ریشه مشکلات بشر، بی تقوایی و فاصله گرفتن از دستورات الهی است
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
ریشه مشکلات بشر، بی تقوایی و فاصله گرفتن از دستورات الهی است بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
ریشه مشکلات بشر، بی تقوایی و فاصله گرفتن از دستورات الهی است بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، ۱۱۵ سال از اولین اکتشاف نفتی ایران در مسجد سلیمان میگذرد، پنجم خرداد سالروز اکتشاف نفت در ایران و مسجد سلیمان که چند سالی است به نام روز مسجد سلیمان نامیده شده که در استان خوزستان و در جنوبغربی ایران قرار دارد. این میدان در سال ۱۳۰۶ کشف شد و هماکنون بهعنوان نخستین و قدیمیترین میدان نفتی در خاورمیانه شناخته میشود. اما دولت مردان هیچ ارزش آن را نمیدانستند، تا اینکه دکتر محمد مصدق بزرگمرد تاریج سیاسی و اقتصادی ایران حرکت بزرگی را در کشور آغاز کرد که سنگ بنای تفکر اقتصاد «بدون نفت» بود. وی در شهریورماه ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت، بار دیگر به مجلس راه یافت. شرایط بین المللی در این دوره، به نحوی بود که کشورهای مختلف به ویژه روسیه، انگلیس و آمریکا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهره برداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روسها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکاییها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.
مصدق که رهبری گروهی متشکل از ۱۶ تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجیها گفت: «به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد چرا که این دور باطل تمامی نخواهد داشت.»
او در دوارن مبارزات خود برای ملی کردن صنعت نفت، بارها بر این نکته تاکید داشت که ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره و بهره برداری کنند. دکتر مصدق برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، قانونی را در این دوره مجلس به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند، منع میشد.
ملی شدن صنعت نفت در شرایطی شکل گرفت که ایران بزرگترین تولیدکننده نفت خام خاورمیانه بود و پس از آمریکا، ونزوئلا و شوروی سابق؛ چهارمین تولیدکننده معتبر نفت خام دنیا به شمار میآمد. در آن دوران، کل تولید نفت خام ایران، ۳۲ میلیون تن در سال معادل بیش از یک سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه ۹۰ میلیون تن در سال بود. ضمن آنکه ایران حجم عظیمی از نفت خام مورد نساز اروپای غربی را تأمین میکرد که نزدیک به ۹۰ درصد میشد.
البته به دنبال تلاشهای دکتر مصدق برای نجات سرمایههای کشور از دست بیگانگان، دربار پهلوی اجازه نداد حضور در مجلس را به او نداد در این دوره هدف عوامل وابسته به انگلیس این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغهای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. اما بر اثر فشار افکار عمومی مقصود انگلیسیها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به سر رسید.
در این زمان بود که نا رضایتی انگلیسیها برای برهم زدن این حق خواهی ملت ایران بالا گرفت، شرکت نفت انگلیس که به دلیل تاراج منابع نفتی ایران، دارای سرمایه عظیمی شده بود منافع خود را در خطر میدید. شاید برای همین است که گسترش فعالیتهای سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت میکرد.
در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، مصدق در دور دوم انتخابات، به مجلس راه یافت و در این دوره طرح “ملی شدن صنعت نفت” به رهبری وی در مجلس تصویب شد. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد.
کمیسیون نفت، کمیسیونی بود که در اول تیرماه ۱۳۲۹ در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشائیان) تشکیل شد. همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را در اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه داد.
