معرفی کتاب

«بی سیم»

«بی‌سیم»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، کتاب داستانی «بی‌سیم» با موضوع دفاع مقدس، توسط «نوشین نوری» برای گروه‌های سنی «ب» و «ج» به نگارش در آمده است.

این کتاب با طرح گرافیکی زیبا و کودکانه در ۲۳ صفحه مصور به صورت قطع خشتی توسط انتشارات «مرصاد» وابسته به اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده و تصویرگری این کتاب توسط گروه انیمیشن صدا و سیمای مرکز کرمانشاه در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه انجام شده است.

بخشی از متن کتاب:

«قاصدک کوچولو از صدا‌های بلندی که درد شت پیچیده بود، حسابی می‌ترسید. او دلش جای آرامی می‌خواست تا کمی استراحت کند. از صبح که از بوته‌اش جدا شده بود و پرواز را تجربه کرده بود، فقط دود و انفجار دیده بود و دل کوچکش حسابی گرفته بود.

اما ناگهان صدایی توجه قاصدک کوچولو را به خودش جلب کرد. صدایی متفاوت با آن‌چه تا به حال شنیده بود. قاصدک به طرف صدا پرواز کرد. رزمنده لای نیزار‌ها پنهان شده بود و با وسیله‌ای که در دست داشت، صبحت می‌کرد.

حال دل قاصدک عوض شد. احساس کرد وسیله را دوست دارد. دلش می‌خواست نزدیک‌تر برود و صورتش را که هنوز خوب نمی‌دید، ببیند. قاصدک جلوتر رفت، از کنار رزمنده رد شد و روی صورت وسیله نشست. رزمنده با دوربین اطراف را نگاه می‌کرد».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بی‌سیم» بیشتر بخوانید »

«آتش‌های بی‌امان»

«آتش‌های بی‌امان»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، کتاب «آتش‌های بی‌امان»، روایتگر تاریخ شفاهی «گودرز قلی‌پور» از رزمندگان دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد است که در سال 1400 توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس چاپ و به بازار نشر عرضه شد.

این کتاب در  هفت فصل و 288 صفحه توسط «سید حسین یادگارنژاد» تدوین شده و در  500 جلد با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب:

«نیروهای جان بر کف تیپ 48 فتح، طی 24 ساعت مقاومت جانانه و در نهایتِ رشادت و دلیرمردی در پد خندق، مقابل چندین تیپ و لشکر دشمن ایستادگی کردند. اگر آنها پد خندق را رها می‌کردند، که البته می‌توانستند این کار را انجام داده و جان خویش را نجات دهند، یقیناً شهر اهواز هم سقوط می‌کرد.

گردانی که در دژ قرار داشت، گردان یا رسول بود که به جایگزینی گردان امام حسین (ع)، پد خندق را تحویل گرفته بود. در این عملیات، 127 نفر از رزمندگان ما طی دو روز به شهادت رسیدند. آنها تا آخرین قطره‌ی خون  و آخرین گللوله در برابر دشمن مقاومت کردند. تعداد 87 نفر دیگر نیز اسیر شدند. تعدادی از این اسرا به شدت زخمی شده بودند.

مقاومت بچه‌های استان ما باعث شد تا جلوی پیشرفت نیروهای عراقی که با پشتیبانی 36 کشور دنیا، قصد فتح اهواز را داشتند، گرفته شده و متحمل خسارات زیادی نیز بشود. ما در مقر تیپ به صورت آماده‌باش منتظر بودیم تا وارد عمل شویم، اما تدبیر فرماندهی این بود که کلیه‌ی یگان‌ها عقب‌نشینی کنند. چرا که کاری نمی‌توانستیم انجام بدهیم و فرصت‌ها از دست رفته بود. به همین خاطر در مقر تیپ ماندیم.

پد خندق در تاریخ 4 تیر 1367 سقوط کرد و بچه‌های استان ما توان و فداکاری خود را به نمایش گذاشتند. اما خسارات جانی و مالی زیادی به تیپ وارد شده بود و بچه‌ها در وضعیت روحی بدی قرار گرفتند. تعداد بالای شهدا و اسرا و مجروحین، باعث تضعیف روحیه‌ی رزمندگان استان شده بود. خانواده‌های زیادی عزادار بودند و از سرنوشت فرزندان یا همسران خود بی‌اطلاع بودند.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«آتش‌های بی‌امان» بیشتر بخوانید »

«سازمان سیاسی ایدئولوژیک»

«سازمان سیاسی ایدئولوژیک»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، کتاب «سازمان سیاسی ایدئولوژیک» (تبیین نقش عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح استان گلستان در دفاع مقدس) توسط «حجت الاسلام حسین الوند» به نگارش در آمده است. 

