریان مجمع روحانیون مبارز بوده است و سهم آنها در ناکارآمدی در حساب جاری سرمایه اجتماعی آنها ثبت است، چگونه به این ادعا تمسک می شود؟

مجمع روحانیون مبارز تمام تخم مرغ های اعتبار سیاسی خود را در سبد برجام در دولت روحانی گذاشت. با اعتماد به آمریکا ننگین ترین قرارداد را امضا کرد. قراردادی که یک مشت وعده نسیه در قبال وعده نقد، خلاصه می شد. برجام تهدیدها و تحریمها را تشدید کرد. مردم متوجه شدند شما آنها را فریب دادید لذا مردم سرمایه اجتماعی خود را از شرکت سهامی احزاب آلوده جبهه مشارکت بیرون کشیدند. حال آقای خوئینی ها مدعی این کاهش سرمایه در جبهه رقیب شده است. این یک مغالطه سیاسی است که هیچ عاقل سیاسی آن را نمی پذیرد.

آقای خوئینی ها می گویند:” آنها باید بدانند که پیروزی سرانجام با اکثریت است.” اگر ایشان به این گفته اعتقاد دارند، چرا در سال ۸۸ با آنکه رقیب آنها با ۱۳ میلیون تفاوت رای به عنوان اکثریت به پیروزی رسید، به رسمیت نشناختند و زدند زیر میز و یک آشوب ۸ ماهه را در کشور مدیریت کردند و به نمایندگان جنبش سبز گفتند بروید کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا و بگویید تحریم ها را شدت ببخشند!!!

اگر شما اکثریت را به رسمیت می شناسید چرا با این رویکرد خائنانه تا مرز “بغی” و “حرب” پیش رفتید. این رویکرد در جهت تقویت حکمرانی بود یا تضعیف حکمرانی؟!

آقای خوئینی ها که ناکارآمدی حکمرانی را برای یک جناح فاکتور می کند، حاضر نیست کارکرد و عملکرد مجمع را در این ۴۵ سال مرور کند و ببیند چه بر سر آرمانهای امام و انقلاب آورده است و در پاسخ خود به هیچ سخنی از امام استناد نمی کند.

قایم شدن پشت کاهش مشارکت، پنهان کردن خصومتهای تمام ناپذیر آمریکا با ملت در نگاه به مسائل امروز ایران هیچ کمکی به مشروعیت عملکرد آنها در سپهر سیاست ایران نمی کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها  بیشتر بخوانید »

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!



روزنامه اعتماد نوشته است که اصلاح‌طلبان با عبور از تجربه‌های قبلی، علاقه‌مند نیست که مطالبات خود را از طریق روش‌های خشونت‌آمیز دنبال کند!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه های امروز دوشنبه ۳ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ضرب شست به ترورهای خوشه‌ای، احتمال ارائه لیست مشترک لاریجانی و روحانی، ارتباط قیمت مسکن با افزایش تولید و ابتکار برجامی عمان همچنان روی میز در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

آشوب های سال ۱۴۰۱ نشان داد که اصلاح‌طلبان دیگر به عنوان بازیگر محوری و اصلی در تحولات سیاسی- اجتماعی نقش خود را از دست داده‌اند و به جریانی منفعل، پیرو و درجه دوم بدل شده‌اند که ترجیح‌شان پیروی از روندهایی است که در جامعه شکل گرفته است. رسانه‌های آنها نیز در این مسیر تقریباً همینگونه نقش‌آفرین بودند و دنبال‌روی رسانه‌های اغتشاشگری شدند که توسط بیگانگان اداره می‌شد. تنها تذکرات قانونی نهادهای نظارتی بود که تا حدی آنان را محدود نمود و نتوانستند آنگونه که می‌خواستند بر مسیر پیروی خود ادامه دهند.

این وضعیت باعث شده است که جناج چپ دوباره از جاده خاکی براندازی روی مسیر آسفالت سیاست‌مداری بازگردند، و انتخابات و شیوه مواجه با آن به سوژه داغ در روزنامه‌های اصلاح‌طلب تبدیل گردد؛ روزنامه آرمان ملی به نقل از خباز درباره حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات نوشته است:

من نظرم این است که اصلاح طلبان اگر این فرصت را مغتنم بشمارند و تلاش کنند به جای یک آقای پزشکیان ۵۰ تا آقای پزشکیان در مجلس داشته باشند، ۳۰ تا آقای پزشکیان در مجلس داشته باشند، می توانند در سرنوشت کشور موثر باشند، اگر حتی قدم های مثبتی نتوانند بردارند می توانند جلو قدم های منفی را بگیرند؛ یعنی این طرح هایی که الان شما می شنوید در ظرف این ۳ سال داده شد و خیلی از اینها منطقی نبود اما رای مجلس بود، چنین افرادی می توانستند مانع رای آوری شوند.

