معصومه رامهرمزی

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نشست ادبیات پایداری در حوزه ادبیات آزادگان، با حضور محمدرضا سنگری، جواد کامور بخشایش، امیرمحمد عباس‌نژاد، معصومه رامهرمزی، فرزانه قلعه‌قوند و اهالی رسانه در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.

سنگری: اسیران دفاع مقدس شباهت زیادی با اسیران کربلا دارند

در ابتدا، محمدرضا سنگری پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس با بیان اینکه در نهضت حضرت اباعبدالله(ع) دو دسته آزاده داریم، گفت: یک دسته اسیران، رزمنده‌هایی می‌باشند که کسی از آن‌ها یادی نمی‌کند و اسمی از آن‌ها نیست و دسته دیگر از اهل بیت علیهم السلام می‌باشند و حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) از این دست می‌باشند.

وی از «نافع بن هلال» به‌عنوان یکی از اسیران نهضت عاشورا یاد کرد و با بیان اینکه او یک جوان است که به‌تعبیر امروزی بادیگارد حضرت اباعبدالله (ع) بوده که محافظت از خیمه‌ها و محافظت ایشان را در همراه حضرت عباس (ع) برعهده داشته است و تیراندازی برجسته‌ بوده که در ادامه دست‌های او شکسته می‌شود و سپس به شهادت می‌رسد.

این نویسنده و پژوهشگر با تأکید براینکه اسیران در دفاع مقدس ویژگی‌هایی مشترکی با اسیران نهضت عاشورا داشتند، گفت: در هشت سال دفاع مقدس زن، مرد و نوجوان اسیر داریم که شباهت شگرفی با واقعه عاشورا دارد و آنچه این چهره‌ها را در کربلا برجسته می‌کنند استقامت آن‌ها در راه آرمان آن‌ها می‌باشند.

سنگری بر تشابه ویژگی‌های اسارت نهضت کربلا و دوران اسارت دفاع مقدس تأکید کرد و تصریح کرد: رزمندگان ما در اسارت یک جمهوری کوچک ایجاد کرده بودند و منفعل نبودند بلکه فعالانه به مبارزه ادامه می‌دادند.

وی اظهار داشت: نسل امروزی و آینده نیازمند درک اسوه‌های مقاومت است، لذا باید روایت اسیران را تبیین کنیم چراکه این ادبیات ناگفته‌های زیادی دارد و ما به‌اندازه ۵۰۰ سال پژوهش و تحقیق موضوع زمین‌مانده درباره دفاع مقدس داریم.

رامهرمزی: روایت‌های اسارت را ژرف ببنیم/ خاطرات اسیران تکراری نیست

در ادامه، معصومه رامهرمزی اسارت را یکی از تلخ‌ترین و دشوارترین مفاهیم انسانی دانست که در بین اقشار بشر و انسان‌های مختلف دارای یک فهم مشترک است و گفت: یکی از گسترده‌ترین موضوعات دفاع مقدس که می‌تواند جهانی به آن پرداخت، بحث اسارت و آزادگی است.

وی فضای اسارت را یک فضای عجیب توصیف کرد که ظرفیت انسان‌ها را به مرحله آزمایش قرار می‌دهد و تأکید کرد: فضای اسارت برای رزمندگان یک فرصتی برای خودشناسی بوده است و در این فضا فرصتی به فرد داده می‌شود تا ظرفیت او شناخته شود.

این نویسنده با تأکید براینکه فضای اسارت ایدئولوژی و جهان‌بینی را نیز مورد آزمایش قرار می‌دهد، عنوان کرد: تا زمانی که ایدئولوژی فرد در معرض ارزیابی قرار نگیرد، میزان تأثیر او مشخص نیست.

رامهرمزی به تفاوت‌های ادبیات آزادگان دفاع مقدس با ادبیات اسارت در جهان اشاره کرد و افزود: البته درعین حال ادبیات اسارت ما با ادبیات اسارت جهان نقطه اشتراک نیز دارد.

