موساد

افشای همکاری کشورهای عربی با موساد در ترور عماد مغنیه

افشای همکاری کشورهای عربی با موساد در ترور عماد مغنیه



یک روزنامه‌نگار صهیونیست با انتشار یک کتاب، جزئیات جدیدی از عملیات ترور عماد مغنیه پس از گذشت ۱۵ سال از شهادتش و همکاری دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهای عربی با موساد در این عملیات را فاش کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با گذشت ۱۵ سال از ترور «عماد مغنیه» مغز متفکر عملیات‌های حزب‌الله لبنان در دمشق، تا به این لحظه، رژیم صهیونیستی به صورت رسمی، مسئولیت این ترور را برعهده نگرفته است اما در کتابی که به قلم «یوسی مِلمَن» روزنامه نگار، کارشناس ارشد امور نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی منتشر شده، جزئیات جدیدی از این اقدام تروریستی که تاکنون فاش نشده بود، ارائه شده است.

عماد فایز مغنیه، معروف به «حاج رضوان» از فرماندهان نظامی حزب‌الله لبنان بود که در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ در انفجاری در دمشق به شهادت رسید. مردی که به قول، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبح ناپدید می‌شد».

روزنامه «رأی الیوم» با انتشار گزارشی در این خصوص نوشت که در این کتاب اطلاعات جدیدی از نحوه ترور فرمانده نظامی و مغز متفکر حزب الله لبنان منتشر شده است؛ از جمله اینکه چندین کشور از جمله کشورهای عربی، در برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات برای این ترور مشارکت داشتند.

در این کتاب همچنین عمق رابطه بین رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در زمینه تبادل اطلاعات و هماهنگی در نحوه و سازوکار انجام ترورها در خاورمیانه را فاش و تاکید می کند که واشنگتن حرف اول و آخر را در این خصوص می‌زند.

ملمن که تحلیلگر امور نظامی در روزنامه عبری و چپ‌گرای «هاآرتص» است، فصلی از کتاب خود را در این روزنامه منتشر کرد که با استناد به اطلاعات محافل امنیتی آگاه در تل آویو نوشته شده و در آن تأیید شده که عماد مغنیه مهمترین هدف برای پاکسازی بوده و درجه اهمیت حذف او برای [تل‌آویو] حتی بیشتر از دبیرکل حزب الله یعن سید حسن نصرالله بود. زیرا او مسئول عملیات‌های کماندویی بود که اسرائیل را شرمسار و سردرگم می‌کرد.

در این فصل از کتاب ملمن نیز اذعان می‌شود که عماد مغنیه، مردی بسیار محتاط و مشکوک به همه چیز بود و بالاتر از همه اینها توانایی بالایی در فرار و مخفی شدن از دست سرویس‌های اطلاعاتی که او را تعقیب می‌کردند، داشت.

این خبرنگار صهیونیست، در چارچوب سیاست‌های رژیم‌ صهیونیستی، مستقیما به این موضوع اعتراف نمی‌کند که تل‌آویو در پشت پرده ترور عماد مغنیه در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ بوده و مجری اصلی عملیات ترور و پاکسازی بوده، اما مطالعه این فصل از کتاب او، جایی برای تردید نمی‌گذارد که تل‌آویو مجری این عملیات بود.

زیرا نویسنده تاکید می‌کند که دستور پاکسازی مغنیه، مستقیماً توسط «مئیر داگان» رئیس وقت موساد، پس از اینکه ایهود اولمرت، نخست وزیر وقت، از جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) چراغ سبز این ترور را دریافت کرد، صادر شد. ملمن همچنین می‌نویسد که نقش سیا در این عملیات حاشیه‌ای بود.

در این کتاب آمده است که پس از آن‌که عملیات ترور انجام شد، رئیس موساد با نخست وزیر اولمرت که در هواپیما و در مسیر سفر به واشنگتن بود، تماس گرفت و به او گفت که “آن عرب مرد”.

نکته قابل توجه این است که نژادپرستان در رژیم صهیونیستی ده‌ها سال است که از اصطلاح «عرب خوب، عرب مرده است» استفاده می‌کنند.

نگارنده در ادامه می‌نویسد: «دو تن از نخست وزیران اسرائیل، آریل شارون و اولمرت، به سران موساد، افرایم هالوی و مئیر داگان، مجوز ترور مغنیه را دادند. سازمان‌های اطلاعاتی که فعالانه در جمع آوری اطلاعات شرکت داشتند، از؛ آمریکا، فرانسه، انگلیس، اردن، مصر و عربستان سعودی بودند و دستگاه اطلاعاتی هر یک از کشورهای مذکور در جمع آوری و تبادل اطلاعات در خصوص مغنیه نقش داشت».

میلمن اذعان می‌دارد که نقشه نخست اسرائیل برای ترور مغنیه در زمان جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ و با شلیک موشک از یک هواپیما اجرا شد که موفقیت‌آمیز نبود.

وی در کتاب خود به نقل از افسران ارشد نهاد امنیتی در تل‌آویو می‌نویسد که مغنیه توانایی‌های خارق‌العاده‌ای در طراحی و اجرای عملیات علیه اهداف اسرائیل و یهودیان داشت و علاوه بر کویت، مسئولیت تماس‌ها با ایران و سوریه را نیز در حزب‌الله برعهده داشت و عملاً او بود که ارتش حزب الله را ایجاد کرد و به همین دلیل ترور وی برای اسرائیل بسیار راهبردی تلقی می‌شد زیرا از آنجا که از همه اسرار حزب‌الله و نصرالله را می‌دانست برای حزب الله دشوار بود که بتواند جایگزینی برای آن پیدا کند.

در ادامه این فصل از کتاب ملمن همچنین آمده که سرویس‌های اطلاعاتی که در تعقیب مغنیه بودند، اذعان داشتند که ردیابی او بسیار دشوار بود، زیرا آنها تنها یک عکس از او در سن ۲۲ سالگی در بیروت داشتند، اما بعدها، یکی از مزدوران موساد، یک تصویر بِروز از مغنیه را در اختیار این دستگاه‌های اطلاعاتی قرار داد.

این نویسنده با وجود آن‌که پس از شهادت عماد مغنیه و انتشار تصاویر او، مشخص شد که وی هیچ جراحی پوستی انجام نداده، قصه‌پردازی صهیونیست‌ها را تکرار و ادعا می‌کند که یکی از دلایل دشوار بودن ردیابی او، این بود که وی صورت خود را جراحی پلاستیک کرده بود تا شناسایی نشود!

این در حالی است که پس از شهادت و انتشار تصاویر او، مشخص شد که وی تنها تفاوتی وی در سال‌های جوانی با میانسالی‌اش داشت، اضافه وزن و سفید شدن بخش‌هایی از موهای سر و صورتش بود.

نویسنده در ادامه این کتاب ادعا می‌کند، در سال ۲۰۰۷، پس از «شکست» حزب‌الله در جنگ دوم لبنان، سفرهای مغنیه به دمشق بیشتر شد و احتیاط این مرد زیرک کمتر شد امری که باعث شد ماموریت موساد و سیا آسان‌تر شود و اطلاعات درباره او جمع آوری شد.

بر اساس این کتاب، داگان به عنوان رئیس موساد یک سفر محرمانه به واشنگتن انجام داد و در آنجا با همتای آمریکایی خود مایکل هایدن ملاقات کرد و بر سر اجرای مشترک عملیات ترور به توافق رسیدند. سپس نخست وزیر اولمرت به واشنگتن رفت و با «جرج بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا دیدار کرد و او دستورات خود را به رئیس سیا برای ادامه تدارک برای ترور مغنیه را صادر کرد.

ملمن با تکیه به اطلاعاتی که منابع آگاه در اختیارش گذاشتند، می‌نویسد: سرویس اطلاعات آمریکا بمبی را که اسرائیل برای ترور مغنیه آماده کرده بود، از طریق اردن و سفارت واشنگتن در پایتخت سوریه به دمشق منتقل کرده و در آنجا به ماموران موساد تحویل داده شد.در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸، مغنیه به خانه‌ای که در دمشق اجاره می‌کرد، رسید، مأموران موساد نیز بمب را منفجر کردند که به شهادت عماد مغنیه منجر شد.

پیش از این اعلام شده بود که در جریان انفجاری که در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) درون یک خودروی میتسوبیشی پاجروی نو و نقره‌ای‌رنگ در منطقه «کفر سوسه» و خیابان «الحدیقه» در دمشق رخ داد، حاج رضوان به شهادت رسیده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افشای همکاری کشورهای عربی با موساد در ترور عماد مغنیه بیشتر بخوانید »

فیلم/ درخواست مهم بختیار از موساد چه بود؟

فیلم/ درخواست مهم بختیار از موساد چه بود؟



آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی یک درخواست مهم از موساد داشت درخواستی که می توانست سرنوشت انقلاب را تحت تاثیر قرار دهد.


دریافت
4 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ درخواست مهم بختیار از موساد چه بود؟ بیشتر بخوانید »

نفوذ

لزوم مقابله «به‌هنگام» با پدیده نفوذ


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- شهاب شعبانی‌نیا؛ دشمنان از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از اقدامات و ابزار‌های مختلفی برای مقابله با نظام اسلامی استفاده کرده‌اند که ایجاد و حمایت از غائله‌های متعدد در نقاط مختلف کشور، ترور شخصیت‌های مؤثر نظام، تحمیل جنگ هشت ساله، اِعمال تحریم‌های متعدد، و تشکیل و حمایت از گروه‌های تروریستی مختلف در منطقه از جمله اقدامات جبهه استکبار علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

شناسایی و انهدام تیم‌های متعدد تروریستی و خرابکاری مرتبط با رژیم صهیونیستی طی سال‌های گذشته و به‌ویژه در ماه‌های اخیر نیز حاکی از برنامه‌ریزی گسترده دشمنان ملت ایران برای ضربه زدن به امنیت و اقتدار کشورمان بوده است.

مستکبران در کنار این اقدامات خصمانه، پروژه نفوذ، جذب عناصر خودفروخته و جاسوس‌پروری را هم در دستور کار خود قرار داده‌اند.

ماجرای دستگیری و اعدام «علیرضا اکبری» جاسوس مرتبط با سرویس اطلاعاتی انگلیس هرچند بار دیگر اهمیت اقدامات جهادی سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و هوشیاری و آمادگی نیرو‌های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با اقدامات خصمانه دشمنان را نشان داد، اما گویای تداوم تلاش دشمنان برای ضربه زدن به این کشور نیز هست.

پیشتر در مطلبی به احتمال دست داشتن عوامل نفوذی در زمینه شناسایی و ترور شهید فخری‌زاده اشاره کردیم. (بیشتر بخوانید)

در بخشی از اقاریر اکبری، به سوال مأمور امنیتی انگلیسی از وی درباره شهید فخری‌زاده اشاره شده و آمده است: «وقتی پرسید شخصی مثل دکتر فخری‌زاده اگر چنان پروژه‌ای باشد، می‌تواند درگیر آن باشد؟ گفتم چرا نمی‌تواند؟»

در واقع این عامل نفوذی با همین پاسخِ به ظاهر ساده به سازمان Mi۶ کمک کرد تا هم زمینه فعالیت او را شناسایی کنند و هم به سطح علمی و جایگاه او در سطح نیرو‌های مسلح پی ببرند.