سرانجام با تلاشهای دکتر مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی مطرح و در روز ۲۹ اسفندماه همان سال به تصویب رسید.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
نفت، ماده سیاه و بد بویی که ملی شد بیشتر بخوانید »
چگونه ممکن است یک چلوکبابی در تاریخ معاصر ایران مهم شود؟ باید «چلوکبابی شمشیری» باشد و صاحبش هم آدمی در حد و اندازه «محمدحسن شمشیری» باشد؛ مردی که به «قهرمان قرضه ملی» مشهور است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «محمدحسن شمشیری» سال ۱۲۷۳ شمسی به دنیا آمد و نامخانوادگیاش از آنجا آمده که اجدادش از شمشیرسازان مشهور اصفهان بودند. البته بعدها آمده بودند تهران و زده بودند در کار قهوهخانهداری و در این حرفه هم مشهور شده بودند. پدربزرگ محمد حسن یکی از نمایندگان صنف قهوهخانهداران در دوره مشروطه بود، خودش هم در کودکی شاگرد قهوهچی بود و بعد برای خودش قهوهخانه باز کرد اما از حوالی سال ۱۳۲۰ شمسی زد در کار چلوکباب که آنروزها غذایی بازاری و پرطرفدار بود و یک مغازه در سبزه میدان تهران باز کرد و شد «حاجی شمشیری».
از همانموقع بود که خودش را نشان داد و به حُسنخلق مشهور شد و رفتارش اینطوری بود: «خود حاج محمدحسن سیخ کباب دستشان میگرفتند و درون بشقاب آنهایی میگذاشتند که غذایشان تمام شده بود. حتی کبابهای کوچکی هم داشتند که وقتی شاگرد مغازهای برای بردن غذای صاحبکارش میآمد، در نان میپیچید و به وی میداد…
یکی از دلایل موفقیت حاجی شمشیری حُسنخلق و خوشرفتاری او با طبقات مختلف مردم بود و هرگز طبقات محروم و مردم فقیر جامعه را فراموش نمیکرد. علاوهبر آن رفتار او با زیردستان و کارکنان خودش نیز بسیار خوب بود بهطوریکه برای کارکنان خود خانه خریده و دستمزد خوبی به آنها میپرداخت. در نتیجه این رفتارها، کارکنان او نیز از جان و دل برایش کار میکردند و حافظ منافع و مطیع دستورات او بودند. شمشیری حتی در میان همصنفان خودش و همینطور در بین سایر کسبه بازار تهران محبوب بود و به امانتداری و انصاف شهرت داشت».

مغازه مشهور، مشتریان مشهور
حاج محمدحسن کارش را بلد بود و درست انجام میداد و غذای خوب، دست مشتری میداد و رمز کارش هم اینکه: «مردی فوقالعاده پُرکار بود و با سستی و کاهلی سخت مخالفت بود و چون مردی به تمام معنا خودساخته و آزاده و آزادمنش و راستگو بود خیلی زود پیشرفت کرد…
آشنایان برنجکار شمشیری از گیلان، برنج دُمسیاه درجه یک و دامداران دوست او از ملایر و همدان گوشت کبابی اعلاء و مرغوب را مرتب به چلوکبابی وی واقع در سبزه میدان میرساندند و تهیه چلوکباب بسیار مطبوع با نهایت دقت و سلیقه از این محصولات و رضایت کارکنان و مشتریان، چلوکبابی شمشیری را در تهران بینظیر و بیرقیب ساخت بهطوریکه هر ظهر و شام با وجود سالن بزرگ این رستوران، مشتریان بسیاری ناگزیر بودند برای خوردن چلوکباب مدتی به انتظار بایستند».
نتیجه این نوع کاسبی هم اینکه مغازهاش مشهورتر از مشهور شد؛ «دیری نپایید که بر اثر مرغوبیت چلوکبابی که شمشیری به مردم میداد مغازه او در سرتاسر تهران شهرت پیدا کرد و مشتریان زیادی یافت. بهطوریکه نه فقط طبقات مختلف مردم بلکه بسیاری از رجال و شخصیتهای مشهور، مشتریان ثابت او شده و بهطور دائم برای صرف چلوکباب به سالن شمشیری میآمدند.»
