مهران مدیری

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،شاید بپرسید مگر سیگار کشیدن چه عیبی دارد؟ اصلا مگر در واقعیت خیلی از مردم سیگار نمی‌کشند؟ پس چرا باید نشان دادن این کار در فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی مذموم باشد؟ واقعیت این است سوالات ظاهرا منطقی بالا، پیش‌فرض‌های غلطی دارند که طبیعتا نتیجه‌ای نادرست از آنها حاصل شده است. سیگار کشیدن اگرچه ممنوعیتی ندارد (منهای اماکن عمومی) اما واضح است نفس سیگار کشیدن در شرایط معمول با نشان دادن همین کار در مجموعه‌های نمایشی و فیلم‌ها، زمین تا آسمان فرق دارد. برای مثال همفری بوگارت ممکن بود در خلوت خودش سیگار بکشد و هیچ‌کس هم کاری به کارش نداشته باشد اما وقتی در فیلم کازابلانکا و شاهین مالت با آن فیگور و ادا و اصول سیگار روشن می‌کند و پک می‌زند، محال است قبول نکنیدخیلی از جوان‌ها وسوسه نشده‌اند تا یک نخ سیگار روشن کنند و برای تجربه هم که شده مثل بوگارت سیگار بکشند. یا اصلا چرا راه دور برویم. قبول ندارید که خیلی‌ها با دیدن مجموعه زخم کاری و جواد عزتی که فندک زیپو را در می‌آورد و سیگار روشن می‌کند، به هوس می‌افتند مثل او باشند و مثل او سیگار چاق کنند؟ هرچقدر هم بهتر و جذاب‌تر بازی کند، تعداد بیشتری از مخاطبان (به‌خصوص جوان‌ترها) مثل او می‌پوشند، حرف می‌زنند، می‌خندند و سیگار می‌کشند. متاسفانه در بسیاری از مجموعه‌های نمایش خانگی حتی این موارد هم رعایت نمی‌شود. پدر جلوی بچه‌های کوچکش سیگار می‌کشد، پسر به پدر سیگار تعارف می‌کند، زن و مرد با هم راه می‌روند و سیگار دود می‌کنند و. با دست فرمانی‌که شبکه نمایش خانگی درحال ویراژ دادن با آن است، بعید نیست که به‌زودی همین رعایت موارد اندک از سوی سیگاری‌ها هم در جامعه رنگ ببازد و از سوی دیگر، آش دوباره چنان شور شودکه ابلاغیه و دستورالعمل صادر شود که نمایش و استعمال هرگونه دخانیات در تمام فیلم‌ها و مجموعه‌ها ممنوع است.

۴۲  زخم کاری
سیگاری‌ها آن شعر آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است را این‌طور ادامه می‌دهند: سیگار بعد چایی، چایی بعد سیگار. اما سریال شبکه نمایش خانگی «زخم کاری» به نویسندگی و کارگردانی محمدحسین مهدویان، مصرع دوم شعر را به «سیگار پشت سیگار» تبدیل کرده‌است و به نظر می‌رسد حتی با همین چهار قسمت منتشر شده هم بتواند نام اثرش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند. بس که شخصیت‌های مختلف این سریال سیگار می‌کشند، به‌ویژه شخصیت مالک مالکی با بازی جواد عزتی.

هرچند در شروع سریال در زمینه بدآموزی‌های احتمالی اثر هشدار لازم به تماشاگران داده می‌شود و می‌نویسند: «این سریال دارای محتوایی است که تماشای آن ممکن است برای کمتر از ۱۵ سال مناسب نباشد.» و به نوعی درجه‌بندی محو سنی در آن رعایت شده اما این تلنگر جدی و کافی نیست و چه‌بسا مخاطبان کم‌ سن و سالی که دلبسته جواد عزتی هستند، وقعی به این محدودیت سست و غیررسمی ننهند و به‌ناچار با صحنه‌های سیگارکشیدن قهرمان و بازیگر محبوب‌شان مواجه شوند و آن بدآموزی و الگوبرداری که نباید اتفاق بیفتد.

