مهدی فرجی

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟



چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یک‌سالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما می‌گذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفول‌مانده‌ای» در مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبی‌رنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازه‌تأسیس سیمرغ متنی نوشت.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های تحولی سازمان را به دوش می‌کشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیه‌کننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون می‌روند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما می‌گویند. مراسمی که به‌جز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علی‌اکبری و حبیب والی‌نژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال می‌گذرد و عملکرد یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سازمان برای پرداختن به بخش مغفول‌مانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهم‌ترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.

با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال داده‌های پرنوسانی منتج شده که از پربیننده‌ترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کم‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون را شامل می‌شود؛ تولیداتی که باید آن‌ها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟

مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشه‌ای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکه‌ها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکه‌های مختلف می‌سپردند.

تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریال‌های الف ویژه و پرهزینه‌تر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش می‌داد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟

این مرکز تازه‌تأسیس قرار بود تولیدات کار اولی‌ها و جوان‌های فیلم‌سازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجه‌های کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریف‌شده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل می‌شد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.

در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ می‌خواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سال‌ها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر می‌رسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تله‌تئاتر و گونه‌های متفاوت سریال‌سازی همچون سیتکام بود.

ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمی‌ها به دلیل تقسیم‌بندی جدید سازمان به سیمرغ می‌رفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.

با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن می‌توانست فرایند قدرت‌گرفتن سلبریتی‌ها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سال‌های اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتی‌ها هم رام‌شدنی نیست.

اسماعیل بهمن‌آبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروه‌ها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران می‌کردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم می‌شد و برنامه‌ریزی می‌کردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سخت‌ترین چالش ما این بود که هم‌زمان با هم باید این کارها را انجام می‌دادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازه‌تأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز به‌راحتی اتفاق نمی‌افتاد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال

با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابل‌توجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهم‌ترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمام‌سیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمی‌توان آن را دستاورد تمام‌وکمال این مرکز تازه‌تأسیس دانست.

به‌جز این اثر، عملاً اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.

وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمت‌های اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان می‌دهد مهم‌ترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریال‌هایی چون «حکایت‌های کمال» و «چرخ گردون» که اعلام می‌شد در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دوم‌شان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان می‌دهد پروژه دنباله‌سازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.

دنباله‌سازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟
لمندگان محصول مرکز سیمرغ

این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان می‌دهد دنباله‌سازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهره‌ها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.

شاید مهم‌ترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهره‌ها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آن‌ها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر می‌شوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشه‌ای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم می‌آید.

نوسان در برنامه‌ها هم ادامه دارد

مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامه‌هایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی می‌شوند. به‌عنوان مثال، مستندمسابقه‌ای چون «خونه مونه» در هیچ‌کدام از قسمت‌هایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش می‌شد.

با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و مهم‌ترین برنامه‌ای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش می‌کشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکه‌های سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامه‌های گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سال‌های قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.

در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟

مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانه‌تر از تله‌فیلم آینده‌ای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.

هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنواره‌های درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهم‌ترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کم‌هزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.

خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساخته‌شده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سال‌های اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربی‌ای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.

این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه‌»، «آلبوم خانوادگی من‌»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم می‌خورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبت‌های خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهم‌ترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی‌ است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمی‌گردد.

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

این موضوع نشان می‌دهد مرکز سیمرغ در مخاطب‌سنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامه‌های این مرکز احیای موضوعاتی چون تله‌فیلم و تله‌تئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان می‌دهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بن‌بست رسیده و با واقعیت مواجه شده.

مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد می‌کند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهره‌وری بیشتر ایده‌های بهتری به جز تولید سازمان‌های جایگزین وجود نداشت؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟ بیشتر بخوانید »

داوران جشنواره نمایش خانگی «دیدار» معرفی شدند

داوران جشنواره نمایش خانگی «دیدار» معرفی شدند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، مهدی فرجی دبیر جشنواره نمایش خانگی «دیدار» بیان کرد: شبکه نمایش خانگی به حجمی از تولیدات آثار رسیده که مردم به نوعی مشتری این سریال ها و برنامه ها هستند و به عبارتی با این تولیدات «دیدار» می کنند، این جشنواره فرصت مناسبی برای ایجاد تعامل بیشتر بین فعالان صنعت نمایش خانگی و مخاطبان خواهد بود.

