به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از اهواز، حجتالاسلام «عبدالرضا رستگار» مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت ولی عصر(عج) خوزستان امروز در همایش کارمند بصیر انقلابی که در سالن جلسات اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای استان برگزار شد، اظهار داشت: انقلاب اسلامی در شرایطی به وقوع پیوست که دنیا به دو قطب شرق و غرب تقسیم شده بود و قله انسانیت و معنویت را به اصطلاح برف بی دینی پوشانده بود.
وی افزود: هیچ تحلیلگری تصور نمیکرد انقلاب اسلامی آن هم با این ویژگی الهی و دینی و با رهبری یک مرجع دینی شکل بگیرد. غربیها دین را برای همیشه تمام شده میدانستند، ولی امام خمینی (ره) یکبار دیگر به دین در دنیا حیات مجدد بخشید.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت، ولی عصر (عج) خوزستان با اشاره به فتنه سال ۱۳۸۸، عنوان کرد: در روزهای گذشته نیز با فوت «مهسا امینی» و جریانهای به راه انداخته شده در فضای مجازی شاهد یک فتنه جدید بودیم.
حجت الاسلام رستگار با بیان این که در روایات دینی ما موضوع فتنه و چگونگی مواجهه با این فتنهها مشخص و روشن است چرا که فتنه هلاکت ستمگران و مستکبران را به ارمغان میآورد و زمین را از فاسقان پاک میکند، گفت: در زمان ظهور امام زمان (عج)، مردم به دو گروه مومن و کافر تقسیم میشوند و منافقی وجود ندارد. در فتنهها چهرههای نفاق روشن میشود.
وی با بیان این که میتوان فتنه ها را به فرصتی برای شناخت ضعفها تبدیل کرد، افزود: دشمن برای متلاشی کردن یک جامعه در قدم نخست با ایجاد شبهه در ذهن جوانان و نوجوانان دست به هویت سوزی میزند.
مسئول دفتر نمایندگی، ولی فقیه در سپاه حضرت، ولی عصر (عج) خوزستان متذکر شد: ایران اسلامی تنها در ۱۶ درصد فضای مجازی فعالیت دارد و مابقی این فضا در اختیار دنیای استکبار است.
حجت الاسلام رستگار با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه عصر هژمون آمریکا به پایان رسیده و جهان در آستانه یک نظم جدید است، گفت: تمدن غرب بواسطه پایه ضعیفی که برمبنای آن استوار است؛ دیر یا زود نابود میشود. تقلاهای غرب برای به تاخیر انداختن این سقوط تمدنی و ممانعت از شکل گیری تمدن نوین اسلامی است.
وی تصریح کرد: امروز در جهاد تبیین به صراحت بیان نیازمندیم تا بتوانیم در برابر تهاجم فکری دشمنان ایستادگی و حتی بر آنها غلبه کنیم.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پدیده “دانشجویان فحاش” در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بودهاند؟!
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
انکار “عقلانیت نسلی” برای مسخ دهههشتادیها
هادی خانیکی، از تئوریسینهای اصلاحطلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر میرسد، در سالهای اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطرهآمیز نسلی شدهایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکهای تغذیه کرده، زندگیاش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است.
به گزارش مجاهدت از اعتمادآنلاین، او سپس میافزاید: این نسل در نمایش فرق میکند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و…فرق میکند. او در جستوجوی آن است که این تفاوتهایش دیده شود.اما میبیند در عرصههای مختلف وقتی به رسمیت شناخته میشود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جستوجوی آن است که هستی فرهنگیاش، اجتماعیاش، سیاسیاش و … دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیضآمیز و رانتی امتیازات توزیع میشوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده میشوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن میتواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاهها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و…وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکهای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود میآورد.[1]
*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفتههای اخیر شنوای آن بودیم؛ “انکار عقلانیت نسلی” و قطبیسازی بین نسل جدید و قدیم بود.
به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عدهای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه میزند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته “اکثریت نسل جوان ایرانی” است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!
این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشتشمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.
اکنون آیا رواست که عدهای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلتهای آنارشیک نسل جدید میکنند؟!
جدای از این چرا انکار میکنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانههای همین نسلهای جدید حمل میشود؟!
چه کسی در خیابانها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!
شهید عجمیان و شهید علیوردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسلهای جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!
بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی میتواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بیقانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیتهای بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.
البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عدهای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنههای آینده را دارند…
پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاحطلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از “حق کنش به هر قیمتی” برای انسانهای جامعه سخن گفته بود![2]
***
“اراذل و اوباش” یا مردم؟
سخنگوی اصلاحطلبان: مردم این حکمرانی را نمیخواهند!
علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:
“برای اصلاحطلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمیداند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونهای دیگر از حکمرانی را طلب میکنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفتهاند، برخلاف اهدافی عمل میکنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.”[3]
*اگرچه واضح بود که اصلاحطلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما معالوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوریراد از “الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونهای دیگر از حکمرانی” همان تغییر اصل نظام است و شکوریراد در باب اینکه منظور اصلاحطلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمیگوید!
چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوریراد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را میداند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولتهای مختلف است. دولتهای مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشتهاند.
اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!
این پارادوکس نشان میدهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفتهاند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم میگشاید، یک بار فیاض زاهد از این میگوید که ما اصلاحطلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی اینهمانی ایجاد میکند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفتزدگی نظام میگوید و فیالجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاحطلبان آشکارا به چشم می خورد.
جالب است که شکوریراد در حالی از الزام تغییر حرف میزند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدمها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات میزند؛ چگونه میتواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.
از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاحطلبان به سمت ایجاد “فتنه کلان” است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظیها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول “جهاد تبیین” و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.
دقت شود که جدای از نیت شکوریراد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر میرسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشستهاند و نمیفهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عدهای فریبخورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو میشود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که “اراذل و اوباش” را مردم معرفی میکند.
***
از مکتبی که “دانشجویان فحاش” را تربیت کرد…
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:
“شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپکزده و آفتزده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند”![5]
*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او میخوانیم به راحتی روشن میکند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.
نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش میخواندند؛ “سگ مسلک” خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری “حق کنش” برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده “رخداد در راه” یا همان فتنه اقتصادی را داد.
تاجیک پیش از این و سالها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]
نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوانترهای پیرامون و هممسلکان خود میگفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریبخوردگان و اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر “جهاد تبیین” اصرار دارند و اگر پدیده “دانشجویان فحاش” از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما میبینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشتگویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.