درخصوص پرونده علیرضا اکبری این مورد بیان شده است که «در سال ۱۳۸۷ نیز به جرم جاسوسی دستگیر شده بود و پس از طی مراحل قضائی، با اخذ تعهد مبنی بر عدم ارتباط‌گیری مجدد با سرویس‌ها حکم تعلیقی گرفت. اما او بر تعهد خود پایبند نمایند و مجدداً پس از یک دوره فترت، همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس را شروع کرد»!

این موضوع که یک فرد با سطح دسترسی بالا به جرم جاسوسی دستگیر و سپس با تعهد آزاد شود نیز جای سوال دارد و نیاز است که مسئولان ذی‌ربط در این زمینه توضیحات لازم را ارائه دهند تا زوایای پرونده این «ابَرجاسوس»، بهتر مشخص شود.

پدیده «نفوذ امنیتی» در موارد مختلف، تأثیرات مخربی برای کشورمان داشته است؛ اما مهم‌تر از نفوذ امنیتی، «نفوذ فرهنگی» و «نفوذ سیاسی» است که می‌تواند ضایعات جبران‌ناپذیری را برای کشور درپی داشته باشد.

عوامل داخلی دشمن که طی سال‌های گذشته در جایگاه‌های حساس و سطوح مدیریتی بالای نظام نفوذ کرده‌اند، در قضایای مختلف با تصمیمات خود ضربات سختی را به ملت ایران و نظام وارد کردند. مثلاً در قضیه سند ۲۰۳۰ که ابزار جنگ فرهنگی دشمن علیه سایر ملل و به‌ویژه ملت ایران بود، مسئولان دولت وقت با وجود هشدار‌های متعدد رهبری، نسبت به اجرای آن اقدام کردند؛ آن هم در حالی که اجرای این سند زمینه‌ساز انحرافات فکری و تدریجاً تغییر فرهنگ ایرانی-اسلامی ملت ایران می‌شد.

مورد برجسته دیگری که بر اثر تصمیمات عوامل داخلی دشمنان بر ملت ایران تحمیل شد، «برجام» بود که با وعده‌های متعدد از جمله رفع کامل و بالمره تمامی تحریم‌ها همراه بود؛ وعده‌هایی که نه‌تنها هیچ‌گاه عملی نشد، بلکه موجب گستاخ‌تر شدن دشمنان و درخواست آن‌ها برای اجرای «برجام ۲» و «برجام ۳» و تحمیل خواسته‌های نامشروع و ناحق بیشتری از ایران نیز شد؛ موضوعی که انتقاد سیدالشهدای جبهه مقاومت، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را نیز نسبت به مسئولان ذی‌ربط درپی داشت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در آغاز مذاکرات هسته‌ای در دولت قبل نسبت به سرانجامِ مذاکرات هشدار داده و تأکید کرده بودند که به این مذاکرات خوش‌بین نیستم. ایشان همچنین پس از اجرای تعهدات کامل برجامی ایران و خُلف وعده آمریکا و کشور‌های اروپایی از انجام تعهدات متقابلشان، برجام را «خسارت محض» برشمردند.

در اغتشاشات اخیر نیز در کنار جنگ شناختی و ترکیبی گسترده دشمن علیه ملت ایران، نتایج حاصل از اقدامات عوامل نفوذی دشمن را نیز مشاهده کردیم؛ مثلاً بسیاری از مسئولان، تعطیلات دو ساله‌ی مدارس و دانشگاه‌ها به بهانه شیوع کرونا را از عوامل مهم روی آوردن نوجوانان و جوانان به فضای مجازی و تأثیرپذیری جمعی از آن‌ها از این فضای رهاشده و فاقد کنترل دانستند.

در جمع‌بندی این مطلب، لازم است که بار دیگر ضمن تأکید بر ضرورت هوشیاری دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی در مواجهه با پدیده نفوذ، لزوم برخورد «به‌موقع» و قاطعانه با عوامل نفوذی را نیز به دستگاه قضایی یادآور شویم تا مانع از گسترش دامنه تحرکات دشمنان در این عرصه شود.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لزوم مقابله «به‌هنگام» با پدیده نفوذ بیشتر بخوانید »

شهادت حاج قاسم ذلالت آمریکا را بیشتر نمایان کرد

شهادت حاج قاسم ذلالت آمریکا را بیشتر نمایان کرد



فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همرزم شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی گفت: شهادت حاج قاسم سلیمانی و یوم الهی که با خود ایجاد کرد، ذلالت آمریکا را بیشتر نمایان کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سردار مجید خادمی دوشنبه شب در آیین گرامیداشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که در حسینیه امامزاده حسین (ع) قزوین برگزار شد،یاد و خاطره این شهید را گرامیداشت و اظهار کرد: امروز باید بپرسیم چرا دشمن هر از گاهی اقدام به حرکاتی علیه نظام مقدس ما می کند تا به آن آسیب برساند؟ و همچنین باید از خود بپرسیم چه شرایطی حادث شد که دشمنان سردار سلیمانی را شهید کردند؟

سردار خادمی ادامه داد: به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی برای دشمنان کار دشواری نبود چرا که مسیر و رفت و آمدهای ایشان مشخص بود، اما اینکه چگونه دشمن تصمیم به این اقدام گرفت باید نکاتی را یادآور شد، از جمله اینکه به شهادت رساندن این سردار بزرگ حاصل ترس دشمن از موفقیت های به دست آمده در جبهه مقاومت و همچنین حماقت آمریکایی ها و نتیجه گزارش های غلطی بود که از سوی رژیم صهیونیستی در اختیار آنها قرار گرفته بود.

آمریکا در به شهادت رساندن حاج قاسم دچار اشتباه محاسباتی شد

وی با بیان اینکه آمریکا در به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی دچار اشتباهات محاسباتی شد، افزود: پس از قضایای آشوب های آبان ماه، دشمنان فکر می کردند نظام ما پشتوانه مردمی ندارد و اگر حاج قاسم را بزنند ملت ما صدایش درنمی آید و یک اشتباه دیگر آنها گزارش موساد و تندروهای سیا بود که گفته بودند شهید سلیمانی برای انجام عملیات نظامی علیه آمریکا وارد بغداد می شود در صورتی که چنین ادعایی صحت نداشت.

سردار خادمی با اشاره به اینکه آمریکایی ها ساعتی پس از به شهادت رساندن سردار سلیمانی نامه ای را از طریق سفارت سوییس به وزارت خارجه ایران ارسال کردند که در آن علت این جنایت خود را قصد شهید سلیمانی برای حمله به نیروهای آمریکا عنوان کرده بودند، افزود: آنها تهدید کرده بودند در صورت اقدام تلافی جویانه ما چنین و چنان خواهیم کرد اما بدون توجه به این صحبت ها پایگاه آنها در عین الاسد مورد هجوم قرار گرفت که در ۷۵ سال اخیر به عنوان یک حمله مستقیم به نیروهای آمریکایی ها بی سابقه بود.

به گفته وی، آمریکایی ها در جریان حمله ما به پایگاه آنها در عین الاسد حتی نتوانستند یک موشک سپاه را خنثی کنند و نوچه های آنها در منطقه نیز به این مساله پی بردند که آمریکایی ها حتی توان حفاظت از پایگاه خود را ندارند چه برسد که در زمان مبادا از آنها دفاع کنند.

همرزم شهید سلیمانی یادآور شد: آسیب پذیری آمریکا در جریان این اتفاق بیشتر آشکار شد و هوادارانش فهمیدند نمی شود روی آمریکایی ها حساب باز کرد و این حادثه همچنین یک دلگرمی برای دوستان انقلاب اسلامی ایجاد کرد و در نهایت توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را افزایش داد و دشمن روی قدرت موشکی ما حساب باز کرد در حالی که پیشتر توان موشکی ما را فوتوشاپی خوانده بودند.

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران با بیان اینکه با شهادت حاج قاسم عزت و انسجام میان ملت ما بیشتر شد و یک یوم الله دیگر رقم خورد و موجب بیداری جهان اسلام شد، تصریح کرد: اگر آمریکا می دانست نتیجه به شهادت رساندن سردار سلیمانی این است، هرگز دست به چنین حماقتی نمی زد.

سردار خادمی یادآور شد: اگر داعش یا رژیم صهیونیستی حاج قاسم را شهید می کردند، حق ایشان ادا نمی شد بلکه باید ایشان به دست آمریکایی های شنیع به شهادت می رسید تا این چنین شناخته شود و موجب بیداری جهان اسلام شود که این پاداش خداوند به حاج قاسم بود.

شهادت سردار سلیمانی پایه های انقلاب را مستحکم تر کرد

وی افزود: امروز چه کسی در دنیا است که حاج قاسم را نشناسد، شهادت این سردار امت اسلامی را مانند شیشه ای که بشکند اما تیزتر شود، کرد و ما را در رسیدن به راه و آرمان خود استوارتر ساخت و پایه های انقلاب اسلامی را محکم تر از قبل کرد.

سردار خادمی با اشاره به شرارت های دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی و ملت ما از ابتدای انقلاب تاکنون، اظهار کرد: دشمنان همه کار علیه انقلاب و نظام ما کردند اما به نتیجه نرسیدند و نهال انقلاب ما به درختی تنومند تبدیل شد و ما در مقابله با مستکبران و تروریست های ساخته آنها به موفقیت رسیدیم.

وی به شرایط سخت میهن اسلامی در ابتدای جنگ تحمیلی اشاره کرد و افزود: در آن زمان با دشمنان بیرونی و داخلی در حال جنگ بودیم به گونه ای که تنها ۱۷ هزار شهید ترور داریم اما با دست خالی مقابل صدام و حامیان او از گوشه کنار جهان و بلوک غرب و شرق ایستادیم و به پیروزی رسیدیم.

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران با بیان اینکه حوزه خاکریز انقلاب اسلامی به مدد نعمت ولی فقیه و رشادت های سرداران رشیدی همچون حاج قاسم سلیمانی به فراتر از مرزهای ایران اسلامی گسترش یافت، افزود: این موضوعی بود که موجب وحشت دشمنان انقلاب شد و آنها به دنبال هر فرصتی بودند تا این روند را متوقف کنند.

وی تصریح کرد: شهید سلیمانی به معنای واقعی کلمه پای بندی به اصول انقلاب، ولایت مدار و تابع و مطیع امر رهبری بود و در کنار اینها ویژگی هایی چون شجاعت و دلاورمردی را داشت و در همه عمر خود یک مجاهد در راه خدا بود که در این مسیر خستگی نمی شناخت.

سردار خادمی یادآور شد: شهید سلیمانی علاوه بر این صفات، مردمی بود و همیشه به فکر مردم بود، او هر جا می رفت امنیت را مردمی می کرد، نه مثل آمریکایی هایی که هرجا حضور داشته و دارند به طور موقت امنیت برقرار کرده و پس از مدتی آن را با خودشان می برند و ملت ها را دچار ویرانی می کردند.

وی با بیان اینکه شهید سلیمانی یک فرمانده با تدبیر و با هوش بود و ذهن دشمن را می خواند و در کنار این روحیات وی با تقوی و با اخلاص بود، اظهار داشت: یان شهید ملاحظات شرعی را به طور جدی مورد توجه قرار می داد، تا جایی که به عنوان مثال یک شب برای عملیات در بوکمال به یکی از منازل وارد شد و پیش از ترک آن خانه برای اهالی و صاحب آن نامه حلالیت نوشت که از منزل آنان استفاده کرده است.

