مقام معظم رهبری

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حاج کاظم جعفرزاده، فرزند تبریز و یکی از دلاوران گمنام دوران دفاع مقدس است، مردی که با وجود تعلق نظامی‌اش به ارتش جمهوری اسلامی ایران‌، خدمات شایانی در بدنه سپاه داشته و از بنیانگذاران زرهی سپاه به شمار می‌رود.

با شروع جنگ تحمیلی هم حاج کاظم راهی مناطق جنوبی می‌شود و همکاری وی با فرماندهان وقت ارتش و سپاه نیز از همین دوران آغاز می‌گردد، به فاصله‌ای کوتاه وارد کارگروه‌های نظامی آن دوران که زیر نظر مقام معظم رهبری هدایت می‌گردید می‌شود.

حاج کاظم سلام

حاج کاظم من هم دختری هستم از دختران این سرزمین که می‌خواهم از تو بنویسم. از راه و رسم مردانگی و شهادتت که شهادت هنر مردان خداست.

می‌خواهم بگویم آن موقع که لباس مقدس سربازی وطن را پوشیدی من هنوز به دنیا نیامده بودم، آن زمان که دشمن بعثی چشم طمع به این خاک پاک کرد، تو و همرزمانت لباس رزم به تن کردید تا حافظ جان و مال مردم این سرزمین باشید من دختربچه‌ای بودم که تنها فکرم بازی با عروسک‌هایم بود.

شما دلاورمردان با دست خالی ولی دلی سرشار از عشق و ایمان به وطن  در صحنه نبرد می‌جنگیدید تا اجازه ندهید دشمن بعثی به داخل شهرها پیشروی کند.

سردار رشید اسلام، من دیگر آن دختربچه دیروز نیستم. می‌خواهم بیشتر بشناسمت.

سردار گمنام دفاع مقدس که نشان در بی‌نشانی گرفتی برای شناختنت با فرزندت ( جمال جعفرزاده) همکلام شدم تا خاطرات با تو بودن را ورق زده و برایم سخن بگوید.

نامت را جبهه‌های جنوب فراموش نمی‌کنند، آبادان، خرمشهر، اهواز، دهلران، طلائیه، جفیر و سراسر مناطق عملیاتی جنوب گواهی هستند بر رشادت‌ها و فداکاری‌هایت.

راه‌اندازی تعمیرگاه مجهز تعمیر تانک‌ با فروش منزل مسکونی

 در عملیات بیت‌المقدس به عنوان رئیس رکن لشکر 30 زرهی سپاه و فرمانده پشتیبانی واحدهای پیاده سپاه شجاعت‌های فراوانی از خود نشان دادی، نشان به آن نشان که دستت نیز در این عملیات مجروح شد.

در عملیات فتح‌المبین نیز فتح‌الفتوح کردی و به عنوان  مأموری از ارتش، فرماندهی و معاونت همزمان گردان کربلای سپاه را بر عهده داشتی موفق شدی با پیش‌روی به طول 57 کیلومتر از شوش تا چنانچه و پس از وارد آوردن ضربات سنگین بر پیکر ارتش عراق، 25 دستگاه نفربر و 105 دستگاه تانک عراقی را به غنیمت گرفته و به نیروی زمینی سپاه  تحویل دهی.

حاج کاظم، برای شناخت بهتر تو باید تاریخ هشت سال دفاع مقدس را ورق بزنم و نامت را در عملیات طریق‌القدس بازخوانی کنم آنجا که می‌گویند در عملیات طریق‌القدس اوج شجاعت‌های حاج‌کاظم جعفرزاده را می‌توان به چشم دید و به گوش جان شنید.

زمانی که در صف نخست مجبور به نبرد رو در رو با دشمن شدی و تعداد زیادی از بعثیان را از پای در آوردی و تعدادی تانک و نفربر را به غنیمت گرفتی شادی و امید را به رزمندگان اسلام هدیه آوردی.

 فرزندت، برگ دیگری از زندگیت را ورق زد از روزهایی گفت که بر علیه رژیم پهلوی قیام کرده بودی و زیر شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای ساواک چگونه سخت می‌گذراندی و چه روزهای استرس‌زا و فراز و نشیبی داشتی وقتی در کنار آیت‌الله شهید مدنی و سایر مبارزین بر علیه حکومت طاغوت شورش کرده  و هیات سینه‌زنی ایجاد کردی تا در دل این هیات و با کمک‌ها و همراهی مردم  مبارزه طاغوتی خود را ادامه دهید.

