مقاومت لبنان

حزب‌الله یک مرکاوای اسرائیلی دیگر را منهدم کرد

حزب‌الله یک مرکاوای اسرائیلی دیگر را منهدم کرد



مقاومت اسلامی لبنان که ظهر امروز (سه‌شنبه ۱ آبان)، از انهدام یک مرکاوای اسرائیلی خبر داده بود، اعلام کرد یک تانک اسرائیلی دیگر را در جنوب لبنان منهدم کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حزب‌الله، بعدازظهر امروز (سه‌شنبه)، اعلام کرد حدود ساعت ۱۰ صبح امروز به وقت محلی یک تانک مرکاوای اسرائیلی را در اطراف منطقه «العدیسه» منهدم کرده است.

مقاومت اسلامی لبنان اعلام کرد که همانند عملیات پیشین در این عملیات نیز از موشک‌های هدایت‌شونده برای انهدام این تانک اسرائیلی استفاده شده است.

طبق این بیانیه، تعدادی از سرنشینان این تانک کشته و تعدادی دیگر مجروح شده‌اند.

شبکه «المیادین» نیز گزارش داد که حزب‌الله از زمان آغاز عملیات زمینی رژیم صهیونیستی در خاک لبنان ۲۵ تانک اسرائیلی را منهدم کرده است.

حزب‌الله حدود دو ساعت قبل نیز از انهدام یک مرکاوای اسرائیلی در در منطقه «تل العقبه» در جنوب لبنان خبر داده بود.

ارتش رژیم صهیونیستی مدتی است که تحرکاتی را برای پیشروی در خاک لبنان آغاز کرده؛ اما نیروهای حزب‌الله به آن‌ها اجازه نفوذ نداده‌اند.

مقاومت لبنان به دلیل سانسور رسانه‌ای در فلسطین اشغالی بعد از هدف قرار دادن خودروهای زرهی ارتش رژیم صهیونیستی تصاویر این عملیات‌ها را منتشر می‌کند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حزب‌الله یک مرکاوای اسرائیلی دیگر را منهدم کرد بیشتر بخوانید »

روایت نماینده لبنانی از ۳دهه ناکامی نظم نوین آمریکا-صهیونیستی

روایت نماینده لبنانی از ۳دهه ناکامی نظم نوین آمریکا-صهیونیستی



نماینده مجلس لبنان درخصوص ادعاهای نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا با بشارت اجرای طرح خاورمیانه جدید فعال شده بود اما همه آن پروژه به باد رفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «حسین الجشی»، نماینده پارلمان لبنان از فراکسیون «وفای به مقاومت» در جنوب لبنان گفت: حزب الله براساس شرایط میدانی درحال نبردی همه جانبه است و بطور پلکانی و آرام رویارویی با دشمن صهیونیستی را برپایه افق نظامی تشدید کرده است.

وی با اشاره به تلاش ۳۰ ساله صهیونیست‌ها برای نابودی مقاومت لبنان، افزود: صهیونیست‌ها در نشست ۱۹۹۶ شرم الشیخ با توافق (آمریکا و فرانسه) تصمیم به نابودی حزب الله گرفتند ولی در سال ۲۰۰۰ با شکست از مقاومت لبنان را ترک کردند.

این نماینده مجلس لبنان در ادامه با اشاره به جنگ ۳۳ روزه اظهار داشت: دشمن صهیونیستی بار دیگر در سال ۲۰۰۶ برای نابودی حزب‌الله تلاش کرد و «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه آمریکا با بشارت اجرای طرح خاورمیانه جدید فعال شده بود، اما همه آن پروژه بر باد رفت.

وی در پایان این گفتگو اظهار داشت: نخست وزیر رژیم صهیونیستی بعد از ترور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله از نظم نوین در منطقه صحبت کرده بود، اما بعد از آغاز نبرد تمام عیار روی زمین، نظامیان این رژیم در مواجهه با نیروهای مقاومت ناکام مانده‌اند و اظهارات وی به مانند گزافه‌گویی‌های کاندولیزا رایس پوچ بود.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت نماینده لبنانی از ۳دهه ناکامی نظم نوین آمریکا-صهیونیستی بیشتر بخوانید »

وال‌استریت‌ژورنال: حمله به اقامتگاه نتانیاهو، ضعف پدافند اسرائیل را نشان‌داد

وال‌استریت‌ژورنال: حمله به اقامتگاه نتانیاهو، ضعف پدافند اسرائیل را نشان‌داد



یک رسانه آمریکایی، حمله پهپادی مقاومت لبنان به محل اقامت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را نمایش ناتوانی سامانه‌های پدافندی این رژیم ارزیابی‌کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه آمریکایی «وال‌استریت‌ژورنال» در گزارشی درباره حمله پهپادی امروز شنبه حزب‌الله لبنان به محل اقامت «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در تل‌آویو نوشت: این حمله پهپادی یک مصداق دیگر از ضعف سامانه پدافندی اسرائیل است.

