منافقین

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲



حمله پلیس ضدتروریست فرانسه در 27 خرداد 1382 مصادف با 17 ژوئن 2003 به تعداد زیادی از پایگاه‌های سازمان و دستگیری مریم رجوی و 165 تن از کادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: حضور پلیس آلبانی در مقر منافقین در آن کشور مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما این اولین باری نبود که منافقین در سالگرد ۳۰ خرداد با چنین اقداماتی مواجه می‌شوند. در اواخر خرداد ۱۳۸۲ اعضای ارشد منافقین که پس از حمله امریکا به عراق غافلگیر شده و به فرانسه گریخته بودند توسط پلیس فرانسه بازداشت شدند. دستگیری مریم رجوی نفر دوم رهبری سازمان در این ماجرا به خبر اصلی رسانه‌های جهان تبدیل شده بود.

سید حجت سید اسماعیلی از اعضای سابق شورای رهبری سازمان در خاطرات خود در این رابطه می‌نویسد: حمله پلیس ضد تروریست فرانسه در ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ مصادف با ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ به تعداد زیادی از پایگاه‌های سازمان و دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از کادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد.

انعکاس این واقعه خیلی سریع بود. در همین رابطه روزنامه «نیویورک تایمز» انگیزه دولت فرانسه از این اقدام را «جلوگیری از انتقال کانون سیاسی ـ عملیاتی سازمان مجاهدین خلق از عراق به فرانسه» عنوان کرد.

پی‌یر دوبوسکه مسؤول سازمان اطلاعاتی فرانسه، در مصاحبه با روزنامه مزبور اظهار داشت: سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه از پاییز گذشته و پس از [آغاز] جنگ عراق، متوجه ورود شمار زیادی از سربازان آن به فرانسه شدند… مجاهدین [خلق] یک کارخانه تولید رنگ را در شهر «سنت کوئن لامون» اجاره کردند و ضمن راه‌اندازی یک استودیوی تلویزیونی و نصب بشقاب‌های ماهواره‌ای، در حال تبدیل کردن آن به یک مرکز ارتباطات هستند…

مجاهدین برای حمله به سفارتخانه‌های ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور ۲۵ نفر از اعضای سابق خود برنامه‌ریزی کرده بودند… این [سازمان] به هیچ‌وجه یک جنبش سیاسی و یک جنبش دموکراتیک و سیاسی نبوده و نیست.

این گروه خود را برای احیای دموکراسی در ایران آماده نمی‌کند. این‌ها گروهی کاملاً‌ افراط‌گرا هستند. فرقه‌ای تندرو، فاقد هرگونه نظام دموکراتیک؛ فرقه کیش شخصیت در پیروی از رهبر(خودکامه).

سردرگمی سازمانی فرقه رجوی

ماجرای دستگیری مریم رجوی، در شرایطی اتفاق می‌افتاد که هنوز تب ضربه مهلک سقوط صدام از جان مجاهدین فروکش نکرده بود. این شوک آن قدر قوی بود که سران سازمان و به ویژه مسعود رجوی را سراسیمه کرده و به عکس‌العمل واداشت.

نامعلوم بودن تصمیم و حکم دادگاه فرانسه، احتمال استرداد مریم رجوی و برخی دیگر از کادرهای دستگیر شده به ایران، و از همه مهمتر به هم ریختن تمهیدات و تدارکاتِ به دقت طراحی شده، سازمان را به این اندیشه واداشت که واکنشی متناسب با ماهیت فرقه‌ای خود بروز دهد تا بتواند مانع از اقدامات بعدی فرانسه که سازمان آن را خیلی سخت‌گیرانه‌تر از وضعیت فعلی ارزیابی می‌کرد، نشان دهد.

واقعیت امر این است که سازمان همیشه تلاش کرده بود برای پیشبرد اهداف سازمانی و برای بدست آوردن حمایت‌های بین‌المللی، چهره‌ای انسانی و دموکراتیک و آزادیخواهانه از خود در عرصه جهانی نشان دهد ولی این بار در شرایطی قرار گرفته بود که مجبور بود برای رهایی مریم رجوی و دیگر دستگیرشدگان کاری در خور شأن سازمان که نشات گرفته از همان ماهیت فرقه‌ای تشکیلات رجوی است از خود نشان دهد.

