میدان نبرد

ماجراهای حفر یک تونل مهم در دل جنگ 


ماجراهای حفر یک تونل مهم در دل جنگ 

در نشست رونمایی از کتاب «خانه عمو حسین» از ماجراهای حفر یک تونل مهم در دل جنگ گفته شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، «خانه عمو حسین» یکی از تازه‌های انتشارات سوره مهر است که این روزها و در هفته دفاع مقدس وارد بازار کتاب شده است. این کتاب با حضور مصطفی زمانی‌فر نویسنده و عوامل انتشارات رونمایی شد.

داستان خانه عمو حسین، روایت واقعه رزمندگان یزدی در خط پدافندی کوشک یا منطقه پاسگاه زید است، که در ۲۵ مهرماه ۱۳۶۳ مورد حمله و تک غیرمنتظره رژیم بعثی قرار می‌گیرد و یزدی‌ها با دفاع جانانه و ابتکارات خود، مقابل تک رژیم بعثی و عراق ایستادند و به آنان اجازه پیشروی ندادند.

زمانی‌فر درباره سوژه‌ای که در کتاب به آن پرداخته‌است گفت: دفاع مقدس در دل خود یک سری وقایع و حوادث دارد که شاید کسی به آن نپرداخته، چرا که این حوادث و وقایع در تاریخ دفاع مقدس استان‌ها مخفی بودند. وقایع مربوط به استان‌ها، تیپ و لشگرهای استان‌ها که در دفاع مقدس نقش داشته‌اند مخفی مانده و افراد از آن‌ها مطلع نیستند. بهتر دیدم به سراغ موضوعات دفاع مقدسی در استان یزد بروم و ببینم کدام یک از آن‌ها مهم‌تر است و کدام اثرگزاری بیشتری دارد. واقعه پاتک زید، یک مقطع جذاب و جالب بود و من از قبل با آن آشنا بودم و تصمیم گرفتم این واقعه را بازخوانی و روایت کنم. یک مقطع قابل توجه و برجسته کتاب موضوع تونلی است که در آن منطقه کنده می‌شود و در این واقعه مورد استفاده قرار می‌گیرد، ان‌شاء‌الله توانسته باشم خوب به آن پرداخته باشم.

به گفته نویسنده کتاب پژوهش‌های اولیه این کتاب چهار سال به طول انجامیده است تا در نهایت به روایتی روان، دلنشین، ساده و همه‌فهم از واقعه پاتک زید درآمده است. واقعه‌ای که محسن رفیق‌دوست، وزیر وقت سپاه آن زمان نیز، لقب پیروز را به افراد تیپ ۱۸ الغدیر که این رشادت را رقم زده‌اند، داده است.

یکی از انتخاب‌های مهم برای هر کتاب، نام آن کتاب است؛ زمانی‌فر درباره چرایی انتخاب نام «خانه عمو حسین» برای کتاب خود گفت: در اردکان یزد پیرمردی به نام حسین میرجهانی زندگی می‌کرد که البته او در سال ۹۷ به رحمت خدا رفت. در جبهه بچه‌های یزد به او عمو حسین می‌گفتند. آقای میرجهانی در این منطقه نقش اصلی را در کندن تونل داشتند، که مزیت‌های آن و این را ‌که چرا آنجا کنده شده است خواننده در کتاب می‌تواند بخواند. عمو حسین در خانه خودش کار می‌کند و خانه او همان تونل است! به همین دلیل این نام را برای کتاب انتخاب کردم.

این نویسنده دفاع مقدس همچنین اظهار کرد: با توجه به موضوع کلیشه شدن کتاب‌های دفاع مقدس، با در نظر گرفتن محور اصلی روایت‌ها که استقرار تیپ ۱۸ الغدیر در منطقه و پاتک زید بوده است، دیگر روایت‌ها را حول همین محور اصلی با حفظ سادگی و اصالت آن‌ها تنظیم کرده و با اندکی پرداخت برای خارج شدن روایت از حالت خام آن را عرضه کرده‌ام، تا روایت را از فضای کلیشه و مباحثی که می‌بینیم بعضا در کتاب‌های دفاع مقدس تکرار می‌شوند و آن‌ها را خیلی خواندنی هم نمی‌کند، دور کنم.