بعد از اینکه خون‌های پاک جوانان انقلابی به ثمر نشست و انقلاب پیروز شد در تهران در کنار مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس شورای عالی دفاع بودند، حضور داشتی  و  به شکل‌گیری و  مستحکم‌تر شدن پایه‌های انقلاب کمک می‌کردی.

پدری  با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز

چهره‌ای که فرزندت از تو به یاد دارد، پدری با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز است.

حاج کاظم، چه خون‌دل‌ها خوردی  وقتی با کارشکنی‌های بنی‌صدر روبه رو شدی زمانی که به جای مهمات جنگی کنسرو لوبیا به جبهه می‌فرستاد و با این کارهایش به کشور خیانت می‌کرد. با این حال از  مبارزه دست نکشیدی و در مقابل خیانت‌های  بنی‌صدر، همرزمان خود را از تبریز، مشهد و همدان و حتی اعضای فامیل را فراخوان دادی و گردان المهدی ( عج)  را ایجاد کردی و  و در نهایت تبدیل آن به گردان 1954 قدس که در ابتدا متشکل از نیروهای تربیت معلم تبریز و آذربایجان، مردم عادی و بسیجیان بود یادگار زیبایی از خود بر جای گذاشتی.

حاج کاظم، برای تو و همرزمانت دفاع از خاک وطن از همه چیز مهم‌تر بود و این را می‌شود از جوابی که به تماس تلفنی همسرت دادی فهمید، آنجا که همسرت گفت” فرزندمان به شدت مریض است به خانه برگرد” و تو گفتی ” اگر من برگردم چند نفر از بچه‌های اینجا به خاک می‌افتند”.

فرزندت از زحمت‌های همسرت ( خانم فرامرزی) نیز برایم این‌گونه گفت که مادرم در مبارزات پدرم علیه رژیم پهلوی دوشادوش پدرم مبارزه می‌کرد و بعد از پیروزی انقلاب همپای پدرم هشت سال دفاع مقدس  حضور داشت، لباس‌های رزمندگان را می‌شست، پدرم جنگ می‌کرد و مادرم در پشتیبانی از جبهه‌ها فعال بود.

حکایت تانک‌های غنیمتی و پناهنده‌های عراقی نیز حکایت جالبی است که من و هم‌سن و سالان من وقتی می‌خوانیم، می‌بینیم چگونه از جان و مال خود برای پشتیبانی جبهه‌ها از هیچ چیزی دریغ نکردی.

سردار رشید اسلام، فداکاری‌هایت برای این مرز و بوم تمام شدنی نبود و این را می‌شود از لابه لای اسناد و مدارکی که برایمان مانده است به خوبی دریافت.

وقتی تانک‌های عراقی را با رشادت تمام به غنیمت گرفتی مصمم شدی برای پشتیبانی از جبهه‌ها تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کنی ولی اعتباری که برای احداث تعمیرگاه تانک تخصیص یافته بود کفاف هزینه‌های آن را نداد مجبور شدی منزل خود را نیز برای تکمیل و تجهیز تعمیرگاه تانک فروختی و برای آن پروژه خرج کردی.

و ما چگونه می‌توانیم این همه از خودگذشتگی را تفسیر کنیم. چگونه می‌شود، آوازه رشادت‌ها و فداکاری‌هایت را آن‌گونه که هستی توصیف کرد، هر قدر هم که بنویسم باز هم زبانم قاصر است که  بتوانم حق مطلب را ادا کنم.

پناهنده‌های عراقی را نیز به اسم اسرا می‌نوشتی تا صدام این جنایتکار جنگی خانواده‌های آنها را به قتل نرساند و آنها خودشان را اسیر کرده بودند تا علیه کشورمان جنگ نکنند و چه خوب پدری برای فرزندان آنها بودی تا غم نداشتن پدر و مادر را احساس نکنند.

حاج کاظم، هشت سال در جبهه‌های نبرد جنگیدی و بعد از آن نیز آرام و قرار نداشتی، ما را منت‌دار خود کردی وقتی فرزندت تعریف کرد و گفت که در زمان بازنشستگی از طرف ارتش مبلغی پاداش به پدرم دادند ولی پدرم قبول نکرد و گفت” من سرباز وطن هستم و برای دفاع از وطن رفته‌ام”.

دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است

حاج کاظم این روزها دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است، این روزها برخی ها رنگ و لعاب عوض کرده‌اند. برخی از آنها معتقدند دیگر تاریخ مصرف شهدا تمام شده است.

