سرآمد شکستخوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، در آستانه توزیع سریال «قهوه پدری» گزارشیمنتشر شد که موضوع آن بررسی ناکامیهای اخیر فیلمنت بود. سریالهای «داریوش» و «گردن زنی» در سال جاری، حکم ترمز را برای این پلتفرم داشتهاند و از آن سو زمزمه جدایی حامی مالی آن یعنی گلرنگ نیز به گوش میرسد. در چنین شرایطی همه امیدها به «قهوه پدری» بود. سریالی که نام مهران مدیری را یدک میکشد و به واسطه تجربیات خوش قبلی، انتظار میرفت مخاطبان با محصولی درجه یک مواجه باشند. متاسفانه این دورخیز هم جواب نداده است.
مورد اول| داستان
مهران مدیری براساس فیلمنامه امیر برادران، داستان خانواده ادیب (سام درخشانی و ژاله صامتی) را کارگردانی کرده است. آنها به بحران مالی خوردهاند و راه چاره را در کمک از یک فامیل میبینند. «اون» با بازی مهران مدیری کسی است که به خانواده ادیب بارها لطمه زده و حالا هم سرمایه آنها را به باد داده است.
او پیشنهاد خرید قهوه به قیمت پایین و فروش آن با قیمت بالا را داد که بازار معکوس عملکرد کرد و میلیاردها پسانداز و قرض خانواده ادیب بر باد رفت. اتفاقات دیگری نیز سهمی از قصه «قهوه پدری» دارند ولی باید گفت چنگی به دل نمیزنند. مشابه سرنوشت خانواده فلاکتزده بارها دستمایه آثار نمایشی شده. ضمن اینکه سریال فاقد داستانی با ریتم بالا است.
بیشتر بخوانید:
استفاده تبلیغاتی فیلمنت از خوانندههای لسآنجلسی
مورد دوم| امان از کلیشه
اگر پشت دوربین «قهوه پدری» کارگردانی دیگر جز مهران مدیری حضور داشت، حساسیتها پایین میآمد. او کسی است که سریالهای کمدی موفقی در تلویزیون و شبکه خانگی ساخته و انتظارها را بالا برده است. محصول جدید او اما در ادامه شکستهای سینماییاش محسوب میشود و همین زنگ خطر را برای کمدین محبوب ما بلندتر از همیشه به صدا درآورده.
بیشتر بخوانید:
بررسی عملکرد بنجلسازان در یک پلتفرم /مدیران فیلمنت چگونه سرمایه گلرنگ را به باد میدهند؟
برخی میگویند باید صبر کرد؛ چون اصولا کارهای مدیری نیازمند گذشت چند قسمت است. بحثی نیست ولی آیا او نمیداند زمانه تغییر کرده و ویژگی و نیز جنسِ سلیقه مخاطب امروز تغییر کرده؟ حالا کمتر کسی منتظر میماند تا ببیند آیا «قهوه پدری» جان میگیرد یا نه. مدیری باید در همین دو قسمت میخ را محکم میکوبید و برگ برنده رو میکرد. او اما روی کلیشههای همیشگی قدم برداشته است و چنین روشی طبعا نتیجهای جز سرخوردگی مخاطبان انبوه به همراه ندارد. فرقی هم نمیکند که مخاطب سختپسند باشد یا نه. مهم این است که دیگر محصولات معمولی و تکراری خریدار ندارند.
مورد سوم| فلاکت به جای خنده
«قهوه پدری» هرگز باب طبع صاحب سلیقهها نیست. از مخاطبی که فیلم و سریالهای شاخص روز را میبیند حرف نمیزنیم. بلکه مقصود طیفی است که میداند دوره کمدیهای قبلی مدیری به سر آمده. او حتی فکری برای تماشاگران معمولی هم نکرده تا با بالا بردن موقعیتهای کمدی گیرشان بیندازد. یعنی با سریالی مواجه هستیم که قصهاش کم ملات است و برای خنداندن زور میزند.
یکی دیگر از ضعفهای اصلی «قهوه پدری» عدم توفیق در شخصیتسازی و حتی تیپسازی است. سرآمد شکستخوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است.تازه، دست روی فلاکت و بدبختی یک خانواده گذاشته تا مثلا تبدیل به یک کمدی سیاه شود. نتیجه اما عکس شده است و دوچندان توی ذوق مخاطبان خورده. مهران مدیری که همواره در تلاش برای تزریق حال خوب بوده، چرا معضلات و تلخیها را نردبان سریال جدید خود کرده؟ به قول دوستی: « خودمان از سختیها اطلاع داریم؛ خواستیم «قهوه پدری» ببینیم که کمی بخندیم ولی حالمان بدتر شد.»
مورد چهارم| شخصیتهای ناکام
در آثار مهران مدیری، شخصیتها کارکردی ویژه دارند. آنها خیلی زود تبدیل به آدمهایی شناسنامهدار میشوند و از مخاطب دلبری میکنند. یکی دیگر از ضعفهای اصلی «قهوه پدری» عدم توفیق در شخصیتسازی و حتی تیپسازی است. سرآمد شکستخوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است. این بخش، خود سرفصل گزارشی مفصل است که جداگانه دربارهاش خواهیم نوشت.
بیشتر بخوانید:
پیمان مشترک فیلیمو، فیلمنت با MBC پرشیا و GEM /چگونه دو پلتفرم داخلی و شبکههای فارسی، تماشای سریالهای ترکیه را احیا میکنند؟ +عکس
مورد پنجم| واکنشها
کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنید تا متوجه عصبانیت کاربران از کیفیت نامطلوب «قهوه پدری» بشوید. گزارش را با بخشی از یادداشت خبرگزاری تسنیم تمام میکنیم :«حالا دیگر نمیتوان به مهران مدیری هم امید بست. روزگاری آثار او میتوانست تراپی روح و روان مخاطب باشد و در چند سال اخیر او در عرصه ساخت سریال و حتی بعضاً بعد از «دورهمی» با هیچ برنامهای نتوانسته توفیقِ گذشته را کسب کند. در حال حاضر میتوان گفت بسیار منتظر بودیم مهران مدیری با اثری جدید برگردد اما شروع بدی داشت.»
