معرفی کتاب

شب یلدا در اردوگاه اسرا

شب یلدا در اردوگاه اسرا



هفتانه کتاب_ ۱۲۳| شب یلدا در اردوگاه اسرا

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یلدای امسال نیز نزدیک است، یلدایی که یک دقیقه‌ اضافی‌اش، برای عده‌ای شادی و برای عده‌ای غم را به همراه دارد.

در آخرین یلدای قرن، شاید بهتر باشد در کنار حافظ، یک دقیقه اضافه‌تر به خواندن کتاب اختصاص دهیم تا به میمنتش، شاید کتاب‌خوان‌تر شویم.

کتاب «دانه‌های انار»، خاطرات حسین کرمی از آزاده‌های دفاع مقدس است که از دوران اسارتش می‌گوید، کتاب شامل خاطرات ۱۰ ساله حسین کرمی است.

در کتاب دانه‌های انار تلاش شده از موقعیت، شرایط و مشاهداتی خاطره گفته شود که برای کرمی حالتی اختصاصی داشته‌اند، او تلاش کرده تا هم از تحولات بیرونی و هم از احوال درونی‌اش سخن بگوید.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: 

شب اول دی ماه سال ۶۳ هم فرارسید؛ شب یلدا، طولانی‌ترین شب سال. اما در اردوگاه‌های عراق شب‌های سرد زمستان، با کمبود پتو و سردی کف اتاق، هرشب شبِ یلدا و طولانی بود.

به یاد می‌آوردم شب‌های یلدا در ایران دور کرسی می‌نشستیم و خودمان را با شکستن گردو و خوردن کشمش و سنجد و گندم و شاهدانه‌ای که مادرم روی آتش تنور تفت می‌داد، سرگرم می‌کردیم. 

گاهی هم آشنا یا خویشاوندی برای شب‌نشینی می‌آمد. اما در اسارتگاه، داخل سوله‌ای که اسمش آسایشگاه بود، نه تنقلاتی بود که بخواهیم با خوردنش شب یلدا برگزار کنیم و نه امکان میهمانی رفتن و میزبان شدن. البته چند نفر دور هم جمع می‌شدیم و با هم درباره گذشته صحبت می‌کردیم، بچه‌ها درباره رسم و رسوم شب یلدای شهر و دیارشان حرف می‌زدند.

در بخش دیگری از کتاب دانه‌های انار می‌خوانیم:

شب عجیبی بود. بعد از هشت سال آزادانه خوابیدم؛ آن هم زیر سقف آسمان وطن و بدون نور اجباری مهتابی‌ها. البته چند نورافکن اطراف پادگان بود و تاریکِ تاریک نبود. فشار آب زیاد بود. استفاده از سرویس بهداشتی آزاد بود. اگر خوابم نمی‌برد، آزادانه بلند می‌شدم و قدم می‌زدم. خیلی عادی، بدون هیچ ترس و نگرانی، نیمه‌های شب بلند شدم و نماز خواندم. خلاصه، آن شب شبِ آزادی بود.

صبح روز بعد به هر نفر یک بسته صبحانه دادند. از دو سه قاشق آش صبح خبری نبود. کره بود و مربای یک‌نفره با نان لواش. اولین صبحانۀ غیر تکراری را خوردم. ساعت 9 صبح همه در جایگاه جمع شدیم. برادر محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، برای دومین بار برایمان سخنرانی کرد. قبل از سخنرانی وی، تعدادی از بچه‌های گروه سرود سرودی درباره امام خواندند؛ «فریاد، فریاد، و صد فریاد». همۀ اسرا و حاضران متأثر شدند و گریه کردند. آقای رضایی هم متأثر شد.

با همه خداحافظی کردم و تا آخرین لحظه پای اتوبوس ایستادم و از پشت شیشه دست تکان دادم. بعد از آن بچه‌های استان‌های شمالی و شمال غرب و شرق و تهران رفتند. فقط ما پنج استان ماندیم. سیصد نفری می‌شدیم.



