مصطفی چمران

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «علی شهودی» از شاعران انقلابی و آئینی استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود را به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت دکتر «مصطفی چمران» منتشر کرد که آن را در ادامه می‌خوانید:

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را
صدای غرش شیر جنوب لبنان را

صدا صدای قدم‌های زخمی صبح است
که سخت می‌کند آشفته شب پرستان را

هنوز هم که هنوز است می‌کند پیکار
گمان مبر که دمی ترک کرده میدان را

کسی که زندگی و مرگ او بود یکسان
ادامه می‌دهد او خط سرخ ایمان را

زهی خیال عبث در نبود چمران‌ها
کند خراب عدو پایگاه قرآن را

بحول و قوه ایزد زنیم بر خاکش 
اگر چه تیز نمودست چنگ و دندان را

هنوز عشق در این شهر حکمفرما هست
به  عاشقان دهد آری هنوز فرمان را

هنوز در دل شب‌های تار نوری هست
امیدوار به فردا نماید انسان را

بیا شکفتن خورشید را تماشا کن
که مژده می‌دهد آشفتن زمستان را

سحر منادی توحید بانگ بردارد
بپای سرو ولایت نثار کن جان را

هنوز خنجر معشوق کشته می‌گیرد
به هر کرانه ببینید خیل قربان را

هنوز شمع محبت شگفت می‌سوزد
چنانکه سوخت سراپای غاده چمران را

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را بیشتر بخوانید »

لزوم بهره گیری از الگو‌های رفتاری و علمی شهید چمران در کشور

لزوم بهره‌گیری از الگو‌های رفتاری و علمی شهید چمران برای ایجاد تمدن اسلامی


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح به مناسبت ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر «مصطفی چمران» نخستین وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، بیانیه‌ای صادر کرد.

 در متن این بیانیه آمده است:

۳۱ خرداد، یادآور عظمت، اندیشه‌مداری و حماسه‌آفرینی‌های بزرگ مردی از پیروان مکتب امام خمینی (ره) است که در مسیر نورانی انقلاب شکوهمند اسلامی و آرمان‌های والای آن عاشقانه کوشید و پرفروغ درخشید و با عملکرد جهادی خود نمونه‌ای آموزنده از یک انسان الهی برای نسل‌های آتی به نمایش گذاشت.

مطالعه و تفکر در نحوه زندگی شهید دکتر مصطفی چمران و نگاه عمیق و کنجکاوانه به ابعاد و مؤلفه‌های شخصیتی آن دانشمند و عارف بزرگ به‌عنوان اسطوره‌ای از تعهد و تخصص، علم و عمل، بصیرت و پیشرفت که در سنگر‌های علم وجهاد به الگو‌های الهی و معنوی ماندگار تبدیل شده است، سبک سازنده و جاویدی را ارائه می‌نماید که برای همیشه تاریخ سرمشق و راهنمای انسان‌های آزاده، ظلم‌ستیز، نیک‌اندیش و ربانی خواهد بود؛ به گونه‌ای که باور عمیق به معنویت و توکل الهی و همچنین از خودگذشتگی و کارآمدی وی منبعث از علم و تجربه جهاد، نسخه‌های رهگشایی را به سوی کمال و سعادت فراروی انسان خدامحور، حق‌جو و آینده‌نگر قرار می‌دهد.

شهید چمران، مجاهد، معلم برجسته، فرمانده شجاع و انسانی تحول‌گرا و پرهیزگار بود که در دفاع از حق و مبارزه با باطل آرام و قرار نداشت؛ لذا بهره‌گیری از الگو‌های رفتاری، علمی و نقش‌آفرینی‌های تأثیرگذار این استاد شهید در عرصه مقاومت و مقابله با استعمار و استکبار، نیاز دائمی سربازان انقلاب و میهن در مسیر پیشرفت و ایجاد تمدن اسلامی است.

وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید والامقام دکتر مصطفی چمران، ادامه راه او را که مسیر جهاد برای پیاده‌سازی دین، مقاومت، عقلانیت و پیشرفت علم و دانش است، رسالت مهم خود می‌داند و با اجرای فرامین حکیمانه مقام عظمای ولایت و فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به‌منظور دستیابی به فناوری‌های پیشرفته نظامی برای اقتدار و بالندگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نخواهد کرد و این راه عزت و اقتدار را تا رسیدن به قله‌های افتخار ادامه خواهد داد.

انتهای پیام/ 221

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لزوم بهره‌گیری از الگو‌های رفتاری و علمی شهید چمران برای ایجاد تمدن اسلامی بیشتر بخوانید »

توبه‌کنندگان جزو اولین کسانی بودند که به دفاع مقدس پای نهادند

توبه‌کنندگان جزو اولین کسانی بودند که به دفاع مقدس پای نهادند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: انقلاب اسلامی ایران موجب ایجاد انقلاب اعتقادی در برخی افراد شد و آن‌ها را وارد جبهه حق کرد؛ به‌عبارتی دیگر برخی افرادی که در دوران حکومت پهلوی خطاکار بودند، در جریان انقلاب اسلامی متحول شدند، توبه کردند و به سیل خروشان مریدان امام خمینی (ره) پیوستند و در دوران دفاع مقدس نیز بسیاری از این افراد، جزو اولین افرادی بودند که به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافتند و مقابل دشمن تا به دندان مسلح بعثی ایستادند و از این میان، تعدادی نیز به شهادت رسیدند که این شهدا را به‌عنوان «شهدای احرار» می‌نامند.

سردار «قاسم صادقی» یکی از یادگاران دوران هشت سال دفاع مقدس است که از ابتدای جنگ تحمیلی در جبهه‌ها حضور داشته و در گروه «فدائیان اسلام» به فرماندهی شهید سید مجتبی هاشمی، در کنار شهدای احرار جنگیده است. وی چند سالی است که برای زنده نگه داشتن یاد و خاطرات «شهدای احرار»، یادمانی را با عنوان یادمان شهدای «دشت ذوالفقاری» در حوالی شهر آبادان احداث کرده است و خود نیز به روایت‌گری از این شهیدان والامقام برای زائران راهیان‌نور می‌پردازد.

شناخت بیشتر شهدای احرار و این‌که آن‌ها چگونه پای در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل گذاشتند، موجب شد تا خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس به سراغ این یادگار دوران دفاع مقدس برود، تا روایت‌های وی از همرزمان شهیدش را به نگارش دربیاورد.

سردار قاسم صادقی در این گفت‌وگو به یکی از دیدارهای خود با رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره می‌کند و می‌گوید: من یک‌بار که خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی رفته بودم، وقتی می‌خواستم خاطره بگویم، گفتم که من معمولاً از شهدای منفی می‌گویم. ایشان فرمودند که شهدای منفی چه کسانی هستند؟ گفتم شهدایی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای خود دار و دسته و بساطی داشتند؛ اما وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، متحول شدند؛ لذا آقا فرمودند «این درست است که ما همه شهدا را به میدان بیاوریم و معرفی کنیم و بگوییم که شهدا دست‌یافتنی هستند».

آن چه در ادامه می‌خوانید، بخش نخست ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با سردار قاسم صادقی است.

دفاع‌پرس: شهدای دشت ذوالفقاری چه کسانی بودند؟

بخشی از شهدای «دشت ذوالفقاری» از «شهدای احرار» بودند؛ یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی خطاکار بودند؛ ولی با نهضت امام خمینی (ره) متحول شدند و توبه کردند. قرآن کریم درباره کسانی که خطاکار هستند، می‌گوید که اگر آن‌ها توبه کنند و عمل صالح انجام دهند، ما گناهان آن‌ها را به خوبی تبدیل می‌کنیم [۱]. همچنین خداوند در آیه‌ای دیگر از قرآن می‌گوید که قطعاً خداوند توبه‌کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد [۲]؛ پس خداوند بخشنده و توبه‌پذیر است.