منبع: هفت صبح
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فصل دوم جوکر تا جایی پا روی خط قرمزها گذاشته بود که از طرف مخاطبان انتقادات زیادی را به همراه داشت تا جایی که ساترا در هفته گذشته به این ماجرا ورود کرد و تذکر جدی به عوامل این برنامه داد
به گزارش مجاهدت از مشرق، ابتدای دهه۹۰ و با ساخت سریالهایی همچون «قهوه تلخ» و «شهرزاد» که بازیگران مشهور سینما و تلویزیون را به استخدام گرفته بودند، شبکه نمایش خانگی توانست برای رقبای خودش بهخصوص تلویزیون عرض اندام کند و هرچه پیش میرفت به کمک برخی امتیازات، رانتها و حتی پولپاشیها توانست قد و قواره خودش را بین مردم و هنرمندان پیدا کند.
سیدی سریالها در سوپرمارکتهای سراسر کشور عرضه میشد و بخش تولید و توزیع محصولات نمایشی به هم نزدیک شده بود. مهمترین چالشهای آن روزهای شبکه نمایش خانگی در بخش توزیع مربوط به قاچاق سیدی بود و در بخش تولید هم ورود پولهای مشکوک که بیشتر در پروژه شهرزاد خودش را نشان داد.
با این حال هر چه پیش میرفت تولیدات این شبکه نمایشی برای مردم جدیتر میشد و بهخاطر اینکه جنس ممیزی آن متفاوت از تلویزیون بود و وزارت ارشاد با سریالهای نمایش خانگی با همان رواداری آثار سینمایی، مواجه میشد، فرم و محتوای برخی سریالها بین گروههای مختلف محل بحث شده بود. با گسترش و رونق فضای نمایش خانگی در اینترنت و آمدن VODها و پلتفرمها این مدیوم تصویری برای مدیران فرهنگی جدیتر شد و بهتبع آن حساسیتها هم شکل شدیدتری به خود گرفت.
بحثها که بالا گرفت نهایتا تنظیمگری آثار نمایش خانگی از روی دوش وزارت فرهنگ و ارشاد برداشته شد و قرار شد یکی از نهادهای وابسته به سازمان صداوسیما مسئولیت تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر را برعهده بگیرد. نام این نهاد که سال ۱۳۹۵ رسمیت یافت ساترا گذاشته شد؛ مخفف «سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» البته طی کردن فرآیند واسپاری تنظیمگری شبکه نمایش خانگی به صداوسیما به این سادگیها نبود.
وزارت ارشاد دولت سیزدهم و شورای عالی انقلاب فرهنگی در پیش گرفتند بخشی از مسیر طی شد. شهریورماه۱۴۰۲ ماده واحده «تعیین الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر» مصوب و قرار شد بنا به بند ۶ این ماده واحده، «سیاستها و ضوابط حاکم بر صوت و تصویر فراگیر و شبکه نمایش خانگی» توسط دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و با همکاری سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تدوین شود. این سیاستها و ضوابط هم قرار بود ظرف مدت سه ماه (از شهریورماه۱۴۰۲) در یک کمیته (متشکل از رئیس سازمان صداوسیما، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر شورای عالی فضای مجازی، نمایندگان روسای قوا در کمیسیون هماهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و قوا، سه نفر از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دو نفر صاحبنظر در حوزه رسانه به انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با ریاست دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی) بررسی و تایید شود و برای تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شود. براساس این مصوبه ابراهیم سوزنچی، سیدسعیدرضا عاملی و سیدمرتضی میرباقری بهعنوان اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و محمدرضا جعفریجلوه و فرشاد مهدیپور بهعنوان اعضای صاحبنظر در این حوزه انتخاب شدند.
بیشتر بخوانید:
هشدار ساترا به «فیلیمو» / دور جدید نادیدهانگاری مجوز نمایش و قوانین ساترا
آنچه در ادامه میخوانید یادآوری چند حاشیه در یکی دو سال اخیر است که بین شبکه نمایش خانگی و نهاد ساترا شکل گرفت.
تکرار شود مجوز نمیدهیم!
سال ۱۴۰۰، احسان علیخانی با یک برنامه سرگرمکننده به شبکه نمایش خانگی آمد. برنامهای که از همان ابتدای پخشش مشخص بود میخواهد مخاطبش چند ساعتی فارغ از همه دلمشغولیها و پریشانخاطریهای زندگی امروز فقط برای سرگرم شدن پای این برنامه بنشیند. او در این فصل از برنامه علاوهبر سرگرمی خودش را موظف دانسته بود تا قواعدی را رعایت کند. از جمله این قواعد مدل شوخیهایی بود که بازیگران در این برنامه انجام میدادند.
درواقع «جوکر» در فصل اول تبدیل به برنامهای شده بود که اعضای خانواده را دور هم جمع میکرد تا برای آنها ساعات خوشی را رقم بزند. سابقه ذهنی که مخاطبان از اولین فصل جوکر داشتند، باعث شد که خیلیها منتظر فصل دوم باشند و به گفته سازندگان برنامه، جوکر در اولین قسمت از فصل جدید خود توانست رکورد تماشا در ۱۶ ساعت اول را تا بیش از ۴۰ میلیون دقیقه ثبت کند. اما تماشای قسمت اول از فصل جدید جوکر با سابقه ذهنی که مخاطب نسبت به فصل اولش داشت متفاوت بود. انگار هدف در این فصل فقط خنداندن مخاطب بود بدون در نظر گرفتن قواعد و چهارچوبی که در فصل گذشته رعایت میشد.
درواقع فصل دوم جوکر تا جایی پا روی خط قرمزها گذاشته بود که از طرف مخاطبان انتقادات زیادی را به همراه داشت تا جایی که ساترا در هفته گذشته به این ماجرا ورود کرد و تذکر جدی به عوامل این برنامه داد و اعلام کرد: «نظر به تماسهای مردمی با سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) با موضوع انتقاد از برخی بخشهای برنامه جوکر۲ به اطلاع میرساند برخی بخشهای منتشرشده در برنامه جوکر۲ که بر خلاف فرهنگ اسلامی ایرانی و منافی عفت و حیای عمومی است، مورد تایید ساترا نیست. لذا مجوز انتشار صادر نشده و به تیم تولیدکننده ابلاغ شده است که باید محتوا را اصلاح کند و درصورت ادامه این روند برای تولید فصل آینده این سریال مجوز صادر نخواهد شد.» همانطور که از متن ساترا مشخص است جنبه تذکری ساترا به جوکر، ارجاع به انتقادات مردمی است.