وی درباره چرایی برگزاری جشنواره «دیدار» تاکید کرد: در حال حاضر تولیدات شبکه نمایش خانگی به سطح قابل قبولی رسیده و تقریبا مردم در سراسر کشور مخاطب این برنامه ها هستند، در چنین فضایی احساس کردیم جای یک جشنواره که به صورت کاملا حرفه ای و فنی و کیفی آثار را قضاوت کند، خالی هست.

فرجی در پاسخ به این سوال که اساسا کانون تهیه کنندگان رسانه های دیداری با توجه به ماهیت خویش چرا به عنوان متولی برگزاری جشنواره انتخاب شده هست؟ افزود: کانون تهیه کنندگان رسانه های دیداری متشکل از تهیه کنندگانی هست که در حوزه غیرسینمایی مثل مستند، فیلم کوتاه، آثار تلویزیونی و مجموعه شبکه نمایش خانگی فعالیت دارند. در حال حاضر ۵۵۰ نفر تهیه کننده در این کانون عضویت دارند؛ حتی اگر تهیه کننده ای فعالیت سینمایی هم دارد اگر حداقلی از تولیدات تلویزیونی را تهیه کرده عضو کانون هست.

وی برای نخستین بار به داوران این جشنواره اشاره کرد و گفت: در بخش نمایشی افراد صاحب نامی چون پوران درخشنده، احمدرضا درویش، مسعود جعفری جوزانی، رسول صدرعاملی، رضا پورحسین، فرهاد توحیدی، حسین طاهری، محمد ساسان، فریدون حسن پور و آریا عظیمی نزاد بخش نمایش را قضاوت می کنند.

فرجی درباره زمان اختتامیه جشنواره «دیدار» نیز تاکید کرد: ابتدا قرار بود اختتامیه در دی برگزارشود ولی چون تعداد آثار زیاد هست تعدادی از داوران درخواست کردند وقت بیشتری برای بررسی داشته باشند. به همین دلیل اختتامیه در اسفند برگزار می شود. طبیعی هست که نامزدها را ۱۰ روز مانده به اختتامیه معرفی می کنیم و رای مردمی هم داریم که مردم می توانند از طریق فضای مجازی مشارکت کنند و رای بدهند.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

داوران جشنواره نمایش خانگی «دیدار» معرفی شدند

داوران جشنواره نمایش خانگی «دیدار» معرفی شدند بیشتر بخوانید »

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟



تقیانی‌پور علاوه بر دوربین تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیا سازی دارد. محیا دهقانی بازیگر جایگزین سارا رسول‌زاده به مراتب بازی بهتری از خود نشان داد و تبدیل به نقطه قوت سریال شد.

سرویس فرهنگ وهنر مشرق – فصل نخست سریال «نجلا» با روایتی متفاوت توانست در ردیف سریال‌های عامه‌پسند برتر سال‌های اخیر تلویزیون قرار گیرد. کارگردانی فصل اول و دوم این سریال بدون درنظر گرفتن نقد محتوایی، اثر شاخصی است و «خیراله تقیانی‌پور» با وسواس در ساختار سریال نشان داد، در مواردی خاص حتی از یک فیلمنامه پرنقص می‌توان، سریال مخاطب‌پسندی ارائه کرد. به واقع در فصل اول و دوم حوزه کارگردانی  وضعیت دوربین در این سریال کاملا آشکار است که به دنبال چیست، علی الخصوص در فصل اول که پلان‌های دورریز کمتری در سریال گرفته شد.

علاوه بر وضعیت دوربین، تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیاسازی از شگردهای درخور این سریال است. علی رغم پرداکشن‌های متوسط در تولید چنین آثاری، کارگردان نجلا با تبحر خاصی در فضاسازی اواخر دهه پنجاه بشدت موفق بوده و از این حیث سریال از  انتقادات تکنیکی مبراست.

استفاده از بازیگران در نقش‌های مناسب  و تسلط بازیگران نقش‌های فرعی و اصلی را نمی‌توان در هدایتگری سریال نادیده گرفت. بازیگران عرب و جنوبی لهجه‌های دقیقی از خود ارائه می‌دهند و این مسئله نشان می‌دهد که ظرافتی خاصی در تسلط هدایت بازیگران وجود دارد. اما با همه تلاش کارگردان برای ارائه یک سریال باکیفیت مشخص سریال از حیث محتوا از چند منظر قابل نقد و بررسی است.

