مصطفی تاجزاده

آنوکراسی

آنوکراسی



آنوکراسی یعنی شبه دموکراسی یعنی شکلی از حکومت که ظاهرش دموکراسی و مردم‌سالاری است. اما دولت در برون و درون «بی‌ثبات» و «ناکارآمد» و فاقد قدرت است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: اینکه آمریکایی‌ها در اتاق جنگ بی‌پایان خود علیه ملت ایران چی فکر می‌کنند خیلی مهم است. آن‌ها در مقابله با ملت ایران، دو جنگ سخت داخلی و خارجی و سه نبرد نرم را طی ۴۰ سال گذشته پشت سر گذاشتند هر کاری خواستند و هر توطئه‌ای را که اجرا کردند نه‌تنها نتیجه نگرفتند بلکه ایران هر روز قدرتمندتر و تواناتر در سپهر سیاست منطقه و جهان ظاهر شده و می‌شود.

آمریکایی‌ها در صفحه شطرنج بازی با ایران تابع هیچ قاعده‌ای نیستند. اشتباه آن‌ها این بود که همه سربازها، فیل‌ها و اسب‌ها را یک‌جا و همزمان به میدان آوردند و هربار با تلفات بیش‌تر به‌ویژه در حوزه نظامی عقب نشستند.

امروز در اتاق جنگ آمریکایی‌ها پنتاگون شمشیر و سپر انداخته است. امید آنها به سیا، وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری برای تشدید تحریم‌ها و تداوم نبرد نرم و براندازی نرم است.

آنچه از «فعل» آنها دیده می شود و از «قول» آنها شنیده می شود را می توان در حوزه دموکراسی رصد کرد. آنها مشروعیت مردمی نظام را از طریق عملیاتی کردن «آنوکراسی» هدف قرار داده‌اند.

آنوکراسی یعنی شبه دموکراسی یعنی شکلی از حکومت که ظاهرش دموکراسی و مردم‌سالاری است. اما دولت در برون و درون «بی‌ثبات» و «ناکارآمد» و فاقد قدرت است. آمریکایی‌ها می‌خواهند قدرت در دولت دست کسانی باشد که عملا قدرتی نداشته باشند، قدرت واقعی در دست کسانی باشد که سر در آخور سرمایه‌داری جهانی و سرویس‌های امنیتی قدرت‌های جهانی داشته باشند.

اینکه آمریکایی‌ها از سال ۷۶ تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها از یک ضلع رقابت که به قول خودشان میانه‌رو هستند، حمایت کنند، همین، پا گذاشتن در جایگزینی و عملیاتی کردن «آنوکراسی» به جای «مردم‌سالاری» دینی بود. متأسفانه برخی اصلاح‌طلبان عملا به استخدام دشمن در این پروژه برای ضربه به جمهوریت نظام درآمدند.

یحیی کیان تاج‌بخش، عضو سیا و مشاور بنیاد سوروس از محکومین فتنه ۸۸ در اعترافات خود در دادگاه که به عنوان دفاعیه مطرح کرده ، پرده از چنین توطئه‌ای بر می‌دارد.

او از شناسایی و جذب نخبگان ، شبکه‌سازی و نهادسازی، راه‌اندازی کارگاه‌های آموزشی در معاونت سیاسی وزارت کشور زمان آقای خاتمی یاد می‌کند و می‌گوید: مشروعیت‌زدایی و اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی را از طریق حمله به پایه‌ها و ستون‌های نظام و نافرمانی مدنی شروع کردیم.

او از نحوه آشنایی خود با مصطفی تاجزاده که آن زمان در معاونت سیاسی وزیر کشور بود خبر می‌دهد و همکاری‌هایی را در این زمینه یادآور می‌شود. مأموریت او افزایش سرمایه اجتماعی کسانی که در ایران به ترویج و تعمیق تفکر غربی می‌اندیشند، بود. نظریه او در مورد افزایش سرمایه اجتماعی مورد توجه سعید حجاریان و تاجزاده قرار می‌گیرد و او از ارتباط خود با سعید حجاریان که آن زمان در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بود نیز پرده برمی‌دارد.

امروز اصلاح‌طلبان با دست فرمان «آنوکراسی» به جای دموکراسی به روزگاری افتاده‌اند که تمام سرمایه اجتماعی خود را در انتخابات گذشته که به پای روحانی ریخته بودند از دست رفته می‌بینند . آنها گرفتار ۶ بحران هستند که در آن دست و پا می‌زنند.

۱- بحران گفتمان ۲- بحران اندیشگی ۳- بحران بی‌آیندگی ۴- بحران مقبولیت ۵- بحران مشروعیت ۶- بحران کارآمدی

آنها فکر می‌کنند می‌توانند هزینه‌های خسارت‌بار از دست دادن سرمایه اجتماعی خود را به حساب رقبای خود بگذارند. آنها برای توجیه این بحران‌ها مقولاتی چون حمله به نظارت استصوابی ، طرح رفراندوم، آزادی و خلق دو قطبی‌های کاذب و … را در دستور کار دارند. فکر می‌کنند این بیراهه‌روی برای آنها تولید سرمایه اجتماعی می‌کند.