بیشتر بخوانید:
«جوکر۲»: صعود به قلههای بینمکی!
پخش بدونمجوز «رهایم کن»
سریال «رهایم کن» به کارگردانی شهرام شاهحسینی، از زمان آغاز پخش خود حواشی زیادی را بهدنبال داشت. عمده این حواشی به سکانسهایی از سریال مربوط میشد که منتقدان آنها را عبور از خط قرمزها نامگذاری کرده بودند. علاوهبر این، طبق اعلام ساترا، سریال رهایم کن بدون مجوز این نهاد از شبکه نمایش خانگی پخش شد. حواشی این سریال تا جایی ادامه داشت که در اواسط اردیبهشتماه تمام تبلیغات محیطی این سریال از سرتاسر کشور جمعآوری شد و حتی احتمال توقیف آن نیز مطرح شد.
ساترا درپی این حواشی اعلام کرده بود: «با توجه به تفاهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما طبق اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبلیغات محیطی این سریال که فاقد مجوز است بهطور کامل از تمام کشور جمعآوری شده است. با توجه به عضویت نماینده دادستان کل کشور در شورای صدور مجوز انتشار ساترا و هماهنگی انجامشده از سوی ساترا با معاونت حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور انتظار میرود بهزودی روند انتشار هرگونه سریال و برنامه نمایش خانگی فاقد مجوز متوقف شود.»
بیشتر بخوانید:
«جوکر۲»: صعود به قلههای بینمکی!
حذف دیرهنگام یک بلاگر سینمایی
نیک یوسفی، بلاگر سینمایی که سال ۱۴۰۱ محکوم امنیتی بود و در صفحات مجازی مطالبی منتشر میکرد و خلاف قوانین کشور بود بهتازگی تبدیل به حاشیهای جدید برای شبکه نمایش خانگی شده است. این حاشیه زمانی شروع شد که نام این فرد بهعنوان کارگردان برای برنامه «گل یا پوچ» مطرح شد. برنامهای که مهران مدیری اجرای آن را به عهده داشت. بعد از اعلام این نام اعتراضها به کار کردن این فرد در فضای مجازی دیده میشد اما زمانی این اعتراضات شدت گرفت که اظهارنظرهای سیاسی این شخص در فضای مجازی ادامه داشت.
بیشتر بخوانید:
جذب حداکثری اغتشاشگران در پلتفرم پرحاشیه / فعال ضدامنیتی شورشهای ۱۴۰۱ با فیلیمو همکار شد +تصاویر
در پی این حاشیهها هماهنگی ساترا با هماهنگی فیلیمو، نام نیک یوسفی بهعنوان کارگردان از تیتراژ و همچنین صفحه برنامه گل یا پوچ حذف شد. همچنین در روزهای گذشته که تبلیغات شهری برنامه گل یا پوچ در سطح تهران اکران شده بود نام کارگردان این برنامه روی آنها دیده نمیشد که اکنون پیگیریها نشان میدهد این اقدام طی هماهنگی سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر با وزارت ارشاد رخ داده است. برخی این مواجهه ساترا را از سر انفعالی دانستند که نتیجه عدم تسلط این نهاد تنظیمگر بر فرآیندهای تولید است. برخی هم معتقدند که نمیتوان انبوه تولیدات شبکه نمایش خانگی را مورد نظارت دقیق و جزئی قرار داد و اقدامات تنبیهی پلتفرمها از تکرار چنین مواردی جلوگیری میکند.
گریز از سانسور فیلمفارسی
«حیثیت گمشده» یکی دیگر از مجموعههایی است که حین تولید و پخش بین عوامل سریال و ساترا مجادلههایی را بهدنبال داشت. سجاد پهلوانزاده با مشاوره محمدحسین مهدویان این سریال را ساخته بود و گویا قسمتهایی از آن چندینبار در رفتوآمد با کارگروههای ساترا بود تا درنهایت به پخش رسید. اولین قسمت این مینیسریال قرار بود ۲۳ تیرماه ۱۴۰۲ در فیلیمو بارگذاری شود اما برخلاف اطلاعرسانی انجام شده انتشار آن به تعویق افتاد.
حذف حرکات موزون
سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده اخیرا از شبکه نمایش خانگی پخش شد؛ سریالی که در ابتدا مخاطبانی را با خود همراه کرده بود اما بعد از پخش قسمت سومش با واکنشهای منفی طیفی از مخاطبان مواجه شد.
بعد از پخش این قسمت، یک سکانس از آن بهسرعت در فضای مجازی وایرال شد که مربوط به وقت گذراندن مادر و پسری در خانه سالمندان بود که نقش آنها را در سریال احترام برومند و پارسا پیروزفر بازی میکردند. در این سکانس، حرکات موزون مادر سالمند همراه پسرش در خانه سالمندان را نشان میداد.
این سکانس بعد از گذشت دو روز از پخش اصلاح شد و روابطعمومی ساترا در پاسخ به اعتراضات درباره پخش این سکانس اعلام کرد: «پخش حرکات موزون نامتعارف در قسمت سوم سریال در انتهای شب از ابتدا برخلاف کاربرگ اصلاحیه ارائهشده از سوی ساترا به سکوی پخشکننده بوده است که پس از پخش این سکانس و تذکر از سوی همکاران معاونت پایش و نظارت ساترا مطابق با کاربرگ اصلاحات مصوب در شورای صدور مجوز انتشار ساترا، سکوی فیلم نت نسبت به حذف سکانس یادشده اقدام کرد.» نکته قابلتوجه اینکه سریالهای منتشرشده در شبکه نمایش خانگی بلافاصله در کانالهای تلگرامی هم بارگذاری میشوند و سکانسی که در نسخه فیلمنت حذفشده در نسخههای دیگر اصلاح نشده است.