 

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

چگونگی پرداختن به وجوه استراتژیک تاریخ

 مهمترین اشکال وارده به این سریال، عدم شناخت استراتژیک تاریخ سازندگان نجلا است.   نجلا (فصل اول)   از تاریخ شهریور ۱۳۵۸ یکسال قبل از آغاز جنگ ایران و عراق آغاز شده و در فصل دوم همزمان با جنگ ادامه پیدا می‌کند. این پیش فرض از چند جهت با آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ در نقد سریال اهمیت پیدا می‌کند.

در سوابق فصل نخست درخواهیم یافت «شیخ ابراهیم» (پدر نجلا)   با یک زن عرب ازدواج کرده و قبل از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط استخبارات  همراه خانواده‌اش در این کشور زندگی کرده و از فعالان سیاسی علیه دولت بعث بوده  است.   بر اساس روایت فصل اول، شیخ ابراهیم (سید مهرداد ضیایی) به دلیل فعالیت‌هایش سیاسی علیه حزب بعث و صدام از عراق متواری می‌شود.

در فصل اول شاهد حضور عباس، برادر نجلا در عراق هستیم که به عنوان نماینده پدر در عراق همچنان علیه رژیم بعث فعالیت می‌کند و استخبارات عراق به دنبال شکار اوست.

این سریال از منظر رویکرد استراتژیک، شبیه فیلم سینمایی چندین میلیاردی «مزار شریف» (حسن برزیده) در سال ۱۳۹۲ است. در سال ۱۳۹۲ در ایران فیلمی ساخته شد که نشان می‌داد اعضای سفارت ایران در کابل مشغول  شنود بی‌سیم‌های طالبان هستند و در چندسکانس بعدی اعضای سفارت توسط این گروه شبه نظامی به قتل می‌رسند. به تصاویر کنار هم قرار داده شده از کارکنان سفارت توسط برزیده(کارگردان) می‌توان عنوان جاسوسی را نسبت داد. فیلم که درباره شهدای سفارت ایران در کابل است که عملا با یک سکانس اشتباه به ضد خودش تبدیل می‌شود.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

رویکردهای روایی «نجلا» شبیه فیلم «مزارشریف» است. شیخ(پدر نجلا) یک ایرانی ساکن عراق است که به دلیل حاد شدن فعالیت‌های سیاسی‌اش قبل از آغاز جنگ ایران و عراق از این کشور اخراج شده است و عباس فرزند او با داشتن ملیت ایرانی در عراق علیه حکومت صدام فعالیت می‌کند.

اپوزیسیون، سازمان تروریستی منافقین و دسته‌جات سیاسی مخالف حاکمیت و دیپلمات‌های رژیم بعث در ابعاد بین‌المللی تبلیغات گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی سال‌ها در دهه شصت انجام دادند تا جمهوری اسلامی را به عنوان آغاز کننده جنگ معرفی کنند در صورتیکه تجاوز نظامی را رژیم بعث کلید زد. آنچه تحت عنوان تحریک به جنگ از سوی جمهوری اسلامی در پروپاگاندای مخالفان و اپوزیسیون در ارائه تاریخ دهه شصت توسط شبکه‌های فارسی‌زبان، علی‌الخصوص مستندهای بی‌بی‌سی و من‌وتو بزرگنمایی شده، نسبت دادن محور تحریکات مردمی عراق و انقلاب علیه صدام، از سوی جمهوری اسلامی است.

با افزایش نارضایتی‌ها در عراق و سلطه‌گری حزب بعث در دهه هفتاد میلادی، پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی در تحرکات مردم عراق برعلیه صدام داشت، اما جمهوری اسلامی نوپا، در درون سیستم با کارشکنی‌های حزبی و سازمانی پس از انقلاب مواجه بود و نمی‌توانست نقشی در تحرکات مردمی عراق داشته باشد.

بر سر این موضوع سال‌ها مجادله فراوانی میان روشنفکران و مخالفان داخلی و خارجی وجود داشته و صدها برنامه، مناظره، مقاله تحقیقی و اثباتی در مورد عدم دخالت ایران و جنبش مردمی شهید محمدباقر صدر به نگارش درآمده است.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
گزارش شبکه اینترنشنال تازه تاسیس در سال 1397  نشان می‌دهد یکی از محورهای مورد علاقه شبکه‌های فارسی جعل تاریخ و نسبت دادن تحریک صدام توسط  امام خمینی (ره) است.  