سردمداران جریان اصلاح‌طلبی هنوز نفهمیدند چه کلاهی سرشان رفته است .آمریکایی‌ها با پروژه آنوکراسی سرمایه اجتماعی آنها را به عنوان یک ضلع رقابت به باد داده‌اند حالا آمدند سراغ ضلع دیگر با تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی و تهاجم سیاسی و دیپلماتیک؛ سرمایه اجتماعی این ضلع را هم ضایع کنند و تیر خلاص به «جمهوریت» و «مردم‌سالاری دینی» بزنند. این فرمول را در مشروطه و نهضت ملی عمل کردند و جواب داد و فکر می‌کنند در انقلاب اسلامی هم جواب می‌دهد.

اصلاح‌طلبان در بحث‌های کلاب‌هاوسی خود گاهی موضوع مشارکت ۴۸ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیراهن عثمان کرده‌اند تا مشروعیت مردمی دولت را زیر سؤال ببرند.

آن‌ها اولاً: فراموش کردند انتخابات ریاست جمهوری زیر سیطره بیماری کرونا با تلفات سه رقمی برگزار شد. ثانیا : جریان اصلاحات با تمام توان به صحنه آمدند و از نامزد خود- همتی- حمایت کردند. جریان اصلاح‌طلب علی‌رغم حمایت صددرصدی از همتی نتوانست طرفداران خود را به دلیل عملکرد بد دولت مورد حمایت خود یعنی روحانی را به پای صندوق‌های رأی بیاورد.

آن‌ها عوض آنکه خود را مذمت کنند که چرا به غرب اعتماد کردند و افتضاح برجام و دستاورد تقریبا هیچ آن را در کارنامه خود گذاشتند ، رقیب خود را به بهانه کاهش مشارکت به شماتت گرفته‌اند.

آنها با راهبرد دیو و پری در انتخابات شرکت می‌کنند وقتی طرفداران آنها به این نتیجه رسیدند آنها پری نیستند به نامزد آنها رأی ندادند چون از قبل رقیب خود را «دیو» معرفی کرده بودند نتیجه کار کاهش مشارکت شد. آنها در فرآیند شکل‌گیری «آنوکراسی» به جای «دموکراسی» درست در اجرای توطئه‌های آمریکا نقش‌آفرینی می‌کنند.

اصلاح‌طلبان از ابتدای پیدایش در سپهر سیاست ایران هرگز به این سؤال پاسخ ندادند که چه چیز را می‌خواهند اصلاح کنند؟ مبنای آسیب‌شناسی آنها چیست؟ آنها بدون اینکه توضیحی در مورد نسبت خود با دین و انقلاب و نظام بدهند بر طبل اصلاحات می‌کوبند. آنها ۴ دولت از ۵ دولت پس از انقلاب را در دست داشتند اما برای از بین بردن فقر، فساد و تبعیض هیچ‌گاه راه حلی ارائه نکردند.

اوایل سال‌های حکومت خاتمی یک کارگاه آموزشی در معاونت سیاسی وزارت کشور در زمان تصدی تاج‌زاده دایر کردند که سعید حجاریان آن‌را اداره می‌کرد. یحیی کیان تاج بخش و حسین بشیریه در این نشست‌ها شرکت می‌کردند. تعریفی که از اصلاحات بیرون دادند این بود که ؛ اصلاحات یعنی دموکراتیزاسیون، دموکراتیزاسیون یعنی مدرنیزاسیون، مدرنیزاسیون هم یعنی سکولاریزاسیون جدایی دین از سیاست! برخی هم در آن جلسات پا را فراتر گذاشتند و گفتند سکولاریزاسیون یعنی لائیزاسیون، کشور باید به سمت ارزش‌های لائیسیته بر مبنای مدل فرانسه حرکت کند! یعنی درست همین حرفهایی که تاجزاده امروزها در توییت های خود و جیغ و داد کلاب هاوسی مبنی برحذف ولایت فقیه از قانون اساسی و جدایی دین از سیاست مدام تکرار می کند. خوب طبیعی بود ، مفهوم این «اصلاح» چیزی جز «افساد» نبود.

از دل این تئوری اصلاحی، فتنه ۱۸ تیر ۷۸ بیرون آمد چون شکست خوردند رفتند ۱۰ سال تمرین کردند و با ارتباطاتی که در داخل و خارج برقرار شد فتنه ۸۸ را با اسم رمز تقلب کلید زدند. با آنکه در فتنه ۷۸ و ۸۸ آشوب بپا کردند و اردوکشی خیابانی راه انداختند ، دست به غارت اموال دولتی و مردمی زدند اسم آن را با این همه خشونت «نرم» گذاشتند ! معلوم نبود اگر می‌خواستند براندازی سخت کنند چه می‌کردند؟!

برای عملیاتی کردن «آنوکراسی» آمریکایی‌ها نیاز داشتند یک جریانی را در داخل تقویت کنند که همزمان « در قدرت» بودن «بر قدرت» هم باشند. بخشی از جریان اصلاحات با پذیرش این مأموریت عملا به خدمت سرویس‌های امنیتی و رسانه‌ای غرب درآمدند. تاج‌زاده در فتنه ۷۸ و ۸۸ دست در دست یحیی کیان تاج‌بخش عضو سیا و مشاور سوروس در تهران عملا نقش مهمی در این باره ایفا می‌کرده است. تمامی کسانی که اخیرا به بازداشت تاجزاده اعتراض کردند مستقیم و غیرمستقیم به نوعی اعتراف به حضور در پروژه عملیاتی کردن «آنوکراسی» کردند.

