مصطفی خمینی

نگرانی امام خمینی (ره) برای اوضاع لبنان

نگرانی امام خمینی (ره) برای اوضاع لبنان


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس؛ زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد هست که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید. 

نگرانی امام برای لبنان و اعتماد به جوانان ایران
«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای هست که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی هست مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد.

نگرانی از اوضاع لبنان

«جلال‌الدین فارسی» نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی بود که او در دی ۱۳۵۷ از طرف امام خمینی (ره) به عنوان نماینده ایشان برای همکاری با سازمان «الفتح» معرفی شد. 

بسمه تعالی‏

جناب آقای فارسی ـ ایّده الله تعالی‏
‏‏

مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار هست. امید‏‎ ‎‏هست موفق به خدماتی که شروع نموده‌اید، شده و به اتمام برسانید. زحمات جنابعالی‏‎ ‎‏ارزنده و موجب تقدیر هست. ‏
‏‏

راجع به مطالبی که مرقوم شده هست ـ مع کمال الأسف ـ از مسائل لبنان و عدم رشد‏‎ ‎‏سران مسلمین و خیانت بعض از آنها، اینجانب اگر در حال عادی بودم ممکن بود بتوانم‏‎ ‎‏خدمتی که تا اندازه ‏‏ [‏‏ای‏‏]‏‏ سزاوار باشد بکنم ولی شاید جنابعالی تمام مطالب را مطّلع‏‎ ‎‏نباشید. ایادی وکلای اینجانب تقریباً یا مقطوع یا قریب به قطع هست و آنچه به طور غیر‏‎ ‎‏عادی می‌رسد چیزی نیست که بتوان با آن امری به این خطیری را انجام داد، و تبعیض‏‎ ‎‏برای من صلاح نیست. از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستار هست. والسلام علیکم و‏‎ ‎‏رحمة الله. ‏

روح الله الموسوی الخمینی‏ 

یکم آبان ۱۳۵۵ نجف

نگرانی امام برای لبنان و اعتماد به جوانان ایران

‎نور چشم امام

در روز یکم آبان ۱۳۵۶ مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام خمینی (ره) بعد عمری مجاهدت در نهضت پدر ارجمند خود به شهادت رسیدند. شهادت مصطفی امام خمینی بنا به نظر اغلب صاحب نظران جریان انقلاب اسلامی را شدت بخشید. اربعین شهادت ایشان با برخورد شدید عوامل شاه مواجه شد که این اربعین، سبب برگزاری اربعین‌های متعدی شد تا منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شد.

در حالی که شهادت مصطفی خمینی حوزه‌های علمیه در عراق و ایران را به تعطیلی کشاند و مجلس ترحیم متعددی برگزار شد، اما امام خمینی (ره) تنها به صدور یک اعلامیه کوتاه بسنده کرد. ایشان نه تنها در مجلس ترحیم پسرشان شرکت نکرد بلکه کلاس درس خود را نیز برگزار کردند.

حضرت امام خمینی (ره) در چنین روزی اعلامیه‌ای به شرح ذیل صادر کردند.

انا لله و انا الیه راجعون‏
‏‏

در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعدة الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مُهجَۀ ‏قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. ‏
‏‏ «اللهم ارحمه و اغفر له و اسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین ـ علیهم الصلوة و السلام». ‏

روح الله الموسوی الخمینی‏ 

یکم آبان ۱۳۵۶ نجف

ولایت فقیه علیه دیکتاتوری‏

حضرت امام خمینی (ره) در یکم آبان ۱۳۵۸ در قم و در دیدار با اهالی مسجد ارباب تهران در شراطی که انقلاب اسلامی به اولین سالگرد پیروزی خود نزدیک می‌شد نکات قابل تاملی را بیان فرمودند. امام راحل در این سخنرانی وجود مسموم عده‌ای که در قالب گروهک‌ها با سهم خواهی سعی در ایجاد اخلال در کار انقلاب را داشتند، گوشزد کردند. گروهک‌هایی که وجود ولایت فقیه را سدی در برابر اهداف خود می‌دیدند با شعار انحلال مجلس خبرگان چنین القا می‌کردند که ولایت فقیه همان دیکتاتوری هست. امری که با ذات ولایت فقیه منافات دارد. 

اهم بیانات امام خمینی (ره) به شرح ذیل هست.
‏‏

در مسیر مردم باشید ‏

جمهوری اسلامی که ملت ما می‌خواهد این هست که محتوایش احکام‏‎ ‎‏اسلام باشد. حالا که رأی را مردم دادند می‌بینیم که گروه‌های مختلفی، آرای مختلفی پیدا شده هست و هرکس هر جور‏‎ ‎‏دلش می‌خواهد صحبت می‌کند. وقتی هم که از آن سؤال بکنند، جواب این هست که‏‎ ‎‏انقلاب هست! هر که هر خلافی بکند، برهانش این هست که انقلاب شده هست! چون‏ ‏انقلاب شده هست، دیگر باید همۀ کار‌ها انقلابی باشد و معنی انقلابی هم این هست که‏‎ ‎‏موازین دیگر ندارد! میزان عقلی، یک میزان انسانی یک میزان اسلامی، دیگر در کار‏‎ ‎‏نیست. هرکس هرچه به نظرش می‌آید می‌خواهد تحمیل کند به یک ملت‏‎ ‎‏سی و چند میلیونی. ‏

نگرانی امام برای لبنان و اعتماد به جوانان ایران

همین آقایانی که فریاد می‌زنند که باید دمکراسی باشد، می‌نشینند دور هم و یک چیزی پیش خودشان می‌گویند و می‌خواهند تحمیل‏‎ ‎‏کنند به ملت. مثلاً مجلس خبرگان با اکثریت ملت رفته هست و مشغول کار هست، حالا‏‎ ‎‏می‌بینیم که یک دسته چند نفری دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند مجلس خبرگان باید‏‎ ‎‏منحل بشود! من نمی‌دانم که این آقایان چه کاره‌اند که می‌گویند باید‏‎ ‎‏منحل بشود. مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند. حالا که در اقلیت واقع شدند این آقایان روشنفکر و این آقایانی که ادعای‏‎ ‎‏دمکراسی می‌کنند، می‌خواهند که بگویند نه، رأی اکثریت‏‎ ‎‏میزان نیست، باید منحل بشود! ‏

من می‌پرسم از این آقایان که چرا باید منحل بشود؟ چه شده هست؟ چه طور شما‏‎ ‎‏ «باید» می‌گویید؟ شما می‌گویید که مردم آزاد نبودند در رأی؟! معنا ندارد که یک اقلیتی بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتی؛ این خلاف‏‎ ‎‏دمکراسی هست که شما به او عقیده دارید و خلاف آزادی هست. خلاف همۀ انسانیت‏‎ ‎‏هست که بخواهند یک عدۀ معدودی که اقلیت هستند تحمیل کنند بر یک عدۀ ‏‏ [‏‏بیشتر‏‏]‏‏. ‏‎ ‎‏این همان هست که زمان رضاخان هم بود، که یک عدۀ معدودی بودند و با سرنیزه تحمیل‏‎ ‎‏می‌کردند بر ملت یک چیز‌هایی را. حالا سرنیزه تبدیل شده هست به نطق، به قلم، و تبدیل شده هست به توطئه. ‏

من اعتقادم این هست که آقایان باید فکر بکنند. باید در‏‎ ‎‏همین مسیری که این سیل دارد می‌رود خودشان را وارد کنند. اگر بخواهند برخلاف‏‎ ‎‏همین مسیر بروند، سیل آنها را خواهد برد. بر همان مسیر ملت راه بروند و‏‎ ‎‏خیال نکنند که این ملت نمی‌فهمد چیزی. نخیر، ملت بهتر از ما‌ها می‌فهمد. همان طور راه‏ ‏خودش را پیدا کرده و دارد می‌رود. 