بالا گرفتن دعوا در سطح رئیس صداوسیما
سریال «سقوط» به کارگردانی سجاد پهلوانزاده در سکوت خبری تولید و بدون داشتن مجوز از پلتفرم فیلیمو منتشر شد.
این موضوع کشمکشهایی فراتر از عوامل فیلم و کارگروههای ساترا را درپی داشت تا جایی که رئیس صداوسیما خطاب به رئیسجمهور نامهای نوشت و اعضای انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط هم این نامه را بیپاسخ نگذاشتند.
در آن زمان رئیس صداوسیما، از رئیسجمهور درخواست کرده بود پلتفرم فیلیمو فیلتر شود. ساترا با تایید چنین درخواستی، آن را قانونی دانسته و تاکید کرده بود فیلیمو در زمینه پخش سریال سقوط قانونشکنی کرده و باید با آن برخورد شود.
در ادامه این ماجرا اعضای «انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط» نامه تندی را خطاب به رئیس صداوسیما منتشر کردند که در بخشی از متن این نامه آمده بود: «ما شرکتهای ویاودی از شما ممنونیم! چون در این زمانه سخت- که باران مشکلات از هر سو بر اقتصاد غیردولتی میبارد- به ما یادآوری کردید که ارزش این همه تلاش برای حیات فرهنگی در کشور چقدر است. متشکریم که به ما و همه مردم یادآوری کردید دغدغه رئیس رسانه ملی در این اوضاع فرهنگی آشفته و پرخطر، نه همراهی و کمک به حفظ و حفاظت از منظومه فرهنگی ایران، که تحریم و تهدید به تعطیلی است. آیا با بستن و فیلتر کردن، به دستاوردهای آن رسانه محترم افزوده میشود؟ برگه افتخار دیگری به انبوه دستاوردهای فرهنگی شبکههای مختلف تلویزیونی افزوده میشود؟ مخاطبان صداوسیما افزایش مییابد؟ پاسخ این سوالات را همه میدانیم، شما هم خوب میدانید آقای رئیس.»
علاوهبر موضوع مجوز، حضور حمید فرخنژاد در این مینیسریال با وجود حاشیههایی که در پاییز۱۴۰۱ به راه انداخته بود، مشکلی بود که عوامل این مجموعه را نگران میکرد. بااینحال نخستین قسمت از مینیسریال سقوط درحالی منتشر شد که شاید کمتر کسی تصور میکرد با توجه به حواشی گسترده این بازیگر، بتواند خود را به پخش برساند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
در صحیفه بنیانگذار انقلاب اسلامی جلد ۲۰ صفحه ۳۲۵ میخوانیم اگر بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، درباره حضور «نیک یوسفی» کارگردان مجموعه «گل یا پوچ» پیش از این مشرق گزارشی تفصیلی را منتشر کرد و از این احتمال نوشت که تصمیم مشترک «علی اسدزاده» تهیه کننده پرحاشیه این مجموهخ و پلتفرم فیلیمو، در انتخاب این فعال و حامی شورشهای ۱۴۰۱ کمتاثیر نبوده است.
فیلیمو با انتشار نام کارگردان این مجموعه به صورت رسمی عملا نشان داد که به محملی برای حمایت از معارضانی تبدیل شده است که آشکارا و به صورت رسمی از مهمترین مهرههای شورشهای ۱۴۰۱ حمایت میکند.
بیشتر بخوانید:
بنویسید فیلیمو؛ بخوانید دفتر حافظ منافع اسرائیل!
نام «نیک یوسفی» و فعالیتهای مجازی او پس از شورشهای ۱۴۰۱ آنچنان پررنگ نبود تا اینکه که با انتشار ریلیتیشوء «گل یاپوچ» نام او دوباره بر سر زبانها افتاد و به بهانه انتشار این مجموعه، او به نماد ضد تبلیغی پلتفرم «فیلیمو» تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
جناب شکوری! ما برای هر آجر حرم عمه سادات، شهید دادیم
پس از اعتراض گسترده رسانههای مرجع و مجازی نسبت به حضور یوسفی در این مجموعه، او در واکنشی نسبت به شهادت اسماعیل هنیه دفتر حماس، استوری را منتشر کرده که در آن فردی با انگشت یک مگس را شکار میکند.
یوسفی که عملا مهره فراموش شدهای بود با انتشار گل یا پوچ و حواشی اخیر نامش دوباره بر سر زبانها افتاد و صفحه اینستاگرام او دوباره مورد توجه قرار گرفت. انتشار این ویدئو آشکارا نشان میدهد که او در شرایط فعلی همان مواضع سخت گذشتهاش در خلال شورشها ۱۴۰۱ را دنبال میکند.
اما چرا نیکیوسفی علیرغم پیامدهای قضایی در پی شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس چنین واکنشی نشان میدهد؟ علی رغم فعالیتهای تبلیغاتی یوسفی در شورشهای ۱۴۰۱ برای او فرصتی فراهم میشود تا به صورت رسمی در پلتفرم فیلیمو مشغول به کار شود. همین دوگانگی سازوکار فعلی، که فردی میتواند علیه سیستم سیاسی کشور فعالیت تبلیغی کند و از سوی دیگر میتوان در پلتفرم رسمی صاحب مجوز در همان کشور فعالیت دلخواهش را دنبال کند دامنه توهمات فردی را چنین افرادی را گسترش میدهد.
بیشتر بخوانید:
دامنه منتقدان پلتفرمها به اپوزیسیون رسید/ هشتگ «مهسا امینی» هم ضدانقلاب را از فیلیمو راضی نکرد! +عکس و فیلم
تهیهکننده و پلتفرم در نتیجه واکنشهای کارگردان هنری این مجموعه به شهادت یکی از چهرههی مهم محور مقاومت، بهرهبرداری تبلیغاتی ضد سیستمی نصیبشان میشود. فرمولی که در سریال «سقوط» توسط حمیدفرخنژاد پایهگذاری شد تا او ضمن ایفای نقش در یک سریال امنیتی سفارشی، علیه همان سیستم در صفحه اینستاگرام محتوا معارضانه تولید کند.