بهزاد نبوی رئیس شورای جبهه اصلاحات در دفاع از تاجزاده، او را مربوط به جریان منتقد مصلح و مخالف براندازی و آشوب و خشونت معرفی می‌کند. اما کارنامه سیاسی او در دو فتنه ۷۸ و ۸۸ و پس از آن نشان می‌دهد ، فعل و قول سیاسی او مبتنی بر براندازی، آشوب و خشونت است و تنها چیزی که در کارنامه او نیست نقد مصلحانه است.

برخی در دولت روحانی و خاتمی متأسفانه در مدار آنوکراسی حرکت می‌کردند و هرگونه تحولی را منوط به بهبود رابطه با غرب کرده بودند در حالی که غرب به هیچ وجه بنای آشتی با انقلاب نداشت. دولت رئیسی خوشبختانه با درک درست از این کژراهه در مسیر «کارآمدی» و «ثبات» حرکت می‌کند.

او درک درستی از منابع قدرت و تعامل در منطقه و جهان و تحکیم مردم‌سالاری دینی در  ایران دارد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنوکراسی بیشتر بخوانید »

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"



نگاهی به فعالیت‌های حجاریان و تاجزاده نشان می‌دهد که این دو نفر یک دوئت‌نوازی را برای “انزوای عقلانیت” آغاز کرده‌اند. یکی به عبارت عقلانی ناتوی فرهنگی طعنه می‌زند و دیگری از اصلاحات ساختاری می‌گوید!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وقتی سعید به مصطفی می‌گوید: نه!

دوئت‌نوازی حجاریان و تاجزاده برای “انزوای عقل”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سعید حجاریان، اخیراً در بخشی از یک نامه سرگشاده که با محتوای دستگیری مصطفی تاجزاده،‌ خطاب به دبیر شورایعالی امنیت ملی نگاشته، آورده است:

“حتماً با اصطلاح «ناتوی فرهنگی» نیز آشنایی دارید و قطعاً واقف هستید «ناتو» یک پیمان نظامی میان امریکا و شماری دیگر از کشورهاست که در برابر بلوک شرق برقرار شد. لفظ «ناتو» متأسفانه از مقطعی به حوزه فرهنگ راه یافت و اصطلاح نادرست «ناتوی فرهنگی» به قصد قطبی‌سازی این فضا وضع شد. در حالی‌که نه خبری از «ناتوی فرهنگی» بود و نه «ورشوی فرهنگی»!“[1]

*ناراحتی حجاریان از دستگیری رفیق گرمابه و گلستانش کاملا قابل درک است.

بماند که حجاریان خود بهتر از همه می‌داند که تاجزاده تا آنجا تند بود که حتی سعید هم با برخی تئوری‌های مصطفی همراهی نمی‌کرد. (مثل ماجرای مخالفت با تز تاجزاده مبنی بر اصلاحات ساختاری!)

مفهوم عقلانی و فلسفی “ناتوی فرهنگی” را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دهه 80 و در تشریح تهاجمات و شبیخون فرهنگی غرب مورد اشاره قرار داده‌اند.

یک معنای کاملا فلسفی در اشاره به صف‌آرایی رسانه‌ای و فرهنگی جهان سلطه علیه ملت‌های آزاد و در صدر آنها علیه ایران و انقلاب اسلامی که مثل یک اژدهای هفت سر، ابزارآلات مختلف رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای را برای تأثیرگذاری در باورهای هویتی مردم به کار می‌گیرد.

روشن نیست کدام بخش از این توصیف عقلانی و اصولی که هرچه می‌گذرد بر اتقان آن نیز بیشتر افزوده می‌شود؛ مورد طعن و کینه آقای حجاریان واقع شده و اساسا حجاریان در کدام بخش این مفهوم منطقی و عبارت پیشانی آن توانسته به کشف یک نقض نائل آید؟

هرچه هست  چیزی خارج از گپ و گفت‌های طنزآمیز توییتری نیست! همان طنزهایی که می‌گویند دوئت تاجزاده و حجاریان مایلند هرچه می‌بینند و می‌شنوند را با الصاق یک نقص مواجه کنند و سپس به مقصرتراشی از رهبری مظلوم نظام بپردازند.

گفتنیست، مقام معظم رهبری طی یک سخنرانی در سال 85 پیرامون مفهوم ناتوی فرهنگی فرمودند:

“سررشته‌ی همین تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله ی این تحولات می خواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.”[2]

*دوئت اصطلاحی موسیقایی به معنی هم‌نوازی دو نوازنده است.

***

از 9 دی تا جشن 10 کیلومتری؛ باطل‌السحر مردم علیه دشمن

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

جشن 10 کیلومتری تهرانی‌ها در روز عید غدیر با حضور و استقبال چندین میلیونی مواجه شد.

رخدادی که تقریبا هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که چنین جمعیت بی‌نظیری از همه قشرها به خیابان بیایند و عید ولایت را جشن بگیرند.