زمانی‌فر درباره مخاطب «خانه عمو حسین» بیان کرد: در کارهای دفاع مقدس اگر بخواهیم نگاه جناحی داشته باشیم، کتاب به دست قشر خاصی می‌رسد، کمااینکه الان همین‌طور است؛ مگر اندک کتاب‌هایی که اسم و رسم پیدا می‌کنند و روی آن‌ها تبلیغ انجام می‌شود و به دست افراد زیادی می‌رسند و واقعا جدای از قشر ارزشی‌مان که افراد معتقدی هستند، آن‌هایی که غیر از این قشر به سراغ کتاب‌های دفاع مقدسی می‌روند و آن‌ها را می‌خوانند، اکثرا راضی هستند. به نظرم خانه عمو حسین نیز بااینکه حالت تاریخی دارد، ولی از روایت خشک و خسته‌کننده فاصله گرفته است، مخاطبش عام است. قشر جوان و بزرگسال به‌صورت عام، می‌توانند این کتاب را بخوانند.

این نویسنده همچنین بیان کرد: دوستان در حوزه هنری و انتشارات سوره مهر برای خاص شدن طراحی جلد و ترکیب رنگی و نوع کاغذ و تایپوگرافی روی جلد که در ظاهر کتاب می‌توان به آن اشاره کرد، بسیار زحمت کشیدند؛ و این جزء محاسن کار است، اگر یک مجموعه دست به دست هم ندهند هیچ وقت یک کتاب خوب تولید نمی‌شود.

زمانی‌فر درباره پرداختن به سوژه‌های پشت جبهه و اتفاقاتی که در شهرها در دوران جنگ می‌افتاده و سوژه‌های کمتر دیده‌شده در حاشیه جنگ، فارغ از عملیات‌ها و رزمندگان و فرماندهان در میدان نبرد، نیز گفت: پرداختن به این سوژه‌ها باید در اولویت باشد، به نظرم سیاست تعریف‌شده‌ای که یک کار جامع و گسترده‌ درباره این سوژه‌ها انجام شود، نداریم و نمونه‌هایی هم که می‌بینید چاپ می‌شوند کم و حداقلی هستند. بی تعارف آن چیزهایی که در دفاع مقدس اتفاق افتاده و به کتاب و مستند تبدیل شده‌اند شاید به ۱۰ درصد هم نرسند. باید برای ما دغدغه شود که این کار را انجام دهیم.



منبع

ماجراهای حفر یک تونل مهم در دل جنگ  بیشتر بخوانید »

شکست دفاع متحرک عراق با عملیات کربلای۱

شکست دفاع متحرک عراق با عملیات کربلای۱



آغاز عملیات «کربلای یک »

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ضربات مهلک بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸، آغازی بر تغییرات بنیادین ارتش عراق بود. با در اختیار گرفتن «فاو»، ارتش عراق مجبور شد تا از وضعیت «دفاع ثابت» خارج شده و به تقلید از رزمندگان ایرانی سیاست «دفاع متحرک» را در عرصه نظامی در پیش گیرد. این موضوع باعث تحرک و انگیزه نظامیان عراقی می‌شد و در صورت اشغال مناطقی از ایران، می‌توانستند از حیثیت ازدست‌رفته در شکست‌هایشان در برابر ایران، دفاع کنند.

اهمیت فاو برای صدام به‌طوری بود که می‌گفت «اگر نصف عراق منهدم شود، باید منطقه فاو پس گرفته شود.»[۱] این خواسته در شرایطی وجود داشت که نیروهای عراقی از دست‌یابی به چنین هدفی ناتوان بودند. به همین علت سیاست‌های جدیدی از سوی ارتش عراق در پیش گرفته شد که صدام با اشاره به تمرکز قوای ایران در جبهه «فاو» گفت

«[باید] اهداف دیگری را غیر از شهر فاو، در طول مرز ۱۲۰۰ کیلومتری تعیین و به نیروهای ایران حمله کنید. حالا ما به این نتیجه رسیده‌ایم که اگر ارتش ما حمله نکند، نیروهای ایران حمله می‌کنند و اگر در یک منطقه پدافند کنیم، پس از چند روز به همان اندازه تلفات می‌دهیم که معمولاً در حمله می‌دهیم. بنابراین بهترین راه را در این یافتیم که فعلاً از فاو صرف‌نظر کنیم و در سایر جبهه‌ها به نیروهای ایرانی حمله کنیم»[۲]

برای اجرای چنین تصمیمی از سوی عراق اهداف و دلایل مختلفی، ازجمله؛ ۱- جبران بخشی از شکست سیاسی در فاو، ۲- خارج شدن از انفعال و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ، ۳- بازسازی روحی روانی نظامیان عراقی و حل مشکل افکار عمومی، ۴- تجزیه کردن توان سپاه و ممانعت از اجرای عملیات در آینده[۳] قابل‌ذکر است.