در صحیفه بنیانگذار انقلاب اسلامی جلد ۲۰ صفحه ۳۲۵ میخوانیم اگر بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.
این عبارت یکی از راهبردیتری شگردهای آیت الله خمینی(ره) در چنین دوگانههایی است.
این هم آوایی و خوشحالی در قالب یک آستوری آشکار درتوهین به رهبر مقاومت مردم فلسطین، آیا برای مسئولان صدا و سیما و در ذیل آنان مجموعه ساترا آیا برخورنده نیست؟
نکته جالب واکنش بسیار رنگینکمانی ساترا به همکاری یوسفی با مجموعه گل یا پوچ است. این سکوی نظارتی در واکنشی اعلام کرد در پی هماهنگی ساترا با فیلیمو، نام «نیک یوسفی» به عنوان کارگردان، از تیتراژ و صفحه برنامه «گل یا پوچ» و «تبلیغات شهری» و «سایت فیلیمو» با اجرای مهران مدیری حذف شده است.
بیشتر بخوانید:
دامنه منتقدان پلتفرمها به اپوزیسیون رسید/ هشتگ «مهسا امینی» هم ضدانقلاب را از فیلیمو راضی نکرد! +عکس و فیلم
در حالیکه ۱۲ ساعت قبل از انتشار این خبر، یوسفی با انتشار ویدئوی مذکور در قالب استوری، ابتکار دیگری به خرج داده است و شهادت اسماعیل هنیه را تمسخر کرده است.
مجموعه صدا و سیما و ساترا با مبنایی انقلابی آیا نمیخواهند بر اساس راهبرد بنیانگذار انقلاب عمل کنند. کاملا مشخص است یوسفی قصد عذرخواهی ندارد و شهادت یکی از چهرهها مهم مقاومت را به تمسخر میگیرد. متقابلا ساترا و تمامی نهادهای نظارتی باید واکنش سختتری از خود نشان دهند و پخش مجموعه گل یا پوچ تا زمانی که کارگردان هنری عذرخواهی نکرده متوقف باقی بماند.
این واکنشها در شان ساترا نیست. تمسخر دیدگاه رسمی حاکمیتی نسبت به شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس، نیازمند کنش فرهنگی قاطعانهای است و احضارهای قضایی و برخوردهای نهادهای بالادستی هیچ آوردهای به همراه نخواهد داشت.
برای برخورد با هنجارشکنان از چنین روشهایی باید استفاده تا ریل گذاری فرخنژاد به راهی برای یوسفی تبدیل نشود و سریال معارضهای منتفع از سیستم ادامه پیدا نکند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
آیا شنیدن احساسات و توصیههای شرکتکنندگان و کل کل آنها برای برنده شدن جایزه یک و نیم میلیاردی، اهمیت دارد؟ چند نفر حاضر هستند برای چنین محتوایی وقت بگذارند و هزینه اشتراک و اینترنت بپردازند؟
به گزارش مجاهدت از مشرق، صفحه اینستاگرامی تیویبان طی مطلبی نوشت: مسابقه «گل یا پوچ» به میزبانی مهران مدیری رونمایی شده و رسانههای همسو با این پلتفرم سعی خود را برای برجسته ساختن امتیازات آن به کار گرفتهاند.
فیلیمو از مسابقه «گل یا پوچ» به میزبانی مهران مدیری رونمایی کرد و رسانههای همسو با این پلتفرم در یک رودربایستی قابل درک، سعی خود برای برجسته ساختن امتیازات آن را به کار گرفتند. البته که با خواندن نقدها میتوان پی برد رسانههای حامی فیلیمو نیز نتوانستهاند ضعفهای «گل یا پوچ» را نادیده بگیرند.
بله، توجه به فرهنگ و سنن ایرانی واجد تحسین است و محصولات هنری باید آنها را پاس بدارند؛ اما نه با شیوه «گل یا پوچ». مخاطب باید یک ساعت وقت گرانبها را صرف این مسابقه بیکیفیت کند تا ببیند گل دست کیست و کدام تیم برنده میشود. شاید این بازی برای برخی پیگیران جذاب باشد و شاید بتوان بهسختی یک قسمت از آن را تحمل کرد. بعدش چه؟
بیشتر بخوانید:
جذب حداکثری اغتشاشگران در پلتفرم پرحاشیه / فعال ضدامنیتی شورشهای ۱۴۰۱ با فیلیمو همکار شد +تصاویر
ممنون که فکر ساخت برنامه غیرکپی هستید و دغدغه فرهنگ ایران زمین دارید؛ اما محض خدا کاری نکنید که دلزدگی ایجاد شود و نتیجه عکس بهدست بیاید. دوستان دغدغهمند! لطفا کمی از تبلیغات گلدرشت برای حامی مالی «گل یا پوچ» بکاهید. کاسبی خوب است، اما تا جایی که حرمت برنامه و مخاطب حفظ شود.
دود محصولی، چون «گل یا پوچ» توی چشم مهران مدیری هم میرود. او در مقام میزبان در تلاش است تا هیجان را به مسابقه تزریق کند و به سهم خود کیفیت برنامه را بالا ببرد. واقعیت، اما این است که میدان «گل یا پوچ» برای مدیری کوچک است و ظرفیت واقعی او هدر میرود. مدیری همان کمدین محبوب و توانمندی است که همین چند وقت پیش به تنهایی عامل موفقیت مسابقه «اسکار» بود و پیشتر در «دورهمی» میدرخشید.
آیا «گل یا پوچ» مخاطب انبوه را تا انتها با خود همراه میکند؟ آیا شنیدن احساسات و توصیههای شرکتکنندگان و کل کل آنها برای برنده شدن جایزه یک و نیم میلیاردی، اهمیت دارد؟ چند نفر حاضر هستند برای چنین محتوایی وقت بگذارند و هزینه اشتراک و اینترنت بپردازند؟
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گلرنگ یکی از اسپانسرهای علیکریمی بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلمنت دنبال شد و نقش اساسی در تشدید اختلالات رفتاری او ایفا کرد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق-با شعلهور شدن آتش آشوبهای اخیر «فیلمنت» با انتشار پستی در صفحه توییترش در اسم رمز کردن «مهسا امینی » در اقدام مشابهی همراه با سایر رقبای استارتآپی، از قافله بازی آشوبطلبانه ماههای اخیر بازنماند.