طبق گزارش رسمی پلیس کشور بیش از 3 میلیون نفر در این جشن مردمی شرکت کرده‌اند.[3]

رخدادهای این جشن اعم از حضور چشمگیر مردم، نقش تشکل‌های مردمی، حضور قشرهای مختلف و مهمتر از همه “حال خوب” غیر قابل انکاری که در نزد حضّار دیده می‌شد؛ تحلیل‌های فراوانی را برانگیخته است.

*اگرچه عده‌ای در تلاش هستند با بهانه کردن مقولاتی مثل وقوع ترافیک؛ به زعم خود از عظمت این اتفاق بکاهند اما حقیقت این است که جامعه ایرانی نشان داد بسی فهیم‌تر و بصیرتر از چند اکانت توییتری و اینستاگرامی عمل می‌کند و فراتر از سیاه‌نمایی‌ها طعم زندگی را می‌چشد.

در کنار این مسئله همچنین باید دانست که اگرچه جشن 10 کیلومتری تهران از این حیث که یک تجمع عمومی فراگیر پس از کاهش موج بیماری کرونا بود، توانست جمعیت زیادی را به خود جلب کند اما اهمیت مسئله اینجاست که شاهد یک جشن میلیونی با مضمون ولایت و رهبری جامعه اسلامی بودیم که این خود غنی‌بخش اتفاق رخ‌نمون شده است.

چنین تجمعی با مضمون دینی در خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام تنها در یکی از نتایج خود باطل‌السحری خواهد بود برای تمام آنها که جامعه ایرانی را خشن، ناامید، ناشاد و بریده از انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند.

باطل‌السحری که همچون “یوم‌ا… 9 دی” البته نه توسط رجال سیاسی و پژوهشگران و محافل تحلیلی که در دست مردمان ساده‌ی کوچه و خیابان به ایران اسلامی و آرمان‌های نظام تقدیم شد.

چهره بین‌المللی این جشن بزرگ را نیز به فضل الهی در گردهمایی پیاده‌روی اربعین به تماشا خواهیم نشست…

***

آنچه مردم باید درباره نقش رهبری در تصمیمات دولت‌ها بدانند

ناجوانمردی محسن هاشمی درباره “ولایت فقیه”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه اعتماد در واکنش به مفهوم مورد اقتراح “بانیان وضع موجود” نوشته است:

“استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و… در دست دولت نیست. عبور کنیم و به سبک دیگری به مساله نگاه کنیم. نمی‌توان وضع موجود را که حاصل 44 سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتا در ساختاری که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تاثیرگذاری را در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسوولان مربوط به مقام رهبری است.”[4]

*ما برادرانه به آقای هاشمی عرض می‌کنیم که سفیدسازی یا حمایت سیاسی یا تلاش برای بلاگردانی از رفقا هرگز ارزش ناجوانمردی را ندارد.

خاصّه ناجوانمردی از طرف کسی یا کسانی که قاتق نانشان را در ساحت نظام اسلامی خورده‌اند و اصول و فروع و ساختارهای آنرا بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند.

“مقصرتراشی از رهبری نظام” یک پروژه دیرینه است که هر بار و به هر بهانه‌ای از سوی “قبیله ناکارآمدان” مورد احتجاج قرار می‌گیرد و البته به یمن بصیرت مردم هم راه به جایی نمی‌برد!

آقای هاشمی باید به مردم می‌گفت که بیش از 90 درصد بودجه و اجرائیات کشور صراحتا در اختیار رئیس جمهور و در ید قدرت اوست.

او باید به مردم می‌گفت که مسئولیت ولی فقیه به جز در 2 حوزه امنیت و دین؛ در سایر حوزه‌ها غیر مستقیم است و رهبری صرفا مکلف به “مهندسی سازه نظام” است نه دست بردن در انتخاب مردم!

هاشمی باید به مردم می‌گفت که اگر قرار است تصمیم‌ها با رهبری باشد پس چه حاجت به انتخابات؟

و اگر رهبری همه کاره کشور است پس اینهمه تفاوت در مانیفست و اجرائیات و کارنامه در دولت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی و رئیسی از چه نشأت می‌گیرد؟

و این یک ناجوانمردی آشکار است که هاشمی از این حقایق با مردم محاکات نکرده است.

و اما سخنی با مردم…

همه باید بدانند که پروژه نرمالیزاسیون در دولتین هاشمی رفسنجانی خواسته شخص هاشمی بود نه خواسته رهبری. کما اینکه اسناد مخالفت رهبری با اشرافی گری، با ریاضت اقتصادی و… موجود است.

  پروژه‌های دولت اصلاحات اعم از جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی صراحتا با تأکیدات رهبری بر مدینة‌النبی، هشدار برای شبیخون فرهنگی و مردمسالاری اسلامی مغایر بود.

  آنچه احمدی‌نژاد تحت عنوان اعتقاد به امام زمان و کار جهادی و مذاکره با آمریکا می‌خواست دقیقا بر خلاف چیزی بود که رهبری نظام برای مردم و ساحت عقلانیت تعریف کردند.

