معرفی شهدا

روایت روحانی شهید «محمدابراهیم تازیک»

باید از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، روحانی شهید «محمد ابراهیم تازیک» فرزند علی‌ ۲۰ آذر سال ۱۳۴۴ در خانواده‌ای مذهبی در «سرخنکلاته» گرگان به دنیا آمد و قبل از رسیدن به سن هفت سالگی در مکتب خانه روخوانی قرآن را فرا گرفت. در سن ۷ سالگی وارد دبستان شد، بعد از سپری کردن دورۀ ابتدایی، دورۀ راهنمایی را در شهر گرگان آغاز کرد که مصادف با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی به زادگاهش بازگشت و ضمن ادامه تحصیل با موفقیّت مقطع راهنمایی را نیز به اتمام رساند.

پس از آن به جهت علاقه به تحصیل دروس دینی، وارد مدرسه علمیة امام خمینی (ره) به مدیریت آیت الله نور مفیدی شد.

«محمد ابراهیم تازیک» بار‌ها به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و همزمان سنگر علم آموزی را هم رها نکرد و هنگام فراغت در میان سنگر‌ها از نوار‌های درسی استفاده می‌کرد.

وی ۶ بار به میدان‌های نبرد اعزام شد و آخرین بار همراه برادر خود در قالب سپاهیان المهدی (عج) به جبهه اعزام شد و در شامگاه پنج‌شنبه مورخ یکم اردیبهشت ۱۳۶۶ در جبهه غرب و عملیات «کربلای ۱۰» بر اثر ترکش خمپاره در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید. مزار مطهر شهید در گلزار شهدای سرخنکلاته واقع است.

بخشی از وصیت نامه شهید تازیک:

برادران و خواهران گرامی! توجه داشته باشند که کشته شدن من نه یک کشته شدن و از میان رفتن بود، بلکه، چون اسلام احتیاج به خون داشت و دارد، می‌بایست که خون داد، باید که از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند و به درجه اعلا برسد.

برادران و خواهران! توجه داشته باشند که اکنون زمان، زمان متناسب با زمان امام حسین (ع) و زمان متناسب با زمان مولی الموحّدین امام علی (ع) در هنگام مقابله با قاسطین و مارقین و ناکثین است و وظیفه مسلمانان است که در سایه اطاعت از رهبری و مراجع با این ملحدین در هر جا (چه در جبهه و چه در پشت جبهه) مقابله کرده و زمین را از لوث آنان خالی و مبرا سازد.

باید برای اسلام کوشید؛ برای حفظ اسلام از همه چیز گذشت. چرا که «إنّ الدین عند الله الإسلام».

برادران و خواهران حزب الله! بدانید که دیروز‌ها گذشت، هرکاری که انجام شد را پشت سر گذاشتید. الان امروز است و با دیروز و دیروز‌ها فرق دارد. باید به فکر امروز و امروزه بود. از این فرصت‌ها استفاده کنید. برای امت اسلامی کار کنید. برای اسلام عزیز که از صدر اسلام تا حال، خون‌ها برای آن ریخته شده است. به فکر اسلام باشید. در امور الهی، امور شخصی و رضایت شخصی را زیرپا بگذارید و به فکر جامعه اسلامی باشید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باید از خون و نفس خود گذشت تا اسلام رشد کند بیشتر بخوانید »

خدایا، توفيق عطا بفرما، تا خودخواهي‌های من، لطمه ای به راه پرسعادت شهادت نزند

خدایا، توفیق عطا بفرما، تا خودخواهی‌های من، لطمه‌ای به راه پرسعادت شهادت نزند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، «علی‌اصغر مهدان» در روستان سالیکنده از توابع شهرستان کردکوی متولد شد و یازدهم آبان ۱۳۶۱ در منطقه «موسیان» به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

فراز‌هایی از وصیت‌نامه شهید:

با شنیدن فرمایشات امام، باید هجرت کرد و به ندای حسین زمان، این روح خدا، لبیک گفت همچون حسین خروشید و (همچون) اصغر شش ماهه به حرکت درآمد.