وی ادامه داد: این شهید بزرگوار با روحیات خاص خود توانست امنیت خوبی را در جنوب غرب کشور حاصل کند و بین ۱۰ تا ۲۰ هزار نیرو از برادران اهل سنت را برای این کار ساماندهی کند و همچنین با فعالیت های خود در زمینه عمران، آبادانی و کشاورزی زمینه اشتغال بسیاری از افراد در این مناطق را که به مشاغل کاذب و نامناسب اشتغال داشتند را فراهم کرد.

رمزگشایی آشوب های اخیر و نقش دشمن در ایجاد آن

سردار خادمی در ادامه به اتفاقات اخیر در کشور اشاره و به رمزگشایی در این خصوص و تلاش دشمن برای ایجاد آشوب در کشور پرداخت و گفت: ارسال ماهواره به فضا، ساخت موشک با برد ۲ هزار کیلومتر با خطای هدف گیری کمتر از ۲ تا ۳متر، ساخت واکسن کرونا و بی اثر کردن تحریم ها در این حوزه و دهها مورد دیگر از توانمندی ها و دستاوردهای ایران در کنار ایستادگی با مقابله خواهی ها در برجام، هدف گذاری برای عضویت ایران در پیمان شانگهای و برپایی راهپیمایی ۲۰ میلیونی اربعین با حضور ۵ میلیون شهروند ایرانی در خاک عراق بدون کوچک ترین مشکل امنیتی با وجود سرمایه گذاری هفت هزار میلیارد دلاری آمریکایی ها در این کشور و ناتوانی شان در برقراری امنیت یک گروهان نظامی خود در عراق همه و همه دست در دست هم داد تا آنها وارد جنگ ترکیبی علیه ما شوند.

وی با بیان اینکه قدرت گرفتن ایران برای آمریکا و حامیانش قابل تحمل نبود و آنها تلاش کردند تا از غفلتی که ما نسبت به جوانان دهه هشتادی ها داشتیم استفاده کنند، افزود: ما در ارتباط با جوانان متولد سال ۷۵ به بعد خوب عمل نکردیم و نتوانستیم آنها را به خوبی در جریان روند انقلاب و توطئه های دشمن قرار دهیم.

سردار خادمی ادامه داد: در این بین ویروس کرونا نیز موجب شد تا استفاده این نسل از فضای مجازی بیشتر شود که بخش کوچکی از آن برای آموزش استفاده شد و بخش بیشتر آن نیز حضور جوانان در فضاهای متعلق به دشمن بود، فضایی که دشمن در آن قدرت شبکه سازی و اطلاع رسانی بیشتری از ما داشت.

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران خاطرنشان کرد: فضای مجازی مانند یک شمشیر دو لبه است که اگر از آن درست و به جا استفاده نکنیم به طور قطع به ما آسیب می زند و دیدیم که دشمن در این فضا ذهن برخی جوانان و نوجوانان ما را از طریق جنگ شناختی آلوده کرد و تلاش کرد تا این قشر نسبت به باورها، اعتقادات و ارزش های جامعه اسلامی دچار تردید و شبهه شود.

وی ادامه داد: دشمن جنگ نظامی را از سرزمین های جغرافیایی وارد اذهان و خانه های ما کرد، در جنگ نظامی خاکریز، خط و مرز وجود دارد اما در جنگ نرم چنین شرایطی حاکم نیست و مقابله بسیار سخت تر است.

سردار خادمی با بیان اینکه نیروهای دفاع کننده و تامین کننده نظم در آشوب ها و اغتشاشات اخیر به ما گله داشتند که چرا دست ما را در تقابل با اشرار بسته اید و به ما سلاح نمی دهید، گفت: یکی از دلایل این اتفاق آن بود که ما به زمان نیاز داشتیم که مردم متوجه شوند تا صف اعتراضات و آشوب ها از هم جداست، اگر از همان ابتدا برای جمع کردن آشوب گران اقدام می کردیم دشمنان با قدرت رسانه ای خود حقایق را وارونه جلوه می دادد و می گفت که نظام ما اجازه اعتراض به مردم را نمی دهد.

وی با بیان اینکه در جریان آشوب های اخیر نیز دشمن فکر می کرد که انقلاب اسلامی پشتوانه مردمی ندارد و با تشدید فشارها و تحریم بر اقتصاد کشور به هدف خود می رسد، افزود: دیدیم که با وجود بمباران رسانه ای دشمن برای تشویش اذهان ملت ما، مردم صف شان را از آشوب گران جدا کردند و سره را از ناسره تشخیص دادند

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران یادآور شد: حدود ۹۰ درصد افرادی که در آشوب ها حضور داشتند احساسی شده بودند و خیلی هایشان اقرار کردند تحت تبلیغات رسانه های معاندین در فضای مجازی قرار گرفتند و فریب خوردند اما عده کمی هم بودند که از دشمن پول گرفته و آگاهانه به صحنه آمده بودند.

سردار خادمی با اشاره به راه اندازی اردوی راهیان پیشرفت، اظهار داشت: برخی از دانشجویان، اساتید و افرادی که تحت تاثیر بمباران رسانه ای دشمنان در جریانات اخیر قرار داشتند در این اردوها حضور داشتند و دستاوردهای نظام و انقلاب را مشاهده کردند و همچنین در جریان توطئه ها و اهداف دشمن و موانعی که آنان برای پیشرفت ملت ایران ایجاد کردند نیز قرار گرفتند و اظهار داشتند که برداشت شان تغییر کرده و چنین تصوری را نداشتند.

جوانان را باید به جهاد تبیین آشنا کنیم

وی به اهمیت جهاد تبیین و دغدغه های مقام معظم رهبری و منویات ایشان در این رابطه اشاره کرد و گفت: باید جوانان را از طریق جهاد تبیین با حقایق آشنا کنیم، بنابراین جهاد تبیین استخراج حقیقت از دل واقعیت است که البته کار دشواری به شمار می رود و با اعتماد کردن به دست می آید.

وی ادامه داد: باید ببینیم در کدام سو ایستاده ایم و باید به چه جریانی اعتماد کنیم، چرا که دنیای امروز مملو از دروغ پردازی هاست و ما نباید به دجال ها و کسانی که دروغ گو هستند اعتماد کنیم که قدرت رسانه ای در فضای مجازی در اختیار خود دارند و از آن برای تحریف اذهان افکار عمومی مردم دنیا استفاده می کنند.

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران با اشاره به آمار بالای تولد نوزادان نامشروع در جهان غرب، گفت: خود آمریکایی ها آمار ارایه کردند که ۵۱ درصد آنها نامشروع متولد شده و حرامزاده هستند و همین آمار نیز در غرب وجود دارد و در فرانسه نیز این مساله به ۶۰ درصد می رسد، باید دید آیا ما می توانیم به این ها اعتماد کنیم؟

وی با بیان اینکه برخی واقعیت ها رخ می دهد اما حقیقت مطلب چیز دیگری است ولی دشمن آن گونه که می خواهد آنها را بیان می کند، افزود: به عنوان مثال دختر نوجوانی به نام مهسا امینی از دنیا رفته که نمی شود آن را کتمان کرد اما اینکه دشمن می گوید او بر اثر جراحت و کتک خوردن از دنیا رفته که حقیقت ندارد و یا اینکه دختر دیگری در اردبیل قربانی همان ارزش های غربی و تبلیغاتی که ضد خانواده، ارزش ها و حجاب می کند، شده و با طلاق والدین خود و اعدام پدرش دچار مشکل شده و دست به خودکشی زده که واقعیت دارد اما دشمن این اتفاق را وارونه مخابره می کند و قصد عوض کردن حقیقت را دارد.

فرمانده یگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران با بیان اینکه شکاف ایجاد شده ناشی از تسلط دشمن در فضای مجازی را باید پر کنیم، تاکید کرد: ما باید با جوانان و نوجوانان خود بیشتر ارتباط برقرار کرده و با آنها صحبت کنیم و آنان را با شخصیت هایی همچون شهید سلیمانی بیشتر آشنا کنیم تا دشمن نتواند ذهن آنها را نسبت به حقایق دچار تشویش کند.

وی خاطرنشان کرد: دشمن ما را ضد زن و خشونت طلب معرفی می کند در حالی که متفکران غربی، زن را کالا می دانند و همچنین توصیه دارند خود را ضد خشنونت معرفی کنید اما خودتان به آن عمل نکنید در حالی که در دین مبین اسلام زن را مظهر تحقق آمال بشر می داند و امیرالمومنین (ع) فرموده اند “زن گل است” و حضرت امام خمینی (ره) نیز فرمودند “مرد از دامن زن به معراج می رود”.

سردار خادمی با بیان اینکه یک سوم آمار زندانیان زن در دنیا متعلق به آمریکا است، اظهار داشت: آمریکایی ها در حالی ما را ضد زن و خشونت طلب معرفی می کنند که یک زن فاحشه که سرکرده گروهک منافقین است و دستش به خون هزاران بی گناه آلوده است را رییس جمهور ایران معرفی می کنند که البته باید خداوند را شاکر باشیم که دشمنان ما را این قدر احمق آفریده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت حاج قاسم ذلالت آمریکا را بیشتر نمایان کرد بیشتر بخوانید »

 چرا اقلیم کردستان با جریانهای معاند پیوند خورده است؟

 چرا اقلیم کردستان با جریانهای معاند پیوند خورده است؟



اسرائیل، اقلیم کردستان عراق را به عنوان اهرمی امنیتی بر شمرده که می‌تواند از طریق آن، جبهه جدیدی را در مقابل کشورهای ایران، عراق و سوریه باز کند!

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از کمیته رسانه و ارتباطات شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، اقلیم کردستان منطقه‌ای در شمال و شمال شرقی عراق شامل سه استان از ۱۸ استان عراق است. این سه استان جمعیتی در حدود پنج میلیون جمعیت و ۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. شمال عراق بیش از ۱۷ درصد خاک عراق را شامل می‌شود که ذیل عنوان خودمختاری از دولت و پارلمان و ارتش مستقل برخوردار و در هیبت یک دولت مستقل در بخش سیاست داخلی و خارجی تدبیر امور می‌کند. رهبران اقلیم که به پشت گرمی قدرتهای فرامنطقه ای و متحدان منطقه‌ای آمریکا احساس قدرت مطلق می‌کنند در دو دهه اخیر حتی تمامی اصول دولت فدرال را نقض کرده و خارج از سیطره دولت مرکزی اقدام به تصمیمات و اقدامات فراخودمختاری می‌کند. ضرب پول، پرچم مستقل، سیاست خارجه مستقل، تشکیل ارتش مستقل و عدم تبعیت از مصوبات پارلمان عراق در رابطه با خروج نیروهای آمریکایی و برقراری رابط با رژیم صهیونیستی و حمایت از تروریسم و گروه‌های تروریستی ازمهمترین موارد نقض اصول فدرالیسم از سوی دولت اقلیم کردستان است. پناه دادن به گروهک‌های تروریستی مانند کومله، دموکرات، پژاک، حزب پاک و جریان پ. ک. ک از سوی دولتمردان اقلیم کردستان نیز درهمین راستا قابل توصیف و تحلیل است.