و برجام خواسته و اصرار شخص روحانی و اذناب او بود نه خواسته رهبری نظام. همانطور که اقدام نابجای مذاکره مستقیم با آمریکا و رها کردن امر مهم نظارت بر بازار و خفیف کردن قدرت نظامی کشور از سوی ظریف؛ هیچیک با تأکیدات و راهبردهای رهبر معظم انقلاب همسو و هم‌خوان نبودند.

مع‌الوصف تجربه 30 ساله از این خاصّه‌خوانی نشان می‌دهد که تقریبا همه این رؤسای جمهور با عنایت به رأی مردم و بسط ید وسیعی که داشته‌اند؛ امورات خود را دقیقا طبق خواسته‌ها و اصرارهای خود به پیش برده‌اند و رهبر معظم انقلاب نیز جز معدود مواردی که پای حفظ کیان و سازه نظام در میان بوده؛ اغلب ورود مستقیمی به این خواسته‌ها نداشته‌اند، برخی را با سخنرانی و موعظه در نزد مردم روشن‌سازی کرده‌اند و بخشی را نیز به دلیل ماهیت مسئولیت‌های رهبری و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور به اختیار عمل دولت گذاشته‌اند.

اینکه محسن هاشمی علیرغم اینکه در تجربه زیسته 30 سال اخیر یک حضور اجرایی داشته و از نزدیک شاهد حقایق پیش گفته بوده اما امروز مثل یک فرد بی‌اطلاع و عوام درباره حقایق سیاسی ایران نظر می‌دهد جای تأسف دارد و از شوربختی‌های جامعه ماست.

که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

“از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم”؟!

***

1_ http://www.ensafnews.com/358628

2_ https://khl.ink/f/3362

3_ mehrnews.com/xY6Z3

4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187870

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه" بیشتر بخوانید »

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد



احمد زیدآبادی در واکنش به دستگیری مصطفی تاجزاده مرتکب یک تناقض جالب شد. او در حالی پیرامون نتایج این اقدام هشدار می‌دهد که 2 هفته قبل گفته بود جامعه نسبت به زندانی شدن اصلاح‌طلبان حساس نیست.

سرویس سیاست مشرق _ “احمد زیدآبادی”، فعال اصلاح‌طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک رشته توییت پیرامون دستگیری “مصطفی تاجزاده” با حکم قوه قضاییه؛ این اقدام را از روی عصبانیت توصیف کرد و نوشت: متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.

او در ادامه به برخورد نظام با فتنه‌گران اصلاح‌طلب در فتنه 88 نیز اشاره و تصریح می‌کند: این شدت‌عمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاح‌طلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند،اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید. این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست.

زیدآبادی می‌افزاید: این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.

***

*اظهارات این فعال چپ اما در حالی است که او همین چند روز قبل در مصاحبه با یک نشریه اصلاح‌طلب پیرامون وضعیت رجال چپ در جامعه و اثر احتمالی برخورد با آنها گفته بود:

“در شرایط فعلی، درگیر شدن اصلاح‌طلبان با سیستم حاصلی ندارد؛ چون، اولا اصلاح‌طلبان آن اعتبار و سرمایه اجتماعی قبلی را ندارند که جامعه نسبت به برخورد یا زندانی شدن آنان حساس شود (شاید برخی گروه‌ها خوشحال هم بشوند).”

زیدآبادی تصریح می‌کرد: ثانیا، درگیر شدن اصلاح‌طلبان، فضا و بهانه را برای فعال شدن بیشتر آن طیف تندرو اصولگرا فراهم می‌کند که به ضرر حل مسایل است و خود اصلاح‌طلبان هم در این‌میان، بی‌دلیل قربانی می‌شوند. اصلاح‌طلبان باید به طرف مقابل با زبانی مدنی بگویند شما قدرت گرفتید تا مسایل را حل کنید؛ حالا بگویید چه‌چیز را حل کردید؟ و بعد از این‌منظر، شروع کنند به نقد جدی و عالمانۀ عملکرد جریان حاکم. فعالیت مردمی در قالب خیریه‌ها کار دیگری است که می‌توان انجام داد. مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوری‌راد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریض‌ها را رایگان ویزیت کنند. خیلی‌ها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدم‌های زیادی آشنا می‌شوند، عمق مشکلات و مناسبات را می‌توانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد می‌کنند و آنان را دلسوز خود می‌شناسند. چرا این کارها را نمی‌کنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمی‌شود.[1]

تناقضات مطروحه در اظهارات زیدآبادی پیرامون اثر برخورد امنیتی با متهمان امنیتی، آنهم فقط در چند روز بیان کننده این حقیقت است دستگیری تاجزاده بر خلاف آنچه که چپ‌ها اصرار دارند یک رفتار کاملا عقلانی است که چه بسا خیلی زودتر از این باید انجام می‌گرفت.

چه اینکه فضای سیاسی و مردم ایران با کسی طرف بودند که چند سال قبل گفته بود حرف ما و براندازان یکیست و تنها در راه و روش (و نه در هدف!) تفاوت داریم.[2]

تاجزاده‌ای که نوید تکرار آبان 98 در سطحی وسیع‌تر و خشن‌تر را داده بود[3]و همان فردی که دست به رفتار “تحریم انتخابات 1400” زد.

