در ویدئوی منتشر شده از سوی بخش رسانه ای حزب الله از حمله به سایت راداری-جاسوسی اسرائیل در منطقه جل العلام به استفاده از یک “سلاح خاص” اشاره مستقیم شده است.
سرویس دفاع و امنیت مشرق _ از زمان آغاز جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ میلادی، رژیم صهیونیستی با غافلگیریهای بزرگی چه از سوی رزمندگان حماس و چه در مرز شمالی و درگیری با حزبالله لبنان مواجه شده است.
در ۴ ماه اخیر اوضاع هیچ گاه مطابق میل صهیونیست ها پیش نرفته است؛ کلیه زمان بندیها و طراحیهای میدانی ارتش اسرائیل و اهداف اغراق آمیزی که تعیین شده بود با شکست مواجه شدند؛ آنها قصد داشتند در مدت زمانی کوتاه دست به نابودی کامل توان نظامی حماس، اخراج یا ترور رهبران جنبش در نوار غزه و اشغال مجدد این منطقه بزنند اما اکنون ناچار به عقب کشیدن بسیاری از واحدهای رزمی خود از بافت شهری غزه برای جلوگیری از کمینهای متعدد رزمندگان فلسطینی و بالا رفتن بیش از حد نرخ تلفات شده اند.
خسارات تجهیزاتی صهیونیستها در غزه
علی رغم اینکه مقاومت در نوار غزه به نسبت دشمن تا دندان مسلح خود، از ابتدایی ترین تسلیحات سبک و متوسط نظیر راکتهای دست ساز الیاسین در نبرد با لشکرهای زرهی و مکانیزه ارتش اسرائیل استفاده میکند با این وجود آنها موفق شدند خسارات سنگینی به ویژه به قوای زرهی اسرائیل وارد سازند.
وبسایت امنیتی Armada Rotta که از نخستین روز نبرد بر اساس تصاویر منتشر شده از سوی دو طرف اقدام به تهیه لیستی از خسارات تجهیزاتی رژیم صهیونیستی کرده است مدعی است دست کم ۱۹۵ دستگاه از ادوات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی در نبرد اخیر منهدم شده یا آسیب دیده اند (آمار واقعی طبیعتا بسیار بالاتر از رقم فوق خواهد بود).
اما حتی عدد ذکر شده نیز شامل ۴۱ عراده تانک اصلی میدان نبرد مرکاوا اسرائیلی است؛ این در حالی است که برخی مقامات صهیونیست نیز یوآو گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مدعی هستند آنها توان حمله به لبنان و درگیری با مقاومت در این کشور را دارند که احتمالا در میدان نبردی رقمی تا ۱۰ برابر خسارات وارد شده در نوار غزه را به دشمن صهیونیستی وارد خواهند کرد.
موشکهای “Top Attack” حزبالله وارد میدان شدند
در ماههای اخیر دهها ویدئو از حملات موشکی و راکتی حزب الله لبنان علیه تجهیزات نظامی یا سایتهای جاسوسی رژیم صهیونیستی در طول نوار مرزی با لبنان یا مزارع اشغالی شبعا منتشر شده است.
در این حملات طیف گستردهای از موشکهای ضد زره نظیر کورنت، کنکورس، تاو، مالیوتکا و … و همچنین راکتهای توپخانهای در کالیبر مختلف و پهپادهای انتحاری هدایت شونده استفاده شدهاند که خسارات گسترده ای به تجهیزات شنود و جاسوسی رژیم صهیونیستی در خطوط مرزی یا عمق چند کیلومتری سرزمینهای اشغالی وارد کرده است.
اما روز گذشته در ویدئوی منتشر شده از سوی بخش رسانه ای حزب الله از حمله به سایت راداری-جاسوسی اسرائیل در منطقه جل العلام به استفاده از یک “سلاح خاص” اشاره مستقیم شده بود.
ویدئو مربوطه مستقیما از دریچه دوربین اپتیک نصب شده روی یک موشک ضد زره ضبط شده بود که با توجه به مدل پروازی آن و حمله از بالا به هدف در دسته موشکهای “تاپ اتک” قرار میگیرد.
در واقع این ویدئو اثباتی بر این موضوع بود که نیروهای مقاومت لبنان به این سلاح دسترسی داشته و استفاده از آن را آغاز کرده اند؛ عملکرد موشک مورد استفاده توسط حزب الله که البته هنوز نام و مشخصاتی برای آن عنوان نشده است قابل مقایسه با موشکهای تاپ اتک مشهور نظیر “جاولین” امریکایی یا حتی اسپایک ساخت رژیم صهیونیستی است.
علاوه بر مکانیزم حمله از بالا که به منظور هدف یابی بهتر علیه سایت های راداری و مخابراتی یا حمله به ادوات زرهی از ضعیف ترین ناحیه بالای برجک کاربرد دارد، دیگر ویژگی مهم این موشک قابلیت “شلیک کن فراموش کن” است که امروزه در موشکهای ضد زره هدایت شوند مدرن دنیا فاکتور حیاتی محسوب می شود.
موشکهای که این قابلیت را دارا هستند به کاربر اجازه می دهند بلافاصله پس از قفل اولیه موشک روی هدف از منطقه خارج شود و موشک بدون نیاز به هدایت در میانه مسیر به سمت هدف روانه شده و با دقت بالایی به آن اصابت کند.