جریان‌های کرد تاثیرگذار در حکمرانی اقلیم کرستان عراق

بازیگران پرشماری در اقلیم کردستان عراق فعال هستند. نیروهای تاثیرگذار برسیاست ها و رویکردهای دولت اقلیم کردستان، باتوجه به استعدادهای سخت افزاری و نرم افزاری آنها، درچند دسته قابل تقسیم هستند:

۱-۱- حزب دموکرات کردستان با رهبری مسعودبارزانی که محل اصلی آن در اربیل است بیش از دو دهه است رهبری دولت اقلیم را بر عهده دارد؛ احزاب و گروههای فعال سیاسی احزاب سیاسی عمده در اقلیم کردستان؛ ازنظرگرایش فکر و گفتمان سیاسی و هویتی جریان بارزانی به دلیل برخورداری از تفکرات سنتی قوم گرایانه همواره بر تجزیه مناطق کردی از کشورهای برخوردار از اقلیت کردی تاکید داشته و برتشکیل کردستان بزرگ تمرکز کرده است. دلیل گستردن چترحمایتی اقلیم برسرجریانهای تجزیه طلب ایران، ترکیه و سوریه از سوی مسعود بارزانی به همین طرز تفکر و منظومه فکری واگرایان برمی گردد. تصلب هویتی و عصبیت قومی منفی درمیان طیف بارزانی موج می زند. از همین رو تلاش دارد رهبری خود را برتمامی جریان‌های «قوگرای کردی» درسراسرمنطقه تضمین کند و انگیزه بالای برگزاری همه پرسی دردوران حیات مسعود بارزانی برای یکسره کردن تجزیه کردستان از عراق درمرحله اول و تشکیل کردستان بزرگ درمنطقه است. حمایت معنوی و مالی رهبری اقلیم از جریانهای تروریستی مانند کومله، دموکرات، پژاک و حزب «پاک» و «پ ک. ک» ترکیه درهمین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.

۲-۱- حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق که محل اصلی آن در سلیمانیه است. جریان اتحادیه میهنی به عنوان دومین حزب با نفوذ و ذی قدرت دراقلیم شمال عراق به دلیل گرایش‌های روشنفکر و مدرن هم دموکراتیک‌تر از بارزانی به حساب می‌آیند و هم تصلب هویتی و عصبیت قومی منفی کمتری درآن دیده می‌شود یکی از دلایل منازعه تاریخ میان این دوجریان علاوه بر رقابت برسرکسب لیدری قوم کُرد به تفاوت دیدگاه و تفاوت نگرش این دو حزب قدرتمند به سیاست، قدرت و حاکمیت برمی گردد. درشرایط کنونی نیز این منازعات به شکل عینی تاثیراتش مشهود و ملموس است، انتخاب اربیل به عنوان مرکزیت قدرت بارزانی و سلیمانیه به عنوان مرکزیت اتحادیه میهنی به همین تفاوت منظومه فکری برمی گردد. دراندیشه اتحادیه میهنی تمایل به خودمختاری و تقید به ساختار فدرالی قوی است و برعکس بارزانی تمایل قدرتمند و پر رنگی برای استقلال و جدایی از عراق دراین جریان دیده نمی‌شود.

۳-۱- حزب گوران یا جنبش تغییر که محل اصلی آن در سلیمانیه است. این حزب یک حزب سیاسی با مشی انتقادی در کردستان عراق است. این جریان در سال ۲۰۰۶ با انشعاب نوشیروان مصطفی از بنیان‌گذاران و رهبران اتحادیه میهنی کردستان، در اعتراض به آن‌چه که «فساد اصلاح‌ناپذیر» در این حزب خوانده می‌شد و تأسیس شرکت رسانه‌ای «ووشا» پدید آمد. این جریان خود را مدافع «آزادی و دمکراسی» و «مخالف فساد و قبیله‌گرایی» می‌داند. پس از مرگ نوشیروان مصطفی ماجدعلوان سالار به ریاست حزب برگزیده شد.

۴-۱-همچنین احزاب و گروههای اسلامی در کردستان عراق شامل حزب حرکت وحدت اسلامی کردستان عراق به رهبری صلاح الدین بهاءالدینی مستقر در اربیل عراق است.

۵-۱-حزب نهضت اسلامی کردستان عراق به رهبری شیخ صدیق عبدالعزیز که از طریق عربستان و قطر حمایت می‌شود، می‌باشند. این جریان دارای گرایش‌های رادیکال اسلامی است و نگاه آن به سیاست و قدرت و حاکمیت به گفتمان جریان افراطی درمنطقه نزدیک است. ولی در تصمیم گیریها و سیاست گذاری‌های راهبردی نقش چندانی ندارد.

در بین همه احزاب، سه حزب دموکرات، اتحادیه میهنی و گوران از وزن و تاثیرگذاری بسیار بالاتری در ساختار اقلیم کردستان برخوردار هستند که اغلب مناصب حکومتی در اختیار آنها است. جریان بارزانی قدرتمندترین جریان درحکمرانی اقلیم محسوب می‌شود که بیشترین مناصب دولتی را دراختیار دارد و طراحی راهبردها در حوزه سیاست داخلی و خارجی و بویژه در حوزه اطلاعاتی و امنیتی برمحوریت این جریان انجام می‌شود.

جایگاه اقلیم درراهبرد سیاسی و امنیتی آمریکا

آمریکا به عنوان بازیگر قدرتمند فرامنطقه ای نقش مهمی در ساختارسیاسی و امنیتی اقلیم ایفا کرده‌اند ونقش تعیین کنندگی در راهبرد سیاست خارجی و تدوین راهبردهای اطلاعاتی و امنیتی آنها دارد. آمریکا به عنوان طراح و بنیانگذار «مدل فدرالیسم در عراق» و «اقلیم کردستان»، آگاهی و تسلط همه جانبه ای بر ساختار و سازمانها و نهادهای سیاسی و امنیتی اقلیم دارد. پرسش کلیدی دراین رابطه این است که؛ کردستان عراق در سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در غرب آسیا از چه جایگاهی برخوردار است؟ فرضیهٔ اصلی اثبات شده این است که کردستان عراق در طول تاریخ در سیاست‌های آمریکا در غرب آسیا همواره جنبه صرف ابزاری داشته و از آن به‌منظور ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی مورد نظر در منطقه در راستای اجرای توطئه «خاورمیانه جدید»، تحدید نفوذ فزاینده منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی اسرائیل استفاده کرده است. برهمین اساس آمریکا با وجود اتخاذ راهبرد تغییر در دوران ریاست جمهوری «اوباما» و اعلام بازبینی سیاست خارجی خود را در برابر عراق انجام داد، اما این به معنای تغییر اهداف اساسی آمریکا در عراق نبود. حفظ موقعیت آمریکا در غرب آسیا و عراق، حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی، حفظ تداوم جریان صدور نفت، پوشش دادن گروه‌های تروریستی اپوزیسیون عراق و ایران و … هم چنان در سیاست خارجی آمریکا همچنان درردیف اولویت راهبردی این کشور باقی ماند؛ و انتقال نیروهای آمریکا بعد از مصوبه پارلمان عراق به شمال این کشور و استقرار در پایگاههای این منطقه موید خوبی برای عدم تغییر راهبرد آمریکا در برابر عراق است.

دردوران پسا داعش و شکل گیری فضای ضد آمریکایی درعراق بویژه مصوبه پارلمان این کشور برای خروج آمریکا از عراق، این کشور سیاستهای جدید را دردستورکارقرارداد. درسی است جدید شیوه و اولویت آمریکا از یکجانبه گرایی و قدرت نظامی به سوی بهره‌گیری از «قدرت نرم» و «چند جانبه گرایی» تغییرمسیر داد تا با هزینه مادی و معنوی کمتری مسیر رسیدن به اهداف و منافع حیاتی‌اش دراین کشور را هموار کند.

درشرایط فعلی رویکرد آمریکا در عراق رویکرد کمتر نظامی و بیشتر چند جانبه گرایانه و با تأکید بیشتر بر حقوق بشر و دموکراسی است. این مأموریت باید با مشارکت همه اقوام و گروهها و با حمایت آمریکا درحال اجرا است. دولت اقلیم در این میان نقش محوری دارد و زمین اصلی بازی آمریکا و متحدان آن محسوب می‌شود.

جنبه دیگر سیاست دولت آمریکا در عراق، بهبود روابط جهان عرب با دولت جدید عراق بود که با گسترش «ایران هراسی و برجسته سازی» قدرت و نفوذ ایران در عراق و تهدیدات ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران همراه بود.

آمریکابا استفاده از تنش دولت مرکزی عراق با اقلیم کردستان بعد از جدی شدن بحث خروج از عراق به شمال عراق کوچ سیاسی و امنیتی کرد و موقعیت سیاسی و امنیتی خود را در این منطقه تثبیت کرد. آمریکا با بهره گیری از این فرصت تاریخی توانست از عراق و کلیه قومیت‌های آن از جمله «کردها» به عنوان نیروی مهار کننده دولت مرکزی عراق و جمهوری اسلامی ایران استفاده کند و توان خود را بر روی کار آوردن نیروهای ملی گرا و سکولار در عراق متمرکز کرد تا این کشور را از جمهوری اسلامی ایران دور کند و آن را به بازیگر معارض ایران درمنطقه تبدیل کند و از ظرفیت عراق و دولت اقلیم و جریانهای تروریستی ضد ایرانی در ائتلاف سازی منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.

کردستان عراق درسیاست خارجی و راهبرد دفاعی و امنیتی این کشور نقش بازیگر موازنه کننده در برابرایران را ایفاء می‌کند. رابطه آمریکا و راهبرد آن درکردستان عراق همواره یکی از دغدغه‌های کشورهای پیرامونی عراق ازجمله ایران، سوریه وترکیه بوده و می‌باشد. البته هرگونه تصمیم‌گیری راهبردی آمریکا در خصوص اقلیم تابعی از علایق و منافع آمریکا در چهار حوزه بغداد، آنکارا، تهران و دمشق است. آمریکا با بهره گیری از ظرفیت موجود درجغرافیای اقلیم از جمله جریانهای اپوزیسیون کردی تلاش دارد. راهبرد جنگ هیبریدی (ترکیبی) را علیه جمهوری اسلامی و جریان مقاومت به اجر بگذارد. دربعد امنیتی و نظامی شاخه نظامی گروه‌های تروریستی برای آمریکا نقش کلیدی را در ایجاد بی ثباتی و تولید آشوبهای سیاسی و امنیتی دارد. از این رو سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، اسرائیل و اقلیم به جریانهای تروریست مسلح ایرانی مستقر در خاک اقلیم به عنوان یک سرمایه سیاسی، اجتماعی و امنیتی برای نهادینه سازی بی ثباتی در ایران می‌نگرند. این گروهک‌ها ازجایگاه کلیدی درراهبردی های مشترک اقلیم، آمریکا و رژیم صهیونیستی برخور دارند.

میزبانی و پشتیبانی اقلیم از گروهک‌های تروریستی کُردی ایران

اپوزیسیون کُرد ایران که تحت حمایت همه جانبه دولت اقلیم کردستان عراق دراین منطقه مستقر می‌باشد به خاطر دسترسی به هزاران کُرد فارس زبان و غیر شیعه، جدیدترین و جدی‌ترین اطلاعات از ایران را در دسترس دارد و یک تهدید بالفعل برای منافع جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شوند.

