به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۴مرداد۹۲ علی جنتی که تنها سابقه همکاریاش با ارشاد مربوطه به دهه۷۰ آنهم در معاونت بینالملل خلاصه میشد به پیشنهاد روحانی و با رأی مجلس بهعنوان اولین وزیر فرهنگوارشاداسلامی در دولت تدبیروامید انتخاب شد، جنتی قرار بود بهتمامی وعدها و شعارهای پیروز انتخابات۹۲ جامه عمل بپوشاند، آنهم انتخاباتی که اکثریت جامعه هنری بهویژه اهالی تئاتر و سینما در حمایت از حسن روحانی وارد میدان شده بودند و هرکدامشان در حد وسع و توان ولو بیشتر نیز برای رأیآوریاش تلاش کرده بودند و حال با اتمام انتخابات و دور شدن از شعارهای رنگارنگ دیگر زمان عمل و اقدام فرارسیده بود. جنتی در همان ابتدا علی مرادخانی را بهعنوان معاون هنری خود منصوب و نزدیک به پنجماه بعد نیز طی حکمی حسین طاهری را مدیر اداره کل هنرهای نمایشی و جایگزین قادر آشنا کرد؛ انتخابی که در همان گام نخست مایه تعجب اهالی تئاتر شد.
یک انتخاب حاشیهساز
حسین طاهری سابقه چندانی در حوزه تئاتر نداشت و پیشتر او را بهعنوان تهیهکننده سیما میشناختند و حال قرار بود این تهیهکننده تلویزیونی از جامجم به خیابان استاد شهریار نقلمکان کند و سکان تئاتر کشور را به دست گیرد اما غافل از اینکه مرکز هنرهای نمایشی کشور نه یک تهیهکننده که یک مدیر مدبر و عالم به تئاتر میخواهد، از طرفی اهالی تئاتر نیز که از انتخاب حسن روحانی چنان ذوقزده شده بودند که هیچگونه نقد و انتقادی نسبتبه این انتخاب نداشته و سعی میکردند با رعایت ظواهر امر بهنوعی کجدارومریز با این انتخاب کنار بیایند و صبر کنند تا چه پیش آید اما این صبو ری به یکماه هم نرسید و به بهانه استعفای عالیزاد از دبیری فجر و انتخاب قادر آشنا، مدیرکل پیشین به دبیری سیودومین جشنواره تئاتر فجر اعتراضها آغاز شد.
در ابتدا نوک پیکان بهسمت دبیر وقت جشنواره نشانه رفت و بسیاری از اهالی تئاتر نقدهای بسیاری را نسبتبه نوع برگزاری داشتند؛ البته از این موضوع نباید غافل شد که جشنواره و نقدهایش بیشتر بهانهای بود در اعتراض به چنین انتخابی اما چه کنند که و دیواری کوتاهتر از جشنواره تئاتر فجر پیدا نکردند و این اعتراضها به میزانی بود که وزیر وقت ارشاد وارد میدان شد و صراحتا اعلام کرد این جشنواره متعلق به دولت وی نبوده و نقایص را گردن دولت سابق انداخته و وعده داد هنرمندان از دور بعدی جشنواره سیاستهای دولت تدبیروامید را لمس کنند؛ اما جنتی نمیدانست توجیهات مسکنوارش در آن روزها نهتنها دوام و قوامی ندارد، بلکه طی زمان کوتاهی به لطیفه نیز بدل خواهد شد و بدین ترتیب، هنوز چند روزی از اتمام جشنواره نگذشته بود که یکی از حامیان اصلی دولت در حوزه تئاتر به بهانه لغو اجرایش در همدان لب به اعتراض گشود که صدالبته پاسخش همچنان همان توجیهات سطحی شد. از طرفی، تجمع هنرمندان در مقابل ساختمان معاونت هنری بهعلت عدم تسویههای مالی در مرکز هنرهای نمایشی و مهلت ۱۵روزه برای پرداخت مطالبات و معوقات تیر آخر را زد و سکوت و مدارای هنرمندان تئاتر نسبتبه مدیریت ناکارآمد دولت حسن روحانی پایان پذیرفت.
وعدههای خندهدار
مدیر تازهوارد مرکز هنرهای نمایشی اما سعی میکرد در این میان مشکلات عدیده و متعدد را بهصورت ریشهای حل کند مانند وعده ۱۰برابری بودجه تئاتر کشور که حتی خوشخیالترین هنرمندان تئاتری را نیز به خنده وامیداشت؛ وعدهای که شاید در خیالات و اوهام اهالی تئاتر میبایست زودتر از اینها محقق میشد اما همین یک مورد حاکی از نابلدی مدیر مربوطه بود که بسیاری از اهالی باسابقه تئاتر نهتنها بهخوبی آن را دریافت کرده بودند، بلکه دیگر برایشان محرز شده بود که چه کلاه گشادی به سرشان رفته است. درهرصورت عمر مدیریت حسین طاهری به یکسال هم نرسید و اولین مدیر تئاتری دولت روحانی با انتشار یک بیانیه یا بهتر بگوییم گلایهنامه حاوی ۱۰بند از سمت خود کنارهگیری کرد. طاهری در نامه استعفای خود از عدم شفافیت، دخالت برخیها، عدمحمایت از آثار دینی و مناسبتی و حضور موسسات غیرحرفهای در حوزه اختیاراتش گلایه کرده بود و عطای مدیریت تئاتر را به لقایش سپرد اما شاید روی سخنش در آن نامه بیشتر بهسمت مشاور برنامهریزی مرحوم مرادخانی بود؛ مشاوری که در زمان مدیریت قادر آشنا بهعنوان آخرین مدیر تئاتری دولت سابق در کسوت معاون اداری و مالیاش در حوزه تئاتر فعالیت میکرد و با حضور دولت تدبیروامید با سمتی جدید همچنان در بدنه ارشاد به فعالیت ادامه میداد.
