چپهای ستادی که خود را در پروژه “آشتی ملی” شکستخورده میبینند اکنون همان آشتی ملی را در قالب “قهر اجتماعی” مطرح میکنند و این بار قصد دارند به جای سوابق خود؛ از مردم آلتدست بسازند.
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
با قهر اراذل و اوباش خیابانی چه کنیم؟!
از در “آشتی ملی” رانده میشوند، از پنجره “قهر اجتماعی” میآیند!
سعید شریعتی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون اولویتهای سیاسی سال آینده (۱۴۰۲) گفته است: در مسائل داخلی یکی مسئله مشروعیت نظام است که از سال ۱۳۹۶ به این سمت رفته رفته دچار کاهش و به چالش کشیده شده و در انتخابات ۱۳۹۸ مجلس باعث کاهش مشارکت مردم شد، در انتخاباتی که در عمل با حذف بسیاری از جناحهای سیاسی مختلف یک انتخابات یکسویه را پیش روی مردم گذاشت و این فرآیند در انتخابات ۱۴۰۰با شدت بیشتری تکرار شد و بالای ۶۰ درصد جامعه در انتخابات مشارکت نداشتند؛ شاید برای نخستینبار مشارکت فعال در انتخابات به زیر ۴۰ درصد رسید.
او میافزاید:
“پیآمد آن بحرانهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در کشور بود که ما هنوز در آخرین مورد از این بحرانهای اجتماعی بهسر میبریم و مسئله جنبش اجتماعی زن، زندگی, آزادی که در پی درگذشت مهسا امینی در نیمه دوم ۴۰۱ آغاز شده، کماکان تبعات آن ادامه دارد. بههرحال این قهر اجتماعی جامعه و حکومت کماکان ادامه دارد، حکومت ناگزیر است که این قهر اجتماعی را در سال ۱۴۰۲ حل و فصل کند و رویکردهایی را اتخاذ کند تا آشتی ملی رقم بخورد!”[۱]
*درباره ماجرای قهر اجتماعی یا همان “آشتی ملی” مردم و مخاطبان محترم باید بدانند که اصلاحطلبان ستادی سالها قبل نیز این معنا را تکرار میکردند و منظورشان این بود که نظام باید سران کجرو اصلاحات را به عرصه سمتهای حاکمیتی راه بدهد و نقش آنها در فتنه ۸۸ را هم نادیده بگیرد.
حرف باطلی که البته نظام اسلامی با عقلانیت خود هیچ وقعی به آن نگذاشت و البته شاهدیم که امورات کشور نیز به پیش رفت و مشخص شد که تز آشتی ملی حرف متوهمانهای بیش نبوده است.
لذا چپهای ستادی که خود را در این پروژه شکستخورده میبینند اکنون همان بحث آشتی ملی را در قالب “قهر اجتماعی” مطرح میکنند و این بار قصد دارند به جای سوابق خود؛ از مردم آلتدست بسازند و نظام را به رفتارهای غیر عقلانی و عقبنشینی از عقلانیت خود مجبور کنند. این در حالی است که در بحث اغتشاشات اخیر باید دانست که ما با “مردم” طرف نبودیم بلکه با اقلیتی مرکب از اراذل و اوباش و تعدادی فریبخورده مواجه بودیم که هیچ مانیفستی نداشتند و شعارها و رفتارهایشان نیز غیر معقول بود.
اکنون برای قومی این چنین بیترکیب و بیمنطق آیا رواست که آنها را به صفت مردم متصف کنیم و بگوییم باید در مقابل اینها تغییر رفتار داد؟!
در بحث کاهش مشارکت در انتخابات نیز آنها که نمیدانند باید بدانند این رخداد به دلیل طرح شریرانه اصلاحطلبان برای “تحریم انتخابات” رخ داده است.
اثر تحریم انتخابات بر کاهش مشارکت غیر قابل انکار است و اگر کسانی باشند که از بام تا شام از بیفایدگی صندوق رأی در گوش مردم بخوانند؛ طبعا کسانی از مردم فریب خواهند خورد و در انتخابات شرکت نمیکنند.
در سوی دیگر ماجرا این نکته هم قابل تأمل است که مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است لکن قوام و مقبولیت یک انتخابات به برگزاری قانونی است و هنگامی که یک نظام سیاسی میتواند انتخابات قانونی برگزار کند یعنی مستظهر به پشتیبانی اکثریت مردم است.
پس مشارکت پایین در انتخابات اولا ترسی ندارد اگرچه باید عوامل آنرا به دلیل خیانت سیاسی مجازات کرد و ثانیا دلیلی بر ادعای احمقانه “نامشروع بودن نظام سیاسی” هم نیست.
زمینهچینی برای آشوب از سوی جریانی که صندوق رأی را تحریم میکند نیز واقعیتی بدیهی است که تحلیلگران امنیتی باید نسبت به آن حساسیت بیشتری به خرج دهند.
گفتنیست، برخی چپهای ستادی از مدتها قبل اعلام کردهاند که در قبال انتخابات مجلس دوازدهم در سال ۱۴۰۲ نیز رویکرد تحریمی دارند.
تقلای این عناصر برای وقوع اغتشاشی با مزاج “فتنه اقتصادی” در کشور نیز غیر قابل انکار است. از همین روست که شاهدیم حتی از وحشیانهترین اغتشاشات که حضور اراذل و اوباش در آن محرز است نیز استقبال میکنند.
***
“زلزله تهران” ۱ دقیقه زودتر پیشبینی میشود
پیروز حناچی، شهردار سابق تهران در یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد به نکتهای جالب درباره تدابیر شهرداری برای زلزله اشاره داشته و گفته است:
“ما تمام شتابنگارهای تهران را سعی کردیم به صورت شبکه ای به هم وصل کنیم و تعداد آنها را افزایش دادیم. این شتابنگارها ۱ دقیقه زودتر زلزله را اطلاع رسانی میکنند. این زمان برای آمادهباش مراکز امدادی و مدیریت بحران مناسب است و ما تلاش کردیم با اتصال اتوماتیک شتابنگارها به مراکز امدادی مثل آتش نشانیها و بیمارستان ها سرعت آماده باش را بیشتر کنیم. این کار کمک شایانی به کنترل شرایط بحرانی می کند. همچنین پیش بینی پدهای هلیکوپتر در تمام سطح شهر که در شرایط بحرانی به شهروندان کمک کنند.“[۲]
*جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربیات انباشته مدیریتی که از زلزلههای مختلف ۲ دهه اخیر از جمله در بم، خوی، سرپل ذهاب و… دارد؛ بر لبه دانش مدیریت زلزله قرار گرفته است.
در مسئله مدیریت زلزله ۲ وجه مهم پیش از زلزله و پس از زلزله وجود دارد که کشورهای معدودی در سطح جهان توانستهاند در هر دو زمینه به سطوح استاندارد برسند.
دانش “شتابنگاری” که پس از زلزله بم در ایران مورد پیگیری قرار گرفت هماکنون به نقطهای رسیده است که طبق اذعان آقای حناچی، ایران میتواند در کلانشهری مثل تهران؛ در زمانی حدود ۱ دقیقه قبل از وقوع، متوجه زلزله شود.