همه باید بدانیم که سیاستورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمیتوان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد…
مرضیه، ندا، نگین، سارینا، آیتک، اسرا، پردیس، هانا، مائده، ناهید، نسرین، نسیم، غزاله، پارمیس، آرنیکا، حدیث، پریسا و نیکا اسامی است که در ۵۰ روز اخیر برای نظام فاکتور کردند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، نظام در چهار دهه گذشته تجربهای غنی از اعلام جنگ خیابانی جبهه معارضه کسب کرده است. فرمول نیز ثابت است. بهانهای علم میشود و این بهانه کلید رمز شروع یک پروژه خواهد شد. البته بهانه ادعایی پس از گذر زمان فراموش و بلا استفاده میشود. از جمله آن میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱: رمز کارزار ۲۹۵۷ روزه ترور توسط جنایتکارترین فرقه قرن چهاردهم(رجوی): برکناری بنیصدر
۲: رمز شروع غائله کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸: توقیف روزنامه سلام
۳: رمز شروع کودتای ۵۸۲ روزه میرحسین موسوی: اعلام تقلب در ساعت ۲۲ روز ۲۲ خرداد
۴: رمز شروع ناآرامی دی ۱۳۹۶: تخم مرغ!
پروژه ۵۰ روزه اخیر نیز با رمز مهسا امینی شروع شد. دستگاه اطلاعاتی به این نتیجه رسیده بود که روز آغاز پروژه ۱۴۰۱ اول مهر است. دو موضوع نیز به عنوان سرفصل پروژه انتخاب شده بود: اول؛ حجاب. دوم؛ معیشت. امّا حادثه مهسا امینی روز شروع را جلو انداخت و همین باعث سکته آشوبهای داخل شد. فیالحال ماجرای مهسا امینی به عنوان یک حادثه قضاوت میشود و هنوز دستگاه امنیتی برآورد نهایی خود را از واقعه عصر ۲۲ شهریور اعلام نکردند.
طرحی که قرار بود از دانشگاه شروع شود، از سقز شروع شد. تمرکز نیز به طرز ناشیانهای به سمت برهنگی و متعاقباً خشونتِ داعشی رفت و همین امر باعث شد که بعضی از معترضین با پروژه همراه نشوند. وقایع اخیر حتی نتوانست بدنه کف خیابانی دی ۹۶ را همراه کند.
نکته قابل توجه استفاده متعدد از تصاویر دختران جوان تحت عنوان «کشته شده توسط نظام» است. رویهای که در سال ۸۸ با ماجرای مبهم ندا آقا سلطان تجربه شد و منجر به سنگینترین تحریم تاریخ علیه ایران شد. هدف نهایی نیز تشکیل یک اجماع برای تحریم ملت است. تاکنون فوت بیش از ۱۵ دختر و زن جوان از سوی رسانههای لندنی-سعودی و باتهای سایبری به اسم نظام فاکتور شده. وجه مشترک اغلب این داستان سراییها ضربه باتوم به سر و بعد تمایز آن تعلق به هریک از اقوام مختلف ایرانی است!
مرضیه دشمن زیاری، ندا بیات، نگین عبدالملکی، سارینا اسماعیل زاده، آیتک رضایی، اسرا پناهی، پردیس جاوید، هانا دوزدوزانی، سارینا ساعدی، مائده جوانفر، ناهید مصطفی پور، نسرین قادری، نسیم صدقی، پارمیس همنوا، آرنیکا قائم مقامی، پریسا بهمنی و نیکا شاکرمی اسامی است که در ۵۰ روز اخیر برای نظام فاکتور کردند. ماجرای هر کدام از این دختران متفاوت اما برنامه ضدانقلاب یکسان بود؛ در واقع حاکمیت تا امروز هیچ اقدام امنیتی از خود نشان نداده است و به معنای واقعی کلام، از امنیتی شدن فضای کلی کشور جلوگیری کرده است و از روش های گوناگون و غیر خشن نسبت به رفتارهای داعشی گونه معترضین، از گسترده شدن آشوب جلوگیری کرده است، ولی ضد انقلاب تنها با یک روش در حال عملیات روانی است؛ آن هم استفاده از این عبارت: نظام کشته است!
* ندا بیات
یکی از کارمندان شبکه منوتو در صفحه توئیتری خود نوشت: «یک نفر بهم پیام داده از کسی که در بیمارستان امام حسین زنجان کار میکنه شنیده که ندا بیات دیروز فوت شده. میگن بهش مککرر تجاوز شده و خونریزی داخلی داشته و نذاشتن عمل بشه. نوشته خانوادش حتی مراسم تشییع رو نذاشتن اعلام کنن. من زنگ زدم بیمارستان و گفتن فقط باید با حراست اونم حضوری صحبت کنین! وقتی اسم حراست میاد میدونیم یعنی چی … فقط اینکه برام نوشته بودن که این دختر ۱۵ سال بیشتر نداشت … #مهسا_امینی »
چهار نکته در این داستان سرایی وجود دارد:
اول؛ شخصی به اسم ندا بیات اصلا وجود خارجی ندارد.
دوم؛ اشاره رسانههای لندنی-سعودی به دختر ۲۳ ساله جوانی است که روز ۴ آبان ماه روی سقف خودروی نیروی انتظامی در خیابان سعدی زنجان رفته بود.
سوم؛ فردی که لندن نشنین ادعا کردند کشته شده، دیروز در دادگاه حاضر شده بود!
چهارم؛ اسم این دختر جوان «اعظم عمندی» است.
فیلم حضور «اعظم عمندی» درد دادگاه را ببینید:
* مرضیه دشمن زیاری
یک اکانت توئیتری با شایعه سازی و ادعای دوستی با مرحومه دشمن زیاری و خانواده آن، کشته شدن وی را بر اثر ضربات باتوم ماموران در اغتشاشات عنوان کرده و یک پیج اینستاگرامی نیز به این موضوع دامن زده است. این دختر جوان اهل بوشهر بود.
عبدالرحیم دشمن زیاری پدر مرحومه مرضیه دشمن زیاری در گفتگو با فارس در بوشهر اظهار کرد: دختر عزیزمان در هفته های گذشته بر اثر سانحه تصادف که همه مستندات صحنهای موجود است، فوت کرده است … افراد مغرض در فضای مجازی شایعه سازی میکنند که مرگ مرحومه بر اثر تصادف نبوده که اینجانب عبدالرحیم دشمن زیاری ولی مرحومه این شایعه را به شدت تکذیب مینماییم و از مقامات محترم قضایی درخواست رسیدگی مجدانه و اشد مجازات از این گونه افراد داریم.»
