من

صبح زیباتون بخیر باشه 
وقتی مدرسه از بچه ها نقاشی دفاع مقدس میخواد و من به عنوان...

صبح زیباتون بخیر باشه وقتی مدرسه از بچه ها نقاشی دفاع مقدس میخواد و من به عنوان…


صبح زیباتون بخیر باشه ??
وقتی مدرسه از بچه ها نقاشی دفاع مقدس میخواد و من به عنوان عمه ?باید اجرا کنم …البته اینم بگم که این یکی و خودم دوست داشتم چون واقعا شهدا مردانی بی ادعا بودن و به معنای واقعی مرد و هیچ ربطی به سیاست نداشتن و اونایی که موندن هنوز دارن ترکش های جنگ و تحمل میکنن و اونجور که شایسته و درخورشونه باهاشون رفتار نمیشه بجاش سواستفاده گرها امدن بجای اونها …
دیدی جدیدا تو فیلمها نشون میدن این زنهای مذهبی که به خودشون ربط داره عقایدشون تا یه دختر جوون میبینم که راحته شروع میکنم دادو بیداد که ما شهید دادیم اینقد که اینها جاهل و کودن هستن که نمیدونن اون مردا برای حجاب نجنگیدن برای اینکه دختراارو تو خیابونا کتک بزنن نجنگیدن اگه بودن مطمعنا جز کسایی بودن که با این رفتارها خونشون بجوش میومد اونها برای ناموس و وطنشون جنگیدن که الان ……….
شهدا#دفاعمقدس#نقاشی#تابلو#دفاع_مقدس#شهید#تابلو_مدرن#تابلو_دکوراتیو#تابلونقاشی#سفارش#سفارش_نقاشی#

 



منبع
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

صبح زیباتون بخیر باشه وقتی مدرسه از بچه ها نقاشی دفاع مقدس میخواد و من به عنوان… بیشتر بخوانید »

عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم…


?☘️
عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم نه به وسع و توان افراد توانمندتر از خودم…! مطمئنا شما نیز اینگونه هستید ولی شاید بیاد نمی آورید!
1- من به هر آنچه در زندگی فکر کرده ام و در پیش چشمانم تداعی نموده ام رسیده ام…! (شغل، باغ ….، تحصیلات مختلف در حوزه های متنوع، فرزند با همان ظاهر…! و ده ها و ده ها مورد دیگر…! و هنوز هم ادامه دارند… ! و در حال بدست آمدن…
2- در بدست آوردن تمام مواردی که ذکر شد و نشد…! آنها بجز در سختی و مجاهدت حاصل نشده‌اند.. ! من هیچ چیز را در تن آسایی و شانس بدست نیاورد ه ام… ! (در حد بضاعت خویش…! )
اینها را گفتم، که بدانید… شما همان خواهید شد که تصور خواهید کرد…! اگر و اگر آنها را بخواهید و در پیش چشمانتان تداعی کنید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بخرج دهید.. ! مطمئن باشیم که ضمیر ناخودآگاه ما، ما را به آنچه می‌خواهیم، خواهد رساند! و البته او (ضمیر ناخودآگاه ) هرگز متوقف نخواهد شد! چرا را که زندگی مسیر است و مسیر سرشار از هدفها و خواسته هاست…! پس تا می توانید چیزهای خوب و زیاد از زندگی بخواهید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بورزید …!
?☘️
@iiranshahr ☘️
@iiranngo ?



منبع

iiranshahr@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

عزیزانم می‌خواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم… بیشتر بخوانید »

چقدر جایت خالیست داداش نورالذاکر استاد حاج محمدبار منصوری اردبیلی …


چقدر جایت خالیست داداش ❤❤?
نورالذاکر استاد حاج محمدبار منصوری اردبیلی????

 



منبع

hajmohammadbagermansouri@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

چقدر جایت خالیست داداش نورالذاکر استاد حاج محمدبار منصوری اردبیلی … بیشتر بخوانید »

‌ ‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منف…



‌بسم الله الرحمن الرحیم
‌‌
‌‌‌
‌‌
‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منفی نشان داده شود. ‌بلکه قرار است تنها واقعیت زندگی اورا به تصویر کشید.
‌‌ما در روایت زندگی شهدا به دنبال چه چیزی هستیم؟
‌‌غلو؟ ‌بزرگ نمایی؟ ‌معصوم سازی؟‌ساخت الگویی دست نیافتنی؟
‌‌اینکه جوان و نوجوان ما مشاهده کند جوانی از جنس امیال و آرزوهای خودش، ‌از جنس ضعف‌ها و توانایی‌های خودش توانسته با تمام خلل‌های نفسانی و نقات قوت ایمانی‌‌اش به درجه‌‌ی جان بازی در راه خدا برسد برایش ملموس تر و دست یافتنی تر است.
‌‌اینکه ببینی جوانی مثل تو خشمگین می‌شود، شوخی می‌کند، ‌اشتباه می‌کند،گناه می‌کند اما پشیمان می‌شود، ‌توبه می‌کند، جبران می‌کند، پذیرفته می‌شود بیشتر مایل می‌شوی مثل او باشی.
‌‌در این صورت با خود می‌گویی، ‌ مثل بود و توانست بر نفس خود غالب شود. ‌چرا من نتوانم؟
‌‌اما وقتی از قبل از شهادتش یک موجود می‌سازیم که از بدو تولد جایش در این زمین نبوده، ‌جوان چگونه با او همزاد پنداری کند؟
‌‌ زندگی واقعی یک لطف نیست، خیانت است!
‌‌چرا که ما حتی شهید در اصلاح نفسش را نادیده گرفتیم و تلاش اورا تنها در انجام مستحبات خلاصه کردیم.
‌این که شهید هم مثل ما ممکن بود در ابتدای راه برای چله‌ی فلان دعا و زیارت کسالت به خرج میداده یا مثلا یادش می‌رفته فلان عملش را انجام دهد.
‌‌وقتی ما در وصف شهید می‌گوییم :شهید به زیارت عاشورای روزانه انس داشت و پاسخ نمی‌دهیم چگونه انس پیدا کرد؟
‌‌جوان را در حالتی قرار می‌دهیم که خود را به زمین و زمان می‌زند نمی‌تواند به عاشورای روزانه انس پیدا کند، ‌یادش می‌رود، ‌کسل می‌شود و به هزار و یک دلیل در این عمل روزانه شکست می‌خورد. ‌اینجاست که جوان ناامید می‌شود!
‌‌باخود می‌گوید شهید عاشورای با صد لعن و صد سلامِ روزانه‌‌اش ترک نمی‌شد. ‌من حتی یک عاشورای درست و با حال هم نمی‌توانم بخوانم.
‌من کجا؟ ‌او کجا؟

‌‌‌ما از شهید تنها و را نشان می‌دهیم. ‌در حالی که او برای وصول به شهود و ملکه شدن صفات حسنه در نفسش، ‌مراحلی را طی کرده!
‌‌ما در روایت‌ها از تکیه‌ی نفس حرف نمی‌زنیم.
‌‌از او نمی‌گوییم از و سخن می‌گوییم.
‌‌بین این‌ها تفاوت بسیاری‌ست.
‌‌ما قرار نیست از چهره‌ی و را تخریب کنیم. ‌

‌‌ادامه در کامنت
‌‌



منبع

motarased@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌ ‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منف… بیشتر بخوانید »