سومین ویژگی مهم موشک مورد استفاده توسط حزب الله بر اساس آنچه در انتهای ویدئو قابل اثبات است توانایی “Man in the Loop” محسوب میشود؛ این قابلیت به موشکهایی اطلاق میشود که علاوه بر مکانیزم حمله از بالا و “شلیک کن فراموش کن” بودن، به کاربر اجازه می دهد در صورت نیاز در فاز شیرجه نهایی دست به تغییر هدف زده و به هدفی مهمتر یا با اولویت بیشتر که در لحظات آخر رصد شده حمله کند؛ جالب است که موشک ضد زره مشهور “جاولین” فاقد این توانایی مهم بوده و پس از شلیک دیگر قادر به تغییر هدف مربوطه نیست.
مجهز شدن رزمندگان حزب الله به موشکهای “تاپ اتک” تهدیدی جدی برای هر گونه ماجراجویی احتمالی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان در آینده نزدیک خواهد بود؛ موشک های فوق به کاربران ضد زره مقاومت اجازه می دهد با سرعت عمل بیشتری نسبت به استفاده از موشکهای هدایت لیزری یا سیمی اقدام به شلیک به سوی ادوات زرهی دشمن کرده و بلافاصله موضع خود را ترک نمایند که خطر شناسایی شدن توسط پهپادهای جاسوسی رژیم صهیونیستی را نیز به شکل قابل توجهی کاهش میدهد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروه جهاد و مقاومت مشرق –برای گفتگو با خانواده چند شهید مدافع حرم فاطمیون راهی شهر اشتهارد شدیم. اولین خانهای که درش را به روی ما گشود؛ منزل شهید سید احمد سادات بود. آقامجتبی (فرزند شهید) و سرکار خانم سیدهصدیقه حسینی (همسر شهید) از زندگی پر فراز و نشیب پدر خانواده گفتند و در نهایت، ما را به بیابانهای اطراف شهر بردند تا مزار این شهید عزیز را نیز زیارت کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید، سومین قسمت از گفتگوی ما با این خانواده رنجکشیده است که داغ پدر هنوز در گفتههایشان پیدا بود…
**: آقاسید چه سالی اولین بار به سوریه رفتند؟
پسر شهید: اولین بار اواخر سال ۹۱ رفتند.
همسر شهید: این سوریه رفتن هم داستان دارد؛ گفته بودند در سوریه جنگ است، یکی به او گفته بود که قرار است داعشیها حرم حضرت زینب (س) را خراب کنند (زبانم لال) کاباره بسازند! اینطور گفته بودند. سید هم ریخت به هم که: من زنده باشم و حرم را خراب کنند؟ کاباره بسازند؟ و این حرفها… گفت: من میخواهم بروم سوریه.
دیگر همان موقع اسمش را مینویسد. میگفت برای من نه اقامت مهم است، نه پول مهم است؛ هیچی برای من مهم نیست؛ فقط میخواهم بروم سوریه بجنگم. تا همین امسال (۱۴۰۰) همهاش سوریه بود. یک هفته میآمد خانه، بهش که میگفتیم سید یک مقدار بیشتر بمان، میگفت نمیتوانم، خدا شاهد است من وقتی میآیم اینجا اصلا نفسم میگیرد. فیلمِ صحبتهایش هست…
پسر شهید: پدرم بین فاطمیون پرسابقهترین مدافع حرم است. ۲۳۳۳ روز سابقه جهاد دارد، یعنی حدود ۷ سال؛ یعنی در این ۸ سالی که پدرم درگیر جنگ سوریه بوده، کلا ۷ سالش را آنجا بوده، ۱۱ ماه اینجا و در خانه بوده که ۲ ماه از این ۱۱ ماه مرخصی استعلاجی داشتند. سال ۹۴ که مجروح میشوند یک و نیم ماه خانه ماندند. دو ماه به ایشان مرخصی دادند ولی پدرم یک ماه و نیم ماندند. آن دستش هنوز مجروح بود که رفت. به منطقه.
**: ماجرای جراحتشان چه بود؟
پسر شهید: آن موقع پدر ما در واحد ۲۳ بود، با برادر ارشدم سید مصطفی که جزو مدافعین حرم بود با یک ماشین رفته بودند به مأموریت. پدرم با یکی از دوستانش داخل ماشین بوده. آن طوری که خودش تعریف میکرد، میگفت با ماشین رفتیم و ایستادیم که اگر داعش از این طرف هجوم کند، بزنیمش. پدر ما اینقدر با ماشین جلو میرود، اینقدر جلو میرود که خودیها فکر میکنند پدر ما داعشی است. خیلی جلو میرود، خودیها هم با موشک کورنت ماشین بابا را میزنند. بابا گفت فقط من یک صدای مهیبی شنیدم، داداشم از ماشین افتاد پایین. شانسی که آنجا آورد این بود که موشک به اتاقک ماشین برخورد نکرد. بابام گفت من خودم را با کمر از ماشین کشیدم بیرون. مصطفی هم رفیق بابا را از ماشین کشید بیرون. تا آمد بابام را از ماشین کشید بیرون، ماشین منفجر شد!
**: فقط دست آقا سید آسیب دید؟
پسر شهید: دستش پایش و سرش پر از ترکش شده بود.
**: آقا مصطفی چیزیش نشده بود؟
پسر شهید: چون بالای ماشین بود، موج گرفتگی شدید داشت. برادر من دچار مشکل عصبی شد. برادر من سالم و بانشاط بود. متاسفانه بعد از مجروحیتش به او هیچ رسیدگی نشد.