به دنبال این واقعه سازمان مستمراً تهدید می‌کرد که صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به توطئه‌های مشترکش با ایران … پایان ندهد، مصمم‌اند که خود را به آتش بکشند.

ولی این واقعه بر خلاف ارزیابی‌های رجوی، سازمان را در عرصه سیاسی و در سطح بین‌المللی به طور جد با چالش‌های جدی‌تری روبرو کرد.

این چالش حاصل تقابل شاخص‌های مدنی و دمکراتیک در غرب با روح آنارشیسم اجتماعی و آوانتوریسم لجام گسیخته حاکم بر مجاهدین خلق بود که در پوشش آرمانگرایی تلاش می‌کردند با همسان‌سازی و جعل خود با اصیل‌ترین بخش مقاومت ضد فاشیستی اروپا برای خود وزن و قدی همانند بسازند.

خودسوزی اعضا؛ دستوری تشکیلاتی

دستگیری مریم رجوی و پیامدهای آن حداقل برای دولت‌ها و افکار عمومی اروپا این امکان را فراهم آورد تا ماورای چهره به ظاهر دمکراتیک این تشکیلات را رویت کنند. این واکنش سخت، متاثرکننده و ارتجاعی در واقع پاسخ حداقلی مجاهدین خلق به صورت مسئله ساده‌ای بود که با هر فرضی امکان تصحیح آن متصور بود.

مجاهدین خلق در واکنش به دستگیری مریم رجوی و شماری از اعضای بلندپایه این سازمان که بر اساس مدارک مستند ناگزیر به کشف و پیگیری موارد اتهامی از جمله پول‌شویی و در دستور کار قرار دادن حذف فیزیکی بخشی از اعضای جداشده خود بود، بر اساس یک دستور تشکیلاتی شماری از اعضای خود در اروپا را وادار به خودسوزی نمود. هدف سازمان از این اقدام تحت فشار گذاشتن فرانسه و ناگزیر کردن به آزادی افراد دستگیر شده و مشخصاً مریم رجوی بود. در پی این اقدام سازمان‌یافته تشکیلاتی در سراسر اروپا ده‌ها تن از اعضای مجاهدین خلق در مقابل چشمان بهت‌زده شهروندان اقدام به خودسوزی نمودند. حاصل این شانتاژ روانی به تایید سازمان دو قربانی به نام‌های ندا حسنی و صدیقه مجاوری بودند. ضمنا در این واقعه فردی بنام محمد ثانی از مسئولین مجاهدین نیز زخمی شد.

این اقدام که محصول تنظیم رابطه مناسبات درون تشکیلاتی و ساختاری است می‌تواند رویکرد به خشونت را در اشکال مختلف و از جمله خودزنی به عنوان وجهی پنهان از گرایش ایدئولوژیک به این راهکار را مورد بازنگری و نتیجه‌گیری تئوریک قرار بدهد. پدیده خشونت همواره در سازمان مجاهدین خلق به تناسب شرایط مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. فقط اشکال آن متفاوت بوده، اما نتایج حاصل از آن در راستای یک هدف کلان به تأثیرات مورد نظر مجاهدین خلق منجر شده است.

فشار ناشی از این واقعه بر دولت مردان سیاسی و افکار عمومی آن به حدی بود که همه معیارها و قوانین جاری در فرانسه را تحت‌الشعاع قرار داد و دادگاه فرانسه ناگزیر برای جلوگیری از هزینه‌های احتمالی بیشتر که عمدتا بر افکار عمومی خود تحمیل می‌شد به تعدیل مواضع خود ناچار گردید.

اعتراف رجوی به تروریستی بودن سازمان مجاهدین خلق

واقعه ۱۷ ژوئن و سریال خودسوزی‌های بغایت سازماندهی شده سازمان بر خلاف تصمیم‌گیرندگان آن نتیجه معکوس داد و برخلاف پیش‌بینی تشکیلات فرقه‌ای مجاهدین، افکار عمومی و مردم اروپا و دیگر کشورها واکنش منفی نشان دادند و موجی از انزجار و تنفر و تعجب برانگیخته شد.

به دنبال این واکنش‌ها سازمان و رهبر آن مدعی شدند که این حرکت‌ها به صورت خودجوش و خود به خودی صورت گرفته و اعضای آن‌ها با دستور تشکیلاتی دست به خودسوزی نزده‌اند.