همین توبه‌کنندگان جزو اولین افرادی بودند که به صف انقلاب اسلامی پیوستند و وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد نیز همین افراد جزو اولین کسانی بودند که به دفاع مقدس پای نهادند؛ آن‌هم با آلات قتاله‌ای نظیر «گُرز»، «قمه»، «چاقو»، «زنجیر»؛ چراکه «بنی‌صدر» آن‌زمان اعلام کرده بود که به نیرو‌های داوطلب مردمی، سلاح ندهید؛ اما این توبه‌کنندگان نیز مانند همه مردم ایران، ناموس‌دوست، وطن‌دوست بوده و ولایت‌پذیر شده بودند و می‌خواستند از کشور خود دفاع کنند؛ پس یکی از خصوصیات دفاع مقدس این است که توبه‌کنندگان نیز در آن حضور داشتند و مردانه در مقابل دشمن ایستادگی کردند و برخی از آن‌ها به شهادت رسیدند.

دفاع‌پرس: شهدای شاخص احرار چه‌کسانی هستند؟

تعدادی از این شهبدان، «حسن بشرویه» اهل ساری، «شاهرخ ضرغام» اهل تهران و «علی مصطفی قناد» اهل اصفهان هستند؛ این‌ها کسانی بودند که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اهل نماز، خمس و زکات نبودند؛ بنابراین وقتی می‌خواستند به سپاه بپیوندند، آن‌ها را راه ندادند و این‌گونه شد که یک عده از آن‌ها یا نزد شهید «مصطفی چمران» رفتند، یا نزد شهید «سید مجتبی هاشمی».

دفاع‌پرس: چرا این افراد نزد شهیدان «مصطفی چمران» و «سید مجتبی هاشمی» می‌رفتند؟

چراکه شهید «مصطفی چمران» فراجناحی فکر می‌کرد و این عقیده را داشت که همه افراد می‌توانند وارد عرصه جنگ شوند؛ بنابراین همه این افراد که نباید لزوماً نمازخوان باشند و توبه‌کنندگان و حتی خلافکار‌ها هم ناموس و وطن خود را دوست دارند؛ حالا چه کسی باید آن‌ها را جذب می‌کرد؟

توبه‌کنندگان جزو اولین کسانی بودند که به دفاع مقدس پای نهادند

همچنین، شهید «سید مجتبی هاشمی» هم که به‌اصطلاح یکی از لوطی‌ها و داش‌مشتی‌های متدین تهران بود، وقتی گروه «فدائیان اسلام» را تشکیل داد؛ همه‌جور افراد را جذب کرد؛ از نمازشب‌خوان و متدین گرفته تا بی‌نماز و خطاکار قبل از انقلاب اسلامی؛ لذا این موضوع کم‌کم در جامعه پیچید و خطاکار‌ها و توبه‌کنندگان دیگری هم که می‌خواستند به جبهه بروند نیز یا می‌رفتند نزد شهید چمران یا می‌رفتند نزد شهید هاشمی.

من یک‌بار که خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی رفته بودم، وقتی می‌خواستم خاطره بگویم، گفتم که من معمولاً از شهدای منفی می‌گویم. ایشان فرمودند که شهدای منفی چه کسانی هستند؟ گفتم شهدایی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای خود دار و دسته و بساطی داشتند؛ اما وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، متحول شدند؛ لذا آقا فرمودند «این درست است که ما همه شهدا را به میدان بیاوریم و معرفی کنیم و بگوییم که شهدا دست‌یافتنی هستند»؛ چراکه همه نوع افراد در جبهه حق وارد می‌شوند.

دفاع‌پرس: به‌عنوان یکی از اعضای گروه «فدائیان اسلام»، بگویید که این گروه چگونه تشکیل شد؟

همان‌طور که گفتم؛ شهید «سید مجتبی هاشمی» شخصیتی داش‌مشتی، لوتی‌مرام داشت؛ اما در عین حال مثبت و متدین بود. وی یکی از مسئولان کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹ تهران حوالی بهارستان بود که به‌عنوان یکی از مناطق بحران‌زا شناخته می‌شد؛ بنابراین مفسدین را شناسایی و دستگیر می‌کردند. وی همچنین در قائله کردستان و عرصه‌های دیگری نیز حضور داشت تا این‌که وقتی جنگ آغاز شد، یک لیست حدود ۱۰۰ نفره تهیه کردند تا به جبهه بروند.

