مهاباد

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!



در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

در مقال پی‌آمده، نقش نامبرده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است.

فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه

عبدالله مهتدی فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان‌غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد.

مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گردهم آمدند و سازمانی به نام «کومه له شورشگیری زه‌حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند.

بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان ۳۰ سال و عموماً از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود.

مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سر کرده این گروه انتخاب شود.

او تا سال ۱۳۶۲ یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیرکل حزب کمونیست ایران (حزبی که در ستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد.

مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»

در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبانان فراری)، به نمایندگی از حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند.

در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریباً میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا بود.

این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند.

براساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه‌داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند.

طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!

حامی فتنه سبز!

مهتدی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است.

وی تاکنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل همزمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است.

مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر، به نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگر چه این جنبش بندناف خود را از گروهی که من به آن‌ها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آن‌ها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن، مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایده‌آل می‌دانیم…».

وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبزحرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟…».

مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!

در توهم رهبری کردستان ایران

مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند، هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست.

حزب کومله به دلیل انشعابات درون گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آن‌ها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند!

جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی، مردی آب‌دیده شده است!

بهرام رضایی از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی – که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند- نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است.

او در پاسخ به این سؤال که: چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آن‌ها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهای را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده شده از سوی مهتدی بودند.اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷ میلادی برمی‌گرد. ما رفاقت‌مان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده‌شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند…».

او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آن‌ها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام‌آرام در تلاش این است، تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!…».

عامل کشتار مهاباد، در شهریور ۸۹

مهتدی که نتوانسته بود مردم کرد زبان را با خود همراهی کند، خوش رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند.

در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتاً طناب‌دار نصیب‌شان شد! مهتدی دقیقاً همزمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ پردازی، شایعه پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد.

بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیشمرگان کومله، در این باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تند خویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر؟! چند روز بعد تعدای از افراد گروه، از دبیر خانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی معاون سر کرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی نمود.

مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود، دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.

در تمنای آشوب در ایران

در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسر عموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع‌پهلوی و دست بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خود سرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای امریکا و…، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آن‌ها در کومله، به دستور مهتدی و یک روزه محو گردید!

در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم امریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خود سری‌های او در سفرهایش به امریکا و دیدار با مقامات این کشور، سر کرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم امریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دمکرات امریکا، از آن‌ها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند.

مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج کننده امریکا بر علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از امریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند!

او همچنین اعتراف کرد که دستگیر شدگان از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سر کرده کومله به صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی که از بیت‌المال استفاده می‌کنند را شامل می‌شود.

عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آن‌ها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه شده از سوی سرویس جاسوسی امریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کُردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصاً نیروهای بومی، از اهم مامویت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود.

او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان، یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفتگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. با این همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دمکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت امریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد…».

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر

مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است.

داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب خورده که با هزاران امید و به قصد پیشمرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. (ز-ع) در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی. چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد. اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!… و خلاصه هر چه از دهانش در آمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی…».

پای ثابت جهت دهی اغتشاشات

با نظری به ستادهای فرماندهی اغتشاشات، که در قالب تلویزیون‌های لندنی بر مردم دریچه گشاده اند، مشخص می‌شود که عبدالله مهتدی در این به اصطلاح رسانه‌ها و در جهت دهی به آشوب ها، حضوری فعال دارد.

خبرگزاری فارس در تحلیلی در این باره، می‌نویسد: «با بررسی محتوای تلویزیون ایران اینترنشنال، که با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت اطلاعاتی اسرائیل، به عنوان بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران به فعالیت می‌پردازد، روشن می‌شود که حمایت از آشوب‌های اخیر و حمایت از رهبران احزاب تجزیه‌طلب را، در دستور کار خود دارد. رهبرانی که خوابی جز شورش در شهرهای مرزی و تجزیه برخی استان‌ها، در سر ندارند. بخشی از مهمانان این هفته‌های ایران اینترنشنال، از عناصری هستند که هدفی جز ایجاد ناآرامی در چند استان مرزی و تجزیه ایران ندارند و این شبکه به تقویت این خط رسانه‌ای کمک شایانی می‌کند: عبدالله مهتدی، دبیرکل گروهک تروریستی کومله/ مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان/ ناصر بولیدی، دبیرکل حزب تجزیه‌طلب مردم بلوچستان/ سربازی، تجزیه‌طلب بلوچ/ سلیمانی تجزیه‌طلب پانترک/ اردبیلی، تجزیه‌طلب پانترک/ سیلاوی، تجزیه‌طلب پان عرب/ صالح کامرانی سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب/ ابراهیم کیانی از عوامل شبکه کلمه/ کمانگر، تجزیه‌طلب کُرد/ مونا سیلاوی حزب تضامنی دموکرات اهواز (عربستان). این به اصطلاح مهمانان، برنامه‌های خود برای تجزیه ایران را در این شبکه‌ها تشریح کردند…».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا! بیشتر بخوانید »