گرچه ممکن است توجیهاتی از این قبیل از سوی سازندگان سریال مطرح شود که شخصیت‌هایی سیگار می‌کشند که درواقع و در عمل ضدقهرمان محسوب می‌شوند و آدم‌های صالح و درستکاری نیستند، از جمله خود مالک مالکی که دست به جنایت می‌زند یا ناصر که شخصیت تندخویی است، هرچند تا اینجا دست به قتل و جنایت نزده اما آدم مثبتی هم به نظر نمی‌رسد. با این حال تعدد و حجم بالای صحنه‌های سیگار که بسیاری از آنها غیرضروری و فاقد بار دراماتیک هستند، باعث اعتراضاتی در فضای خانواده‌ها و رسانه شده‌است و جنبه بدآموزی و منفی اثر را تقویت و تشدید می‌کند. فارغ از بی‌ملاحظگی سازندگان سریال که می‌توانستند کمی در این زمینه خوددارانه عمل کنند و از فضای باز موجود در این خصوص استفاده و چه‌بسا سوءاستفاده نکنند، بحث کنترل و نظارت شبکه نمایش خانگی و سازمان سینمایی هم مطرح می‌شود که باز همچون موارد مشابه دیگر دقیق و درست و کافی عمل نکرده و اجازه چنین فضای دودآلودی را به یک اثر نمایشی داده است. ضمن این‌که این فقط محدود و منحصر به زخم کاری نیست و دیگر سریال‌های شبکه نمایش خانگی، با چنین دود و دمی (هرچند با میزان و شدت کمتر) پیش می‌روند اما سریال مهدویان دیگر نوبر است در این خصوص و چشم بازار را با دود سیگار کور کرده‌است.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

روز – خارجی – سیگار!

ما با بررسی چهار قسمت منتشر شده زخم کاری تاکنون به آمار جالبی رسیدیم و تا اینجا ۴۲ پلان (نما) سیگار کشیدن و در مواردی تریاک کشیدن را در این سریال دیده‌ایم. به تفکیک در قسمت اول ۶ صحنه، در قسمت دوم ۱۵ صحنه، در قسمت سوم ۸ صحنه و در قسمت چهارم ۱۳ صحنه.

اگر سریال با همین میزان و شدت صحنه‌های سیگار و مصرف تریاک و دیگر مخدرات پیش برود، دست سریال «آینه عبرت» و شخصیت آتقی را هم می‌بندد!حالا بیایید و صحنه‌های سیگاری و دود و دمی زخم کاری را با هم مرور کنیم و ببینیم چقدر نمایش چنین صحنه‌هایی ضرورت داشت و حاوی بار دراماتیک بود و چقدر هم غیرمنطقی و غیرضروری این کار صورت گرفت.

اول از همه این‌که خود تیتراژ ابتدایی به اندازه کافی گویاست و نشان می‌دهد که چقدر در طول خود سریال، قرار است صحنه‌های سیگار کشیدن ببینیم. مالک مالکی (جواد عزتی) را در چند نمای کارتونی شده، در حال کشیدن سیگار می‌بینیم. هرچند در کلیت موافق این حجم از مصرف سیگار آن هم در یک اثر نمایشی محبوب و پربیننده نیستیم اما انصافا سازندگان سریال در همین تیتراژ اول صادقانه عمل کرده‌اند و چشمه‌هایی از تفکیک‌ناپذیری مالک و سیگار را به مخاطب نشان می‌دهند. به‌جز مالک، در یکی از نماهای تیتراژ، شخصیت نجفی با بازی مهدی زمین‌پرداز را هم در حال کشیدن سیگار می‌بینیم.