**: الان هم همچنان درگیر مشکلات مجروحیت هستند؟
پسر شهید: بله؛ برادرم مشکل عصبی دارد. حالا نمیدانم آن کسانی که در نبرد سوریه بودند چندبار سراغ داشتند که موشک کورنت بخورد به ماشینشان و جان سالم به در ببرند، ولی بعد از آن اتفاق، دیگر داداش مصطفای من آن مصطفای سابق نشد. عصبی شد، درگیر شد، گوشهگیر شد. از خانه میرود و احساس شاد قبلی را ندارد. دیگر ما برادرمان را از دست دادیم، ولی متاسفانه یگان فاطمیون یک بار نیامد بگوید این آقایی که سال ۹۴ در آن درگیری آن اتفاق برایش افتاده، خودمان زدیمش، یک بار دستش را بگیرد ببرند پیش متخصص اعصاب و روان و روی اعصاب و روانش کار کنند. حتی یک دفعه نیامدند سراغی از او بگیرند.
**: یعنی اعصابش تحت درمان قرار نگرفت؟
پسر شهید: اصلاً تحت درمان قرار نگرفت.
**: خود شما چطور؟ برای درمانشان کاری نکردید؟
پسر شهید: ما رفتیم اما کسی پاسخگو نیست.
**: زیر نظر پزشک هستند؟ دارویی مصرف میکنند؟
پسر شهید: هیچ. فقط یک هفته بیمارستان بقیه الله بستری شد بعد هم مرخص شد. در صورتی که من میگویم زندگی شخصی برادر من قبل از اینکه برود سوریه و بعد از اینکه مجروح شد کاملا تفاوت کرد. جوانیاش سوخت بعداز آن حادثه.
**: چند سالشان بود؟
پسر شهید: موقعی که برادرم جانباز شد ۲۵ ساله بود. هنوز هم که هنوز است بعد از شش سال، هنوز دنبال کار جانبازیاش نرفته. چون جانبازیاش ۱۰ درصد است، طبق آماری که میدهند حقوق هم به او تعلق میگیرد اما اصلا دنبالش نمیرود و برایش مهم نیست.
**: الان مشغول چه کاری است؟
پسر شهید: حقیقتا الان برادرم دچار مشکل عصبی اس و اصلا توان کار ندارد. در حقیقت از کار افتاده است.
همسر شهید: پارسال تابستان زده بودند به دست پسرم و تاندوم دستش را بریده بودند. گفت من داشتم میرفتم یک بنده خدایی گفته بود «آی افغانی برگرد جیبهایت را خالی کن!» من تا برگشتم و حواسم به خودم آمد که چرا باید جیبهایم را خالی کنم، با چاقو زد توی دستم و تاندوم دستم را برید… مغازهدارها همه ریختند بیرون که ببینند چه خبر است.
**: کجا این اتفاق افتاده بود؟
همسر شهید: در همین اشتهارد؛ مغازهدارها ریخته بودند بیرون. گفتند پسر سید را زدند؛ بابایش در سوریه است، بگیرید این را؛ و دنبال ضارب که میافتند، او فرار میکند. دنبال کارهای پزشکی قانونیاش بودند، کارهایش را هم انجام دادند، اما خودش پیگیر ماجرا نش چون اصلا حال و حوصلهاش را نداشت.
**: این مورد که برای خودش اتفاق افتاده
پسر شهید: خلاصه که از این حالت افسردگی و افتادهخالی برادرم سوءاستفاده میکنند و بریخ اذیتش می کنند. یک کاری میکنند که مصطفی را هم کله پا کنند و زمین بزنند، چون بعد از آن اتفاق برادرم مشکل عصبی پیدا کرد. مصطفایی که قبلا بود (عکسها و فیلمهایش هست) اصلا اهل این نبود که بخواهد برود بیرون و با کسی جرو بحث کند.
**: پس کاملاً به هم ریخته است. لازم بود که شما بحث پزشکیاش را پیگیری کنید.
پسر شهید: پیگیری کردیم ولی متاسفانه جواب ندادند. مخصوصا آن دورهای که اینقدر بچهها جانباز میشدند اینقدر بچهها در سوریه ترکش میخوردند، الان هنوز هم خیلی از همین جانبازهایی که رفتند و برگشتند کارهای حقوقیشان درست نشده.
**: موقعی که این وضعیت را داشتند، آقا سید هم در حیات بودند؟
پسر شهید: پدر تاحدی که میتوانست پیگیری میکرد. مثلا میگفت پسر بیا سوریه یک جایی هست میبرمت کار فرهنگی انجام بده. ولی خب برادرم بعد از آن اتفاق اینقدر بهم ریخت که دیگر نرفت سوریه، حتی یکی دوبار هم که رفت برای اعزام نتوانست برود. اینقدر به او فشار میآمد که واقعا برادرم از کار افتاده شد.
**: دست خودش هم نبود دیگر…
پسر شهید: عجیب و غریب شده بود.
**: در خانه هم مشاجره و دعوا میکرد؟
پسر شهید: متاسفانه بعد از اینکه برادرم جانباز شد پرخاشگر شد. مادرم بیشتر میداند. مادرم همیشه میگفت که داداش مصطفایم بهترین بچه خانواده بود، خیلی خوب و با معرفت بود. هنوز هم همه فامیل حتی فامیلهایی که دور هستند و حتی عمههایم که کمتر با هم رفت و آمد داریم، میگویند مصطفی را خیلی دوست داریم. یک شخصیتی داشت که اکثر فامیل مصطفی را دوست داشتند چون پسر بامعرفت، خیلی خوش اخلاق، دلسوز و زحمتکش بود.
متاسفانه سال ۹۴ که این اتفاق برایشان افتاد، چون برادرم بالای ماشین بود و بیشترین موج گرفتی برای ایشان بود، از نظر اعصاب و روان کاملا به مشکل خورد و کسی هم پیگیری نکرد که سید مصطفی مداوا شود. الان هم جانباز ۱۰ درصد است و هنوز هم که هنوز است بعد از ۶ سال پیگیری نکرده که کارهای درمانیاش انجام شود و حقوقی از بنیاد بگیرد چون واقعا از کار افتاده است.