استاندار دولت روحانی در ادامه گفته است:

حضور همین تعداد نماینده می‌تواند باعث شود طرح های کم ارزش و بلکه بی ارزش در مجلس رای نیاورد بنابراین حداقل وجود چند نماینده مقابل و کارکشته می تواند در جلوگیری از تصمیمات ناروا و غیرکارشناسی و تصمیماتی که به ضرر مردم است، تاثیرگذار باشد. اگر موفق شدند تصمیمات و طرح های خوبی ارائه کنند و مقداری جلو فشار معیشتی مردم را هم بگیرند که چه بهتر اما اگر نتوانستند حداقل جلو بعضی از تصمیمات نامناسب را که می توانند بگیرند!

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!

روزنامه شرق نیز در گزارشی از کامبک اصلاح‌طلبان به سمت انتخابات خبر داده و می‌نویسد:

امروز در حالی که چند ماه تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و دو سال تا انتخابات ریاست‌جمهوری باقی ‌مانده است، هستند چهره‌هایی که باید نشست و دید که آیا «بازگشت» به عرصه سیاست و «کامبک» به میدان بازی قدرت را انتخاب می‌کنند یا گوشه‌نشینی و جدایی از سپهر سیاسی کشور انتخابشان است. در طرف راست این سیاهه می‌توان فی‌المثل از محمود احمدی‌نژاد و علی لاریجانی نام برد. اولی قهر و خانه‌نشینی ۱۱ روزه در زمان ریاست‌جمهوری را در کارنامه دارد، اما پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری از هیچ سوراخی برای خزیدن به درون زمین قدرت نگذشت و همواره ناکام ماند و دومی پس از رد صلاحیت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۴۰۰، به منتقد تمام‌عیار دور کردن خود از ساختار سیاسی کشور تبدیل شد.

در طرف چپ این فهرست اما می‌توان زیر نام «اسحاق جهانگیری» خط کشید. دانش‌آموخته دانشگاه صنعتی شریف و وزیر صنایع دولت سیدمحمد خاتمی که در انتخابات سال ۱۳۹۶ کاندیدا شد تا سپر بلایی باشد که رقبای محافظه‌کار حسن روحانی، در مناظرات تلویزیونی برای او تدارک دیده بودند. او هرچند در دولت حسن روحانی، پست معاون اولی را بر عهده داشت، اما هیچ‌گاه، هم‌سنگ تلاش‌هایش، قدر ندید: نه در دولت و نه البته بین اصلاح‌طلبان. به هر روی دو انتخابات آتی نشان خواهد داد که هرکدام از بازیکنان روی «نیمکت»، کدام مشی را انتخاب می‌کنند: «عزلت» به شیوه ناطق‌نوری، یا «بازگشت» به سبک و سلوک محمد خاتمی.

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!

روزنامه اعتماد نیز از تغییر پارادایم اصلاح‌طلبان از خیابان به سیاست خبر داده و نوشته است:

با عبور از یک‌سالگی جنبش زنان در ایران، مشخص شد که فضای جامعه به گونه‌ای است که تا حد زیادی در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از شدت و حدت تقابل میان معترضان و نیروهای حافظ نظم، نیروهای امنیتی و انتظامی کاسته شده و روند متفاوتی شکل گرفته است. این روند، نقطه‌ای است که تفسیرهای متفاوتی از آن می‌توان داشت. از یک‌سو، حاکمیت و نیروهای تحت امرش پس از کنترل اعتراضات این حس را دارند که توانسته‌اند از این تنگه اعتراضی عبور کرده و فضا را تحت کنترل بگیرند. بر این اساس احساس نوع تفوق و پیروزی نسبت به فضای اعتراضی را دارند. از سوی دیگر، آنچه در متن و زیر پوست تحولات شهر و جامعه در جریان است، به شکلی است که روند اعتراضی در مقایسه با سال قبل به تجربه جدیدی رسیده و مردم تلاش می‌کنند تا حد امکان تن به خشونت ندهند.