اولین تحرکات عراق در سیاست جدید موسوم به استراتژی «دفاع متحرک» از تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۶۴ آغاز شد که می‌توان به مجموعه عملیات زیر اشاره کرد؛

مجموعه حملات عراق به ایران در راستای استراتژی «دفاع متحرک»

۱

منطقه عملیاتی والفجر۹

۱۶ /۱۲ /۱۳۶۴

۲

ارتفاعات دربندیخان

۱۶ /۱/۱۳۶۵

۳

ارتفاعات سومار

۲۲ /۱/۱۳۶۵

۴

ارتفاعات منطقه لولان

۵/۲/۱۳۶۵

۵

منطقه فکه (پیچ انگیزه، شرهانی، بجلیه)

۱۰ /۲/۱۳۶۵

۶

ارتفاعات حاج عمران

۲۴ /۲/۱۳۶۵

۷

مهران

۲۷ /۲/۱۳۶۵

حمله به مهران، نقطه اوج استراتژی دفاع متحرک عراق بود و با پیروزی اولیه عراق، فرماندهان عراقی استراتژی جدید خود را به‌صورت علنی آشکار کردند. منطقه مهران در تاریخ ۲۷/۲/۱۳۶۵ مجدداً توسط نیروهای عراقی اشغال شد و تبلیغات گسترده‌ای نیز برای این اشغالگری از طرف رسانه‌های عراقی صورت گرفت تا وجهه نظامی خود را پس از شکست در فاو ترمیم کنند و با بزرگ‌نمایی، بتوانند با وعده تخلیه مهران، فاو را در اختیار بگیرند. نیروهای عراقی اعلام نمودند که تنها در مقابل عقب‌نشینی قوای ایران از مناطق عراق، به‌ویژه فاو، مهران را پس خواهند داد.[۴] در این زمینه شعار رزمندگان عراقی جالب‌توجه بود که می‌گفتند «مهران مهریه فاو است». [۵]

در این زمینه رادیو بغداد اهداف صریح حکومت عراق را از اشغال مهران چنین تشریح کرد :

«ما از همین لحظه آماده عقب‌نشینی مشروط از شهر مهران به یکی از این دو صورت می‌باشیم؛ ایران اصل عقب‌نشینی سراسری و کامل و غیرمشروط دو طرف به مرزهای بین‌المللی و عدم دخالت در امور داخلی را بپذیرد یا ایران عقب‌نشینی از مثلث فاو در برابر عقب‌نشینی عراق از شهر مهران را قبول نماید.»[۶]

در چنین شرایطی نیروهای ایرانی آگاه بودند که با توجه به اهمیت نظامی و استراتژیک فاو، همه تلاش‌ها و هدف اصلی عراق بازپس‌گیری این منطقه هست، اما مهران نیز باید از اشغال دشمن آزاد می‌شد. آن‌ها در یک چالش جدیدی قرار داشتند؛ اینکه تمام تلاش و توان خود را صرف حفظ «فاو» کنند یا با آزادسازی منطقه مهران استراتژی دفاع متحرک عراق را بی‌اثر کنند!

از دست دادن مناطق مرزی، اثرات سوء بر روحیه نیروها و نیز تبعات بدی به دنبال داشت و چنین ضرورت‌های سیاسی و نظامی برای بازپس‌گیری مهران بود که حتی امام خمینی (ره) مکرراً پیگیر این مسئله بودند، به‌طوری‌که دو بار به مسئولان جنگ فرمودند: «پس مهران چه شد؟»[۷]

این موضوع باعث شد تا فرماندهان نظامی تلاش بیشتری در این زمینه داشته باشند و انجام این عملیات به‌صورت غافلگیرانه و سریعی انجام شود. به‌طوری‌که اسیران عراقی درباره غافل‌گیر شدن خود در این عملیات گفتند «ما اصلاً آمادگی نداشتیم که شما حمله کنید. ما می‌دانستیم که شما به مهران حمله می‌کنید ولی نه به این زودی. وقتی شما حمله کردید ما فکر کردیم ایذایی است.» [۸]

انجام عملیات کربلای ۱ در میدان نبرد مستقیم به آزادسازی منطقه مهران و در میدان نبرد غیرمستقیم، به حفظ فاو منجر شد و موفقیت در این عملیات نیز باعث شکست سیاست نظامی دفاع متحرک عراق گردید.