پدرم هم در واقع همینطوری بود. اگر با مسئولین یگان فاطمیون صحبت کنید آنها هم میدانند پدرم بعد از ۶ سال که اینها به پدر زنگ میزدند و می گفتند که سید بیا کارهای جانبازیات را درست کن، میگفت من دنبال این کارها نیستم.
تازه بعد از ۶ سال، آخر هم به زور و اصرا او را راضی کردند. نامه زدند و از آن طرف فرمانده میدانشان آمد گفت سید برو این کار را درست کن و برگرد. پدرم آمد که کارهای جانبازیاش را درست کنند. ۱۶ روز در ایران میمانند که دیگر در اثر عفونت پیشرفته ریوی ناشی از مواد شیمیایی به شهادت میرسند.
**: شهادتشان هم تأیید شد از سمت فاطمیون؟
پسر شهید: از سمت فاطمیون، خیر.
**: منظورم این است که تایید شد تا از طرف بنیاد شهید مورد حمایت باشید؟
پسر شهید: چرا؛ چون پدرم جانباز بود و جانبازیاش را درست کرده بود، مادر ما حمایت میشود. ولی اتفاقی که دردناک تر است برای ما و مادرم بیشتر میداند این است که پدر ما از سال ۹۴ دچار تنگی نفس شد. یعنی مثلا ما که با هم راه میرفتیم احساس میکردیم پدر زودتر خسته میشود. این عارضه ادامه پیدا کرد تا سال ۹۵ و ۹۶ که خلط و سرفه هم به آن اضافه شد.
**: این در حالی است که ایشان با همان وضع میرفت به سوریه و میآمد؟
پسر شهید: بله، کم کم در سال ۹۸ این وضعیت ریه خیلی شدت گرفت، مثلا پدرم در هال که میخوابید خیلی بد نفس میکشید، من چندین بار به زور پدرم را بردم بیمارستان و اکسیژن تنفسی گرفتند، آمپول زدند و آنتی بیوتیک خوردند و هر سری ما گفتیم تو بمان مثلا ما برویم بیمارستان پیگیری کنیم، میگفت باشد، بعد شب میخوابیدیم و صبح بلند میشدیم: بابا کجاست؟ میدیدیم رفته به سوریه!
**: عامل آن مشکلات ریه مشخص نشد؟
پسر شهید: فرمانده میدانیاش گفت سید به خاطر اینکه جزو فرماندهان متخصص فاطمیون بود و داخل ادوات مشغول بود، دود و گرد و خاک عجیب و غریب شلیک ادوات روی تنفسش تأثیر گذاشته بود… اینها که مزید بر علت هستند، اما فرمانده میدانیشان در تماسی که با ما داشت گفت ما سال ۹۴ یا ۹۵، یک کارخانه اسلحهسازی داعش را کشف کردیم و به سید به خاطر اینکه متخصص و قدیمی بود گفتیم برود آنجا و گزارشی از وضعیتش تهیه کند. با ده نفر از نیروهای تحت امر خودش رفت آنجا. وقتی برگشتند هم سید و هم ده نفر دیگر تنگیِ نفس پیدا کردند. گویا آنجا پودرهایی آبی و قرمز و سفید بوده. معلوم نشد چه موادی بود که پدرم و همراهانش را مسموم کرد.
**: یعنی آنجا دچار مسمومیت تنفسی شدند؟
پسر شهید: آن دود و گرد و خاکی که هر بار که شلیک میکردند هم موثر بود. چون پدرم خیلی فعال بود و این را همه فرماندهان میگویند. پدرم سال ۹۶ دچار مشکل شده بودند.
**: خود سید رفتنِ به کارخانه اسلحهسازی را برای شما تعریف نکرد؟
پسر شهید: خودش هیچ وقت برای ما تعریف نکرد. این را بعد از شهادتشان فرمانده میدانیاش تماس گرفتند و گفتند.
همسر شهید: آقای «ص» گفتند.
پسر شهید: پدرم اینجا به رحمت خدا رفت. این دردی است که باید بگوییم و نمیتوانیم نگوییم. ما اصلا نمیدانستیم که پدر شیمیایی است. اول او را به بیمارستان انتقال دادیم. به بیمارستان که رفتیم، نیم ساعت بعد، پدر به شهادت رسید. بعد سریع گفتند آزمایش کرونا بدهیم که کرونا نباشد.
**: این دقیقا چه تاریخی بود؟
پسر شهید: ۲۸ فروردین ۱۴۰۰. شانزده روز بعد از اینکه پدرم از سوریه به ایران آمدند.پدر، بیست و چهارم داشتند میرفتند سوریه، اصلا رفتند و به پرواز هم نرسیدند. بعد گفتند هفته بعد بروند. حتی جمعه بود که از مادرم پرسید فردا چند شنبه است؟ گفت شنبه؛ گفت خدا را شکر که دوشنبه میشود و من میروم. قرار بود شنبه به سوریه بروند اما شنبه شهید شدند…
**: یعنی حالشان دفعتاً اینقدر بد شد که کارشان به بیمارستان کشید؟
پسر شهید: برای ما یک چیز عادی شده بود. اوایل خیلی میگفتیم برویم بیمارستان، چندین بار به خاطر عارضهاش در بیمارستان امام خمینی دمشق بستری شده بودند. اما ما هر سری که میگفتیم بیمارستان، بهانه میآورد و میگفت نه؛ درست میشود.