به قول مسعود رجوی که یک بار در یکی از نشست‌های عمومی گفته بود (خطاب به اروپائیان و آمریکا – نقل به مضمون است) : آقایان فکر نکنند ما که کت و شلوار می‌پوشیم و کراوات می‌زنیم می‌توانند هر کاری خواستند با ما بکنند و هوای ایران را داشته باشند. اگر دست به کار شویم یک تروریست‌هایی می‌شویم که دیگر از دست ما امان نخواهید یافت (کف زدن و سوت زدن حضار برای رجوی و در مقابل خنده و قهقهه رجوی. در ادامه رجوی با همان خنده‌اش از جمعیت می‌پرسد:شما تروریست هستید؟ حضار با صدای بلند می‌گویند: بله!

*منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲ بیشتر بخوانید »

پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر منافقین شد

پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر منافقین شد


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «آلبانی دیلی نیوز» خبر داده پلیس این کشور صبح امروز پنجشنبه (۲۹ ژوئن) بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در منطقه «مانز» شهر «دورس» شده است.

طبق این گزارش، رسانه‌های محلی گزارش دادند نیرو‌های پلیس آلبانی در ورودی اردوگاه «اشرف ۳» مستقر شده‌اند و همه خودرو‌هایی که این اردوگاه را ترک می‌کنند، کنترل می‌کنند.

پیش‌تر، عصر سه‌شنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریست‌های منافق مواجه شده است.

وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمان‌یافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.

وزارت کشور آلبانی در خصوص ادعای کشته شدن بعضی از اعضای این گروهک هم اعلام کرد در حال بررسی موضوع است.

آلبانی دیلی نیوز به نقل از اعضای این گروهک گزارش داد پلیس آلبانی ۷۰ نفر از اعضای آن را بازداشت کرده است.

در جریان عملیات سه‌شنبه پلیس آلبانی رایانه‌ها و سایر وسایل الکترونیکی منافقین را ضبط کرد. به نوشته پایگاه آلبانی دیلی نیوز، «کنترل‌ها در این اردوگاه در چارچوب مقابله با حملات سایبری و تروریسم است، زیرا این ظن وجود دارد که داخل این اردوگاه افرادی هستند که اقدامات غیرقانونی انجام می‌دهند».

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر منافقین شد بیشتر بخوانید »

با شهادت جمعی از فرزندان نخبه، مومن و انقلابی  ملت ایران  چهره پلید منافقین  رسوا شد

چهره پلید منافقین با شهادت جمعی از فرزندان نخبه، مومن و انقلابی ملت ایران رسوا شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خرم آباد، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس  لرستان به مناسبت سالروز حادثه هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران باوفایش بیانیه‌ای صادر کرد.

در متن این بیانیه آمده است:

هفتم تیرماه، سالروز شهادت مظلومانه آیت‌الله دكتر بهشتی (ره) و 72 تن از بهترین چهره های باوفای انقلاب در فاجعه تروریستی انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی در سال 1360 و  لکه ننگی برای جبهه نفاق و درس عبرتی برای جوامع آزادیخواه به خصوص ملت شریف و مقاوم ایران اسلامی است.

این حادثه حاصل توطئه مشترك و ائتلاف منافقین سست عنصر و لیبرالها با استكبار جهانی در مقطع مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی بود كه به خواست پروردگار، با درایت حضرت امام (ره)، اقدام انقلابی مجلس شورای اسلامی و خواست ملت ایران مبنی بر حذف تفكر لیبرالی در مدیریت اجرایی كشور؛ خنثی شد و چهره‌ كریه جریان نفاق را برملا كرد.

اگر چه  دراین  حادثه تروریستی جمعی از فرزندان نخبه، مومن و انقلابی  این ملت به شهادت رسیدنداما چهره پلید خود فروختگان و منافقین را رسوا و ملت ما را نسبت به توطئه‌ها و ذات خبیث دشمنان آگاه‌تر و هوشیارتر و با تقویت اتحاد و همدلی، عزم و اراده آنان را در پیمودن مسیر تعالی و پیشرفت و عزت راسخ‌تر کرد.

اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس  لرستان فرا رسیدن هفتم تیر سالروز شهادت مظلومانه آیت‌الله بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران صدیق انقلاب و نخبگان رشید ملت ایران و  دو شهید  لرستانی این حادثه شهیدان حجت ‌اسلام والمسلمین سید فخرالدین رحیمی و حجت الاسلام محمد حسین کاظمی را گرامی می‌دارد و اعلام می‌دارد خون شهدا باعث تنومند تر شدن درخت انقلاب اسلامی ایران شده است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چهره پلید منافقین با شهادت جمعی از فرزندان نخبه، مومن و انقلابی ملت ایران رسوا شد بیشتر بخوانید »

زمینه‌های بروز فاجعه هفتم تیر

زمینه‌های بروز فاجعه هفتم تیر



زمانی که سازمان منافقین با عزل بنی‌صدر احساس کرد که دیگر امکان پیشروی و کسب قدرت از طریق سیاسی مقدور نیست، به بهانه‌ای واهی اعلان جنگ مسلحانه داده، فعالیت‌های تروریستی خود را آغاز کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: منافقین که از حمایت مردمی برخوردار نبودند، مشی نفوذ در نهادهای مختلفی مانند دادگاه‌های انقلاب، اداره دوم ارتش، دفتر نخست‌وزیری، کمیته‌ها، سپاه پاسداران، حزب جمهوری اسلامی و دفتر رئیس‌جمهور را در پیش گرفتند. نفوذی‌های این سازمان از جمله محمدجواد قدیری، محمدرضا کلاهی، مسعود کشمیری و محمدکاظم افجه‌ای به تدریج توانستند به مراکز حساسی همچون حزب جمهوری اسلامی و شورای امنیت کشور راه یابند و در دوران ترورها صدماتی جبران ناپذیر به نظام جمهوری اسلامی وارد نمایند. علاوه بر آن، سازمان مجاهدین خلق که از حمایت مردمی برخوردار نبود، نه تنها در برابر دستور خلع سلاح صادره از سوی امام، مقاومت کرد، بلکه به تجهیز تسلیحاتی خود از همه راه‌ها پرداخت.

نخست‌وزیر رجایی درباره‌ی اقدامات سازمان مجاهدین خلق گفت: “سازمان از هر فرصتی استفاده می‌کرد که دست کم سه چیز را برای خودش آماده بکند. یکی از آنها اسلحه بود، به محض اینکه مردم ما در انقلاب پیروز شدند، این‌ها به انواع وسایل متوسل می‌شدند …

برای روزی که در نظر داشتند، بعد از جمع‌آوری اسلحه، شروع کردند به جمع‌آوری امکانات مالی و تدارکاتی، از بردن ماشین‌ها گرفته تا بردن پول‌های نقد و اسناد و تصرف اماکن که مدت‌ها طول کشید تا مردم توانستند این اماکن را که آنها به زور گرفته بودند از آنها پس بگیرند. به موازات این دو کار، چیزی که برای همه ما تعجب‌آور باشد، اینها شروع کردند به شناسایی شخصیت‌هایی که ممکن است در آینده‌ی این انقلاب نقش داشته باشند.”

«ابراهیم خدابنده» از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، در این خصوص گفت: “رجوی یک بار در صحبت‌هایش گفت: «زمانی که انقلاب شد، همه سازمان‌ها و گروه‌ها دنبال تشکیل حزب و کار سیاسی رفتند اما ما عاقل بودیم و از همان ابتدا رفتیم دنبال جمع‌آوری سلاح، تشکیلات نظامی و فرستادن نفوذی.» فردای انقلاب، کار اصلی سازمان، فرستادن نفوذی بود؛ سازمان هر کسی را که جذب می‌کرد، مثلا مانند کلاهی یا کشمیری، بلافاصله آن‌ها را برای نفوذ مامور می‌کرد. بعضی‌ها هم سرِ پستی که بودند، آن‌ها را جذب می‌کرد، مانند سرهنگ بهزاد معزی؛ این شخص در نیروی هوایی بود، خلبان شاه بود؛ به ایران بازگشت و سازمان او را جذب کرد یا خیلی افراد دیگر. رجوی می‌گفت این نفوذی‌های ما هر جا توانستند تأثیر گذاشتند مانند دفتر بنی‌صدر و هر جا نتوانستند تأثیر بگذارند، آنجا را منفجر کردند، مانند حزب جمهوری اسلامی.”