مغازه وی همهجور مشتری داشت و یک مشتری ویژه هم داشت؛ «روزهای جمعه سبزه میدان پاتوق افراد مشهور و بازیگرهای رادیو بود که از میدان ارگ و رادیو به اینجا میآمدند. جهانپهلوان تختی هم به این چلوکبابی می آمد و از دوستان نزدیک حاجی شمشیری بود؛ تا جایی که حتی پیکر تختی را در مقبره خانوادگی ایشان دفن کردند».

خرید اوراق قرضه ملی با چلوکباب ۲ ریالی
چلوکبابی شمشیری همینطوری هم پُرآوازه بود تا اینکه چرخ زمانه رسید به اواخر دهه ۲۰ شمسی و موقع ملیشدن صنعت نفت ایران بود و حاجی شمشیری طرفدار دوآتشه ملیگراها بود و چلوکبابیاش شد پاتوق طرفداران صنعت نفت ایران و مخالفان دربار و سلطنت پهلوی.
از سال ۱۳۲۹ شمسی درخواستها برای ملیشدن صنعت نفت در جامعه و در مجلس بالا گرفت و بالاخره ۲۹ اسفند قانون ملیشدن صنعت نفت ایران تصویب شد. در سال ۱۳۳۰ مصدق نخستوزیر شد و طرفداران ملیشدن صنعت نفت قدرت را به دست گرفتند و حاجی شمشیری هم تکیهگاه ملیگراها بود در بازار و نماینده غیررسمی بازاریها بود در دولت مصدق و نزد مصدق.

معلوم است در آن روزها که میخواستند دست انگلیس را از نفت ایران کوتاه کنند انگلیس و رفقایش هم آرام ننشستند و نفت ایران را تحریم کردند و دولت مصدق برای آنکه اقتصاد ایران فرونپاشد دست به دامان مردم شد و اوراق قرضه ملی منتشر کرد و حاجی شمشیری هم این کار را کرد: «وی بزرگترین و عمدهترین خریدار اوراق قرضه بود. بهطوریکه مبلغ ۳۰۰ هزارتومان برای خرید قرضه ملی پرداخت. برخی منابع، رقم خریداری شده قرضه ملی توسط حاجی شمشیری را ۵۰۰ هزار تومان برآورده کردهاند. آن هم در روزگاری که هر سیخ کباب ۲ ریال بود».
حاجی شمشیری هرچقدر توانست اوراق قرضه ملی خرید و دیگران را هم به این کار تشویق کرد تا جایی که به او لقب «قهرمان قرضه ملی» دادند. جالب اینکه حاجی شمشیری را انگلیسیها هم میشناختند و در گزارشهای مأموران شرکت نفت انگلیس در ایران درباره وی بسیار نوشته شده است ازجمله اینکه: «تاکنون هرگونه اقدامی که برای جلوگیری از کمک شمشیری به ملیشدن صنعت نفت به عمل آمده، نتیجه نداده و او برای یاریرساندن به مصدق و یارانش همواره راسخ است».

بعدها چه کرد؟
حاجی شمشیری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت مصدق، دستگیر و محاکمه شد و تبعید شد به جزیره خارک. البته پس از چند ماه بازگشت و دوباره چلوکبابیاش را باز کرد و اینطوری زندگی کرد: «تمام ثروتش را وقف رفع حوائج مردم گرفتار کشور کرد. برای آزادی بسیاری از زندانیان سیاسی وثیقه ملکی فراهم کرد، هزینه تحصیل تعدادی از دانشجویان بیبضاعت را تأمین کرد، برای شخصیتهای متوفی که ملی و سالم و خوشنام بودند با هزینه خودش مجلس ترحیم برگزار کرد و بنای یادبود ساخت و مبلغ ۳۰۰ هزار تومان نیز صرف احداث ساختمان جدید در بیمارستان نجمیه تهران کرد.
در مجموع یکسوم داراییاش را وقف امور خیریه کرد. تعداد زیادی از دانشجویان را هم برای تحصیل به خارج فرستاد و عدهای از آنها پزشک شدند و بازگشتند».