این رسانه آمریکایی به هلاکت چهار نظامی صهیونیست و زخمی شدن ۶۱ نظامی دیگر در حمله پهپادی چند روز پیش حزب الله لبنان به مقر تیپ گولانی در حیفا اشاره کرد و افزود: باوجود ترور «محمد سرور» مسئول یگان پهپای حزب الله لبنان در ماه سپتامبر، حملات پهپادی به اسرائیل افزایش یافته است.

وال‌استریت‌ژورنال به نقل از مقامات سابق و کنونی رژیم صهیونیستی نوشت: دستگاه های امنیتی اسرائیل در تلاش هستند تا سامانه‌های پدافندی را برای رهگیری پهپادهای حزب الله تقویت کنند اما هم اکنون برای رهگیری این پهپادها با مشکل مواجه هستند.

ارتش رژیم صهیونیستی امروز صبح انفجار پهپاد حزب الله در محل اقامت نتانیاهو را تایید و اعتراف کرد که پدافند هوایی ارتش اسرائیل نتوانسته است آن را رهگیری کند.

پس از هدف قرار گرفتن محل اقامت نتانیاهو توسط پهپاد حزب الله، آمبولانس های زیادی همراه با نیروهای پلیس در مجاورت خانه نتانیاهو مستقر شدند.

در همین حال شبکه ۱۱ رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این پهپاد از سمت لبنان و پس از پیمودن فاصله ۷۰ کیلومتری بصورت مستقیم محل اقامت نتانیاهو را هدف قرار داد و دود ناشی از انفجار آن، از فاصله دور قابل مشاهده بود.

شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی به نقل از یک منبع آگاه در دفتر نخست وریزی این رژیم اعلام کرد که در زمان اصابت این پهپاد، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل و همسرش، در محل اقامتگاه خود در قیساریا حضور نداشتند.

این حمله پهپادی به اقامتگاه نتانیاهو موجی از شادی را در میان مردم لبنان و فلسطین ایجاد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وال‌استریت‌ژورنال: حمله به اقامتگاه نتانیاهو، ضعف پدافند اسرائیل را نشان‌داد بیشتر بخوانید »

تشکیل حزب الله لبنان یک ایده لبنانی محض بود/ پشتیبانی و تایید امام خمینی (ره) به نقطه اشتراک حزب الله تبدیل شد/ چرا مقاومت لبنان «حزب الله» نام گرفت؟ +فیلم

تشکیل حزب الله لبنان یک ایده لبنانی محض بود/ پشتیبانی و تایید امام خمینی (ره) به نقطه اشتراک حزب الله تبدیل شد/ چرا مقاومت لبنان «حزب الله» نام گرفت؟ +فیلم



پس از سفر هیئت نظامی به فرماندهی محسن رضایی، انتقال نیروهای ایرانی به منطقه در جریان بود که تقریبا حدود حملۀ اسرائیل مشخص شد. معلوم شد خبری از جنگ منطقه‌ای نیست و تصمیم ایران و سوریه تغییر کرد.

سرویس جهان مشرق – سید حسن نصرالله، فقط فرمانده موفق حزب‌الله نبود. او که از آغازین سال‌های جوانی به نیروهای مقاومت پیوسته و در مناصب مختلف و حساس خدمت کرده بود و از پشت صحنۀ تمامی حوادث مربوط به مقاومت آگاهی داشت، کتاب ناطق تاریخ مقاومت و گنجینۀ اسرار آن به حساب می‌آمد. صداقت مثال‌زدنی او در کنار نگاه عمیقش به حوادث، به علاوۀ اطلاع بی‌مانندش از زیر و بم حوادث مربوط به مقاومت (که هیچ کس دیگر در حزب‌الله این‌چنین از تک‌تک حوادث مطلع نبود) باعث می‌گردید هرگاه دربارۀ تاریخ مقاومت سخن بگوید، شنونده با داده‌های بکری روبرو شود که بسیاری از آنها در هیچ جای دیگر یافت نمی‌شود.

در همین راستا بر آن شدیم که بخشی از تاریخ حزب‌الله را که سید حسن نصرالله روایت‌گر آن بوده ترجمه و طی ۱۰ قسمت به خوانندگان تقدیم کنیم. آنچه خواهید خواند، متن کامل گفتگوهای تفصیلی سید حسن نصرالله با غسان بن جدو است که که در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ ضبط شد و قرار بود ضبط آنها ادامه پیدا کند ولی حوادث پرشتاب منطقه (خصوصا تجاوز آمریکا به عراق) و مشغولیت‌های چندبرابرشدۀ سید حسن نصرالله، مانع ادامۀ این گفتگوها گردید. گفتگوها در بایگانی باقی ماند تا آنکه در چهلمین سالگرد تأسیس حزب‌الله، به عنوان بخشی از سلسله برنامه‌های «چهل سال، و همچنان …» (اربعون و بعد …) طی پنج قسمت در سال ۲۰۲۲ از شبکۀ المیادین پخش شد.