منبع خبر

شب یلدا در اردوگاه اسرا بیشتر بخوانید »

خاطرات کم‌سن‌ترین شهید دفاع‌مقدس ۲۸هزارتایی شد

خاطرات کم‌سن‌ترین شهید دفاع‌مقدس ۲۸هزارتایی شد



عارف 12 ساله (مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی)

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مؤسسه انتشارات شهید کاظمی سومین چاپ از کتاب « عارف ۱۲ ساله » (مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی)، نوشته سید حسین موسوی را راهی کتاب‌فروشی‌ها کرده است.

رضا پناهی، عارف ۱۲ ساله ای است که شگرف ترین و عظیم ترین صحنه های از خود گذشتگی را در عمر کوتاه خود به نمایش گذاشت. ستاره درخشان کلاس اول راهنمایی که عظمت روحی او به تنهایی می تواند عالمی را روشن کند.

وی حقیقت نورانی است که ایمان، ایثار، تعهد، عشق و پایبندی او به ارزش ها، بزرگترین سرمایه اجتماعی برای تقویت باور های دینی و ملی نوجوانان و جوانان است که این امر جزء اصلی ترین مسائل کشور محسوب می شود.

عارف 12 ساله (مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی)

ساختار اثر

کتاب دارای ۲۸ خاطره داستانی از مادر و دوستان شهید می باشد که عناوین آن بدین صورت است:

صبح بارونی، دعای مستجاب شده، عشق به خوبان، عزاداری محرم، بازیگوشی‌های دوران کودکی، احترام به سلیقه کودک، مبارزات قبل از انقلاب، روز اول مدرسه، حاضر جوابی، نوع‌دوستی، مدارا با مادر، مهرورزی، مهربان با مردم، دنیای مهر، بیقرار معشوق، رزمندۀ کوچک بامعرفت، خلاقیت در جبهه، آخرین دیدار، خبر شهادت در بیداری، تحقق آرزو، خبر شهادت، نشانی قبر، انفاق بعد از شهادت، نگاه جهانی، دلتنگی‌های مادرانه، تسلی دل مادر، وصیت نامه صوتی و وصیت نامه مکتوب

ویژگی کتاب

اثر در صفحات کم می باشد و برای خوانندگان که می خواهند سریع با زندگی یک شهید دوران دفاع مقدس آشنا شوند خیلی مفید است.

مادر شهید در این کتاب از همه‌چیز گفته است. از تولد پسرش، حال و هوای او در دوران کودکی. اخلاقیاتش و علایقش. خواندن کتاب عارف ۱۲ ساله به ما کمک می‌کند روحیات او را بهتر بشناسیم.

این اثر را به تمام کسانی که به زندگی شهیدان و نوجوانان شهید علاقه‌دارند، توصیه می کنیم. کتاب عارف ۱۲ ساله برای مادران شهدا نیز کتابی دلنشین است.

کتاب در بعضی از صفحات همراه با تصویر شهید می باشد که خواننده را کاملا با حال و هوای آن زمانها بیشتر آشنا می کند.

برشی از کتاب

نویسنده در صفحه ۲۰ کتاب و از زبان مادر شهید خاطره ای را بیان می کند:

برای رضا و خواهرش دفتر گرفته بودم. هنوز رضا مدرسه نمی‌رفت. فقط بلد بود روی دفترش خط بکشد. خواهرش که از رضا بزرگ‌تر بود، تازه نوشتن حروف الفبا و اعداد را یاد گرفته بود. خواهرش مشغول نوشتن بود که یکدفعه رضا دفتر را از زیر دستش کشید و فرار کرد. دوید دنبال رضا که دفترش را از او بگیرد. روی چارچوب در زمین خورد و چانه‌اش شکافت. یادم است رضا خیلی گریه کرد. خیلی ناراحت شد. می‌گفت: می‌خواستم شوخی کنم. نمی‌دانستم اینطوری می‌شود.