سخنرانی در جمع اهالی مسجد ارباب تهران یکم آبان ۱۳۵۸ قم

ارتش اساس استقلال یک کشور هست

امام خمینی (ره) در تاریخ یکم آبان ۱۳۵۸ طی یک سخنرانی تاریخی در جمع فرماندهان ارتش و دانشجویان دانشگاه افسری نکات مهمی را مطرح کردند که اهم آن تصفیه ارتش از عوامل نفوذی رژیم شاه و تائید بر حفظ ماهیت ارتش هست. حضرت امام خمینی (ره) حفظ استقلال کشور را مرهون وجود ارتشی اسلامی و انقلابی می‌دانند که از مردم و برای مردم هست.

اهم بیانات امام راحل به شرح ذیل هست.

ارتش انقلابی؛ ارتش مردمی

شما می‌دانید که ارتش؛ اساس و رکن استقلال یک کشور هست. اگر ارتش اصلاح‏‎ ‎‏بشود، استقلال کشور حفظ می‌شود و اگر خدای نخواسته در ارتش یک فسادی باشد، ‏‎ ‎‏استقلال کشور به خطر می‌افتد. می‌دانید که امروز افرادی که ناصالح وابسته به رژیم سابق، در همه جا نفوذ دارند، ولا محاله در ارتش هم هستند و‏‎ ‎‏اگر اینها بمانند در ارتش، ممکن هست که ریشه بکنند؛ ممکن هست توطئه بکنند و خدای‏‎ ‎‏نخواسته یک وقت یک ارتش را به فساد بکشند. بنابراین، تصفیۀ ارتش از مسائل بسیار‏‎ ‎‏مهم هست. با تصفیۀ ارتش، حفظ استقلال کشور می‌شود.

شما موظفید به اینکه استقلال‏‎ ‎‏کشورتان را حفظ کنید. موظفید به اینکه تصفیه بکنید افرادی که می‌دانید که‏‎ ‎‏نالایق هستند؛ یک ارتش مستقلِ اسلامی ـ انسانی که در‏‎ ‎‏خدمت کشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد. ‏ شما می‌دانید که سابق، بنا بر این بود که ارتش را در مقابل ملت قرار بدهند و این‏‎ ‎‏نکته‌اش این بود که، چون سران بالا خیانتکار بودند و از ملت‌ها می‌ترسیدند.

بحمدالله آن طرز فکر رفت. حالا مهم هست این مطلب که شما‌ها حفظ کنید این معنا را که با ملت پیوندتان پیوند‏‎ ‎‏برادری باشد. اینطور نباشد که از شما بترسند. اینطور باشد که شما را با آغوش باز‏‎ ‎‏بپذیرند. ‏برادری باید باشد. مثل اطاعت فرزند از پدر باشد. شما با زیردستان خودتان‏‎ ‎‏خوشرفتاری کنید؛ آنها از خود شما هستند؛ پیوند شما هستند. وقتی اینطور شد، یک ارتش ارتش‏‎ ‎‏اسلامی می‌شود. ملت هم با ارتش اسلامی دوست هست، رفیق هست، پشتیبان هست. ‏‎ ‎‏همه با هم برادر باشیم و همه با هم در خدمت اسلام و در خدمت کشورمان. 

سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه افسری و فرماندهان ارتش یکم آبان ۱۳۵۸ قم

حکم امام خمینی برای رئیس جمهور وقت

امام خمینی (ره)، در پی ملاحظۀ گزارشی در ۲۸ آبان ۱۳۶۲ که «نجفی قدسی» سرپرست دفتر شورای هماهنگی کشور در وزارت کشور ارائه کرده بود، در گزارش خود با اشاره به طرح دعاوی ایران علیه امریکا در دادگاه لاهه و نارسایی‌های موجود دربارۀ گروه‌های اعزامی و عدم تخصص و آگاهی آنان، به منظور حفظ منافع جمهوری اسلامی ایران خواستار رسیدگی شده بود.

نگرانی امام برای لبنان و اعتماد به جوانان ایران

امام خمینی (ره) به این منظور حکمی به شرح ذیل صادر فرمودند:

بسمه تعالی‏
‏‏جناب حجت‌الاسلام آقای خامنه‎ای رئیس محترم جمهوری اسلامی‏ در موضوع مرقوم رسیدگی جدی فرمایید. 

‏‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏ یکم آبان ۱۳۶۲

ما می‌توانیم شعار حرکت بخش امام خمینی (ره)

سال ۱۳۶۲، سال سوم جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران بود. حضرت امام خمینی (ره) در طی این سه سال جنگ را با درایتی مثال زدنی هدایت کردند. امام راحل همه تلاش خود را معطوف به این کردند که همان گونه که انقلاب اسلامی به دست جوان‌ها به پیروزی رسید جنگ تحمیلی نیز با همین مشی و شیوه به پیروزی برسد. 

امام خمینی (ره) مهمترین رمز پیروزی در جنگ تحمیلی را اعتماد به نفس جوانان می‌دانند موضوعی که اگر نباشد هیچ دستاوردی حاصل نخواهد شد.
سخنرانی امام خمینی در جمع جوانان، رزمندگان و مبتکران به شرح ذیل هست: 
‏‏

جبران نقیصه‌ها با اتکال بخدا و اعتماد به نفس‏
‏‏

رژیم [پهلوی]رژیم بازدارنده بود، آنها می‌خواست متوقف کند به نفع ابرقدرت‌ها لهذا همه این کشور‏‎ ‎‏وابسته شد. شما جوانان برومند کشور هستید که‏‎ ‎‏باید جبران آن نقیصه‌هایی که به این‏‎ ‎‏کشور وارد شد جبران کنید. عمده این هست که شما دو جهت را در نظر بگیرید یکی اعتماد به خدا و یکی اعتماد به خودتان. شما‏‎ ‎‏خودتان جوان‌هایی هستید که می‌توانید همۀ کار‌ها را انجام بدهید به شرط اینکه‏‎ ‎‏معتقد بشوند به اینکه «می‌توانیم». شما جوان‌های کشور هستید که باید به‏‎ ‎‏فکر آتیۀ کشور خودتان باشید، بعد از مدت کوتاهی خواهید دید که راه‌های سعادت بر شما باز می‌شود، و‏‎ ‎‏قدرت‌های بزرگ طمع‌شان قطع می‌شود. ‏

امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید و در رشد صنایع و تولید‏‎ ‎‏این کشور همت بگمارید. فعالیت شما امروز برای‏‎ ‎‏کشور اسلامی یک عبادت هست. وقتی با این ایده خدمت بکنید‏‎ ‎‏در خدمت اسلام هستید. شما مجاهد هستید در پشت جبهه‌ها. همان طوری که‏‎ ‎‏مجاهدین ما در جبهه‌ها مجاهدت می‌کنند شما هم در‏‎ ‎‏پشت جبهه‌ها هستید و عبادت خدا را با همین کارهایتان انجام می‌دهید. شما می‌بینید که امروز ما گرفتار توطئه‌های ابرقدرت‌ها هستیم. اینکه به کشور شما حمله کرده‌اند، برای این هست که احساس می‌کنند که ایران هست که می‌تواند‏‎ ‎‏خودش و دیگر کشور‌ها را از قید چپاولگری‌های آنها نجات بدهد. ‏ 

یکم آبان ۱۳۶۲ در دیدار جمع کارکنان وزارت صنایع، مخترعان و مبتکران

تفاوت ولایت فقیه و ولایت کبری

حضرت امام خمینی (ره) در چنین روزی به یک شبهه مهم در خصوص اختیارات و حدود ولایت فقیه پیامی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی دادند. امام راحل در این پیام به روشنی و اختصار تفاوت ولایت فقیه و ولایت ائمه معصومین که همان ولایت کبری هست را بیان می‌کنند. در این پیام این نکته درک می‌شود که ولایت فقیه ودیعه‌ای هست از سوی خداوند برای عصر غیبت که فقیه جامع‌الشرایط که نایب عام امام زمان (عج) هست عهده‌دار امور مسلمانان هست با همان حدود و اختیارات امام زمان (عج).

متن پیام امام خمینی به شرح ذیل هست:

بسم الله الرحمن الرحیم ‏

با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، چون گفتار آقایان پخش‏‎ ‎‏می شود و ممکن هست سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود، لازم هست عرض کنم آیات و‏‎ ‎‏روایاتی وارد شده هست که مخصوص به معصومین ـ علیهم السلام ـ هست، و فقها و‏‎ ‎‏علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند‏‎ ‎‏فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی‏‎ ‎‏دارند و تولی امور در غیبت کبرا موکول به آنان هست، لکن این امر غیر ولایت کبرا هست‏‎ ‎‏که مخصوص به معصوم هست. تقاضای اینجانب آن هست که در صحبت‌هایی که می‌شود و‏‎ ‎‏پخش می‌گردد ابهامی نباشد، و مرز‌ها از هم جدا باشد. والسلام علیکم. ‏

پیام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ‏‏یکم آبان ۱۳۶۴ تهران ـ جماران
‏‏

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نگرانی امام خمینی (ره) برای اوضاع لبنان بیشتر بخوانید »

فیلم/ منش شهید سید مصطفی خمینی در آیینه خاطرات

فیلم/ منش شهید سید مصطفی خمینی در آیینه خاطرات

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ منش شهید سید مصطفی خمینی در آیینه خاطرات بیشتر بخوانید »

قیام مردم قم؛ طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی

قیام مردم قم؛ طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶ سبب شد تا روند انقلاب اسلامی شتاب بیشتری به خود بگیرد. برگزاری اربعین فرزند امام خمینی (ره) و واکنش رژیم پهلوی به این جریان سبب زدن جرقه‌های بعدی شد و چهره انقلابی امام راحل بیش از پیش نمایان شد و این امر موجب وحشت شاه شد. دستگاه پهلوی برای زیر سوال بردن این چهره و حمله به شخصیت مبارز حضرت امام خمینی (ره) برآن شد دست به اقدامی متقابل بزند تا سدی در مسیر انقلاب اسلامی ایجاد کند. اما این اقدام پیش از آنکه به نفع شاه تمام شود باعث شعله‌ورتر شدن آتش انقلاب شد.

در دی سال ۱۳۵۶ مقاله‎ای موهن و سراسر اهانت به آموزه‌های اسلام با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای «احمد رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات منتشر شد. این مقاله با حمله به قیام مردمی امام خمینی (ره)، احکام اسلامی از جمله حجاب و توهین به مراجع تشیع سعی داشت تا کشتی در حال غرق شدن رژیم پهلوی را به ساحل سلامت برساند. اما بیداری و بصیرت مردم و در میدان بودن علمای حوزه علیمه قم سبب شد این کشتی به گردابی که خود ایجاد کرده بود نزدیک‌تر شود.

هر چند این مقاله با امضای مستعار رشیدی مطلق نگاشته شده بود اما جزئیات آن زیر نظر مستقیم شاه تنظیم شده و با دستور مستقیم دربار برای انتشار به روزنامه اطلاعات ارسال شد. بود. پخش سراسری روزنامه در کشور سبب خشم مردم بخصوص در شهر قم شد و مراجع، علما و مدرسین حوزه علیمه قم درس‌های خود را در روز هجدهم دی تعطیل کردند و با تشکیل اجتماعی بزرگ اقدام به تظاهرات علیه دستگاه پهلوی کردند. تظاهرگنندگان به شعارهایی در حمایت از حضرت امام خمینی (ره) به سوی بیت آیات عظام کردند که نیروهای امنیتی برای جلوگیری از گسترش تظاهرات و متفرق کردن مردم وارد خیابان‌ها شدند اما با مقاومت جدی مردم روبه‌رو شدند.

این تظاهرات به پیوستن بازاریان قم در روز نوزدهم دی ادامه پیدا کرد و  در مقابل شدت عمل نیروهای امنیتی نیز بیشتر شد. در جریان تظاهرات مأموران امنیتی به طرف مردم آتش گشودند و این تیراندازی تا شب همان روز ادامه پیدا کرد. این اتفاق که باعث شهادت و مجروحیت عده‌ای از مردم شد این ادعای رژیم را که کشور دارای فضای باز سیاسی و شنیده شدن صدای مخالف را زیر سوال برد.

قیام نوزدهم دی مردم قم که هر چند در ظاهر نتیجه انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود اما بی‌ارتباط با شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی نبود. خون این شهید انقلابی سبب شد تا اربعین‌های متعددی در تکریم شهدای انقلاب اسلامی در شهرهای مختلف برگزار شود و رژیم عده بیشتری را به شهادت برساند. روندی که پیروزی انقلاب اسلامی را زودتر از آنچه تصور می‌شد محقق کند. به همین دلیل بود که حضرت امام خمینی (ره) درگذشت آیت‌الله مصطفی خمینی را از الطاف خفیه الهی برشمردند.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قیام مردم قم؛ طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر


یکی از یاران امام خمینی (ره) نظر مرحوم حجت الاسلام سید مصطفی خمینی را درباره ابوالحسن بنی صدر بازگو کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت الله محمدرضا رحمت یکی از یاران امام خمینی (ره) مهمان این هفته برنامه «دستخط» شبکه پنج سیما بود که متن پرسش و پاسخ این برنامه در ادامه می‌آید:

* سلام عرض می کنم و خیلی خوش آمدید.

سلام عرض می‌کنم.

* آن ایام ارتحال امام کجا بودید؟

روز چهارشنبه تهران در جماران بودم. وقتی با حاج احمد آقا خداحافظی کردم که برای نماز جمعه بروم حاج احمد آقا گفت به بیمارستان برویم. بیمارستان رفتیم و حضرت امام (ره) را آخرین لحظه زیارت کردیم که ایشان خواب بودند. همینطور خداحافظی کردیم و به تنکابن برای نماز جمعه رفتیم.