(دقت شود که در برخی کشورهای دنیا که وارد بحث شتابنگاری شدهاند این زمان در حدود ۳۰ ثانیه است)
البته تلاشهای علمی زیادی در ایران و جهان وجود دارد که دانش پیشبینی زلزله بتواند در مدت زمان بیشتری پیش از وقوع، متوجه لرزه اصلی بشود.
در بحث امدادرسانی هم زلزله شدیدی مثل بم نشان داد که ایران اسلامی توانمندیها و قابلیتهای همپوشان بزرگی دارد که اجازه آسیبهای مرسوم پسازلزله از قبیل شیوع بیماری، از دست رفتن مجروحان، ناامنی، بلاتکلیفی اجساد، بیسرپناهی زلزلهزدگان و تاراج اموال مردم را نمیدهد.
کارشناسان معتقدند علیرغم این پیشرفتها و این کارنامه خوب اما همچنان در بحث زلزله نیازمند توجه به مقولاتی مثل جلوگیری کامل از ساخت و ساز نامقاوم، تدوین آییننامه مناسب برای جلوگیری از ناامنی کلانشهرها در صورت وقوع زلزلههای سهمگین، پیگیری دانش رباتیک برای امدادهای پسازلزله، متدولوژی آواربرداری اصولی برای یافتن محبوسین و جلوگیری از سد معبر و نیز تدوین اتاق عملیات مناسب ضد اطلاعات برای مقابله با فوران عملیات اطلاعاتی دشمن در هنگامه زلزله هستیم.
***
۱_ khabaronline.ir/xjPQH
۲_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-۱۵۸۷۲۶۶
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
وزیر امور خارجه کشورمان گفت: نهادهای حقوق بشر از جمله شورای حقوق بشر متأسفانه توسط تعداد معدودی از کشورها به رهبری ایالات متحده به ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی تبدیل شده اند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در جریان سخنرانی خود در پنجاه و دومین نشست شورای حقوق بشر تاکید کرد: احترام به حقوق بشر و کرامت انسانی برای جمهوری اسلامی ایران یک ارزش بنیادین است و ریشه در رسوم و باورهای ملی و اعتقادات مذهبی ما دارد.
متن سخنرانی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در پنجاه و دومین نشست شورای حقوق بشر به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای رئیس هیأتهای محترم سلام علیکم
خرسندم که به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران در این نشست عالیرتبه شورای حقوق بشر شرکت کرده و نظرات و دیدگاههایمان را درباره حقوق بشر و مکانیسمهای بنیادینی که برای پاسداشت از آن تأسیس شده اند به اشتراک میگذارم.
آقای رئیس
حفاظت و ارتقای حقوق بشر دغدغه مشترک تمامی ملتهای جهان است. هیچ کشور یا گروهی نمیبایست خود را مستحق انحصارطلبی در مالکیت یا حق صیانت از حقوق بشر بداند یا دیگر کشورها را به تسلیم در برابر تفسیرهای خودساخته از حقوق بشر مجبور کند.
احترام به حقوق بشر و کرامت انسانی برای جمهوری اسلامی ایران یک ارزش بنیادین است و ریشه در رسوم و باورهای ملی و اعتقادات مذهبی ما دارد و ما در این چارچوب به طور خستگی ناپذیر و مستمر برای صیانت و ارتقای حقوق بشر و کرامت انسانی تلاش کرده ایم. ما در طول تاریخ طولانی و با عظمت خود آموخته ایم که نباید از مشکلات و ناملایمات ناامید شده یا اجازه دهیم که موانع ما را از مسیرمان منحرف کنند.
در اینجا تمایل دارم نکات مختصری را در خصوص حقوق بشر عرض نمایم و توضیح دهم چگونه این مفهوم مهم و متعالی توسط تعداد محدودی از کشورها متأسفانه مورد سوءاستفاده سیاسی و ابزاری قرار گرفته است.
۱) قطعنامهای که منجر به تشکیل شورای حقوق بشر شد مبتنی بر اهداف و اصولی شامل توسعه روابط دوستانه میان کشورها بر پایه احترام به اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت برای مردم است. اما در عمل شاهد آنیم که شورا را وادار کرده اند تا موارد مشخصی را در دستور کار خود قرار دهد که به توسعه روابط دوستانه میان کشورها هیچ کمکی هم نمیکنند. نیاز است که شورا اعتبار و اثربخشی خود را با توسل به اصول همکاری و گفت و گوی واقعی میان کشورهای عضو بازیابی کند.
۲) حقوق بشر مهم اند و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. حقوق اقتصادی و اجتماعی را نمیبایست به عنوان حقوق دست دوم در نظر گرفت. این حقوق در مرتبه بعد از حقوق مدنی و سیاسی نباید قرار داده شوند. حق توسعه و تمامی اجزای آن را میبایست در این چارچوب در نظر گرفت.
۳) اقدامات یکجانبه قهری همانگونه که غیرقانونی و ضدانسانی اند به طور نظام مند حقوق اساسی بشر را در کشورهای هدف، نقض میکنند. دولتهای ایالات متحده یکی پس از دیگری باید به دلیل چنین رفتاری پاسخگو باشند. همچنین آن تعداد از کشورهای اروپایی و دیگر کشورهایی که از اقدامات یکجانبه قهری آمریکا تبعیت کرده نیز باید پاسخگو باشند. هیچ یک از آنها جایگاه و صلاحیت اخلاقی برای صحبت در مورد حقوق بشر در ایران ندارند. این یک ریاکاری محض است که از حقوق بشر ایرانیان دفاع کنیم و در عین حال همین مردم را از حقوق اولیه بهداشت، تحصیل و زندگی محروم نماییم.
۴) هیچ کشوری نمیتواند ادعا کند که در عملکرد حقوق بشری خود بی نقص است. آمریکا کشور شماره یک جهان از لحاظ تهاجمات و دخالتهای نظامی، کودتا و اعمال تحریمهای غیرقانونی اقتصادی علیه دیگر کشورها است.
۵) سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل میتوانند و میبایست به ارتقا و صیانت از حقوق بشر از طریق گفت و گوی واقعی، تعامل سازنده و همکاری و ظرفیت سازی در فضایی برابر و همراه با احترام متقابل کمک کنند. سازوکار موسوم به یو پی آر یکی از ابزاری است که میتوان در قالب آن تبادلات فراگیر و تعاملی میان کشورهای عضو بوجود آورد.
۶) نهادهای حقوق بشر از جمله شورای حقوق بشر متأسفانه توسط تعداد معدودی از کشورها به رهبری ایالات متحده به ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی تبدیل شده اند.
آقای رئیس تجمعات مسالمت آمیزی که در پی فوت غم انگیز خانم مهسا امینی در کشور من برگزار شد نمایانگر روحیه همبستگی و همدردی مردم ایران با یک دختر جوان هموطن آنها بود. اما این تجمعات مسالمت آمیز بواسطه دخالت عناصر تروریستی به خشونت کشیده شد. در همین راستا تعدادی از شبکههای تلویزیونی فارسی زبان مستقر در ایالات متحده و انگلیس نیز در برنامههای به ظاهر خبری خود به آموزش و ترویج خشونت و ترور در ایران پرداختند.
این خشونتها و مداخلات خارجی، جان افراد بیگناه از جمله ۷۰ نیروهای مجری قانون را گرفت و منجر به ویرانی و خسارت فراوان به بسیاری از اموال عمومی و خصوصی شد. در حالی که پلیس ایران اجازه استفاده از سلاح جنگی را نداشت. آشوبگران با سلاحها ی گرم و سرد اقدام به کشتار کردند.