راننده خودرویی که با مرحومه تصادف کرده، همان لحظه دستگیر و در حال گذراندن مراحل قانونی است.
* نگین عبدالملکی
ابتدا داستانِ شبکه سعودی درباره نگین عبدالملکی را بخوانیم. کارمند ایران اینترنشنال روز ۲ آبان با حفظ کردن متنی پیرامون خانم عبدالملکی میگوید: «روز ۲۰ مهر، نگین در اعتراضاتی که در سطح همدان بوده شرکت میکنه و در آن جا ضربات باتوم به سرش میخوره، به تعداد خیلی زیاد و خیلی شدید. بعد از اعتراضات برمیگردد به خوابگاه. در خوابگاه جانش را از دست میدهد ولی در واقع توسط نیروهای امنیتی کشته میشود … همون موقع وقتی حراست دانشگاه متوجه میشود، حمله میکند با نیروهای امنیتی به اتاق اون دانشجویانی که در جریان کشته شدن نگین قرار گرفته بودند.»
کارمند سعودی در اینجا شک میکند متن را درست حفظ کرده است یانه! تصویر از روی او برداشته میشود تا بتواند به متن سناریو نگاه کند. او ادامه میدهد: «بله! قرار گرفته بودند و در همانجا به آنها میگویند که حق ندارید این موضوع را خبر رسانی کنید.» فیلم زیر را ببینید:
امّا ماجرا از چه قرار بود؟ بخش استانهای خبرگزاری فارس روز ۲۱ مهر خبری در خصوص مصرف مشروبات الکلی تقلبیِ دستساز توسط چند جوان در همدان منتشر کرد. روز ۲۴ مهرماه دادستان همدان توضیحات تکمیلی در این خصوص ارائه میکند: « صبح روز پنجشنبه ۲۰ مهرماه، دختر و پسر جوان با علائم شدید مسمومیت، توسط جوانی دیگر که او نیز دچار مسمومیت شده بود، به دو بیمارستان همدان انتقال داده میشوند … هر سه نفر در ویلایی در همدان بر اثر مصرف مشروبات الکلی دچار مسمومیت شده اند … با وجود اقدامات درمانی، دختر و پسری که حالشان وخیمتر بود، بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۱ مهرماه فوت میکنند.».
تا روز ۲۴ مهرماه اصلاً اسمی از نگین عبدالملکی نیست. روز دوم آبان یورو نیوز فارسی نوشت: «نگین عبدالملکی بر اثر ضربات متعدد باتوم نیروهای امنیتی در همدان جان باخت.» شبکه سعودی ایران اینترنشنال نیز داستان فوق را سرهم کرد. فیلم زیر لحظه پذیرش بیمارستان نگین عبدالملکی است:
پدر این دختر جوان ادعای رسانههای لندنی – سعودی را تکذیب کرد. در متن نامهای که به امضای پدر و عموی مرحومه نگین عبدالملکی رسیده عنوان شد: «بعد از گذشت چند روز از فوت دخترم به علت مسمومیت باخبر شدم رسانههای ضد انقلاب و معاند بیشرمانه با سوء استفاده از این حادثه دلخراش که ارتباطی با اغتشاشات اخیر ندارند قصد بهرهبرداری و ایجاد تفرقه و تشویش اذهان دیگر دانشجویان را دارند؛ من به صراحت ضمن اعلام برائت از اقدامات و خبررسانیهای کذب رسانههای کردی و غیر کردی که به دنبال متشنج کردن اوضاع و احوال کشور هستند اعلام میکنم مرگ دخترم ارتباطی به اغتشاشات اخیر نداشته است». نگین عبدالملکی از کردتبار بود.
* سارینا اسماعیل زاده
ایران اینترنشنال روز ۱۵ مهر نوشت: «سارینا اسماعیلزاده، دختر ۱۶ ساله، تازهترین قربانی دستگاه سرکوب حکومتی است که به گفته سازمان حقوق بشر ایران، ۳۱ شهریورماه زیر ضربات باتوم ماموران امنیتی کشته شد.» تصویر زیر نیز مربوط به پست اینستاگرامی شبکه بهائی منوتو است.
واقعیت ماجرا چه بود؟ «سارینا» دختر نوجوان کرجی ساعت ۲۰ دقیقه بامداد روز دوم مهر ماه متاسفانه بر اثر سقوط از ساختمان فوت کرده است. مادر سارینا نیز داستان موهوم فوت بر اثر ضربه باتوم را رد کرده است. فیلم زیر مصاحبه با مادر سارینا اسماعیل زاده و شرح آنچه رخ داده است:
بیبیسی فارسی مینویسد: «گزارشها حاکی از جان باختن یک دانش آموز در مدرسه شاهد اردبیل به دلیل خونریزی داخلی است. شاهدان عینی گفتهاند این دانش آموز بعد از حمله نیروهای امنیتی به دبیرستان شاهد به بیمارستان منتقل شده و در بیمارستان جان باخته، بر اساس گزارشها، هفت دانش آموز هم با همکاری مدیر مدرسه به نیروهای امنیتی تحویل داده شدهاند.»
از این سناریو دو اسم به عنوان کشته معرفی کردند. در ابتدا نام آیتک رضایی مطرح شد. کانالهای پان ترک نیز با هدف تهییج احساسات، خبر کشته شدن یک دانشآموز در روز پنجشنبه ۲۱ مهرماه را نشر دادند. یکی از این کانالها نوشت: «نام دانش آموزی که در دبیرستان شاهد به دست نیروهای سرکوبگر به قتل رسیده است، آیتک میباشد و عکس متعلق به وی میباشد.»
کارمند شبکه سعودی ایران اینترنشنال نیز روز ۲۳ مهرماه، زبان به رجزخوانی از فاصله ۵۰۰۰ کیلومتری ایران میگشاید و مینویسد: «داغ دیگری بر تن ایران/ آیتک هم رفت کنار مهسا، نیکا، سارینا، غزاله و …. زیر بار این همه داغ دفن تان میکنیم.»
دروغ آتیک رضایی خیلی زود فاش شد. خبرگزاری رکنا در روز ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ (سه ماه قبل از ادعای رسانههای لندنی-سعودی) خبری تحت عنوان «خودکشی دانش آموز نخبه به دلیل سومدیریت کادر مدرسه» منتشر کرد. نام دانش آموز مذکور آیتک رضایی بود.