این اقدام فیلمنت با اعتراض تنی چند از فعالان فرهنگی مواجه شد. برخی تصور میکردند که مدیریت این سامانه عرضه محصولات مدیایی را همچنان محمد صراف برعهده دارد.
فعالان رسانهای از «صراف» همکار و همراه همیشگی منصور ضابطیان ،تهیه کننده برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» و «رادیو هفت» انتظار نداشتند که در کشاکش آشوبها در اسم رمز کردن مرحومه امینی مشارکت داشته باشد. این توییت هیچ نسبتی با کارنامه تهیه کننده مذکور نداشت.
فیلمنت چگونه تاسیس شد؟
همزمان با راهاندازی «فیلیمو» و «نماوا» صراف به واسطه پشتوانه سیاسی برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» برای اینکه از این قافله جا نماند تصمیم گرفت که وارد کارزار تاسیس و مدیریت یک پلتفرم مستقل شود.
اما به دلیل فقدان خلاقیت در مدیریت پس از چندی مجبور شد این سامانه را واگذار کند. زمانی که صفحه رسمی «فیلمنت» توییتی را با هشتگ مرحومه امینی منتشر کرد، او دیگر مدیریت این سامانه را برعهده نداشت.
بررسیها نشان میدهد که تقریبا نزدیک به بیش از یک سال است که این سرویس استریم به ترکیب معروف «گلرنگ- سرتیپی» واگذار شده است.
شنیدهها حاکی از آن است که در حال حاضر ۸۰ درصد سهام «فیلمنت» متعلق به هولدینگ گلرنگ و ۲۰ درصد آن متعلق به «علی سرتیپی» است. همکاری مشارکتی زوج «گلرنگ- سرتیپی» از سالها قبل آغاز شد و اداره مجموعه سینمایی پردیس کوروش تبدیل به نقطه اتصال همیشگی این زوج تبدیل شد.
گزارشی درباره علی سرتپیی را اینجا بخوانید:
تلاش برای مومیایی کردن علی سرتیپی با سمفا
امپراطوری «گلرنگ -سرتیپی» چگونه «فیلمنت» را فتح کرد؟
سرتیپی در نیمه دهه هشتاد با حکم امیرحسین علمالهدی از مدیران وقت ارشاد، کمپانی چند شراکتی فیلمیران را با مشارکت خودش، محمدرضا تختکشیان، رسول صدرعاملی، غلامرضا موسوی تاسیس کرد و به سلطان تاج و تختدار سینمای ایران در حوزه پخش داخلی تبدیل شد.
طی سالهای اخیر او موفق شد مالکیت بسیاری از مجموعههای سینمایی و سینماهای تک سالنه را در کارنامه سینماداریاش ثبت و چندین پردیس سینمایی را به صورت مشارکتی تاسیس کند.
اما از ابتدای دهه نود او با شرکتهای فرهنگی گلرنگ اقدام به همکاری نمود و با تاسیس پردیس سینمایی کوروش عملا موازنه پخش سینمایی به سوی سرتیپی،شرکا و رفقا چرخید.
گلرنگ چگونه وارد بازی سرتیپی شد؟
گلرنگ در هیچ عرصه اقتصادی نیست که فعالیت و تاثیر مستقیم بر ساختار اقتصادی کشور نداشته باشد. برندهای آرایشی – بهداشتی این مجموعه کوچکترین جزء از این هولدینگ بسیار عظیم است.
این کمپانی بزرگ، یک تصمیمساز اصلی و مهم در عرصه اقتصاد کشور است. کافیست که یکبار شرکتهای وابسته به مجموعه گلرنگ را بررسی کنیم. زیرمجموعههای این کمپانی بزرگ در جزئیات الگوی مصرف اعم از خوراک، پوشاک، لوازم بهداشتی، مسکن و… ایرانیان تاثیر غیرقابل تصوری دارد.
مشارکت در تولید و پخش صنعت غذایی، بهداشتی، فروشگاه های زنجیره ای کوروش، فروشگاههای زنجیرهای مدرن فامیلی، سایهبان امن آریان (خدمات بیمه)، ویرا سیستم پویا(در حوزه آیتی) پدیده پایدار صنعت ساختمان (فعالیت در حوزه ساخت و ساز) دام و طیور کوروش، دالین مهر(تولید و پخش قهوه)نمونههای کوچکی از شرکتهای این مجموعه هستند که نشان میدهد این هولدینگ در هر تجارت پرسودی دستی بر آتش دارد.
حوزه فرهنگ چگونه به گلرنگ مزه کرد؟
حوزه فرهنگ علی الخصوص سینما و تولید و توزیع آثار نمایشی چند سالی است که به یکی از علاقهمندیهای جدی این کمپانی تبدیل شده است.
نخستین گام جدی گلرنگ برای ورود در عرصه فرهنگ به مشارکت در توزیع آثار نمایشی شبکه نمایش خانگی در سال ۱۳۸۸ بازمیگردد. زمانی که روابط مدیران ارشد سازمان صدا و سیما به دلایل نامعلومی با برادران آقاگلیان (تهیهکنندگان قهوه تلخ) تیره و تار شد، و تلویزیون حاضر به پخش سریال قهوه تلخ نشد، تهیهکنندگان این سریال تصمیم گرفتند آن را در شبکه نمایش خانگی توزیع کنند. پخش این مجموعه در شبکه نمایش خانگی به صورت لوح فشرده (DVD) آنهم در سراسر کشور کاری غیرممکن به نظر میرسید.
شرایط توزیع سریال در آن سالها با امروز بسیار متفاوت بود و سریالها استریم یا ارائه مجازی نمیشدند و تنها راه عرضه به صورت لوح فشرده بود.موفقیت تجاری قهوه تلخ و هر سریال دیگری در شبکه نمایش خانگی در آن سالها وابسته به شیوه توزیع آن بود.