درهرصورت با پذیرش استعفا و ۴۰روز بعد مهدی شفیعی مستقیما به اداره کل هنرهای نمایشی نقلمکان کرد و بهعنوان دومین مدیرکل در دولت حسن روحانی عهدهدار مسوولیت تئاتر کشور شد.
بیشتر بخوانید:
انتخاب یکی از اهالی تئاتر
شفیعی برخلاف حسین طاهری مدیری سابقهدار بود، اهالی تئاتر او را میشناختند و سالها در مسند معاونت اداری و مالی مرکز هنرهای نمایشی به دفترش رفتوآمد داشتند؛ البته در همان ایام نیز میتوانست بهسادگی حدس زد ماندگارترین مدیر تئاتری دولت روحانی همین شفیعی باشد و چنین هم شد، او حدود سهسال و یکماه ساکن خیابان استاد شهریار شد. با آمدن شفیعی بسیاری از اهالی سرخورده از انتخاب اول مدیر مرکز، گردش جمع شدند و از حق نگذریم او در قامت معاون سابق مالی از وجهه مثبتی برخوردار بود اما شفیعی هم چندان توفیقی در دوران حضورش کسب نکرد؛ بهگونهای که یکی از ناموفقترین و نامطلوبترین ادوار جشنواره تئاتر فجر در زمان مدیریت او برگزار شد.
دوره سیوششم تئاتر فجر بنابر مستندات موجود یکی از بدترین ادوار جشنواره به شمار میرفت. از اهتمام برای تغییر نام جشنواره و پوستر توهینبرانگیزش گرفته تا حضور برخی عناصر و آثار معاند و ضد نظام و اسلام در این جشنواره همگی ملغمه را درست کرد تا همگان ببینند با سوءمدیریت در جشنواره که مزین به نام فجر انقلاب اسلامی است میتوان از افراد و عناصری استفاده کرد که نهتنها هیچگونه سنخیتی با آن ندارند، بلکه آثاری را به صحنه بیاورند که مغایر با ارزشهای انقلاب انقلاب و اسلام نیز باشند و درنهایت نیز برای در امان ماندن، عنصر نامطلوب را شبانه از مملکت فراری بدهند؛ البته که در مدت سهسال حضور شفیعی ازایندست اقدامات کم نبود ولو آنکه مراودات با سفارتخانههای اروپایی، برخی سفرهای بیحاصل خارجی و صدالبته اقدام اشتباه فروش نوبت اجرا در مجموعه تئاترشهر که ازسوی یکی از نزدیکان آقای مدیرکل صورت گرفته بود نیز میتوان جزو عملکردهای این مدیر برشمرد؛ مدیری که مشابه این رفتارها در دوران حضورش در ارشاد استان خوزستان آنهم در دولت موسوم به دوم خرداد نیز رخ داد که شرح و وصفش مجالی فراختر و مبسوطتر میخواهد اما درنهایت مهدی شفیعی نیز بعد از حدود سهسال و یکماه از سمتش عزل و البته با حمایت برخی از اعضای کابینه در پستی دیگر از دولت روحانی مشغولبهکار شد.
سومین مدیر وارد میشود
سال۹۶ اینبار سومین مدیر تئاتری از بین اهالی هنر و یکی از هنرمندان تئاتری در دولت تدبیروامید انتخاب شد؛ شهرام کرمی نه بعد از پنجماه یا ۴۰روز، بلکه فردای عزل شفیعی، طی حکمی ازسوی وزیر فرهنگوارشاداسلامی به سکانداری تئاتر کشور منصوب شد.
سومین مدیر تئاتری دولت روحانی برخلاف دو مدیر قبلی از جامعه هنری و تئاتری درحالی در آخرین روزهای زمستان به این سمت منصوب شد که در روزهای پایانی حضور شفیعی نامهای سرگشاده مبنی بر تداوم حضورش در مدیریت تئاتر کشور تنظیم و منتشر شد و شهرام کرمی عملا میراثدار یکی از بیثباتترین ادوار مرکز هنرهای نمایشی شد. او که اساسا هنرمندی بیحاشیه و آرام بود، دوران دوساله مدیریتش نیز با اغماض و تا حدودی کمحاشیهتر از سایر همکارانش پیش رفت اما بههرحال سیاستهای هنری دولت در بخش اجرا اساسا و ذاتا مشکلزا بود.