خبر رکنا درباره آیتک رضایی | تاریخ: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱
تصویر واقعی آیتک رضایی دانش آموز اردبیلی
فیلمی که رکنا از آیتک منتشر کرد
رسانههای لندنی با فرار رو به جلو بلافاصله یک نام دیگر را جایگزین کردند: اسرا پناهی. رادیو فردا در همین رابطه ضمن ادعای ارتباط گیری با نزدیکان خانم پناهی نوشت: « این دختر نوجوان نه خودکشی کرده و نه دچار ایست قلبی شده، بلکه بر اثر خونریزی داخلی ناشی از ضرب و جرح جان باخته است.» جالب است در کانالهای تلگرامی برای اسرا پناهی از عکس دروغ منتسب به آیتک رضایی استفاده کردند!
عموی «اسرا پناهی» روز ۲۳ مهرماه گفت: «برادر من یک ماه پیش فوت کرد و دخترش (اسرا پناهی) هم ناراحتی مادرزادی قلبی داشت. متاسفانه سه روز پیش ساعت ۱۲:۳۰ شب حالش خراب شد و با آمبولانس او را به بیمارستان بردند و همانجا فوت کرد. به هیچ تجمع و شورشی هم ربطی ندارد.»
برادر مرحومه اسرا پناهی نیز گفت: «به درغ گفتند که [خواهرم] در مدرسه شاهد درس میخواند و به دست ماموران کشته شده است. این خبرهای کذب را رسانههای مثل بی بی سی و ایران اینترنشنال منتشر کردند.»
امّا این همه ماجرا نبود. همزمان رسانه سعودی «ایندیپندنت فارسی» روز ۲۲ مهر از شخصیتی جدید این بار در سنندج رونمایی کرد. این رسانه سعودی نوشت: «پردیس جاوید، دانشجوی ۲۰ ساله اهل سنندج، در جریان اعتراضات روز ۱۶ مهر در بلوار پاسداران سنندج، در اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی مجروح شد. به گزارش مجاهدت از سازمان ههنگاو(!)، نیروهای امنیتی خانهای را که پردیس در آن پناه گرفته بود، به رگبار بستند و او را با خشونت زیاد بازداشت کردند. » این رسانه از این واقعه هیچگونه فیلم و سندی منتشر نکرد.
نکته جالب ماجرا اینجاست: عکس ادعایی پردیس جاوید همان عکسی است که برای آیتک رضایی نیز منتشر شد. این موضوع نشان میدهد که رسانههای لندنی با کمبود عکس برای داستانهای دروغ خود روبرو شدند و در برهه زمانی یکسان، از یک عکس برای دو اسم مجزا اسفاده کردند. رسانههای معاند، دیگر خبری با اسم پردیس جاوید منتشر نکردند.
همزمان اکانتهای اینستاگرامی ضمن انتشار یک عکس، شایعهای به این شرح منتشر کردند: «هانا دوزدوزانی دختر ۱۶ ساله دبیرستان دخترانه شاهد شهید رانی نظام بود که در حمله نیروهای نظامی به مدرسه کشته شد.»
تکذیب خبر کذب مربوط به شخصیت خیالی هانا دوزدوزانی
پس از گسترش شایعه، صاحب عکس که یکی از فعالان اینستاگرامی بود، واکنش نشان داد. این عکس متعلق به فردی به نام هانا جعفری است و هانا دوزدوزانی اصلا وجود خارجی نداشت. آیتک رضایی، اسراپناهی و هانا دوزدوزانی پروژه علم کردن یک دختر ترک پس از مهسا امینی کُرد بود.
* سارینا ساعدی
یکی از بزرگترین جنایات ضد انقلاب این است که یک خانواده عزادار را در شرایط حالی نامساعد مجبور به کنشگری سیاسی میکند. سارینا ساعدی دختر ۱۶ ساله سنندجی روز ۵ آبان در منزل فوت کرد. معارضین به دروغ مرگ این دختر را به اغتشاشات ربط داده بودند.
پدر سارینا در شرایط روحی نامناسب درباره لحظه فوت دخترش میگوید: «من خواب بودم. مادرم صدا زد که هرچه صدا میزنم، دخترت [سارینا] از خواب بیدار نمیشود. دیدم که از دهانش کف بیرون آمد و بدنش سیاه شد. حدود ساعت ۶ و ربع به بیمارستان رسیدیم … [گفتند] دو ساعت قبل فوت کرده است … گفتند خودش را مسموم کرده امّا معلوم نیست چه چیزی خورده است.»
* مائده جوانفر
ساعت ۱۷ روز سوم آبان ماه خانمی به اسم مائده جوانفر پس از شرکت در کلاس آموزشی خود در استان قزوین، با خودرو ۲۰۶ خود از گردنه کوهین به رشت در مسیر بازگشت به منزل بوده که به خودروی او دلیل خواب آلودگی و ایضاً سرعت غیرمجاز منحرف شده و به گاردریل جاده برخورد میکند.
روز ۴ آبان ۱۴۰۱ رسانههای لندنی نظیر شبکه بهائی منوتو مدعی شدند: «مائده جوانفر، پرستار ۲۸ ساله یک بیمارستان در رشت، در خیزش سراسری(!) چهارم آبانماه در رشت توسط نیروهای امنیتی کشته شد.»
دادستان مرکز استان گیلان شایعات منتشره درمورد فوت مائده جوانفر در اغتشاشات را مردود دانست و گفت: این فرد بر اثر تصادف فوت شده است. مائده جوانفر پرستار شاغل در گیلان بوده است که بر اثر تصادف در اتوبان رشت به قزوین جان خود را از دست داده است.
اسماعیل جوانفر پدر مرحومه روز ششم آبان در مصاحبه با ایرنا گفت: «دخترم مائده جوانفر در حادثه رانندگی جان باخت نه در اغتشاشات اخیر رشت که رسانه های بیگانه آن را اعلام می کنند … دخترم مائده در درگیریها اخیر به هیچ عنوانی حاضر نشد و ایشان جزو پرستاران که در دوران کرونا فعالیتهای فداکارانه ای داشتند محسوب می شد … جای تاسف و تعجب است که در جامعه برخی برای اهداف خودشان با جو سازی باید از فوت دخترم سوء استفاده و بهره برداری کنند.»
