مهدی ابریشمچی

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است!

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است!



تحلیل گراف‌های شبکه‌های اجتماعی در نخستین ساعات پس از شهادت این دو قاضی شجاع و مبارز با تروریسم نشان می‌دهد که خط نفاق آلوده سازی ادراکی توسط رسانه‌های ضدانقلاب به‌ویژه بی‌بی‌سی فارسی بوده است.

سرویس سیاست مشرق- روز گذشته یک عامل نفوذی که در دیوان عالی اشتغال داشت با تیراندازی به سمت قضات سرشناس این دیوان، آن‌ها را به شهادت رسانده است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی رازینی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمد مقیسه دو شهید این واقعه‌اند.

دقایقی پس‌ازاین ماجرا وب‌سایت گروهک تروریستی منافقین با انتشار خبر این ترور آن را به خود نسبت داده و مدعی شد که پشت ترورها، عوامل گروهک منافقین حضور دارند؛ البته این ادعا یکی از شگردهای تبلیغاتی تروریست‌ها بوده است. پیش‌ازاین داعش نیز عادت به آن داشت که حوادث مختلف در سراسر جهان را به خود مربوط دانسته و در سایت تروریستی اعماق مسوولیت همه حملات تروریستی را بر عهده می گرفت.

به نظر می‌رسد که منافقین نیز به شیوه داعش در تلاش است تا جنایت روی‌داده در تهران را به سود خود مصادره کنند تا به تشکیلاتی که روی آن خاک مرده پاشیده‌اند، تنفس مصنوعی بدهد.

البته انگیزه منافقین برای انتصاب ترورها به خود تنها معنای تشکیلاتی ندارد. در آخرین آکسیون نفاق در پاریس بخش سیاسی منافقین روی این موضوع تأکید کرده است که این گروهک باید در اتاق عملیات مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه نقشی برای خود پیدا کند. ازاین‌رو حادثه روی‌داده در محل کاخ دادگستری تهران فرصت مناسبی برای تروریست‌های آلبانی نشین بود تا آن را پیشکشی پیش از روی کارآمدن ترامپ معرفی کنند و امیدوار به پروژه های تیم جدید کاخ سفید باشند.

در روزهای اخیر برخی محافل ضد ایرانی در آمریکا در تدارک آن هستند تا با راه انداختن کارزاری بار دیگر خط فشار حداکثری به ایران را بالا بیاورند. منافقین در تحلیل‌های درون تشکیلاتی خود گمان به این موضوع دارد که دست گرفتن خط ترورها در ایران می‌تواند آن‌ها را به بازیگری مماس با ترامپ تبدیل کند؛ سفرهای اخیر مقامات سابق آمریکایی به مقر تروریستی منافقین نیز با همین انگیزه صورت گرفته است.

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است!

سرنوشت آن‌هایی که خود را فروختند!

منافقین پیش‌ازاین نیز نشان داده‌اند که می‌توانند در مزدوری برای بیگانه یک پله بالاتر از بقیه بازی کنند. ازجمله از تابستان سال ۱۳۵۹ که همکاری‌های مخفیانه سازمان منافقین با استخبارات عراق شدت گرفت و نقطه اوج آن مرداد سال ۱۳۶۰ بود که رجوی نفاق درونی سازمان را بیرونی کرد.

در سال ۶۱ رجوی با طارق عزیز که نایب نخست‌وزیر بود دیدار کرده و روابط اطلاعاتی و نظامی با عراق، «رسمیت تبلیغاتی» یافت.

مسعود جابانی عضو سابق سازمان منافقین که خود در عملیات نظامی داخل عراق، به‌شدت زخمی شده است، درباره نوع روابط سازمان و عراق چنین می‌نویسد:

کشور عراق، زمین و تدارکات و تجهیزات نظامی و لجستیکی و هزینه ارتش آزادی‌بخش مجاهدین را تأمین می‌کرد و در مقابل، مجاهدین اطلاعات جبهه‌ها و تحرکات نظامی ایران و شنود بی‌سیم ارتش ایران را به دولت عراق می‌داد… این عراق بود که کاملاً سازمان را در خدمت خود گرفته بود.

محمدحسین سبحانی از مسئولان اسبق اطلاعاتی و امنیتی سازمان درباره نحوه هماهنگی عراق و سازمان در زمینهٔ کسب اطلاعات می‌نویسد:

استخبارات عراق از طریق مهدی ابریشمچی، «پرسش‌های اطلاعاتی» موردنیاز ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پل‌ها، تأسیسات آب و برق، کارخانه‌ها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران را به مسعود رجوی می‌داد و سپس رهبری سازمان نیازهای اطلاعاتی «استخبارات» عراق را به «ستاد اطلاعات» سازمان ارجاع می‌داد. «ستاد اطلاعات» نیز بعد از کار اطلاعاتی بر روی سؤالات، اقدام به تهیه پاسخ‌های آن می‌کرد.