اولین شخصی که در قسمت اول، سیگار می‌کشد ناصر (سعید چنگیزیان) است. او سیگار را در حضور پدرش، حاج عمو (سیاوش طهمورث) می‌کشد که خودش همزمان مهیای مصرف تریاک است. فارغ از این شروع که بدآموزی در آن موج می‌زند، نکته‌ای قابل طرح است. به‌جز غیرضروری بودن کشیدن سیگار توسط ناصر، حرمت نگاه نداشتن پدر مساله مهمی است. معمولا در فرهنگ ایرانی، سیگاری‌ترین افراد هم احترام بزرگ‌ترها به‌ویژه پدر را  نگاه می‌دارند و دست‌کم در حضور او سیگار نمی‌کشند اما ناصر این مساله را رعایت نمی‌کند. توجیه البته می‌تواند بی‌ملاحظگی و بی‌ادبی شخصیتی چون ناصر باشد، ولی تعداد و تکرار این کار، حتی بار نمایشی اثر را مخدوش می‌کند و توی ذوق مخاطب می‌زند. با یک بار نمایش این کار هم می‌شد منظور را درباره شخصیت ناصر منتقل کرد.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

مالک موقع ثبت قرارداد با نروژی‌ها حتی دیالوگی در ترویج سیگار می‌گوید که واقعا ضروری نیست. نجفی: «مالک کجا رفتی؟ اینا خیلی وقته منتظرن.» مالک: «بیا، بیا یه سیگار بکشیم! »بازی مالک با فندک سر میز قرارداد، سیگار کشیدن مالک بعد از قرارداد، تصویر جعبه سیگار و زیرسیگاری پر سمیرا (رعنا آزادی ور)، سیگار و زیرسیگاری و جعبه سیگار ناصر در دفتر، سیگار کشیدن مالک درحالی‌که رب دوشامبر به تن دارد، دیگر صحنه‌های مروج دود و دومی قسمت اول هستند. در این میان شاید تنها سیگارکشیدن پایانی که مالک استرس فراوانی از خیانت به حاج عمو در انعقاد قرارداد دارد، توجیه داشته‌باشد و باقی صحنه‌های سیگاری غیرضروری باشد.

شروع قسمت دوم که اصلا بساط تریاک‌کشیدن حاج‌عمو و شخصیت احمد (کاظم هژیرآزاد) است که ظاهرا بیشتر خوشایند جماعت تریاکی باشد، چرا که احساس می‌کنند جزئی‌ترین آداب این کار رعایت شده. تعارف وافوری حاج عمو به پدر عروسش را به یاد بیاورید: «می‌خوای یه دود بزنی؟ صابخونه پک نزنه به آدم برمی‌خوره… جنسش خیلی خوبه. تفاله که نیستش که. مرده رو هم زنده می‌کنه!»
باز هم در ادامه یک دیالوگ ترویجی دیگر درباره سیگارکشیدن داریم. وقتی سمیرا به عنوان لیدی مکبث ماجرا می‌خواهد همسرش را برای جنایت وسوسه کند، می‌گوید: «یه سیگار روشن کن.» آیا واقعا راه دیگری برای آرام کردن یک فرد پریشان احوال به جز سیگار کشیدن وجود ندارد؟

سیگار کشیدن کریم (امیرحسین هاشمی) که مشکل عصبی دارد و درگیر مشکلات حضانت فرزندش است، شاید توجیه نصفه نیمه‌ای داشته‌باشد،ولی باز تعدد و تکرار آن است که آزاردهنده و بیش از حد به نظر می‌رسد.  شاید با ارفاق برای تعداد بالای سیگارکشیدن مالک، توجیهاتی وجود داشته‌باشد اما سیگارکشیدن‌های ناصر غیرضروری‌تر به نظر می‌رسد. سیگارکشیدن او در حیاط در قسمت دوم از این جنس است، بعد هم که نجفی با سیگار به او اضافه می‌شود. آن وسط هم که یک لول تریاک که جنسش از ناف پنجشیر است، از سوی مالک به احمد تعارف می‌شود. واقعا چقدر نمایش این صحنه ضرورت دارد؟
سیگارکشیدن مالک در ماشین در راه ویلای کلاردشت در ادامه چقدر منطق و ضرورت نمایشی دارد؟ پایپ کشیدن کریم حتما باید نشان داده می‌شد؟ سیگار کشیدن ناصر موقع جر و بحث با پدرش، سیگارکشیدن مالک در همراهی با حاج عمو، سیگارکشیدن نجفی، اینها همه چه کمکی به قصه می‌کند؟

