ملک عبدالله

شاه اردن بر حمایت از لبنان در برابر تجاوز اسرائیل تأکید کرد

شاه اردن بر حمایت از لبنان در برابر تجاوز اسرائیل تأکید کرد



پادشاه اردن درتماس تلفنی با نجیب میقاتی باتاکید برحمایت مطلق این کشور از امنیت، حاکمیت و ملت لبنان درباره تبعات هرگونه تنش‌زایی اسرائیل ضدلبنان که خطر وقوع جنگ منطقه‌ای دارد، هشدار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ملک عبدالله در بیانیه‌ای که از سوی دربار سلطنتی اردن صادر شد درباره حملات ددمنشانه امروز رژیم صهیونیستی به ضاحیه و مناطق مختلفی از لبنان واکنش نشان داد.

براساس بیانیه دفتر سلطنتی اردن، پادشاه اردن در تماس تلفنی با نجیب میقاتی، نخست وزیر دولت پیشبرد امور در لبنان بر حمایت مطلق این کشور از امنیت، حاکمیت و ملت لبنان در برابر تهاجم اسرائیل علیه لبنان تاکید کرد.

ملک عبدالله در جریان گفت‌وگوی تلفنی با نخست وزیر لبنان نسبت به خطر تشدید تنش‌ها از سوی اسرائیل هشدار داد و بر لزوم هم افزایی تلاش‌های بین‌المللی برای توقف تجاوز مکرر این رژیم به لبنان و پیش از اینکه منطقه به سمت یک جنگ منطقه‌ای کشیده شود، تاکید کرد.

پادشاه اردن تاکید کرد که توقف تشدید تنش در منطقه با توقف فوری جنگ در غزه آغاز می‌شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود از جامعه جهانی خواست تا در این شرایط دشوار در کنار لبنان برای حفاظت از غیرنظامیان بیگناه بایستند و برای پایان دادن به هر گونه تشدید تنش در منطقه اقدام فوری و جدی کنند.

پیش از این نیز، ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن در سخنانی با انتقاد از حملات رژیم صهیونیستی به لبنان اعلام کرد که اسرائیل منطقه را به سمت لبه جنگ تمام عیار سوق می‌دهد؛ زیرا جامعه جهانی در حمایت از قوانین و ارزش‌های خود شکست خورده است.

ایمن الصفدی تاکید کرد که ما از شورای امنیت سازمان ملل متحده می‌خواهیم برای جلوگیری از حملات اسرائیل و حمایت منطقه از تبعات فاجعه بار این حملات، اقدام فوری انجام دهد.

در خبری مرتبط، هزاران نفر از شهروندان اردنی بامداد امروز، سه‌شنبه در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی گرد آمدند و شعارهایی در حمایت از لبنان سر دادند.‌

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شاه اردن بر حمایت از لبنان در برابر تجاوز اسرائیل تأکید کرد بیشتر بخوانید »

عبدالله دوم بر لبه پرتگاه/ نقشه اسرائیل برای تشکیل کشور مستقل فلسطین در خاک اردن

نقشه اسرائیل برای اردن


گزارش بین‌الملل دفاع‌پرس: برای همه روشن هست که اجازه دادن به نتانیاهو برای تشدید درگیری در چند جبهه هزینه بالایی دارد. ادامه این وضعیت اردن را بیشتر از هر کشور دیگری تهدید می‌کند. درباره حکومت اردن یک دیدگاه قدیمی وجود دارد، مبنی بر اینکه پادشاه این کشور از طریق برقراری یک موازنه در بحران منطقه‌ای، امنیت و بقای خود را تامین می‌کند و می‌تواند به دلیل پناه دادن به میلیون‌ها فلسطینی دائما دست خود را در برابر کشور‌های غربی دراز کند. 

فرضیه رضایت اردن از تداوم آشوب در منطقه ظرف ماه‌های اخیر تقویت شده هست. اما پرسش مهم این هست که اگر اردن دوباره به میدان نبرد تبدیل شود، منطقه چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ بزرگ‌ترین تهدید برای موجودیت اردن در مغز سران صهیونیست جریان دارد و از این ایده ناشی می‌شود که «اردن همان فلسطین هست!»

نسخه‌های مختلفی از این نقشه شوم در زمان‌های مختلف درز کرده هست. از جمله طرح «آلون» که خواستار الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری به اسرائیل و تحویل دادن بقیه آن به اردن بود. همچنین حزب لیکود بار‌ها از دولت اسرائیل خواسته که تمام کرانه باختری را اشغال و اردن را به‌عنوان کشور فلسطین به رسمیت بشناسد! اخیراً تیم سیاست خارجی دونالد ترامپ نیز ایده تشکیل یک کنفدراسیون اردنی‌فلسطینی را مطرح کرده هست.

توطئه ساخت دیوار حائل در مرز با اردن

در سال ۲۰۱۰ که اسرائیل از صلح و امنیت نسبی برخوردار بود، حدود نیمی از اعضای کنست پیشنهادی را برای بحث درباره «دو دولت برای دو ملت در دو سوی رود اردن» اردن ارائه کردند که معنایی جز اخراج کامل فلسطینی‌ها از کرانه باختری نداشت. 

در قطعنامه‌ای که کنست در آن مقطع به تصویب رساند، آمده بود: «کنست با ایجاد یک کشور فلسطینی در هر قطعه زمینی در غرب رود اردن مخالف هست. وجود یک کشور فلسطینی در قلب اسرائیل، تهدیدی وجودی برای اسرائیل و شهروندان آن خواهد بود و منازعه اسرائیل و فلسطین را بیشتر خواهد کرد.» این قطعنامه با ۶۸ رای موافق در مقابل ۹ رای مخالف به تصویب رسید.