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است!

به نوشته سبحانی، «مسئولیت» ستاد اطلاعات [منافقین] را مهدی افتخاری، هادی روشن روانی، مهدی براعی، مسعود خدابنده، حمید باطبی، زهره حسنی برعهده داشته‌اند، در «ستاد اطلاعات» جمع‌آوری اطلاعات نظامی برای عملیات نظامی و تروریستی موردنظر بود.

در این ستاد «شبکه شنود» وجود داشت که یکی از منابع جاسوسی و کسب اطلاعات برای رژیم صدام حسین بود و شبکه‌های بی‌سیمی و مخابراتی ایران را در جبهه‌های جنگ مانیتور و شنود می‌کرد. اعضای سازمان در این بخش پیام‌های رمز فرماندهان ارتش و سپاه را به دلیل آشنایی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، با رمزگشایی کشف می‌کردند. سپس مسئول «ستاد اطلاعات» پیام‌های کشف‌شده را به مهدی ابریشمچی و نهایتاً در اختیار ارتش صدام حسین قرار می‌داد. در سال ۱۳۶۶ مسئولیت این بخش با محسن سیاه کلاه از اعضای مرکزیت سازمان بود.

مهدی خوشحال عضو سابق سازمان منافقین با استناد به اسناد و مدارکی که از همکاری‌های اطلاعاتی سازمان و عراق در اروپا منتشرشده است می‌نویسد:

مجاهدین خلق (منافقین) نه‌تنها به‌راحتی آب خوردن اطلاعات سری کشورشان را در اختیار عراقی‌ها قرار می‌دادند، بلکه رهبرشان برای خوش‌رقصی نزد افسران اطلاعاتی عراق، نه‌تنها ایرانی بودنش را منکر می‌شد، بلکه صریحاً وطن خود را «عراق» و خون خود را هم «عراقی» می‌خواند.

جمشید طهماسبی یکی دیگر از جداشدگان سازمان چنین نوشته است:

مجاهدین خلق (منافقین) تبدیل به عوامل نفوذی ارتش عراق و حزب بعث در ایران شدند، با «خلوص» و «اخلاص» به نفع ارتش عراق و رژیم صدام حسین جاسوسی کردند.

به نوشته اعضا و مسئولان جداشده سازمان، علاوه بر روش‌های مرسوم کسب اطلاعات، سازمان از ارتباطات خانوادگی اعضا و هواداران نیز در بسیاری اوقات بدون اطلاع و موافقت آنان، بهره‌برداری نموده و اطلاعات محرمانه نظامی را از داخل کشور گردآوری کرده و به رژیم صدام انتقال می‌داد.

مجموع دست‌نویس‌ها، خاطرات و اعترافات برخی از عناصر، اعضا و نیروهای سابق منافقین نشان می‌دهد که این تشکیلات تروریستی در خودفروشی به بیگانه حتی در درونی‌ترین لایه نیز رقابت دارد، برای همین مصادره ترور تهران به خود را امری بدیهی دانسته و معتقد است که باید در رقابت میان ضدانقلاب خود را متمایز از سایر گروهک‌ها به ترامپ نشان دهد.

هدف منافقین از چنین اقدامی گرفتن امتیاز بیشتر از آمریکایی‌ها است، معامله‌ای که پیش‌ازاین با صدام نیز کرده‌اند. در اسناد افشاشده پس از سقوط صدام که بین عباس داوری و افسران سرویس اطلاعاتی عراق برگزارشده، چنین آمده است:

در خصوص درخواست‌های قبلی ازجمله درخواست ۱۰۰ دستگاه خودرو ما ازنظر اداری با این درخواست شما موافقت داریم فقط پی گیری در خصوص کسب موافقت ادارات دیگر است که در حال پی گیری هست. می‌دانید که ورود خودرو نیاز به اخذ مجوز از مبادی ذی‌ربط دارد که با توجه به ورود کالاهای خارجی اخذ مجوز ضروری است مانند معاملات سابق، ۲۸ خودرو از داخل عراق خریداری می‌شود و ۷۲ دستگاه از خارج خریداری خواهد شد.

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است!