در این میان سیگارکشیدن سمیرا موقع جنایت، بار دراماتیک دارد و بجا به نظر می‌رسد. همین‌طور سیگارکشیدن مالک بعد از جنایت.در قسمت‌سوم هم مرگ حاج عمو، بهانه‌ای برای سیگار کشیدن‌های مدام شخصیت‌ها به دست می‌دهد که البته به لحاظ نمایشی و دراماتیک واقعا ضروری به نظر نمی‌رسند. تعارف کردن سیگار توسط اخوان به مالک چه ضرورتی دارد واقعا؟ تنها سیگارکشیدن فاتحانه مالک در پایان این قسمت است که مناسب است و توجیه دارد و او بعد از تشری اساسی به عموزاده‌ها و خط و نشان کشیدن و به میمنت این فتح و آغاز سلطنت، سیگار سرخوشانه‌ای می‌گیراند.
قسمت چهارم با سیگارکشیدن غیرضروری مالک در جشن‌تولد شروع می‌شود و با سیگارکشیدن‌های بی‌دلیل دیگر همچون مالک در باشگاه سوارکاری، مالک موقع مکالمه با احمد، نجفی وقتی می‌خواهد از مالک باجگیری کند، ناصر در دفتر کار، نجفی در باجگیری دوباره از مالک، ادامه می‌یابد. در این میان سیگارکشیدن مالک بعد از تهدید نجفی منطقی است. همچنین سیگارکشیدن کریم در شبی بارانی و کمی قبل از قتل نجفی.

سیگاری‌های بد یا بدهای سیگاری

گمان نکنید می‌شود پای یکی از سریال‌های شبکه‌ نمایش‌خانگی نشست و یک آدم سیگاری یا حتی یک نخ سیگار ندید؛ داستان هر چه باشد و سریال از هر گونه‌ای که باشد، باز می‌توان یک صحنه سیگارکشیدن در آن پیدا کرد. همان‌طور که در این دو صفحه می‌بینید و لابد در سریال‌های نمایش‌خانگی دیده‌اید، تقریبا به سختی می‌توان سریالی در این پلتفرم پیدا کرد که در آن حتی یک فرد سیگاری وجود نداشته‌باشد. درست است که در دنیای واقعی همه جا و در میان هر قشری می‌توان آدم‌های سیگاری را دید اما جهان درام، قواعد خودش را دارد و حتی سیگارکشیدن شخصیت‌های منفی آثار نمایشی باید دلیل و کارکرد داشته‌باشد. دانستن این نکته هم خالی از لطف نیست که در شبکه‌های تلویزیونی کشور ترکیه که سریال‌هایش مخاطبان پرو پاقرص کم ندارد، حتی شخصیت‌های منفی در حال سیگار کشیدن دیده نمی‌شوند و در بازنمایی خلافکارها یا گنگ‌های بزهکار استانبول هم از سیگار خبری نیست! از میان انبوه سریال‌های عرضه شده در شبکه  نمایش خانگی از جمله: ممنوعه، سیاوش، می‌خواهم زنده بمانم، خوب بد جلف، نهنگ آبی، هیولا، کرگدن و چند نمونه‌ای که در ادامه می‌خوانید تقریبا هیچ سریالی نیست که در آن از دود و دم خبری نباشد. به نمایندگی از این سریال‌ها این سه مورد را به لحاظ ضرورت استعمال سیگار بررسی کرده‌ایم.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