هیچ کشور مسئولی نمیتواند اجازه دهد امنیت و نظم عمومی با رفتار خشونت آمیز و غیرقانونی به خطر بیفتد.
کمیته ملی که برای تحقیق و رسیدگی به جنبههای مختلف اغتشاشات در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده، موظف است ضمن شناسایی علل وقوع ناآرامیهای اخیر، به راستی آزمایی ادعاها و اتهامات وارده علیه نیروهای تأمین کننده نظم و امنیت عمومی و احراز و گزارش تقصیر و قصور احتمالی در این فرایند، جبران خسارات وارده به شهروندان و اموال و اماکن خصوصی و عمومی، بررسی وضعیت بازداشت شدگان، تعیین وضعیت جانباختگان و بررسی نقش عوامل خارجی مانند رسانهها و فضای مجازی و کشورها در ایجاد و گسترش اغتشاشات، بپردازند. لازم به ذکر است که اکثریت افرادی که در جریان اغتشاشات دستگیر شدند، به استثنای کسانی که مرتکب جنایت شده بودند، مورد عفو قرار گرفته و اکنون آزاد هستند.
این کمیته ملی درحال انجام تحقیقات جامع در مورد اغتشاشات است و علل زمینهای و عوامل مختلفی که به این وضعیت دامن زد را شناسایی، شکایات مردمی را دریافت و گزارش خود را برای پیگیریهای لازم به مقامات مربوطه ارائه خواهد کرد.
آقای رئیس، یکی از مهمترین چالشهای عصر حاضر، ظهور و رشد گروههای افراطی و تروریستی در نقاط مختلف جهان است. هتک حرمت اخیر به قرآن کریم در برخی کشورهای غربی و اقدام تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ در ایران که جان ۱۳ نفر شامل زنان و کودکان بی گناه ایرانی را گرفت نمونهای از این موارد است.
ایران همواره در خط مقدم مبارزه با تروریسم بوده است، منطقه ما مجاهدتهای شهید سردار سلیمانی علیه داعش را فراموش نخواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران تا سپردن مقامات عامل و مباشر در به شهادت رسانیدن شهید سلیمانی به دست عدالت از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.
آقای رئیس، زنان ما در عرصههای مختلف اعم از علمی، آموزشی، سلامت و بهداشت و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی پیشرفت چشمگیری داشته اند و امروز تصویر زن ایرانی در جهان با “توانمندی” و “پویایی” در همه عرصههای سیاسی بین المللی – اجتماعی – علمی – فنآوری -تولیدی و….گره خورده است.
آقای رئیس نقش گروههای تروریستی ضد ایرانی در اغتشاشات اخیر ایران کاملاً مشهود بود. برخی از کشورهای اروپایی درچارچوب معیارهای دوگانه و در «تروریسم شویی» (‘terrorism laundering’) شرکت کردند. آنها تسهیلات مالی و لجستیکی قابل توجهی را در اختیار برخی از عناصر تروریست قرار دادند.
آقای رئیس مفهوم حقوق بشر در هیچ کجای دنیا بیشتر از فلسطین اشغالی به چالش کشیده نشده است.
نقض سیستماتیک حقوق بشر و جنایات علیه بشریت توسط رژیم صهیونیستی باید متوقف شود. تا زمانی که فلسطین تحت اشغال باقی است و جنایات اسرائیل ادامه دارد، به سختی میتوان اعتباری برای سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل در نظر گرفت.
آقای رئیس جمهوری اسلامی ایران در اجرای تعهدات حقوق بشری قاطعانه به کار خود ادامه داده و از حقوق ملت بزرگ ایران قویاً دفاع میکند.
از توجه شما سپاسگزارم.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مشاور عالی فرمانده کل سپاه در برنامه «بدون توقف» به برنامه ریزی آمریکا و اسرائیل از ماه ها قبل برای ایجاد اغتشاش و آشوب در ایران، پرداخت.
به گزارش مجاهدت از مشرق، مشاور عالی فرمانده کل سپاه در برنامه «بدون توقف» تأکید کرد: ما از اردیبهشتماه به این رسیده بودیم که آمریکاییها و اسرائیلیها برنامه ایجاد اغتشاش را برای مهرماه و از دانشگاه تهران ریختند، اما حادثه فوت خانم امینی برنامه آنها را جلو انداخت.
حجتالاسلام «حسین طائب» در برنامه «بدون توقف» که از شبکه سوم سیما پخش شد، با اشاره به نقش فضای مجازی در ایجاد جنگ ترکیبی گفت: آمریکاییها کارشان را از یک دروغ آن هم در فضای مجازی آغاز کردند، خوب اتفاقی که برای خانم مهسا امینی افتاد عواطف را تحریک میکند اینکه یک دختر کرد اهل سنت مهمان تهرانیها میشود و سپس با فوت ایشان روبرو میشویم، این تذکر که به ایشان داده شد یک رویه بوده اگر تذکر را گوش میداده، رهایش میکردند اگر گوش نمیداده میرفتند به مراحل بعدی، اما این مورد که چون بیمار بوده فوت کند یک استثناء بود.
وی ادامه داد: اما دشمن با استفاده از همین موضوع در فضای مجازی فرایند جنگ ترکیبی را آغاز و به سرعت فضای مجازی را بمباران میکند که کشتند یا فوت کرد؟ کجا کشتند؟ در بیمارستان کشتند یا در همان محل و اصلا به بیمارستان نرسید، قبول دارم اینجا ما کُند عمل کردیم، فراجا باید روایت اول را به سرعت میگفت اما پلیس هم درگیر موضوع پیادهروی اربعین بوده و از آن طرف عملیات بزرگ اجرایی و کنترل سه میلیون و ۹۰۰ هزار نفر به اضافه امنیت زائران اربعین برعهدهاش بوده، گذرنامه باید بدهد، مرز را کنترل و امنیت را تأمین کند، لذا اینجا یک غفلت میکند.
این مقام امنیتی کشورمان با اشاره به اینکه البته این آسیب و ضعف ماست، اظهار کرد: ولی باید همه چیز را ببینیم، ما در تاکتیک اشتباه کردیم و روایت اول را نگفتیم، از آن طرف دشمن دروغ گفت و فریب داد و عواطف تحریک شد. در عملیات ادراکی باید اولین خبر را بزنی، تکرارش کنی و احساس را به باور تبدیل کنی که دشمن چنین کرد و حالا ما باید به عنوان مدافع جواب دهیم، اینجا میگوئیم بیمار بوده، باید پروندهاش را درآوریم، اینکه کدام بیمارستان بوده، کدام دکتر و چه عملی انجام شده، از آن طرف دشمن شروع به بمباران میکند، که چوب به سرش خورده با نخورده؟ و در بیمارستان چه اتفاقی افتاده؟ حالا این طرف باید سازمان پزشکی قانونی بررسی را آغاز کند.
طائب افزود: تا شما میخواهی اولی را بررسی کنی، میگوید دختر لر و ترک چه شد؟، اینجا متأسفانه سلبریتی هم که باید حامی مردمش باشد میآید از آنها حمایت کرده و یک قوم دیگر را درگیر میکند، و شما تا مستندات را ارائه کنی رسوب آن تصویر بر باور بخشی از جامعه نشسته. این ابزار، ابزار جنگ ترکیبی و این وضعیت ما در جنگ ترکیبی و فضای مجازی است، حالا شما میخواهی با تک تیرانداز و توئیت دشمن را بزنی معلوم است شکست میخوری.