تحلیل گراف‌ها درباره ترورها چه می‌گوید؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد که ماجرای خونین روز گذشته بدون ارتباط تشکیلاتی با این گروهک، تنها موقعیتی برای بروز بیرونی این تروریست‌های ساکن در کمپ تروریستی اشرف ۳ بوده و نفاق در این ماجرا با مدل «ترورهای ترکیبی» متکی به ابزارهای رسانه‌ای خود را آشکارسازی کرده است.

همچنین در این ماجرا روشن‌شده است که گام بعدی تحرکات با امتداد از «ترورهای اجتماعی» پیش خواهد رفت. در این حادثه، قوه ادراکی عمومی زیر بار سنگین‌ترین حجم از تبلیغات مسموم قرارگرفته تا جای جلاد و شهید عوض شود.

تحلیل گراف‌های شبکه‌های اجتماعی در نخستین ساعات پس از شهادت این دو قاضی شجاع و مبارز با تروریسم نشان می‌دهد که خط نفاق، آلوده سازی ادراکی توسط رسانه‌های ضدانقلاب به‌ویژه بی‌بی‌سی فارسی بوده است.

همچنین تحقیقات موجود نشان می‌دهد که مدل ترورهای صوت گرفته بیش از آنکه به مدل عملیاتی عامل هوشمند وابسته باشد چیزی شبیه حادثه روی‌داده در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ در بابلسر دارد، تغییر در صورت‌مسئله ماجرا، دست‌های در داخل و خارج از کشور دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟ / ترورهایی که پیشکش به ترامپ شده است! بیشتر بخوانید »

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری



بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری در امتداد بمب‌گذاری‌های دهه ۶۰ است، ایدئولوژی خشونت سازمان همچنان خودنمایی می‌کند و منفعت حزبی را بر جان و امنیت این مردم ترجیح می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳، در ساعت ۱۲.۲۹ دقیقه، هنگامی که رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در حال ایراد خطبه بود، ناگهان صدای مهیبی فضای دانشگاه تهران را پُر کرد. این‌بار هم مثل دفعات گذشته پای شورشیان مجاهدین خلق درمیان بود و ستون پنجم ارتش متجاوز بعثی که از فرط مخالفت با نظام و مردم ایران به نوکری صدام افتاده بود با بمب‌گذاری در فضای نماز جمعه تهران، ۱۴ نفر را به شهادت رساندند و ۸۸ نفر را زخمی کردند. گوشت و خون قربانیان به وسیله موج انفجار، تا ده‌ها متر آن طرف‌تر پرتاب شده بود، بر روی پیرهن سایر حاضرین در نماز جمعه ردِ خون مردم قابل مشاهده بود.

۳۸ سال قبل، لحظه انفجار در دانشگاه تهران:

ما برای شهادت آمده‌ایم

با وجود این تهدید و خطر مردم نظم را رعایت کردند و با سر دادن شعار «الله اکبر» ماندند تا خطیب جمعه به سخنرانی خود ادامه دهد. امام خمینی (ره) در مورد این واقعه گفته بود: «من فراموش نمی‌کنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و بااستقامت گذشت. آن‌طور مردم با طمانینه با آن صداهایی که می‌آمد، با آن رگبارهایی که می‌آمد، من ملاحظه می‌کردم. من نگاه می‌کردم و مخصوصاً نگاه می‌کردم ببینم که در بین مردم چه وضعی است، اما ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی در آن پیدا باشد و آن وقت امام جمعه آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد و مردم آن‌طور گوش کردند و آن طور فریاد زدند که برای شهادت آمدیم.»

سه روز پیش از نماز جمعه، اولین موشک بالستیک اسکاد بی در پاسخ به حملات موشکی عراق شلیک شد و در جبهه جنوب نیز عملیات بدر در حال اجرا بود. روز پنج‌شنبه صدام حسین اعلام کرده بود که فردا نماز جمعه تهران را منفجر می‌کنیم و این حرف بین مردم تهران پیچیده بود. مردم تهران بدون توجه به تهدید صدام و سازمان مجاهدین خلق، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.

باید ضدنظام بود، به هر شکلی که شده

وقتی روش و شیوه مبارزه و فعالیت سیاسی تماماً در مسلسل ژ۳ و یوزی خلاصه شد و در توجیه کشتار ۱۷۰۰۰ نفر از مردم بی‌گناه ایران گفتند: «این‌ها قربانیان آزادی خلق هستند، پس اگر کشته شدند، عیبی ندارد.» طبیعی است برای نیل به اهدافشان هر شرافت انسانی و وطنی را زیرپا بگذارند و خیابان‌های شهر را تبدیل به میدان جنگ و قربان‌گاه شهروندان کنند. درست مثل آن‌چیزی که در بلوای ۱۴۰۱ خواستارش بودند. مهدی ابریشمچی، همسر سابق مریم رجوی که طی ازدواج سازمانی مریم را تقدیم مسعود کرد، درباره اغتشاشات پاییز گفته بود: «خیالمان راحت است، چون به اندازه کافی سلاح به ایران وارد کرده‌ایم!»