دوشنبه در پیرانشهر چه گذشت؟

دوشنبه در پیرانشهر چه گذشت؟



روز دوشنبه بار دیگر تعدادی از عناصر اغتشاشگر اقدام به آشوب و آسیب به اموال عمومی در پیرانشهر کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دوشنبه در پیرانشهر تعدادی از اغتشاشگران اقدام به ایجاد آشوب و آتش زدن برخی منازل مسکونی و خسارت به اموال عمومی از جمله آتش زدن سطل زباله کردند که با ورود پلیس به مناطق حاشیه ای پراکنده شدند.

همچنین برخی از این افراد تلاش کردند تا به یک مکان نظامی تعرض کنند که با تیر هوایی به آنها هشدار داده شد و متفرق شدند. تصاویری که رسانه های معاند از شنیده شدن صدای شلیک منتشر کرده اند مربوط به این حادثه است.

شب یک شنبه نیز پلیس لیدرهای اغتشاشات و عناصر وابسته به گروهک های تجزیه طلب را در یکی از محلات پیرانشهر بازداشت کرد و به تبع آن صدای تیراندازی شنیده شد.

شنبه شب نیز تهدادی با آتش زدن منازل مردم غارت یک فروشگاه و یک صرافی ،حمله به ادارات دولتی جهاد کشاورزی آموزش و پرورش ثبت اسناد و ایجاد رعب و وحشت با در دست داشتن سلاح ایجاد آشوب کرده بودند.

هم اکنون فضای شهر آرام گزارش شده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دوشنبه در پیرانشهر چه گذشت؟ بیشتر بخوانید »

تصاویر هوایی از وضعیت امروز مهاباد

تصاویر هوایی از وضعیت امروز مهاباد



با آنکه ضد انقلاب تمام توان خود را برای ادامه ناآرامی‌ها در مهاباد به کار گرفته است، اما تصاویر هوایی حکایت از آرامش و ثبات این شهر طی روز جاری دارد.


دریافت
49 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر هوایی از وضعیت امروز مهاباد بیشتر بخوانید »

دستور ویژه پلیس برای پیگیری قتل مشکوک چند شهروند مهابادی

دستور ویژه پلیس برای پیگیری قتل مشکوک چند شهروند مهابادی



رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی از صدور دستور ویژه پلیس برای پیگیری موضوع قتل مشکوک چندین شهروند در تجمعات اخیر شهرستان های پیرانشهر و مهاباد خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از انتظامی آذربایجان غربی، صادق شکری در این زمینه اظهار کرد: مواردی از اصابت تیر به مأموران امنیتی و مردم از بین جمعیت معترضان در تجمعات اخیر در شهرهای متخلف این استان داشتیم و به همین منظور دستور ویژه برای پیگیری این موضوع صادر شده است.

وی، ضمن ابراز همدردی با خانواده متوفیان در تجمعات اخیر در شهرستان‌های مهاباد و پیرانشهر اظهارکرد: مواردی از اصابت تیر به مأموران امنیتی و مردم از بین جمعیت معترضان در تجمعات استان به وقوع پیوسته است به همین منظور از دستور ویژه برای پیگیری این موضوع خبر داد.

سرهنگ شکری افزود: متأسفانه مواردی از اصابت تیر به مأموران امنیتی و مردم از بین جمعیت معترضان در تجمعات اخیر به وقوع پیوسته و گروه‌های ضد انقلاب و اشخاص مغرض از این فرصت به انحای مختلف استفاده و اقدام به قتل شهروندان می‌کنند که به همین منظور پلیس با دستور ویژه برای پیگیری این موضوع اقدام می‌کند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه در کنترل تجمعات غیرقانونی از هیچ گونه سلاح جنگی استفاده نمی‌شود تاکید کرد: پلیس به جد در حال پیگیری و شناسایی قاتل و یا قاتلان و عوامل تیراندازی متوفیان در تجمعات اخیر هست و ابعاد حادثه تلخ درگذشت متوفیان در حال بررسی است و باید از اظهارنظرهای خلاف واقع پرهیز شود.

رئیس پلیس آگاهی انتظامی آذربایجان غربی با اشاره به تلاش و دروغ‌پردازی های دشمن در این خصوص با استفاده از تاکتیک‌های عملیات روانی و سیاه نمایی برای تشویش اذهان عمومی و برانگیختن احساسات شهروندان خبر داد و از مردم خواست که ضمن پرهیز از هر گونه توقف در محل‌های احتمال بروز تجمع و ناآرامی، در صورت مشاهده هرگونه افراد مسلح و یا مجرمین سابقه دار سریعاً موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دهند.