آ‌ن‌زمان مرحوم حجت‌الاسلام «صادق خلخالی» به‌عنوان دادستان، به «سید مجتبی هاشمی» حکم می‌دهد که با این ۱۰۰ نفر به سمت خوزستان برود و به «محمد غرضی» استاندار خوزستان نیز نامه‌ای می‌نویسد و به وی اعلام می‌کند تا او هم این افراد را یاری کند؛ بنابراین این گروه که یک عده از آن‌ها چاقو، قمه و پنجه بوکس به‌همراه داشتند از تهران حرکت می‌کنند و در مدرسه‌ای مستقر می‌شوند که «فدائیان اسلام» نام داشت؛ این‌گونه شد که کم‌کم این اسم بر روی آن‌ها ماند و به‌تدریج ستاد تشکیل داده و توسعه پیدا کردند، تا این‌که به خرمشهر رفتند و نزدیک به ۳۴ روز دفاع کردند که در این مدت، تعدادی از نیرو‌های آن‌ها به شهادت رسیده و از طرفی دیگر هم تعدادی نیز به آن‌ها پیوستند؛ تا جایی که در مقطعی، در هتل «کاروانسرا» آبادان حدود هزار نفر نیرو از همه قشر کارگر، کارمند، دانش‌آموز، دانشجو، طلبه داشتند؛ یکی از این افراد «محمدعلی حبیب‌الله» بود که بعد از ۱۰ سال از آمریکا بازگشته بود و دکترای انفورماتیک داشت؛ حتی نیرو‌های مسلح هم برخی از نیرو‌های خود را به فدائیان اسلام مأمور می‌کردند.

[۱]: آیه ۷۰ سوره فرقان
[۲]: آیه ۲۲۲ سوره بقره

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توبه‌کنندگان جزو اولین کسانی بودند که به دفاع مقدس پای نهادند بیشتر بخوانید »

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، دهلاویه روستایی است در شمال غربی سوسنگرد که در روز‌های اول جنگ مورد تهاجم رژیم بعث قرار گرفت. مدافعان دهلاویه ده روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ توان مقاومت بر ایشان نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند.

در ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ نیرو‌های شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند لیکن دشمن مجدداً این روستا را اشغال کرد. در این عملیات فرمانده نیرو‌های خودی (ایرج رستمی) به شهادت رسید.

هنگامی که دکتر مصطفی چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شده بود، در این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به‌شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید. دهلاویه در ۲۷ شهریور ۱۳۶۰ طی عملیات «شهید آیت ا… مدنی» آزاد شد.

بنای یادمان شهید چمران در سال ۷۴ به دست آزاده مجاهد شهید حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابو ترابی (یکی از یاران شهید چمران) افتتاح گردید و در سال ۱۳۸۴ پیکر مطهر یک شهید گمنام در محوطه مرکزی آن به خاک سپرده شد. در فروردین ۱۳۸۵ رهبر معظم انقلاب اسلامی در این یادمان با مردم منطقه و زائران راهیان نور دیدار و برای آن‌ها سخنرانی کردند.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس



گنجور - شهید چمران

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بیش از سه دهه از سال‌های دفاع مقدس می‌گذرد و همچنان روایت‌های تلخ و شیرین آن روزها، تازه و شنیدنی است. فریدون گنجور؛ عکاس و فیلمبردار باسابقه‌ای است که از نخستین ساعات جنگ در صحنه حضور داشت و به ثبت وقایع پرداخت. او که چندین عنوان کتاب تألیف و در کشور آلمان به چاپ رسانده، پیش از آغاز جنگ، سال‌ها به‌عنوان خبرنگار آسوشیتدپرس در گوشه و کنار دنیا از قاره آمریکا تا اروپا و افغانستان، حضوری فعال داشته و در بازگشت به ایران با خبرگزاری پارس به فعالیت خود ادامه می‌دهد. اما به گفته خودش، نقطه عطف زندگی‌اش، حضور در جبهه و درک و ثبت حماسه دفاع مقدس بوده است؛ مقطعی که ورق زندگی‌اش را برگرداند. 