وی با اشاره به اینکه همین سلبریتیها یک زمانی باید بفهمند به جامعه خودشان بدهکار شدند، تصریح کرد: تبیین حتی برای این آقایان هم هست، باید بفهمند چه خسارتی زدهاند، یکی از همین آقایان در زمینه هنر در فتنه ۸۸ چپ کرد، فتنه که تمام شد برگشت لوح تقدیر گرفت، آن موقع نگفت رژیم بد است دوباره آمد فیلمش را بازی کرد پولش را گرفت و رفت آن طرف به رضا پهلوی پیوست، اینجا او برای مردم کار میکند؟.
به گفته طائب دشمن در جنگ نرم مرتب سؤال را ایجاد و تکرار میکند، سؤالی که هم راهبردی باشد، هم عملیاتی باشد و هم تاکتیکی، برای همین ما در هر جلسهای که شرکت میکنیم کسی تحلیل نمیخواهد همه به دنبال پاسخ سؤالات هستند، در جنگ نرم میگویند آنقدر سؤال بکن و جوابهای ناقص را هم در اختیار بگذار که به جواب واقعی نرسند، اگر این سؤال تکرار شد مخاطب در صداقت تردید میکند و اگر تردید ایجاد شد دیگر به حرفهایت گوش نمیکنند. متأسفنه اینجا هم صحنهای نیست که بگوئیم دشمن خارجی کشته میشود، هر دو طرف بچههای خودمان هستند، اینجا هرچه تلفات بالاتر برود خسارت کل نظام بالا میرود، یک وقتی با دشمن خارجی میجنگی میفهمی چه خبر است، اما اینجا دشمن با ابزارش میخواهد تقابل ایجاد کند.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه در پاسخ به این سؤال که «ما پس از موضوع فوت خانم امینی هیچ یک از مقامات امنیتی را ندیدیم که در خصوص این مسئله شفافسازی کنند» گفت: من در کلیت بحث با شما موافقم اینکه باید سیستم امنیتی به موقع اطلاعات لازم را در اختیار رسانه و مخاطب قرار دهد درست است، اما در مصداق با شما اختلاف نظر دارم، معتقد هم نیستم که نیروی امنیتی مرتب باید روی آنتن باشد، خود من زمانی که در بسیج بودم مرتب صحبت میکردم اما زمانی که وارد سپاه شدم سالی یکی، دو بار مثلا در ۲۲ بهمن، صحبت کردم، چراکه همه سرویسها اعتقاد دارند که رئیس سرویس یک اقتضائاتی دارد.
طائب در خصوص شناخت به موقع جنگ ترکیبی و عوامل آن توسط سرویسهای امنیتی تأکید کرد: جنگ ترکیبی با امنیتی فرق میکند، در سال ۹۸ جنگ ما امنیتی بود، سال ۸۸ جنگ امنیتی بود که به ترکیبی تبدیل شد، ما در حوزه تخصصی به موقع دشمن را میشناسیم اما در اینکه توانسته باشیم آن را تودهای و عمومی کنیم تأخیر داریم، اما از نظر خواص سیستم امنیتی ما مسلط است.
وی در خصوص اینکه چرا حزبها و شخصیتها به موقع موضعگیری نکردند، توضیح داد: زمانی که جنگ ترکیبی اتفاقی میافتد چه حزب، چه نماینده و چه هنرمند وارد تردید میشوند و نمیتوانند موضعگیری کنند، آنها نمیتوانند در این فضای غبارآلود، موضع سریعی بگیرند، مخصوصا که یک جایی تردید هم وارد شده باشد.
طائب در ادامه عنوان کرد: ما از اردیبهشتماه به این رسیده بودیم که آمریکاییها و اسرائیلیها برنامه ایجاد اغتشاش را برای مهرماه و از دانشگاه تهران ریختند، اما این حادثه برنامه آنها را جلو انداخت. از اردیبهشت ماه وزرای مربوطه همه برای زمان باز شدن دانشگاهها توجیه شدند که پیشگیری کنید چون قرار است با دو موضوع اقتصادی، فرهنگی ماجرا را آغاز کنند و روی حجاب در حوزه فرهنگ تأکید دارند.
رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه در پایان با بیان اینکه برآوردی که سیا داده بود این بود که کفه حجاب اجباری سنگینتر از حجاب اختیاری است، پس اگر از دانشگاه شروع کنیم به زودی موضوع اجتماعی میشود و همه درگیر آن میشوند، تصریح کرد: اما پس از آن سنتکام میگوید برآورد سیا اشتباه بود و کفه حجاب اجباری سنگینتر نبود، قرار بود گام دوم را تیم دیگری با موضوع سلف سرویس و خوابگاه آغاز کند، لذا همه دستاندرکاران تلاش کردند که با آمادگی جلوی این اتفاقات را بگیرند اما واقعه از جای دیگری آغاز شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
برخی حامیان آشوب و فرماندهان فتنه آینده از هماکنون سور و سات لازم را برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده” مهیا کردهاند…
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
“چون دوست، دشمن است؛ شکایت کجا بریم؟!”
این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!
علی ربیعی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی دولت اعتدال در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا که گویا در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن انجام شده با بیان اینکه انقلاب۵۷ یک ضرورت تاریخی اجتنابناپذیر و نتیجه خواستههای انباشت شده چند نسل بود(!) اظهار کرده است: این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.
او همچنین میافزاید: انقلاب باید بتواند مدام آرمانها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حلکننده مسائل نوین باشد.
ربیعی در ادامه میگوید: زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی میکنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایههای اجتماعی منجر میشود. بنابراین یکی از راههای بیبدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات بهگونهای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.
این چهره امنیتی اصلاحطلب در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز تصریح میکند: بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچگونه سابقهای نداشتند و این نشان میدهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود.[۱]
*پیرامون صحبتهای کنایهآمیز ربیعی تحلیلهای مهمی وجود دارد که خوانش آنها ضروریست:
یکم:این طعنه که میگوید: “انقلاب اسلامی یک ضرورت تاریخی اجتنابناپذیر بود” به این معنیست که این ضرورت مجددا میتواند ایجاد شود! کما اینکه میبینیم ربیعی در ادامه به همین مسئله اشاره و تصریح میکند که امکان بازسازی علل موجده انقلاب وجود دارد.
البته چنین امکانی درباره هر انقلابی وجود دارد. اما فضای طعنه آنجاست که ربیعی نمیگوید این ضرورت (بازسازی علل موجده انقلاب) هنگامی رخ مینماید که انقلاب از مسیر شعارهای اصلی خود یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خارج شود.
به دیگر سخن، مادام که انقلاب اسلامی بر مسیر آرمانهای خود در حرکت باشد نه تنها بر قوت آن افزوده خواهد شد بلکه هیچ احتمال عقلانی درباره ضرورت یافتن رفورم بروز نمییابد.
ضمن اینکه مسئله بازتبدیل آرمان که ربیعی آنرا مطرح میکند نیز به لحاظ فلسفی یک مسئله غلط است. زیرا آرمان یک مقوله قابل تبدیل نیست و یک ملت و یک انقلاب همواره باید در طول تاریخ خود به سمت آرمانها در حرکت باشد اگرچه نتواند بصورت کامل به این آرمانها دست یابد.