قسمت اول از برنامه شبکه المیادین با عنوان «اربعون و بعد»

قسمت نخست را با هم می‌خوانیم:

*غسان بن جدو: حزب‌الله چطور راه افتاد؟ هویت فکری و سیاسی خود را چگونه تعیین کرد؟ آیا به وجود آمدنش لبنانیِ محض بود؟ و واقعیت رابطه‌اش با رهبران ایران چه بود؟

-سید حسن نصرالله: در خصوص شرایط تأسیس نمی‌شود گفت که تأسیس [حزب‌الله] کاملا به معنای دقیق کلمه، برنامه‌ریزی‌شده بود و نمی‌توان هم گفت که کاملا بدون برنامه بود. اگر برگردیم به شرایطی که حزب‌الله در آن تأسیس شد، همگی، شرایطی که اسرائیل در سال ۱۹۸۲ به لبنان لشکر کشیده بود را به یاد می‌آوریم. اسرائیلی‌ها ظرف مدت کوتاهی توانستند جنوب را اشغال کنند و از آن بگذرند و بعد به جبلِ لبنان و بعد هم به دروازه‌های پایتخت برسند. در آن زمان هم که حزب‌الله (به معنای یک سازمان یا یک جریان با ابعاد روشن و واضح -مثل امروز) وجود نداشت. لشرکشی اسرائیل تبعات بسیار بزرگی در وضع لبنان به وجود آورد. گروهی از افراد اسلام‌گراکه در چارچوب [سازمان‌ها و احزاب] مختلفی فعالیت داشتند [دور هم جمع شدند و این، هستۀ اولیه حزب‌الله را تشکیل داد]. برخی از این افراد در جنبش امل بودند، بعضی‌ها در شاخۀ لبنانی حزب‌ الدعوة الاسلامیة بودند (چون این سازمان در آنچه خودشان «اقلیم‌های مختلف» می‌خواندند [یعنی کشورهای مختلف عربی] شاخه‌هایی داشت.) بعضی‌ها [عضو و] بازتاب‌دهندۀ [نظرات و مواضع] سازمان‌های اسلام‌گرا یا کمیته‌های اسلام‌گرای محلی در فلان شهر یا بهمان شهرستان یا فلان محله بودند. تشکیلات علمایی مستقل و شخصیت‌های روحانی مستقلی هم بودند [که همگی کنار هم جمع شدند و هستۀ اولیه حزب‌الله به وجود آمد].

*هیچ کدام عضو فتح نبودند؟

-نه. یعنی از افراد اصلی که در ابتدای تشکیل [حزب‌الله مشارکت داشتند] همگیِ‌ برادران فقط در سازمان‌ها و تشکیلات اسلام‌گرایی که در صحنۀ آن روز [لبنان] حضور داشتند عضو بودند نه تشکیلات دیگری.

*حضرتعالی هم جزو آن دسته‌ای [که حزب‌الله را تأسیس کردند] بودید؟

-نه من جزو آنها نبودم. یعنی آن گروه اصلی از ما باسابقه‌تر [و سن‌شان از ما بیشتر] بود. وقتی لشکرکشی اسرائیل به لبنان رخ داد این افراد دور هم جمع شدند و گفتند اتفاق عظیمی رخ داده، چطور با آن مواجه شویم؟ در جلساتشان به این نتیجه رسیدند که تشکیلات‌هایی که در آن عضو بودند و در آن روز در صحنه حضور داشتند، از مواجهه با این مرحلۀ تازه ناتوان هستند. این نتیجه‌ای بود که به آن رسیدند.

آنهایی که در چارچوب کمیته‌های اسلامی یا جمعیت‌های فرهنگی یا خیریه فعالیت می‌کردند یا ائمۀ مساجد هم طبیعتا بیش از دیگران چنین طرز فکری [دربارۀ ناکارآمدی آن سازمان‌ها] داشتند. همه روی این مسئله به توافق رسیدند که بیایید یک چیز یکپارچه و تازه درست کنیم که اصلا ماهیتش جهادی باشد چون ماهیت مرحلۀ جاری، و مقابله با لشکرکشی اسرائیل چنین چیزی می‌طلبد. اینطور بود که فکر تأسیس حزب‌الله مطرح شد.