وی گفت: انگیزه‌های دینی، ملی و مذهبی مولفه ادبیات اسارت ما است هرچند انگیزه‌های دینی قوی‌ترین مولفه آن است به گونه‌ای که توانمندی و‌ جهان‌بینی دینی ما را نشان می‌دهد و تحلیل این موضوع محقق نمی‌شود مگراینکه روایت‌های اسارت را ژرف ببنیم.

این نویسنده، ادبیات آزادگی را ادبیات بقا و ادبیات چگونه زنده ماندن معرفی کرد و گفت: در زمانی که انسان مورد حقارت و سرخوردگی قرار می‌گیرد، ادبیات به مرزهای پایداری و امیدواری نزدیک می‌شود و این فضا، فضای برای رسیده به تفکر نو است.

رامهرمزی تصریح کرد: کار ادبیات آزادگی در کشورمان آسان و رو به جلو و از منظری سخت است. ادبیات اسارت بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و نویسندگان مهم و موفقی وجود دارند که قدم‌های بزرگی و مهمی درواین مسیر شکل دادند.

وی دفاع مقدس را یک جنگ کاملاً دفاعی دانست و گفت: در این جنگ اتفاقاتی قابل کشف است که نمونه‌ای در جهان ندارد.

این نویسنده با بیان اینکه انتشار کتاب‌ خاطرات اسیران تکرار نیست، گفت: اگر در این کتاب‌ها بیش از اینکه به رفتارهای تکراری دشمن بپردازیم به شخصیت فرد بپردازیم آنگاه هرکتاب می‌تواند باورمندی بیشتری را از آنچه رقم خورده است را ایجاد کند که در این مسیر پرداختن به ریزه‌کاری‌های لازم است.

رسوخ ادبیات مظلوم‌نمایی صهیونیست در ایران

در بخش دیگر این نشست، جواد کامور بخشایش به پیشینه‌ ادبیات اردوگاهی و حبسیه در ادبیات فارسی و کلاسیک ایران پرداخت و گفت: ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد و مقاومت با دست‌های بسته عالی‌ترین وجوه‌ ادبیات اسارت است چراکه مبارزه با دستان بسته مظلومانه و مهم است.

وی آبشخور ادبیات اسارت را در ادبیات عاشورایی دانست و اظهار داشت: ما در ادبیات اسارت جهان شاهد تلاش صهیونیسم جهانی برای مظلوم‌نمایی‌هایی هستیم که صحت و سقم آن در موضوع هولوکاست مشخص نیست.

این نویسنده تأکید کرد: در ادبیات اسارت جهان شاهد انتشار کتاب‌ها و آثاری هستیم که به موضوع هولوکاست و اردوگاه‌های آلمانی‌ها و اردوگاه‌های متعددی می‌پردازد که ادعا می‌شود یهودیان در آن‌ها قرار داشته‌اند.

کامور بخشایش اظهار داشت: تلاش صهیونیسم‌ها برای جا انداختن این فرهنگ که خودشان را کاملاً مظلوم نشان دهنده، تلاش بسیار گسترده و جدی است کمااینکه در ادبیات ما نیز رسوخ کرده است.

وی مظلوم‌نمایی قوم یهود در ادبیات جهانی را کاملاً جدی دانست و گفت: ما در این شرایط در ایران با تولیداتی درخصوص اسرا روبرو هستیم اما ما در این مسیر باید ببینیم توانسته‌ایم یک رمان جدید شکل دهیم که حس مذهبی و ملی را شکل دهد که وجه ممتاز ادبیات ما است.

این نویسنده با طرح این پرسش که تا کی باید به تولید خاطره و روایت بپردازیم، گفت: من مخالف تولید خاطره و مستند نیستم اما همزمان با تولید ادبیات مستند، آیا لازم نیست با گونه‌های مختلف و با زبان جهانی صحبت کنیم و با ادبیات صهیونیسم رقابت کنیم.