لذاست که میتوان گفت طعنه درباره بازسازی اصول موجده انقلاب در شرایطی که نظام دقیقا بر مدار اصلی خود در حال حرکت است؛ نه یک هشدار بلکه زمینهچینی برای آشوب یا براندازی است.
دوم: ربیعی میگوید: جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی میکنند نباید حذف شوند و همه باید بتوانند سلایق خود را در سبد اسامی نامزدهای انتخاباتی ببینند!
این حرف غلط نیز در حالی است که جریان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب سمپات کم نداشت. اما نظام اسلامی و عقلای کشور دانستند که این افراد؛ بیعقل، خونریز و معارض انقلاب هستند و لذاست که دست به حذف آنها زدند. نظیر این اقدام را میتوان به موضع سلبی امام خمینی(ره) درباره تشکل نهضت آزادی هم تعمیم داد.
در واقع ربیعی با این اظهارات مشغول پوپولیسم شده است و حرفی را میزند که اگرچه ظاهری شیک دارد اما پر واضح است که در دامان آن خطرات بزرگی برای مردم و نظام نهفته است.
بیان پاسخ برای این شبهه هم ضروریست که در منطق دموکراسی هنگامی که فردی نامزد مطلوب خود را در انتخابات نمییابد بایستی به گزینههای نزدیکتر به آرمان خود رأی بدهد.
سوم:خطرناکترین بخش اظهارات ربیعی اما تأکید اوست بر اینکه اعتراضات اخیر یک صدای طبیعی بود!
لکن ربیعی باید پاسخ بدهد که این چه صدای طبیعی بود که دهها بسیجی و پلیس و حافظ امنیت را در کف خیابان سلّاخی کرد، به قتل صبر میکشت، اموال مردم را آتش میزد، بهانهاش غیر منطقی بود و هیچ مانیفست عقلانیای هم نداشت؟!
آقای ربیعی که سابقه امنیتی دارد چطور میتواند مدعی طبیعی بودن (بخوانید منطقی و اجتماعی بودن) صدایی شود که در کف دانشگاه شعار رکیک میداد؟!
این صدای برآمده از طبیعت جامعه بود یا صدای توأمان فریبخوردگی و اوباشگری؟!
در هشدارها و تأملات تفکر عقلانی و اسلامی ممکن است فردی یک کار درست ظاهری را انجام دهد اما در باطن دچار اعوجاج باشد. نظیر حضور آقای ربیعی در راهپیمایی ۲۲ بهمن که اقدامی پسندیده و در خور تحسین است لکن وقتی صحبتهای او را میشنویم؛ به یک جهان پر از اعوجاج میرسیم که از منتهیالیه آن قرار است انقلابی علیه انقلاب اسلامی رخنمون شود!
لذاست که باید از این قبیل رفتارها عبرت گرفت و درون و برون را با مسیر دین خدا و عقلانیت تنظیم کرد.
***
سور و سات تاجیک برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده”
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای جریان چپ و از حامیان آشوب، به تازگی طی یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، مدعی شد که مسئولان کشور اهل دیدن واقعیت نیستند.
او سپس مینویسد:
“واقعیتهای سرکوب شده و تحت انقیاد و رویتناشده، سر به شورش برداشتهاند و خشونتبار در حال فتح دژهای ذهنی هستند. با بیانی لکانی، واقعیتها در صورت و سیرت «امر واقع» ظاهر شدهاند و انحصار و اقتدار بازنمایی و سخن گفتن از خویش (واقعیت) را، از نظم نمادین مسلط دریغ داشتهاند. واقعیتها، جشنِ جنبش برپا کردهاند و در هر کوی و برزنی نشان و نشانهای از خود بر در و دیوار ذهنی مردمان شهر نقش کردهاند. از هر پرده و حجاب برون افتادهاند، وارد ساحت نگاه و احساس و زبان همگان شدهاند و نقل و نقل هر مجلس و محفل و هر جمع و جمعیت شدهاند. واقعیتها، از خود زبانی یافتهاند و از نهانها پردهها برداشتهاند و در خموشی، گفتِ خویش اظهر میکنند.“[۲]
*تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات نیز گفته بود که این اغتشاشات “جشن جنبش” است و خشونت آن نیز خشونتی الهیاتی است.
ضمن اینکه او از کسانی است که با لحنی تشویقگون تأکید دارد آشوبها مجددا تکرار خواهد شد. (ما نیز چنین دأبی داریم. با این تفاوت که ما آنرا محکوم میکنیم، معتقدیم زمینههای آن باید مسدود شود و برای معترضین نیز راه حل صندوق رأی را پیشنهاد میدهیم نه اینکه همانند تاجیک مشوق خیابانها شویم!)
تاجیک همچنین از زیر و رو شدن اوضاع-در آینده و با پشتوانه آشوب و آشوبگران- نیز سخن رانده است.[۳]
باید به مردم عزیز ایران این نکته را صادقانه عرض کرد که وقتی کسی از جماعت اراذل و اوباش و از کسانی که خصلتشان کشتن به صبر است؛ با ایما و اشاره و حتی سکوت حمایت میکند، هیچ شماتتی ندارد و حتی حرکت وحشیانهی آنها را “جشن جنبش” مینامد یعنی کسی در هنگامه خواب خواص و چشمان ناظر مشغول جمع کردن هیزم برای آتش فتنه است و در حالی که کسی متوجه نیست؛ تقلا میکند تا اوباش را به خط کند و آنها را مسلحتر از قبل به میدان بفرستد.
کسی اگر متوجه این توطئه شوم باشد؛ بسته به موقعیتی که دارد با آن برخورد میکند.
اگر شخصی عادی باشد متوجه خطر میشود و سعی میکند از هر فتنه خیابانی به دور باشد.
اگر یک فرد سیاسی باشد به عرصه جهاد تبیین ورود میکند و بافتههای امثال تاجیک را پنبه میکند.
و اگر یک شخص مسئول باشد؛ بسته به مسئولیتی که دارد در بازه “خدمت اقتصادی به مردم تا برخورد امنیتی با دشمنان مردم” فیالفور وارد عمل خواهد شد.
بدانیم و باور کنیم که خطر “فتنه اقتصادی” با عملگری برخی رجال حاضر در ستاد هسته سخت اصلاحات جدی است فلذا باید بیش از این به همهی مردم گفت که راه حل مشکلات؛ خیابان نیست بلکه “رأی خوب” در صندوق رأی است.
***
عطریانفر: این یک نگاه تسامحی بود نه عفو!
ناجوانمردی در حق “عفو رهبری”
محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون عفو رهبری برای محکومان اغتشاشات اخیر گفته است:
“باید از این رویکرد حاکمیت برای عفو استقبال کنیم ولی به حاکمیت هم بگوییم که نگاه پیشگیرانه داشته باشد و هرکدام از عناوین اتهامی را براساس قوانین موضوعه خود بررسی کند تا دیگر در ادامه نیازی به وجود نگاه تسامحی نداشته باشد. من معتقدم که اگر نگاه آسیبشناسی و پیشگیرانهای وجود داشته باشد، دیگر نیاز نیست که از ظرفیت رهبری برای عفو استفاده کنیم.“[۴]
*آقای عطریانفر باید بداند که عفو مقام معظم رهبری هرگز یک “تسامح” نبود و بلکه صرفا یک بخشش از موضع اقتدار بود.