پدر مرحومه جوانفر در ادامه پیرامون حواشی ایجاد شده حین خاکسپاری گفت:«امروز در مراسم خاکسپاری دخترم، یک جوان ناشناس یک عکس از ایشان را که شخصی و در شان دخترم نبود را از رشت به همراه خود آورده بود و به دنبال برهم زدن مراسم بود که همسرم،(مادر مائده) با ناراحتی عکس دخترم را از ایشان گرفت …در مراسم خاکسپاری دخترم، یک دختر جوان ناشناس شروع به دادن شعار کرد که با برخورد از سوی خانواده محل خاکسپاری را ترک کرد.»
* ناهید مصطفی پور
تعدادی از کاربران عکسی از ناهید مصطفی پور منتشر کردند و در توضیحات آن مدعی شدند که ایشان در اغتشاشات کشته شده است! داستان سرایی اکانتهای توئیتری بر این فرض بود که خانم مصطفی پور در تهران ربوده شده و بعد از ۹ روز جسدش تحویل خانوادهاش شده است.
یک روزنامه نگار اصلاح طلب در صفحه شخصی توییتر خود در خصوص این خبر نوشت: «مواظب خبرهای ساختگی باشیم. یکی از رفقای قدیمیام – احسان رضوی – که سابقه دوستیمان ۲۰ سال است متاسفانه چند روز پیش همسرش ناهید (زهرا) مصطفیپور را به علت آنفلوانزا از دست داد. اما خبرش به دروغ با عنوان قربانی اعتراضات پخش شده. خود احسان در اینستاگرامش ماجرا را توضیح داده است.»
توئیت خبرنگار اصلاح طلب
توهیت همسر مرحومه مصطفوی پور
ناهید مصطفی پور از اقوام لر در یاسوج بودند و پس از نیکا شاکرمی دومین موردی است که معارضین نظام، بساط پروژه کشته سازی خود را در میان این قوم پهن کرده است.
* نسرین قادری
نسرین قادری ۳۵ ساله اهل مریوان روز ۱۴ آبان در منزل خود در تهران فوت میکند اما رسانهها و شبکههای اجتماعی وابسته به ضدانقلاب در ادامه پروژه کشتهسازی، فوت این مرحومه را به اغتشاشات ربط دادند.
خانواده نسرین قادری خبر دروغ کشته شدن دخترشان را تکذیب کردهاند. پدر نسرین قادری درباره فوت دختر خود گفت: «دخترم تشنج داشت و به آنفلوآنزا هم مبتلا شده بود و شب همان روزی که فوت شده، برادرش تا ۱۲ شب پیش او بود و ما هم با او تماس تلفنی داشتیم و جویای حالش بودیم.» وی هرگونه شایعه درباره حضور دخترش در تجمعات اعتراضی و اغتشاشات را رد کرد.
* نسیم صدقی
«نسیم صدقی» دختر ۲۳ساله اهل شاهیندژ است که بهطرز مشکوکی در محلی خارج از محدوده شهر ارومیه به قتل رسید. همین موضوع باعث شد کانالهای ضدانقلاب این موضوع را به نیروهای امنیتی منتسب کنند. کارمند بی بی سی فارسی در این رابطه میگوید: «روز نهم آبان در ارومیه، ماموران امنیتی با ۲ گلوله جنگی به او [نسیم صدقی] شلیک کردند.» خانواده و نزدیکان نسیم صدقی این ادعا را تکذیب کردند. رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی آذربایجانغربی نیز از شناسایی قاتل و دستیاران وی در ماجرای قتل نسیم صدقی خبر داد.
* پارمیس همنوا
شبکه منوتو نوشت: «پارمیس همنوا دانش آموز ایرانشهری بدلیل پاره کردن عکس خمینی در کتاب درسی کشته شد.» این شبکه درحالی این ادعا را انجام داد که اصلاً دانش آموزی به نام پارمیس همنوا در ایرانشهر وجود ندارد!
آموزش و پرورش ایرانشهر با صدور بیانیهای کشته شدن یک دانشآموز در مدرسه پروین اعتصامی این شهرستان را تکذیب کرد. در متن بیانیه آمده است: «… روز گذشته یکی از کانالهای معاند، کشته شدن یکی از دانشآموزان دختر با مشخصات پارمیس همنوا در دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده که این خبر از اساس کذب بوده و در کل حوزه آموزش و پرورش ایرانشهر دانشآموزی با این مشخصات وجود نداشته و هیچ دانشآموزی در شهرستان کشته نشده است.»
«شمس آبادی» دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان سیستان و بلوچستان نیز گفت: «انتشار خبر کشته شدن دانش آموزی به نام پارمیس همنوا در شهرستان ایرانشهر کذب است و صحت ندارد. هیچ دانش آموزی در شهرستان ایرانشهر کشته و یا حتی برای تحقیقات احضار نشده است.»
این ادعای دروغ بدنبال اضافه کردن دختر بلوچ به چرخه کشته سازی دختران در میان اقوام مختلف ایران بود. قریب به یک ماه قبل از ادعای فوق، منطقه جنوب شرق کشور به دلیل تحریکات عبدالحمید دچار التهاب شده بود و دروغ مذکور را در همین راستا میتوان سنجید.
* آرنیکا قائم مقامی
نهاد خودخوانده کانون حقوق بشر ایران در صفحه توئیتری خود مدعی شد:«آرنیکا قائم مقامی ۱۷ ساله، براثر ضربات باتوم از پشت سر جان سپرده و به دروغ گفته شد از طبقه چهارم پرتاب شده است! مقامات امنیتی او را عمدا به بیمارستان ارتش بردند. »
«ساسان قائم مقامی» پدر مرحومه آرنیکا درباره نحوه فوت دخترش گفت: «صبح روز شنبه ۲۳ مهرماه، با همسرم به اتاق دخترم رفتیم که او را برای رفتن به مدرسه بیدار کنیم که دیدیم پنجره اتاق باز است و او از آنجا به حیاط منزل سقوط کرده است.»
پدر آرنیکا قائم مقامی تصریح کرد: «فرزندم چند روز در ICU بود و شنبه هفته بعد یعنی یکم آبان ماه فوت کرد، در حالیکه توئیتی که پخش شد و خبر از فوت او میداد، روز جمعه منتشر شده بود و فرزندم در آن روز هنوز زنده بود … دخترم در این اغتشاشات شرکت نمیکرد و بسیار درسخوان، هنرمند و ورزشکار بود.»
