روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مصطفی نجیب رزمنده فاطمیون در خاطرات خود از سوریه و دلاوری مردان لشکر فاطمیون اشارهای به شخصیت و روحیات «ابوحامد» فرمانده این لشکر کرده و چنین اظهار داشته است:
درعا که بودیم، ابوحامد شبها نمیخوابید. چتد دیدگاه و پایگاه کوچک در منطقه زده شده بود. ابوحامد برای سرکشی و شناسایی به این مناطق میرفت. چون قبول نمیکرد با خود محافظ ببرد، من سعی میکردم هرجا میرود همراهیاش کنم و مراقبش باشم. بارها از من خواست در مقر بمانم و استراحت کنم، اما من دلم رضایت نمیداد فرمانده تیپ فاطمیون تنهایی پشت فرمان بنشیند و به جایی که میخواهد، برود. ساعتهای زیادی را با نیروها میگذراند. با همان لهجهی صاف و سادهی دهاتهای افغانستان گپ میزد و به آنها روحیه میداد. گاهی خوردن ناهار و شام را فراموش میکرد. اگر سر پخش غذا میرسید، با شوخی و خنده مینشست همان خورشتی را که بین بچهها به «خورشت وحشت» معروف بود، میخورد.
نام آن خورشت، وحشت بود، چون داخلش همه چیز پیدا میشد. پی در پی با فرمانده قرارگاه حضرت زینب (س) و جانشینش جلسه برگزار میکرد، و با هم اوضاع را میسنجیدند. فرمانده قرارگاه هم خواب و خوراک نداشت و مقر خود را به درعا منتقل کرده بود. هر وقت او را میدیدم، لباسش خاکی بود؛ چون مدام به منطقه سرکشی میکرد. به علت ترکشی که به گلویش خورده بود، صدای خیلی ضعیفی داشت و نجواگونه صحبت میکرد اما از جان و دل برای اینکه کارها پیش برود، فعالیت میکرد.
ابوحامد هم خیلی از خودش کار میکشید. گاهی از روی سرگیجه متوجه میشد که چند ساعت است چیزی نخورده. بارها پیش میآمد ساعت یک شب، ما به فکر پیدا کردن چیزی برای شام میافتادیم.
انتهای پیام/ 141
منبع خبر
روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون بیشتر بخوانید »