معرفی کتاب

راسته کتابفروش‌های ‌خیابان انقلاب میزبان اولین کتاب به قلم «حاج قاسم»

تا ۲۰سالگی «حاج قاسم» در «از چیزی نمی‌ترسیدم»



کتاب از چیزی نمی ترسیدم - حاج قاسم سلیمانی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه خودنوشت شهید سردار قاسم سلیمانی است که در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. این اثر دست نوشته‌های شخصی این سردار شهید از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه مبارزات انقلابی سال ۵۷ است.

اولین نسخه  این کتاب، چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹ در پایان دیدار خانواده شهید سلیمانی به رهبرمعظم انقلاب اسلامی اهدا شد.

دختر حاج قاسم سلیمانی در مقدمه این اثر نوشته است:

«من به نمایندگی از حاج قاسم برای ایشان هدیه‌ای برده بودم. این هدیه زندگی‌نامه‌ای به قلم حاج قاسم بود که قصد داشتیم به‌مناسبت ایام سالروز شهادتشان، در قالب کتابی منتشر کنیم. آنچه همراهم بود در واقع ماکت یا نمونه‌ اولیه‌ای از کتاب بود. بعد از پایان دیدار، آن را تقدیم رهبر انقلاب کردم. ایشان سؤالاتی درباره‌ کتاب پرسیدند و این هدیه کوچک را با مهر پذیرفتند. چند روز بعد از این دیدار و در دقایق پایانی نهایی‌شدن کتاب، متنی از سوی دفتر رهبر معظّم انقلاب به دستم رسید. ایشان منت گذاشته و یادداشتی را به یاد سرباز وفادار خود نوشته بودند. متنی پر از عطوفت و بزرگواری به شرح زیر که چون روح بر کالبد کل این کتاب نشست:

بسمه تعالی

هر چیز که یادِ شهیدِ عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یادِ او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد، ولی ما هم هر کدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام، اما ظاهراً می تواند گامی در این راه باشد. رزقنا الله ما رزقه من فضله. سیّدعلی خامنه‌ای. 

زینب سلیمانی کتاب را اینگونه توصیف می‌کند:

کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگی نامه‌ای است که حاج قاسم با دست مجروحش نوشته است. داستان شخصیت مردی است از دل روستایی دور افتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خودش را برایتان روایت کرده است. این داستان درباره مردی است که از چوپانی به جایگاهی رسید به بلندای آسمان ها، خیلی دوست دارم آنان که حاج قاسم را در لباس نظامی دیدند بدانند که او چگونه بزرگ شد. “از چیزی نمی‌ترسیدم” آغاز رسالتی عظیم از شناختن مردی بزرگ است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه خودنوشت شهید سردار قاسم سلیمانی است که در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. این اثر دست نوشته‌های شخصی این سردار شهید از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه مبارزات انقلابی سال ۵۷ است.

اولین نسخه  این کتاب، چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹ در پایان دیدار خانواده شهید سلیمانی به رهبرمعظم انقلاب اسلامی اهدا شد.

دختر حاج قاسم سلیمانی در مقدمه این اثر نوشته است:

«من به نمایندگی از حاج قاسم برای ایشان هدیه‌ای برده بودم. این هدیه زندگی‌نامه‌ای به قلم حاج قاسم بود که قصد داشتیم به‌مناسبت ایام سالروز شهادتشان، در قالب کتابی منتشر کنیم. آنچه همراهم بود در واقع ماکت یا نمونه‌ اولیه‌ای از کتاب بود. بعد از پایان دیدار، آن را تقدیم رهبر انقلاب کردم. ایشان سؤالاتی درباره‌ کتاب پرسیدند و این هدیه کوچک را با مهر پذیرفتند. چند روز بعد از این دیدار و در دقایق پایانی نهایی‌شدن کتاب، متنی از سوی دفتر رهبر معظّم انقلاب به دستم رسید. ایشان منت گذاشته و یادداشتی را به یاد سرباز وفادار خود نوشته بودند. متنی پر از عطوفت و بزرگواری به شرح زیر که چون روح بر کالبد کل این کتاب نشست:

بسمه تعالی

هر چیز که یادِ شهیدِ عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یادِ او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد، ولی ما هم هر کدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام، اما ظاهراً می تواند گامی در این راه باشد. رزقنا الله ما رزقه من فضله. سیّدعلی خامنه‌ای. 