برای مردم اردن عبارت «هر قطعه زمین در غرب رود اردن» معنای واضحی دارد. این بدان معناست که اسرائیل تشکیل کشور فلسطینی را صرفا در خاک اردن به رسمیت می‌شناسد. 

در همین خصوص، ملک عبدالله پادشاه اردن می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌پذیرد که سیاست‌های افراطی دولت اسرائیل آینده منطقه را گروگان بگیرد». این در حالی هست که او از نظر مشروعیت سیاسی در داخل با مشکلات جدی روبه‌روست. هم‌زمان در کرانه باختری، شهرک‌نشینان صهیونیست به رهبری بن‌گویر در حال تسلیح هستند، حملات مکرر به روستا‌ها و شهر‌های فلسطینی ادامه دارد و اخیراً هم بن‌گویر طی بیانیه‌ای مدعی شد که یهودیان برای خواندن نماز در مسجد الاقصی مجاز هستند. در پشت پرده این حوادث فقط یک هدف وجود دارد: فراری دادن فلسطینی‌ها به سوی اردن. 

سِمَت وزیر امورخارجه در اردن جایگاهی هست که به صورت سنتی دیدگاه‌های شخص پادشاه را منتقل می‌کند. «ایمن الصفدی» وزیر امور خارجه اردن ظرف ماه‌های اخیر بار‌ها زنگ خطر را به صدا درآورده هست. بعد از اینکه وزیر خارجه اسرائیل مجدداً خواستار ساخت دیوار در امتداد مرز با اردن برای جلوگیری از قاچاق سلاح شد، الصفدی خاطرنشان کرد: «ادعا‌های ساختگی مقامات افراطی اسرائیل، نمی‌تواند این واقعیت را پنهان کند که تجاوز اسرائیل به غزه، نقض قوانین بین‌المللی و بزرگترین تهدید برای امنیت و ثبات منطقه هست.»

دایره مخابرات عمومی و منافع غرب

در درون ساختار سیاسی اردن، دستگاه امنیتی این کشور موسوم به «دایره مخابرات عمومی» دیدگاه‌های منفی علیه ایران را نمایندگی می‌کند. وسعت دستگاه امنیتی اردن به اندازه کل ساختار سیاسی این کشور هست و عملا مانند یک دولت موازی عمل می‌کند. 

«دایره مخابرات عمومی» با کمک سرویس امنیتی بریتانیا تاسیس شده و با سرویس‌های امنیتی اسرائیل و امارات رابطه تنگاتنگی دارد. سرویس امنیتی اردن دائماً از احتمال به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در این کشور در هراس هست و پس از هفت اکتبر، محبوبیت گسترده شاخه نظامی حماس را در خیابان‌های اردن به چشم تهدیدی برای امنیت ملی نگاه می‌کند. این وضعیت یادآور شرایط اردن در سال ۱۹۷۰ و جنگ ارتش این کشور با تشکیلات خودگردان به رهبری یاسر عرفات هست که در آن مقطع در اردن مستقر بود. 

دستگاه امنیتی اردن تمام تلاش خود را برای سرکوب اعتراضات مردمی به خرج داده هست. به گفته دیده بان حقوق بشر، تعداد زیادی از هواداران فلسطین طی ماه‌های اخیر در اردن دستگیر شده‌اند. از نظر بخش زیادی از مردم اردن دایره مخابرات عمومی به قدرت‌های خارجی خدمت می‌کند تا مردم این کشور را تحقیر کند. 

در همین حال اسرائیل با اصرار بر استفاده از حریم هوایی اردن برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی احتمالی از سوی ایران، به فرو بردن اردن در یک مهلکه خطرناک ادامه می‌دهد. چندی قبل به محض اینکه کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل به نقل از یک مقام رسمی ادعا کرد که اردن به هواپیما‌های جنگی اسرائیل اجازه می‌دهد تا از حریم هوایی این کشور برای خنثی کردن حمله احتمالی ایران در پاسخ به ترور هنیه در تهران استفاده کند، مقامات اردنی مجبور به تکذیب‌های داغ و البته توخالی شدند.

احتمال فروپاشی تعادل امنیتی در امان

تلویزیون دولتی «المملکه» اردن به نقل از یک منبع آگاه گفت که پادشاه تحت هیچ شرایطی به هیچ طرفی اجازه استفاده از حریم هوایی خود را نخواهد داد. البته همه به خوبی می‌داند که اردن قدرتی ندارد تا اسرائیل یا آمریکا را از استفاده از حریم هوایی خود باز دارد. چنین حوادثی جایگاه عبدالله دوم را مدام تضعیف می‌کند. واقعیت این هست که اسرائیل از هر فرصتی برای تضعیف پادشاه اردن نهایت بهره‌برداری را انجام می‌دهد.

پیامد فوری این تحولات ایجاد ناآرامی در آرام‌ترین مرز اسرائیل خواهد بود؛ یعنی مرز مشترک با اردن. بر اساس گزارش چاپ شده در روزنامه صهیونیستی معاریو ظرف هفته‌های اخیر بیش از چهار هزار نفر از مرز اردن به سرزمین‌های اشغالی نفوذ کرده‌اند و تنها بخش اندکی از آنها دستگیر شده‌اند. گفته می‌شود اغلب آنها با هدف قاچاق سلاح به کرانه باختری از مرز عبور کرده‌اند.

اسرائیل هم‌اکنون در فکر ساخت دیواری بلند و نظامی کردن مرز با اردن هست. رادیو ارتش اسرائیل اخیرا گزارش داد که «هرزی حلوی» رئیس ستاد ارتش، در فکر ایجاد یک لشکر نظامی جدید هست که در امتداد مرز اردن مستقر شود.