توصیه خردمندانه به آقای زیدآبادی و دوستان ایشان است که در وهله اول به راهی که تاجزاده رفت، نروند و در گام بعد هم بپذیرند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر مسیر “عقلانیت” حرکت می‌کند و همین عقلانیت هم اجازه عبور نظام از فتنه خطرناک سال 88 را داد. بدیهیست که تاجزاده و امثال او نیز با رؤیت همین عقلانیت فهمیدند که استقرار نظام یک امر تمام شده است و از همین رو در انتخابات 1400 راه خود را از دموکراسی و جمهوری جدا کردند و در اقدامی آشکار صندوق رأی را زیر پا گذاشتند.

رفتارهای فاحش ضد امنیتی در ستاد هسته سخن جریان اصلاحات را نباید لاپوشانی کرد…

***

1_ http://mjrahbord.blogfa.com/post/72

2_mshrgh.ir/905078

3_mshrgh.ir/1018114

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد بیشتر بخوانید »

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات



یکی از مهم‌ترین توصیه‌های رهبر انقلاب به مسئولان و گروه‌های سیاسی در دهه‌های ۷۰و ۸۰این بود که نسبت‌تان را با خودی‌ها (جبهه انقلاب) و غیرخودی‌ها (دشمن) شفاف کنید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

یکم. اخیرا آقای تاج‌زاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم.

دوم. سال‌ها پیش در ایام فتنه ۸۸، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه‌ای با آقای خاتمی داشتیم، متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی‌کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می‌شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند.

سوم. یکی از مهم‌ترین توصیه‌های رهبر انقلاب به مسئولان و گروه‌های سیاسی در دهه‌های ۷۰و ۸۰این بود که نسبت‌تان را با خودی‌ها (جبهه انقلاب) و غیرخودی‌ها (دشمن) شفاف کنید.

سال‌ها بعد نیز رهبر انقلاب در اواسط دهه ۹۰ در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه‌های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تأکید داشتند دوقطبی اصیل، صف‌بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که به‌جای تقابل با هم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید.

چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره‌ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی‌اش را پنهان‌کاری و عدم‌مرزبندی صریح با دشمن می‌دانست. خیالشان این بود که این پنهان‌کاری رأی‌ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات‌ها شوند. آرایی که فکر می‌کردند اگر اصلاحات رأی بیاورد، می‌توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند.

پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه‌های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصر شبکه همه‌چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف‌بندی روشن از همجنس‌بازان تا شیطان‌پرست‌ها تا سلطنت‌طلبان تا تروریست‌ها و تا مواجب‌بگیران رسانه‌ای شیطان‌صفت، خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف‌بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند؛ چون آرای سیاه سفره‌شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت.

همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی‌ها روشن شود یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی‌ها مثل تاج‌زاده ترجیح دادند در صف سلطنت‌طلب‌ها و منافقین و… قرار بگیرند و عده‌ای دیگر طیف انقلاب، و این عاقبت بخیری است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عاقبت بخیری جبهه اصلاحات بیشتر بخوانید »

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم



جریان اصلاح طلب به هیچ عنوان حاضر نیست به این سوال پاسخ دهد که چرا علیرغم بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، تحریم ها در «دولتِ اصلاح طلبان» 2 برابر شد!؟

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** عبدی: وضع فعلی بی حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی کند

روزنامه اعتماد– به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم که پیش از این تصاویر او با «شهرام جزایری» از مفسدین اقتصادی در دوره دولت اصلاحات منتشر شده بود- در یادداشتی با عنوان «موضوع تکراری حجاب» به قلم «عباس عبدی» نوشت: «متاسفانه در جامعه ما گفت‌وگوهای سازنده و منطقی برای حل مسائل اجتماعی وجود ندارد و به‌طور معمول یک یا هر دو سوی موضوعات اجتماعی علاقه دارند که مسائل را حیثیتی و جنجالی کنند و اجازه ندهند که موضوع از طریق شایسته و منطقی به بحث گذاشته شود. مساله اندازه و حدود حجاب از این نوع است.»

وی در ادامه نوشت: «بسیاری از زنان تجربه زیسته خود را در کشور و تهران و رفتن به پاسگاه وزرا یا برخورد با گشت ارشاد یا افراد عادی و ماموران امر به معروف می‌نویسند و همدلی دیگران را نیز کسب می‌کنند… بعید است که حتی یک در هزار مردم، قتل و سرقت را جرم ندانند و خواهان مجازات مرتکب آن نشوند، یا قاچاق مواد مخدر را اغلب مردم جرم می‌دانند، ولی نظرسنجی‌ها و رفتار عمومی مردم نشان داده است که اکثریت قاطع معتقد به برخورد قانونی یا تلقی مجرمانه از بی‌حجابی نیستند، نه به این علت که لزوما به حجاب اعتقادی ندارند، بلکه به علت فلسفه جرم مخالفت می‌کنند، اتفاقا حتی بسیاری از زنان چادری، خواهان حق انتخاب پوشش در حد متعارف هستند و گمان می‌کنند که این‌گونه اجباری شدن حجاب معنای انتخابی بودن پوشش آنان را تغییر داده است و حتی برخی خانم‌ها به همین علت در پوشش خود تجدیدنظر کرده‌اند.»