زینب سلیمانی کتاب را اینگونه توصیف می‌کند:

کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگی نامه‌ای است که حاج قاسم با دست مجروحش نوشته است. داستان شخصیت مردی است از دل روستایی دور افتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خودش را برایتان روایت کرده است. این داستان درباره مردی است که از چوپانی به جایگاهی رسید به بلندای آسمان ها، خیلی دوست دارم آنان که حاج قاسم را در لباس نظامی دیدند بدانند که او چگونه بزرگ شد. “از چیزی نمی‌ترسیدم” آغاز رسالتی عظیم از شناختن مردی بزرگ است.



منبع خبر

تا ۲۰سالگی «حاج قاسم» در «از چیزی نمی‌ترسیدم» بیشتر بخوانید »

«برایم حافظ بگیر» داستان بزرگمردی که گمنام ماند

«برایم حافظ بگیر» داستان بزرگمردی که گمنام ماند



«برایم حافظ بگیر» داستان بزرگمردی که گمنام ماند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «برایم حافظ بگیر» اثر زینب سوادچی در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. این کتاب روایتی داستانی از زندگی سراسر اخلاص و جهاد فرمانده گمنام، شهید شعبان نصیری است. برای نگارش آن با بیش از ۱۰۰ نفر از همرزمان و دوستان و نزدیکانش از جمله سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، ابو مهدی المهندس (فرمانده حشد الشعبی عراق) و حجت الاسلام «سید سعیدرضا عاملی» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مصاحبه شده است.

شهید شعبان نصیری در قرارگاه فوق سری نصرت نقشی موثر داشت. این شهید در کنار فرماندهان قرارگاه از جمله سردار باقری و سردار شهید علی هاشمی فعالیت می‌کرد. وی پس از مدتی به لشگر ۹ بدر رفت.

شهید شعبان نصیری مدتی در لشگر ۹ بدر با فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی کار کرد. با شهادت این سردار در عملیات کربلای ۵، به جایگاه ریاست ستاد این لشگر به فرماندهی حاج محمدرضا نقدی رسید. وی با آغاز درگیری‌های سوریه و عراق به دمشق، حلب، کربلا و سامرا عازم شد. در سوریه حضوری موثر داشت. رفاقت و نزدیکی‌اش به فرمانده دلاور نیروی سپاه قدس، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی باعث شد، از مشورت‌های این سردار در زمینه‌های مختلف بهره ببرد.

پس از مدتی به لشگر ۹ بدر رفت. مدتی در این لشگر به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی فعالیت کرد و با شهادت این سردار در عملیات کربلای ۵، در جایگاه رییس ستاد این لشگر به فرماندهی حاج محمدرضا نقدی مشغول فعالیت شد.

حاج شعبان نصیری با آغاز درگیری‌های سوریه و عراق راهی دمشق و حلب و کربلا و سامرا شد. او حضور موثری در سوریه داشت و رفاقت و نزدیکیش به فرمانده دلاور نیروی قدس سپاه، سردار حاج قاسم سلیمانی باعث شده بود از مشورت‌های او در عرصه‌های مختلف، استفاده کنند. وی در منطقه عمومی تلعفر در غرب موصل، و در شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۳۸ (حدود ساعت ۷ عصر جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶) به همراه جمعی از دوستانش در کمین تله انفجاری داعش افتاد و به شهادت رسید.