گلرنگ که شرکتهای توزیع بسیار گستردهای در سراسر کشور دارد و حتی محصولاتش را به صورت روزانه به جزایر جنوبی کشور هم ارسال میکند، وارد کارزار توزیع سریال قهوه تلخ شد و شرکت پخش الوند از پخش سریال مدیری کنار گذاشته شد.
گلرنگ نخستین قسمت این سریال را توزیع کرد. شنیدهها حاکی از آن است که قسمت اول سریال قهوه تلخ به فروشی بیش از چهار و نیم میلیارد تومان در مهرماه ۱۳۸۹ دست یافت. پس از این توفیق تجاری ، هولدینگ گلرنگ وارد همکاری دوجانبه با مهران مدیری شد. مدیری تا قبل از همکاری با ناصرقدیرکاشانی (مدیر عامل اول مارکت) سالهای متمادی فعالیتهایش را با این هولدینگ در شبکه نمایش خانگی ادامه داد.
غول اقتصادی وارد صنعت تولید و توزیع فیلم و سریال میشود؟
گلرنگ در حوزه صنایع بهداشتی به تدریج سایر بِرندهای رقیبش را به حاشیه راند. این هولدینگ وقتی وارد حوزه اقتصادی خاصی میشود، فعالیت رقبا را تحتالشعاع قرار میدهد. به عنوان مثال با تاسیس پردیس سینمایی کوروش، این مجموعه فعالیت سایر پردیسهای سینمایی را تحت تاثیر قرار داد و به پشتوانه تسلط سرتیپی در حوزه پخش فیلمسینمایی به بیرقیبترین پردیس سینمایی کشور تبدیل شد. تولیدات این رسانه از بهترین زمینههای تبلیغاتی بهره میبرد.
در همکاری مشترک با مهران مدیری در مجموعه ویلای من، دست کم تبلیغات شهری گسترده گلرنگ به این تولید خاص اختصاص یافت و نسبت به قهوه تلخ آمار برگزاری قرعهکشی بیشتر برای اهدای جوایز رکورد سریال قبلی مدیری را پشت سر گذاشت.
این هولدینگ پس از توزیع موفق قهوه تلخ مؤسسه فرهنگی «گلرنگ رسانه» را در سال ۱۳۹۱ به عنوان موسسه تولید فیلم و سریال در شبکه نمایش خانگی تاسیس کرد.
گلرنگ در عرضه مایحتاج اصلی ایرانیان آب، نان، خودرو، مواد شوینده، محصولات غذایی، بیمه، تجهیزات رایانهای، و … ، بازیگر اقتصادی مهمی محسوب میشود و حالا قصد دارد در حوزه فرهنگی و تولیدات نمایشی سهم بسزایی داشته باشد. اما مقاصد این بنگاه اقتصادی برای ورود و ساختن تولیدات پرهزینه همچنان مشخص نیست. مهمترین ابهام در همکاری گلرنگ و سرتیپی، بازگشت سرمایه و سودآوری است.
گسترش فعالیتهای گلرنگ و بردار فعالیتهای این مجموعه اقتصادی نشان میدهد، سوددهی از اهداف اولیه و مهم این هولدینگ است. سینمای ایران طی سالهای اخیر صنعت سودآوری نبوده و بنا بر گزارشهای رسمی در شرایط طبیعی اکران سینمایی، تنها ۵ فیلم در طول سال به سوددهی خواهند رسید.
سودآوری در تولید زمانی مصداق پیدا میکند که مخاطب اثر تولید شده، مخاطبی بیش از ۳ میلیون داشته باشد. آنطور که شنیده میشود علی رغم تلاش «فیلمنت» میزان مخاطب فعالی که هزینه ماهیانه آبونمان این سامانه را پرداخت میکند، آماری تقریبا بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ هزار نفر است. در حالیکه این پلتفرم بیوقفه سریال ایرانی تولید و توزیع میکند و طبیعی است که بازگشت مالی این آثار با شائبههایی همراه است.
تیمبندی و انتقال سهام، رقابت داغ فیلیمو و فیلمنت !
در روند انتقال سهام فیلمنت یک ابهام وجود دارد. گلرنگ هر برنامه اقتصادی یا فرهنگی را آشکارا در وب سایت خود اعلام میکند، اما مشارکت در سامانه فیلمنت را به صورت رسمی و عمومی اعلام نکرد. از سوی دیگر سرتیپی به عنوان مدیر این هولدینگ میتوانست VOD مستقل «گلرنگ رسانه» را با اخذ مجوز از ساترا تاسیس کند.
برای کمپانی همچون گلرنگ که دستی در همه حوزهها دارد، فعال کردن پلتفرم گلرنگ رسانه کار بسیار سهل و آسانی بود اما این هولدینگ ترجیح داد سهام کمپانی «فیلمنت» را خریداری کند.
چهرههای مهم فیلمنت چه کسانی هستند؟
شنیدهها حاکی از آن است که سید ناصر موسوی جزایری، صالح افروغ (فرزند عماد افروغ) مجتبیخباز (سینمادار در شیراز)، علی اسدزاده (تهیهکننده، پخش کننده و شریک سابق محمد امامی در موسسه تصویر گستر پاسارگاد) وزرای درباری هستند که تاج آن را سرتیپی یدک میکشد. شنیدهها دیگری حاکی از آن است که احتمالا یک فعال اقتصادی دیگر در حوزه نفت و پتروشیمی، این پلتفرم را همراهی میکند. همراهی این فعال اقتصادی با فیلیمو به تولید آثاری همچون جزیره منتهی شده است.
بر اساس اخبار و اسناد موجود، موسوی جزایری دوست و همکار آقای حسین انتظامی در پروژه «ایران تیکت»، همراه با صالح افروغ ، رضا صیادی و خواهرش سمیه صیادی شرکتی را به نام پرگار تاسیس کردهاند که طرف قرارداد سازمان های شهری هم هستند و همراه با شرکت «آگهسازان» تبلیغات میدانی فیلمنت را در سطح گستردهای انجام میدهد.