این فکر، لبنانیِ محض بود. یعنی از طرف خود لبنانی‌ها (همان برادران) مطرح شد ولی [در ادامه] پشتیبانی و تأیید امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) را کسب کرد به این اعتبار که همۀ این افراد [از جمله] در یک نقطۀ اساسی با هم اشتراک داشتند و آن عبارت بود از ایمان به رهبری امام خمینی به عنوان رهبر امت. در نتیجه، تأیید شرعی و دینی که این جنبش جدید نیاز داشت [به این ترتیب برایش فراهم شد]. [این جنبش بیش از هر جنبش دیگری به چنین تأیید شرعی و دینی‌ای نیاز داشت] چون قرار بود بجنگد. یعنی در آن، مسئولیت خون و عِرض و آبرو و اموال و مواجهه و جنگ برای سال‌های طولانی مطرح بود لذا قطعا به تأیید شرعی نیاز داشت.

آن برادران، علاوه بر اینکه اسلام‌گرا بودند در دو نقطۀ دیگر نیز اشتراک داشتند: اول، قبول رهبری امام خمینی و دوم، [ضروروت و وجوب] مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل. دیگر اصلا نیاز به بحث دربارۀ چیز دیگری نبود. [مثلا نیازی نبود همان اول دربارۀ] ساختار [بحث شود]. خب معمولا هر حزبی اینطور است که [در ابتدای تأسیسش] یک سری افراد برجسته جمع می‌شوند و کنگره تشکیل می‌دهند و اساس‌نامه و برنامۀ سیاسی و مرام‌نامۀ سیاسی تهیه می‌کنند و ساختارهای حزب را تعیین می‌کنند و … اما برادران معتقد بودند که همۀ این مسائل بعدا نوبتش خواهد رسید و الان ما [فقط می‌گوییم] یک جریان اسلام‌گرای جهادی هستیم که با اشغالگری اسرائیل مقابله می‌کنیم و باید همگی‌مان برای بسیج [نیروهای داوطلب] و آموزش [نظامی] و آماده‌سازی [مقدمات رزم] و تهیۀ سلاح و برای آغاز عملیات و مقابلۀ قوی با اشغالگران وارد فعالیت شویم و هر موضوع دیگری، به آینده موکول می‌شود.

راستش به آینده موکول کردن امور دیگر، تصمیم عاقلانه‌ای هم بود. چون اگر می‌نشستند تا دربارۀ جزئیات نظرات و افکار بحث کنند و اینکه چه فهمی دارند و واقعیت موجود را چطور می‌بینند و در لبنان و بیرون لبنان چه می‌خواهند، آن وقت ماه‌ها و سال‌ها می‌گذشت تا حرکت در داخل این جریان تازه آغاز شود.

تشکیل حزب الله لبنان یک ایده لبنانی محض بود/ پشتیبانی و تایید امام خمینی (ره) به نقطه اشتراک حزب الله تبدیل شد/ چرا مقاومت لبنان «حزب الله» نام گرفت؟ +فیلم

*نتیجه صحبت شما این است که حزب‌الله یک جنبش لبنانی است که جمهوری اسلامی ایران آن را زیر پر و بال گرفت و تشکیل آن تصمیم ایرانی‌ها نبوده، به این معنا که رهبران ایران بخواهند بازویی برای خودشان در لبنان درست کنند (چیزی که بارها گفته شده است). مشکل اینجاست که تولد حزب‌الله در دورۀ بسیار سختی (از همه جهت سخت) صورت گرفت. الان به اشغالگری اسرائیل اشاره فرمودید ولی [غیر از آن] در آن زمان حکومت مرکزی لبنان، دشمن پدیدۀ اسلام‌گرایی و دشمن کسانی که با اشغالگری اسرائیل می‌جنگیدند محسوب می‌شد. سوم اینکه در آن زمان نیروهای دیگری با تفکر ملی‌گرایی هم در صحنه حضور داشتند که آن‌ها هم شعار مقاومت می‌دادند. بعضی‌ها اینطور تصور می‌کنند که انگار شما آمدید که حتی به این طرف‌ها بگویید «مبارزۀ شماها فایده‌ای ندارد». مسئلۀ بعدی که از همۀ اینها مهم‌تر است اینکه وضعیت لبنان در آن زمان یک وضعیتِ محلی نبود، یک وضعیت بین‌المللی بود: نیروهای تفنگدار آمریکایی وارد لبنان شده بودند، آمریکا روی لبنان دست گذاشته بود، [کشورهای عربی و غیرعربی دیگری نیز به شدت در زمینه‌های نظامی و امنیتی و سیاسی در لبنان فعال بودند]. [با این توصیفات] ولادت حزب‌الله از هر جهت تولد سختی بود. بر چه اساسی بود که در این وضعیت [بدون کمک گرفتن از خارجی‌ها] اعتماد کردید که حرکت را آغاز کنید و در ادامه گام‌هایی را بردارید (که البته بعدا، اثربخشی‌اش ثابت شد)؟

-من البته در صحبت‌هایم فقط روی مسئلۀ اصلی که لشکرکشی اسرائیل بود تمرکز کردم. وگرنه قبل از لشکرکشی، در لبنان جنگ داخلی بود، با نظام لبنان مشکل وجود داشت؛ جایگاه لبنان در نقشۀ منطقه و تداخل حوادث در صحنۀ لبنان هم وجود داشت و کل این چیزهایی که فرمودید درست است.