دولت اقلیم با محوریت خاندان بارزانی قریب به سه دهه از شاخه نظامی و اطلاعاتی جریانهای تروریستی کردی مخالف ایران حمایت کرده است و بعد از اشغال عراق از سوی آمریکا و حضور رژیم صهیونیستی در قلمرو اقلیم این حمایت‌ها ذیل سه ضلعی آمریکا، رژیم صهیونیستی و اقلیم شکل جدید به خودگرفته است و اپوزیسیون، تحت حمایت مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی، آمریکا و اقلیم درچارچوب راهبرد تجزیه طلبانه، تحرکات تروریستی و تخریبی را پیشه کرده‌اند. با توجه به تمرکز همه جانبه دشمن بر اپوزیسیون تجزیه طلب مستقر در شمال عراق از یک سو و بی اعتنایی دولتمردان اقلیم به تهدیدات و هشدارهای جمهوری اسلامی در باره عواقب این مساله؛ برنامه ریزی درسطح راهبردی برای یکسره کردن این پروژه خطرناک از اهمیت امنیتی بسیار بالایی برخوردار است.

با مرور عملکرد اقلیم کردستان سه دهه اخیر، در می‌یابیم که دولت اقلیم همواره به مثابه حامی راهبردی جریانهای تروریستی و نیروی واسط و مزاحم برای اعمال سیاستهای کشورهای مخالف ایران عمل نموده است که در این راستا اسکان و حمایت از نیروهای مخالف کُردی در خاک اقلیم و تشویق و تجهیزآنها برای انجام عملیاتهای تروریستی در داخل ایران جای هیچ گونه توجیه و تعللی برای توقف این رویکرد مخاطره آمیز باقی نمی‌گذارد. درحال حاضر احزاب دموکرات، کومله، پژاک و پاک چهار گروه تروریستی ایرانی کردی هستند که درخاک اقلیم با آزادی کامل فعالیتهای سیاسی، رسانه‌ای و نظامی دارند و و اقلیم با قرار دادن امکانات مادی و معنوی به آنها زمینه مشارکت آنها در راهبردی‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و آمریکا علیه ایران را فراهم کرده است؛ و این گروها به عنوان بازوان عملیاتی موساد، سیاه، آسایش و سازمان اطلاعاتی و امنیتی سعودی مأموریت اجرای عملیاتهای تروریستی و بی ثبات سازی در داخل ایران را به انجام می‌رسانند.

بعد از ورود عربستان سعودی به شمال عراق و تزریق پول به دولت اقلیم و به مجموعه اپوزیسیون ایرانی مستقر درخاک عراق راهبردی «بی ثباتی سازی پایدار» درمناطق کردنشین ایران ابعاد جدید به خود گرفته است. نقش کلیدی جریانهای کُردی در آشوب های اخیر با تکیه به شعارسنتی جریان‌های کمونیستی (زن، زندگی و آزادی) ایفا کردند و تلاش داشتند بعد از فراگیر شدن شورش‌های خیابانی، فاز عملیات نظامی را با هدف جنگ داخلی به اجرا بگذارند که با اقدام پیشدستانه سپاه این سناریو با شکست روبرو شد.

حمله موشکی سپاه به مقرهای مشترک موساد و حزب کومله و دموکرات و حمله به مقرهای نظامی آنها، یک اقدام مشروع و درچارچوب حق دفاع ازخود در مقابل عملیات تروریستی گروههای مستقر در خاک اقلیم بود که منطبق با موازین و مقرارات حقوقی موجود درارتباط با اصل دفاع مشروع می‌باشد که به منظوردفع تهدیدات راهبردی برنامه ریزی شده هدفمند، عیله تمامیت ارضی و کلیت نظام اسلامی به انجام رسیده است.

اتاق فکر مشترک آمریکا، صهیونیست‌ها و سعودیها دراقلیم با هدف جلوگیری ازبین بردن «عمق استراتژی ایران» و «عقبه راهبردی» کشورمان و درراستای کاهش نفوذ وتاثیرگذاری ایران در منطقه، بخش عمده بارمسئولیت بی ثبات سازی را بر شانه‌های، شاخه‌های نظامی گروهک‌های تروریستی قرارداده است. بازیگران ناکام درمیدان عراق و سوریه امروز با حمایت ازگروههای تروریست کُردی، با تکیه بر راهبرد «بی ثباتی و نا امن سازی پایدار» تلاش دارند، امنیت ملی ما را به چالش بکشند. درصورت غفلت از نقشه دشمن و مسامحه دربرابر خباثت‌های دولت اقلیم. باید منتظر شرایط چالش راهبردی درآینده بویژه در مناطق کردنشین باشیم. در این بازی سیاسی و امنیتی متهم ردیف اول دولتمردان اقلیم کردستان عراق هستند که تلاش دارند مقاصد تجزیه طلبانه خود را از طریق دشمنان جریان مقاومت و ایران و از طریق ایجاد بی ثباتی در کشورهای همسایه به پیش ببرند.

دولت اقلیم به عنوان مصداق روشن حکمرانی شکننده و نابسامان امروز برای تضمین بقای موجودیت خود و ایجاد حاشیه امن، با کمک اسرائیل تلاش دارد در چارچوب راهبرد ایجاد «حلقه‌های آتش» دولت مرکزی عراق و جمهوری اسلامی را با کمک گروه‌های تروریستی به فضای بی ثباتی پایدار هدایت کنند.

دولت اقلیم کردستان عراق و حکمرانی شکننده نابسامان

دولت اقلیم یک نمونه بسیار روشن از سیاستگذاری عمومی نابسامان و حکمرانی شکننده محسوب می‌شود. ریاست دولت اقلیم کردستان عراق که به شکل مورثی از ابتدا در اختیار خاندان بزرگ بارزانی بوده، نمونه‌ای از سیاستگذاری های نابسامان را را به نمایش گذاشته که مصداقی از یک حکمرانی شکننده و غیر قابل اعتماد را در این اقلیم تثبیت کرده است. تثبیت حکمرانی شکننده و نابسامان اقلیم کردستان که خود مدیون کمک‌های مالی فراوان غرب به‌خصوص آمریکا و درآمدهای نفتی، «دولتی رانتیر» با جلوه‌های موروثی در این منطقه ایجاد کرده است که برخی مؤلفه‌های رشد و توسعه آن را نمی‌توان مؤلفه‌های حکمرانی و سیاستگذاری مطلوب و کارآمد به حساب آورد.

مهم‌ترین شاخص‌های شکنندگی حکمرانی اقلیم کردستان درچند محور قابل احصاءاست:

الف: سیاست داخلی

نامشخص و ناپایدار بودن مرزهای جغرافیایی، سیاسی و اداری اقلیم در حوزه سیاسی و اداری کشور عراق
محدودیت بسیار شدید اقتصادی و نظامی اقلیم در مقابل دولت مرکزی عراق و بازیگران منطقه‌ای
وابستگی شدید بقای اقلیم به سیاست‌ها و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل و انتخاب آنها به عنوان متحد راهبردی
عدم پایبندی به اصول و شاخصه‌های سیستم فدرالی و تلاش برای تجزیه سرزمین کشور عراق
حمایت مادی و معنوی از جریانها و گروههای مسلح تروریستی درحوزه حکمرانی شمال عراق بدون پذیرش مسئولیت عواقب تحرکات تروریستی آنها علیه کشورهای همسایه
ناتوانی در یکپارچه سازی دولت مرکزی و رویه دموکراتیک در مشارکت دادن احزاب دیگر در حکمرانی
اختلاف و چنددستگی شدید میان احزاب و گروههای سیاسی اقلیم کردستان برای اداره حکومت تبدیل قلمرواقلیم به یک سرزمین چندپاره باحکمرانی متعدد
طراحی سیاست‌های خاص و چالش‌برانگیز با دولت مرکزی عراق و همسایگان که نتیجه آن تبدیل اقلیم به مرکز تنش‌آفرین و مولد بی ثباتی در منطقه (اسرائیل دوم)
اعمال دیکتاتوری فردی از سوی مسعود بارزانی و خاندان او و تشدید نابسامانی سیاسی به دلیل اتخاذ رویکردسلطنتی مورثی از سوی خاندان بارزانی

ب: سیاست خارجی

دولت اقلیم کردستان را می‌توان نمونه عینی حکمرانی پریشان و غیرسازنده درحوزه سیاستگذاری خارجی توصیف کرد. سیاستگذاری خارجی اقلیم کردستان به عنوان یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های سیاستگذاری عمومی این منطقه نیز دچار بیماری فراگیر آشفتگی بوده است. بطوریکه ضمن خدشه بر پرستیژ منطقه‌ای و جهانی اقلیم کردستان عراق و انزوای بین‌المللی آن، سبب بدبینی و نفی هرگونه سیاست فدرالی یا خودمختاری محدود درمنطقه شده است.

سیاست خارجی اقلیم کردستان عراق، هرگز نتوانسته است تعادل نسبی در معادلات منطقه‌ای داشته باشد. این عدم تعادل سیاستگذاری سبب شده است تا نقش موازنه‌گری اقلیم کردستان عراق برای کشورهای همسایه مانند ایران، ترکیه، سوریه و بلکه خود عراق نیز کم‌رنگ شده و به بازیگری منزوی و حاشیه‌ای بدل شود.

برهمین اساس متهم ردیف اول همکاری با گروه‌های تروریستی تولید کننده بی ثباتی درمنطقه باهمکاری با اسرائیل است، از سویی سیاستگذاری خارجی اقلیم توان برقراری یک موازنه یا تعامل میان جمع بازیگران متضاد را نداشته و به یک بازیگر سرگردان و پریشان در سیاست منطقه‌ای بدل شده که با توجه به نیات و اهداف سایر بازیگران، به عنوان یک کارت خاص مورد بهره‌برداری یا سوءاستفاده قرار می‌گیرد.

این وضعیت نابسامان درحکمرانی اقلیم باعث شده است که هدایت و مدیریت سازمانها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی به شکل کامل دراختیار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی «موساد»، سیا و سازمان اطلاعات سعودی قرار بگیرد و منطقه تبدیل به کانون تولید و صدور بی ثباتی، ترانزیت سلاح و تروریسم به داخل مرزهای کشورهای همسایه بویژه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. تحرکات گروه‌های تروریستی کُرد ایران مستقر در قلمرو اقلیم امروز به شکل کامل تبدیل به شاخه نظامی موساد و سیاه شده‌اند و سناریویی که در آشوبهای اخیر درمناطق کردی به اجرا درآمد نتیجه همین اشتراک مساعی بود. اقدام سپاه درحمله به مرکز موساد در اربیل و حمله به مقرتروریستها نیز عکس العملی به این مساله بود.

رابطه راهبردی اقلیم با رژیم صهیونیستی

مقامات رژیم صهیونیستی درچارچوب «راهبرد پیرامون» بن گورین، همواره به دنبال ائتلاف با بازیگران غیرعرب، ترک‌ها وکُردها بوده‌اند. خودمختاری اقلیم کردستان عراق، صهیونیست‌ها را ترغیب به همسویی راهبردی با اقلیم نموده است. رابطه اقلیم کردستان با رژیم صهیونیستی به دهه ۱۹۳۰ بازمی‌گردد. قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی، «آژانس یهود» در زمینه مهاجرت یهودیان کردستان عراق فعالیت می‌کرد و تعداد زیادی به رژیم صهیونیستها مهاجرت نمودند. بعد از سفر ملامصطفی بارزانی در سال ۱۹۶۸، افسران رژیم صهیونیستیی برای آموزش نیروهای کُرد به کردستان آمدند و مقادیر زیادی سلاح و مهمات در اختیار بارزانی قرار دادند. (عبدالله پور، ۱۳۹۰: ۳).