درگزیده کتاب آمده است:

«دو سال پیش در مراسم چهلم سردار بی ادعا، شهید شعبان نصیری، حاج قاسم سلیمانی از این شهید عزیز این گونه یاد نمودند: شهید نصیری از اولیای الهی بود که در جامعه ما مخفی ماند. او مثل شیشه عطر بزرگی بود که باید درِ آن برداشته می‌شد، تا جامعه ما عطر آن را استشمام کند و بشناسد خصوصیات چنین شهیدی.»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «برایم حافظ بگیر» اثر زینب سوادچی در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. این کتاب روایتی داستانی از زندگی سراسر اخلاص و جهاد فرمانده گمنام، شهید شعبان نصیری است. برای نگارش آن با بیش از ۱۰۰ نفر از همرزمان و دوستان و نزدیکانش از جمله سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، ابو مهدی المهندس (فرمانده حشد الشعبی عراق) و حجت الاسلام «سید سعیدرضا عاملی» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مصاحبه شده است.

شهید شعبان نصیری در قرارگاه فوق سری نصرت نقشی موثر داشت. این شهید در کنار فرماندهان قرارگاه از جمله سردار باقری و سردار شهید علی هاشمی فعالیت می‌کرد. وی پس از مدتی به لشگر ۹ بدر رفت.

شهید شعبان نصیری مدتی در لشگر ۹ بدر با فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی کار کرد. با شهادت این سردار در عملیات کربلای ۵، به جایگاه ریاست ستاد این لشگر به فرماندهی حاج محمدرضا نقدی رسید. وی با آغاز درگیری‌های سوریه و عراق به دمشق، حلب، کربلا و سامرا عازم شد. در سوریه حضوری موثر داشت. رفاقت و نزدیکی‌اش به فرمانده دلاور نیروی سپاه قدس، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی باعث شد، از مشورت‌های این سردار در زمینه‌های مختلف بهره ببرد.

پس از مدتی به لشگر ۹ بدر رفت. مدتی در این لشگر به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی فعالیت کرد و با شهادت این سردار در عملیات کربلای ۵، در جایگاه رییس ستاد این لشگر به فرماندهی حاج محمدرضا نقدی مشغول فعالیت شد.

حاج شعبان نصیری با آغاز درگیری‌های سوریه و عراق راهی دمشق و حلب و کربلا و سامرا شد. او حضور موثری در سوریه داشت و رفاقت و نزدیکیش به فرمانده دلاور نیروی قدس سپاه، سردار حاج قاسم سلیمانی باعث شده بود از مشورت‌های او در عرصه‌های مختلف، استفاده کنند. وی در منطقه عمومی تلعفر در غرب موصل، و در شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۳۸ (حدود ساعت ۷ عصر جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶) به همراه جمعی از دوستانش در کمین تله انفجاری داعش افتاد و به شهادت رسید.

درگزیده کتاب آمده است:

«دو سال پیش در مراسم چهلم سردار بی ادعا، شهید شعبان نصیری، حاج قاسم سلیمانی از این شهید عزیز این گونه یاد نمودند: شهید نصیری از اولیای الهی بود که در جامعه ما مخفی ماند. او مثل شیشه عطر بزرگی بود که باید درِ آن برداشته می‌شد، تا جامعه ما عطر آن را استشمام کند و بشناسد خصوصیات چنین شهیدی.»



منبع خبر

«برایم حافظ بگیر» داستان بزرگمردی که گمنام ماند بیشتر بخوانید »

«حاج‌قاسم» چه کتاب‌هایی می‌خواند؟

«حاج‌قاسم» چه کتاب‌هایی می‌خواند؟



حاج‌قاسم سلیمانی چه کتاب‌هایی می‌خواند؟

 به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید قاسم سلیمانی اگرچه یک شخصیت نظامی بود، اما یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فردی‌اش مأنوس بودن با کتاب است. تصاویر زیاد و متعددی از این شهید والامقام در حال مطالعه کتاب منتشر شده است.

اخیراً کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» که زندگینامه خودنوشت این شهید است منتشر شده است. در مقدمه اثر زینب سلیمانی نکاتی را درباره کتاب نوشته است و از قضا چندمورد از مدل کتابخوانی این سردار شهید را هم آورده است.