دیگر رفتند و جانبازی شیمیاییاش را پیگیری نکردیم. پدرم به خاطر اینکه اعزام مجدد داشته باشد فقط جانبازیای که از ترکش و موشک کورنت داشت را پیگیری کرد. پدرم سال ۹۴ جانباز شد، سال ۹۶ یا ۹۷ رفت کمیسیون پزشکی که برگه سلامت بگیرد تا دوباره برود سوریه. اصلا پیگیری جانبازی نبود، مجبور شد برای رفتن به سوریه،وضعیت جانبازیاش را پیگیری کند. گفتند تا زمانی که شما پیگیر جانبازیات نباشی، شما را اعزام نمیکنیم! پدر مجبور شد که این کار را انجام بدهدتا بتواند دوباره به جبهه برود.
پدر وقتی این اتفاق برایش میافتد، در جا میگویند کرونا گرفته؛ همان موقع آزمایش خون میگیرند و جواب آزمایش منفی میشود. سید کرونا نداشت. این که منفی شد، گفتن پس ایست قلبی بوده! یگان فاطمیون هم گفتند چون پدر جانباز بوده و ۱۶ روز بوده که از منطقه آمده، در حال مأموریت بوده. میدانید که نیروها تا ۲۳ روز بعد از مرخصی مثل این است که داخل مأموریت باشند.
**: یعنی چون مرخصی بعد از ماموریت است، مثل ماموریت حساب میشود.
پسر شهید: بله، ۱۶ روز بعد آمدنشان که پدر شهید شدند، گفتند ایست قلبی است. یعنی در وبسایتها زدند که سید ایست قلبی کرده! پیکر پدر را به پزشکی قانونی فرستادیم که علت اصلی را مشخص کند. دو سه ماه طول کشید تا جواب پزشکی قانونی بیاید و علت، عفونت پیشرفته ریوی بود. که ما این را سریع پیگیری کردیم. الان هم در حال پیگیری امور برای احراز شهات هستیم.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، با توسعه دکترین نبرد نامتقارن، موشک های ضد زره بخش مهمی از توان رزم زمینی کشورمان را تشکیل داده اند. البته تجربیات سخت دوران دفاع مقدس باعث شد تا در دوره بازسازی پس از جنگ تا به امروز، بخش ضد زره از جمله حوزه های خاص مورد توجه بوده و طیف گسترده ای از محصولات در این بخش در صنایع دفاعی کشور ساخته و به نیروهای مسلح تحویل داده شود.
خانواده سلاح های ضدزره در کشورمان بسیار متنوع بوده و از شمار انگشتان دو دست نیز فراتر می رود اما در جریان تحویل تسلیحات جدید به نیروی زمینی سپاه که هفته گذشته انجام شد، دو سلاح ضد زره خاص به نمایش درآمد که با ورود آنها به سازمان رزم نیروی زمینی سپاه، توان ضد زره این نیرو به شکل قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد.
موشک ضد زره الماس را شاید بتوان مهم ترین دستاورد رونمایی شده در بخش ضد زره صنایع دفاعی کشور معرفی کرد. موشکی که به وسیله آن، جمهوری اسلامی ایران وارد باشگاه دارندگان موشک های ضد زره با توان حمله از بالا و همچنین با قابلیت معروف به “شلیک کن و فراموش کن” شد. این موشک ابتدا در مدل هوا پرتاب در سال گذشته توسط صنایع دفاعی رونمایی شد و اولین مشتری خود را در واحدهای پهپادی ارتش جمهوری اسلامی پیدا کرد و در آن زمان اعلام شد که این موشک در زمان شلیک از پهپاد، بردی در حدود ۸ کیلومتر دارد.
موشک الماس زمین پرتاب
موشک الماس زمین پایه از نظر لانچر به مدل LR خانواده اسپایک شباهت هایی دارد ولی یک مسئله و تفاوت مهم در این میان وجود دارد. در مدل اسراییلی برد موشک بین ۴ تا ۵.۵ کیلومتر است در حالی که برد در مدل ایرانی حتی در حالت زمین پرتاب ۸ کیلومتر است.
رسیدن به این برد برای موشکی در این اندازه مشخصا یک چالش بزرگ است و برآوردی که می توان برای رسیدن به این فاصله در حال حاضر به صورت گمانه زنی مطرح کرد یکی تقویت و استفاده از یک سیستم جدید و پیشرفته پیشران است و دیگر بحث هدایت موشک در بخشی از راه با نوعی از کابل های فیبر نوری است.
موشک اسپایک ال آر ساخت رژیم صهیونیستی
به طور کلی بحث هدایت با سیم یک مفهوم ثابت شده و قدیمی در موشک های ضد زره به حساب می آید اما به نظر می رسد در این مدل جدید، از کابل های فیبر نوری استفاده می شود و معمولا در برده های بالا از آنها برای ارتباط با موشک تا رسیدن به ارتفاع و نقطه ای مشخص برای یافتن و قفل کردن هدف استفاده می شود. بعد از رسیدن به نقطه مورد نظر و رها شدن کابل مورد نظر، ارتباط به وسیله سیگنال های رادیویی در فرکانس امن ادامه خواهد داشت. در مرحله آخر نیز سر اپتیکی موشک بحث کشف و قفل کردن روی هدف را انجام داده و به سمت آن حرکت می کند.
البته این سیستم های هدایتی مورد اشاره در موشک های سری اسپایک به کار می رود و صرفا به دلیل شباهت دو سیستم و عدم اعلام مشخصات دقیق الماس به صورت گمانه زنی به مشخصات موشک اسپایک اشاره می شود. واحد کنترل و شلیک موشک نیز از حامل موشک دو واحد جدا از هم هستند و بعد از شلیک هر موشک استوانه حامل آن جدا شده و موشک بعدی روی آن سوار می شود.