حضوراسرائیل درشمال عراق، حاصل یک رابطه دیرپا میان اسراییل و کردهاست. پس از تأسیس دولت اسراییل در سال ۱۹۴۸، کردهای بسیاری مهاجرت به اراضی اشغالی را آغاز کردند و هم اکنون جمعیت آنان در اسراییل به سیصدهزار نفر می‌رسد. در میانه دهه ۱۹۶۰، اسراییل ژنرال «تزوری ساگی» را به ایران فرستاد تا کارزاری را علیه عراق سامان دهد، چرا که نیروهای عراقی در طول جنگ ۱۹۴۸، ضربات مرگباری بر نیروهای اسراییلی وارد کرده بودند. مأموریت ژنرال ساگی، همچنین دربردارنده تقویت جنگ برای یک «کردستان مستقل» در عراق بود و وی به ایجاد و آموزش یک «ارتش کردی» کمک کرد. در گذر مبارزه کردها برای استقلال در عراق، اسراییل مقادیر چشمگیری سلاح در اختیار آنان گذاشت. «ساگی» یک بار گفت که وی چنان پیوند نزدیکی با کردها برقرار کرده بود که به عنوان یک میهن پرست کرد» شناخته می‌شد.

پس از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران، کردها اهمیتی راهبردی برای اسراییل یافتند چرا که اسرائیل به جریانهای کردی به عنوان یک وزنه متقابل در برابر حکومت ایران نگاه می‌کرد که ظرفیت بی ثبات سازی راهبردی درداخل ایران ومنطقه را دارند. برهمین اساس اسراییل دنبال یک جای پای مطمئن دراین منطقه بود. درهمین راستا از سال ۲۰۰۵ کماندوهای پیشین اسراییلی آموزش نیروهای کردی را با تکنیک‌های ضدتروریستی» آغاز کردند وموساد، شبکه‌ای از جاسوسان را در منطقه کردستان عراق و نیز جمهوری آذربایجان و دیگر نقاط مرزی ایران راباهدف انجام عملیات پنهانی در داخل مناطق «کردی ایران و سوریه»، بوجود آورد. این روند با اشغال عراق توسط آمریکا روند تصاعدی یافت و ماموران موساد و عناصراطلاعاتی و امنیتی صهیونیستی در پوشش مهندس، کشاورز، تاجر و شرکتهای مختلف حضور خود را افزایش دادند. کردستان عراق نیز با انگیزه شکستن حصار سه کشورمخالف استقلال منطقه کردی (» ترکیه، ایران و سوریه به اسرائیل به عنوان یک متحد راهبردی نگاه می‌کرد و می‌کند. رژیم صهیونیستی و اقلیم کردستان ارتباطات اقتصادی و اطلاعاتی زیادی بایکدیگر دارند و شرکتهای اقتصادی زیادی در اقلیم کردستان وجود دارد که به عنوان نمونه می‌توان به شرکت خدمات امنیتی «بیروت» در کرکوک، شرکت (علاج و دواء) که امور مربوط به اعزام بیماران به خارج را انجام می‌دهد، شرکت «کودو» که در زمینه فنی و الکترونیکی فعالیت دارد و دهها شرکت دیگر را نام برد. از طرف دیگر این ارتباط دوسویه به حدی است که در همه‌پرسی اقلیم کردستان در سال ۱۳۹۶ در برخی صندوق‌ها پرچم رژیم صهیونیستی بالا برده شد؛ و تنها کشوری که از برگزاری همه‌پرسی به صورت رسمی حمایت کرد، رژیم صهیونیستی بود. یکی از رویکردهای این رژیم برای حضور در اقلیم اشراف اطلاعاتی و کنترل بیشتر ایران است و از این طریق می‌خواهد با کمک نیروهای نیابتی (گروهک‌های تروریستی مخالف ایران) درحوزه نظامی و امنیتی و بی ثبات سازی پایدار و ناامنی پایدار در ایران راهبری کند و با شکل دادن به حلقه‌های آتش درپیرامون ایران، راهبرد تاریخی «تجزیه ایران» را به مرحله اجرا بگذارد.

دراین میان دولت اقلیم کردستان برخلاف تمامی موازین سیاسی، امنیتی و حقوقی و حسن همجواری و برخلاف مصوبه پارلمان عراق مبنی برخروج نیروهای آمریکایی از عراق، درست درمجاورت مرزهای ایران پایگاه امنیت و اطلاعاتی دراختیار آن‌ها قرار داده است و برغم ممنوعیت رابطه با رژیم اشغالگرقدس اقدام به رابطه راهبردی با این رژیم کرده و با دراختیارقراردادن پایگاه اطلاعاتی و امنیتی و آموزشی زمینه نا امنی را برای ایران به وجود آورده است. علاوه برموارد ذکر شده دولتمردان اقلیم شمال عراق با حمایت همه جانبه از جریانهای تروریستی تجزیه طلب مخالف جمهوری اسلامی ایران و فراهم سازی سازوکارها و امکانات برای وصل کردن اپوزیسیون ایرانی با ماموران اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونسیت در عمل مسیر جنگ علنی با جمهوری اسلامی ایران را در دستورکار (مشترک با آمریکایی‌ها- صهیونیست‌ها) قرارداده است.

درواقع برقراری رابطه همه جانبه اقتصادی و اطلاعاتی، امنیت و سیاسی با این رژیم و فراهم کردن تمهیدات لازم برای آنها برای استقرار درنقاط مرزی ایران و تجهیز (سلاح و آموزش) و هدایت جریانهای تجزیه طلب نوعی اعلام جنگ با کشور همسایه یعنی ایران است که نقض آشکار کلیه اصول و مبانی حسن همجواری و مشارکت درتوطئه اطلاعاتی و امنیتی علیه کشورمان به حساب می‌آید. اتخاذ این رویکرد خصمانه از سوی دولتمردان اقلیم کردستان، از نظرحقوق بین الملل حق دفاع مشروع را برای ایران تضمین می‌کند. از این منظر ایران حق دارد برای دفاعی از تمامیت ارضی، صیانت از امنیت ملی و منافع ملی دست به هرگونه اقدام بازدارنده و دفاعی بزند.

بررسی و تبیین اهداف و منافع حیاتی رژیم صهیونیستی از ایجاد یک اتحاد استراتژیک با کردستان عراق و حمایت وتلاش برای دستیابی آنان به استقلال حکایت دارد.

به اختصار اهداف رژیم صهیونیستی از حضوردرشمال عراق عبارتند از:

ایجاد عقبه امنیتی در برابر تهدیدات جبهه شرقی (محور مقاومت) : در واقع اسرائیل، اقلیم کردستان عراق را به عنوان اهرمی امنیتی بر شمرده که می‌تواند از طریق آن، جبهه جدیدی را در مقابل کشورهای ایران، عراق و سوریه باز کند و آنها را با بحران‌های جدی قومیتی و ارضی دچار ساخته و برای خود یک عقبه امنیتی ایجاد کند و در نهایت در ترتیبات سیاسی و امنیتی مختلف از آن به عنوان یک مؤلفه تأثیرگذار بهره ببرد.
ایجادتوازن قوا در منطقه و سناریوی ژئوپلیتیک نوین خاورمیانه: براساس راهبرد پیرامونی اسرائیل، تقویت کردها و ایجاد کردستان بزرگ در منطقه سبب برقراری موازنه قوا میان محور مقاومت به رهبری ایران و رژیم صهیونیستی و حتی توازن قوا در درون عراق خواهد شد. به باورصهیونیستها تقویت کردها و هدایت گروه‌های کردمخالف ایران، سبب ایجاد منطقه حائلی میان ایران و رژیم صهیونیستی یا خاکریزی علیه ایران در کردستان خواهد شد و امکان جنگ نیابتی را در مرزهای ایران به وجود خواهدآورد وتوازن و تعادل را میان جریان شیعی، جبهه مقاومت با کردها را رقم خواهد زد.
دستیابی به نفت کردستان و نقش آفرینی در امنیت نفتی منطقه: وجود ذخایر نفتی قابل توجه کردستان عراق (۴۵ میلیارد بشکه)، طمع رژیم صهیونیستی را برانگیخته است. از این رو اسرائیل با ایجاد روابط نزدیک با کردها و سرمایه‌گذاری در میادین نفتی این منطقه به ویژه کرکوک، خود را در برنامه طرح توسعه شرکت نفت شمال عراق» سهیم کرده و امکان بهره‌برداری از میادین نفتی کردستان عراق را برای خود فراهم ساخته است. از سوی دیگر، صهیونیست‌ها امیدوارند تا با ایجاد ارتباط با کردها و استفاده از اختیارات دولت محلی کردستان جایگاه قابل توجهی در ترتیبات امنیت انرژی منطقه برای خود ایجاد کنند.
جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در عراق و از بین بردن عمق استراتژی جمهوری اسلامی ایران در منطقه؛ (راهبرد دست‌های کوتاه)

ائتلاف غرب و اسرائیل وکردی بر مبنای استراتژی همه چیز در منطقه بدون حضور ایران (سیاست دست‌های کوتاه)، تلاش دارد تابا طرح اتهاماتی سیاسی، امنیتی و… ازنظر فیزیکی و هم به لحاظ نرم افزاری (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) نفوذ و حضور ایران را در منطقه به حداقل برساند. بر این اساس، حضور اسرائیل در کردستان عراق زمینه تحدید نفوذ ایران در عراق و در نتیجه کاهش امنیت و تقلیل منافع ملی ایران را فراهم خواهد ساخت؛ چرا که اقلیم کردستان عراق این پتانسیل را خواهد داشت تا به مثابه پایگاهی امن برای گسترش «نفوذ رژیم صهیونیستی» به کل عراق باشد که از طریق آن می‌تواند با ارتقای حضور نظامی، امنیتی و اقتصادی در عراق و نیز اعطای کمک‌های مالی و نفوذ در احزاب و نخبگان سیاسی واگرا با جمهوری اسلامی ایران، در راستای قدرت افزایی و اعمال سیاستگذاری در پازل سیاسی این کشور گام بردارد.