با انتشار خاطرات «سیدمحموددعایی» سفیر وقت ایران در عراق (در سال‌های ابتدایی انقلاب)   و مستند «استخوان لای زخم» محمدحسین مهدویان جدل‌هایی درباره گزاره‌های تاریخی این دو اثر تاریخی مطرح شده که بر خلاف ادعاهای ارائه شده، جمهوری اسلامی هیچگاه ریل‌گذار حمله صدام به ایران نبوده است.

سال‌های متوالی گروه‌های پژوهش‌گر تاریخی وابسته (داخلی و خارجی)   تلاش کردند تا نظریه دخالت در امور عراق به قصد انقلاب دوم(قبل از شروع جنگ هشت‌ساله) گسترش پیدا کند و وقایع منجر به شهادت «محمدباقر و بنت‌الهدی صدر»   توسط صدام را به دخالت‌های ایران در عراق نسبت دهند.  

در سریال نجلا  شیخ و عباس، به ترتیب پدر و برادر نجلا با ملیت ایرانی مشغول فعالیت علیه حاکمیت صدام حسین هستند و با برخی اعضای موثر کمیته انقلاب اسلامی (پسر دایی عبد) در ایران ارتباط دارند. سریال نجلا متاسفانه با عدم دقت در نگارش فیلمنامه دچار این اشتباه می‌شود و اگر ملیت نجلا و پدرش عراقی می‌بود، جذابیت‌های دراماتیک سریال چندین برابر افزایش پیدا می‌کرد و با توجه به شرایط دیپلماتیک فعلی تبدیل به مضمونی به رابطه دو ملت تبدیل می‌شد.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

  با شروع فصل دوم انتظار می‌رفت که گسترش روایت (آداپته شدن سریال) در این فصل وجوه اشتباه استراتژیک فصل اول را اصلاح کند اما در فصل دوم  برخلاف انتظار خرده روایت دخالت اتباع ایرانی در امور عراق قبل از جنگ،   در فصل دوم بیشتر گسترش یافت و «عبد» و دوستانش موسسان شبیه یک گروه شبه نظامی فعال علیه دولت صدام هستند که این نگره داستانی نقطه نظرات تاریخی در آن برهه را به چالش می‌کشد.

پاشنه آشیل تغییر بازیگران تبدیل به نقطه قوت سریال شد

در تولیدات کمپانی فدک فیلم متعلق به تهیه کننده سعید سعدی، مسئله تغییر بازیگران در سریال‌های چند فصلی تبدیل به یک رویه شده است. به عنوان مثال در فصل سوم بچه‌ مهندس تولید فدک فیلم (دفتر جناب سعدی)، بازیگر نقش «جواد جوادی» که مخاطب دو فصل ابتدایی را به قصد تماشای بزرگسالی او دنبال کرده را با شمایل بزرگسالانه  روزبه حصاری مواجه شد که اثر بسیار جامعی در این نقش داشت.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
سمت راست محمدرضا رهبری جایگزین روزبه حصاری در سریال بچه مهندس به تهیه کنندگی سعید سعدی

فدک فیلم تصمیم گرفت فصل چهارم این سریال را تولید کند و به ناگهان چند نفر از بازیگران اصلی این سریال را بنا به هر دلیلی کنار گذاشتند و شایعاتی در فضای مجازی منتشر شد که عدم همکاری با روزبه حصاری و سعید کریمی مطالبه دستمزدهای غیر متعارف بوده  و در فصل بعدی ناگهان محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر نقش اصلی سریال شد و با وجود اعتراضات گسترده مخاطبان اما سریال با تغییر بازیگر پخش شد.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
تغییر بازیگر در سریال نجلا و جایگزینی محیا دهقانی به جای سارا رسول زاده  برخلاف انتظارها سبب افزایش کیفیت سریال در حوزه اجرای بازیگران شد

 در فصل اول نجلا سارا رسول‌زاده ایفاگر نقش نجلا بود اما در فصل دوم این سریال حضور پیدا نکرد و محیا دهقانی جایگزین این بازیگر شد. با اینکه دهقانی مسلط‌تر از  رسول زاده نقش نجلا را ایفا کرد، در هر اثر سریالی تغییر بازیگر در قید حیات، قطعا لطمه فراوانی به آن مجموعه خواهد زد.

آیا نجلا در گسترش روایت فصل دوم موفق بود؟

نجلا در گسترش داستانی فصل دوم ضعیف عمل کرد و تیم نگارشی فصل اول  تک نفره شد و  اشتباهات نمایشی سریال افزایش پیدا کرد.  