موشک های تاپ اتک و “شلیک کن فراموش کن” ضد زره جزو نسل آخر تسلیحات در این بخش قرار دارند. در بسیاری از کشورهای جهان که یا سازنده یا خریدار این کلاس از تسلیحات هستند همچنان تسلیحات ضد زره هدایت شونده بر پایه سیستم های هدایت فرمان در خط دید به عنوان گزینه های ساده تر برای استفاده در تعداد بالا تولید یا خریداری می شوند.
برادر بزرگ تر دهلاویه رونمایی شد
دیگر دستاورد مهم ضد زره مراسم نیروی زمینی سپاه، رونمایی از برادر بزرگتر و نیرومند تر موشک های دهلاویه است. موشک ضد زره دهلاویه یکی از قوی ترین تسلیحات ضد زره ایرانی است که شباهت هایی به موشک ضد زره روسی “کورنت” داشته و در سالهای اخیر هم به نیروی زمینی سپاه و هم ارتش تحویل داده شده است. بر اساس اطلاعات اعلام شده از این موشک، دهلاویه برد موثری بین ۱۰۰ الی ۵۵۰۰ متر دارد.
این برد، این موشک را از برد عملیاتی تمام توپ های نصب شده روی تانک های عملیاتی حال حاضر در جهان خارج می کند. در بحث هدایت نیز این موشک از سیستم هدایتی لیزری نیمه خودکار، فرمان به خط و موج سواری لیزری دید بهره می برد. در این روش کاربر مورد نظر پرتویی از لیزر را به سمت هدف تابانده و تا لحظه برخورد باید تابش لیزر را بر روی هدف حفظ کند.
موشک ضد زره دهلاویه ساخته شده بر اساس مدل پایه ای موشک کورنت
از نکات مثبت این سامانه هدایتی این است که در لحظات اولیه، لزومی بر تاباندن یک لیزر نیرومند به هدف که ممکن است باعث فعال شدن سامانه های دفاع متقابل زره پوش شود، نیست و موشک مورد نظر نیز صرفا روی موج لیزری که از پشت و از سمت لانچر با آن در ارتباط است حرکت کرده و به نسبت بسیاری از اقدامات متقابل ایمن است. وزن سر جنگی این موشک ۶.۸ کیلوگرم بوده و از نوع دو مرحله ای است و توان نفوذ در ۱۰۰۰ الی ۱۲۰۰ میلی متر زره را دارد که البته این میزان مربوط به بعد از عبور از زره های واکنش گر است. وجود سر جنگی دو مرحله ای یکی از توانایی های مناسب این موشک برای مقابله با تانک ها و یا زره پوش های مجهز به زره های چند لایه است.
سر جنگی مرحله اول وظیفه نابودی لایه های اولیه مثل زره های واکنشگر را داشته و مرحله دوم نیز به داخل هدف نفوذ کرده و آن را نابود می کند. سرعت این موشک در حدود ۲۵۰ متر بر ثانیه بوده و مدت زمان پرواز آن در بیشینه برد در حدود ۲۲ ثانیه است. وزن موشک و پرتابگر آن بر روی هم ۲۷ کیلوگرم است. هر موشک در پرتابگرهای استوانه ای شکل یک بار مصرف قرار گرفته است که نیروهای پیاده توان حمل آن را دارند. معمولا تیم های ضد زره کورنت از ۲ یا ۳ نفر تشکیل می شوند. مدت زمان بارگذاری هر موشک بر روی لانچر در حدود ۳۰ ثانیه و در هر دقیقه می توان یک یا دو تیر موشک را شلیک کرد.
موشک دهلاویه که شباهت هایی با مدل اولیه موشک خانواده کورنت توسعه پیدا کرده با کد ۹M۱۳۳_۱ شناخته می شود. اما مدل های جدید تر از این موشک با نام ۹M۱۳۳M-۲ توسعه پیدا کرده است که تفاوت اصلی آن با نمونه اولیه افزایش برد به حدود ۸ کیلومتر است. در بحث موشک های ضد زره هدایت شونده در خط دید برای پرتاب از لانچرهای زمینی تقریبا این مدل از موشک کورنت به همراه یک مدل دیگر از همین موشک که ۱۰ کیلومتر برد دارد برد بلندترین موشک های جهان در کلاس خود محسوب می شوند. از دیگر تفاوت های این موشک با نمونه اولیه افزایش توان نفوذ نهایی بعد از زره واکنش گر به ۱۳۰۰ میلی متر است.
موشک روسی ۹M۱۳۳M-۲ – نسل جدید تر موشک ضد زره کورنت
دو مدل موشک تحویلی به نیروی زمینی سپاه – نسل اولیه با فلش قرمز و موشک شبیه به ۹M۱۳۳M-۲ با فلش زرد
در بحث سر جنگی این موشک ها هم با سر جنگی شدید الانفجار ضد زره و هم با سر جنگی ترموباریک ارائه شده اند که البته از روی نمای ظاهری نمی توان به این مسئله پی برد. در هر صورت داشتن این موشک قدرتمند با بردی بیشتر، دست بلند تری را در اختیار تیم های ضد زره سپاه قرار خواهد داد. با ترکیب این موشک با سامانه های کنترلی مثل سری پیروز و نصب آن روی لانچرهای متحرک، مشخصا واحدهای زره سواره نیروی زمینی سپاه نیز از امنیت بیشتری برای درگیری با اهداف برخوردار خواهند بود.