* صحنه ای را از خانم ثقفی که خدا رحمتشان کند، توصیف کردید که ایشان بعد از ارتحال امام (ره) پای ایشان را می‌بوسیدند.

بله. اصلا علمای بزرگ را دقت کنید، جوانانی که فوری دنبال طلاق و جدایی هستند این علما را ببینند و عبرت بگیرند. امام (ره) 65 سال با خانمش زندگی کرد و آنچنان زندگی کردند که عاشق خانمش بودند و خانم هم عاشق امام (ره) بودند که وقت فوت امام (ره) پای ایشان را بوسید.

معروف است که می گویند هر عالمی که موفق است یک پشتوانه ای دارند و خانم آنها پشتوانه است. علامه طباطبائی بیان کرده بود که المیزان را من ننوشتم بلکه خانم من هم در این شریک است. جوانان ما باید از این مسائل درس بگیرند. امام (ره) نظامی می‌خواست که بر اساس محور خدا باشد، امام (ره) اگر به مردم عشق می‌ورزید و واقعاً هم اینچنین بود… برخی اخیراً مزخرفاتی گفته اند که امام (ره) به ظاهر این حرف را بیان کرده است، نه حرف‌های امام واقعیت داشت.  

* اتفاقا خوب شد این نکته را گفتید؛ قبل از اینکه برنامه شروع شود 3-2 توضیح درباره برنامه قبل دادم که یک چیزی را درباره میزان رای ملت است، گفتند که خیلی ها انتقاد کردند که باید قبل و بعد آن را بیان کنیم و اینطور بوده که امام (ره) خطاب به ملی مذهبی ها و یکسری افراد دیگر که می‌گفتند میزان رای ملت است، بعد از اینکه مردم رای می دادند امام گفتند آنهایی که می گفتید میزان رای ملت است، این هم میزان رای ملت! آیا چنین چیزی بود؟

نه، امام (ره) معتقد بر این بود که رای، رای ملت است. از چیزهایی که کمتر گفته شده لطافت روح امام (ره) است. امام (ره) بسیار لطیف‌الطبع بود.

* در عین اقتدار.

در عین خشونت در برابر دشمن و اقتدار، مملو از محبت بود، مردم را دوست داشت چون خدا را دوست می داشت. بعد از خدا هم تنها اتکای امام (ره) به مردم بود. امام (ره) جهاد سازندگی را درست کرد که با اتکای به مردم بود که همانطور که مردم در روستاها درو می‌کردند، امام (ره) این اتکا را به مردم داشت. جبهه را با این اتکا، امام (ره) حفظ کرد.

* اینکه با مردم فاصله ایجاد شد از کجا شروع شد؟

همه یاران امام (ره) که امام (ره) را درک می‌کردند، ترور و شهید شدند و رفتند. یک زمانی یکی از دوستان در نجف خوابی دیده بود که برای مرحوم آیت‌الله بجنوردی نقل می‌کرد که خواب دیدم اطراف امام (ره) را آتش گرفته است و با دست خودش آتش ها را خاموش می کند. وقتی برای مرحوم آیت الله بجنوردی این را نقل کرد ایشان فرمود یاران امام (ره) همه کشته می‌شوند.

دقت کنید وقتی عبدالناصر درگذشت، چه کسی جای او نشست؟ سادات جای او نشست که مهره امریکا بود. خط عبدالناصر محو شد. با انقلاب هم می‌خواستند همین کار را کنند. اگر 40 سال است که انقلاب را داریم چون این‌ها موفق نشدند.

یکی از خویشاوندان ما نقل کرد سال 58 بود، در اتوبوس سوار شد و پشت سرم دو نفر نشسته بودند و انگلیسی صحبت می‌کردند و او نیز به انگلیسی مسلط بود چون هند بوده است. می‌گفت با هم می گفتند فلانی فلان چیز را از بین برد و یکیشون گفت اگر در این موقعیت یک تخم مرغ را از بین ببریم، به انقلاب ضربه زدیم!

الان شما ببینید، دولت قبل هم این مسئله بود و الان هم وجود دارد. جوجه یک روزه را دفن می کردند. کسی پیگیری نمی‌کند این از کجا سرچشمه گرفته است، چه کسی دستور داده است، چه کسی پول داده است. اما از بین بردن هست برای اینکه مردم در فشار قرار بگیرند، مسئولین تحت فشار قرار گیرند، کسانی که می خواهند خدمت کنند تحت فشار قرار گیرند. مردم امروز باید باور کنند که دست هایی در کار است. انبارها احتکار می شود.

* در صحبت هایتان گفته بودید یکی از آفت های شناساندن امام (ره) سیاسی کاری است.

بله.

* چه سیاسی کاری هایی در شناساندن امام (ره) شده است و چرا؟

یکی از چیزهای بسیار مهمی که امام (ره) مدنظر داشت، این آیه شریفه قرآن بود که خدا به پیغمبر فرمود «قم فانذر» و البته خویشاوندان خود را هم انذار کن. صحبت های امام (ره) و اعلامیه ها و سخنرانی ها را نگاه کنید در همه انذار وجود دارد. از هوای نفس و جهنم و عواقب و غیره سخن می‌گوید. چقدر درباره گرانفروشی و کم فروشی، ذخیره طلا و سکه در سخنرانی های ما مطرح می شود؟ یعنی اینهایی که سرمایه‌شلن را می گذارند و دلار می گیرند و در خانه نگه می دارند، طلا می خرند و نگه می دارند به قیامت باور دارند؟ نه. چون این آیات برای آنها خوانده نشده است. به جرات می‌توانم قسم بخورم که یک موی بدن امام (ره) راضی به این قضایا نبود که مردم رنج بکشند. تا آخر عمرش گریه می‌کرد که نتوانستم برای این مردم کاری کنم.

* سیاسی‌کاری هایی که می‌گفتید، چیست؟

در رای گیری ها، در انتخابات، در مسائلی که مطرح می شود خلاف واقع می گویند و کسی نیست چیزی بگوید.

* در معرفی امام (ره) چه کسانی سیاسی کاری کردند؟

خیلی ها!

* فقط یک جناح بودند یا از هر دو طرف؟

خیلی ها بودند. امام (ره) هم از دوست و هم از دشمن خورد. دوستان نزدیک ایشان به یک نوعی توطئه می کردند و دشمنان هم یک جور دیگر!

* چند هفته پیش میزبان فرزند ارشد شهید مطهری بودیم. ایشان اشاره می کردند امام (ره) و پدر ایشان خیلی اعتقادی نداشتند که روحانیت وارد کار اجرائی شوند. ولی از سوی دیگر آقای هاشمی خیلی تاکید بر این امر داشت.

نه، آقای هاشمی هم خیلی مقید به این نبود. آقای هاشمی وقتی می‌دید که نیرو ندارد و این طلبه و آخوند جَنَم دارد و می‌تواند، اینها را می آورد. شهید بهشتی دنبال این بود که اگر حزب جمهوری تاسیس کردند، برنامه این بود نیرو در حزب بسازند، نیروهای کارآمد، اگر کنکاش کنید در بسیاری از امور انسان نمازخوان، متدین، خداباور و غیره زیاد داریم اما من وقتی اقتصاد نمی دانم … اقتصاد علم است. معنای علم هم مشخص است؛ این دودوتا چهارتای علم را نمی‌توانید تغییری بدهید. من بعنوان مسلمان و مجتهد و مرجع می توانم بگویم اینجا اگر اینطور عمل کنید حرام است یا رباست. اما اینکه اقتصاد را به یکسری چیزها بند کنید نتیجه خراب می‌شود که امروز می‌بینیم. الان همه دانشمندان اقتصاددان دنیا می گویند ما بد عمل می کنیم و اقتصاد ما داغون است.