چرا محتوا و سیاستهای فیلمنت دچار تناقض است؟
هولدینگ گلرنگ قصد ندارد پروژه فیلمنت را همچون شرکت گلرنگ رسانه نیمهکاره رها کند. سال گذشته رصد خبرنگار مشرق نشان میدهد بیش از ۴۰ تدوینگر همزمان مشغول صداگذاری و صدابرداری فیلمهای آرشیوی فیلمنت بودهاند.
وقتی کمپانی فیلمنت میپذیرد برای فیلم «دنیای آب» محصول ۱۹۹۵ ، که بیش از ۸۰ درصد فیلم نیاز به روتوسکوپی همراه با دوبله اختصاصی هزینهای سنگین صرف کند تا این فیلم را در آرشیو خود داشته باشد، تنها از این عمل میتوان یک نتیجه گرفت که فعالیتهای این سامانه در آینده گستردهتر از فیلیمو و نماوا خواهد بود.
آیا پخش زنده فوتبال از ماموریتهای اصلی فیلمنت است؟
فوتبال و دسترسی به این حوزه یکی از علاقهمندیهای هولدینگ گلرنگ و زیرمجموعه پلتفرم فیلمنت است. پیش از این گزارشی در مشرق منتشر شد که به جزئیات برنامه یازده و حمایت ویژه این برنامه گفتوگو محور از یکی از سرکردههای آشوبها، علی کریمی میپرداخت. کریمی از اعضای کادر تبلیغاتی هولدینگ گلرنگ است و اگر همکاریهای گلرنگ و علی کریمی ادامه پیدا نمیکرد، شاید این حس خودرهبرپنداری این بازیکن در آشوبهای اخیر تقویت نمیشد.
نکته جالب این برنامه این است که بخشی از برنامه ۱۱ که مفصل در گزارش مشرق بدان اشاره شد رسما چند مدیر فوتبالی کشور که سابقه نظامی در کارنامه داشتند را هدف حملات خود قرار داد.
اما چندی بعد عکسهای عقد قرارداد سامانه فیلمنت با مصطفی آجرلو منتشر شد. در این عکسها علی سرتیپی مشغول عقد قرارداد با مدیرعامل باشگاه استقلال است و با توجه به سختگیریهای فیفا و عدم ملاحظات سیما، احتمالا به زودی پخش زنده مسابقات باشگاههای پرطرفدار در انحصار پلتفرمها خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
حمایت ویژه «فیلم نت» برای برندسازی از یک یاغی/ علی کریمی چگونه از مستطیل سبز به لیدری آشوبهای ۱۴۰۱ رسید؟ +عکس
پروژههای ورزشی که رنگ معارضانه گرفت
در گزارشی تفصیلی درباره برنامه ۱۱ ، به پروژه نانوشتهای در محتوای تولیدات شبکهنمایش خانگی اشاره داشت که تاثیر قابل توجهی در آشوبهای اخیر دارد. پروژه حمایت از علیکریمی با برنامه«یازده» در مجموعه فیلمنت، کمپانی زیرمجموعه گلرنگ حمایت شد و این حمایت در مجموعه ای به نام ورزش مدیا ادامه پیدا کرد.
یکی از صفحاتی که در فضای مجازی قبل از آغاز جام جهانی در میان کارشناسان و اصحاب رسانه به تزریق سم دوقطبی در میان بازیکنان تیمملی مشهور شد، صفحه «ورزش مدیا» است.
در بحبوحه همین التهابات و اقدامات ضدامنیتی مجموعه ورزش مدیا بود که سید حسام الدین حسینی مدیرکل ارتباطات و رسانه حوزه هنری در یک پست اینستاگرامی مدعی می شود که مجموعه ورزش مدیا نیز متعلق به علی سرتیپی و گلرنگ رسانه است.
در آشوبهای اخیر شبیه سازی آشوب زنانه اخیر و شعار زن، زندگی آزادی را باید در ساختاری استعاری در سریال شبکه مخفی زنان جستجو کرد. عادی سازی تقابل سخت با پلیس و نیروهای حافظ امنیت در سریال قورباغه وضوح پیدا میکند. رهبری و سازماندهی شیوه اعتراض منجر به اغتشاش در سریال «خسوف» (برادران اسعدیان – میری) دارای وجوهی استعاری است.
اما مهمترین وجه آشوبهای اخیر پروژه رهبری سازی است که زمینهاش را میتوان در تولیدات شبکه نمایش خانگی جستجو کرد و حمایت ویژه در سلبریتیها جستجو کرد. قطعا پشتوانه مالی که از طریق گلرنگ – فیلمنت به بدنه جریان اصلی سلبریتیها تزریق خواهد شد، پشتگرمیهای آنان را برای تشدید دوقطبی در جامعه بیشتر خواهد کرد.
تصویر – نمایی از برنامه ۱۱ که به محبوبیت علی کریمی میان شهروندان افغان میپردازد/ فیلم -افتتاحیه لوازم آرایشی بهداشتی کریمی در زیرمجموعه گلرنگ
علی کریمی با حمایت مجموعه «گلرنگ- فیلمنت» و حامیان مالی آن زمینه تغییر جایگاه اجتماعیاش از یک فوتبالیست معترض ورزشی، به یک یاغی سیاسی را فراهم کرد.
گلرنگ یکی از اسپانسرهای این بازیکن بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلمنت دنبال شد.
تزریق سرمایه کلان در قالب پروژههای بزرگ برای ساختن سریال و رشد این پلتفرم موازنه تولید را تغییر خواهد داد و مهمترین پیامد منفی آن افزایش هزینه های تولید و دستمزدهای نجومی بازیگران است. انتفاع مالی سلبریتیها بصورت بدون ضابطه (همانند آنچه در مورد سلبریتی های فوتبال رخ داد) زمینه بروز ناهنجاری در میان این قشر را تشدید میکند و حالا باید منتظر تغییر رویه بازیگران سینما به سبک و سیاق کریمی باشیم. اگر این حمایتهای گسترده گلرنگ از کریمی نبود، شاید او هیچگاه این رویه معارضانهاش را دنبال نمیکرد. اولین صندلی و تریبون معارض را این برنامه در اختیار او قرار داد.
ادامه دارد…
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است