به عنوان مثال در فصل اول سریال با تصویر بازگشت دست‌جمعی عبد و همراهانش به پایان می‌رسد. اما در فصل دوم او را در زندان بعثی‌ها می‌بینیم. دلایل و استدلال‌های دراماتیک این اتصال روایی برای مخاطب شفاف نیست. در فصل دوم، چندین قسمت از این مجموعه  به رهایی عبد از زندان اختصاص پیدا می‌کند، اما در همین فصل عبد برای اعاده حیثیت  دوباره به زندان بعثی بازمی‌گردد و با یک نقشه از پیش طراحی شده دوباره از همان زندان فرار می‌کند.

 در فصل اول عبد (حسام منظور)   و نجلا با جابجایی‌های مکرر موفق به ملاقات با عباس متواری می‌شوند، اما در فصل دوم این موضوع مطرح می‌شود که عبد با لو دادن محل استقرار  عباس موفق به فرار از عراق شده است.

مخاطبی که فصل اول را با دقت تماشا کرده و پیچیدگی‌ های محل اختفای عباس را با وضوح بیشتری دنبال کرده، چگونه می‌تواند باور کند که عبد از محل اخفتای عباس مطلع است!؟

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

سریال حفره‌های روایی فراوانی دارد و  پخش همزمان این سریال با فصل سوم  «زیرخاکی» منجر سئوالی کلیدی  شد.   پیرنگ هر دو سریال شبیه یکدیگر است و شخصیت‌های اصلی هر دو سریال، اسیر در زندان بعثی‌ها، برای فرار تلاش می‌کنند و این سطح از شباهت با دو قالب کمدی و جدی نشان می‌دهند نظارت در سطح کلان در انتخاب موقعیت‌های دراماتیک و کنداکتور پخش با چالش‌های جدی مواجه است.
 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟ بیشتر بخوانید »

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد»

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد»



معاون سیما سازمان صداوسیما از پشت صحنه سریال های «نجلا ۲» و «حکم رشد» از مجموعه‌های نمایشی شبکه سه بازدید کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حمید شاه‌آبادی معاون سیما همزمان با آخرین روز تصویربرداری سریال نجلا ۲ در تهران، به بوستان ولایت رفت و با بازیگران و عوامل این سریال در حال پخش از شبکه سه گفت‌وگو کرد و به آنها خداقوت گفت.

خیرالله تقیانی‌پور کارگردان نجلا ۲ با ارائه گزارشی از سختی‌های ساخت این سریال و جزئیات اتمام کار به معاون سیما گفت: همراه با گروه تصویربرداری برای ضبط سکانس‌های پایانی سریال به بندرانزلی خواهیم رفت.

شاه آبادی همچنین در تماس تلفنی با سعید سعدی تهیه‌کننده که همراه با گروهی دیگر در پادگان نوژه در همدان در حال ضبط سکانس‌هایی از سریال هستند گفت‌و گو کرد و در جریان تلاش آنها هم قرار گرفت.

در این بازدید که مسعود کریمی سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه سه و حمید خواجه نژاد مدیر روابط عمومی سیما، معاون سیما را همراهی می‌کردند، سکانسی در حضور شاه آبادی ضبط شد.

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد»

در این سریال بازیگرانی چون آزیتا حاجیان، حسام منظور، محیا دهقانی و ملیکا شریفی‌نیا، مصطفی ساسانی نقش آفرینی می‌کنند.

این سریال از اول فروردین ۱۴۰۱، روی آنتن شبکه ۳ رفته و تا پایان ماه رمضان روی آنتن این شبکه خواهد بود.

بازدید از محل فیلم‌برداری و ساختمان‌های ساخته شده این طرح، برنامه پایانی دکتر شاه ابادی در جمع نجلایی‌ها بود.

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد»

معاون سیما همچنین در محل ساخت و فیلم‌برداری سریال حکم رشد (که در نزدیکی محل ساخت سریال نجلا۲ قرار دارد) و در حال تصویربرداری بود، حاضر شد. تاکنون حدود هزار و ۱۷۰ دقیقه از این سریال تصویربرداری شده است.

شاه آبادی در این بازدید ضمن شنیدن گزارش روند ساخت این مجموعه از زبان حسن لفافیان کارگردان با بازیگران و عوامل نیز گفت‌وگو کرد.

مشکلات ساخت سریال‌های پلیسی در داخل شهر با توجه به اقتضائات خاص خود از جمله دغدغه‌های عوامل بود که با معاون سیما در میان گذاشتند.