کامور بخشایش به ناگفته‌های ادبیات اردوگاهی اشاره کرد و با بیان اینکه شاید بتوان اسیران را به دو دسته کسانی که خیلی مقاومت کردند و کسانی که کمتر مقاومت کرده‌اند تقسیم کنیم اما آیا لازم نیست به خاطرات کسانی که کمتر مقاومت کرده‌اند بپردازیم، گفت: هنوز برای جا انداختن ادبیات اسارت راه نرفته زیادی داریم؛ این ادبیات با اینکه زیر مجموعه ادبیات دفاع مقدس است اما عظیم‌تر از ادبیات دفاع مقدس است.

وی با تأکید براینکه اسیران در دوران دفاع مقدس به خدا نزدیک تر بودند، گفت: ادبیات اسارت، ارزشمند و ادبیات زندگی است لذا باید در این مسیر بُعد عرفانی ادبیات اسارت را منعکس کنیم. و ما برای جهانی کردن این ادبیات راه زیادی برای رفتن داریم و باید ادبیات اسارت را جهانی و فراملی ببینیم تا فریادهای مظلومانه اسیران را به جهانیان معرفی کنیم درحالی که هنوز از اسیرانی که به شهادت رسیده‌اند کتاب نداریم.

عباس‌نژاد: بعد از ۴۰ سال قهرمانی درجامعه نداریم

در ادامه، امیرمحمد عباس‌نژاد به انتشار بیش از هزار کتاب پیرامون خاطرات اسارت اشاره کرد و گفت: همه این کتاب‌ها هویت ملی و ایدئولوژی ما را بیان می‌کنند و روایت‌ دارند درحالی که نگاه جامعه‌شناختی به روایت ندارند.

وی به کتاب «کوپه مترب‌ها»» اشاره کرد و با تأکید براینکه در این کتاب هویت ملی تجلی پیدا کرده است، گفت: ادبیات اسارت، ادبیات امید است لذا باید در ادبیات اسارت امید را ببینیم درحالی که در برخی از کتاب‌های اسارت امید وجود ندارد.

وی عنوان کرد: در هر سال از اسارت امید وجود دارد و ادبیات اسارت، ادبیات انسانی است چون روابط انسانی در آن موج می‌زند و باید در این ادبیات نگاه انسانی وجود داشته باشد.

عباس‌نژاد به تشریح مشکلات ادبیات اسارت پرداخت و با بیان اینکه در بسیاری از کتاب‌‌های این عرصه شاهد تکرار خاطرات هستیم، افزود: هویت ملی، معنوی و مذهبی ما خیلی کم در ادبیات اسارات دیده شده است.

وی به جمع‌آوری ۱۲ هزار برگ دست‌نوشته‌های اسیران اشاره کرد و بر ضرورت تحلیل‌گفتمان این اثار تأکید کرد و گفت: طیف‌های مختلفی در ادبیات اسارت وجود دارند درحالی که این‌ها در ادبیات اسارت دیده نشده‌اند و ضروری است این طیف‌ها دیده شوند.

این نویسنده به خلأ انعکاس جهان‌بینی اسرا پرداخت و گفت: جهان‌بینی اسیران و رفتار آن‌ها در ادبیات اسارت دیده نشده است؛ جهان‌بینی همان استقامتی است که از امام حسین (ع) و کربلا گرفته شده است.