صحبتهای بازپرس ویژه قتل در مورد آرنیکا قائم مقامی
صحبتهای پدر آرنیکا قائم مقامی
قائم مقامی در مورد انتشار تصاویر دخترش در بیمارستان گفت: «نمیدانم چه کسی از او در آن وضعیت عکس انداخته و این خبر را منتشر کرده است. من از شخصی که این عکس را گرفته شکایت دارم و از قاضی پرونده خواستم که پیگیر این قضیه باشد.»
*پریسا بهمنی
پریسا بهمنی سه شنبه مورخ سوم آبان ماه حدود ساعات ۱۹ شب و در پی تصادف رانندگی در تقاطع بزرگراه شهید چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی (نیایش) به نحوی که وی پیاده و در خط بیآرتی (BRT) در حال تردد بوده که یک دستگاه کامیون با مرحومه برخورد می کند و وی بر اثر آن جان خود را از دست میدهد. امّا شبکه منوتو روایت یک حادثه را اینگونه مینویسد: «دکتر پریسا بهمنی در صحنه سازی تصادف کشته شد!»
مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور گفت: دکتر پریسا بهمنی متخصص جراحی عمومی براثر تصادف جان باخته است و خبر کشته شدن وی توسط ماموران امنیتی صحت ندارد.
علی صالحی دادستان تهران در خصوص فوت دکتر پریسا بهمنی بیان کرد: فوت خانم بهمنی هیچ ارتباطی با تجمعات در مقابل سازمان نظام پزشکی نداشته و اساسا درگذشت ایشان قبل از زمان اعلام شده بوده است.
نکته اینجاست: خانم بهمنی روز سوم آبان تصادف کرده بود اما رسانههای معاند تلاش کردند که با جعل خبر حضور وی در اجتماع مقابل سازمان نظام پزشکی در روز چهارم آبان، فوت خانم بهمنی را به اغتشاشات مرتبط کنند!
* نیکا شاکرمی
نیکا شاکرمی در ردیف اولین اسامی بود که در پروژه کشته سازی پس از شروع اغتشاشات مطرح شد. بی بی سی مدعی شد که نیکا در تجمع ۲۹ شهریور مفقود شد و پس از ۱۱ روز جسد را به خانواده تحویل میدهند. ماجرای نیکا شاکرمی جز پیچیدهترین پروندههای قضائی اخیر شد. مستند کوتاه زیر را ببینید:
سه فرد دیگر به نامهای حدیث نجفی، غزاله چلاوی و فرشته احمدی در میان کشته شدگان هستند. پرونده این افراد کماکان باز است.
حدیث نجفی اولین فردی بود که پس از شروع آشوبها فوت کرد. در ابتدا برخی از اعضای خانواده مرحومه، انگشت اتهام را به سمت نیروی انتظامی دراز کردند و معتقد بودند ماموران با ۳ گلوله جنگی به حدیث شلیک کردند. امّا نیروی انتظامی حاضر در میدان مسلّح نیست. گواه آن نیز وقایع روز چهلم حدیث نجفی است که تروریستها، ماموران فراجا را با قساوت تمام به خون کشیدند. اگر ماموران فراجا مسلح بودند، هرگز شاهد صحنههای فجیع روز جمعه ۱۳ آبان در بزرگراه تهران – کرج نبودیم. فیلم زیر لحظهای از اقدام تروریستی روز ۱۳ آبان در کرج است:
پدر حدیث نجفی معتقد نیست که ماموران نیروی انتظامی دخترش را به قتل رسانده باشند. او از دستگاه قضایی خواست که قاتل دخترش را پیدا کنند. مصاحبه روز ۵ مهر پدر حدیث نجفی را ببینید:
«غزاله چلاوی» نیز بر اثر شلیک گلوله در نا آرامی های مقابل فرمانداری آمل در تاریخ ۳۰ شهریورماه جانباخت. رئیس پلیس آگاهی مازندران در این رابطه گفته است: «رد گلوله بر پیکر مرحوم چلاوی نشان میدهد که گلوله از ارتفاع بالا (محل حضور نیروهای انتظامی) شلیک نشده بلکه فردی از بین جمعیت (هم تراز با خانم چلاوی) به وی شلیک کرده است.»
ناصر عتباتی رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی در رابطه با جزئیات فوت خانم فرشته احمدی در شهرستان مهاباد اظهار کرد: «در حال حاضر پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و بازپرس جنایی در حال بررسی موضوع و انجام تحقیقات مقدماتی است … طبق بررسی هایی که تا امروز انجام شده اثبات گردیده، شلیک گلوله از داخل منزل این فرد انجام شده و این موضوع را اعضای خانواده این خانم هم تایید کرده اند. حسب اعلام مراجع انتظامی و امنیتی در محدوده منزل این خانم در زمان وقوع حادثه هیچ گونه تجمع، اغتشاش و حضور پلیس نیز وجود نداشته است.»
جبهه معارضین به دنبال حقیقت نیست و صرفاً در پی جسدهای بیجانی است تا آن را علم کند. پیگیریهای فارس در روز ۴ آبان نشان داد که از ابتدای اغتشاشات در شهر تهران تا روز مذکور هیچ معترضی کشته نشد و در عوض نیروهای بسیج و فراجا در پایتخت ۴ شهید را تقدیم امنیت مردم کردهاند. آمار دقیق شهدای اغتشاشات اخیر هنوز مشخص نیست، امّا قریب به ۴۰ اسم از شهدای فراجا و بسیج در اغتشاشات تاکنون رسانهای شده است.
ایران قریب به ۹۰ میلیون جمعیت دارد. هیچ کدام معصوم نیستند و امکان ارتکاب خطا و گناه دارند. این امر در نهادهای انتظامی و امنیتی هم صادق است. امّا اگر نظام تصمیم بر سرکوب مسلحانه داشت، این تعداد از افراد انتظامی و بسیجی ناجوانمردانه به شهادت میرسیدند؟ از طرفی، افرادی که در وقایع به دنبال حقایق هستند، باید این سوال را از خود بپرسند که سود کشتن یک فرد در یک تجمع نظیر ماجرای غزاله چلاوی و حدیث نجفی و سایرین چیست؟ چرا باید ماموران به حدیث ۳ گلوله شلیک کنند؟ چرا باید به فرشته احمدی در خانهاش شلیک کنند؟ چرا قربانیان ادعایی، جملگی از میان دختران جوان هستند؟
حقیقت روشن میشود.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اکانتهای ضد انقلاب که به دنبال کشته سازی در هر نقطه از کشور هستند، این بار هم فوت دختر جوان بوشهری را به وسیله ضربات باتوم جا زدند!