ضدقهرمان‌های سیگاری

اجازه بدهید از سریال گیسو شروع کنیم که یک درام خانوادگی است و بر اساس منطق داستانی می‌توانست از سیگار به عنوان یکی از نمادهای معرفی شخصیت‌های بزهکار در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، دور مانده‌باشد اما در این سریال یونس با بازی مسعود رایگان سیگار می‌کشد و از آنجا که حضورش در سریال بسیار کمرنگ است، سیگار کشیدنش هم بسیار کم دیده می‌شود. گروه خلافکارهایی که برای به دام انداختن یونس، پسرش رضا را ربوده‌اند نیز بر اساس ارتباط نمادین سیگار و آدم‌بدها، سیگاری هستند. استعمال سیگار در سریال گیسو به همین دو مورد ختم نمی‌شود و سیگاری قهار این سریال پیمان است با بازی هومن سیدی که هر بار به هر بهانه در هر فضایی و نیز حتی در مقابل بازیگر کودک سریال هم سیگار دود می‌کند.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

قهرمان ضد قهرمان دودی‌
وقتی در سریال‌های معمولی و درام‌های خانوادگی شبکه نمایش‌خانگی می‌توان آدم‌های سیگاری را دید و سیگارکشیدنشان را به وضوح تماشا کرد، سریال ملکه‌گدایان با توجه به داستانی که دارد، نمی‌تواند از سیگار که هیچ، از هر نوع ماده مخدری خالی باشد. در این سریال قهرمان و ضدقهرمان سیگاری هستند؛ البرز با بازی آرمان درویش که قهرمان داستان است و شبیر با بازی رضا بهبودی که یکی از ضدقهرمان‌هاست، سیگار می‌کشند.
اگرچه جهان روایت و موقعیتی که داستان ملکه‌گدایان در آن رخ می‌دهد، در مابه‌ازای واقعی و بیرونی‌اش خالی از آدم‌های سیگاری نیست اما سیگار کشیدن‌های شخصیت‌های این سریال به‌خصوص شخصیتی مانند شبیر در این حد و اندازه، از چارچوب قراردادهای درام هم بیرون زده و منطقی به نظر نمی‌رسد.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!
مورد عجیب مهران مدیری
سریال دراکولا؛ کمدی نه چندان موفق مهران‌مدیری که این روزها از شبکه نمایش‌خانگی عرضه می‌شود از معدود سریال‌های این شبکه  است که می‌شود گفت از دود و دم برحذر بوده‌است اما نه کاملا. یکی از معدود قسمت‌های سریال دراکولا که در آن می‌شود سیگارکشیدن یکی از شخصیت‌ها را دید، همین نمای سیگارکشیدن مهران مدیری است که البته خالی از معنا هم نیست. کامروا در حال فریب‌دادن ژاله و جلب اعتماد اوست، چرب‌زبانی، زبان بدن، رفتار اطمینان‌دهنده به‌علاوه سیگار کشیدن که رهایی و بی‌خیالی را تداعی می‌کند، ابزاری هستند که مدیری به کمک آنها سعی دارد کامروا و شخصیت حیله‌گرش را به مخاطب معرفی کند.
از مهران مدیری که در نشست خبری و در حضور خبرنگاران و اهالی رسانه، سیگارش را آتش‌زده و دودش را به کام کشیده، بعید بود صحنه‌های سیگار کشیدن در سریالش را تا این اندازه محدود کند هر چند برخی همکاران حاضر در نشست خبری ساعت ۵ عصر، اذعان دارند او پیش از روشن کردن سیگارش از حضار اجازه گرفته‌است. 

منبع: جام جم آنلاین

زخم کاری

چرا سیگارکشیدن و به نمایش درآوردن آن به یکی از ملزومات سریال‌های شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است؟



منبع خبر

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند! بیشتر بخوانید »

رسوخ شعار غلط «فرزند کمتر زندگی بهتر» در فرهنگ ایرانی

رسوخ شعار غلط «فرزند کمتر زندگی بهتر» در فرهنگ ایرانی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، از ابتدای دهه هفتاد، شعار طاغوتی «فرزند کمتر زندگی بهتر» از درون زایشگاه جلوی چشم ما بود تا خیابان و پارک و درمانگاه و مدرسه و تبلیغات و فیلمهای تلوزیونی و سینما؛ از زمان آغاز سیاستها تا به الان، نرخ باروری از ۶-۷ فرزند به زیر ۲ فرزند کاهش پیدا کرده!