همچنان منطق سازمان بر مدار سرب و باروت می‌چرخد و چون خلفای بنی‌امیه که شعار «الحق لمن غلب» سر می‌دادند، برایشان مهم نیست به چه روش و چگونه قدرت را کسب می‌کنند؛ مهم این است که پیروز شوند، ولو با قربانی کردن مردم بی‌گناه و به آشوب کشیدن شهر.

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری
مراسم عقد دو تروریست عاشق

شورش زن، زندگی، آزادی باید سعی کند خودش را زنده نشان دهد

وقتی عناصر شورش مجاهدین و رسانه‌های آن‌طرف آبی دست‌ در دست هم با نقابِ «زن، زندگی، آزادی» سه ماه تمام کشور را در التهاب فرو بردند و موجب ریخته شدن خونِ جوانان ایرانی شدند، شاید فکرش را نمی‌کردند مردم همچنان با مدد از حافظه تاریخی خود این شورشیان فراری را پَس زنند و خود را بار دیگر همراه و همگام جمهوری اسلامی نشان دهند. استراتژی کنونی شورش «زن، زندگی، آزادی» حفظ صحنه در فضای رسانه‌ای کشور است تا مگر بتواند از سحر شبکات اجتماعی سودی برده و سعی کند و در صدر اخبار خودنمایی راه بیندازد.

تروریسم،‌ این بار در چهارشنبه سوری خودنمایی می‌کند

چهارشنبه سوری امسال یکی دیگر از فرصت‌ها و بزنگاه‌هایی بود که کنه و باطن بلوای اخیر نمایان شد. از اوایل اسفندماه بود که سلبریتیسم مبتذل به همراه رسانه‌های ضدایرانی و مواجب‌بگیر بیگانه سعی در تهدید حکومت و مردم داشتند و این‌بار بمب‌های دست‌سازشان قرار بود چند روزی شهرهای ایران را به هم بریزد. محمد حنیف‌نژاد، مؤسس سازمان مجاهدین شاید فکرش را هم نمی‌کرد وارد کردن «سلاح» در مبارزه سیاسی، روزی تا این حد به ابتذال و انحراف کشیده شود. برایشان مهم نیست چه می‌کنند، باید با نظام و جامعه درافتاد، حال چه با ایجاد القا و امید کاذب در رسانه، چه با انداختن بمب و نارنجک در کف خیابان‌ها.

اعتراض مدنی یا آشوب شهری؟

اینستاگرام بی‌بی‌سی فارسی، شب گذشته فیلم‌هایی از تهران، کرمانشاه، تبریز و… را منتشر کرد که عناصر شورش به سمت حافظان امنیت بمب پرتاب می‌کنند و با انداختن نارنجک زیر بسیجیانِ موتوری قصد برهم زدن تعادل و واژگونی آن‌ها را دارند. حال اگر حکومت از سر قانون و شرع با آن‌ها برخورد کند، نامش می‌شود «سرکوب اعتراض مدنی»، همانگونه که وقتی خائنین سازمان به دشمن متجاوز مدد رساندند و مرصاد را خلق کردند و در پی آن چوبه عدالت به سراغشان آمد، ده‌ها سال بعد عده‌ای با زانوی غم بغل گرفتن عزاداری مدفونین خاوران شدند. بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری در امتداد بمب‌گذاری‌های دهه ۶۰ است؛ ایدئولوژی خشونت سازمان همچنان خودنمایی می‌کند و منفعت حزبی را بر جان و امنیت این مردم ترجیح می‌دهد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری بیشتر بخوانید »

رازگشایی از زندگی مخوف مسعود و مریم رجوی

رازگشایی از زندگی مخوف مسعود و مریم رجوی



کتاب «تهران تا تیرانا» حاوی اطلاعاتی ناگفته از فعالیت سازمان مجاهدین خلق است، حتی مسعود خدابنده راوی این اثر که نزدیک‌ترین فرد به مسعود و مریم رجوی است درباره شخصیت و سبک زندگی آنها می‌گوید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، خاطرات مسعود خدابنده از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی، توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر می‌شود.

این کتاب، شرح دو دهه حضور خدابنده در میان منافقین است. این خاطرات توسط محمد جعفربگلو جمع‌آوری و تدوین شده است.