چه اینکه تسامح در حیطه ولی فقیه هیچ جایی ندارد و بلکه برای رهبریت یک جامعه “سیّئه” محسوب میشود. زیرا هیچ مسئولی در نظام اسلامی حق ندارد از حق مردم با تسامح بگذرد و برخورد با هنجارشکنان و کسانی که زمینه ناامنی را ایجاد کردهاند نیز در زمره حقوق مردم است.
دستور اخیر رهبر معظم انقلاب برای عفو؛ نظیر سایر فرامینی است که ایشان همهساله در برخی اعیاد و مناسبتها برای زندانیان و محبوسین روا میدارند و بر اساس اختیارات ولایی خود “امر عفو” را صادر میکنند.
لذاست که میتوان گفت آقای عطریانفر با این اظهار نظر خود در حالت خوشبینانه مرتکب ناشکری و تحلیل غلط در قبال دستور حکومتی رهبر انقلاب شدهاند.
همچنین است که باید دانست تمامی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر بر اساس نصوص قانونی و وظائف ذاتی نهادهای حافظ امنیت کشور دستگیر شدهاند (مثالهای نقض البته باید پیگیری شود) و رواداری تسامح در قبال اینان یک کار غیر عقلانی است که صرفا حاکمانِ در معرض اضمحلال تن به آن میدهند.
لکن عفو رهبری هرگز به معنی نقض یا زائد بودن هیچ قانونی نیست و همانطور که از اسم آن پیداست؛ به معنی گذشتی است که در حیطه ولایت فقیه قرار دارد و هرگز به معنی عدول از حق مردم و امنیت کشور هم نیست.
خواص حق دارند که برخی مقولات را ندانند اما هنگامی که حقیقت یک مسئله روشن میشود؛ بایستی سریعا اشتباه و موضع غلط خود را اصلاح کنند. بماند که به نظر میرسد تسامح نامیدن عفو مقام معظم رهبری یک ناجوانمردی نیز هست.
***
۱_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-۱۳۲۹۶۲۸
۲_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-۵۹۶۵۸۵
۳_ mshrgh.ir/۱۴۵۸۱۷۶
۴_ isna.ir/xdNkQX
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گلرنگ یکی از اسپانسرهای علیکریمی بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلمنت دنبال شد و نقش اساسی در تشدید اختلالات رفتاری او ایفا کرد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق-با شعلهور شدن آتش آشوبهای اخیر «فیلمنت» با انتشار پستی در صفحه توییترش در اسم رمز کردن «مهسا امینی » در اقدام مشابهی همراه با سایر رقبای استارتآپی، از قافله بازی آشوبطلبانه ماههای اخیر بازنماند.
این اقدام فیلمنت با اعتراض تنی چند از فعالان فرهنگی مواجه شد. برخی تصور میکردند که مدیریت این سامانه عرضه محصولات مدیایی را همچنان محمد صراف برعهده دارد.
فعالان رسانهای از «صراف» همکار و همراه همیشگی منصور ضابطیان ،تهیه کننده برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» و «رادیو هفت» انتظار نداشتند که در کشاکش آشوبها در اسم رمز کردن مرحومه امینی مشارکت داشته باشد. این توییت هیچ نسبتی با کارنامه تهیه کننده مذکور نداشت.
محمد صراف تهیهکننده برنامه سیاسی «دیروز، امروز، فردا» و موسس پلتفرم فیلمنت
فیلمنت چگونه تاسیس شد؟
همزمان با راهاندازی «فیلیمو» و «نماوا» صراف به واسطه پشتوانه سیاسی برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» برای اینکه از این قافله جا نماند تصمیم گرفت که وارد کارزار تاسیس و مدیریت یک پلتفرم مستقل شود.
اما به دلیل فقدان خلاقیت در مدیریت پس از چندی مجبور شد این سامانه را واگذار کند. زمانی که صفحه رسمی «فیلمنت» توییتی را با هشتگ مرحومه امینی منتشر کرد، او دیگر مدیریت این سامانه را برعهده نداشت.
بررسیها نشان میدهد که تقریبا نزدیک به بیش از یک سال است که این سرویس استریم به ترکیب معروف «گلرنگ- سرتیپی» واگذار شده است.
شنیدهها حاکی از آن است که در حال حاضر ۸۰ درصد سهام «فیلمنت» متعلق به هولدینگ گلرنگ و ۲۰ درصد آن متعلق به «علی سرتیپی» است. همکاری مشارکتی زوج «گلرنگ- سرتیپی» از سالها قبل آغاز شد و اداره مجموعه سینمایی پردیس کوروش تبدیل به نقطه اتصال همیشگی این زوج تبدیل شد.
فرمول شراکت سرتیپی – گلرنگ در تاسیس مجموعه سینمایی پردیس کوروش تکرار شده است و ۸۰ درصد سهام این مجموعه متعلق به گلرنگ و ۲۰ درصد آن متعلق به علی سرتیپی است
گزارشی درباره علی سرتپیی را اینجا بخوانید:
تلاش برای مومیایی کردن علی سرتیپی با سمفا
امپراطوری «گلرنگ -سرتیپی» چگونه «فیلمنت» را فتح کرد؟
سرتیپی در نیمه دهه هشتاد با حکم امیرحسین علمالهدی از مدیران وقت ارشاد، کمپانی چند شراکتی فیلمیران را با مشارکت خودش، محمدرضا تختکشیان، رسول صدرعاملی، غلامرضا موسوی تاسیس کرد و به سلطان تاج و تختدار سینمای ایران در حوزه پخش داخلی تبدیل شد.
طی سالهای اخیر او موفق شد مالکیت بسیاری از مجموعههای سینمایی و سینماهای تک سالنه را در کارنامه سینماداریاش ثبت و چندین پردیس سینمایی را به صورت مشارکتی تاسیس کند.
اما از ابتدای دهه نود او با شرکتهای فرهنگی گلرنگ اقدام به همکاری نمود و با تاسیس پردیس سینمایی کوروش عملا موازنه پخش سینمایی به سوی سرتیپی،شرکا و رفقا چرخید.
گلرنگ چگونه وارد بازی سرتیپی شد؟
گلرنگ در هیچ عرصه اقتصادی نیست که فعالیت و تاثیر مستقیم بر ساختار اقتصادی کشور نداشته باشد. برندهای آرایشی – بهداشتی این مجموعه کوچکترین جزء از این هولدینگ بسیار عظیم است.
این کمپانی بزرگ، یک تصمیمساز اصلی و مهم در عرصه اقتصاد کشور است. کافیست که یکبار شرکتهای وابسته به مجموعه گلرنگ را بررسی کنیم. زیرمجموعههای این کمپانی بزرگ در جزئیات الگوی مصرف اعم از خوراک، پوشاک، لوازم بهداشتی، مسکن و… ایرانیان تاثیر غیرقابل تصوری دارد.