چرا الماس و چرا دهلاویه؟
با یک آشنایی کلی با دو سلاح جدید شاید این سوال پیش آید که آیا نیاز به هر دو این کلاس های تسلیحاتی وجود دارد؟ پاسخ مثبت است. همان طور که در ابتدای متن اشاره شد، سلاح هایی مثل سری الماس از گونه هایی مثل دهلاویه یا طوفان گران تر هستند اما در موارد زیادی مشخص شده که داشتن یک گزینه “شلیک کن فراموش کن” و حمله از بالا چه در نبرد علیه تانک و زره پوش های دشمن و چه تهدیدی مثل خودروهای انتحاری گزینه ای مطمئن تر است.
در عین حال باید به این مسئله توجه کرد که مدل هوا پرتاب این سلاح نیز توسعه پیدا کرده و ما در حقیقت شاهد توسعه یک خانواده چند منظوره از این تسلیحات هستیم. با گذشت زمان و توسعه مدل های جدید تر می توان این طور فرض کرد که مدل های برد بلند تر الماس چه در بحث هوا پرتاب و چه در بحث های دیگر مثل دفاع ساحلی یا گزینه ای برای مسلح کردن شناورهای تندرو مورد استفاده قرار بگیرد.
دو مسئله مهم دیگر در خصوص قابلیت های موشک الماس وجود دارد که آن را برای یگانی مثل واحد صابرین نیروی زمینی سپاه تبدیل به یک انتخاب ایده آل می کند. فرض کنید که واحدی از نیروهای صابرین در فضایی روستایی یا کوهستانی با دشمن درگیر شده است. در این شرایط در اکثر اوقات دشمن در خط دید مستقیم شما وجود ندارد و در صورتی که در پشت یک ساختمان مستحکم یا یک پوشش سنگی قطور پنهان شده باشد عملا موشک هایی مثل طوفان یا دهلاویه به کار نخواهند آمد. اما با داشتن سلاحی در کلاس موشک الماس توان حمله از بالا و به نوعی دور زدن مانع مورد نظر وجود دارد.
توجه داشته باشید که در صورت عدم وجود این گزینه واحد عمل کننده یا بایستی به سمت تسلیحاتی مثل انواع خمپاره اندازها، توپخانه صحرایی حمایتی یا پشتیبانی نزدیک هوایی برود که علاوه بر بحث های لجستیکی و اقتصادی ممکن است در بسیاری از شرایط به دلایل گوناگون در اختیار یگان پیاده عمل کننده مورد نظر نباشد. مسئله دوم بحث قابلیت تخلیه سریع موقعیت بعد از شلیک است. در بسیاری از موارد یگان های عملیات ویژه در شرایطی درگیر می شوند که در پشت خطوط دشمن یا در شرایط کمبود عددی نسبت به دشمن هستند و در همچنین شرایطی تغییر سریع موقعیت یک بحث بسیار حیاتی برای آنها خواهد بود.
اما موشکی مثل سری دهلاویه با اضافه شدن عضو جدید و داشتن برد بیشتر، امنیت مضاعفی را برای کاربران ایرانی خود فراهم می کند و طیف گسترده ای از اهداف را پوشش خواهد داد. می توان این طور گفت که تسلیحاتی مثل خانواده طوفان یا دهلاویه در مدل های مختلف سلاح هایی ارزان تر با قابلیت تولید بیشتر هستند که نیاز عمده واحدهای تاکتیکی را تامین کرده و به عنوان سلاح اصلی ضد زره واحدهای رزم زمینی بار عمده این ماموریت را به دوش خواهند داشت و در عین حال تسلیحاتی مثل موشک سری الماس گزینه ای محدود و گران تر اما با توانایی های بیشتر برای شرایط و نیروهای ویژه خواهد بود.
سرویس جهان مشرق _ «حسام ابوهربید» فرمانده تیپ شمال غزه در «سرایا القدس» شاخه نظامی جهاد اسلامی، یکی دیگر از فرماندهان مقاومت فلسطین است که در تاریخ ۱۷ مه سال جاری میلادی در جریان جنگ ۱۲ روزه غزه و طی حمله نظامیان رژیم اشغالگر صهیونیستی به یک خودرو در غرب غزه به شهادت رسید.
نام این فرمانده جهاد اسلامی فلسطین که تنها ۳۶ سال سن داشت پیش از شهادت وی همانند سایر فرماندهان فلسطینی خیلی مطرح نمیشد، چرا که اساس کار آنها خدمت به ملت و مقاومت فلسطین به شکل محرمانه است. اما بعد از انتشار خبر شهادت او صدها هزار نفر از کسانی که حتی حسام از نزدیک ندیده بودند به خانواده اش تسلیت گفتند؛ در حالی که گمان می کردند این فرمانده شهید فلسطینی دست کم یک مرد مسن ۶۰ ساله است.
یکی از همرزمانش درباره او می گوید: زمانی که اشغالگران صهیونیست بهاء ابوالعطا فرمانده شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی را در نوامبر ۲۰۱۹ ترور کردند کسی باور نمی کرد یک جوان ۳۴ ساله بتواند جای او را پر کند، اما این اتفاق افتاد.
«ام عبیده» همسر حسام ابوهربید در توصیف ویژگی های اخلاقی او میگوید که حسام یک فرمانده قاطع و شوهر و پدری آرام و مهربان و متعادل بود. با وجود اینکه ما زندگی سادهای داشتیم و از تمکن مالی بالایی برخوردار نبودیم؛ اما حسام همواره سخاوتمند بود و نزدیکان و همسایگان را قبل از خودمان در اولویت قرار میداد. مهمترین هدف حسام در زندگی، آزادی فلسطین و خدمت به میهن و ملتش بود.
دکتر «محمد ابوهربید» برادر زاده حسام با یادآوری دوران کودکی وی درباره عمویش اینگونه می گوید: زمانی که عمویم کلاس چهارم دبستان بود، نیروهای اشغالگر اسرائیلی برادر بزرگتر حسام یعنی شهید نصرالدین را بازداشت کردند و از آن زمان مسئولیت زندگی خانواده شهید نصرالدین بر عهده برادر کوچکتر یعنی حسام بود.