حاجی شمشیری بعد از عمری که با عزت گذراند در سال ۱۳۴۰ شمسی درگذشت و در ابنبابویه شهرری آرام گرفت؛ خودش یکدانه بود ولی شهرت نامش موجب شد تا چند دهه بعد، چلوکبابی شمشیری در شهرهای بزرگ ایران زیاد باشد؛ به یادش یا فقط اشارهای به شهرت و نیکنامیاش.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
نقش یک چلوکبابی در ملیشدن صنعت نفت! بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، پس از شهریور ۱۳۲۰ و در مقاطعی که حوادث سیاسی – اجتماعی کشور با ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا (ع) تقارن مییافت عزاداریها کاملاً رنگ و بوی سیاسی، ضداستعماری و ظلمستیزی به خود گرفته و این فضا به راهبردی برای نیروهای مذهبی در تبیین خواستهها و نظرات سیاسی – اجتماعیشان در کشور بدل میشد. این موضوع در جریان فعالیت و اقدامات جمعیت فدائیان اسلام و شخص شهید نواب صفوی و همچنین در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت کاملاً محسوس است.
یک ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، محرم فرا رسید و فضای مراسمات عزاداری متاثر از کودتا بود. از این رو نوشتار حاضر به بررسی فضای سیاسی اجتماعی محرم در ۱۳۳۲ شمسی میپردازد.
فدائیان اسلام و محرم ۱۳۳۲
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، جمعیت فدائیان اسلام درصدد برآمد که از منابر و مجالس عزاداری ماه محرم، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. بیشک، استفاده از این مجالس با توجه به اوضاع خفقانی که رژیم پس از کودتا به وجود آورده بود، کمک شایانی به ادامه مبارزات علیه رژیم میکرد.
اصغر عمری در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در مسجد شاه (مسجد امام) پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین میگوید: «در عاشورای پس از ۲۸ مرداد، فدائیان اسلام از این فرصت استفاده کردند که در مسجد شاه آن زمان، سخنرانی داشته باشند. دسته سینهزنها به مسجد میآمدند. شهید نواب صفوی از این موقعیت استفاده کرد و اظهار داشت: حالا که این جمعیتها به مسجد میآیند ما آنجا یک سخنرانی برگزار میکنیم و این کار را هم کرد. من در آنجا محافظ منبر و بلندگو بودم. مسجد و جمعیت و آدمها را از بالا خوب میدیدم و به آنان اشراف داشتم.
در قدیم رسم بود که روز عاشورا در تمام شبستانهای مسجد، گروهها و دستههای گوناگون جلساتی داشتند، عزاداری میکردند و سینه میزدند از جمله در شبستان شمالشرقی مسجد. گروهی عزاداری میکردند و سخنرانِ آنجا فردی به نام «شیخ باقر نهاوندی» بود که بر منبر رفته بود. دستهها وارد مسجد میشدند و مسجد مملو از جمعیت شد. در آن زمان حکومت نظامی برقرار بود و سربازان مسلح میان مردم حضور داشتند. شهید «سید عبدالحسین واحدی» بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد. او میگفت که ما خیال داریم با ظلم حاکمان و ستم ستمگران مبارزه کنیم. کسانی که موافق هستند و میخواهند با ما بیعت کنند، دستهای خود را روی سرشان بگذارند. تمام مردم دستهای خود را روی سرشان گذاشتند. وی پس از بیعت گرفتن، شروع به سخنرانی کرد و به دولت اولتیماتوم داد که ما این برنامهها را داریم.»