پرده اول؛

مهمان برنامه دورهمی بازیگر مرد ۳۵ ساله در پاسخ به سؤال مهران مدیری که می پرسد: چرا ازدواج نمی‌کنی؟ اندکی مکث می‌کند و با پوزخندی می‌گوید: “فکر کن یکی بیاد و دیگه نره!”

تماشاگران جا خورده از این پاسخ عجیب، ناخودآگاه و طوطی‌وار برایش دست می‌زنند؛ پاسخ عجیب و نچسب این سلبریتی، نمادی از تربیت زخمی یک نسل است.

نسلی که خیلی چیزها را گم کرده یا اساسا دریافت نکرده است؛ نسلی در محاصره فردگرایی، خودمحوری و بی‌علاقگی به پذیرش مسئولیت.

پرده دوم؛

طی سالهای اخیر بسیاری از روانشناسان و متخصصان علوم اجتماعی ایرانی، از چالشهای تربیتی سخن می‌گویند که کشور را درگیر چالشهای فردی و اجتماعی کرده است.

این سخن تلخ است اما باید گفت نتایج پژوهشهای متعددی نشان از آن دارد که افراد برای مسائل متعددی در سطوح اجتماعی، اقتصادی، ملی و فردی دارای حس مسئولیت‌پذیری قابل توجهی نیستند تا جایی که آموزش مسئولیت‌پذیری به یکی از خلاءهای اصلی تربیت فرزند در ایران تبدیل شده است.

ضعف مسئولیت‌پذیری آنجا خود را نشان می‌دهد که جوانان زیادی با برنامه‌ریزیهایی که بیشتر به تخیل شبیه است ازدواج را تا فراهم شدن ایده‌آلانه امکانات زندگی، تاخیر می‌اندازند.

آنجا که زوجهای بسیاری، بچه‌دار شدن را مخل آسایش می‌دانند در حالیکه ساعتهای سرسام‌آوری را بدون اجر و مزد صرف فضای مجازی می‌کنند یا از آن تباه‌تر برای حیوان خانگی بیش از یک نوزاد وقت می‌گذارند اما از اقدام به بچه‌دار شدن هراسانند!

آنجا که عده‌ای از جوانان بچه‌دار شدن را معامله معقولی نمی‌دانند چراکه بر اساس مفهوم فایده، تنها باید چیزی را انتخاب کرد که سودش بیشتر از ضررش باشد و پدر و مادر باید هزینه‌های مادی و معنوی زیاد و غیرقابل محاسبه‌ای برای تولد و پرورش فرزند پرداخت کنند؛ در حالی که در مقابل فقط چیزی به نام شادی پدر و مادر بودن دریافت می‌کنند!

پرده سوم؛

در کشور ما اعمال سیاستهای تعدیل جمعیت از سال ۶۸ آغاز شد؛ در سال ۹۲ اصلاح شد و امسال با تصویب طرح تعالی خانواده به سمت افزایش فرزندآوری چرخش پیدا کرد.

از زمان آغاز سیاستها تا به الان، نرخ باروری از ۶-۷ فرزند به زیر ۲ فرزند کاهش پیدا کرده! این همه تغییر رفتار که در مدت زمان کمتر از تغییر یک نسل اتفاق افتاده، مسلما باید دلیلی بیش از اعمال سیاستهای تعدیل جمعیت داشته باشد و باید عوامل فرهنگی را دلیل مکمل و تمام‌کننده تغییر نگرش و رفتار ایرانیان دانست مخصوصا وقتی آمار کاهش فرزندآوری را در کنار کاهش ۴۰ درصدی ازدواج طی ۱۰ سال گذشته قرار دهیم.

درست است که سیاستهای جمعیتی موجب شد فرزند سوم و بیشتر موجودی اضافی معرفی شود اما بار فرهنگی القا شده همراه این سیاستها سمبه قوی‌تری داشت!