زمانی که جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله متعهد شدند که ترور اسماعیل هنیه و فؤاد شکر را تلافی خواهند کرد، ایمن الصفدی بلافاصله به تهران آمد تا از تکرار آنچه در ماه آوریل بر فراز آسمان اردن رخ داد، جلوگیری کند. این اولین سفر رسمی وزیر خارجه اردن به ایران ظرف دو دهه اخیر بود و نشان داد که حفظ تعادل فعلی برای حکومت اردن چقدر دشوار شده هست.

چنانچه کشور‌های غربی همچنان دست نتانیاهو را برای جنگ‌افروزی در منطقه باز بگذارند، تعادل سیاسی و امنیتی در اردن دچار فروپاشی خواهد شد و سقوط رژیم سیاسی امان دور از انتظار نخواهد بود.

انتهای پیام/ 944

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقشه اسرائیل برای اردن بیشتر بخوانید »

گرهی که بسته ماند و بختی که باز نشد

ترافیک دیدارهای عربی در دمشق به جای تل‌آویو، چرا؟



به صف شدن کشورهای عربی و ترکیه برای بازسازی رابطه سیاسی با سوریه، از یک تغییر بنیادی خبر می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ایران در منطقه غرب آسیا به منزله «قلب» و «رأس» است. خطای بزرگی است اگر در تحلیل قدرت و موقعیت جمهوری اسلامی وجود پاره‌ای مشکلات را در کانون تجزیه و تحلیل‌ها و داوری‌های خود درباره میزان قدرت کشور قرار دهیم. ۴۴ سال دست و پنجه نرم کردن غرب با ایران و پایان‌ناپذیری این رویارویی، قدرت و موقعیت واقعی ایران را نشان می‌دهد و خود غرب هیچ‌گاه ایران را ضعیف ندیده و مشکلات آن را ضعف و ناشی از ضعف ایران تحلیل نکرده است. این قاعده البته در مورد هر کشور قدرتمند دیگر هم جاری می‌باشد؛ نه هیچ کشور قدرتمندی فاقد ضعف است و نه ضعف‌های موجود در محیط جغرافیایی آن، نشانه ضعیف بودن آن تلقی شده است. قدرت ایران با میزان اثرگذاری آن بر محیط بین‌الملل و محیط منطقه‌ای و روند این اثرگذاری سنجیده می‌شود.

یک مثال این قدرت، تأثیر ایران بر پرونده سوریه و به تعبیر دیگر بر حوزه عربی است. همان‌طور که در اخبار شنیده‌اید طی یک ماه گذشته، صفی از کشورهای عربی در دمشق تشکیل شده که درصدد بازسازی رابطه سیاسی با سوریه هستند! این کدام سوریه است؟ همان سوریه‌ای که همین‌ها در یک جمع بزرگ‌تر، تنها به این جرم که با جمهوری اسلامی ایران در وضعیت متحد قرار گرفته است، میلیاردها دلار برای سرنگونی دولت هزینه کردند.

اتحاد دو کشور جمهوری اسلامی و جمهوری عربی سوریه هنوز باقی است و کمترین تغییری در آن پدید نیامده، اما کشورهای عرب دشمن سوریه برای برقراری مجدد رابطه با آن به صف شده‌اند. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

۱- جنگ علیه ایران در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ با هدف سقوط جمهوری اسلامی، طراحی و دنبال شد و تقریباً همه کشورهای عربی در آن شرکت داشتند و برای رسیدن به هدف، انواعی از امکانات از قبیل واگذاری جزایر از سوی کویت و اردن، تا در اختیار قرار دادن جنگنده‌ها از سوی مصر، اردن و عربستان، تا فروش نیابتی نفت برای عراق از سوی اردن و عربستان

و تا اهدای ده‌ها میلیارد دلار از سوی تقریباً همه دولت‌های عربی به میدان آوردند. در این جنگ ظالمانه، سوریه تنها کشور عربی بود که به قیمت خرید خشم کشورهای عربی علیه دمشق کنار جمهوری اسلامی قرار گرفت. کشورهای عربی که در جنگ با ایران سرمایه‌هایشان از بین رفته بود، در پایان جنگ، لحظه‌شماری می‌کردند تا در فرصت مناسب، نظام سیاسی سوریه را از بین ببرند و دیدیم که وقتی این فرصت پیش آمد با مردم و دولت سوریه چه کردند. یکی از این موارد اعزام گروه‌های وحشی تروریستی بود که به صغیر و کبیر سوریه رحم نکردند و یکی دیگر از این موارد تحمیل چندصد میلیارد دلار هزینه به سوریه بود.

۲- جنگ سنگین علیه لبنان در تابستان ۱۳۸۵ با هدف از میان برداشتن مهم‌ترین تهدید همسایگی رژیم صهیونیستی راه افتاد. در این جنگ نیز کشورهای عربی هم‌پیمان شدند تا به هر قیمتی شده ولو با ویرانی کامل لبنان، حزب‌الله را نابود کنند و در این راه چنان کردند که آیت‌الله مجاهد سیدحسن نصرالله با اشاره به آیه ۱۱ سوره مبارکه احزاب، می‌گوید «جان به حلقوم‌مان رسیده بود»! منطقه حدود ۳۰۰۰ کیلومتر مربعی جنوب لبنان، در طول این جنگ به اندازه‌ای که شش بار کاملاً شخم زده شود، با موشک‌ها و بمب‌ها زیرو رو شد! اسناد می‌گویند این جنگ با درخواست و اصرار عربستان سعودی و پس از ملاقات‌های پیاپی بندر بن‌سلطان، رئیس وقت دستگاه اطلاعاتی مخوف عربستان با مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل غاصب و با تأمین کامل هزینه‌های آن راه افتاد. کینه سعودی علیه مردم لبنان و حزب‌الله، آن‌قدر متراکم بود که «آل‌شیخ»، مفتی وهابی عربستان، دعا کردن برای نجات مردم مظلوم لبنان از این جنگ را «حرام» اعلام کرد!