عباس‌نژاد پرداختن به عقبه رزمندگان در اسارت را ضروری دانست و اظهار داشت: بعد از ۴۰ سال انقلاب هنوز نتوانسته‌ایم برای جامعه قهرمان معرفی‌ کنیم و اگر چنین کنیم نیاز به پرداختن قهرمانان دنیا نداریم که این ضعف بزرگ مدیران فرهنگی است که نمی‌توانند برای جامعه فرهنگی خودمان قهرمان معرفی کنند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است بیشتر بخوانید »

روایت یک خواهر از شهادت برادر نوجوانش در خرمشهر

روایت یک خواهر از شهادت برادر نوجوانش در خرمشهر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «معصومه رامهرمزی» از نویسندگان حوزه دفاع مقدس در بخشی از کتاب یکشنبه آخر شهادت برادر نوجوانش اسماعیل را در خرمشهر روایت می‌کند. او نوشته است:

یکشنبه ۲۷ مهرماه ساعت ۱۲ ظهر بود که اسماعیل را روبروی مسجد جامع خرمشهر دیدم. صدای انفجار لحظه‌ای قطع نمی‌شد و دیوار‌های منازل و ساختمان‌های اطراف فرو می‌ریخت. همه می‌دویدند و فریاد می‌زدند. من انتظار دیدن اسماعیل را نداشتم. با شروع جنگ لاغرتر از قبل شده بود. پشت جیپ لندکروز رانندگی می‌کرد و دوستش جواد هم همراهش بود. صبح از هم جدا شده بودیم؛ اما انگار سال‌ها از هم دور بودیم، به طرف هم دویدیم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و بوسیدیم. گروهبان پرسید: چند وقت است که برادرت را ندیده‌ای؟ گفتم: از صبح تا حالا، او تعجب کرد و گفت: شما جنوبی‌ها آدم‌های گرم و بامحبتی هستید. گرمای شهرتان روی شما اثر گذاشته‌است.

اسماعیل گفت تعدادی مجروح به بیمارستان رسانده و حالا هم برای کمک به مجروحان دیگر می‌رود. از هم جدا شدیم. صدای الله‌اکبر اذان ظهر مسجد جامع به گوش می‌رسید. به محض جدا شدنمان خمپاره‌ای وسط خیابان منفجر شد، تا دقایقی چشمم هیچ‌جا را نمی‌دید. صدای فریاد جواد را شنیدم. او فریاد می‌زد: اسماعیل ک‌کا، اسماعیل ک‌کا. خودم را به آن‌ها رساندم. ظاهرا اسماعیل سالم بود فقط قطره‌ای خون به شکل یک هاله بر روی صورتش تا زیر چشمانش کشیده شده بود. همبازی دوران کودکی و برادر عزیزم انگار به خواب رفته بود. شقیقه‌هایم، سرم، همه وجودم از شدت حرارت می‌سوخت، اما چیزی نمی‌گفتم. جواد او را در پشت وانتی انداخت و با سرعت از ما دور شد. من پشت وانت گروهبان پریدم و به سرعت به بیمارستان طالقانی رفتم.

وقتی رسیدم دیدم جواد سرش را به میله‌های روبروی اورژانس می‌کوبید و اسماعیل را صدا می‌کرد، فهمیدم آن یک قطره خون کار خودش را کرده، به یاد آوردم زمانی که اداره آموزش‌وپرورش بمباران شد، اسماعیل و جواد و جمال رامی تکه‌های بدن شهدا را جمع می‌کردند. اسماعیل به جواد گفته بود خوشبحال این شهدا چقدر عزیز هستند که در راه خدا تکه‌تکه شدند. جواد من لایق تکه‌تکه شدن نیستم؛ از خدا می‌خواهم مرا فقط با یک قطره خون به شهادت برساند، همان یک قطره برای پاک کردن گناهانم کفایت می‌کند. بله! یک تکه ترکش کوچک به قلب بزرگ اسماعیل خورد و قطره‌ای خون هاله‌ای بر صورتش کشیده بود و آرزوی او برآورده شد. چه زود بعد از ۲۷ روز از شروع جنگ برادرم را از دست دادم، آن روز آخرین روز دیدار من با اسماعیل بود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت یک خواهر از شهادت برادر نوجوانش در خرمشهر بیشتر بخوانید »