از ابتدای دهه هفتاد، شعار طاغوتی «فرزند کمتر زندگی بهتر» از درون زایشگاه جلوی چشم ما بود تا خیابان و پارک و درمانگاه و مدرسه و تبلیغات و فیلمهای تلوزیونی و سینما.

پژواک این شعار و تبلیغات مشابه آن، ترویج رفاه‌زدگی و راحت‌طلبی در سبک زندگی و تربیت ایرانیان بود و نتیجه‌اش شد یک جامعه مصرف‌گرا و کالازده، نسلی به دنبال کسب سود آنی، فخرفروشی، رژه اشرافی‌گری، مسابقه منفعت‌طلبی و حرص یک شبه پولدار شدن…

این آفتها، کار و تلاش و قناعت را که از مولفه‌های فرهنگ ایرانی بود به شدت احاطه کرد؛ به مرور این سوغات تهاجم نرم به سبکهای تربیتی خانواده‌ها نفوذ کرد و انتقال برخی مولفه‌ها را به نسل بعد تضعیف کرد و تاثیرش در بخش قابل توجهی از نسل بعدی به صورت خودمحوری، ضعف مسئولیت‌پذیری، فقدان ارزش‌مداری کار، ضعف مشارکت اجتماعی و ضعف تعلق ملی نمایان شد.

هر جا خانواده‌ها در مقابل نفوذ نرم فرهنگی ایستادگی کرده و گنج ارزشمند فرهنگ اصیل خود را حفظ کردند، شاهد رویش روحیه‌های امیدوار و باانگیزه، شجاع، مسئول، روشنفکر و روشن‌بین بودیم.

پرده چهارم؛

بررسی عوامل موثر بر تغییر نگرش خانواده‌های ایرانی نسبت به فرزندآوری نشان می‌دهد طی ۲۰ سال اخیر سه عامل: تغییر در سبک زندگی، بالا بودن مولفه فردگرایی و پایین بودن مولفه مسئولیت‌پذیری بیشترین سهم تاثیرگذاری را داشته است.

نکته حائز اهمیت قرار گرفتن عامل مسائل مالی و رفاهی در سطوح پایین‌تر نرخ تاثیرگذاری است؛ با این حال می‌شنویم بسیاری از مردم، عدم وجود امنیت شغلی و معیشتی را عامل کاهش تمایل به فرزندآوری عنوان می‌کنند.

با توجه به شرایط اقتصادی جامعه و تورم کم‌سابقه و تعطیلی تعداد زیادی از مراکز تولید و نرخ بالای بیکاری این سخن تا حدی پذیرفتنی است اما اینجا با دو سؤال مواجه می‌شویم؛ چرا در دوران پس از انقلاب و جنگ که هم کشور با بحرانهای متعدد روبرو بود هم شرایط معیشتی و درآمد سرانه خانواده‌ها بسیار پایین‌تر از حالا بود، میل به فرزندآوری بیشتر بود؟ چرا در حال حاضر با همین بحران اقتصادی و اجتماعی، در مناطق حاشیه‌ای و محروم که از بحران اقتصادی، آسیب بیشتری می‌بینند، میل به فرزندآوری بالاتر از مناطق مرفه است؟

وقتی توجیه قانع‌کننده‌ای برای این سؤالات وجود ندارد، پس ناچار باید بپذیریم  تغییر رفتار خانواده‌ها در اقدام به ازدواج و سپس فرزندآوری عاملی تعیین‌کننده در کاهش نرخ باروری به زیر سطح جانشینی است و یکی از مولفه‌های موثر این اتفاق ضعف مسئولیت‌پذیری است.

پرده پنجم؛

مسئولیت‌پذیری اجتماعی موجب برقراری روابط مبتنی بر همدلی، توجه به حقوق دیگران و به طور کلی نظم اجتماعی می‌شود یعنی نقطه مقابل فردگرایی و خودمحوری؛ فردگرایی همان چیزیست که سبک زندگی دست خورده جدید به آن مبتلاست و آفات زیادی از جمله بی‌میلی به ازدواج رسمی و فرزندآوری را در پی دارد.