در این جنگ بیش از یک میلیون عرب‌ لبنانی آواره شده و صدها نفر از آنان به شهادت رسیدند. در این جنگ هم، تنها کشور عربی که در کنار مظلوم ایستاد، سوریه بود. دمشق علی‌رغم آنکه می‌دانست ایستادن در کنار لبنان چه هزینه سنگینی دارد، مرزها و زاغه‌های مهمات خود را به روی مقاومت لبنان گشود و مانع به نتیجه رسیدن توطئه اسرائیلی – غربی – عربی علیه لبنان شد. حدود هفت ماه پس از این جنگ، کمیته اسرائیلی «وینوگراد» که برای بررسی دلایل شکست ارتش اسرائیل و تداوم مقاومت لبنان تشکیل شده بود، با صراحت اعلام کرد، کمک تسلیحاتی سوریه به مقاومت لبنان مانع پیروزی ارتش اسرائیل شده است. در اینجا هم جبهه مشترک اسرائیلی – عربی دنبال فرصتی رفت تا کینه‌های عمیق خود نسبت به نظام و مردم سوریه را نشان دهد و به نحو شدید هم نشان داد.

۳- جبهه متراکم غربی – عربی هر آنچه در چنته داشت رو کرد و ضربات کشنده‌ای هم به سوریه وارد ساخت. حمد بن‌جاسم آل‌ثانی نخست‌وزیر سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ قطر در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ در گفت‌وگو با روزنامه «فاینشنال‌تایمز» می‌گوید «آنچه در سوریه رخ داد نوعی بازی بین‌المللی بود و آمریکا به عربستان و قطر این چراغ سبز را داد که در سوریه دخالت کنند» پیش از او «رولان دوما»، وزیر خارجه سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲ فرانسه در یک گفت‌وگوی تلویزیونی گفته بود «انگلیس دو سال پیش از آغاز بهار عربی، آماده حمله به سوریه بود» صرف تصمیم‌گیری درباره انهدام سوریه کافی نبود و به فضایی بین‌المللی احتیاج داشت که هرج و مرج ناشی از بروز آشوب‌ها در کشورهای عربی این امکان را فراهم کرد. اما در این صحنه ایران کنار سوریه قرار گرفت و از لحظه نخست تردیدی نکرد که توطئه بزرگی علیه هم‌پیمان آن به راه افتاده و باید با قدرت، مهار شود. به فاصله کوتاهی سپاه و حزب‌الله لبنان به مصاف توطئه آمدند.

شدت همدستی غربی، عبری، ترکی، عربی علیه سوریه و شدت وحشی‌گری گروه‌های وابسته تروریستی آن‌قدر زیاد بود که هیچ‌کس تصور نمی‌کرد، کشور سوریه راه فراری داشته باشد. در این خصوص شیخ حمد بن‌جاسم در ۱۳ آبان ۱۳۹۶ در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی رسمی قطر گفت «بشار اسد دوست ما بود و ما هیچ اختلاف شخصی با او نداشتیم، اما همه ما از سوی عربستان سعودی بنا به توصیه آمریکا انتخاب شدیم تا نوک حمله جنگ باشیم. در ابتدای بحران سوریه من به عربستان سعودی رفتم و به ملک عبدالله شرح وقایع را گفتم، گفت ما با شما هستیم، شما موضوع را پیگیری کنید، ما با شما هماهنگ هستیم اما زمام امور در دست شما باشد. از اردوغان خواسته شد مرزهایش را با سوریه بگشاید و ترکیه با موافقت آمریکا این کار را کرد تا مرزهای ترکیه گذرگاه عبور سلاح و پول و نیروهای مسلح به سوریه باشد. هرچه می‌خواست به سوریه برود اول به ترکیه می‌رفت، با نیروهای آمریکایی هماهنگ می‌شد بعد به سوریه می‌رفت. هرچه می‌خواست در سوریه توزیع شود از طریق نیروهای آمریکایی و ترکیه‌ای و ما و برادران عربستانی انجام می‌شد».در طول این جنگ، تروریست‌ها در خان‌عسل از مواد شیمیایی هم استفاده کردند.

اما علی‌رغم همه گمانه‌زنی‌ها، نظام سیاسی سوریه بر جبهه وحشی مقابل خود غلبه کرد و این‌بار کشورهای عربی با هزینه سنگین شکست مواجه گردیدند. عربستان سعودی در حین جنگ با سوریه، ناگزیر شد با یمن هم درگیر شود؛ میان عربستان و قطر نزاع سختی که از آن بوی جنگ هم به مشام می‌رسید، در گرفت؛ روابط پاکستان و عربستان دچار نوسان شدید شد؛ روابط عربستان و مصر دستخوش مشکلات اساسی گردید؛ روابط ترکیه و عربستان به‌هم ریخت و روابط اردن و عربستان دچار مشکل شد و در واقع به جای آنکه سوریه متلاشی شود، جبهه مقابل آن دچار فروپاشی و بحران‌های پیاپی گردید.

۴- در یک ماه گذشته وزرای خارجه امارات، اردن و مصر و رؤسای مجالس عراق، عمان، امارات، تشکیلات خودگردان فلسطین، لیبی، مصر و لبنان از دمشق دیدن کرده‌اند و بشاراسد به دعوت پادشاه عمان به این کشور سفر نمود؛ وزارت خزانه‌داری آمریکا ناگزیر شد به مدت شش ماه تحریم معاملات اقتصادی و تجاری علیه سوریه را تعلیق کند؛ چهار سال پیش، گذرگاه مرزی نصیب بین سوریه و اردن که فعال‌ترین گذرگاه عربی عبور کالا و محصولات میان شامات و حوزه خلیج‌فارس است، بازگشایی شد؛ مقامات نظامی – امنیتی ترکیه با مقامات نظامی – امنیتی سوریه در مسکو دیدار کردند و «سام شکری» وزیر خارجه مصر از تمایل کشورهای عربی به نقش‌آفرینی در «زنجیره ژئوپلیتیکی حوزه عربی با محوریت سوریه» خبر داد. پس از سفر هیئت‌های پارلمانی عربی به دمشق، رسانه‌های مختلف از آغاز ساعت صفر بازسازی اقتصادی سوریه سخن گفتند.