برخی حرمت لاله‌های شهید را می‌شکنند، حتی تعدادی از آنها به همسر و فرزندان شهدا بی‌مهری می‌کنند، وعده و وعیدهایشان گوش فلک را کر می‌کند ولی به خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران که می‌رسند به جای آنکه یار و غمخوارشان باشند، نمک به زخم خانواده‌های شهدا می‌پاشند.

حاج کاظم، این را از من نشنیده بگیر، فرزندت دلتنگت شده است، دلتنگ روزهایی که بودی و برایشان پدری می‌کردی. روزهایی که خاطرات نبرد مقدس را برایشان تعریف می‌کردی، از همرزمان شهیدت قصه می‌گفتی و به خاک افتادن آلاله‌های سرخ  را  به تصویر می‌کشیدی.

این دلتنگی را می‌شود در صدای لرزان و چشمان به اشک نشسته پسرت به راحتی فهمید که چقدر دلتنگ بودنت شده است.

حاج کاظم، سلام همه ما را به همرزمان شهیدت برسان.



منبع خبر

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد بیشتر بخوانید »

امام(ره) در پذیرش قطعنامه آبروی خودش را با خدا معامله کرد/تصمیم امام برای پایان جنگ منطقی و عاقلانه بود نه احساسی

امام(ره) در پذیرش قطعنامه آبروی خودش را با خدا معامله کرد/تصمیم امام برای پایان جنگ منطقی و عاقلانه بود نه احساسی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار«محمدرضا نقدی» در برنامه تلویزیونی «بدون توقف» در پاسخ به این سؤال که «آیا ضعف روحیه رزمندگان و شکست‌های ایران در پایان جنگ باعث پذیرش قطعنامه شد» گفت: پس از پذیرش قطعنامه وقتی در قرارگاه از ما دعوت شد تا برای ما مسئله را توضیح دهند تمام فرماندهان لشکر معترض بودند، هیچ‌کدام راضی و قانع نبودند، روحیه رزمندگان و فرماندهان اصلا پائین نبود، منتظر چنین چیزی نبودند، من یک جمله مثبتی نشنیدم که مثلا موقعش بود یا باید این اتفاق می‌افتاد، آن زمان منطقه بزرگی از جمله حلبچه را گرفته بودند، بعد از این ماجرا هم درعملیات مرصاد نشان دادند که آمادگی دارند، شکست‌هایی که اتفاق افتاد علتش استراتژیکی بود، نه تاکتیکی. در طول جنگ ما بیشتر حمله می‌کردیم چون آنها یکبار پیش آمده و مناطقی را گرفته بودند و بعد از آن ما پیش می‌رفتیم و مناطق را پس می‌گرفتیم.

ببینید:

فیلم/ روایت سردار نقدی از دلیل سفر مخفیانه بشار اسد به ایران

فیلم/ سردار نقدی: نگاه امنیتی به پیام رسان‌ داخلی، بازی روانی است

وی ادامه داد: و بعد هم چون حاضر نبود که به حق تن دهد مجبور بودیم داخل خاک عراق شویم که باز هم نیروهای آفندی نیروهای ما بودند و آنها دائما سعی می‌کردند دفاع کنند به خاطر همین هم عادت شده بود ما همیشه مهاجم باشیم، اما در جاهایی که فتح می‌شد نیروی ضعیفی گذاشته می‌شد و نیروها سراغ جاهای دیگر می‌رفتند، لذا آنها توانستند جاهایی را پس بگیرند این به علت ضعف روحی رزمندگان نبود، شرایط خاصی بود که کسی انتظار حمله را از جانب دشمن نداشت، در قبال پیشروی ما در غرب کشور به جای اینکه آنجا درگیر شوند آنجا را با کار ضعیفی نگه داشتند و نیروهای‌شان را بردند سراغ فاو و جزیره مجنون و اینطور عمل کردند که موفق شدند، لذا اگر مشکلاتی به وجود آمد و نقاطی که به دست آورده بودیم از دست رفت نمی‌توانیم به ضعف روحی رزمندگان نسبت دهیم بلکه موضوع تغییر استراتژی عراق بود که همیشه مدافع بود ولی در نقش مهاجم در یک نقطه غیرقابل انتظار ظاهر شد.  