فریدون گنجور در سی‌اُمین سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، در گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگار ایبنا، بخش‌هایی از خاطرات آن سال‌ها که روایت‌گر آخرین ساعات زندگی شهید چمران بود را از صندوقچه ذهن و قلبش بیرون کشید. 

«جلوی خط، روی جاده‌ای که ۱۷ کیلومتر با سوسنگرد فاصله داشت، با دکتر چمران یک سنگر کنده بودیم. عصر که دشمن گرا می‌گرفت، حدس می‌زدم که گلوله بعدی کجا می‌خورد و همان می‌شد. از همه این صحنه‌ها فیلم هم گرفتم. شب که شد دشمن ما را زیر آتش گرفت، با حاج‌حمید در سنگر بودیم. (حمید هنرآموز از آمریکا مرید دکتر چمران می‌شود. از آمریکا به لبنان و بعد به ایران و جبهه می‌آید.) گلوله‌ها نزدیک ما برخورد می‌کرد. به ایشان گفتیم بیا برویم بیرون، نمی‌شود به چند تکه الوار و چند کیسه شن، اعتماد کرد. او قبول نکرد و من خودم بیرون آمدم و روی خاکریز خوابیدم. آن‌قدر آتش ریختند که یک گلوله درست به همان سنگری خورد که حاج‌حمید هم در آن حضور داشت و ایشان شهید شد. حجم آتش بسیار بالا بود، بچه‌ها می‌گفتند تا آن زمان سابقه نداشته که این‌همه توپ و تانک و خمپاره، یک نقطه را بزنند. اگر خاکریز را می‌گرفتند، راحت تا خود سوسنگرد می‌رفتند، چون بعد از ما دیگر نفری هم نبود.

بعد از قطع‌شدن آتش سخت، با تانک حمله کردند. سرگرد رستمی زنگ زد به توپخانه و هرچه می‌گفت دشمن رسید، با گوش خودم شنیدم که از آن‌سوی خط می‌گفتند بنی‌صدر گفته ما آتش نریزیم! که رستمی هم در پاسخ گفت فردا می‌آیم و چند نفر را محاکمه صحرایی می‌کنم….

همینطور که تانک‌ها به خاکریز ما نزدیک می‌شدند، رستمی یک منور می‌زد و صحنه جلوی ما روشن می‌شد. اسماعیل دهناد و بچه‌ها هم با آرپی‌جی تانک‌ها را می‌زدند؛ تا ۹۰ متری ما رسیده بودند. آن شب خیلی سخت گذشت. با مقاومت ما، تانک‌ها عقب‌نشینی کردند و دوباره توپخانه آن‌ها ما زیر آتش سنگین گرفت. در همین حین بود که صدای سیروس بادپا را شنیدم که گفت وای جناب رستمی شهید شد. یک گلوله کنار جیپ‌شان خورده بود. یک کادیلاک اتوماتیک که آمبولانس بود آنجا قرار داشت که پشت فرمانش نشستم. به هر سختی بود ماشین را از شن درآوردم. چند زخمی را برای انتقال پشت آمبولانس گذاشتم. یک لحظه که عقب را نگاه کردم، دست‌وپاهای قطع‌شده و مجروح قلبم را جریحه‌دار کرد، ولی خودشان هیچ ناله‌ای نمی‌کردند. از خاکی با چراغ خاموش حرکت کردم، بعد از چند کیلومتر روی جاده آمدم تا رسیدم به سوسنگرد. مجروح‌ها را به کلینیک بردیم.

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور

در برگشت، جلو و عقب آمبولانس تا جایی که می‌شد رزمندگان کم‌سن‌وسالی را سوار کردیم که به خط منتقل کنیم. بچه‌هایی که صفرکیلومتر بودند و تا آن زمان نه جنگ دیده بودند و نه خط مقدم. به دهلاویه رسیدیم و بچه‌ها را پیاده کردم.