او در مقدمه می‌نویسد: «ساعت‌های کاری و فشردگی مسولیت‌هایش، بیشتر اوقات وقتی برای امور شخصی‌اش باقی نمی‌گذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: مطالعه کردن و نوشتن. حاج قاسم، هم خودش و هم ما بچه‌هایش را موظف به خواندن می‌دانست. دایره کتاب‌های انتخابی‌اش هم وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتاب‌های تاریخی و سیاسی، و از خاطره‌ها تا شرح حال‌ها تا کتاب‌های نظامی»

حاج‌قاسم سلیمانی چه کتاب‌هایی می‌خواند؟
زینب سلیمانی در ادامه به مدل کتاب‌خوانی سردار شهید هم اشاره می‌کند: «کتاب را با دقت می‌خواند. بر ابتدا و انتهای کتاب یادداشت می‌نوشت. گاهی حتی یادداشت‌های مفصل‌ترش را در دفتر جداگانه‌ای ثبت می‌کرد. بسیاری کتاب‌ها را با ماژیک رنگی نشانه‌گذاری می‌کرد و خط می‌کشید.»

 به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید قاسم سلیمانی اگرچه یک شخصیت نظامی بود، اما یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فردی‌اش مأنوس بودن با کتاب است. تصاویر زیاد و متعددی از این شهید والامقام در حال مطالعه کتاب منتشر شده است.

اخیراً کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» که زندگینامه خودنوشت این شهید است منتشر شده است. در مقدمه اثر زینب سلیمانی نکاتی را درباره کتاب نوشته است و از قضا چندمورد از مدل کتابخوانی این سردار شهید را هم آورده است.

او در مقدمه می‌نویسد: «ساعت‌های کاری و فشردگی مسولیت‌هایش، بیشتر اوقات وقتی برای امور شخصی‌اش باقی نمی‌گذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: مطالعه کردن و نوشتن. حاج قاسم، هم خودش و هم ما بچه‌هایش را موظف به خواندن می‌دانست. دایره کتاب‌های انتخابی‌اش هم وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتاب‌های تاریخی و سیاسی، و از خاطره‌ها تا شرح حال‌ها تا کتاب‌های نظامی»

حاج‌قاسم سلیمانی چه کتاب‌هایی می‌خواند؟
زینب سلیمانی در ادامه به مدل کتاب‌خوانی سردار شهید هم اشاره می‌کند: «کتاب را با دقت می‌خواند. بر ابتدا و انتهای کتاب یادداشت می‌نوشت. گاهی حتی یادداشت‌های مفصل‌ترش را در دفتر جداگانه‌ای ثبت می‌کرد. بسیاری کتاب‌ها را با ماژیک رنگی نشانه‌گذاری می‌کرد و خط می‌کشید.»



منبع خبر

«حاج‌قاسم» چه کتاب‌هایی می‌خواند؟ بیشتر بخوانید »

اسم «گیل‌مانا» انتخاب شهداست

اسم «گیل‌مانا» انتخاب شهداست



اسم گیل‌مانا انتخاب شهداست

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، زمانی که کتاب به اتمام رسید و باید عنوان را انتخاب می‌کردیم جلسات زیادی برای اسم کتاب گذاشته شد و حتی نزدیک به ۴۰ عنوان انتخاب کردیم که یکی را اسم کتاب بگذاریم در آن دوران، سردار در گیلان غرب مأموریت بود زمانی که با او تماس گرفتند که سردار کدام اسم را قبول می‌کنید؟ او هم گفته بود که هر اسمی که حاج خانم بگوید! اما من هر اسمی که گفته می‌شد را قبول نکردم به نوعی به دلم ننشسته بود.

تا اینکه در جلسه اسم‌گذاری خسته شدم و گفتم من باید بروم خانه، با شما بعداً تماس می‌گیرم. در خانه بودم که با شهدا حرف می‌زدم (در این کتاب بیش از ۱۰۰ نام شهید آمده است از آنان خواستم تا برای اسم کتاب کمکم کنند) از آن‌طرف هم سردار گفته بودند «دوست ندارم عنوان کتاب اسم من باشد.