«محمدمهدی عبدخدایی» در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در محرم بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین میگوید: «ماه محرم و صفر بود و مرسوم بود که تمام دستههای مذهبی به بازار میآمدند. از بازار وارد میشدند و از مسجد امام خارج میشدند. روز عاشورای آن سال شهید سید عبدالحسین واحدی در مسجد امام سخنرانی کرد. در حین سخنرانی او، شهید نواب صفوی با حدود ۳۰۰ نفر از جوانهای دولاب پابرهنه از دولاب وارد مسجد شدند. نواب صفوی صبح تا ظهر روزهای عاشورا از دولاب تا مسجد امام با پای برهنه طی میکرد.
در این سخنرانی، «واحدی» زاهدی (نخستوزیر) را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای زاهدی این مسجد همان مسجدی است که در آن رزمآرا به جهنم رفت. اگر خلاف نظر مردم ایران گامی بردارید به سرنوشت رزمآرا دچار خواهید شد. از میان فدائیان اسلام شهید سید عبدالحسین واحدی بیشتر از دیگران منبر داشت و سخنرانیهای تندی علیه رژیم ایراد میکرد. در ۱۰ روز محرم در مسجد شاه (امام) مجالس روضهخوانی برگزار میشد و شهید واحدی در این ۱۰ شب بر منبر میرفت و هر شب در آن مجالس، به شاه حمله میکرد و میگفت: محمدرضا، اعلیحضرت و شاه نبود بلکه «پسرک پهلوی» بود. در آن زمان هیچکس جرأت نمیکرد اینگونه حرف بزند.»
در محرم ۱۳۳۲ در گزارشهایی که از طرف شهربانی به وزارت کشور ارائه شده بود، در مورد فعالیتهای جمعیت فدائیان اسلام چنین نوشته شده بود: «فدائیان اسلام در مسجد جامع واقع در بازار به مدت ۱۰ شب از اول ماه محرم، مجالس روضهخوانی تشکیل دادهاند. نواب صفوی و سید عبدالحسین واحدی و عدهای دیگر از سران جمعیت فدائیان اسلام در مجالس مذکور شرکت کردهاند و سخنرانی میکنند. طبق اطلاع حاصله فدائیان اسلام فعالیت خود را با تشکیل مجالس عزاداری در مسجد بابالحوائج آغاز کردهاند و اعضای مؤثر جمعیت فدائیان اسلام در آن حضور یافتهاند.»
جلسات آیتالله کاشانی در محرم ۱۳۳۲
منزل آیتالله کاشانی نیز در محرم و در مجالس عزاداری، محلی برای انتقاد علیه رژیم و مبارزه با آن بود. در یکی از مجالس عزاداری حسینی در منزل آیتالله کاشانی در محرم ۱۳۳۲ که عدهای از نمایندگان مجلس شورای ملی، رئیس شهربانی کل کشور، قضات بازنشسته دادگستری، کسبه و اصناف بازار و افراد مجمع معلمان مجاهد شرکت داشتند، «شیخ ابوالفضل» به منبر رفته و درباره نهضت حسینی شرحی مفصل بیان کرده و اشخاصی را که در این نهضت پایداری کرده و یا منحرف شدهاند را با هم مقایسه کرد و ضمن تمجید از کاشانی، از اعمال خلاف قانون رژیم انتقاد کرد.
همچنین در ایام عزاداری ماه محرم ۱۳۳۲ ش، تهران شاهد برپایی تظاهرات بزرگی بود. در ۲۲ شهریور ۱۳۳۲ ش (چهارم محرم) یعنی ۲۵ روز پس از کودتای ۲۸ مرداد، مردم در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامدارانِ کودتا، تظاهراتی را سازماندهی کردند. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزهمیدان کشیده شد. در ۲۵ شهریور (هفتم محرم) همان سال نیز تظاهرات گستردهتری در تهران برپا شد که توسط مأموران رژیم سرکوب شد اما این سرکوب، مانع از اعتراضهای خودجوش مردم نشد به طوری که صبح روز عاشورا مردم ضمن عزاداری برای امام حسین (ع)، پلاکاردهایی در اعتراض به حاکمیت پهلوی دوم در دست داشتند.