به گزارش مجاهدت از مشرق، در هفتههای گذشته، مرضیه دشمن زیاری دختر دانشجوی بوشهری اهل شهرستان دیلم که در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه شیراز درس میخواند، به همراه یکی از دوستان خود در حال عبور از یکی از خیابانهای شیراز، با خودروی سواری که به سرعت در حال عبور بود برخورد میکنند و در همان لحظه متاسفانه مرضیه جان میسپارد.
دوست مرحومه نیز که همراه وی بوده دچار مصدومیت شدید شده و برای مداوا به بیمارستان منتقل میشود که بعد از مدتی آن دختر جوان نیز متاسفانه جان خود را از دست می دهد.
حال بعد از گذشت چندین هفته از فوت مرحومه دشمن زیاری، اکانتهای ضد انقلاب که به دنبال کشته سازی در هر نقطه از کشور هستند فعال شده تا از فوت این دختر جوان دیلمی سوء استفاده نمایند.
از همین رو یک اکانت توئیتری با شایعه سازی و ادعای دوستی با مرحومه و خانواده آن، کشته شدن وی را بر اثر ضربات باتوم ماموران در اغتشاشات عنوان کرده و یک پیج اینستاگرامی نیز به این موضوع دامن زده است.
عبدالرحیم دشمن زیاری پدر مرحومه مرضیه دشمن زیاری اظهار کرد: دختر عزیزمان در هفته های گذشته بر اثر سانحه تصادف که همه مستندات صحنهای موجود است، فوت کرده است.
وی تصریح کرد: افراد فریب خورده و مغرض در فضای مجازی شایعه سازی میکنند که مرگ مرحومه بر اثر تصادف نبوده که اینجانب عبدالرحیم دشمن زیاری ولی مرحومه این شایعه را به شدت تکذیب مینماییم و از مقامات محترم قضایی درخواست رسیدگی مجدانه و اشد مجازات از این گونه افراد داریم.
گفتنی است، مرحومه مرضیه دشمن زیاری فرزند عبدالرحیم دشمن زیاری مدیرکل بانک سپه استان بوشهر بوده است.
راننده خودرویی هم که با مرحومه تصادف کرده، همان لحظه دستگیر و در حال گذراندن مراحال قانونی است.
حالا باید منتظر ماند و تماشا کرد قطار کشته سازیها به کدام استان خواهد رسید.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: دشمنان ما تمام تجربیات خودشان در طول ۴۴ سال گذشته را روی هم متراکم کردند برای اینکه جمهوری اسلامی ایران و پیشرفتهایش و مسائلی که از آن عبور میکند را متوقف کنند.
به گزارش مجاهدت از مشرق،طی هفته های اخیر اغتشاشات رخ داده در کشور، موجب بروز ناامنیهای فراوانی شده است. در این مورد گفتوگویی با محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم که در زیر میخوانید:
نظر شما در مورد اغتشاشات اخیر در کشور و نقش دشمنان خارجی در آن چیست و چه عواملی را زمینههای بروز آن میدانید؟
در اغتشاشات اخیر دشمنان تمام تجربیاتشان را برای متوقف کردن ایران به کار بردند
باهنر: در این اغتشاشات دشمنان ما که در رأس آنها آمریکا، رژیم صهیونیستی و بعضی از حکام غیر قانونی منطقه هستند، تمام تجربیات خودشان در طول ۴۴ سال گذشته را روی هم متراکم کردند برای اینکه جمهوری اسلامی ایران و پیشرفتهایش و مسائلی که از آن عبور میکند را متوقف کنند. اینها یک کینه خیلی عمیق از نظام جمهوری اسلامی دارند که من نمیخواهم روی آن بحث کنم زیرا سخنان زیادی در این مورد گفته شده است، ولی دشمنان تمام تجربیات خودشان را استفاده کردند تا یک داستانی در کشور به وجود بیاورند.
از روز اول انقلاب دشمنان میگفتند جمهوری اسلامی ۲۰ روز دیگر سقوط میکند
بعضی ها خوابهای خرگوشی میبینند که نظام چهار روز دیگر سقوط میکند؛ نسلهای امروز باید بدانند که از همان روز اول انقلاب، دشمنان به ویژه استکبار جهانی میگفتند که این انقلاب نهایتاً یک ماه یا ۲۰ روز دیگر میماند و همیشه خودشان منتظر آن بودند. در اواخر عمر پربرکت حضرت امام خمینی (ره) دشمنان دیگر پشیمان شده بودند و میگفتند تا زمانی که حضرت امام هستند، این انقلاب سر جایش میماند اما بعد از امام، انقلاب تمام میشود و چمدانهایشان را بسته بودند برای اینکه به ایران برگردند و داستانها را تکرار کنند.
بالاخره فاجعه عظیم رحلت حضرت امام اتفاق افتاد و هم اکنون ۳۳ سال از این فاجعه میگذرد ولی نظام جمهوری اسلامی روز به روز مقتدرتر، توانمندتر و پیشرفتهتر کار خود را جلو میبرد. دشمنان انواع و اقسام فشارها و جنگ نظامی، اقتصادی، سیاسی، رسانهای و ترکیبی را علیه ما پیاده کردند و امروز هم حدس میزدند یا رمالی کرده بودند و فکر میکردند یا منتظر بودند یا شایعه ایجاد کرده بودند که رهبر انقلاب کسالت دارند و خودشان را مانند گذشته برای یک تیکآف مجدد بعد از حیات مقام معظم رهبری آماده کرده بودند!
داستان فوت مرحومه مهسا امینی نقشه این داستان را جلو انداخت، حضرت آقا هم فرمودند که بالاخره آن مرحومه یک شهروند ایرانی بوده و همه ما بابت فوت او غصهدار شدیم اما این یک جرقهای شد که دشمنان مجبور شدند پروژه بسیار پر هزینه و پر کار خودشان را جلو بیندازند و اغتشاشات را در کشور ایجاد کنند.