در جریان هستید که در مجلس شورای اسلامی در زمان نخست وزیری آقای مهندس موسوی عده ای مخالفت کردند و به قول خودشان 99 نفر بودند که یکی از آنها مرحوم زواره ای بود و ایشان پشت تریبون مجلس رفت و گفت امام (ره) برای ما پوزه بند بزند! این تعبیرها را داشتند. مرحوم حاج احمد آقا می‌فرمود برای کاری پیش امام رفتم و مشورت کردم که به نظر شما برای این کار چه کسی صلاح است. فرمود زاوره ای را بگذارید! چرا؟! چون امام «من» نبود. می خواست مشکل مردم حل شود.

* در این 43 سال به نظر شما ما با این همه موانعی که داشتیم و با این همه توطئه ای که داشتیم خوب حرکت کردیم؟

امام (ره) می فرمودید نسبی حساب کنید، یعنی از رأس تا ساقه را جاسوس نگوییم! والله و بالله چنین چیزی نبود. فقط نفهمیدیم چه می‌کنیم. ما نسبی حساب کنیم. در هر دولتی در این 43 سال خدماتی که شده است، با زمان مهندس موسوی و با نفت 7-6 دلار بشکه ای و روزی 800-700 بشکه و 8 سال دفاع مقدس یک دلار از هیچ بانک خارجی قرض نگرفتند و چطور مملکت را اداره کردند؟ لذا امام (ره) در مجموع نگاه می‌کنم که این دولت توانسته مشکل مردم را به حداقل برساند، لذا دولت را تائید می‌کرد. دولت مهندس موسوی اشکال نداشت؟ اشکال داشت، چه کسی است که اشکال نداشته باشد؟

* دولت دفاع مقدس را بیان کردید، دولت های دیگر چطور بودند؟

همه نسبی است. آقای هاشمی مگر در فشار نبود؟ نفت چند بود؟! اما آقای هاشمی دنبال این بود که برای مردم ایجاد شغل کند. حالا هی فحش به هاشمی می دهند که اشرافیگری را باب کرده است. هاشمی می خواست مردم گدا نباشند، می‌خواست مردم آقای خود باشند، درآمد داشته باشند. لذا دنبال سازندگی رفت تا ایجاد شغل و درآمد کند. خب طبیعی است وقتی دست خالی این کارها را کند، بودجه کم می آورد و تورم بالا می رود.

امام (ره) انقلاب و اسلامی را می‌خواست که بتواند دنیا را اداره کند. ما اسلامی می خواهیم که بتواند دنیا را اداره کند، نه به حرف بگوئیم دنیا را می خواهیم اداره کنیم. رفتار و کردار ما باید در حکومت باید چنان باشد که بتوانیم انقلاب را به معنای واقعی صادر کنیم. امام (ره) این را می‌خواست، هاشمی این مطلب امام (ره) را می فهمید. در کلیپ هایی که اخیراً از هاشمی گذاشتند، کاملاً واضح است که چه می‌گوید.

* یعنی شما برخی از انتقادات را که اشرافیت بین مسئولین از زمان بعد از جنگ و دوران سازندگی شروع شد، قبول ندارید؟

قبول دارم. ولی اجتناب‌ناپذیر است! چون انسان ها طبیعتاً طمع‌کارند. امام (ره) چه می کرد؟ با سخنان خودش جلوی طمع ما را ترمز می‌گذاشت که طمع کم شود. زمان آقای هاشمی قدری باز شد. ترمزها برداشته شد.

* فکر می‌کردید حضرت ایت الله خامنه ای بعد از امام (ره) به رهبری برسند؟

بله.

* چطور؟

آقای خامنه ای شاخصه هایی دارد که دیگران ندارند. در زندگی خصوصی، در زندگی عمومی، در هوش سرشار خود این شاخصه ها رادارد. آقای خامنه ای هوش سرشار دارد. بسیاری از خوبی هایی را دارد که دیگران ندارند، نه اینکه کم دارند! به نظر من بهترین انتخاب در آن موقعیت بود. یک زمانی ایشان جلسه ائمه جمعه در قم، در حسینیه مرحوم آیت الله منتظری بود، ایشان صحبت کرد، زمان ریاست جمهوری ایشان بود. آنجا هم صحبت جناح چپ و راست بود. گفت وقتی این جناح را می‌روید، آخرش می‌رسید به یک دسته تندرو و به این جناح می روید در انتها تعدادی تندرو هستند. تعبیر تندرو را به خاطر ندارم ولی شبیه این مضمون بود. ایشان می فهمید که این جناح بازی چطور است.

* اسم آیت الله منتظری را بردید. چطور شد که امام (ره) چنین تصمیمی درباره ایشان گرفتند؟

قبل از 7 تیر به اتفاق حاج آقا سجادی به جماران آمده بودیم. مرحوم شهید محمد منتظری را دیدیم، در نجف با هم مانوس بودیم. گفتیم محمدآقا در جریان بیت آقا (منتظری) خیلی افراد … هستند. گفت شما لیستش را به من بدهید. یک ماه بیشتر طول نکشید که ایشان شهید شدند و ما نتوانستیم…

* یعنی ایشان اراده را داشت؟

بله. با جدیت دنبال می کرد و می فهمید ما روی غرض و مرض چیزی نمی گوییم.

* راز و رمز این ادامه انقلاب اسلامی و راز و رمز اینکه با اینهمه سختی انقلاب امام و نهضت امام تا اینجا جلو آمده است، چیست؟

اول اینکه باور کنیم، اراده الهی بوده است. منتهی باید باور کنیم که لئن شکرتم لازیدنکم… ما بر این داده های الهی که تاکنون به ما داده باید شکرگذاری کنیم. در آبادان ساختمان می ریزد از کجاها به آنجا می روند به کسانی که آنجا خدمت می‌کنند، آذوقه بدهند. شکر این نعمت را چه کسی به جا می آورد؟

* یا مردم آبادان می‌آیند آنجا غذا درست می کنند!

این نعمت ها را خدا داده است و باید شکرگذاری کنیم. وقتی شکرگذاری نکردیم خدای ناکرده سیلی می خوریم.

* همانطور که امام (ره) فرمودند و شما هم بیان کردید ارزش این مردم بالاتر است.

خیلی بالا است. این قابل تصور نیست. این قابل محاسبه نیست.

* اگر من اشتباه می گویم شما اصلاح کنید؛ امام (ره) با آن عظمت و بزرگی و خلوصی که داشتند، یک چیزی بنیان گذاشت به اسم جمهوری اسلامی که هر چقدر بخواهیم به کف آن برسیم، کف آن باز هم یک چیزهایی هست…

بله، یک اقیانوسی است.

* که باید آن را باور کنیم.

امام (ره) این را باور داشت. امام (ره) وقتی می گفت رای، رای ملت است، باور داشت. خدا هدایت کند کسانی که مانع رفتن مردم سر صندوق های رای می شوند؛ اگر مردم سر صندوق‌ها بروند رای علیه خودشان بدهند و حتی رای به کسی بدهند که به ضرر خودشان باشد، ولی بروند رای بدهند، از رای ندادن ما خسارت می بینیم.