در تائید این ادعا حتی رسانه‌های خارجی ازجمله خبرگزاری فرانسه در پی آزادسازی شهر مهران، گزارش داد: «ناظران در خلیج‌فارس عقیده دارند که اشغال مهران به دست قوای ایران، شکست‌پذیری رژیم عراق به‌ویژه استراتژی نظامی جدید آن موسوم به دفاع متحرک است.»[۹]

منابع:

[۱] – روزشمار، ج ۱/۴۲، ص ۲۱

[۲] – روزشمار، ج ۱/۴۲، ص ۲۱

[۳] – تنبیه متجاوز، حسین اردستانی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۹، ص ۲۱۲.

[۴] – عملیات کربلای ۱(آزادی مهران، شکست استراتژی دفاع متحرک عراق)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۸۴، ص ۲۱.

[۵] – روزشمار، ص ۲۵

[۶] – روزشمار، ج ۱/۴۲، ص ۲۷

[۷] – عملیات کربلای ۱، ص ۲۲.

[۸] – همان، ص ۲۴-۲۵.

[۹] – همان، ص ۴۰.

*تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس



منبع خبر

شکست دفاع متحرک عراق با عملیات کربلای۱ بیشتر بخوانید »

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد



معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مجید، معلم ریاضی بود و سال‌ها به دانش آموزانش آموخته بود اگر چه دو دو تا می‌شود چهارتا اما حتی این قانون ثابت شده در علم ریاضی هم گاهی استثنا دارد و می‌شود کاری کرد بعضی جاها دو دو تا خیلی بیشتر از چهارتا شود!

مجید اگر چه ریاضی و کامپیوتر تدریس می‌کرد، اما ساعتی که سر کلاس حاضر می‌شد، خود را مسئول جنبه‌های دیگر تربیتی و آموزشی کسانی می‌دانست که چند ساعت از عمر خود را سراپا گوش در کلاس او هستند. او همیشه دقایقی را به صحبت با دانش‌آموزان خود می‌گذراند و به آنها می‌گفت کسانی بودند در دوره‌های مختلف که حساب و کتاب روزمره زندگی خود را طور دیگری رقم زدند و برای دفاع از کشور و اسلام اعتقادشان گران‌بهاترین چیزی را که داشتند با قیمت بالایی با خدای معامله کردند. 

او خود نیز به حرف‌هایی که می‌زد، عمل می‌کرد و سعی داشت آنچه به دیگران می‌گوید، ابتدا خود به آن عمل کند و انجامش دهد. او سال‌ها خادم حرم حضرت معصومه (س) بود و هشت سالگی تحصیل در دروس حوزوی را می‌گذراند. اینکه باید آدم خوبی بود و رفتار درست داشت را عمل کرده بود، اما یک حرفش مانده بود روی زمین. باید هر طوری بود به آن هم عمل می‌کرد تا دانش آموزانش می‌دیدند آقا معلم تنها اهل حرف‌زدن‌های حماسی و زیبا نیست. آنجا که می‌گفت کاش روز عاشورا کنار خاندان پیامبر (ص) بودیم و جانمان را تقدیم می‌کردیم.

تا قبل از آغاز جنگ و درگیری در سوریه زمینه‌ای نبود تا مجید آنچه را در دلش می‌گذشت، اثبات کند، اما از وقتی شنیده بود در سرزمین شام چه می‌گذرد و هر لحظه ممکن است تاریخ تکرار شود و هتک حرمت دختر امیرالمومنین (ع) اتفاق بیفتد بی‌تاب می‌شد و خود را به هر دری می‌زد تا به صف مدافعان حرم بپیوندد. اما هر بار به در بسته می‌خورد. دو سال تلاش و التماس کرد تا او هم اعزام شود. بالاخره پذیرفته شد و سال ۹۶ به او اطلاع دادند می‌تواند بعد از یک دوره آموزشی اعزام شود.