در ادامه گفتگوی اعتماد با محمدجواد حق‌شناس آمده است:

جامعه با عبور از تجربه‌های قبلی، علاقه‌مند نیست که مطالبات خود را از طریق روش‌های خشونت‌آمیز دنبال کند. در واقع جامعه تلاش می‌کند مطالبات خود را از طرق دیگر به نمایش بگذارد. نقطه‌ای که امروز ما در آن قرار داریم در چنین وضعیتی است. البته هنوز دو طرف این معادله تلاش می‌کنند روند موجود در کشور را به سمت نقطه دلخواه خود سوق دهند.

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!

دانشگاه را اتاق جنگ کنید!

در آستانه آغاز سال تحصیلی در دانشگاه برخی اصلاح‌طلبان رادیکال روی کنش‌های غیرسیاسی در دانشگاه حساب ویژه باز کرده‌ و تحرکات رادیکال را مایه تنفس مصنوعی دوباره به اغتشاشات می‌دانند، مصطفی معین وزیر علوم دولت اصلاحات به روزنامه هم‌میهن گفته است که رسالت دانشگاهیان در این مقطع بحرانی، انجام کنشگری فعال است!

در بخشی از این گفتگو آمده است:

رسالت دانشگاهیان در این مقطع بحرانی، انجام کنشگری فعال در جهت ایجاد امنیت و آزادی آکادمیک و استقلال نهاد دانشگاه، آگاهی‌بخشی و کمک به توانمندسازی جامعه و تقویت همبستگی ملی به‌عنوان یک وظیفه اخلاقی و مسئولیت اجتماعی است. کمک به افزایش انگیزه و امید، رفع خشونت، مشارکت فعال در ایجاد نهادهای مدنی و عضویت فعال در آنها، گام‌های ضروری برای کاهش خسارت به بنیان‌های علمی، افزایش سرمایه اجتماعی و تسریع در فرآیند پیشرفت دموکراسی است. هشدار خالی‌شدن دانشگاه از استادان اصیل، دانشمند، مستقل و جایگزینی ایشان با افراد کم‌مایه و حداکثر میان‌مایه علمی و سیاست‌بازان به‌عنوان استاد و مدرس دانشگاه و درواقع بی‌آینده‌شدن جوانان و از دست رفتن استقلال کشور.

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود!

در روزهای اخیر رسانه‌های معاند و اصلاح‌طلب در تلاش هستند تا تولید رادیکالیسم در دانشگاه را دوباره استارت زده و با استفاده از سوژه‌هایی دروغین چون اخراج اساتید به آن دامن بزنند. ددرست مانند سال ۷۸ که اصلاح‌طلبان در آستانه عبور از خاتمی دانشگاه را پلی برای براندازی کردند، در آن زمان افرادی چون مصطفی معین و مصطفی تاج‌زاده نقش اساسی در بحران‌زایی در کشور داشتند!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اصلاح‌طلبان در انتخابات لیست دارند؛ جنگ خیابانی کنسل شد/ من آرزو دارم فتنه‌ای چون کوی دانشگاه تکرار شود! بیشتر بخوانید »

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری



“چپ‌های تحریمی” در حالی می‌گویند چون نامزدهای ما در انتخابات نیستند پس آنرا تحریم می‌کنیم که در انتخابات سال 92 نیز همین شرایط را داشتند اما از “حسن روحانی” حمایت کردند.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

ورود چپ‌های تحریمی به فاز خیابان علنی‌تر شد

جلوس “ملکه تحریم انتخابات” بر سریر اصلاحات

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

خانم “آذر منصوری”، دبیرکل حزب اتحاد ملت اخیراً با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیس‌دوره‌ای این تشکل انتخاب شد.

پیش از او “بهزاد نبوی” عهده‌دار این سمت بود.

اگرچه در ظاهر امر، بهزاد نبوی که از رجال ستادی و تئوریسین‌های جریان اصلاحات است؛ در یک خود اظهاراتی بیان می‌کند که به دلیل “نبود آمادگی” از این عرصه کنار رفته اما نگاهی به سابقه اخبار نشان می‌دهد که حقیقت دیگری در پشت پرده‌ی رفتن بهزاد و آمدن آذر منصوری وجود دارد…[1]

*بهزاد نبوی یکی از فعالان اصلاح‌طلب بود که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 که جریان اصلاحات بصورت ستادی و رسمی دست به تحریم آن زد[2]؛ اما با تحریم مخالفت کرد. جالب اینجاست که بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات بود و بیانیه تحریم نیز امضای او را پای خود داشت؛ اما بهزاد اینطور وانمود کرد که این امضا از روی رضایت نبوده است!