البته ما می‌دانیم همان کینه شتری عربی علیه سوریه و نظام سیاسی آن هنوز پابرجاست و بسیار بعید است که رفت و آمدهای عربی به اقدامات واقعی مؤثر منجر شود؛ چرا که اساساً حتی اگر عمق دشمنی آنان را نادیده بگیریم، طبع کشورهایی که از آنان انتظار شرکت در بازسازی سوریه می‌رود، این نیست که در پروژه‌های دیربازده سرمایه‌گذاری کنند.

البته این رفت و آمدها برای مردم و دولت سوریه تأثیراتی دارد که مهم هم هستند، اما حقایق اساسی‌تری هم در این خصوص وجود دارد که بعضی رسانه‌ها از جمله مجله «اکونومیست» در هفته پیش به آن اشاره کرد.

واقعیت این است که به صف شدن کشورهای عربی و ترکیه برای بازسازی رابطه سیاسی با سوریه، از یک تغییر بنیادی خبر می‌دهد. البته منظور ما از این تغییر، تغییر در وضع روابط عربی – سوری نیست، بلکه منظور تغییر در وضعیت کلانی است که کشورهای عربی را برای دور نماندن از قافله، با عجله به سمت دمشق گسیل کرده است. واقعیت این است که در فضای تغییر نظام بین‌الملل، حرکت ایران و روسیه به سمت راهبردی کردن روابط میان خود از یک‌سو و حرکت ایران و چین برای رسیدن به روابط راهبردی از سوی دیگر، مرکز ثقل مناسبات بین‌المللی و به‌خصوص مناسبات آسیایی را در عرصه‌های مختلف تغییر می‌دهد و این برای آن دسته از کشورهای عربی که هنوز در قطب غرب دیده می‌شوند، مخاطراتی را در پی دارد. بر این اساس کشورهای عربی همزمان با تلاش برای افزایش روابط با چین و روسیه، به سمت کاهش اختلافات با ایران و نیز با سوریه آمده‌اند. از نظر آنان، مناسبات درون‌آسیایی زین‌پس در باشگاه مرکب از قدرت‌های معارض غرب در آسیا رقم می‌خورد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ترافیک دیدارهای عربی در دمشق به جای تل‌آویو، چرا؟ بیشتر بخوانید »

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟



بررسی خاطرات مرحوم آیت الله ری‌شهری نشان می دهد که برخی از اصلاح‌طلبان در کنار هاشمی و روحانی مخالف برگزاری مراسم برائت از مشرکین در مراسم حج بودند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سال‌هاست مقامات سعودی که خود را به‌عنوان خادم حرمین شریفین جا می‌زنند، در پی آن‌اند تا از فریضه حج، چهره‌ای منفعل و غیرسیاسی و حداکثر در حد و اندازه یک عبادت دسته‌جمعی ارائه کنند. این خلاف آن چیزی است که رهبر معظم انقلاب فرمودند که «حج یک کار سیاسی و عیناً تکلیف دینی است».

در این گزارش، ضمن تبیین وجوب برائت از مشرکین به  اجمال به برخی از نظرات سیاسی داخلی و خارجی مخالف با این فریضه مهم اشاره شده است:

مأموریت ویژه امیرالمؤمنین برای ابلاغ آیات سوره برائت به مشرکین

 آیات سوره برائت  در پایان سال نهم، نازل و پیامبر (ص) از سوی خداوند مأمور شد در ذی‌الحجه همان سال هنگام اجتماع مشرکان در مکه، آیات را به آنان ابلاغ کند[1]. پیامبر به همین مناسبت ابتدا ابوبکر را به سوی مردم مکه فرستاد، اما پس از آن، ایشان امام علی (ع) را فراخواندند و از ایشان خواستند به سوی ابوبکر رفته و نوشته را از او بگیرد و خود به سوی مردم مکه بروند. امام علی (ع) نیز در جُحفه به ابوبکر رسیدند و نوشته را از او گرفتند. وقتی ابوبکر نزد رسول (ص) بازگشت، حضرت به او گفتند، علت این کار پیام جبرئیل بود که از من خواست: [پیام] از جانب تو را جز خودت یا مردی از [خاندان] تو نمی‌رساند[2].

امیرالمؤمنین (ع)، در روز حج اکبر (قربان یا عرفه)، با صدای بلند آیات سوره برائت را خواندند و این‌گونه از مشرکین و منافقین برائت جستند. به گونه‌ای که این واقعه به گوش قبایل مختلف مشرکین برسد. این واقعه در تاریخ اسلام نقش تعیین کننده داشت و زمینه گسترش اسلام و عقب نشینی سرکشان را فراهم ساخت. به دنبال این هشدار هیئت‌های نمایندگی عرب (وفود) یکی پس از دیگری رهسپار مدینه شدند و با پیامبر به مذاکره پرداختند و موجودیت اسلام را باور کردند[3].