افزایش ظرفیت‌های بازدارندگی در برابر ایران: پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام به عنوان مهم‌ترین تهدید جبهه شرقی رژیم صهیونیستی، اسرائیلی‌ها چالش‌های پیش روی خود را در دوران پس از حمله به عراق، بطور مستقیم با سه عامل ایران، سوریه و حزب الله مرتبط ساختند. روابط راهبردی حزب الله با جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف به ویژه باورهای اعتقادی از یک سو و مهم‌تر از آن موقعیت مکانی حزب الله لبنان در جنوب این کشور و هم مرزی با فلسطین اشغالی، موجب شده تا این جنبش به یکی از تهدیدات مهم و استراتژیک رژیم صهیونیستی تبدیل شود. بدین ترتیب، یکی از راهبردهای اساسی و استراتژیک اسرائیل، ایجاد اهرمی بازدارنده و هم وزن حزب الله در مقابل ایران دراقلیم کردستان عراق است؛ لذا اعزام مأموران و عوامل اطلاعاتی صهیونیستی در پوشش تجار و اساتید علمی به شمال عراق، آموزش و تقویت گروه‌های مسلح کردمخالف ایران و اطلاق نام مبارزان آزادی» به آنان و همچنین افزایش توان نظامی، عملیاتی و اطلاعاتی گروه‌هایی چون پژاک، همگی در راستای شبیه سازی مدل حزب‌اله لبنان در منطقه کردستان عراق علیه ایران است، موفقیت این طرح می‌تواند هزینه‌های امنیتی قابل توجهی را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند.
افزایش برد اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل: رژیم صهیونیستی با اتکاء بر عقبه فعالیت‌های اطلاعاتی و جاسوسی خود در کردستان عراق (در سایه همکاری‌های امنیتی شاه با این رژیم علیه صدام) و نیز ایجاد پایگاه‌های متعدد شنود در طول خط مرزی ایران، تلاش کرده تا ضمن امکان جمع‌آوری اطلاعات از محیط امنیتی و درونی ایران، بسترهای اثرگذاری امنیتی و اطلاعاتی بر جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازد. از این رو می‌توان گفت که حضور اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در کردستان عراق و نزدیکی با مرزهای غربی و شمال غربی ایران، بستر رصد و کنترل ایران را برای رژیم صهیونیستی میسر ساخته و فرصت مناسبی را برای این رژیم فراهم کرده تا فعالیت‌ها و اقدامات اطلاعاتی و امنیتی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران سازماندهی کند؛ و از طریق گروهک‌های تروریستی به اجرا بگذارد و بی ثباتی درداخل ایران را سازماندهی، هدایت و مدیریت نماید.

۵. آموزش نظامی و همکاری در زمینهٔ تسلیحات با اقلیم و گروهای تروریستی مخالف ایران: اقلیم هزینه‌های هنگفتی را برای تقویت ارتش کردی و زیرساختهای نظامی اختصاص داده است. رهبران اقلیم باتوسل به آمریکا و اسرائیل، برای خاندان بارزانی جاذبهٔ خاصی دارد. تاریخ روابط نظامی اقلیم با اسرائیل نیز تقریباً با گشایش روابط سیاسی- اقتصادی آغاز گردیده است. این روابط شامل نخست، «آموزش نیروهای نظامی اقلیم و نیروهای آسایش» از سوی اسرائیلی‌ها؛ دوم، همکاری‌های امنیتی میان آسایش و موساد و بخش اطلاعات و امنیت گروهک‌های مخالف ایران مستقر درشمال عراق؛ سوم، خرید تسلیحات از اسرائیل و تجهیز گروه‌های تروریستی مخالف ایران چهارم، عملیات مشترک نظامی- امنیتی و اطلاعات میان اقلیم، اسرائیل، آمریکا و گروه‌های تروریستی مخالف ایران.

محدود سازی فضا برای فعالیت‌های اقتصادی ایران در عراق: توانمندی‌های رژیم صهیونیستی در حوزه‌های صنعتی، کشاورزی، عمرانی و گردشگری از یک سو و نیاز حکومت اقلیم کردستان به بهره‌گیری از روش‌های علمی و سرمایه‌گذاری خارجی ازسوی دیگر، به فاکتوری تعیین کننده در افزایش همکاریهای متقابل آنها در حوزه‌های اقتصادی تبدیل شده است. از طرفی دیگر، بالا بودن سطح فناوری‌های رژیم صهیونیستی در صنایع مخابرتی – ارتباطاتی، امور زیربنایی و پائین دستی و حوزه انرژی و نیروگاهی، سطح همکاریهای اقتصادی اسرائیل با اقلیم کردستان را توسعه داده است. حضور بالای صهیونیست‌ها در بخش‌های مختلف اقتصاد کردستان عراق علاوه براینکه زمینه همکاریهای طرفین را ارتقاء داده است، بلکه موجب شده تحت شعاع قرار گرفته ومحدودشدن سطح همکاریهای ایران در این حوزه‌ها و نفوذ اقتصادی ایران در اقلیم کردستان شده است و باعث شده که بعد اقتصادی امنیت ملی ایران با چالش جدی رو به رو شود.
شکستن حلقه محاصره و دیوار انزوا سیاسی و امنیتی اسرائیل؛ در این میان نقش اقلیم کردستان با توجه به واقع شدن در کشور عراق و همچنین درمجاورت جمهوری اسلامی از جهت ژئوپولتیکی جهت شکستن دیوار انزوا و هم از جهت دموگرافیکی به عنوان ایفاگر نقش سر پل ارتباط با یهودیت جهانی بسیار پررنگ است؛ با حضور اسرائیل درکردستان عراق و نهادینه شدن نفوذ آن در ساختار سیاستگذاری و تصمیم گیری اقلیم، این منطقه امروزتبدیل به منبع تولید تهدیات راهبردی برای ایران اسلامی شده است.

عوامل مولد تهدید از سوی اقلیم کردستان علیه امنیت ملی ایران

اقلیم کردستان عراق با توجه به حضور دشمنان راهبردی جمهوری اسلامی درآن و سناریو ائتلاف سازی از اپوزیسیون مستقر در این منطقه از یکسو و اتخاذ رویکردهای امنیتی و سیاسی بی ثباتی سازی پایدار برای کشورمان، درشرایط فعلی و درآینده منبع تهدید فعال، شدید و فوری علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. این تهدیدات به شکل مستقیم و غیر مستقیم می‌تواند از ناحیه گروهک‌های تروریستی و دشمنان راهبردی ایران (آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان) که در قلمرو اقلیم، حضور و نفوذ راهبردی نهادینه شده دارند، متصادر می‌شود.

مهم‌ترین تهدیدات بالفعل علیه امنیت ملی ایران از ناحیه اقلیم کردستان عراق به شرح ذیل می‌باشد:

میزبانی پنهان و آشکار دولت اقلیم ازسرویس های اطلاعاتی دشمنان راهبردی ایران به عنوان عامل عمده درتولیدناامنی و بی ثباتی پایدار علیه تمامیت ارضی ایران محسوب می‌شود؛
تبدیل شدن دولت اقلیم به متحد راهبردی رژیم صهیونیستی و استقرار این رژیم درمجاورت مرزی ایران، تهدیدی بالفعل برای تمامیت ارضی و امنیت ملی کشورمان محسوب می‌شود؛
حضور و نفوذ فراگیرآمریکا و اسرائیل به عنوان دشمنان راهبردی ایران درقلمرو اقلیم با توجه به نقش هدایتگری آن برای جریانهای اپوزیسیون و اشتراک منافع با «موساد و سیا» بزرگ‌ترین تهدید برای منافع حیاتی ایران به حساب می‌آید؛
استقرار شاخه‌های نظامی گروههای تروریستی کردی مخالف ایران در خاک اقلیم که تبدیل به بازوان نظامی دشمنان راهبردی جمهوری اسلامی ایران شده‌اند و تحت هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی اقدام به عملیات‌های تروریستی، تخریب و انفجاری درداخل ایران می‌کنند، یک تهدید بالفعل برای هویت ملی و یکپارچگی جغرافیایی و انسجام ملی محسوب می‌شوند؛
غلبه جریان متمایل به غرب و رژیم صهیونیستی در ساختارحکمرانی اقلیم و تشدیدرویکردهای ضد ایرانی درآینده و تقویت جریانهای تروریستی درمجاورت مرزهای غربی ایران به دنبال خواهد داشت؛
شکل گیری شبکه رسانه‌ای و تبلیغی مشترک اقلیم و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه ضد ایران و ساماندهی یک جنگ هیبرید روانی و رسانه‌ای علیه ایران و نظام اسلامی، عامل بسیار تاثیرگذار درتولید بی ثباتی‌های سیاسی و اجتماعی و گرایش‌های واگرایانه در مناطق کردنشین خواهد بود؛
شکل گیری شبکه‌های دولتی و خصوصی مافیای ترانزیت سلاح در قلمرو اقلیم به داخل ایران با هدایت و مدیریت کشورهای اسرائیل، آمریکا و عربستان و با سکانداری جریان‌های تروریستی تجزیه طلب یک تهدید موجودیتی برای کلیت کشور و نظام اسلامی محسوب می‌شود؛
پروژه ایجاد ائتلاف میان جریانهای مذهبی و جریانهای قوم گرا با محوریت دشمن مشتری به نام جمهوری اسلامی ایران درآینده باعث تشویق رفتارهای براندازانه و ستیزه جویانه خواهد شد و تکرار تحرکات نظامی و تروریستی مانند آنچه در شهرهای مهاباد و جوانرود، کامیاران و… در اثنای آشوب های مهر و آبان رخ داد را به دنبال خواهد داشت؛
عادی سازی پروژه راهبردی برگزاری همه پرسی و رفراندوم برای تعیین سرنوشت و حقوق اقلیتهای قومی مذهبی در ایران، موضوعی که در اثنای اغتشاشات اخیر از ناحیه رسانه‌ها و چهره‌های قوم گرا و برخی ماموستاها شاهد آن بودیم، درآینده درحوزه سیاسی و گفتمان می‌تواند به چالشی راهبردی برای سازوکارهای دموکراتیک موجود درنظام اسلامی بویژدر شرایط انتخابات مبدل شود؛

ملاحظه:

با وجود اینکه اقلیم به تنهایی تهدیدی برای ایران محسوب نمی‌شود ولی به دلیل نقض قوانین حسن همجواری و حمایت مادی و معنوی از گروه‌های نظامی تروریستی ضد ایرانی و فراهم آوردن زمینه‌های حضور دشمنان راهبردی درنقطه صفرمرزی با ایران، تشویق و ترویج حس استقلال طلبی و تجزیه طلبی به شکل آشکار، همچنین زمینه سازی برای شکل گیری مافیای ترانزیت سلاح به داخل ایران، ایجاد شبکه‌های نرم افزاری و رسانه‌ای برای مدیریت جنگ هیبریدی علیه کشورمان، تهدید راهبردی برای امنیت ملی، تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران به حساب می‌آید؛ بروزاین وضعیت عامل اساسی در ایجاد بی ثباتی سیاسی و اقتصادی برای کشورمان محسوب می‌شود. کلام آخر این که اقلیم کردستان عراق به عنوان بخشی از معادله پیچیده مدل حکمرانی فدرالی درعراق که هیچگونه تقید و تعهدی نسبت به مراعات اصول آن ندارد و درقامت یک دولت مستقل مسیر نافرمانی از دولت مرکزی را پیشه کرده است و همواره بر جدایی از عراق و تشکیل کردستان بزرگ تاکید دارد. به شکل بالذات نوعی «تهدید ماهیتی و وجودی» برای دولتهای همسایه ازجمله ایران به حساب می‌آید. از این روکشورهای همسایه درچارچوب دفاع مشروع حق دارند هرگونه تهدید را به شکل متوازن پاسخ دهند و عقبه استراتژی و عمق استراتژی عاملان مولد تهدید را با هر ابزار ممکن از بین ببرند و زمینه تکرار آن را نابود سازند.