خواهرش را بردیم به چانه‌اش بخیه زدند. تا مدت‌ها به خواهرش نگاه می‌کرد و به فکر فرو می‌رفت. دل رئوفی داشت. خیلی مهربان بود. از بچگی تحمل ناراحتی و اشک کسی را نداشت…

در قسمتی از وصیت نامه صوتی شهید رضا پناهی آمده است؛ هدف من از رفتن به جبهه این است که اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشیم و امام عزیز و اسلام را یاری کنیم و آن وظیفه ای که امام عزیزمان بار ها در پیام ها تکرار کرده: که «هرکس که قدرت دارد واجب است به جبهه برود» و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت ها زیر سلطه آزاد شوند.

مؤسسه انتشارات شهید کاظمی کتاب « عارف ۱۲ ساله » (مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی)، نوشته سید حسین موسوی را در ۸۰ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و با قیمت ۱۲۰۰۰روانه بازار نشر کرده است.

علاقه‌مندان می‌توانند جهت تهیه این کتاب به آدرس قم، خیابان معلم، مجتمع ناشران، طبقه اول، فروشگاه ۱۳۱ مراجعه و یا با شماره تلفن: ۳۷۸۴۰۸۴۴-۰۲۵ تماس حاصل کنند./۸۲۶/



منبع خبر

خاطرات کم‌سن‌ترین شهید دفاع‌مقدس ۲۸هزارتایی شد بیشتر بخوانید »

«نا» به چاپ دوم رسید

«نا» به چاپ دوم رسید

روایت زندگی شهید صدر با عنوان «نا» به چاپ دوم رسید

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مریم برادران کوشیده این روایت، کتاب بلند و پرحجمی نباشد، اما داستانی جامع همراه با جزئیات فراوان را روایت کند که از ارتباطات خانوادگی گرفته تا مبارزات سیاسی و فعالیت‌های علمی و… را دربر بگیرد.

او می‌گوید: در زندگی نامه‌هایی که نگاشته شده کمتر به شخصیت‌های علمی پرداخته‌ایم. سید محمدباقر صدر علاوه‌بر اینکه فرد علمی شاخصی است، عالم دینی است که به نیاز زمانه خویش آگاه بود و علم خود را با عمل آمیخت. یعنی فقط به علم‌ورزی در گوشۀ خانه و کتابخانه یا محافل علمی نپرداخت؛ بلکه علمش را برای خدمت به جامعه خواست. در این کتاب زندگی چنین کسی را خواهید خواند. کسی که همه عمرش را صرف خواندن و نوشتن و اقدام برای زندگی سعادتمند کرد و از محبت به دیگران دریغ نورزید، حتی کسانی که جاهلانه به او تهمت زدند.

«نا» روایت‌های بی‌روحِ تاریخی را در قالب و زبان داستان روایت کرده، ولی درعین‌حال واقعیت است و اغراق گری و خیال‌پردازی ندارد. همۀ جزئیات این کتاب داری مستندات تاریخی و تأیید از سوی همسر و برخی دیگر از اعضای خانوادۀ شهید صدر است.

برادران درباره انتخاب «نا» برای اسم کتاب می‌گوید: در طول این روایت، احساس می‌کردم اگر آدم‌ها «ما» بودند، محمدباقر صدر شهید نمی‌شد. شهید صدر برای «ما بودن» خیلی زحمت کشید و در تجربه‌های زندگی ایشان هم مشهود است که هر وقت مشکلی پیش می‌آمد، (حصری بود، دستگیری یا انزوا رخ می‌داد) ما بودن راه‌حل خارج شدن از بن‌بست می‌شد. اتفاق بد وقتی افتاد که آن شکاف ایجاد شد و ما دیگر ما نشد.