* متولد 1319 در بم هستید؟

بله. مرحوم ابوی ما شاید اطلاع نداشته باشید، مجتهد مسلم بود و اجازات اجتهادی داشتند. ایشان در 1313 از نجف به ایران و کرمان آمد. اخوی بزرگ ما در کرمان متولد شد. اخوی دوم هم 1314 در کرمان متولد شد. مرحوم ابوی ما تصمیم گرفت به بم برود. آن هم دنبال این بود که مردم چه مشکلی دارند و مشکلات مردم را حل کند. مردم داروخانه نداشتند. یک عطاری بود که عصرها 4-3 ساعت در مغازه را باز می‌کرد. اولین کاری که مرحوم ابوی ما در بم انجام داد، این بود که داروخانه تاسیس کرد. البته ایشان چون زبان فرانسه مسلط بود، در نجف خوانده بود…

* با اینکه روحانی بودند!

بله. بیمارستان ساخت، کارخانه آرد درست کرد، کارخانه یخ‌سازی درست کرد.

* شما آنجا به دنیا آمدید؟

بله، قبل از من هم یک برادر داشتیم که در کودکی فوت کرد. دو سال و نیم بود. من هم تیرماه سال 1319 به دنیا آمدم.

* فقط شما سه برادر بودید؟

یک خواهر داشتیم.

* فقط شما روحانی شدید؟

بله.

* به علاقه خودتان بود یا به توصیه پدر روحانی شدید؟

پدر هیچگاه در هیچ جا ما را مجبور نکرد شغلی را انتخاب کنیم، یا کاری را انجام دهیم.

* پدر چه سالی به رحمت خدا رفتند؟

سال 75 به رحمت خدا رفتند.

* مادر خانه دار بودند؟

بله. ایشان 7 سال از خانه درنیامد. برای کشف حجابی که اتفاق افتاد.

* چه سالی ازدواج کردید؟

ما سال 52 ازدواج کردیم.

* یعنی دیر ازدواج کردید.

من 33 ساله بودم.

* چطور اینقدر دیر ازدواج کردید؟

نمی‌شد. خیلی جاها ما می رفتیم و نمی‌شد. خدا آیت الله بجنوردی را رحمت کند که یک زمانی به من فرمود اگر زن گرفتید سعی کنید زنی بگیرید که دوستش داشته باشید و علتش را هم می‌گفت. می گفت زن ها اشتباهاتی دارند ولی وقتی دوستشان داشته باشید خیلی سختگیری نمی‌کنید، ولی وقتی زن را دوست نداشته باشید سرشاخ می شوید. (می‌خندد)

* مهریه چقدر بود؟

12 هزار تومان.

* خطبه عقد را چه کسی خواند؟

در حرم امیرالمومنین (ع) مرحوم امام (ره) و سید عبدالله شیرازی با هم خواندند.

* حاج خانم را به توصیه آقای بجنوردی دوست داشتید؟

بله. الان هم دوستشان دارم.

* در کار خانه کمک می کنید؟

بله، البته الان توان ندارم.

* مثلا اهل غذا درست کردن هم بودید؟

بله. من غذا درست می کنم که کیف کنید.

* چه غذایی درست می کند؟

هر غذایی که بخواهید.

* چند فرزند دارید؟

ما 6 فرزند داریم.

* چند نوه دارید؟

7 نوه دارم.

* آقا پسرها روحانی هستند؟

نه. هیچ کدام روحانی نیستند.

* با بچه ها بحث می کنید؟

الان اینطور نیست. اگر جمع شوند بحث می کنیم.

* با شما هم نظر هستند؟

نخیر. ما خیلی مقید نیستیم که باید همنظر باشیم. در همه امور سعی کردم که بر کسی تحمیل نکنیم.

* تفریح شما چیست؟

الان هیچ تفریحی ندارم.

* ورزش چطور؟

خیلی کم.

* اهل تلویزیون هستید؟

دائم!

* سریال و فیلم می بینید؟

بله.

* چه سریالی بیشتر دوست دارید؟

محتوای این سریال «از سرنوشت» بسیار مطالب خوبی را منعکس می کند. یعنی همین چیزهایی که وجود دارد.

* اهل پیگیری ورزش هستید؟

آن زمان که جوان بودیم ورزش می کردیم اما الان توان نداریم.

* فوتبالی هستید؟

فوتبالی و والیبالی بودیم.

* پرسپولیسی یا استقلالی؟

هیچ کدام. ما بمی هستیم، هر کدام خوب بازی کنند تشویق می کنیم.

* فعالیت های انقلابی را از چه زمانی شروع کردید؟

بعد از رحلت مرحوم آیت الله بروجردی سال 40 در چهلم ایشان به صورت جمعی با انجمن پیروان قرآن در مراسم ایشان شرکت کردیم. اولین بار که حضرت امام (ره) را زیارت کردم آن زمان بود. در مشهد سه نفر بودیم که اعلامیه های حضرت امام (ره) و آقایان مراجع را تکثیر می‌کردیم. آنجا یک فتوکپی اختراعی درست کرده بودیم. یک تکه شیشه، مرکب چاپ و روی شیشه پهن کردیم و … را روی آن گذاشتیم و کاغذ می انداختیم و چاپ می کردیم. چندین هزار اعلامیه ما چاپ کردیم.

* سال 46 به نجف رفتید.

بله. پایگاه ما بیت امام بود.

* چطور با حاج آقا مصطفی رفیق شدید؟

پیاده که به کربلا می‌رفتیم، به درس و بحث ایشان و درس اصول و تفسیر ایشان می‌رفتیم و واقعاً نابغه ای بود.

 آیت الله محمدرضا رحمت از یاران امام خمینی (ره)بله. معمولاً اینطور است. اصلا فکر این را نمی کردند چون امام را نمی شناختند. حاج آقا مصطفی عالم، دانشمند و به روز بود و می‌گفتند حتما او خط به امام می‌دهد. بعد از شهادت حاج آقا مصطفی اینها متوجه شدند اینطور نبوده است.

* ایشان را مسموم کردند؟

ایشان قبل از شهادت، مدتی به لبنان و سوریه رفت. هر چه بود آنجا انجام شد. بعد که ایشان برگشت خادمی که در منزل ایشان بود گفت ایشان دو مرتبه خون قِی کرد، به ایشان گفتم چرا دکتر نمی روید؟ فرمود مرگ را نمی‌توان معالجه کرد.

* امام اجازه کالبدشکافی ندادند.

نه، ما می گوییم مسموم کردند چون وقتی در پزشکی قانونی رفتم جنازه ایشان خوابیده بود، تابوت آوردند که جنازه را در تابوت بگذارند، من دیدم که پای راست ایشان کبود است و فقط انگشت شست ایشان زرد است. پای چپ ایشان هم داشت کبود می شد و رگهای پیشانی ایشان هم کبود می‌شد. ما یقین کردیم ایشان را مسموم کرده اند. چیز دیگری که حرف ما را تائید کرد این بود بعد از مراسم، به عنوان نیابت از سوی امام نزد آقایانی می‌رفتیم که برای تسلیت آمده بود. من جمله نزد مرحوم آقا شیخ علی کاشف الغطا رفتیم. ایشان از علمای عراق بود و با دستگاه سروکاری داشت. ایشان نقل کرد که فلان دکتر گفت اگر سید (یعنی امام) اجازه دهند من کالبدشکافی می کنم و ثابت می کنم ایشان مسموم شده اند. این حرف نتیجه ما را تائید کرد. برای همین یقین به مسمومیت ایشان داریم.