این سردارسپاه در پاسخ به این سؤال که «نظرتان در خصوص اینکه حضرت آقا فرمودند پذیرش قطعنامه اقدامی مدبرانه و عاقلانه بوده چیست» یادآور شد: امام برای موضوع جنگ جانشینی تعیین کرده بودند و جانشین ایشان به فرماندهان می‌گوید برای اینکه در جنگ نتیجه بگیریم چه می‌خواهید؟ آنها هم صادقانه درخواست لجستیکی و تسلیحاتی می‌دهند فکر نمی‌کنند قرار است استفاده سیاسی و راهبردی از این درخواست‌ها شود، این جانشین فرماندهی کل قوا نامه را گرفت یک نامه هم از دولت گرفتند که خزانه خالی است و وضع جبهه و فرماندهان این طور بود، مسؤل اقصاد و نخست‌وزیر هم نامه نوشتند اینها را بردند خدمت حضرت امام. ایشان در یک فرایند احساسی قرار نگرفتند در یک فرایند منطقی تصمیم گرفتند، همانطور که روز اول که دشمن حمله کرد احساسات به ما می‌گفت که کوتاه بیائید یک دشمن آماده مجهز با پشتوانه همه قدرت‌های بین‌المللی به صحنه آمده ولی امام با یک حساب درست و منطقی تصمیم گرفتند که بجنگند و گفتند اگر اینجا نتوانیم بجنگیم انسجامی شکل نمی‌گیرد و باید قدم به قدم امتیاز بدهیم تا  دشمن عقب برود، لذا یک تصمیم منطقی در ابتدای جنگ گرفته شد که صلح و سازش نکنیم و یک تصمیم عاقلانه و منطقی هم در پایان جنگ گرفته شد جایی که احساسات می‌گفت بجنگ.

سردار نقدی در خصوص نظر فرمانده وقت سپاه با پذیرش قطعنامه نیز اظهار کرد: ایشان ابراز مخالفت کرد و نامه‌ای به حضرت امام(ره) داد که اجازه دهید ما ادامه دهیم ولی امام پاسخ دادند که در پذیرش قطعنامه جدی هستیم و اهل فریبکاری نیستیم، ایشان تصور نمی‌کرد که چنین بهره‌برداری بخواهند از آن نامه درخواست ایشان بکنند و اینطور خدمت حضرت امام بگویند، درهر صورت یک واقعیتی بود که در جبهه عقب‌نشینی‌هایی انجام شده و یک نامه از طرف نظامیان رفته بود و یک نامه از طرف دولت که امام را به این جمع‌بندی رسانده بود.  

وی در پاسخ به این سؤال که «ظاهرا یک اختلاف نظر بین مسؤلان نظامی و سیاسی کشور در آن زمان اتفاق افتاده بود» گفت: بله، به هر حال این پذیرش برای حضرت امامی که از دهه 40 در افکار عمومی و دنیا به عنوان نمادی از صلابت و ایستادگی و عقب ننشستن از مواضع‌شان شناخته شده بود و تا همین چند هفته قبل از پذیرش قطعنامه هم قاطع‌ترین بیانیه‌ها را در ضرورت ایستادگی و دفاع صادر کرده بود واقعا کار سختی بود. اما ایشان در آن زمان رسید به نقطه‌ای که حالا که مصلحت کشور در این است من باید تصمیم بگیرم، واقعا خیلی خارق‌العاده بود که بتوانند با آن سابقه تاریخی چنین تصمیم تاریخی را بگیرند، این جهاد با نفس برای همه غیرقابل باور بود، امام واقعا فداکاری کرده و آبروی خودش را با خدا معامله کرد و خدا هم پاداش بزرگ را به او داد. در هر حال ما باید چه در جنگ و چه صلح به تکلیف‌مان عمل کنیم، در این صورت اتفاقات آنطور که به مصلحت ماست می‌افتد کما اینکه بعد از آن دیدیم چه اتفاقاتی بین صدام و آمریکا افتاد و حوادث به نفع جمهوری اسلامی پیش رفت.  

وی در پاسخ به این سؤال که «شکست‌های پایان جنگ ریشه در اختلاف بین فرماندهان نظامی دارد یا ناآگاهی آنها و یا برتری گروه مقابل» عنوان کرد: اختلافات فرماندهان موجب بروز آن مشکلات نشد، بیشتر این جنبه مطرح بود که یک نوع اطلاعات راهبردی با اشراف اطلاعاتی به سبب حضور آمریکایی‌ها اتفاق افتاد، ماهواره‌های و آواکس‌های‌شان را فعال کردند، قرارگاه مشترک اطلاعاتی با صدام در بغداد زدند و تشخیص دادند که نیروهای ما در جنوب نیستند که با حمله به فاو بلافاصله چند تیپ پاتک‌ها را جواب دهد و همه آمدند غرب و به این جهت توانستند آن حملات را انجام دهند.  