این فعال اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جرم به افعالی گفته می‌شود که نظم یا عفت عمومی را خدشه‌دار کند، این حد از عدم رعایت ماده قانونی حجاب نه نظم اجتماعی را نقض می‌کند و نه عفت عمومی را که اساسا موضوعی عرفی است. اگر مساله حکومت اجرای دستور شرع است که در این صورت باید قانون را به‌طور کامل و در همه جا و فقط برای زنان مسلمان اجرا کند و میان خانه و خیابان نیز فرق ذاتی ندارد.… دستورالعمل برای پوشش کارکنان دولتی نیز چاره کار نیست، زیرا بیرون از اداره به گونه دیگری رفتار خواهند کرد و این دوگانگی و ریا برای جامعه ما بدتر از هر رفتار دیگر از جمله عدم رعایت حجاب است.»

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

«مصطفی تاجزاده»   از محکومین فتنه ۸۸ پیش از این گفته بود: «به نظرم باید به سمتی حرکت کنیم هر کس خود سبک زندگی خود را تعیین کند اما هزینه عدم رعایت حجاب را بالا نبریم

این قبیل اظهارات و موضع گیری ها، نه تنها مصداق دفاع از حقوق زنان نیست، بلکه توهین به زنان ایرانی است. برای نمونه «فائزه هاشمی»  پیش از این در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «مانتوهای دراز و گشاد که در هرکدام چند نفر جای می‌گیرند، چیست که تن دخترهایمان کرده‌ایممن  سر کلاس چادر را برمی‌داشتم، مانتوهایم بلند نبود، معمولا رنگ روشن می‌پوشیدم یا بارانی که کمی چسبان بود…هیچوقت درگیر برادر غیرتی نبودم.»

فضاسازی برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب در موضوع حجاب در حالی است که ما در ایران حجاب اجباری نداریم، بلکه حجاب در ایران الزامی است. تفاوتش این است که برای احکام فردی اجبار نداریم،  الزام برای احکام اجتماعی است. مثل تفاوت حکم مستی در خلوت و جلوت؛ در خانه یا خیابان. الزام حجاب، برای باحجاب کردن بی حجاب ها نیست، بلکه برای صیانت از حق عموم جامعه استبدحجابی در ایران ناشی از بی دینی نیست، نتیجه یک هجمه فرهنگی عظیم و گسترده است (که البته قصور و تقصیرهای متولیان فرهنگی نیز در این میان قطعا تاثیرگذار بوده است). حجاب امری اجتماعی است، نه فردی؛ بی حجابی در خیابان و اماکن عمومی، تعرض به حقوق دیگران است.

از سوی دیگر در ایران قانونی است به عنوان حجاب قانونی این حجاب قانونی را شما که مسلمان هستید باید رعایت کنید چون هم قانون‌تان است و هم در شرع آمده، اگر هم غیرمسلمان هستید به عنوان قانون شهروندی ایران رعایت می‌کنید، نه شرع.

لازم به ذکر است که چندی پیش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اعلام کرده بود «بر اساس نتایج پیمایش این موسسه، ۵۳.۱ درصد مردم موافق الزام حجاب بوده اند و تنها ۲۲.۲ درصد با آن مخالفت کرده­ اند.» با توجه به نتایج این پیمایش، حتی اگر نگاه اکثریت گرایانه محض داشته باشیم و از الزام شرعی اغماض کنیم، باز هم هر حاکمیتی، مسئولیت های الزام آور اجتماعی دارد که با تصور اکثریت گرایی تعطیل نمی شود

به این نمونه توجه کنید: اکثریت مردم در همه کشورها اگر مورد پرسش قرار بگیرند، حاضر نیستند مالیات بپردازند. یا احتمالا خیلی ها علاقه ندارند سقف سرعت مجاز و انواع قوانین رانندگی محدودیت زا را رعایت کنند.با این وصف،  آیا حکومت ها مالیات نمی گیرند یا قوانین و جریمه های سنگین رانندگی را اعمال نمی کنند؟  و یا مثلا می گویند تا زمانی که اکثریت مردم -به واسطه فرهنگ سازی – موافق نشده اند، قانون نمی گذرانیم و اجرا نمی کنیم!؟ یا این که برای ضرورت ها و مصالح مهم، قانون می نویسند و به اجرا می گذارند؟

«سید امیر خرم» که تا پاییز ۹۷ عضو ارشد نهضت آزادی بوده و به دلیل اختلافات داخلی از این حزب جداشده، چندی پیش در مصاحبه با روزنامه همدلی گفته بود: «یکی از مؤلفه‌های گفتمان اصلاح طلبی، “اعتقاد به جدایی نهاد دین از نهاد حکومت” است

اصلاح طلبان از جدایی دین از سیاست می گویند و آرمانشهر آنان، جایی است که در آن شراب خواری و استعمال موادمخدر آزاد است.  این طیف علاوه بر این مدعی است که همانطور که در صنعت هسته‌ای بتن ریخته شد، باید در صنعت موشکی و صنعت فضایی نیز بتن ریخته شود و برجام منطقه‌ای و حقوق بشری نیز کلید بخورد!