مشارکت در تولید و پخش صنعت غذایی، بهداشتی، فروشگاه های زنجیره ای کوروش، فروشگاههای زنجیرهای مدرن فامیلی، سایهبان امن آریان (خدمات بیمه)، ویرا سیستم پویا(در حوزه آیتی) پدیده پایدار صنعت ساختمان (فعالیت در حوزه ساخت و ساز) دام و طیور کوروش، دالین مهر(تولید و پخش قهوه)نمونههای کوچکی از شرکتهای این مجموعه هستند که نشان میدهد این هولدینگ در هر تجارت پرسودی دستی بر آتش دارد.
حوزه فرهنگ چگونه به گلرنگ مزه کرد؟
حوزه فرهنگ علی الخصوص سینما و تولید و توزیع آثار نمایشی چند سالی است که به یکی از علاقهمندیهای جدی این کمپانی تبدیل شده است.
نخستین گام جدی گلرنگ برای ورود در عرصه فرهنگ به مشارکت در توزیع آثار نمایشی شبکه نمایش خانگی در سال ۱۳۸۸ بازمیگردد. زمانی که روابط مدیران ارشد سازمان صدا و سیما به دلایل نامعلومی با برادران آقاگلیان (تهیهکنندگان قهوه تلخ) تیره و تار شد، و تلویزیون حاضر به پخش سریال قهوه تلخ نشد، تهیهکنندگان این سریال تصمیم گرفتند آن را در شبکه نمایش خانگی توزیع کنند. پخش این مجموعه در شبکه نمایش خانگی به صورت لوح فشرده (DVD) آنهم در سراسر کشور کاری غیرممکن به نظر میرسید.
نمایی از سریال قهوه تلخ
شرایط توزیع سریال در آن سالها با امروز بسیار متفاوت بود و سریالها استریم یا ارائه مجازی نمیشدند و تنها راه عرضه به صورت لوح فشرده بود.موفقیت تجاری قهوه تلخ و هر سریال دیگری در شبکه نمایش خانگی در آن سالها وابسته به شیوه توزیع آن بود.
گلرنگ که شرکتهای توزیع بسیار گستردهای در سراسر کشور دارد و حتی محصولاتش را به صورت روزانه به جزایر جنوبی کشور هم ارسال میکند، وارد کارزار توزیع سریال قهوه تلخ شد و شرکت پخش الوند از پخش سریال مدیری کنار گذاشته شد.
گلرنگ نخستین قسمت این سریال را توزیع کرد. شنیدهها حاکی از آن است که قسمت اول سریال قهوه تلخ به فروشی بیش از چهار و نیم میلیارد تومان در مهرماه ۱۳۸۹ دست یافت. پس از این توفیق تجاری ، هولدینگ گلرنگ وارد همکاری دوجانبه با مهران مدیری شد. مدیری تا قبل از همکاری با ناصرقدیرکاشانی (مدیر عامل اول مارکت) سالهای متمادی فعالیتهایش را با این هولدینگ در شبکه نمایش خانگی ادامه داد.
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ
غول اقتصادی وارد صنعت تولید و توزیع فیلم و سریال میشود؟
گلرنگ در حوزه صنایع بهداشتی به تدریج سایر بِرندهای رقیبش را به حاشیه راند. این هولدینگ وقتی وارد حوزه اقتصادی خاصی میشود، فعالیت رقبا را تحتالشعاع قرار میدهد. به عنوان مثال با تاسیس پردیس سینمایی کوروش، این مجموعه فعالیت سایر پردیسهای سینمایی را تحت تاثیر قرار داد و به پشتوانه تسلط سرتیپی در حوزه پخش فیلمسینمایی به بیرقیبترین پردیس سینمایی کشور تبدیل شد. تولیدات این رسانه از بهترین زمینههای تبلیغاتی بهره میبرد.
در همکاری مشترک با مهران مدیری در مجموعه ویلای من، دست کم تبلیغات شهری گسترده گلرنگ به این تولید خاص اختصاص یافت و نسبت به قهوه تلخ آمار برگزاری قرعهکشی بیشتر برای اهدای جوایز رکورد سریال قبلی مدیری را پشت سر گذاشت.
این هولدینگ پس از توزیع موفق قهوه تلخ مؤسسه فرهنگی «گلرنگ رسانه» را در سال ۱۳۹۱ به عنوان موسسه تولید فیلم و سریال در شبکه نمایش خانگی تاسیس کرد.
گلرنگ در عرضه مایحتاج اصلی ایرانیان آب، نان، خودرو، مواد شوینده، محصولات غذایی، بیمه، تجهیزات رایانهای، و … ، بازیگر اقتصادی مهمی محسوب میشود و حالا قصد دارد در حوزه فرهنگی و تولیدات نمایشی سهم بسزایی داشته باشد. اما مقاصد این بنگاه اقتصادی برای ورود و ساختن تولیدات پرهزینه همچنان مشخص نیست. مهمترین ابهام در همکاری گلرنگ و سرتیپی، بازگشت سرمایه و سودآوری است.
گسترش فعالیتهای گلرنگ و بردار فعالیتهای این مجموعه اقتصادی نشان میدهد، سوددهی از اهداف اولیه و مهم این هولدینگ است. سینمای ایران طی سالهای اخیر صنعت سودآوری نبوده و بنا بر گزارشهای رسمی در شرایط طبیعی اکران سینمایی، تنها ۵ فیلم در طول سال به سوددهی خواهند رسید.
سودآوری در تولید زمانی مصداق پیدا میکند که مخاطب اثر تولید شده، مخاطبی بیش از ۳ میلیون داشته باشد. آنطور که شنیده میشود علی رغم تلاش «فیلمنت» میزان مخاطب فعالی که هزینه ماهیانه آبونمان این سامانه را پرداخت میکند، آماری تقریبا بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ هزار نفر است. در حالیکه این پلتفرم بیوقفه سریال ایرانی تولید و توزیع میکند و طبیعی است که بازگشت مالی این آثار با شائبههایی همراه است.
تیمبندی و انتقال سهام، رقابت داغ فیلیمو و فیلمنت !
در روند انتقال سهام فیلمنت یک ابهام وجود دارد. گلرنگ هر برنامه اقتصادی یا فرهنگی را آشکارا در وب سایت خود اعلام میکند، اما مشارکت در سامانه فیلمنت را به صورت رسمی و عمومی اعلام نکرد. از سوی دیگر سرتیپی به عنوان مدیر این هولدینگ میتوانست VOD مستقل «گلرنگ رسانه» را با اخذ مجوز از ساترا تاسیس کند.
برای کمپانی همچون گلرنگ که دستی در همه حوزهها دارد، فعال کردن پلتفرم گلرنگ رسانه کار بسیار سهل و آسانی بود اما این هولدینگ ترجیح داد سهام کمپانی «فیلمنت» را خریداری کند.
چهرههای مهم فیلمنت چه کسانی هستند؟
شنیدهها حاکی از آن است که سید ناصر موسوی جزایری، صالح افروغ (فرزند عماد افروغ) مجتبیخباز (سینمادار در شیراز)، علی اسدزاده (تهیهکننده، پخش کننده و شریک سابق محمد امامی در موسسه تصویر گستر پاسارگاد) وزرای درباری هستند که تاج آن را سرتیپی یدک میکشد. شنیدهها دیگری حاکی از آن است که احتمالا یک فعال اقتصادی دیگر در حوزه نفت و پتروشیمی، این پلتفرم را همراهی میکند. همراهی این فعال اقتصادی با فیلیمو به تولید آثاری همچون جزیره منتهی شده است.