* آقا شیخ علی شاهرودی حاج آقا مصطفی را غسل دادند؟

بله. در کربلا حاج آقا علی شاهرودی غسل داد و آقای سید علی هم گفته بود رگ پشت ایشان کبود شده است.

* با ایشان زیاد اربعین می رفتید.

بله.

* به غیبت بسیار حساس بودند؟

کوچکترین احتمالی که می داد می خواست غیبت شروع شود بحث را می چرخاند و عوض می کرد. حاج آقا مصطفی می گفت که من داخل منزل رفتم و دیدم امام (ره) پشت پنجره نشسته و فکر می کند. عرض کردم به چه چیزی فکر می کنید؟ امام (ره) به هیچ چیزی! گفتم مگر می شود آدم به هیچ چیزی فکر نکند. امام (ره) فرمود فکر من دست خودم است و هر وقت خواستم فکر خوب می کنم و هر وقت نخواستم فکر نمی‌کنم. امام (ره) عارف عملی بود، عارف بود، نه عارف کشکول و فلان این حرفها. عرفان عملی امام (ره) داشت یعنی تمام وجود ایشان عرفان بود.

* شما در عراق زندانی شدید؟

بله. چندین مرتبه.

* یک زمانی که زندان بودید حاج اقا مصطفی خواب شما را می بیند.

بله. در زندان آخری که زندانی بودم وقتی بیرون آمدم، خدمت حضرت امام (ره) رفتم و ایشان برخلاف همیشه سوال کردند آنجا چطوری شما را شکنجه می‌کردند؟ گفتم با کابل به پاهای من می‌زدند. از خدمت امام (ره) بیرون آمدم فهمیدم حاج آقا مصطفی خواب دیده من از زندان آزاد شدم و من را خدمت حضرت امام (ره) برده و جوراب های من را درآورده و نشان حضرت امام (ره) داده است. امام (ره) می خواستند ببینند رویای مصطفی صادق است، یا خیر.

* گفته بودید حاج آقا مصطفی به شدت روی کسانی که با ساواک همکاری داشتند و تفکرات انحرافی داشتند، حساس بودند.

بنی صدر گاه گاهی به نجف می‌آمد. یک سفر آمده بود که شاید سفر آخرش بود، مرحوم حاج آقا مصطفی گفته بود اگر کار دست او بیفتد خطرناک است.

* پسر حاج آقا مصطفی چه کار می کند؟

متاسفانه رفقای خوبی در نجف نداشت. یک مرتبه به او تذکر دادم، ولی او فکر می‌کرد خودش را می‌تواند حفظ کند. بعد که به ایران آمد همان رفقا دور او را گرفتند و او را آلوده کردند.

* امام یکبار برخورد جدی با ایشان کردند.

بله؛ ایشان یک بار در مشهد سخنرانی کرد و به امام (ره) اطلاع دادند امام (ره) فرمود ایشان را دستگیر کنند و گفته بودند مسلح است و گفته بودند اگر دست به اسلحه برد، او را بزنید.

* فرزند حاج آقا مصطفی که امام (ره) دوست داشتند و نوه ایشان را دوست داشتند، سر این قصه شوخی نداشتند؟

بله. امام (ره) درباره دین و اسلام شوخی با احدی نداشتند.

* و امام به سمت کویت می‌روند …

بله. 4-3 ساعت قبل از آن یکی از یاران امام (ره) منزل ما در زد و گفت به منزل مرحوم فردوسی‌پور بیایید. ما آنجا رفتیم و دیدیم دوستان خودی جمع هستند و گفتند امام (ره) تصمیم گرفتند از نجف هجرت کنند و گفتند بچه های من اطلاع داشته باشند. قرار شد اول به کویت تشریف ببرند و از آنجا تصمیم بگیرند و هر جا خواستند بروند.

* شما فرانسه نرفتید تا به تهران رفتید؟

بله.

* چند روز قبل از ورود امام بود؟

من 58 آمدم.

* فکر می کردید انقلاب 22 بهمن پیروز شود؟

هیچ کسی فکر نمی کرد. نه امام (ره) و نه دیگران فکر نمی کردند.

* سال 60 به عنوان امام جمعه تنکابن انتخاب شدید.

بله.

* چطور انتخاب شدید؟

مرحوم آشیخ عباس شیرازی به قم در منزل ما آمد، چون امام جمعه قبلی تنکابن 6 ماه امام جمعه بود، مطرح کردند و من استخاره کردم و خوب آمد.

* زمان جنگ چطور بود؟ جبهه هم رفتید؟

بله.

* سال 68 هم بعد از ارتحال امام تنکابن ماندید و به درس و بحث پرداختید.

بله.

* به ریاست جمهوری آقای هاشمی رای دادید؟

بله.

* فکر می کنید ایشان خوب کار کردند؟

بله.

* دوره دوم آقای هاشمی چطور؟

همینطور بود.

* سال 76 به چه کسی رای دادید؟

به آقای خاتمی رای دادم.

* به نظر شما آقای خاتمی چطور کار کردند؟

آقای خاتمی بهترین کار را کرد. متعادل‌ترین کار را انجام داد. بحث حذف یارانه ها را به آقای خاتمی هم فشار آوردند و ایشان به دانشگاه دستور دادند که بررسی کنند.

* زمان احمدی نژاد به چه کسی رای دادید؟

من به آقای هاشمی رای دادم.

* در سال 88 به چه کسی رای دادید؟

معلوم است دیگر. (می‌خندد)

* به نظر شما آقای موسوی می توانست بهتر عمل کند؟

به نظرم می توانست. برخی ایشان را آنتریک کردند.

* سال 92 به آقای روحانی رای دادید؟

بله.

* از رای خود راضی بودید؟

بله. 70 هفته پنج شنبه‌ها چیزهایی که افتتاح کردند و تکمیل کردند را بررسی کنید و چند مورد را در صداوسیما بیان کنید.

* همه این موارد گفته شد.

گفته شد اما در مقابل چه شد؟

* پخش شد که شما دیدید.

بله. آن زمان بود. بعد خدمات را بیان کنید. به دیگران ظلم نکنید. آقای نوری نقل می‌کرد که بعد از 17 شهریور پیش آیت الله بهشتی رفتیم که تعداد شهدا را دست بالا بگیرند. شهید بهشتی فرمود مگر جایز است که کسی را متهم کنیم؟ این انقلاب را می‌خواستیم. مگر جایز است الان خدمت کسی را سرپوش بگذارند؟

* نباید خدمات را زیرسوال برد. باید از خدمات تقدیر کرد. باید کسانی که نسبت به انقلاب بی‌معرفتی می‌کنند …

بله خب، آنهایی که بی معرفتی به انقلاب می کنند …. چون آقای فلانی اینطور هستند پس آخوندها فلان هستند. همین حرفی که امام بیان می کنند. بگوئیم فلان آخوند یا فلان معلم بد است نه اینکه بگوئیم معلم ها یا آخوندها بد هستند.