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

اعلان برائت از مشرکان از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی

مرحوم علامه طباطبایی و آیت‌الله مکارم شیرازی، در ذیل تفسیر آیات 3 و 4 سوره برائت معتقدند که برائت آمده در این آیات، برائت از مشرکین است. این برائت قرار است به منزله اتمام حجتی با مشرکین و منافقین باشد تا آسودگی و امنیت خود را از دست دهند. البته به تعبیر دیگر این اعلان برائت، پیامی برای توبه مشرکین و منافقین است و انذار از شکست حتمی آنان است[4].

امام خمینی (ره) نیز می‌فرمایند: «اعلان برائت از مشرکان از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است». ایشان معتقدند که اعلان برائت مسئله کهنه شدنی نیست، چراکه در طول تاریخ همیشه مشرکین بوده‌اند و خط آن‌ها تا پیکار پیروزی بخش ظهور ادامه خواهد یافت، ما در شرایطی قرار داریم که مشرکین از هر جهت به ما فشار می‌آورند و وضعیت مشابهی با جامعه مدنی رسول‌الله (ص) پیدا کرده‌ایم و این که اعلان برائت تنها یک امر سیاسی نیست، کما اینکه سیاست از دین جدا نیست، بلکه یک امر توحیدی است و تجدید میثاقی با خدا در مقابل دشمنان اوست[5] (صحیفه امام، ج 20، صص. 311 – 347).

نگاه رهبر معظم انقلاب درباره حج بی‌برائت

رهبر معظم انقلاب معتقدند که حج یک کار سیاسی است که عیناً یک عمل دینی به حساب می‌آید[6]. از منظر ایشان، «حجّ همراه با برائت، حجّ همراه با تفاهم با مسلمین، حجّی که مظهر «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَماءُ بَینَهُم» است[7]» در واقع از دید ایشان «جدالی که در برائت هست، جدال با شرک است، جدال با کفر است؛ این جزو اساسی‌ترین خطوط حیات اسلامی است[8]». امام خمینی (ره) نیز معتقدند که ما در اسلام حج بدون برائت نداریم و در این خصوص می‌فرمایند: «مسلّم حجِ بی روح و بی تحرک و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همهٔ مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه‌های زندگی‌شان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائهٔ تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفهٔ حج همهٔ بافته‌ها و تافته‌های خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند (صحیفه امام، ج 21، ص.78)».

نامه رهبر انقلاب به مرحوم ری‌شهری

رهبر معظم انقلاب در نامه به آقای محمد محمدی ری‌شهری، سرپرست سابق حجاج ایرانی، خاطرنشان کردند که: «حرکت تلخ و غیرمسئولانه و غیرمنطقی دولت سعودی در جلوگیری از آئین برائت حجاج محترم در مکه مکرمه (زادها الله شرفا) مایه تعجب و تأسف شد … [و] اینجانب ضمن استنکار شدید این حرکت غیر اسلامی، اعلام می‌دارم که حق ملت ایران در اقامهٔ مراسم برائت در حج محفوظ است و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد» (بیانات رهبری: 7/3/1372)[9].

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

چرا سعودی‌ها از برائت مشرکین ناراحت می‌شوند؟

سعودی‌ها بارها در اجرای مراسم برائت از مشرکین اختلال ایجاد کرده بودند و حتی در سال 1366، این مراسم را به خاک و خون کشیدند و تلاش کردند تا نظرات هم‌پیمانان و حامیان خود را اجرا کنند. حتی امیر عبدالله در مذاکره خود با هاشمی رفسنجانی که در پاکستان برگزار شده بود، اشاره کرد مگر ایرانیان قبل از انقلاب و دوران شاه مسلمان نبودند؟ آن‌ها این مراسم برائت از مشرکین را اجرا نمی‌کردند.

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

واضح است که سعودی‌ها و هم پیمانان اسرائیلی – آمریکایی‌شان نمی‌توانستند شاهد برگزاری مراسم برائت از مشرکین باشند چراکه مخاطب همه شعارها خودشان بودند. در همین خصوص شواهدی وجود دارد که همکاری سعودی و هم‌پیمانانش در به خاک و خون کشیدن مراسم حج به وضوح نشان می‌دهد که عبارت‌اند از:

1. فرمانده آلمانی، عملیات حمله به حجاج ایرانی در سال 1366

ژنرال اولریخ وِگِنِر (ulrich wegener) در سال 1929 میلادی در شهر برادن بورگ به دنیا آمد. او بیشتر فعالیتش در ارتش آلمان را تحت نظر مستقیم وزیر کشور وقت آن کشور، یعنی هانس دیترش گنشر سپری کرده است. از جمله دیگر فعالیت‌های او باید به این نکته اشاره کرد که او ارتباط تنگاتنگی با ارتش رژیم غاصب صهیونیستی در اکثر عملیات‌ها داشته است.

هدایت و فرماندهی عملیات کشتار حجاج مکه در جمعه گذشته توسط ژنرال «اولریخ وگنر» فرمانده کل سابق گروه کماندویی «گ. اس. گ.9» صورت گرفت. «اولریخ وگنر» قبلاً از مسئولان سعودی خواسته بود که نهایت خشونت ممکن به کار گرفته شود. وگنر که از شش ماه پیش در عربستان به نیروهای آن کشور آموزش‌های ویژه داده است، در هنگام کشتار مستقیماً اجرای عملیات را هدایت می‌کرد. توجیه حضوری وی، دارا بودن عنوان رسمی مشاور امنیتی شهر مکه بوده است[10].

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

2. طراحی قبلی رژیم سعودی برای جمعه خونین

به نظر می‌رسد ماجرای جمعه خونین موضوعی تصادفی نبوده است و از مدت‌ها پیش مسئولان سعودی برای اجرای آن تصمیم گرفته بودند. برای اثبات این ادعا تنها به برخی شواهد اشاره می‌شود. البته موارد بسیار دیگری نیز از این قبیل می‌توان به عنوان شاهد مثال ذکر کرد.