[اما به هر حال] لشکرکشی اسرائیل منجر به این شد که بسیاری از احزاب و سازمان‌ها به مشکل بخورند. اولا می‌دانید که در نتیجۀ لشکرکشی اسرائیل، نیروهای سازمان‌های مبارز فلسطینی (به همراه سلاح‌هایشان) از همۀ مناطقی که اشغال شد و حتی از بیروت که در آن روزها محاصره شده بود خارج [و به تونس تبعید] شدند. احزاب ملی‌گرای لبنانی هم [که مخالف اسرائیل به حساب می‌آمدند] از نظر تأمین بودجه و آموزش و تأمین سلاح، عموما به گروه‌های مبارز فلسطینی تکیه داشتند. وقتی گروه‌های مبارز فلسطینی از لبنان بیرون رفتند، حجم لشکرکشی و اشغال، و ناتوانی [این گروه‌ها] برای مقابله با این لشکرکشی جایگاه بسیاری از این احزاب سقوط کرد.

البته بعضی از این احزاب تلاش کردند خودشان را بازیابی و امکاناتشان را ترمیم کنند و در سال‌های نخست هم در مقاومت در برابر اشغالگران مشارکت کردند. [به هر حال] آنچه در صحنه وجود داشت، قطعا کافی نبود. ما نمی‌گوییم «مبارزه شما و مقاومت شما فایده‌ای نداشت». ولی می‌گوییم قطعا کافی نبود. مقابله با اشغالگری اسرائیل نیازمند این بود که همۀ بخش‌های ملت لبنان وارد فعالیت شوند و هر کس به روش خودش و با امکاناتی که در اختیار داشت کارهای مقاومتی سازمان دهد و [همۀ بخش‌ها] با این دشمن بجنگند. دست آخر ما نیازمند یک مقاومت مردمی فراگیر بودیم. نمی‌شد گفت «خب فلان حزب و بهمان سازمان با تعداد مشخص نیرو و امکانات معین دارند با اشغالگران می‌جنگند پس تکلیف از دوش بقیه برداشته شده است». برعکس، همۀ کسانی که جنگیدند، جنگشان کافی نبود. حتی خود ما. ما معتقد نبودیم که جنگیدن ما کافی خواهد بود بلکه ایمان داشتیم که همه باید بجنگند و همۀ تفنگ‌ها به سمت اشغالگران نشانه برود و اگر تشکیلات دیگری جز ما هم تشکیل می‌شد مشکلی نبود چون عرصه برای همۀ تفنگ‌هایی که به یک سمت نشان رفته بودند و آن یک سمت عبارت بود از سینۀ سربازان اشغالگر، جا داشت. این دربارۀ شرایط موجود در آن زمان [تأسیس حزب].

البته من قبول دارم که سال‌های اول، بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. ولی چون اراده بود، و ایمان بود، و عزم بود و یقین، و اطمینان [به درستی راه] بود [توانستیم آن سختی‌های طاقت‌فرسا را پشت سر بگذاریم]. [چرا به اطمینانمان به درستی راه اشاره می‌کنم؟ دلیلش این است که] از همان روزهای اول بعضی‌ها می‌گفتند: «رفتن در این راه، دیوانگی است! شماها می‌خواهید با اسرائیل بجنگید؟ شماها که یک مشت جوان هستید؛ امکانات خاصی هم ندارید.» [ولی ما به درستی راه ایمان داشتیم و با همین ایمان پیش رفتیم].

*چرا اسم «حزب الله» [یعنی حزبِ خدا] را انتخاب کردید؟ این اسم، برایتان دردسرساز نمی‌شد؟