سرهنگ شکری خاطر نشان کرد: فرماندهی انتظامی استان ضمن اقدام در خصوص تأمین امنیت شهروندان، خود را مکلف به رسیدگی به موضوع می‌داند و در صورت وقوع هرگونه توطئه، قتل و ایجاد نا امنی برابر قوانین و مقررات با متخلفان برخورد خواهد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دستور ویژه پلیس برای پیگیری قتل مشکوک چند شهروند مهابادی بیشتر بخوانید »

روایت ۲ زن از لحظه بمباران شیمیایی/ وقتی همه خانواده شهید شدند

روایت ۲ زن از لحظه بمباران شیمیایی/ وقتی همه خانواده شهید شدند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در طول جنگ تحمیلی صدام بارها علاوه بر تهاجم و لشکرکشی نظامی دست به حمله علیه غیرنظامیان زد. او با هدف وارد آوردن فشار به ایران برای قبول خواسته‌های خود از هیچ جنایتی فروگذار نکرد.

دامنه این جنایت‌ها تا کشتار و قتل عام مخالفانش در عراق نیز رفت و از او چهره‌ای منفور در کشور عراق و ایران ساخت. یکی از جنایات جنگی صدام در آن زمان استفاده از سلاح‌ کشتار جمعی و شیمیایی علیه مردم ایران و عراق بود. او در بمباران حلبچه بسیاری از زنان و کودکان را هدف بمب‌های شیمیایی قرار داد و در این بین شهرهایی چون سردشت ایران نیز از صدمات بمباران‌ شیمیایی عراق در امان نماند.

«پروین کریمی واحد» از شاهدان بمباران شیمیایی سردشت روایت کرد که دو ساعت بعد از بمباران ما بالای تپه‌ای رفتیم. به نظر من خطر آنجا هم بود. بعد از دو ساعت که بالای تپه بودیم، استفراغ و خارش بدن شروع شد. ما بچه ۹ ماهه داشتیم که حالش خیلی بد شد و تمام بدنش قرمز شد. یک خواهر داشتم که آن سال سوم راهنمایی می‌رفت، شروع به استفراغ کرد و خون بالا آورد. مادرم به خاطر اینکه دل خودش را آرام کند گفت: این خون نیست بلکه مال غذاست. کم‌کم که همه ما حالمان بد شد با ماشین خودمان همراه خانواده عمویم به مهاباد رفتیم. در مهاباد خیلی درد و عذاب کشیدیم و فاصله شهری را که با سردشت دو ساعت بود در چند ساعت طی کردیم، برای اینکه هر نیم ساعت یک بار ماشین را نگه می‌داشتیم.

وی افزود: همه حالشان خیلی بد بود و هر جا آب لجن هم پیدا می‌شد، توی آب دراز می‌کشیدیم. واقعا آتش گرفته بودیم تا این که به مهاباد رسیدیم. فقط این را یادم است به محض رسیدن، ما را بردند زیر دوش حمام و بعد رفتم توی کما. وقتی به هوش آمدم در بلژیک بودم، تقریبا یک ماه و ۲۰ روز توی کما بودم، بعد که چشم باز کردم در یکی از بیمارستان‌های کشور بلژیک بودم و آن‌ها واقعا دلسوزی و به ما خدمت می‌کردند. هر روز پدرم با من تماس می‌گرفت، وقتی من از حال مادرم و بقیه می‌پرسیدم، می‌گفت: که همگی حالشان خوب است و فقط تو هستی که از خانه دوری، من هیچ موقع از پدرم دروغ نشنیده بودم و حرفش را باور می‌کردم. غافل از اینکه همه شهید شده بودند.

«مژده حداد» از دیگر شاهدان بمباران شیمیایی سردشت گفت: از نظر جسمی که کور شدن چشم، تاول زدن پوست، ناراحتی تنفسی و… را داشتم. از نظر روحی برای ما خیلی مشکل بود، مثلا وقتی بیمارستان بودیم و چشم‌هایمان نابینا شده بود، پرستار‌ها می‌آمدند و می‌گفتند حیف نیست این چشم‌ها کور بشه! دلمان به حال خودمان می‌سوخت. همه نابینا شده بودیم: پدرم، مادرم، خودم، برادرم. وقتی فکر می‌کردیم خدایا ما که همه اعضای خانواده‌مان کور شدند چه خاکی از این به بعد باید به سرمان بریزیم؟ تا اینکه به لطف خداوند بعد از چند روز بینایی چشم‌هایمان را به دست آوردیم. الان هم همیشه اعصابمان ناراحت است که موجب آزار بچه‌هایمان می‌شویم. من با این همه سرفه و خلط از خانواده‌ام خجالت می‌کشم. حتی بعضی وقت‌ها پسر کوچکم می‌گوید مادر دوباره شروع شد؟ ولی چه کار کنیم، دست خودمان نیست.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت ۲ زن از لحظه بمباران شیمیایی/ وقتی همه خانواده شهید شدند بیشتر بخوانید »