او حتی در یک ویدئو در پیشا انتخابات نیز از مردم خواست در انتخابات حضور پیدا کنند و رأی بدهند.[3]

اما به هر حال امضای او پای بیانیه تحریمی ستاد اصلاحات نیز بود!

نبوی بعدا در اظهارات دیگری پیرامون اغتشاشات سال گذشته نیز گفت: قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است.[4]

در کنار این مواضع که مغایر با رویکردهای تحریمی و خیابان‌خواه ستاد اصلاحات است اما جایگزینی خانم آذر منصوری هم گویا چندان بی‌دلیل نیست.

شخص خانم منصوری از اجرا کنندگان اصلی پروژه تحریمی حجاریان است. چه اینکه هم‌او بود که در جریان حرکت تحریمی اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 طی اظهاراتی گفته بود: جریان اصلاحات دیگر زیر بار گزینشی پیدا کردن نامزد نخواهند رفت.

او همچنین دبیر کل حزبی است که کادرهایش بیشترین اصرار بر تحریم انتخابات و موضع‌گیری نرم نسبت به اغتشاش خیابانی را دارند.

در واقع حاکمیت اصلاح‌طلبان هم‌اکنون کاملا یکدست شده تا پروژه تحریم انتخابات که تا این لحظه تصمیم چپ‌ها بر همانست؛ مسیر هموارتری را پیش رو داشته باشد.

برخی محافل سیاسی معتقدند چپ‌های تحریمی با تحریم رسمی انتخابات عملا وارد فاز براندازی و تشویق رویکردهای مسلحانه علیه نظام اسلامی شده‌اند و این رادیکالیزم نیازمند دو نگاه تبیینی و امنیتی از سوی دلسوزان کشور است.

چه اینکه برای رفع مشکلات در یک نظام سیاسی و حکومتی هیچ راهی جز 2 راهی صندوق رأی یا اسلحه نیست و کسی که بگوید صندوق رأی را ذبح می‌کنم اما مسلح هم نیستم؛ عملا یک دروغگوی نمایش‌باز است که قصد دارد اسلحه بزرگ خود را زیر لباسش پنهان کند.

ما در وبلاگ مشرق؛ پیش از این و در چند تخاطب رسانه‌ای از برخی بزرگان اصلاح‌طلب پرسیدیم که اگر می‌گویند در انتخابات شرکت نمی‌کنند پس چه راهی جز شورش مسلحانه در فراروی آنهاست؟!

سؤالی فلسفی که البته چپ‌های اشاره شده پاسخی به آن ندادند…[5]

***

تودهنی “دست نامرئی بازار” به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

لطف‌ا… سیاهکلی، از نمایندگان مجلس اخیراً در اظهاراتی ویدئویی که انتخاب آنها را منتشر کرد، گفته است: خودروهای چینی که در ایران عرضه می‌شود قیمت واقعی‌اش ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان است، با قیمت ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان وارد و در بازار ۳ میلیارد تومان می‌فروشیم.

او می‌افزاید: این از کدام قاعده تبعیت می‌کند؟ مردم از تفاوت قیمت خودرو در داخل ایران و خارج مطلع هستند. چرا ما اینجوری هستیم؟[6]

*این اظهارات پاسخی است محکم به آنها که می‌گویند دولت نباید بر بازار نظارت کند و دست نامرئی بازار؛ خودش بصورت خودکار اقدام به تنظیم‌گری می‌کند!

این واقعه (گرانی عجیب و بیقاعده در ابعادی از بازار کالا و خدمات ایران) نشان می‌دهد اگر حاکمیت دولتی و قضایی ناظر بازار نباشد؛ مایحتاج مردم به عرصه تاخت و تاز افراد طمّاع و سودپرست تبدیل خواهد شد و هیچ دست نامرئی هم در کار نخواهد بود و هیچ کالایی هم ارزان نمی‌شود.

سخنان آقای سیاهکلی همچنین شاهدی است دیگر بر اینکه نظارت دولت بر بازار بسیار کم و ضعیف است و اگر فکری برای آن نشود؛ زمینه برای خطرات بزرگی فراهم خواهد آمد.

گفتنیست، قوه قضائیه نیز بعنوان مدعی‌العموم، قانونا وظیفه دارد در هنگام وقوع گرانی وارد عرصه شود و منفردا و جدا از دولت به دفاع از معیشت مردم بپردازد.