-نه، برعکس. البته در آن تشکیلات ابتدایی که درباره‌اش صحبت کردم بحث‌های فراوانی دربارۀ نام این جریان [تازه‌تأسیس] مطرح شد. گفتیم ما یک سازمان داریم و یک عنوانِ مقاومت. عنوان مقاومت را که اول مطرح کردیم، اسمش را گذاشتیم «مقاومت اسلامی». این عنوان مقاومت اسلامی که مطرح شد برای این نبود که اسم مقاومتِ فقط حزب‌الله باشد. بلکه در آن وقت واقعا اسم مقاومت همۀ اسلام‌گراها بود. [مثلا] در آن زمان «جماعت اسلامی» هم در لبنان بود (و هنوز هم هست). عملیات‌هایی [توسط همین جماعت] در صیدا و دیگر جاهای لبنان با همین عنوان مقاومت اسلامی صورت گرفت. می‌توان گفت اسلام‌گراهای شیعه و سنی به این توافق رسیدند که نبردشان و عملیات‌هایشان و مقاومتشان با اسم «مقاومت اسلامی» صورت گیرد. به همین دلیل ما در آن سال‌های اول [به اسم حزب‌الله بیانیه ندادیم]. همۀ بیانیه‌هایمان با امضای «مقاومت اسلامی» بود. نگفتیم حزب‌الله فلان عملیات را انجام می‌دهد. مقاومت اسلامی، عنوانی بود برای همۀ اسلام‌گراهایی که با اشغالگران می‌جنگیدند و به اسلام ایمان داشتند و پرچم اسلام را سر دست بلند کرده بودند.

اما وقتی آمدیم سر بحث اسم خود سازمان، گفتیم اسمش را چه بگذاریم؟ چند نظر دربارۀ این موضوع وجود داشت. یک نظر این بود که اسمش را بگذاریم «جنبش اسلامی لبنان.» یک نظر این بود که اسمش را بگذاریم «انقلاب اسلامی لبنان». یک نظر این بود که اسمش را بگذاریم «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لبنان». حتی بعضی برادران این اسم را مطرح کرده بودند. یک نظر هم این بود که «اسمش را بگذاریم حزب‌الله؛ این اسم جدید است و مطرح نیست و کس دیگری این نام را استفاده نکرده.»

البته قطعا این را نفی نمی‌کنیم که ما در آن زمان تحت تاثیر [ادبیات امام خمینی بودیم] و همچنان هستیم. این واقعیت را انکار نمی‌کنیم که انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن در سال ۱۹۷۹ اثرات عظیمی بر همۀ امت گذاشت. ما هم بخشی از همین امت بودیم و با این پیروزی کنش و واکنش [درونی] پیدا کردیم. یقینا ما به شدت تحت تاثیر تفکر امام خمینی، نظرات امام خمینی، روحیۀ امام خمینی، شادابی امام خمینی (و طبعا به عنوان نتیجۀ قطعی) تحت تاثیر ادبیات امام خمینی قرار داشتیم. امام از حزب الله صحبت می‌کرد. طبعا از حزب‌الله به معنای وسیع کلمه صحبت می‌کرد و در نتیجه هر گروه مومن به اسلام و فداکار و مجاهدی که به این راه اعتقاد داشت می‌توانست خود را حزب‌الله بنامد. ما هم گفتیم خب اسم خودمان را بگذاریم حزب‌الله و بقیۀ اسامی را رها کنیم که شاید از طرف دیگران استفاده شده باشد یا شاید خیلی دقیق بازتاب‌دهندۀ [عقاید ما در خصوص] مرحله‌ای که در آن به سر می‌بریم و با آن مقابله می‌کنیم نباشد.

تشکیل حزب الله لبنان یک ایده لبنانی محض بود/ پشتیبانی و تایید امام خمینی (ره) به نقطه اشتراک حزب الله تبدیل شد/ چرا مقاومت لبنان «حزب الله» نام گرفت؟ +فیلم

*جناب سید الان دیگر این مسئله ابدا مخفی نیست بلکه حتی شاید رهبران ایران به این موضوع افتخار هم بکنند که حزب‌الله در آن سال‌ها اساسا توسط سپاه پاسداران آموزش دید. دربارۀ آن مرحله برایمان بفرمایید.

-سال ۱۹۸۲، در همان روزهای اول لشکرکشی اسرائیل به لبنان هنوز چشم‌انداز این لشکرکشی معلوم نبود و ممکن بود جنگ تبدیل به جنگی منطقه‌ای شود. یادم هست در همان روزهای اول، نیروی هوایی اسرائیل نیروهای سوریِ [حاضر در لبنان] را حتی در بقاع و مرزهای لبنان با سوریه بمباران کردند. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تصمیم گرفت دسته‌ای از نیروهای مسلح ایران را به سوریه و لبنان بفرستد تا به لبنانی‌ها و سوری‌ها و فلسطینی‌ها (یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین [که در آن زمان در لبنان بود]) در مقابل لشکرکشی اسرائیل کمک کنند؛ آن هم به سرعت و با وجود مشغولیت ایران به دفاع از خود در جنگی که از طرف نظام عراق جریان داشت.