دست دشمن رو شد
الحمدالله رب العالمین قطعاً دشمنان در ادامه اغتشاشات هم هیچ موفقیتی نخواهند داشت و دست آنها رو شده است اما باید این اخطار را بدهم که در جنگ رسانهای ما موفق نبودیم؛ دشمنان خیلی رسان های عجیب و غریبی را بسیج کرده بودند و پول های زیادی را برای این کار خرج کرده بودند و آدمهایی را برای این کار مامور کردند و چهرههایی را انتخاب کرده بودند که بعضی از این چهره ها ناخودآگاه و بعضی دیگر به خاطر بدهبستانهایی که داشتند که من نمیخواهم در این مورد قضاوت کنم، وارد میدان شدند؛ دشمنان میخواستند این اتفاقات را تعمیق ببخشند و توسعه بدهند.
اغتشاشات یک خیری هم برای ما داشت که بالاخره خودیها را از غیرخودی ها بیشتر شناسایی کردیم و حتی متاسفانه یک تعداد از آدمهای سابقهدار تحت تاثیر رسانههای خارجی قرار گرفتند و حرفهای بی ربط زدند اما حضرت آقا هم فرمودند که هنوز فرصت برای آنها وجود دارد که جبران کنند و اگر فریب خوردند یا اشتباه کردند اعلام کنند ولی اگر عالما و عامدا دنبال این کار بودند، به قول معروف اگر کسی خواب باشد میشود او را بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده را نمی توان بیدار کرد و شاید بعضی از اینها خودشان را به خواب زدند که مردم تکلیفشان را با آنها مشخص میکنند.
نقش کشورهای معاند در حمله تروریستی به حرم حضرت شاهچراغ (علیه السلام) و حمایتشان از داعش در این حمله را چطور ارزیابی میکنید؟
حمله تروریستی داعش در حرم حضرت شاهچراغ (ع) نشان از استیصال دشمن است
حرکت بسیار نفرت آمیز عنصر داعش در حرم حضرت شاهچراغ (علیهالسلام) از استیصال دشمن است و خود آنها هم آنقدر عقل دارند که بدانند داعش امروز جزو منفورترین گروهک در سراسر جهان است و هیچ گروه و استدلالی وجود ندارد که بخواهد از داعشیها حمایت کند مگر خود آنها که عضو داعش هستند. موقعی که استکبار از این نوع عناصر استفاده میکند، اوج استیصال اینها نشان داده میشود.
ما در این حادثه تروریستی شهدایی دادیم که واقعاً شهدای ارزشمندی هستند و کشور خیلی غصهدار شد اما دیدیم که دوباره کشور یکپارچه حرکت کرد؛ در شیراز، مشهدالرضا و شهرهای دیگر کشور، برای این شهدا یک حماسه خیلی بزرگتر از حماسه ۹دی آفریده شد، دشمنان این حدسها را میزدند اما به استیصال رسیده بودن و به اصطلاح می گویند که آدم غریق به هر چوب و تختهای دست میزند، یعنی اینها آنقدر مستاصل بودند که آخرین پروژهشان مسئله استفاده از یک نیروی داعشی بود که بیاید مظلومانه و بدون هیچ گناهی این حمله ددمنشانه را انجام دهد و آرتین را یتیم کند.
خوابهای پریشان دشمن تعبیر نخواهد شد
حمله تروریستی حرم حضرت شاهچراغ (علیه السلام) از یک طرف برای ما بسیار تاسفبار است و از طرف دیگر نشان میدهد که دشمن واقع مستاصل است و خوابهای پریشانی که میبیند، قطعاً تعبیر نخواهد شد زیرا مردم ما یکپارچه هستند.
بالاخره بعضی از زمینهها و مشکلات داخلی کشور، قاعدتاً میتواند بعضیها را ناخودآگاه یک مقدار معترض بار بیاورد. واقعیت قضیه این است که وقتی ما از این بحرانها و اغتشاشات عبور می کنیم، متاسفانه برخی مسئولین یادشان میرود و انگار که صورت مسئله پاک میشود و فکر میکنند که مسئله حل شده است. ما باید در حل مسئله یک وحدت، ارادت و هماهنگی بیشتری داشته باشیم.
در این داستان جنگ رسانهای، فرهنگی و اقتصادی وجود داشت و دشمنان از انواع و اقسام ترفندها استفاده کردند؛ یکسری مشکلات هم بالاخره در کشور وجود دارد و واقع قضیه این است که دولت، شورای انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و ارگان های دیگر باید کار کنند تا انشاءالله مشکلات کشور و مردم یک مقدار سریعتر حل شود.
باید برای نسل بعد تبیین کنیم که کجا بودیم، به کجا رسیدیم و با این خیز در آینده به کجاها میرسیم
از همه اینها مهمتر حضرت آقا فرمودند که ما امروز درگیر جنگ نظامی، اقتصادی، رسانهای و ترکیبی هستیم. یک نکته مهم وجود دارد و آن، جهاد تبیین است، یعنی ما باید برای نسلهای بعد از خودمان و نسلهایی که انقلاب و دفاع مقدس را ندیدند و حضرت امام را در زمان حیاتشان درک نکردند و بسیاری از خرابیهایی که قبل از این سازندگیها در کشور ما وجود داشته را ندیدند، تبیین کنیم که ما کجا بودیم و به کجا رسیدیم و انشاءالله با این خیز در ۷-۸ سال آینده به کجاها خواهیم رسید.
بسیج و نیروهای نظامی و انتظامی در اغتشاشات اخیر سعه صدر نشان دادند
این جهاد تبیینی است که بر عهده همه نخبگان و کسانی که مخاطب در فضای مجازی و جاهای دیگر دارند، وجود دارد؛ مسئولین بخشهای رسانهای هم باید یک همت والایی داشته باشند. در این جنگ رسانهای که بر علیه ما شروع شد ما برنده نبودیم، البته نیروهای نظامی، بسیجیها و به ویژه نیروی انتظامی بسیار در این قضایا خویشتنداری کردند، من واقعاً شاهد بودم که عدهای به بعضی از این مامورین حتی فحش و ناسزا میدادند برای اینکه تحریک شوند و حمله فیزیکی به یک آدم معترض کنند ولی اینها سعه صدر و خویشتنداری نشان میدادند که واقعا از عمق وجودم از آنها تشکر میکنم.
سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور هم باید یک مقدار متحدتر و با هم همراه باشند؛ بیانیه تبیینی که اخیراً وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه مشترکا دادند، یک روزنه امیدی بود که نیروهای اطلاعاتی بیشتر همدلانه کار کند. انشاءالله که خداوند شر دشمنان را کم کند و آخر عاقبت همه ما را ختم بخیر بفرماید.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است