عزاداری پس از کودتای ۲۸ مرداد
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم پهلوی قصد داشت مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد. بنابراین رژیم با اقداماتی نظیر شرکت شاه و سران مملکتی در مراسم عزاداری میخواست وانمود کند که شاه و مسئولین پایبند شعائر مذهبی هستند. در این دوره شاه در کاخ گلستان مراسم عزاداری برپا میکرد.
سپهبد تیمور بختیار (رئیس ساواک) برنامههای خاصی برای حضور در مجالس سوگواری داشت و بسیاری از سران مملکتی شبهای محرم را تا دیروقت در تکایا و مساجد به سر میبردند. این روش مادامی که رژیم پهلوی از طرف مجالس عاشورایی احساس خطر نمیکرد و حضور مردم را در عزاداری محرم تهدیدی برای حکومت خود نمیدانست ادامه پیدا کرد.
اما فدائیان اسلام هنگامی که زندانی میشدند نیز دست از مبارزه نمیکشیدند و از ایام محرم و صفر استفاده میکردند و به سخنرانی برای زندانیان میپرداختند. محمدمهدی عبدخدایی در خاطرات خود در این باره چنین میگوید: «محرم سال ۳۴ در زندان بودم. شبها زندانیها جلسه بحثهای عقیدتی میگذاشتند. در نتیجه این بحثها اندک اندک گرایشات مذهبی به خود میگرفتند. در ماه محرم برای اولین بار زندانیان سیاسی سه شب برای امام حسین (ع) روضه گذاشتند و من سخنران عزاداری آنها بودم.
در زندان، زندانیان تودهای (حزب توده) نیز بودند و من در این سه شب از چند کتاب برای زندانیان صحبت کردم. کتابهایی که برای این منظور مطالعه کردم، اینها بود: «فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبائی، «پس از کمونیست حکومت حق و عدالت» دکتر عبدالحسین کافی و «ماتریالیسم یا منشأ فساد» نوشته مرحوم حاج سراج انصاری. صحبتهای من در این شبها به گونهای بود که تودهایها نمیتوانستند به آن اعتراض کنند.»
اما با وجود این شرایط تمامی مجالس سوگواری ایام محرم در این دوره نیز تحت نظارت شدید سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) قرار داشته و کوچکترین حرف و حدیثی که بوی اعتراض از آن به مشام میرسید، بلافاصله گزارش میشد. این شیوه مذهبی رژیم تا اوایل دهه ۴۰ ادامه داشت اما با علنی شدن مخالفتهای امام خمینی با سیاستهای ضداسلامی محمدرضا پهلوی که بیشتر بر اساس استفاده از ظرفیتهای ماههای محرم و صفر در جامعه انتشار مییافت باعث تغییر در سیاستهای مذهبی رژیم شد.
بدین ترتیب رژیم پهلوی دیگر نمیتوانست نسبت به فرارسیدن ماه محرم بیتفاوت باشد و تصور کند که مراسم ایام عاشورا تنها به سوگواری و سینهزنی محدود خواهد شد. اسدالله عسگر اولادی درباره عزاداری سیدالشهدا (ع) پس از کودتای ۲۸ مرداد میگوید: «پس از جنگ [شهریور ۱۳۲۰ و رفتن رضاخان] محیط آرامتر شد و مجدداً عزاداری محرم شروع شد ولی به شکل خیلی کمرنگ.
به تدریج بعد از سال ۱۳۳۲ باز محرم در تنگنا قرار گرفت و چند سالی بعد از کودتایی که شد محرم در تنگنا قرار گرفت. از سال ۱۳۳۷ – ۱۳۳۸ محرم شروع به شکوفا شدن بود یعنی همان زمانی که حضرت امام هنوز به صورت مرجعیت رسمی نبود اما یکی از فقهای برجسته کشور شده بود.»
پینوشت: برگرفته از کتاب «نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ 118
رنگ و بوی ضد استکباری عزاداریهای ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بیشتر بخوانید »