هیئت عالی رتبه‌ای به دمشق آمد و فرمانده وقت سپاه محسن رضایی هم در این هیئت بود. فکر می‌کنم یکی از فرماندهان ارتش هم بود (چون آن موقع ارتش ایران فرمانده کل نداشت، ستاد [و مجموعه‌ای از فرماندهان] داشت) و همین‌طور وزیر دفاع. الان دقیقا اشخاصی را که در هیئت بودند یادم نیست فقط محسن رضایی را خاطرم هست که قطعا بود. [خلاصه] هیئت مشترکی از نیروهای مسلح بود که آمدند دمشق و با رئیس‌جمهور مرحوم حافظ اسد دیدار داشتند و پیام را رساندند که ما می‌آییم تا در مقابله با لشکرکشی اسرائیل کنار لبنان و سوریه و فلسطینی‌ها بایستیم. عملا هم نیروهایی به عنوان پیش‌قراول به منطقه آمدند.

انتقال نیروهای ایرانی به منطقه در جریان بود که تقریبا حدود حملۀ نیروهای اسرائیلی مشخص شد. معلوم شد خبری از جنگ منطقه‌ای نیست، خبری از حمله به سوریه نیست، خبری از اشغال مناطق جدید در لبنان نیست؛ اسرائیل به نقطه‌ای رسیده و در همانجا ایستاده ‌است. فقط مانده بود داستان بیروت [که در محاصره بود] و هنوز بحث داشت. در نتیجه جنگ از جنگ کلاسیک و مقابلۀ ارتش‌ها به جنگ چریکی و مقاومت [پارتیزانی] تبدیل شده بود.

در این زمان، در نتیجۀ گفتگوهای سوری-ایرانی [این نتیجه گرفته شد که] نیازی به باقی ماندن این تعداد از نیروها نیست و اغلب نیروها به ایران بازگشتند. آن دسته‌هایی که از ارتش ایران بودند همگی برگشتند. دسته‌هایی که از سپاه بودند، بخشی‌شان باقی ماندند و به منطقۀ بقاع آمدند. سپاهی‌هایی که مانده بودند هم برای این نبود که خودشان بجنگند بلکه برای کمک به لبنانی‌ها برای تأسیس یک جنبش مقاومت بود. بعد هم پادگان‌های آموزشی [در بقاع] برپا کردند و از طرف آنها با ما، و البته با گروه‌های دیگر، تماس گرفته شد [و برای آموزش، اعلام آمادکی کردند]. آنها آماده بودند به هر لبنانی‌ای که در خاک لبنان است [و می‌خواهد با اسرائیل بجنگد] یا به هر فلسطینی‌ای که [در خاک لبنان است]، حتی کسانی که در بقاع و شمال لبنان بودند (یعنی جاهایی که خارج از محدودۀ اشغالی قرار داشت) [کمک کنند]. [اعلام کردند برای کمک به هر لبنانی و فلسطینی‌ای که] می‌خواهد از نیروهای ایرانی، از برادران سپاه، آموزش ببیند یا تسلط و خبرگی و تجربه [نظامی] کسب کند تا با اشغالگران بجنگد، آماده‌اند.

به همین جهت پادگان‌هایشان فقط به روی رزمنده‌های حزب‌الله باز نبود [و کسانی از گروه‌های دیگر هم در آنجا آموزش می‌دیدند]. اینجا بود که روابط آغاز شد و می‌توانم بگویم [در ابتدا] رابطۀ آموزشی بود. یعنی آموزش [فنون جنگی] و استفاده از مهارت و تجربه و همچنین از امکاناتی که در آن زمان سپاه داشت.

ادامه دارد …


مترجم: وحید خضاب

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تشکیل حزب الله لبنان یک ایده لبنانی محض بود/ پشتیبانی و تایید امام خمینی (ره) به نقطه اشتراک حزب الله تبدیل شد/ چرا مقاومت لبنان «حزب الله» نام گرفت؟ +فیلم بیشتر بخوانید »

عصای رسانه زیر بغل اسرائیل شکست خورده

عصای رسانه زیر بغل اسرائیل شکست خورده



تغییر توازن قدرت هم موضوع مهمتری است که به نفع جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در حال رقم خوردن است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پایگاه بصیرت در یادداشتی به قلم فتح الله پریشان نوشت: روزهای فوق‌العاده مهمی در منطقه در حال سپری شدن است. این اهمیت از چند منظر قابل بررسی است؛ از حیث جنگ فیزیکی تحمیلی به لبنان و حمله ددمنشانه به غزه و کشتار بیش از ۴۲هزار نفر از افراد غیرنظامی اعم از زنان، کودکان، پیران و رزمندگان و مجاهدان مقاومت و بیش از دو برابر آن زخمی و مجروح در غزه مظلوم و جنگ ترکیبی در حال اجرا و عملیاتی شدن با موضوع همین مصافِ نابرابرِ جبهه مقاومت و جبهه سلطه و صهیونیسم جهانی که این روزها و شرایط را تاریخ‌ساز و دوران‌ساز کرده است.