بر اساس اخبار و اسناد موجود، موسوی جزایری دوست و همکار آقای حسین انتظامی در پروژه «ایران تیکت»، همراه با صالح افروغ ، رضا صیادی و خواهرش سمیه صیادی شرکتی را به نام پرگار تاسیس کردهاند که طرف قرارداد سازمان های شهری هم هستند و همراه با شرکت «آگهسازان» تبلیغات میدانی فیلمنت را در سطح گستردهای انجام میدهد.
فیلم دنیای آب محصول سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۴ شمسی) که بر اساس شنیدهها فیلم نت برای افزودن آن به آرشیو خود هزینه روتوسکپی قابل توجهی پرداخت کرده است.
چرا محتوا و سیاستهای فیلمنت دچار تناقض است؟
هولدینگ گلرنگ قصد ندارد پروژه فیلمنت را همچون شرکت گلرنگ رسانه نیمهکاره رها کند. سال گذشته رصد خبرنگار مشرق نشان میدهد بیش از ۴۰ تدوینگر همزمان مشغول صداگذاری و صدابرداری فیلمهای آرشیوی فیلمنت بودهاند.
وقتی کمپانی فیلمنت میپذیرد برای فیلم «دنیای آب» محصول ۱۹۹۵ ، که بیش از ۸۰ درصد فیلم نیاز به روتوسکوپی همراه با دوبله اختصاصی هزینهای سنگین صرف کند تا این فیلم را در آرشیو خود داشته باشد، تنها از این عمل میتوان یک نتیجه گرفت که فعالیتهای این سامانه در آینده گستردهتر از فیلیمو و نماوا خواهد بود.
آیا پخش زنده فوتبال از ماموریتهای اصلی فیلمنت است؟
فوتبال و دسترسی به این حوزه یکی از علاقهمندیهای هولدینگ گلرنگ و زیرمجموعه پلتفرم فیلمنت است. پیش از این گزارشی در مشرق منتشر شد که به جزئیات برنامه یازده و حمایت ویژه این برنامه گفتوگو محور از یکی از سرکردههای آشوبها، علی کریمی میپرداخت. کریمی از اعضای کادر تبلیغاتی هولدینگ گلرنگ است و اگر همکاریهای گلرنگ و علی کریمی ادامه پیدا نمیکرد، شاید این حس خودرهبرپنداری این بازیکن در آشوبهای اخیر تقویت نمیشد.
نکته جالب این برنامه این است که بخشی از برنامه ۱۱ که مفصل در گزارش مشرق بدان اشاره شد رسما چند مدیر فوتبالی کشور که سابقه نظامی در کارنامه داشتند را هدف حملات خود قرار داد.
اما چندی بعد عکسهای عقد قرارداد سامانه فیلمنت با مصطفی آجرلو منتشر شد. در این عکسها علی سرتیپی مشغول عقد قرارداد با مدیرعامل باشگاه استقلال است و با توجه به سختگیریهای فیفا و عدم ملاحظات سیما، احتمالا به زودی پخش زنده مسابقات باشگاههای پرطرفدار در انحصار پلتفرمها خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
حمایت ویژه «فیلم نت» برای برندسازی از یک یاغی/ علی کریمی چگونه از مستطیل سبز به لیدری آشوبهای ۱۴۰۱ رسید؟ +عکس
پروژههای ورزشی که رنگ معارضانه گرفت
در گزارشی تفصیلی درباره برنامه ۱۱ ، به پروژه نانوشتهای در محتوای تولیدات شبکهنمایش خانگی اشاره داشت که تاثیر قابل توجهی در آشوبهای اخیر دارد. پروژه حمایت از علیکریمی با برنامه«یازده» در مجموعه فیلمنت، کمپانی زیرمجموعه گلرنگ حمایت شد و این حمایت در مجموعه ای به نام ورزش مدیا ادامه پیدا کرد.
یکی از صفحاتی که در فضای مجازی قبل از آغاز جام جهانی در میان کارشناسان و اصحاب رسانه به تزریق سم دوقطبی در میان بازیکنان تیمملی مشهور شد، صفحه «ورزش مدیا» است.
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوبهای ۱۴۰۱
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوبهای ۱۴۰۱
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوبهای ۱۴۰۱
استوری سید حسام الدین حسینی مدیرکل ارتباطات و رسانه حوزه هنری که اشاره میکند رسانه ورزش مدیا از جمله رسانههای زنجیرهای کلرنگ است.
در بحبوحه همین التهابات و اقدامات ضدامنیتی مجموعه ورزش مدیا بود که سید حسام الدین حسینی مدیرکل ارتباطات و رسانه حوزه هنری در یک پست اینستاگرامی مدعی می شود که مجموعه ورزش مدیا نیز متعلق به علی سرتیپی و گلرنگ رسانه است.
تولیدهای محتواهایی جهت دار برای تخریب روحیه تیم ملی فوتبال قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر
تولیدهای محتواهایی جهت دار برای تخریب روحیه تیم ملی فوتبال قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر
در آشوبهای اخیر شبیه سازی آشوب زنانه اخیر و شعار زن، زندگی آزادی را باید در ساختاری استعاری در سریال شبکه مخفی زنان جستجو کرد. عادی سازی تقابل سخت با پلیس و نیروهای حافظ امنیت در سریال قورباغه وضوح پیدا میکند. رهبری و سازماندهی شیوه اعتراض منجر به اغتشاش در سریال «خسوف» (برادران اسعدیان – میری) دارای وجوهی استعاری است.
اما مهمترین وجه آشوبهای اخیر پروژه رهبری سازی است که زمینهاش را میتوان در تولیدات شبکه نمایش خانگی جستجو کرد و حمایت ویژه در سلبریتیها جستجو کرد. قطعا پشتوانه مالی که از طریق گلرنگ – فیلمنت به بدنه جریان اصلی سلبریتیها تزریق خواهد شد، پشتگرمیهای آنان را برای تشدید دوقطبی در جامعه بیشتر خواهد کرد.
تصویر – نمایی از برنامه ۱۱ که به محبوبیت علی کریمی میان شهروندان افغان میپردازد/ فیلم -افتتاحیه لوازم آرایشی بهداشتی کریمی در زیرمجموعه گلرنگ
علی کریمی با حمایت مجموعه «گلرنگ- فیلمنت» و حامیان مالی آن زمینه تغییر جایگاه اجتماعیاش از یک فوتبالیست معترض ورزشی، به یک یاغی سیاسی را فراهم کرد.
گلرنگ یکی از اسپانسرهای این بازیکن بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلمنت دنبال شد.
تزریق سرمایه کلان در قالب پروژههای بزرگ برای ساختن سریال و رشد این پلتفرم موازنه تولید را تغییر خواهد داد و مهمترین پیامد منفی آن افزایش هزینه های تولید و دستمزدهای نجومی بازیگران است. انتفاع مالی سلبریتیها بصورت بدون ضابطه (همانند آنچه در مورد سلبریتی های فوتبال رخ داد) زمینه بروز ناهنجاری در میان این قشر را تشدید میکند و حالا باید منتظر تغییر رویه بازیگران سینما به سبک و سیاق کریمی باشیم. اگر این حمایتهای گسترده گلرنگ از کریمی نبود، شاید او هیچگاه این رویه معارضانهاش را دنبال نمیکرد. اولین صندلی و تریبون معارض را این برنامه در اختیار او قرار داد.
ادامه دارد…
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است