این کتاب در سه فصل به رشته تحریر درآمده است. در فصل اول نقش دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه بررسی شده است. در این فصل ابتدا تاریخچه نمایندگی ولی فقیه (عقیدتی سیاسی) استان بیان شده، سپس اقدامات آن در دو قسمت عقیدتی سپاه استان و لشکر 25 کربلا مطرح شده است. مواردی مانند برگزاری جلسات عقیدتی، آموزش قرآن کریم، آموزش احکام، آموزش و تحلیل مسائل سیاسی، نشریه مکتب انقلاب، اعزام روحانیون به جبهه، برپایی نماز جماعت، برگزاری مراسم دعا و روضه، پاسخگویی به سوالات شرعی و اعتقادی، دعوت از ائمه جمعه و علمای شاخص جهت حضور در جبهه ها بیان شده است.

 در فصل دوم اقدامات عقیدتی سیاسی ارتش بیان شده است. ابتدا تاریخچه لشکر 30 پیاده گرگان مطرح شده سپس اقدامات واحد عقیدتی سیاسی لشکر 30 بیان گردیده است. در مقدمه این فصل بیان شده است که واحد عقیدتی سیاسی، در ابتدا «سازمان سیاسی ایدئولوژیک» نام داشت که عنوان کتاب برگرفته از این نام می‌باشد. برگزاری نماز جماعت در مناطق جنگی، جلسات آموزش قرآن و احکام، برگزاری جلسات تحلیل مسائل سیاسی روز، برپایی مراسمات دعا و روضه، تشکیل کلاس‌های هنری مانند خطاطی و تشکیل گروه تئاتر و برگزاری نمایش در مناطق جنگی از جمله موارد عملکرد عقیدتی سیاسی لشکر 30 در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود.

  در فصل سوم، نقش عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی بررسی شده است. در ابتدا تاریخچه‌ای از نیروی انتظامی در دوران دفاع مقدس که متشکل از کمیته، ژاندارمری و شهربانی بود، بیان شده سپس مواردی از اقدامات این واحد مطرح گردیده است. از جمله، تبیین مفاهیم ارزشی مانند جهاد و شهادت، حضور در مناطق جنگی، ترغیب کارکنان به حضور در جبهه، تشویق کارکنان به کمک به جبهه و جمع آوری کمکهای مردمی، تکریم خانواده شهدا و رزمندگان بیان شده است.

لازم به ذکر است در هر فصل، خاطرات مسئولین مربوطه بیان شده و در پایان هر فصل نیز، منابع مورد استفاده، اسناد و تصاویر مربوط به آن، آمده است. 

کتاب فوق در  112 صفحه به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان گلستان به چاپ رسیده است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«سازمان سیاسی ایدئولوژیک» بیشتر بخوانید »

«عموی خالد عموی من است»

«عموی خالد عموی من است»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «غلامرضا قلی‌زاده» نویسنده اهل آذربایجان شرقی، در کتاب «عموی خالد عموی من است» کوشیده است تا با روایت داستانی به زبان نوجوانان، آنان را با دفاع مقدس و حوادث و وقایع آن بیش‌تر مأنوس کند.

این کتاب که در ۲۴ صفحه با تصویرگری «مهدی نعلبندی» در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات «معبر آسمانی» وابسته به اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان شرقی منتشر شده است، حکایت آشنایی نوجوان ۱۳ ساله تبریزی با همکلاسی عرب خوزستانی به نام «خالد» را بیان می‌کند که سرانجام به نامه‌نگاری‌های او با عموی شهید «خالد» می‌انجامد.

ویژگی جالب این کتاب تطبیق دادن فضای داستان با حال و هوای شهر تبریز از طریق اشاره به مواردی نظیر مهاجرت ساکنان مناطق جنگ‌زده به تبریز در دوران جنگ تحمیلی و همین‌طور ارجاع دادن اول شخص داستان، به یادمان شهدای گمنام که در کوه «عون‌بن‌علی» بر فراز شهر تبریز بنا شده، است. همچنین فضاسازی آن از مناطق جنگی و عملیاتی دوران دفاع مقدس، در نوع خود تحسین برانگیز است.

در قسمتی از کتاب که در پشت جلد آن نیز چاپ شده، چنین آمده است:

احساس کردم دلم گرم شده…

گفتم: «عمو!»

گفت: «جانم!»

گفتم: «عمو، فکر می‌کنی من فهمیده باشم!»

گفت: «سعی کن؛ نشانی من همان است، همین دور و برها….

از بلندترین کوه شمال شهرتان به دیدارتان می‌آیم.