* گفتید بهترین راه شناخت امام صحیفه (وصیتنامه ایشان) است.

بله.

* اگر بخواهید یک نکته از صحیفه بگوئید که لُب کلام شناخت امام است چه می گوئید؟

می خواهم بگویم امام (ره) بر آن چیزی که تاکید داشت این بود که خدا در ریز و درشت کارهای خود در نظر داشته باشید. بگوئید خدا راضی است من این حرف را بزنم، خدا راضی است من این کار را بکنم؟ خدا راضی است من اینجا بروم؟ خدا راضی است ؟ این زیاد نیست. خود امام (ره) اینطور بودند.

* از حاج احمد آقا نگفتید. ایشان در رفتار و ولایت‌پذیری‌اش الگو بود.

بله. آن چیزی که امام (ره) می گفت حاج احمد آقا باور داشت که از ولایت فقیه دفاع کند.

* بعد از امام به معنای واقعی دفاع می کرد.

بله. این باور حاج احمدآقا بود. حاج آقا منتظری از ولایت فقیه دفاع می کرد، او مبدع ولایت فقیه بود. اینکه هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند درست نیست. چه کسی است که اشتباه نداشته باشد؟

* برای بسیاری جالب بود که بعد از رحلت آیت الله منتظری، مقام معظم رهبری پیام ویژه ای دادند.

بله. ایشان باور دارند. استاد ایشان بود.

* ولی آن نکاتی که امام را از آیت الله منتظری ناراحت کرد، آنها لطمه زد.

بله. مسئله سید مهدی هاشمی بود که واقعا به آقای منتظری صدمه زد. وقتی آقای سید مهدی هاشمی در زمان شاه زندان بود و محمد منتظری می خواست جلسه ای بگذارد که به حمایت از او … امام (ره) هم فرمود دوستان من اگر شرکت کنند منزل من نیایند. من حساس شدم و دو نوار سید مهدی هاشمی که به نجف آمده بود را گوش دادم. دیدم دقیقاً ریشه همه چیز را می‌زند.

* این خیلی مهم است. امام در زمان شاه این را بیان کرده بودند. یعنی قبل از اینکه ایشان مرتکب خیلی از اشتباهات شوند.

بله. آن زمان اینها شمس‌آبادی را در اصفهان ترور کرده بودند.

* این دید حکیمانه امام (ره) را می رساند.

بله. واقعا امام (ره) با نور خدا می‌دید.

* خیلی ممنونم. من خداحافظی می کنم، اما به رسم دستخط برنامه با دستخطی که آیت الله رحمت برای ما می‌نویسند به پایان می‌رسد.

«بسم الله الرحمن الرحیم.

با عنایت پروردگار و توجهات ولیعصر ارواحناه فداه، توفیق روزافزون تمام عزیزان دست اندکار را از خداوند متعال مسئلت نموده و امیدوارم خدا را در همه امور مدنظر داشته باشند و حقیر را از دعای خیر خود فراموش نکنند.

والسلام علیکم و رحمه الله،

ملتمس دعا

محمدرضا رحمت».

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر بیشتر بخوانید »

امام خمینی حتی در روز شهادت فرزندشان کلاس درس را تعطیل نکردند

امام خمینی حتی در روز شهادت فرزندشان کلاس درس را تعطیل نکردند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ شهید «مصطفی خمینی» نام بزرگ و شخصیتی اثرگذار در نهضت امام خمینی (ره) بود که متأسفانه چنان‌که شایسته است به آن پرداخته نشده است. در کنار زندگی سراسر مبارزه وی، شهادت این فرد نستوه و انقلابی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

مأموران رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق به یک اندازه در مظان اتهام قرار دارند. در حالی برخی رحلت «مصطفی خمینی» را سکته قلبی عنوان می‌کنند که پزشک ایرانی حاضر در بیمارستان نجف این نظر را نفی کرده و تأکید دارد که علت مرگ مسمومیت است که باید کالبدشکافی صورت بگیرد. حضرت امام خمینی به‌شدت با این امر مخالفت می‌کنند.

امام خمینی (ره) هرگز اجازه ندادند تا از رحلت یا شهادت فرزندشان استفاده تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی صورت بگیرد. از نظر امام خمینی مرگ «مصطفی» اتفاق مهمی نبود، چراکه معتقد بودند جوان‌های بسیاری در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و مصطفی هم یکی از آن‌ها بود.

در سلسله یادداشت‌های «امید انقلاب اسلامی» به روز‌های شهادت «مصطفی خمینی» و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است که قسمت دوم آن را در ادامه می‌خوانید:

مهمترین مشکلی که با اعضای بیت امام خمینی و نزدیکان ایشان مطرح شد این بود که خبر شهادت مصطفی را به چه صورتی به ایشان اطلاع دهند همه می‌ترسیدند که شاید پیامد بدی داشته باشد. عده‌ای در بیمارستان کنار پیکر مصطفی  ماندند و عده‌ای هم به سمت بیت امام خمینی رفتند. در راه که می‌آمدند  با خود می‌گفتند که چطور مساله را به امام اطلاع دهیم؟

چند نظر مطرح شد برخی می‌گفتند یک روضه خوان به منزل امام ببریم و روضه بخواند برخی می‌گفتند خدمت آیت‌الله خویی برویم و از ایشان بخواهیم تا به دیدن امام بیایند.

دیگران می‌گفتند چند نفر از خودمان به حضور امام برویم و از ایشان احوالپرسی کنیم.

همین کارها را هم کردند. چند نفر از پیرمردها و محترمین به عنوان احوالپرسی از مصطفی به دیدن امام رفتند عده‌ای هم به دنبال آقای خویی رفتند.

آقای خویی گفتند صحیح نیست من الان و به این صورت به منزل ایشان بیایم به هر حال ایشان که متوجه می‌شود چه حادثه‌ای اتفاق افتاده است. پس چه فرقی می‌کند که من او را از این ماجرا مطلع کنم یا کس دیگری ولی من نمی‌خواهم این خبر ناگوار را به ایشان بدهم اما در وقت مناسبی خدمت ایشان می‌رسم.

حاج احمد آقا هم در بیرونی بیت بسیار متاثر بود و گریه می‌کرد به او گفتند که آقا مصر هستند که شما را بینند برادرم خدمت پدر رفت به احمد فرمودند: چرا معطل کردید تکلیف مرا روشن کنید مگر مردن حق نیست اگر مصطفی طوری شده به من بگویید که بدانم چه باید کنم.

حاج احمد آقا به گریه افتاد و امام گفتند: انالله و انا الیه راجعون.

و قدری انگشتشان در هم کردند و فشار دادند گویی می‌خواستند بر اعصاب خود مسلط شوند دو سه مرتبه ذکر استرجاع را تکرار کردند. آقای فرقانی که صدای خوبی داشت روضه‌ای خواند اما امام گریه نکردند.

علمای نجف به منظور احترام و ابراز همدردی با امام خمینی تصمیم به تعطیل کردن دروس روزانه خود گرفتند. اما امام آنها را از اجرای این تصمیم منصرف کرد و خودشان نیز همچون ایام عادی در جلسه تدریس حاضر شدند و نماز جماعت روزانه را نیز همچون روزهای دیگر برگزار کردند. 

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خمینی حتی در روز شهادت فرزندشان کلاس درس را تعطیل نکردند بیشتر بخوانید »