دلم خیلی گرفته بود همین‌طور که با شهدا صحبت می‌کردم احساس کردم چیزی به قلبم خورد و اسم گیل‌مانا به ذهنم آمد همان لحظه به سردار زنگ زدم و اسم را گفتم! گفت: عالی است همین اسم باشد!

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، زمانی که کتاب به اتمام رسید و باید عنوان را انتخاب می‌کردیم جلسات زیادی برای اسم کتاب گذاشته شد و حتی نزدیک به ۴۰ عنوان انتخاب کردیم که یکی را اسم کتاب بگذاریم در آن دوران، سردار در گیلان غرب مأموریت بود زمانی که با او تماس گرفتند که سردار کدام اسم را قبول می‌کنید؟ او هم گفته بود که هر اسمی که حاج خانم بگوید! اما من هر اسمی که گفته می‌شد را قبول نکردم به نوعی به دلم ننشسته بود.

تا اینکه در جلسه اسم‌گذاری خسته شدم و گفتم من باید بروم خانه، با شما بعداً تماس می‌گیرم. در خانه بودم که با شهدا حرف می‌زدم (در این کتاب بیش از ۱۰۰ نام شهید آمده است از آنان خواستم تا برای اسم کتاب کمکم کنند) از آن‌طرف هم سردار گفته بودند «دوست ندارم عنوان کتاب اسم من باشد.

دلم خیلی گرفته بود همین‌طور که با شهدا صحبت می‌کردم احساس کردم چیزی به قلبم خورد و اسم گیل‌مانا به ذهنم آمد همان لحظه به سردار زنگ زدم و اسم را گفتم! گفت: عالی است همین اسم باشد!



منبع خبر

اسم «گیل‌مانا» انتخاب شهداست بیشتر بخوانید »

«هیام»؛ قصۀ زنان عصر انتظار منتشر شد

«هیام»؛ قصۀ زنان عصر انتظار منتشر شد



«هیام»؛ قصۀ زنان عصر انتظار منتشر شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، داستان «هیام»، ترسیم فضای واقعی جنگ با محوریت نقش زنان در عصر ظهور توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد. زمانی که جنگ را در جنس ادبیات روایت می‌کنیم، دو جنس متناقض را در هم و با هم حل می‌کنیم؛ جنس خشک و ضمخت جنگ را در جنس نرم و ملطّف ادبیات.«هیام» محصولِ عناصر جنگی هشت ساله جنگِ ایران و عراق است که حالا درونِ لایه هایِ دهه نودِ عصرِ اخیر، جریان دارد. این جریان نیز به خوبی درونِ لایه‌های تاریخ دیده می‌شود؛ که نمونه بارزِ آن واقعه هیروشیما است و اگر بخواهیم این حاشیه‌ها را ببینیم، سردشت و حلبچه نمونه چشم گیری است.

این اثر نمونه و ثمره محصولات جنگی نیمه قرن حاضر است و گازهای خردلی که به جنین درونِ رحمِ مادری جنگ زده هم رحم نمی‌آورد و حالا، درست دهه نودِ همان قرن، گازهایِ خردلِ بیست و پنج سالِ قبل شده است درد و دورن ریه‌های شخصیت این داستان جریان دارد. واین جریانِ دردِ تاریخی فی الواقع، در این دهه جامعه ایرانی محجور مانده است؛ شاید چون همه این واقعیت‌ها جمع شده است درون پرانتزحواشی جنگ.