یک. در روز پنجم ذیحجه (1 روز پیش از واقعه)، بیمارستان‌ها و سازمان‌های بهداری اعلام کردند که هیچ مراجعه کننده ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.

دو. یک ساعت قبل از شروع راهپیمایی، درهای ورودی به بنای بزرگ مخصوص حجاج اردنی و فلسطینی بسته شد و به هیچ کس اجازه داخل یا خارج شدن از آن داده نمی‌شد.

سه. سطح بام بناهای واقع در جانب چپ راهپیمایی از کپسول‌های خالی و سنگ‌ها و آجرها و ابزار آلات از کار افتاده که در طول برخورد به سوی حجاج پرتاب شد، انباشته شده بود. برخی از صاحبان این خانه‌ها ابراز داشته بودند که این وسایل چند روز قبل از جانب حکومت سعودی به بام آنها منتقل شده بود.

چهار. تغییر آرایش پلیس که برخلاف سال‌های قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صف آرایی آنها در انتهای مسیر حرکت حجاج و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها برخلاف گذشته که فرماندهان 100 متر در جلوی گردان خود می‌ایستاده‌اند.

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

پنج. در سال‌های گذشته با توقف اتومبیل‌های سواری در مسیر راهپیمایی سعی در ایجاد موانع فیزیکی برای گسستن صفوف راه‌پیمایان داشتند اما در آن سال از توقف خودروها در طول خیابان محل برخورد نهایی منع کردند و اتومبیل‌ها را از نزدیک شدن به مسیر مسجد ملک تا تقاطع خیابان عبدالله بن زبیر باز داشتند.

شش. در سال‌های گذشته مأموران پلیس در میان راهپیماییان حاضر می‌شدند تا از انتشار جزوه‌ها پیشگیری کنند اما در آن سال هیچ‌یک از آنان داخل راهپیمایی نشدند و باتوم به دست صف آرایی کرده بودند[11].

مخالفین داخلی و خارجی برائت از مشرکین از زبان مرحوم آیت الله ری‌شهری

خاطرات مکتوب مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در پنج جلد به همت انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. جلد پنجم این کتاب تحت عنوان «خاطرات دو دهه سرپرستی حج» به مرور خاطرات ایشان در سال‌های تصدی پست سرپرستی حج پرداخته است و ایشان مسائل متعددی را بیان کردند که در ادامه به برخی از این خاطرات می پردازیم:

1. ما را از شرّ ری‌شهری نجات دهید!

مرحوم آیت‌الله ری‌شهری، اشاره فرمودند: نکته دیگری که جا دارد به آن اشاره کنم، مطلبی بود که از آقای شیخ‌الاسلام معاون وزارت امور خارجه شنیدم. ایشان برایم نقل کرد:

در جریان ملاقات آقای هاشمی رفسنجانی با امیر عبدالله [ولیعهد عربستان در آن دوران] در پاکستان، در حین صحبت‌هایی که بین طرفین جریان داشت، عبدالله تلویحاً به آقای هاشمی گفته بود کاری کنید که ما را از شرّ ری‌شهری نجات دهید!

این نکته حاکی از حساسیت بالای سعودی‌ها نسبت به حضور بنده در حج بود، زیرا می‌دیدند تقریباً تمامی برنامه‌های بعثه را که مبتنی بر نظرات مقام معظم رهبری بود، با تدابیر لازم انجام می‌دهیم. حتی دربارهٔ مراسم برائت نیز آنها با تمام تلاش‌ها و تدابیر خود، نتوانسته بودند مانع از برگزاری آن شوند و انجام این مراسم به شکل خاص خود در حال تبدیل شدن به یک روال بود (خاطره‌ها، ج 5، ص.411).

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟

2. تلاش رفسنجانی برای برگزاری صوری مراسم برائت از مشرکان

در دیدار رفسنجانی و امیر عبدالله ولی وقت عهد سعودی، عبدالله، از مراسم برائت از مشرکان و آقای ری‌شهری انتقاد می‌کند و اشاره می‌کند که: «[آقای هاشمی] فردی را [در سمت رئیس مجموعه حجاج] بگذارید که تحت امر شما باشد».

آقای هاشمی بارها به عبدالله می‌گوید نگران نباشید و نهایتاً اظهار می‌کند که: «ما قبول می‌کنیم. شما با من قرار بگذارید. در همان بعثه که بلندگو نداشته باشد، بدون اعلام. ما می‌گوییم همان‌هایی که در بعثه هستند، مثلاً می‌گوییم یک ساعت یا نیم ساعت، فقط دعایی بخوانند و بیایند بیرون. خبرش هم به هیچ روزنامه‌ای در عربستان ندهند. در ایران پخش می‌شود که در بعثه تعدادی جمع شدند و مراسم …» و عبدالله نیز در جواب می‌گوید: «… نیازی به بلندگو ندارد. خدا صدای مورچه را هم می‌شنود» (خاطره‌ها، ج 5، صص.411-412).

3. برخی می‌خواهند شما نباشید

در 18 مرداد 1373 با مقام معظم رهبری دیدار کردم که طی آن دیدار مسائل مختلفی مطرح شد. ایشان در مورد حج فرمودند: «برخی می‌خواهند شما نباشید، اما من نپذیرفتم.»

البته ایشان به نام کسانی که چنین درخواستی را مطرح کرده بودند، تصریح نکردند، اما برداشت خود من این بود که هماهنگ نبودن اینجانب با سیاست‌های دولت در مورد مراسم برائت، موجب طرح چنین درخواستی شده است (خاطره‌ها، ج 5، ص.364).