حال که ملاک و میزان، بر این شد که باید هجرت کرد و مبارزه کرد و جنگید. تصمیم گرفتم به عنوان یک خدمتگزار کوچک مکتب اسلام، در این جهاد اصغر به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شوم.

خداوندا، توفیق به من عطا بفرما، تا خودخواهی‌ها و خود بزرگ‌بینی‌های من، لطمه به این راه پر سعادت نزند. خداوندا، ایمانی به من عطا بفرما که تا آن رسالتی که نسبت به مردم محروم کردستان بر دوش خود دارم، انجام برسانم. خداوندا توفیق اطاعت و بندگی به من عطا بفرما. زمانی که معشوقم، مرا خواست باید به سراغش بشتابم. چون جز او و (الله) کسی را نداریم.‌ای عزیزان، امیدوارم که بعد از شهادتم، اسلحه‌ام را بر زمین نگذارید و به جای من سنگرم را پر کنید.

تا آخرین قطره خونمان در جبهه میجنگیم و میخروشیم و تا آخرین نفس به پیش میرویم، چون ما آمدیم با خون‌مان درخت انقلاب را پربارتر کنیم.‌ای عزیزان من و‌ای پدر و مادر مهربانم، گریه بر من نکنید. چون من مال کسی نیستم. از آن خدایم و امانتی در دست شما و هر موقع خواست به سوی او خواهم شتافت.

امت حزب الله ایران،‌ای مردم قهرمان ایران که با افتخار، انقلاب را به پیروزی رساندید و با وحدت خود، سعی کنید از دست‌آورد‌های انقلاب با تمام امکان حراست کنید، چون این انقلاب ودیعه‌ای الهی است.

خدایا، مرا ایمانی عنایت فرما که بی صبرانه منتظر باشم تا عروس پاک شهادت را در ایام جوانی در آغوش بگیرم و لباس پاک زیبای دامادی، یعنی کفن سرخ را، بر تن نمایم. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.

خواه ناخواه زندگی جنگ و کوشش است. اما آن‌هایی که به یک هدف عالی ایمانی آشنا هستند. آن‌ها در راه خدا و برای از بین بردن کفر میجنگند. فقط برای رضای خدا در اینجا (جبهه) مانده‌ام.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خدایا، توفیق عطا بفرما، تا خودخواهی‌های من، لطمه‌ای به راه پرسعادت شهادت نزند بیشتر بخوانید »

روایت طلبه شهید «احمد خدادوست»

روایتی از زندگی طلبه شهید «احمد خدادوست»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، طلبه شهید «احمد خدادوست» فرزند علیرضا (بالا اغلان) در اول شهریور ۱۳۴۶ در شهر بندرگز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان شهر سپری کرد. دوره متوسطه را تا پایان سال اول دبیرستان در رشته اقتصاد دبیرستان امیرلطیفی بندرگز گذراند و پس از آن در سال ۱۳۶۴ وارد مدرسه علمیه «امام محمدباقر (ع)» بندرگز شد و در مقطع مقدمات مشغول تحصیل شد.

شهید خدادوست در دو مقطع به جبهه اعزام شد. بار اول در تیر ماه ۱۳۶۳ به کردستان اعزام شد و مدت شش ماه در مریوان حضور داشت. اعزام بعدی – که دو ماه به طول انجامید- در دی ۱۳۶۴ بود که شهید خدادوست از طریق لشکر ۲۵ کربلا به جبهه جنوب اعزام شد و در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد.

سرانجام شهید خدادوست ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ در سن ۱۸ سالگی در عملیات غرور آفرین والفجر ۸ در فاو بر اثر اصابت ترکش شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر مطهرش در ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ در بندرگز تشییع و در گلزار شهدای امامزاده حبیب الله شهر نوکنده به خاک سپرده شد.

روایت طلبه شهید «احمد خدادوست»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از زندگی طلبه شهید «احمد خدادوست» بیشتر بخوانید »