حجت‌الاسلام اژه‌ای، ریاست قوه قضائیه، در اوان کار خود طی دستوری رسمی خواستار برخورد با گرانی شده بود.[7]

اژه‌ای پیش از این از نابسامانی در بازار خودرو نیز انتقاد کرده بود.[8]

البته تاکنون خبر خاصی از اجرای آن دستور یا پیگیری این انتقاد به گوش نرسیده است.

وبلاگ مشرق، پیش از این در یادداشتی مبسوط به فلسفه لزوم نظارت بر بازار و نگاه‌های اقتصادی در این رابطه پرداخته بود که خوانش آن خالی از لطف نیست.[9]

***

راز دشمنی یک آخوند با نظام اسلامی!

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

عبدالواحد موسوی لاری،‌ وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز، در مصاحبه با جماران پیرامون انتخابات سال جاری و نظراتش درباره موانع مشارکت حداکثری گفته است: یکی از موانع، نظارت استصوابی است؛ این را بردارید مردم می‌آیند. شما اجازه دهید مردم، کاندیداهای مختلف را در صحنه ببینند، وقتی دیدند که در بین کاندیداها افرادی وجود دارد که می‌توانند به آن‌ها تکیه و اعتماد کنند، خودشان می‌آیند و رأی می‌دهند؛ در این صورت مشارکت نه شصت درصد بلکه هشتاد درصد می‌شود.

او در ادامه با اشاره به پیش‌بینی خود مبنی بر نحوه تعامل جریان چپ با این انتخابات نیز اظهار می‌کند:

“اصلاح‌طلبان همیشه گفته‌اند که کنشگری سیاسی ما از طریق صندوق‌های رأی است مشروط بر اینکه انتخاباتی وجود داشته باشد. انتخاباتی که نماد آن این قانون می‌شود دیگر انتخابات نیست انتصابات است. انتخاباتی که می‌گوید مردم رأی بدهند اما من تصمیم می‌گیرم رد کنم، این چه انتخاباتی است؟ شما عنوانِ انتخابات را پیدا کنید اصلاح‌طلبان از انتخابات رویگردان نیستند ولی زمانی که انتخابات با این قانون و امثال آن به انتصابات تبدیل می‌شود من نمی‌توانم بگویم که کسی شرکت می‌کند یا نه، اصلاً موضوع انتخابات منتفی است که مردم شرکت کنند یا شرکت نکنند.“[10]

*موسوی لاری، در انتخابات مجلس 98 نیز دست به تحریم انتخابات زده بود.

در اقتفای این اظهارات باید پرسید جمهوری اسلامی در حق امثال موسوی‌لاری چه ظلمی کرده که اینچنین با نظام و جمهوریت دشمنی می‌ورزند و صراحتا بر “تحریم انتخابات” بعنوان یگانه دستاورد جمهوری تأکید دارند؟!

عقلانیت سیاسی می‌گوید کسی که صندوق رأی را بر زمین بگذارد؛ طبعا اسلحه را برمی‌دارد و برای کنشگری سیاسی در ساحت جمهوری هیچ راهی غیر از این 2 راهی وجود ندارد. پس تا اینجای قصه به لحاظ منطقی باید پذیرفت که موسوی لاری هم مانند سایر چپ‌های تحریمی به جرگه معارضان ضد امنیتی نظام اسلامی پیوسته است.

از باب تحکیم استدلال نیز می‌توان از موسوی‌لاری سوال دومی هم پرسید و آن اینکه فرض می‌کنیم شما و دوستانتان انتقادات به حقی از برخی قوانین و دستگاه‌های قانونی کشور دارید.

راه بیان این انتقاد و پیگیری آن و به ثمرنشاندن آن چیست؟!

حضور در انتخابات،‌ حمایت از نامزدهای مستقیم یا نامزدهای نزدیک، به دست گرفتن قدرت و ملتزم بودن به اصلاحات نرم و معقول؟

یا ذبح انتخابات و درافتادن به راه اسلحه و خون و خیابان؟!

ما پیش از این به این شبهه که می‌گوید “نامزد ما در انتخابات نیست پس رأی نمی‌دهیم” نیز پاسخ داده و کرارا گفته‌ایم کسی که نامزد مطلوبش را در انتخابات نمی‌یابد؛ بایستی نظیر رفتار اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 را انجام دهد و از نامزد نزدیک در بین تأییدشدگان حمایت کند.