به عبارت دیگر،  جریان سیاسی خاص که پیشنهاد جدایی دین از سیاست را مطرح می‌کند، همان جماعتی است که ایستادگی در مقابل باج‌خواهی دشمنان بیرونی و مخصوصاً آمریکا را «تنش‌آفرینی»! و دفاع از منافع ملی و عزت مردم را «تندروی»! و «افراطی‌گری»! می‌داند.

طیف اصلاحات قلمرو دین را از مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدا می‌دانند و حیطه آن را حداقلی و صرفاً به عبادت فردی محدود می‌کنند. از این رو نظام سیاسی برآمده از رأی مردم و بر پایه احکام دین، نه تنها در مخیله آنان نیست بلکه همواره حمله به نهادها و ساختارهای نظام اسلامی مانند نهاد انتخابات، سپاه، شورای نگهبان و… که متضمن پاسداری از جمهوریت و اسلامیت آن است، در دستور کار آنهاست.

** اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

«قاسم محبعلی» دیپلمات سابق و فعال اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اگر طرفین به سمت یک توافق جدید حرکت کنند این انتظار که به ایران امتیازات زیادی داده شود بعید به نظر می‌رسد. برجام حداکثر امتیازی بود که دولت اوباما حاضر شد به جمهوری اسلامی ایران بدهد. پس از اوباما ترامپ به قدرت رسید که از برجام خارج شد و تنش‌های زیادی با ایران به وجود آورد. در شرایط کنونی بایدن حاضر نیست به اندازه‌ای که اوباما به ایران امتیاز داد به ایران امتیاز بدهد.»

وی افزود: «این در حالی است که شانس پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات کنگره آمریکا بالاست و این احتمال وجود دارد که کنگره در آینده در اختیار جمهوری خواهان قرار بگیرد. از سوی دیگر شانس پیروزی بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز پایین است و جمهوری خواهان از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری برخوردار هستند. بدون تردید اگر جمهوری خواهان در آمریکا قدرت را به دست بگیرند شرایط سخت‌تری را برای برجام در نظر خواهند گرفت و مسیر توافق سخت‌تر خواهد شد.»

این دیپلمات اصلاح طلب در ادامه گفت: «اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم…دیپلماسی به معنای داد وستد است و کشورها باید تلاش کنند در چنین فضایی منافع خود را تأمین کنند. مسئولان جمهوری اسلامی باید به این نکته فکر کنند که در شرایط کنونی چه امتیازی را می‌توانند از طرف مقابل بگیرند و در مقابل چه امتیازی را به طرف مقابل بدهند.»

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

جریان تندرو اصلاح طلب اصلا به چیزی تحت عنوان امتیازگیری در سیاست خارجی اعتقادی ندارد. این طیف معتقد است که ایران باید همواره یکطرفه امتیاز داده و به هیچ عنوان در فکر اخذ امتیاز نباشد.

نکته قابل تأمل اینجاست که در حال حاضر جنگ اوکراین، آمریکا و اروپا را با بحران در حوزه نفت و انرژی مواجه کرده است. به دلایل مختلف آمریکا و همچنین اعضای اروپایی برجام شدیدا نیازمند احیای برجام هستند.

سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که آیا اکنون بهترین زمان برای احیای برجام برای طرف ایرانی نیست!؟ پاسخ منفی است؛ چرا!؟ به این دلیل که یکی از موارد مهم در هر توافقی، طرفین در آن توافق است.

طرف غربی در برجام و به خصوص طرف آمریکایی، به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است. بر همین اساس وقتی خرِ آمریکا از پل بگذرد، به ریش طرف مقابل خندیده و همه تعهدات خود را زیر پا می گذارد.

پس چه باید کرد؛ باید مذاکرات را تعطیل کرد!؟ پاسخ قطعا منفی است. روش منطقی این است که مذاکره را پی گرفت اما با این قید که به هیچ عنوان همه تخم مرغ ها در سبد برجام چیده نشود. همچنین باید به صورت قاطع بر ۳ شرط اساسی مبنی بر لغو دائمی تمامی تحریم ها، ارائه تضمین معتبر و راستی آزمایی تاکید کرد.

این را نیز نباید فراموش کرد که مذاکره تنها یک روش برای کنارزدن تحریم های غیرقانونی و ظالمانه آمریکاست. رویکرد بسیار مهم خنثی سازی تحریم ها، مکمل این روش و در ضمن یک ابزار قدرت و چانه زنی در مواجهه با طرف مقابل است.

با اینحال نکته قابل تأمل اینجاست که جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف با وارونه نمایی مسئله، جای طرفین را عوض کرده و اینگونه القاء می کند که ایران شدیدا نیازمند به توافق است و اگر توافق حاصل شود، امتیاز ویژه ای است که توسط آمریکا به ایران اعطا شده است.

جریان اصلاح طلب از توافق فرابرجامی و دادن امتیازات جدید به طرف مقابل سخن می گوید اما به هیچ عنوان حاضر نیست که به این سوال پاسخ دهد که چرا علیرغم بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، تحریم ها در «دولتِ اصلاح طلبان» 2 برابر شد!؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم بیشتر بخوانید »