گمنام گمنام…».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«عموی خالد عموی من است» بیشتر بخوانید »

«بر بال ملائک»

«بر بال ملائک»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، کتاب «بر بال ملائک» روایتگر زندگی‌نامه، خاطرات و تصاویر شهید «حسین عزیزی» است که در سال 1400 به همت مدیریت نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسید.

این کتابِ 196 صفحه‌ای به قلم «مرضیه جوشن» به رشته تحریر درآمده و در شمارگان 500 جلد توسط انتشارات «آناپنا» و با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشرارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد چاپ و به بازار نشر عرضه شده است.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:

«با وجود گذشت بیش از چهار دهه از شروع جنگ تحمیلی و آغاز دفاعی مقدس، هنوز هم جنگ هشت ساله ایران و عراق، ناگفته‌ها و نانوشته‌های بسیاری دارد و هنوز هم بسیاری از قهرمانانی که مخلصانه لباس رزم بر تن کردند و برای دفاع از خاک و ناموس این کشور به جنگ دشمنِ تا بن دندان مسلح رفتند، گمنام و ناشناخته مانده‌اند.

شهید حسین عزیزی از شهدای جنگ تحمیلی است که علی‌رغم زندگی پر فراز و نشیب و نقش تأثیرگذاری که در دوران دفاع مقدس داشت، اما گمنام مانده و تاکنون نه نامی از او در هیچ تریبونی برده شده و نه هیچ قلمی در توصیف رشادت‌ها و مجاهدت‌هایش بر صفحه سفید کاغذ به حرکت درآمده است؛ لذا در این کتاب تلاش شده است گوشه‌هایی از زوایای پنهان زندگی این شهید بزرگوار به رشته تحریر درآید.

اطرافیان شهید حسین عزیزی، او را با خصلت بخشنده و سخاوتمند بودن، می‌شناختند و با داشتن این خصلت از شهرت خاص و عام برخوردار بود، اما زوایای پنهان و ناب زندگی او، دغدغه‌ها، آرمان‌ها و آمال و آرزوهایش مسائلی است که تنها می‌توانست در دفترچه خاطراتش به ثبت برسد.

کتاب زندگینامه شهید حسین عزیزی در پنج فصل به رشته تحریر درآمده و به تصویر کشیده شده است. در فصل نخست از این مجموعه، دست‌نوشته‌های این شهید والامقام آورده شده است. این دست‌نوشته‌ها شامل زندگینامۀ خودنوشت، روزنوشت‌ها، خاطرات و اشعار و مداحی‌های این شهید والامقام است که هر کدام از آنها، ابعاد تازه‌ای از زندگی و شخصیت شهید حسین عزیزی را به مخاطبان می‌نمایاند.»

برشی از متن کتاب

«حسین محاسن پرپشتی داشت که بچه‌ها به شوخی به او می‌گفتند فیدل کاسترو. در جدیت و پشتکار کم‌نظیر بود. با وجود اینکه ازدواج کرده و صاحب اولاد بود و خدواند همسر سیده خوبی روزی‌اش کرده بود، اما وقتی در منطقه حضور داشت همه توجه و فکرش در جبهه و جنگ بود.

رزم، کار، عبادت و محبت به هم‌رزمان از شاخصه‌های حسین بود. هنگام اوقات فراغتش چهارزانو می‌نشست گوشه سنگر و با ادب خاصی قرآن می‌خواند. به شکل خاصی قرآن را تلاوت می‌کرد. وقت اذان هم که می‌شد، نمازخانه را آماده می‌کرد و اذان می‌گفت تا بچه‌ها برای نماز آماده شوند. اکثر اوقات تسبیج بلندی در دستش بود و ذکر می‌گفت.

انس عجیبی با کتاب داشت؛ کتاب‌های شهید دستغیب که نقل هر سنگری بودند، خوراک حسین بود. همیشه با بدن ورزیده‌ای که داشت، لباس مرتبی می‌پوشید و ژست نظامی خیلی جذابی داشت. یکی از دندان‌های جلویی‌اش افتاده بود که جذابیت خاصی به چهره‌اش داده بود، چهره‌ای شبیه به چهره مرحوم شهید بهشتی که یک دندان جلو نداشت و دندان کاشته بود. با همین جدیت وقتی از جبهه به خانه برمی‌گشت، با عشق و علاقه عجیبی که به همسر و بچه‌هایش داشت، آنها را سرشار از محبت می‌کرد. پسر بزرگش رضا را که حدوداً سه سال داشت روی دوشش می‌گذاشت و به مسجد می‌آورد.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بر بال ملائک» بیشتر بخوانید »