معاون هماهنگ‌کننده سپاه در پاسخ به این سؤال که «عده‌ای مهندسی شده امام را به این تصمیم رساندند که قطعنامه را بپذیرند یا شرایط کشور این طور ایجاب کرد» گفت: امام که بی‌ارتباط با مرم نبودند که بگوئیم یک عده‌ای این امور را کانالیزه کردند، منتهی یک واقعیت‌هایی به وقوع می‌پیوندد بالاخره تکیه‌گاه پشتیبانی‌های جنگ دولت است، این دولت مسؤلیت جنگ را نمی‌پذیرد می‌گوید نمی‌توانم، چکار می‌خواهید بکنید؟ بالاخره پیامبر خدا هم باشد ابزار اجرایی این کار این آدم‌ها هستند، آن دولت هیچ موقع آن طور که باید پای کار جنگ نیامد، یعنی امکاناتی در شهر بود و خیلی از نیازها در جبهه وجود داشت و ما همیشه گله‌مند بودیم و مشکل داشتیم، تفکر آنها به جز تفکر امام بود، آنها از سال‌ها قبل می‌گفتند یک عملیات فوق استراتژیک انجام بدهید و با همان جنگ را تمام کنید، یعنی امام و رزمندگان از اول نظرشان این بود که تا آخر ادامه دهیم.

وی اضافه کرد: البته این پذیرش حق هم تا حدی به شکل نسبی در قطعنامه حاصل شده بود و آن هم محصول عملیات کربلای پنج بود و آنها یک عقب‌نشینی بزرگی کرده بودند، قطعنامه‌های قبلی خیلی ظالمانه‌تر و یک طرفه‌تر بود، این قطعنامه یک مقدار معتدل‌تر بود، منتهی فضای عملیات اجازه نمی‌داد همین هم پذیرفته شود ولی هم یک سری اتفاقات میدانی پیش آمد، یک اتفاقاتی در میدان عمل رقم خورد و یک اتفاقاتی هم در میدان سیاست و افرادی که دنبال این بودند که زودتر جنگ را تمام کنند، اینها با هم تلاقی کرد و نتیجه آن شد پذیرش قطعنامه 598 و این‌طور هم نبود که اختلافی در سپاه مابین فرماندهان باشد.

این چهره نظامی کشور در پاسخ به این سؤال که «شما در این موضوع رئیس‌جمهور را جدای از دولت فرض کردید؟» بیان کرد: رئیس‌جمهور در آن زمان صاحب اختیارات دولت نبود و براساس قانون اساسی آن زمان هیچ‌کدام از اختیارات امروز را نداشت، اختیارات متمرکز در نخست‌وزیری بود، موضع مقام معظم رهبری در خصوص ایستادگی و مقاومت در جنگ در بین سیاسیون آن موقع جنگ نظیر نداشت و تا زمانی که از طرف امام منع نشدند مثل یک رزمنده وسط جبهه بودند نه در قرارگاه فرماندهی، قطعنامه را حضرت آقا با یک دید دیگر نگاه می‌کنند، منتهی من رزمنده احساسی نگاه می‌کنم داغ هستم، به هرحال   ولی‌فقیه این تصمیم را گرفته و اطاعت از ایشان واجب است.

سردار نقدی در پاسخ به این سؤال که «ممکن است در آینده هم شاهد چنین پذیرشی باشیم» یادآور شد: باید ببینیم چطورعمل می‌کنیم تا امروز که مردم نشان دادند که پای کار انقلاب بودند، ما باید خوب عمل کنیم الان روی نوار پیروزی هستیم درست است که شرایط معیشت یک قدری برای مردم سخت است و مردم خیل فداکارانه برخورد کرده و اجازه ندادند دشمن از این شرایط بهره‌برداری کند، همین آرامش مردم به سهم خودش حماسه بزرگی است.  

این سردار سپاه در پایان در پاسخ به این سؤال که «اگر قرار شود جنگی بین ایران و آمریکا رخ دهد وضعیت چطور خواهد بود» اظهار کرد: آمریکا آمریکای سابق نیست، آمریکا روزی که تصمیم گرفت به عراق و افغانستان حمله کند وضعیت دیگری داشت، امروز رئیس‌جمهور آمریکا به پشتوانه مخالفت با هر نوع جنگ و تخلیه خاورمیانه و هزینه نکردن نظامی رأی آورده پس با چه پشتوانه‌ای می‌خواهد وارد جنگ شود.



منبع خبر

امام(ره) در پذیرش قطعنامه آبروی خودش را با خدا معامله کرد/تصمیم امام برای پایان جنگ منطقی و عاقلانه بود نه احساسی بیشتر بخوانید »