«رضا کیوان‌نژاد» از اعضای سازمان مجاهدین خلق، درباره هدف سازمان از تجهیز و ذخیره سلاح گفت: «با اوج‌گیری و حاد شدن کامل جریانات در روزهای پیروزی انقلاب، خط سرقت سلاح و مهمات به وسیله افراد سازمان پیاده گردید. این خط عمدتاً به وسیله مرکزیت که آن موقع تشکیل شده بود از مسعود رجوی، موسی خیابانی، علی زرکش، مهدی ابریشمچی و عباس داوری بود… تحلیل این مسئله به وسیله مرکزیت این بود که از آنجا که رشد تضادهای دو جریان در نهایت به خشونت گراییده و با سلاح حل می‌شود، لذا باید برای این برخورد آماده گردید… سرقت سلاح و مهمات به وسیله گروهی به نام عملیات و تحت مسئولیت دو نفر از اعضای ارشد به نام‌های فاضل مصلحتی و حمید جلال‌زاده صورت می‌گرفت.»

سلاح‌های به غارت رفته، در خانه‌های اعضای سازمان یا در مکان‌های امن دیگر مخفی می‌شد. علاوه بر این، سازمان منافقین به دلیل کمک‌های مالی بنی‌صدر توانسته بود مقدار قابل توجهی سلاح از طریق واسطه‌های عراقی از راه کردستان وارد کند.

«احمدرضا کریمی»، از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، درباره‌ی قصد قبلی سازمان برای ترور آیت‌الله بهشتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نوشته است: “نکته‌ی مهمی که در ارتباط با مسائل فوق نباید از نظر دور بماند،‌ اعترافی است که وحید [افراخته] در مورد شهید بهشتی دارد. در تک نویسی وحید برای تقی شهرام، ‌آخرین عبارت آن این است که شهرام و دار و دسته‌اش قصد داشتند در سال ۱۳۵۴، دکتر بهشتی را ترور کنند. (‌حتماً برای این احتمال که مخالفت و عدم حمایت روحانیون را ناشی از ایشان می‌دانستند.) این اعتراف را در سال۵۹،‌ من در پرونده تقی شهرام دیدم و متأسفانه روی آن کار نشد؛ بالاخره تروری که توسط مرکزیت سال ۵۴ سازمان طراحی شده بود، در ۷ تیر ۱۳۶۰، توسط مرکزیت سال ۶۰ سازمان به اجرا در آمد.”

«ابراهیم خدابنده» در این باره گفته است: “رجوی از زندان پیام داد و این [جریان مارکسیستی تقی شهرام] را محکوم کرد که نَه! این جریان اپورتونیستیِ چپ‌نما بوده و ما همچنان مسلمانیم و یک ۱۲ ماده‌ای از زندان بیرون داد، ماده ۱۰ آن می‌گوید: «تهدیدِ اصلیِ مبارزات ما جریان راست ارتجاعی است که ما با آن مبارزه می‌کنیم.» این همان حرف تقی شهرام بود یعنی مسعود رجوی در آن ۱۲ ماده هارت و پورت کرده که نخیر ما مسلمانیم و مارکسیست نیستیم اما اصل مطلب همان حرف تقی شهرام بود که می‌گفت تهدید اصلی، تهدید جریان انقلابی است؛ یعنی جریان مذهبی مشکل آن‌ها بود که شاخص اصلی‌اش شهید بهشتی بود. رجوی می‌گفت: «وقتی که من از زندان آزاد شدم، تمام سعی‌ام را کردم که نگذارم امام وارد ایران شود،» حتی به نزد آیت‌الله لاهوتی و افراد دیگری رفته بود که به امام خبر بدهید اینجا ما اطلاعات داریم، تهدید می‌شود، اینجا برسد ترور می‌شود.”

آیت‌الله بهشتی در ابتدای انقلاب به خاطر القائات منافقین و روزنامه‌های ضد انقلاب، همواره مورد تهمت و توهین بود. توطئه‌چینی برای عزل بنی‌صدر، آمریکایی و مدافع غرب بودن از جمله اتهاماتی بود که دکتر بهشتی صبورانه و مظلومانه با آن‌ها برخورد می‌کرد.