رویکرد دوگانه درحکمرانی اقلیم

سیاستگذاری خاص حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی در اقلیم کردستان عراق علاوه برمحدودیتها و نواقضی که درحوزه حکمرانی دارد درحوزه طراحی راهبردها نیز سؤالات و پرسش‌ها بسیاری را به دنبال داشته است.

از این رو سیاست اقلیم به رهبری بارزانی را می‌توان در چارچوب چند سؤال راهبردی جست وجو کرد:

۱-۷- چرا اقلیم کردستان عراق تنها به عنوان پایگاه و مقرهای نظامی و آموزشی ستیزه‌جویانه گروه‌های کرد مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و از رویکردهای مسالمت‌آمیز و سیاسی این احزاب و گروه‌های کردی نسبت به دولت‌های مقابل خبری نیست؟

۲-۷- حزب دموکرات کردستان عراق به‌ویژه خاندان بارزانی که بیشتر بزرگان آن پیشینه زندگی، فعالیت و تحصیل در ایران را دارند، چرا ازگروه های مسلح تروریستی که علناً از براندازی جمهوری اسلامی ایران سخن می گویند و دست به اقدامات تروریستی می‌زنند، حمایت می‌کنند و پادگان نظامی دراختیارآنها قرار داده و زمینه اتصال آنها با دشمنان را بردی ایران برای آن را فراهم کرده‌اند؟

۳-۷- چرا دولت اقلیم کردستان عراق که خود را نماد آزادی، آرمان استقلال و آزادی جامعه در جهان معرفی می‌کند، تنها به حمایت از رویکرد، تنش‌آفرین گروه‌ها و احزاب مسلح معارض کرد ایران در اقلیم بسنده و آنها را مورد حمایت همه جانبه قرارمی دهند؟ اما آنان را در قدرت و اداره اقلیم کردستان شریک نمی‌کند؟

۴-۷- چرا رهبران اقلیم که ادعا می‌کنند به دلیل جنبه بشردوستانه به گروهک‌های تروریستی درخاک اقلیم پناه داده‌اند، با پیشنهاد ایران برای خلع سلاح این گروههای تروریستی موافقت نمی‌کنند تا در یک پروسه کاملاً مسالمت آمیز زمینه خلع سلاح شاخه‌های نظامی آنها فراهم می‌شود و امنیت مناطق کردنشین ایران تأمین و تضمین می‌شود؟

۵-۷- از سویی، سکوت و سیاست سازش دولت اقلیم کردستان به رهبری خاندان بارزانی در مقابل گروه‌ها و احزاب ستیزه‌جوی معارض کُرد ایرانی و مماشات با حملات تروریستی آنها به پاسگاه‌ها و نقاط مرزی ایران را نمی‌توان یک سیاست ساده قلمداد کرد. این رویکرد اقلیم در مقابل حملات مکررگروه های تروریستی را می‌توان بخشی از یک سیاست درازمدت در اقلیم کردستان برای تجزیه مناطق کردنشین درکشورهای همسایه قلمداد کرد. شاید چاپ نقشه کردستان بزرگ و نصب آن دراتاق کار مسعود بارزانی و فرماندهان پیشمرگه اقلیم موید این نقشه شوم است.

حمله سپاه به مقر گروهک‌های تروریستی مستقر در اقلیم عراق

جمهوری اسلامی ایران با رعایت تمامی موازین حقوقی، دیپلماسی و معیارهای موجود در حسن همجواری بارها در باره آزادی عمل تحریکات تروریستی و تخریبی گروههای تروریستی مسلح کرد مستقر در اقلیم کردستان عراق به مقامات و رهبران اقلیم شفاهاً و کتباً هشدار داده بود و از آنها برای مهار و کنترل این گروهک‌ها استمدادجویی کرده بود اما متاسفانه رهبران اقلیم هیچگاه به تذکرات و مطالبات به حق جمهوری اسلامی توجه نکردند. متعاقب بی توجهی مقامات اقلیم به درخواستهای ایران و همچنین تشدید تحرکات و اقدامات میدانی این گروه‌ها در اثنای آشوبهای اخیر و میدان داری آنها در به آشوب کشاندن مناطق کردنشین ایران، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصل دفاع مشروع به شکل مستقیم علیه مقرهای این گروهک‌ها که اقلیم دراختیارآنها قرارداده است، اقدام مقابله به مثل کند.

حمله سپاه پاسداران به مقرگروهک های تروریستی برغم ادعای رسانه‌های بیگانه و مقامات اقلیم به هیچ عنوان جنبه فرافکنی نداشته، بلکه یک اقدام مشروع دفاعی در برابر شرارتهای گروه‌های تروریستی در طول اغتشاشات اخیر بود.

به رغم ادعاهای جریانهای تروریستی و حامیان منطقه‌ای و بین الملل آن‌ها در باره انگیزه و دلایل اقدام سپاه پاسداران علیه گروه‌های تروریستی وتوجیهات مقامات اقلیم مبنی بر اینکه سیاستهای اقلیم در پناه دادن به این گروهک‌ها جنبه حقوق بشری و انسان دوستانه دارد و حمایتها و میزبان دولت اقلیم ازآنها تنها بخش مدیریتی و بوروکراتیک را شامل می‌شود، با آنچه اطلاعات میدانی از داخل پادگان این گروه‌ها و تعاملات نظامی و امنیتی اقلیم با این گروه‌ها نشان می‌دهد، همخوانی ندارد. طبق اسناد و اعترافات برخی از لیدرهای دستگیرشده دراغتشاشات اخیر، حمایت و میدان داری آنها در اغتشاشات نیز دراتاق مشترک ماموران اطلاعاتی اسرائیلی مستقر در اقلیم، آمریکایی‌ها، سعودی‌ها و با حضورنمایندگان اقلیم طراحی شده است. مقامات اقلیم با علم به ماهیت طرح اقدام علیه جمهوری اسلامی، اجازه فعالیت نظامی به این گروهک‌ها را داده است.

ترانزیت سلاح نیز بدون اطلاع و مجوز رهبران و فرماندهان نظامی اقلیم به داخل ایران نیز مقدور نیست. علاوه براین بسیج شبکه اطلاع رسانه‌ای و تلویزیونی مرتبط با اقلیم برای پوشش تحولات مناطق کردنشین ایران و حمایت از آشوبگران در ایران نیز تائید می‌کند که مقامات اقلیم با یک طرح از پیش طراحی شده تحت مدیریت و نظارت نمایندگان «موساد و سیا» مستقر در عراق، پروژه حمایت همه جانبه از گروهک‌های تروریستی و آشوبگران در داخل ایران رادردستورکارقرارداده اند.

از این رو سیاستها و اقدامات مقامات اقلیم درحمایت و تجهیز گروهک‌های تروریستی برای اقدام نظامی و امنیتی در داخل ایران، نقض کامل تمامیت ارضی و نقض کامل حقوق و مقرارات مرتبط با حسن همجواری محسوب می‌شود. جمهوری اسلامی ایران برپایه حق دفاع مشروع و تأمین و صیانت از تمامیت ارضی، تأمین و تضمین امنیت مناطق کردنشین دست به اقدام متقابل علیه گروهک‌های تروریستی مستقر درخاک اقلیم زد؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران بر اساس قواعد حقوق بین الملل و مفاد منشور ملل متحد، حق خود برای دفاع از امنیت ملی در برابر اقدامات تجاوز کارانه از مبدأ هر قلمرویی را محفوظ می‌دارد و قاطعانه با هر گونه اقدامات تروریستی مقابله می‌کند. جمهوری اسلامی ایران بر تعهدات و تلاشهای بین المللی خود در راستای پیشگیری و مبارزه مؤثر با تروریسم ثابت قدم است. به رغم تذکرات و هشدارهای متعدد به مقامات اقلیم در خصوص جلوگیری از استقرار و فعالیت گروهک‌ها و تروریست‌های مزدور و اجیر شده ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی و قصور و بی توجهی آنان نسبت به اقدامات در خور و پیشگیرانه وحمله پیشدستانه است.

پیشنهادات راهبردی:

به نظر می‌رسد با توجه به اینکه امروزه به لطف مسعود بارزانی حکمرانی اقلیم کاملاً دراختیار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل قرارگرفته است: نظام اسلامی بعد از اقدامات دفاعی و بازدارنده برای نیل به امنیت پایدار و بازدارندگی پایدار باید چند اقدام راهبردی را در دستور کار قرار دهد:

برگزاری نشست سه جانبه میان ایران با دولت مرکزی عراق و نماینده اقلیم برای ملتزم کردن دولت اقلیم به رعایت مقررات و الزامات دولت فدرال و مسئولیت پذیری در برابر دولت مرکزی و همسایگان از جمله ایران؛
درخواست رسمی مکتوب به دولت مرکزی عراق همراه با استنادات مرتبط با اقدامات تروریستی گروه‌های معارض ایران مستقر درخاک اقلیم، برای انحلال شاخه‌های نظامی آنها و خلع سلاح تروریستها و محدودسازی فعالیت آنها به گروه‌های سیاسی؛
تعطیلی اردوگاه‌ها و پادگانهای نظامی دراختیار گروهک‌ها و تعطیلی کلیه برنامه‌های آموزش‌های نظامی و تروریستی؛
تحویل رهبران و فرماندهان گروه‌های تروریستی که درعملیات های تروریستی علیه ملت ایران و مردم کُرد مرتکب اقدامات تروریستی شده‌اند؛
درخواست مکتوب از پلیس اینترپل برای دستگیری و تحویل عوامل دخیل در اقدامات تروریست‌ها دراثنای اغتشاشات مهرماه و آبان ۱۴۰۱؛
تخصیص بودجه ویژه، فوری و محسوس به منظور توسعه معنی دار مناطق کردی ایران؛ هرگونه سیاستگذاری در توسعه مناطق کردنشین ایران باید به نحوی باشد که این مناطق از نظرر رفاه و امنیت و آسایش از مناطق کردنشین عراق بهتر باشد؛
جمهوری اسلامی با شراکت مؤثر و حضور در پروژه‌های اقتصادی و زیرساختی اقلیم کردستان ضمن استفاده از منافع اقتصادی، وابستگی اقتصادی اقلیم در این زمنیه رابه ایران افزایش می‌دهد؛

۸. تنظیم و ارائه طرحی برای استقرار مجدد نیروهای عراقی به منظور در اختیار گرفتن خط صفر مرزی در طول مرزهای ایران و ترکیه.

۹. ارائه طرح مدون به طور همزمان از سوی پارلمانهای دولت مرکزی ایران عراق برای معرفی گروه‌های تروریستی ایران مستقردر اقلیم به عنوان گروه‌های تروریستی و درخواست اخراج آنها از خاک عراق و انتقال آنها به کمپ‌های خارج از عراق؛

بالابردن هزینه میزبانی از اپوزیسیون ضدایرانی فعال در خاک اقلیم کردستان عراق از طریق تدوین یک راهبردبلند مدت همه جانبه میان ایران، عراق و ترکیه؛
تصویب بند مکمل به مصوبه پارلمان عراق درارتباط با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و ملزم کردن دولت اقلیم به اخراج شرکتهای اسرائیل و نمایندگان آن از قلمرو اقلیم و تعیین ضرب الاجل کوتاه مدت برای آن؛

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

 چرا اقلیم کردستان با جریانهای معاند پیوند خورده است؟ بیشتر بخوانید »