بر اساس این گزارش، «جعفربگلو» در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه تاریخ خبرگزاری «آنا» درباره این کتاب اظهار داشت: از حدود سال ۱۳۹۸ که با آقای مسعود خدابنده آشنا شدم و متوجه شدم که اطلاعات بسیار نابی درباره سازمان مجاهدین خلق دارد، از این رو تصمیم گرفتم خاطرات پراکنده ایشان را جمع‌آوری کنم.

** خاطرات بازگو نشده از مجاهدین خلق

وی با بیان اینکه چندین جلسه از طریق شبکه‌های اجتماعی با ایشان مصاحبه کردم توضیح داد: هرچه پیش رفتیم، متوجه شدم که این خاطرات بسیار جالب است و بخشی از این روایت‌ها تاکنون بازگو نشده است.

وی ادامه داد: مسعود خدابنده به خاطر حضور دو دهه‌ای در جمع مجاهدین خلق، اطلاعات بسیار خوبی درباره سازمان دارد. او قبل از پیروزی انقلاب با سازمان آشنا شد و در سال ۱۳۷۵ از آن جدا شد. خدابنده، مسئول انتقال بسیاری از اعضای شناخته شده منافقین از جمله مهدی ابریشمچی، محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری از ایران بود. او در جریان عملیات موسوم به فروغ جاویدان نیز حضور داشته و در مقر مسعود بوده است.

** نزدیک‌ترین فرد به مسعود و مریم رجوی از آنها می‌گوید

این نویسنده درباره ویژگی‌های کتاب خاطرات مسعود خدابنده گفت: به نظر من، دو ویژگی مهم مسعود خدابنده در روایت خاطراتش، اول حافظه مثال‌زدنی و دوم قدرت تحلیل بالاست که همین دو عامل خاطرات او را خواندنی‌تر کرده است. این‌که وی به‌عنوان نزدیک‌ترین فرد به مسعود و مریم رجوی، اطلاعات ذی‌قیمتی از سرکرده فرقه منافقین دارد هم، خاطرات خدابنده را جذاب‌تر می‌کند.

جعفربگلو درباره چینش محتوای این اثر گفت: این کتاب در سه گفتار تنظیم شده است؛ گفتار اول، دربردارنده خاطرات مسعود خدابنده از سال‌های پیش از عضویت در سازمان است. گفتار دوم خاطرات راوی از سال‌های حضور در جمع مجاهدین خلق را دربرمی‌گیرد و گفتار سوم به روند جدایی خدابنده از سازمان اختصاص دارد.

** ناگفته‌هایی از ترور آیت‌الله خامنه‌ای (رئیس جمهور وقت) توسط مجاهدین در سال ۱۳۶۷

وی تصریح کرد: هرچند شیوه ما در ثبت و ضبط خاطرات، به صورت پرسش و پاسخ بود، اما در فرایند تدوین، متن را از حالت پرسش و پاسخ خارج کرده و آن را به صورت روایی درآوردیم تا مطالعه آن برای خواننده خسته کننده نباشد. همچنین خاطرات راوی را بر مبنای ترتیب وقوع زمانی رخدادها دسته‌بندی کردم تا خواننده در تاریخ گم نشود.

این نویسنده با اشاره به مهمترین فصول کتاب گفت: روابط سازمان مجاهدین خلق با شخصیت‌هایی، چون بازرگان، بنی‌صدر، منتظری و … از جمله فصول مهم خاطرات خدابنده است. این که یک عضو سابق فرقه رجوی درباره «عملیات مهندسی» و جنایت‌های سازمان علیه مردم ایران سخن بگوید، قطعا جالب توجه خواهد بود. مسعود خدابنده همچنین اطلاعات بسیار جالبی درباره شخصیت مسعود و مریم رجوی دارد که بیانگر روحیات، اخلاق، سبک زندگی آنهاست.

وی ادامه داد: از دیگر فصول مهم و جالب توجه خاطرات مسعود خدابنده، افشای تلاشی است که سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۷ برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای -رئیس جمهور وقت – صورت داد. خاطرات مسعود خدابنده همچنین حاوی رازهایی از پادگان اشرف است. او به خوبی فضای داخلی این اردوگاه را ترسیم می‌کند و می‌گوید که چگونه عده‌ای از اعضای سازمان در این کمپ، قربانی زیاده‌خواهی و کینه سرکرده سازمان شدند.

این کتاب قرار است با عنوان «تهران تا تیرانا» روانه بازار شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رازگشایی از زندگی مخوف مسعود و مریم رجوی بیشتر بخوانید »