دکتر محمد ادامه می دهد، عمویم حسام ساعت ۱۲ شب برای کار بیرون می رفت و در جاده های تاریک خود را پیاده به کارگران نوار غزه می رساند و در آنجا به فروش نوشیدنی های گرم به آنها مشغول بود، سپس ساعت ۵ صبح به خانه برمی گشت و سپس به مدرسه می رفت و تا کلاس دهم به همین روند ادامه داد. حسام در سال ۲۰۰۲ به سرایا القدس پیوست و جوانترین مبارز مقاومت فلسطین محسوب میشد و در حالی که ۱۸ سال بیشتر نداشت ویژگی ها و خلق و خوی فرماندهی در او ظهور یافت. حسام و همراهانش آغازگر و پیشقراول زمینههای مقاومت بودند و اولین درگیری مسلحانه خود را در سال ۲۰۰۳ زمانی که برای مبارزه با نیروهای ویژه اسرائیل آماده شده بودند انجام دادند.
برادرزاده این فرمانده فلسطینی در ادامه توصیف ویژگیهای عموی خود و ماجرای انجام عملیات مسلحانه حسام ابوهربید و همرزمانش علیه نیروی ویژه رژیم صهیونیستی گفت، زمانی که عمویم بعد از عملیات به خانه برگشت خیلی خونسرد به دانشگاه رفت گویی که هیچ کاری انجام نداده است و معتقد بود که شکل مقاومت باید از معادله محدود جنگ به درگیری مداوم و آزاد تبدیل شود.
همچنین همسر حسام در ادامه توصیف ویژگی های شخصیت او اظهار داشت، حسام علاقه بی نهایتی به علم آموزی داشت و حتی من را برای کامل کردن تحصیلات تکمیلی خود در زمینه فناوری اطلاعات تحت فشار قرار داد و همواره درباره جزئیات فناوری مربوط به حوزه ارتباطات و ردیابی به شکل طولانی با من صحبت می کرد و همیشه در سطح فرهنگی و علمی آگاهی بالایی داشت. هرچند که مبارزات مسلحانه و فعالیتهای مربوط به مقاومت همه وقت حسام را می گرفت اما او همیشه در طول روز زمانی هر چند کوتاه برای کتاب خواندن یا گسترش اطلاعات خود اختصاص میداد.
همسر حسام ابوهربید ادامه می دهد، یک روز به حسام پیشنهاد کردم که زمانی را برای جمع کردن کودکان محله و دانش آموزان برای برگزاری یک دوره رایگان آموزش زبان انگلیسی اختصاص دهم. زمانی که این موضوع را با او در میان گذاشتم چشمانش از خوشحالی برق می زد و به من گفت خودم اولین دانشآموز تو خواهم بود. بنابراین یک آزمون ابتدایی برای حسام برگزار کردم و متوجه شدند که او کاملاً مسلط به زبان انگلیسی است. به او گفتم که این سطح از اطلاعات در زمینه زبان انگلیسی کافی است اما حسام اصرار کرد تا زمان زیادی برای او بگذارم که سطح علمی خود را ارتقا دهد.
«ابوالعابد الحلبی» یکی از دوستان حسام ابوهربید در این زمینه تاکید می کند که حسام همواره رژیم ظالم اسرائیل را تحقیر می کرد و فرهنگ باور و ایمان مطلق به توانایی مقاومت جهت غلبه بر دشمن را در میان مبارزان فلسطینی گسترش می داد. حسام در همه جلسه ها رژیم اشغالگر صهیونیستی را خطاب قرار داده و می گفت، اگر صهیونیست ها گمان می کنند که سلاحشان از آنها محافظت خواهد کرد در وهم و خیال هستند؛ اجازه دهید که رویاهایشان منفجر شود.
ابوالعابد در ادامه درباره شخصیت این فرمانده فلسطینی اظهار داشت که از نظر حسام مقاومت یک کار مداوم می طلبد و نه عملیات های گاه به گاه. او جاپای شهید ابوالعطا گذاشت و پس از شهادت او راهش را ادامه داد تا همانند ابوالعطا به شهادت رسید. حسام معتقد بود که باید مقاومت را به درگیری مداوم تغییر داده و واکنش قاطع علیه تجاوزات رژیم اشغالگر صهیونیستی علیه فلسطینیان در تظاهراتهای بازگشت نشان دهیم.
الحلبی در پایان گفت، حسام معتقد بود که برای سرکوب تجاوزات اشغالگران صهیونیست علیه فلسطینیان در تظاهرات های بازگشت که جمعه هر هفته برگزار می شد هفتهای یک موشک کافی است. او میگفت شلیک یک موشک در هر هفته زنگ خطر را برای اشغالگران به صدا درآورده و همیشه به شهرکنشینان متجاوز صهیونیست یادآوری می کند که زندگی آرام در سرزمین غصبی غیر ممکن است.
حسام ابوهربید فرمانده ۳۶ ساله جنبش جهاد اسلامی اولین حمله در نبرد شمشیر قدس علیه اشغالگران صهیونیست را به نام خود رقم زد و یک تیپ نظامی وابسته به شعبه اطلاعات ارتش رژیم اشغالگر را با موشک کورنت هدف گرفت.
حسام ابوهربید، جانشین «بهاء ابوالعطا» از جمله فرماندهان نه چندان نامآشنای مقاومت فلسطین است که دستاوردهای او برای فلسطینیها همانند اغلب فرماندهان مقاومت بعد از شهادتش روشن شد.