آموزه‌های اسلامی به ما می‌گوید: «الا کلکم راعٍ و کلکم مسئول عن رعیته»، تمامی افراد جامعه اسلامی مسئولیت اجتماعی دارند و در رابطه با انسانها و مسلمانهای دیگر مورد سؤال قرار می‌گیرند.

در اسلام، مسئولیت اجتماعی تا حدی اهمیت دارد که می‌گوید: «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» یعنی اسلام انسانها را تا حدی نسبت به اجتماع و بشریت مسئول می‌خواهد که کسی را که به امور جامعه اهمیت نمی‌دهد از اسلام خارج می‌داند.

همزمانی ضعف مسئولیت‌پذیری در جامعه با آمارهای کاهش سطح دینداری اتفاقی نیست!

حتی در نظریات جامعه‌شناسی غربی با وجود احاطه سکولاریسم بر علوم انسانی غرب، ردپای رابطه مستقیم مسئولیت‌پذیری اجتماعی با دینداری و اخلاق به چشم می‌خورد.

امیل دورکیم می‌گوید داشتن التزام به هنجارهای دینی و مناسک مذهبی در بالا بردن مسئولیت‌پذیری اجتماعی تاثیر دارد؛ دورکیم معتقد است مسئولیت‌پذیری حاصل همبستگی اجتماعیست و برای رسیدن به همبستگی، هم ساختار جامعه باید بر اساس ارزشها و هنجارهای دین‌مدارانه باشد، هم کنترلهای درونی افراد را ملزم سازد.

پیوتر زتومکا از اجتماع اخلاقی سخن می‌گوید؛ این اجتماع روابط افراد با یکدیگر را به شکل «ما» تعریف می‌کند؛ در چنین جامعه‌ای الزام به اعتماد، وفاداری و تشریک مساعی وجود دارد؛ تشریک مساعی یعنی توجه و مسئولیت‌پذیری نسبت به منافع دیگران حتی اگر با منافع شخصی ما در تعارض باشد.

پذیرش مسئولیت به گونه‌ای که در راه ادای وظیفه حتی منافع شخصی خود را فدا کنیم، ظاهرا معقول به نظر نمی‌آید، مگر اینکه فرد پاداش معادل یا بالاتر از آن را دریافت کند؛ مکاتب مادی در توجیه تن دادن به امور اخلاقی در نهایت کم می‌آورند و پای استدلالشان می‌لنگد چون حتی نمی‌توانند رضایت و آرامش درونی را به اندازه کافی پایدار و راضی‌کننده توصیف کنند.

تنها اعتقاد به پاداش معنوی و اخروی الهی است که می‌تواند پاسخگوی این معادله باشد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی که دخترش در سن ازدواج بود توصیه می‌کند که او را به ازدواج مرد با تقوا دربیاور زیرا حتی اگر او را دوست نداشته باشد، به او احترام می‌گذارد.

این همان رمز مسئولیت‌پذیریست که مدنظر ماست؛ تقوا کنترل درونی ضمانت‌کننده مسئولیت‌پذیری نسبت به خانواده و جامعه است که باعث می‌شود تنوع‌طلبی‌ها و مقایسه‌ها و کم‌حوصلگی‌ها امنیت خانواده را به خطر نیاندازد و افراد از وظایف طبیعی و اجتماعی خود شانه خالی نکنند.

در ابتدا اشاره کردیم تعریف مفهوم فایده در ذهن عده‌ای از جوانان آنان را نسبت به تشکیل خانواده و گسترش آن بی‌انگیزه می‌کند زیرا فکر می‌کنند چیزی که در مقابل دریافت می‌کنند، راضی کننده نیست! آیا چیزی به جز بازگشت به تعالیم دین‌مدارانه می‌تواند این سبک زندگی ضد اجتماعی و ضد بشری را اصلاح کند؟

منبع: تسنیم



منبع خبر

رسوخ شعار غلط «فرزند کمتر زندگی بهتر» در فرهنگ ایرانی بیشتر بخوانید »