بماند که یک جریان سیاسی وظیفه دارد نامزدهایی به جامعه و نظام سیاسی تحویل دهد که جزو اوباش سیاسی و رادیکال نباشند بلکه در چارچوب قانون تعریف شده باشند و پرونده آنها نیز بیانگر تعهد به نظام و مردم باشد.

و این یعنی مردم و نظام و شورای نگهبان مقصر نیستند اگر نامزد غایی و مطلوب اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400؛ مجرمی به نام مصطفی تاجزاده بود که صراحتا می‌گفت خیلی از حرف‌های ما و براندازان یکی است![11]

گفتنیست، عزم چپ‌های تحریمی برای انتخابات مجلس دوازدهم در سال جاری؛ تا این لحظه بر تحریم انتخابات است. و این گزاره هم طبیعیست که هنگامی که یک جریان سیاسی در کشوری مردم را به رأی ندادن تشویق کند و انتخابات را به مضحکه بگیرد؛ طبعا کسانی از مردم فریب خورده و در انتخابات شرکت نخواهند کرد.

***

1_ mshrgh.ir/1502756

2_ khabaronline.ir/xgYz6

3_ https://fararu.com/fa/news/492354

4_ mshrgh.ir/1502756

5_ mshrgh.ir/1397665

6_ https://www.entekhab.ir/00346Q

7_ https://www.alef.ir/news/4020128098.html

8_ https://irna.ir/xjFv4t

9_ mshrgh.ir/1498971

10_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1598485

11_ mshrgh.ir/905078

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری بیشتر بخوانید »

چرا ضدانقلاب از ادعای مضحک خود درباره مسمومیت دانش‌آموزان عقب‌نشینی کرد؟

چرا ضدانقلاب از ادعای مضحک خود درباره مسمومیت دانش‌آموزان عقب‌نشینی کرد؟



ضدانقلاب این روزها از هیچ تلاشی برای تشویش افکار عمومی علیه مردم ایران دریغ نمی‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماجرای مسمومیت‌های سریالی در برخی مدارس هنوز ادامه دارد و همین امر موجب نگرانی خانواده‌های ایرانی شده، اما آزاردهنده خباثت و سم‌پاشی ضدانقلاب در فضای رسانه‌ای است.

رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان در اتاق فکر اولیه خود، این مسمومیت‌ها را به خود جمهوری اسلامی ربط دادند و همان ترفند «کار خودشونه» را داغ کردند.

اما این ادعا، با عدم استقبال در فضای رسانه‌ای داخلی روبرو شد و بسیاری این سوالات را مطرح کردند که مگر می‌شود جمهوری اسلامی که خودش ۸ سال درگیر جنگ تحمیلی بود و هرگز حملات شیمیایی علیه دشمنانش انجام نداده حالا دست به چنین اقدامی علیه دانش آموزان خودش بزند؟ مگر فرزندان خود و نزدیکان‌شان در این مدارس تحصیل نمی‌کنند؟ جمهوری اسلامی که آمار سواد زنان را از ۲۴ درصد به نزدیک ۹۰ درصد رسانده و بیشتر کرسی‌های دانشگاه‌ها هم به بانوان اختصاص داده چرا باید دست به چنین کاری بزنند؟

می‌شود چنین اقدامی علیه دانش‌آموزانی انجام دهند که فرزندان خود و سایر اعضای خانواده‌شان هم در همین مدارس در حال تحصیل هستند؟

اتفاقاً نوک پیکان انتقادات به سمت رسانه‌هایی است که بودجه و حمایت خود را از کشورهایی می‌گیرند که در زمان جنگ تحمیلی، علیه مردم ایران حملات شیمیایی انجام دادند.

چرا ضدانقلاب از ادعای مضحک خود درباره مسمومیت دانش‌آموزان عقب‌نشینی کرد؟

در این میان تکلیف رسانه‌های معاند از طرح چنین ادعایی مشخص است اما تعجب برانگیز رفتار رسانه‌های داخلی است که خوب می‌دانند چنین اقدامی عملاً نشدنی است درست مانند شبهه تقلب در سال ۸۸ که تاجزاده چندی بعد اعتراف کرد تقلب گسترده در انتخابات شدنی نیست.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا ضدانقلاب از ادعای مضحک خود درباره مسمومیت دانش‌آموزان عقب‌نشینی کرد؟ بیشتر بخوانید »