دولت تدبیروامید هرگز قرابتی با مذاکرات بینالمللی عزتمندانه نداشت و از همین رو بود که در دوران سومین مدیر تئاتری، رایزن جوان فرهنگی آلمان در دیداری با جمعی از مدیران ارشد تئاتری کشور با تحکم و دستور سخن میگوید اقدامی که هرگز مشابهش و در کشور آلمان رخ نداده و نیز رخ نخواهد داد؛ ازسویدیگر، رویه اشتباه تئاتر در دولت تدبیروامید و مجوز به برخی آثار کار را بهجا کشاند که رییس تئاتر شهر برای مدت کوتاهی بازداشت میشود، جشنوارههای ریزودرشت شائبهبرانگیز با حمایت سفارتخانههای اروپایی در گوشهوکنار کشور با عنوان جشنواره تئاتر خصوصی برپا میشوند و خلاصه اینکه این قصه پرغصه به مرحلهای میرسد میرسد که رهبر فرزانه انقلاب در هفته دولت و در دیدار با مسوولان دولتی بهصراحت سخن از نفوذ سازمانیافته در تئاتر کشور میکنند.
سخنی پرمغز و مهم که ناشی از آگاهی و اشراف ایشان به تحرکات در حوزه تئاتر است و اسفبار که برای این هشدار رهبری هیچ گوش شنوایی نبود. صدور مجوزهای بیرویه برای نمایشهایی که محصول اتاقهای فکر و سازماندهیشده برخی جریانات معاند، کار را به مرحلهای رساند که دستگاهها و نهادهای نظارتی وارد عمل شدند و از خسارتهای دولت در این زمینه تا حدود قابلتوجهی جلوگیری شود.
«آشنا»ی دولت در تئاتر
تحریم مهمترین رویداد تئاتری انقلاب اسلامی تنها یکی از محصولات و نتایج تمرکز اتاقهای فکری جریان مخالف ارزشهای نظام در حوزه تئاتر بود که در دوران رخ داد که صدالبته با کمک سازنده برخی دستگاهها آن نیز به شکست محکوم شد و درنهایت و چنین شرایطی، کرمی نیز در آخرین روزهای زمستان۹۸ عطای مدیریت تئاتر در دولت را به لقایش بخشید و با انتشار یک پست در فضای مجازی باروبندیلش را از ساختمان خیابان شهریار جمع کرد و رفت و دولت در سال پایانی خود بهناچار و طی یک عقبگرد تکرارنشدنی دست به دامان آخرین مدیر تئاتری دولت دهم شد و آنکسی نبود جز قادر آشنا!
آشنا را باید تنها مدیر تئاتری بدانیم که دو بار بر مسند مدیریت تئاتر کشور تکیه زده است؛ همان مدیری که در روزهای آغازین دولت یازدهم موردنقد بسیاری از اهالی قرار گرفته بود و حال همین دولت از او برای همکاری دعوت کرده است؛ البته آشنا با اتمام دولت دهم در مناصب مختلفی با دولت روحانی همکاری کرده بود و حضورش برای بار دوم چندان دور از انتظار نبود و طبعا نیز باتجربه سالهای ۹۱ و ۹۲ اینبار نوید حضور مدیری باتجربه را میداد اما آشنا هرگز فکرش را نمیکرد شیوع ویروس کرونا سنگینی کار را چندبرابر و تجربه جدیدی را پیش پایش بگذارد، همین بس که سال۹۹ در روزهای آغازین مدیریتش تئاتر تعطیل میشود و عملا سال گذشته جز چند نمایش انگشتشمار نمایشی روی صحنه نمیرود و معضل جدیدی بهنام امرارمعاش هنرمندان تئاتر را فراهم میکند؛ چالشی که هرگز برایش تدبیری نشد و اوضاع معیشت هنرمندان را بهسختی کشاند و عملا امیدی به برطرف شدنش در این دولت نیز وجود ندارد.
حال روزهای پایانی حضور آشنا در ساختمان خیابان شهریار است و او را عملا باید آخرین مدیر تئاتری دولت تدبیروامید بدانیم؛ مدیری که به هر دلیلی هیچ برنامه جدید و خاصی نداشت و صرفا امورات را گذراند. از طرفی روحانی که در دو دوره انتخابات هنرمندان بهویژه جامعه تئاتری از هواداران و طرفداران سرسختش بودند امروز در شرایطی باید دولت را تحویل بدهد که اساسا خیل عظیمی از این جامعه به مخالفت با او و سیاستهایش پرداختند درحالیکه میبایست این پرسش را مطرح کرد که چرا و چگونه در حوزه تئاتر که اغلب جامعه هواداری و علاقهمندان به دولت روحانی در آن قرار داشتند، امروز به یکی از نقاط ضعف شدید او بدل شد تا جایی که از شعار «با روحانی تا ۱۴۰۰» به روزشمار خداحافظی رسید.