این مجموعه به کارگردانی حسن لفافیان و بر اساس فیلمنامه‌ای نوشته سعید نعمت‌الله هم‌ اکنون مراحل پایانی تصویربرداری خود را می‌گذراند.

ثریا قاسمی، مه‌لقا باقری، شهین تسلیمی، مهرداد ضیایی و آزیتا ترکاشوند، علیرضا مهران، پیام احمدی نیا از جمله بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.

مجموعه تلویزیونی حکم رشد به تهیه کنندگی مهدی فرجی یک ملودرام پلیسی و خانوادگی است که با همکاری نیروی انتظامی تولید و بزودی از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد»

بازدید معاون سیما از پشت صحنه «نجلا۲» و «حکم رشد» بیشتر بخوانید »

داوری آثار چهارمین جشنواره فیلم ایثار آغاز شد

داوری آثار چهارمین جشنواره فیلم ایثار آغاز شد


داوری آثار چهارمین جشنواره فیلم ایثار آغاز شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هیئت داوران چهارمین جشنواره فیلم ایثار با حضور پنج فعال و هنرمند شناخته شده در عرصه فرهنگ و هنر، کار ارزیابی و داوری نهایی آثار شرکت کننده در این دوره چهارم جشنواره فیلم ایثار را آغاز کرد.

مهدی فرجی از چهره‌های با سابقه در عرصه تهیه‌کنندگی فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی و کارشناس حوزه رسانه است که در هیئت داوری چهارمین جشنواره فیلم ایثار حضور دارد.

مهدی آذرپندار نیز یکی دیگر از اعضای هیئت داوران جشنواره چهارم فیلم ایثار است. وی از مرداد سال ۹۷ تاکنون مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما را بر عهده دارد. آذرپندار پیش از این در کارنامه کاری خود قائم مقامی خانه تولیدات جوان شبکه سه، مدیریت مرکز آفرینش‌های هنری سازمان بسیج، مدیریت مرکز فیلم و نمایش معاونت فرهنگی سازمان بسیج و عضویت در شورای عالی فیلمنامه سیما را به ثبت رسانده است.

محمدرضا وطن‌دوست نویسنده، کارگردان، تهیه کننده، پژوهشگر و مدرس سینما نیز دیگر عضو هیئت داوران چهارمین جشنواره فیلم ایثار است. وی دارای مدرک کارشناسی سینما و کارشناسی ارشد پژوهش هنر با گرایش سینمای مستند است و تاکنون بیش از ۸۰ جایزه ملی و بین‌المللی را دریافت کرده که از جمله این جوایز می‌توان به جایزه بهترین فیلم اول سینمایی از جشنواره جهانی «مونترال» کانادا در سال ۲۰۰۹ و جایزه نگاه هنری از جشنواره بین‌المللی «بیگ اسکای» آمریکا در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد.

مرجان ریاحی فیلمنامه نویس، مستندساز، داور بین‌المللی، مدیر و مؤسس نخستین رسانه تخصصی سینمای مستند و فیلم کوتاه آسیا با عنوان «پایگاه خبری فیلم کوتاه»، یکی دیگر از چهره‌هایی است که در هیئت داوران چهارمین جشنواره فیلم ایثار حضور دارد.

همچنین مریم رستمی مدرس و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون یکی دیگر از اعضای هیئت داوران این دوره از جشنواره است. وی دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران، برنده جوایز هنری متعددی از جمله تندیس بهترین بازیگری از جشنواره تلویزیونی مراکز صدا و سیمای کشور شده است.

چهارمین دوره جشنواره ملی فیلم ایثار با دبیری سیدمرتضی حسینی مدیرکل امور هنری معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران و با شعار «ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، همدلی اجتماعی و مقاومت اسلامی» در اسفند سال ۹۹ برگزار می‌شود.

«فیلم مستند»، «فیلم کوتاه داستانی»، «فیلم کوتاه پویانمایی»، «فیلم کوتاه داستانی ۱۲۰ ثانیه‌ای با موضوع ایثار اجتماعی»، «نماهنگ» و «بخش ایده، طرح و فیلمنامه‌های کوتاه ۱۲۰ ثانیه‌ای با موضوع ایثار اجتماعی»، بخش‌های مختلف این دوره از جشنواره فیلم ایثار را تشکیل می‌دهند.

انتهای پیام/

داوری آثار چهارمین جشنواره فیلم ایثار آغاز شد

منبع خبر

داوری آثار چهارمین جشنواره فیلم ایثار آغاز شد بیشتر بخوانید »