البته تغییر توازن قدرت هم موضوع مهمتری است که به نفع جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در حال رقم خوردن است و رفته رفته نقاب توهم قدرت رسانه‌ساخته برای رژیم صهیونیستی را کنار می‌زند و واقعیت عریان و البته پای در گِل این رژیم کودک‌کُش را نشان می‌دهد. مجال پردازش این موضوع سوم با اینکه بسیار مهم است هدف نگارش این متن مختصر نیست اما جنگ ترکیبی در لبنان با روندهای این روزها قابل بررسی است.

به صحنه لبنان و غزه نگاه کنید آنچه در وهله اول به چشم می‌آید، تنها جنگ نظامی و کشتار مظلومانه مردم جنوب لبنان و غزه است که البته بسیار مهم است و باید هر کاری که لازم است انجام شود تا این روند متوقف شود.

اما در لایه‌های زیرین جامعه و منطقه و به ویژه در پیشخوان رسانه‌ها می‌توان شواهد و قراینی را پیدا کرد که از جنگی با گستره بزرگ‌تر و شمولیت فراگیرتر در حال تخریب، تهدید و تحریف واقعیت‌ها و حقیقت‌های جاری و ساری در لبنان و غزه و کل منطقه با محوریت مصاف حق و باطل است.

اساسا، در میدان نبردی این چنین چه نیازی به توسل به جنگ نرم و تبلیغات روانی است؟ رژیم صهیونیستی به همراه حامیان غربی و آمریکایی در شرایط حساس و تاریخی امروز جنگ ترکیبی را دنبال می کنند که انواعی از ستیزش ها و جنگها را در رسانه ها، فضای مجازی، افهام و روان ها را در پیش گرفته اند که اگر ابعاد و زوایای مختلف آن برای افکار عمومی تبیین نشود بیم آن وجود دارد که ارزش صحنه نبرد مکتوم بماند و این دقیقا همان مطلوبی است که رژیم صهیونیستی با تغییر توازن قدرت در میدان واقعی نبرد به نفع مقاومت لبنان و آشکار شدن نشانگان شکست و ناکامی در روی زمین، به دنبال وارونه نمایی این هزیمت و شکست به پیروزی و پیشروی دروغین در اذهان و افهام است. البته تاکتیک ها و شگردها باید به گونه ای باشد که این واقع نمایی واقعیت جلوه کند.

چگونه این هدف محقق می شود؟ فراگیرسازی این اغواگری ها و دروغ ها یکی از این راه هاست. از طریق شبکه اختاپوسی رسانه ای غربی- عبری و بعضا عربی، همه در آن واحد همین خط و خبر را دنبال می کنند تا این گونه وانمود کنند که واقعیت همین است که همه به آن پرداخته اند!! دومین راه، بزرگ نمایی مشکلات و شکست ها ی کوچک جبهه مقاومت است.

اینک در رسانه هایشان تبلیغات می کنند تا چند روز دیگر در چند جبهه پیروزی هایی به دست می آید در حالی که در این دو هفته از آغاز جنگ زمینی جزء تلفات نیروی انسانی که برایشان بسیار مهم است و خسارات مادی و ابزاری عایدی دیگری نداشته اند و اگر بمبارانهای ناجوانمردانه هوایی مردم مظلوم و غیر نظامی نباشد اساسا سران سیاسی و نظامی نمی توانند جوابگوی ساکنان سرزمین های اشغالی خودشان باشند.

به همین دلیل هم هر از گاهی شاهد تجمعات و تظاهرات گسترده مردمی در این سرزمین ها هستیم. کوچک نمایی دستاوردهای بزرگ مقاومت لبنان و غزه هم راه دیگری است که در عرصه جنگ نرم از سوی جبهه باطل دنبال می شود.

البته دستاوردهای مقاومت غزه در این یک سال بعد از جنگ هفت اکتبر سال گذشته و آثار و نتایج اقدامات لبنان در روزهای اخیر آشکار است و مهمترین آنها هم این است که صهیونیست ها نتوانستند به اهداف تعیین شده نائل آیند.

نکته دیگر دروغ زنی های بزرگ است که شامل ابعاد بیشتری از طراحی های عملیات روانی میشود؛ از دروغ شهید شدن سردازر قاآنی تا تهدیدات بی ثبات ساز در داخل ایران را می توان نمونه ای از این دروغ های بزرگ ذکر کرد. اما همه این ترفندهای نرم و تبلیغی به این دلیل است که دشمن جنگ باخته و شکست خورده را پیروزی جا بزند و روحیه ساکنان اشغالگر را ترمیم نماید. اما واقعیت میدان راه خود را باز می کند و نمی توان خاک بر خورشید پاشید. خورشید پیروزی در آسمان امت اسلامی در پرتو شجاعت های میدانی محور مقاومت ایران اسلامی عیان است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عصای رسانه زیر بغل اسرائیل شکست خورده بیشتر بخوانید »