زمانی که سازمان با عزل بنی‌صدر احساس کرد که دیگر امکان پیشروی و کسب قدرت از طریق سیاسی مقدور نیست، به بهانه‌ای واهی اعلان جنگ مسلحانه داده، فعالیت‌های تروریستی خود را آغاز کرد و اولین ضربه‌ی هولناک را با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن ۷۲ تن از مسئولان طراز اول مملکت، از جمله دکتر بهشتی، رئیس دیوانعالی کشور، وارد آورد.

سازمان مجاهدین خلق بر این گمان بود که آیت‌الله بهشتی بر روی امام خمینی نفوذ دارد و با کشتن او، نظام با مشکل جدی رو به رو خواهد شد. «مسعود خدابنده»، عضو جدا شده سازمان، در این باره گفته است:”متاسفانه اشتباه محاسبه مجاهدین در مقابله با حکومت نه از این نقطه شروع شده بود و نه به این نقطه پایان یافت. شروع اشتباه محاسبه سیاسی مجاهدین تحلیلی بود که بواسطه آن از آغاز انقلاب، جناح حاکم و مغز متفکر و رهبر این جناح را آیت‌الله بهشتی دانسته و آیت‌الله خمینی را هم اگر چه همنوع ولی بازیچه تحلیل‌های وی می‌دید. این تحلیل حالا می‌گفت حکومت پس از حذف بنی‌صدر یکپارچه شده و دیکتاتور واقعی کشور اکنون آیت‌الله بهشتی است. پس با زدن این سر (آیت‌الله بهشتی) رژیم سرنگون خواهد شد.”

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زمینه‌های بروز فاجعه هفتم تیر بیشتر بخوانید »

//////

تحریم‌های آمریکا به مثابه جنایات جنگی است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، «کاظم غریب‌آبادی» رئیس ستاد هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی صبح امروز (یکشنبه) در نشست خبری که به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی  در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: این نشست برای تبیین و بازخوانی هفته حقوق بشر آمریکایی برگزار شده است.

غریب آبادی با بیان اینکه شان نزول و نامگذاری هفته حقوق بشر آمریکایی را مطلع هستید، ادامه داد: ما از ۷ تیر تا ۱۲ تیر شاهد جنایات رژیم آمریکا علیه ملت مظلوم ایران هستیم.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه افزود: جنایات آمریکا از ۶ تیر آغاز شد؛ زمانی که گروهک تروریستی منافقین بمبی را در ضبط صوت رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) کار گذاشتند که به فضل الهی ابن اقدام ناکام ماند و این اولین جنایت آمریکایی‌ها است.

وی با بیان اینکه گروهک‌های تروریستی توسط آمریکایی‌ها ایجاد شده است، تاکید کرد: مسئولیت اقدامات تروریستی گروهک‌های تروریستی داعش و تکفیری‌ها متوجه آمریکایی‌ها است.

دبیر ستاد حقوق بشر تاکید کرد: آمریکایی ها جنایات بزرگ دیگری مرتکب شده که حمایت از رژیم بعث و صدام و جنایات آنها علیه مردم بود که منجر به شهادت و مجروحیت هموطنان عزیزمان شد.

غریب آبادی وضع تحریم های یکجانبه علیه مردم ایران را یکی دیگر از جنایات آمریکایی‌ها برشمرد و افزود: از طریق تحریم ها نه تنها جان بسیاری از هموطنان عزیزمان به خطر می‌افتد بلکه تحریم‌ها به مثابه جنایات جنگی است.

رئیس ستاد هفته بازخوانی و حقوق بشر قوه قضائیه با بیان اینکه گروهک‌های تروریستی در بهشت امن کشورهای غربی مستقر هستند، تاکید کرد: گروهک تروریستی منافقین به غربی ها هم رحم نمی کنند و مستندات بسیاری داریم که دست به اقدامات تروریستی فراوانی می زنند و برای کشورهای میزبان خودشان تهدید هستند و در ۶ ماه گذشته اعضای آنها اعتراف می‌کردند که ۱۷ هزار نفر را کشتیم و بیشتر هم می کشیم.

ادامه دارد …

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم‌های آمریکا به مثابه جنایات جنگی است بیشتر بخوانید »