روایت داستان در سه بخش اصلی خلاصه شده است، قصه زنان عصر نبوی که دوشادوش مردان در صحنه نبرد در لباس حق و باطل حضور داشتند. قصه زنی که بین خواستۀ شخصی خودش از زندگی و خواستۀ عمومی جامعه برای کمک به آن گرفتار شده است، و در نهایت قصۀ دختر جوانی که زندگی اش دست مایۀ نابودی در سایۀ ادوات جنگی انسان خوارانۀ قرن بیست و یک قرار گرفته است. همچنین زبانِ این رمان خالی از پیچیدگی‌های گمراه کننده است تا در انتها برداشت‌های کمی و کیفی داستان به خود مخاطب محول گردد.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:
وقتی در خانه برای اولین بار گفتم:
می‌خواهم با یک پسر مسلمان ازدواج کنم، او ایرانی است.
مادرم بی معطلی گفت:
می‌خواهی روی موهایت سرپوش بیاندازی؟
پدرم بعد از لحظاتی، فقط به قدر نکته سنجی، لب باز کرد و گفت: آنجا اسلام و ایرانش طوری در هم تنیده که هیچگاه مختار به گزینش یکی از آن دو نمی‌شوی، محدودیتی دارد وصف نشدنی.

داستان هیام، ترسیم فضای زمخت و واقعی جنگ با محوریت نقش زنان در عصر ظهور به قلم لیلا قربانی در قطع رقعی و ۱۷۶ صفحه توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، داستان «هیام»، ترسیم فضای واقعی جنگ با محوریت نقش زنان در عصر ظهور توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد. زمانی که جنگ را در جنس ادبیات روایت می‌کنیم، دو جنس متناقض را در هم و با هم حل می‌کنیم؛ جنس خشک و ضمخت جنگ را در جنس نرم و ملطّف ادبیات.«هیام» محصولِ عناصر جنگی هشت ساله جنگِ ایران و عراق است که حالا درونِ لایه هایِ دهه نودِ عصرِ اخیر، جریان دارد. این جریان نیز به خوبی درونِ لایه‌های تاریخ دیده می‌شود؛ که نمونه بارزِ آن واقعه هیروشیما است و اگر بخواهیم این حاشیه‌ها را ببینیم، سردشت و حلبچه نمونه چشم گیری است.

این اثر نمونه و ثمره محصولات جنگی نیمه قرن حاضر است و گازهای خردلی که به جنین درونِ رحمِ مادری جنگ زده هم رحم نمی‌آورد و حالا، درست دهه نودِ همان قرن، گازهایِ خردلِ بیست و پنج سالِ قبل شده است درد و دورن ریه‌های شخصیت این داستان جریان دارد. واین جریانِ دردِ تاریخی فی الواقع، در این دهه جامعه ایرانی محجور مانده است؛ شاید چون همه این واقعیت‌ها جمع شده است درون پرانتزحواشی جنگ.

روایت داستان در سه بخش اصلی خلاصه شده است، قصه زنان عصر نبوی که دوشادوش مردان در صحنه نبرد در لباس حق و باطل حضور داشتند. قصه زنی که بین خواستۀ شخصی خودش از زندگی و خواستۀ عمومی جامعه برای کمک به آن گرفتار شده است، و در نهایت قصۀ دختر جوانی که زندگی اش دست مایۀ نابودی در سایۀ ادوات جنگی انسان خوارانۀ قرن بیست و یک قرار گرفته است. همچنین زبانِ این رمان خالی از پیچیدگی‌های گمراه کننده است تا در انتها برداشت‌های کمی و کیفی داستان به خود مخاطب محول گردد.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:
وقتی در خانه برای اولین بار گفتم:
می‌خواهم با یک پسر مسلمان ازدواج کنم، او ایرانی است.
مادرم بی معطلی گفت:
می‌خواهی روی موهایت سرپوش بیاندازی؟
پدرم بعد از لحظاتی، فقط به قدر نکته سنجی، لب باز کرد و گفت: آنجا اسلام و ایرانش طوری در هم تنیده که هیچگاه مختار به گزینش یکی از آن دو نمی‌شوی، محدودیتی دارد وصف نشدنی.

داستان هیام، ترسیم فضای زمخت و واقعی جنگ با محوریت نقش زنان در عصر ظهور به قلم لیلا قربانی در قطع رقعی و ۱۷۶ صفحه توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد.



منبع خبر

«هیام»؛ قصۀ زنان عصر انتظار منتشر شد بیشتر بخوانید »