دوباره ما را زیر آتش گرفتند، اگر خط سقوط نکرد، به‌خاطر تجربه آقای نخستین؛ مسئول ادوات و افرادی همچون سیروس بادپا و اسماعیل دهناد بود. دشمن عقب‌نشینی کرد… یادم می‌آید که اسماعیل دهناد با صدای دلنشین اذان می‌گفت.

از خستگی خوابم برد و صبح از گرما بیدار شدم. داشتم آب به صورتم می‌زدم که شنیدم کسی از آنطرف کانال صدا می‌زد و درخواست آمبولانس می‌کرد. سوار یکی از آمبولانس‌هایی که پشتش باز بود شدم و رفتم آنطرف. یک نفر را با برانکارد آوردند و در آمبولانس گذاشتند، پرسیدم کیست که گفتند آقای دکتر. فکر کردم منظورشان همان جوانی است که در بهداری به او دکتر می‌گفتیم. وقتی از خاکی به سر جاده رسیدم، نگاه کردم و دیدم که مجروح، دکتر چمران است.

روی جاده به جوانی که همراه ما بود گفتم که سوییچ را برنمی‌دارم، می‌روم هشت متر آن‌طرف‌تر کیفم را برمی‌دارم و می‌آیم. رفتم کیفم را بردارم، دیدم ماشین حرکت کرد. خیلی ناراحت و عصبانی شدم که چرا اطمینان کردم. ماشین حدود ۲۰۰-۳۰۰ متر بالاتر ایستاد. من هم با چنان سرعتی دویدم که گمان می‌کنم همانجا رکورد ۲۰۰ متر را زدم! وقتی نزدیک ماشین شدم، دوباره شروع به حرکت کرد. کیفم را داخل ماشین پرت کردم و بعد خودم را بعد از چند متر آویزان‌ماندن، کشیدم بالا. وقتی نفسم تازه شد، شروع کردم به فیلم و عکس گرفتن از دکتر چمران. به کلینیک سوسنگرد رسیدیم.

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور

در تمام مراحلی که با برانکارد دکتر را تا اتاق پزشکی و جراحی بردند، فیلم گرفتم. ایشان در ماشین و در کلینیک هیچ مشکل تنفسی نداشت، سرش بسیار کم زخمی شده بود که از روی باند به اندازه یک قاشق خون مشخص بود. اشتباه اول این بود که باند سر دکتر چمران را باز کردند که نباید این کار را می‌کردند. به‌صورت ناشیانه و اشتباه در دهان دکتر لوله گذاشتند که وقتی لوله را فرو می‌کردند، بلند شد و روی برانکارد نشست، هیچ‌کس هم پشت ایشان را نگرفته بود. دکتر افتاد و سرش باز شد که همانجا که دکتر را می‌بردند، بر اثر خونریزی شهید شد. دوربین را قطع کردم و به دکتر جوانی که مسئول بود گفتم تو دکتری؟! او هم از اشتباهی که کرده بود، ترسیده و رنگش پریده بود. گفت نه، من تکنسین اتاق جراحی هستم…

به اهواز برگشتم و برای اولین‌بار مهندس چمران و کاظم اخوان را آنجا دیدم. خواستم از شهدا در تابوت عکس بگیرم. آقای مقدم‌پور، رستمی و حداد، خودشان را برای محافظت روی چمران انداخته بودند، چون تمام سینه و بدنشان باز بود. تشییع جنازه در اهواز برگزار شد. به خبرگزاری زنگ زدم و اطلاع دادم. چند نفر ازجمله مهندس چمران، کاظم اخوان و آقای نخستین برای تشییع جنازه به تهران رفتند. غمی سنگین تمام بچه‌های ستاد ازجمله خود کاظم و مهندس مجد که بعدا شهید شد را گرفته بود. فقدان دکتر خیلی سنگین بود.»

*خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور



منبع خبر

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس بیشتر بخوانید »