منبع خبر

«نا» به چاپ دوم رسید بیشتر بخوانید »

توصیه حاج‌قاسم به مدافعان حرم

به گزارش مشرق، کتاب «تو شهید نمی‌شوی» روایت‌هایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی که کمتر از یک ماه پیش، چاپ هجدهم آن راهی بازار نشر شده بود، با استقبال مخاطبان به چاپ نوزدهم رسید.

بنابرین گزارش، این کتاب که به همت انتشارات «راه یار» تهیه و منتشر شده است، روایت‌های احمدرضا بیضایی؛ برادر شهید از فراز و فرودهای یک زندگی با برکت، کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام است.

در معرفی این کتاب آمده است: «تو شهید نمی‌شوی»، روایت‌هایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به قلم برادرش احمدرضا است. محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام می‌اندیشید، مطالعات دینی و سیاسی‌اش تعطیل نمی‌شد و با زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه‌ مقاومت و دفاع از حریم آل‌الله(ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی ۱۳۹۲ بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بی‌بازگشت است.

سرانجام در ۲۹ دی ۱۳۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفرصادق(ع) در منطقه «قاسمیه» دمشق در مقابله تروریست‌های تکفیری به شهادت می‌رسد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: آن روز که با بچه‌های بسیج محل‌شان رفتیم پادگان، اسلحه «ام ۱۶» و «کلاشینکف» را تدریس کرد. بعد از کلاس از من پرسید: «تدریسم چطور بود؟» گفتم: «خیلی تپق زدی. روان صحبت نمی‌کنی.» گفت: «باورت می‌شود من تا حالا فارسی تدریس نکرده بودم؟ فارسی این چیزهایی که همیشه به عربی می‌گویم پیدا نمی‌کردم بگویم.» گفتم: «مگر به عربی تدریس می‌کنی؟» گفت: «حاج قاسم گفته هر کس مترجم با خودش می‌برد سر کلاس، اصلا کلاس نرود.»

با نیروهای مقاومت کار کرده بود و عربی را کمی از آن‌ها و کمی هم از یکی از دوستان خوزستانی‌اش که عربی تدریس می‌کرد، یاد گرفته بود. عربی محاوره‌ای را خوب صحبت می‌کرد و می‌فهمید…

آن روزها محاوره عربی را تازه شروع کرده بودم و لهجه‌های شامی، عراقی، خلیجی و مصری را با هم مقایسه می‌کردم. یک بار به او گفتم لهجه عراقی را خیلی دوست دارم و کم و بیش می‌فهمم، ولی عربی لبنانی‌ها را نمی‌فهمم و علاقه‌ای هم به یادگیری‌اش ندارم. گفت: «اتفاقا عربی لبنانی‌ها و سوری‌ها خیلی شیرین است.» و بعد تعریف کرد که یک بار با تقلید لهجه آن‌ها از ایست بازرسی‌شان در یکی از مناطق سوریه به راحتی گذشته است. کتابی بود به نام «قصة‌الانشاء للاطفال» مخصوص آموزش عربی در مدارس سوریه.

من کپی این کتاب را از کلاس یکی از اساتید زبان عربی در تهران که در شرکت می‌کردم به دست آورده بودم. محمودرضا نسخه اصلی‌اش را از سوریه آورد و داد به من. من هم در قبالش یکی از کتاب‌های خودم را به او دادم.

بر اساس این گزارش، کتاب «تو شهید نمی‌شوی» در ۱۵۰ صفحه و تیراژ ۱۵۰۰نسخه از سوی انتشارات «راه یار» عرضه شده است و علاقمندان جهت تهیه آن علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند به واحد فروش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی واقع در میدان انقلاب اسلامی، خیابان ۱۶آذر، روبروی پورسینا، پلاک ۶۰، حسینیه هنر یا سایت‌های ammaryar.ir و bookroom.ir مراجعه و یا نام کتاب را به شماره ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ پیامک کنند.

منبع خبر

توصیه حاج‌قاسم به مدافعان حرم بیشتر بخوانید »