4. مخالفت موسوی خوئینی‌ها با مراسم برائت از مشرکان و تأکید رهبری بر انجام عزتمندانه آن

مرحوم ری‌شهری در بخشی از خاطرات خود پس از تصدی پست سرپرستی حج، در خصوص جلسه خود با رهبر معظم انقلاب درباره برائت از مشرکین اشاره می‌کند و عنوان می‌کند: نظر ایشان (رهبر معظم انقلاب) را درباره مراسم برائت جویا شدم و ضمناً نظر آقای موسوی خوئینی‌ها را مبنی بر عدم امکان برگزاریِ حج مطابق نظر حضرت امام و اینکه چه بسا مقام معظم رهبری اصراری بر برگزاری مراسم برائت با آن قوت نداشته باشند، به عرض رساندم. ایشان در پاسخ بر برگزاری عزتمندانه مراسم برائت مطابق با دیدگاه حضرت امام و ضرورت تلاش حداکثری مسئولان بعثه برای عملی شدن این مسئله تأکید کردند (خاطره‌ها، ج 5، ص.84).

5. مخالفت روحانی و هاشمی رفسنجانی با مراسم برائت از مشرکین

پس از تنش‌هایی که طرف عربستانی برای زائرین ایرانی ایجاد شده بود، مقرر شد جلسه شورای عالی امنیت ملی در خصوص کیفیت برگزاری مراسم برائت از مشرکین تصمیم‌گیری نماید. مرحوم ری‌شهری در خاطرات خود از مخالفت‌هایی که با برگزاری مراسم برائت از مشرکین وجود داشت، یاد کرده است. در بخشی از این خاطرات آمده است:

آقای حسن روحانی هم با اشاره به فشارهای داخلی و خارجی بر دولت عربستان، اجازه ندادن به زائران ایرانی برای برگزاری مراسم برائت به‌صورت دلخواه را مرتبط با این موضوع دانست و تأکید کرد که تظاهرات ما در آنجا تأثیر منفی دارد و نتیجه مورد انتظار را در پی نخواهد داشت. این صحبت‌ها نشان می‌داد که ایشان هم مثل آقای هاشمی رفسنجانی با اصل مسئله برائت موافقت ندارد (خاطره‌ها، ج 5، ص.307).

ادامه برائت از مشرکین بعد از جمعه خونین

مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سال‌های 1367 تا 1369 و علی‌رغم تضییقات و تحریم‌ها، از 1370 هجری شمسی مجدداً، در مکه انجام شد؛ در 1370 در روز ششم ذیحجه 1411، در مقابل بعثه مقام معظم رهبری؛ در سال 1371 برابر با ششم ذیحجه 1412 در اطراف بعثه رهبر معظم انقلاب و از سال 1372 به بعد، به‌رغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت، به علت تضییقات و اجتناب از خون‌ریزی، در منی و عرفات همه ساله در زیر چادرها برگزار شده است[12].

انتهای پیام/ 

[1]. دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ ش، ج ۸، ص ۲۰۹؛ نگاه کنید به: ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج ۵، ص ۳۶ ـ ۳۷.

[2]. ابن حنبل، مسند، ۱۴۲۱ ق، ج ۲، ص ۴۲۷؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۷۰۳، ح ۱۲۰۳؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ ق، ج ۴۲، ص ۳۴۸، ح ۸۹۲۹؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج ۱، ص ۱۶۸؛ مفید، الامالی، قم، ص ۵۶.

[3]. http://ensani.ir/fa/article/86089/

[4]. https://iqna.ir/00G3H7

[5]. منبع: صحیفه امام؛ ج 20، ص: 311 – 347

[6]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42974

[7]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40145

[8]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23963

[9]. https://www.leader.ir/fa/content/856

[10]. https://www.yjc.news/00JFpm

[11]. https://www.yjc.news/fa/news/4589102

[12]. https://noo.rs/6M6VP

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا هاشمی و روحانی مخالف اجرای مراسم برائت از مشرکین بودند؟ بیشتر بخوانید »

رئیس رژیم صهیونیستی با پادشاه اردن گفتگو کرد

رئیس رژیم صهیونیستی با پادشاه اردن گفتگو کرد



همزمان با پایان ماه رمضان، «هرتزوگ»، رئیس رژیم صهیونیستی با پادشاه اردن گفتگو کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از جورزالیم پست؛ دفتر «هرتزوگ»، رئیس رژیم صهیونیستی در بیانیه‌ای اعلام کرد که او دوشنبه شب با «ملک عبدالله دوم»، پادشاه اردن که هم اکنون در سفر به ایالات متحده یه سر می‌برد، گفتگو کرده است.

در حالی که رژیم صهیونیستی در طول ماه مبارک رمضان سخت‌ترین محدودیت‌ها را علیه فلسطینی‌ها اعمال کرده بود، اما اکنون دفتر رئیس رژیم صهیونیستی گفته است که در گفتگوی تلفنی هرتزوگ با پادشاه اردن، او عید فطر را به ملک عبدالله و مردم اردن تبریک گفته است.

جزئیات بیشتری از این گفتگو منتشر نشده اما به نظر می‌رسد برقراری این گفتگوی تلفنی بیشتر مرتبط با پایان ماه رمضان بوده است.

در سراسر ماه مبارک رمضان، رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا با ایجاد محدودیت‌ها و موانع متعدد و مختلف از حضور گسترده فلسطینی‌ها در مسجدالاقصی جلوگیری کند و در چند نوبت پیاپی نظامیان صهیونیستی به شکل فجیع و غیرانسانی با نمازگزاران فلسطینی در مسجدالاقصی درگیر شدند، هرچند این محدودیت نتوانست از حضور فلسطینی‌ها در مسجدالاقصی بکاهد و در مراسم شب قدر امسال ۲۵۰ هزار فلسطینی در مسجدالاقصی حضور یافتند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رئیس رژیم صهیونیستی با پادشاه اردن گفتگو کرد بیشتر بخوانید »