حالا مجید مانده بود و اطلاع این خبر به همسری که باید در نبود او سه فرزند را نگهداری کند. از همه سخت‌تر نگهداری از محمدحسن، فرزند آخرشان بود که هم نابینا بود و هم به خاطر بیماری‌ای که داشت، گاهی تشنج می‌کرد. او می‌دانست فرزندانش هم خدایی دارند. برای همین به همسرش دلداری داد و گفت: خدا جانشین من در خانه خواهد بود.

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

شهید مدافع حرم مجید عسگری

ساکش را بست و شد مدافع حرم و چند روز بعد، خود را در حرم حضرت زینب (س) دید که آمده تا برای دفاع رخصت بگیرد. مجید در این دیدار که وداع هم به حساب می‌آمد، دو خواسته از حضرت زینب (س) داشت. اول اینکه شهادت را قسمت او کند تا هم به آرزویی که سال‌ها برای رسیدن به آن تلاش کرده بود، برسد و هم به دانش آموزانش این پیام را برساند که آقا معلم شما به آنچه برایتان می‌گفت، خودش هم اعتقاد داشت و می‌دانست عمل کردن به آنچه می‌گویی، اثرش چند برابر در دل‌ها نفوذ خواهد کرد. 

دومین خواسته مجید در حرم حضرت عقیله (س) شفای چشمان محمدحسن بود؛ پسری که در نبود پدر اشک می‌ریخت و تابوت او را با دست نگه می‌داشت، اما هیچ گاه صورت زیبای پدر را ندید.

بعد از این دیدار دلچسب، مجید عازم میدان نبرد با تروریست‌های تکفیری شد و درست هفتمین روز مبارزه‌اش، مصادف با شهادت امام حسن عسکری (ع) مجید نیز به شهادت رسید. یکی از همرزمانش لحظه شهادت او را اینگونه وصف می‌کند: «محل شهادت او منطقه «دورالزیتون» بوده. مجید با ترکش‌های خمپاره شهید شد، اما اگر مجید جلوی این خمپاره را نمی‌گرفت، تعداد بیش‌تری از بچه‌ها به خاطر اصابت ترکش‌ها شهید یا مجروح می‌شدند و پیکر مجید تمام ترکش‌ها را به خودش گرفته بود.»

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

شهید مدافع حرم مجید عسگری

او می‌افزاید: یک روز قبل از شهادت مجید، می‌شد شب شهادت امام حسن عسکری (ع) و بچه‌ها در سوریه مراسم روضه گرفته بودند. آخر مراسم روضه هم، روضه حضرت فاطمه زهرا (س) را خوانده بودند. مجید درست روبه‌روی من نشسته بود و وقتی مراسم تمام شد، سر به سجده گذاشت و وقتی سر از سجده برداشت دیدم که تمام محاسنش از اشک خیس شده. همان موقع به مجید گفتم: «حاج مجید! بدجوری نوربالا می‌زنی‌!» مجید، ساعت ۹ صبح فردای همان شب در عملیات شهید شد.

مجید خونریزی زیادی داشت، اما تا وقتی که شهید شود، ذکر یازهرا (س) از لبش نیفتاد و این به خاطر ارادت زیادی بود که به اهل بیت داشت.»

برادر شهید می‌گوید: «قبل از رفتنش از او خواستم نرود و گفتم: محمدحسن به تو احتیاج دارد، اما گوش او بدهکار این حرف‌ها نبود و می‌گفت: «من اگر در سوریه شهید نشوم، باید در قدس شهید شوم.»

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد
محمد حسن فرزند نابینای شهید عسکری در حال آخرین وداع با پیکر پدرش

سرانجام معلم مدافع حرم «مجید عسگری» جمکرانی در ۸ آذر سال ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مجید، معلم ریاضی بود و سال‌ها به دانش آموزانش آموخته بود اگر چه دو دو تا می‌شود چهارتا اما حتی این قانون ثابت شده در علم ریاضی هم گاهی استثنا دارد و می‌شود کاری کرد بعضی جاها دو دو تا خیلی بیشتر از چهارتا شود!

مجید اگر چه ریاضی و کامپیوتر تدریس می‌کرد، اما ساعتی که سر کلاس حاضر می‌شد، خود را مسئول جنبه‌های دیگر تربیتی و آموزشی کسانی می‌دانست که چند ساعت از عمر خود را سراپا گوش در کلاس او هستند. او همیشه دقایقی را به صحبت با دانش‌آموزان خود می‌گذراند و به آنها می‌گفت کسانی بودند در دوره‌های مختلف که حساب و کتاب روزمره زندگی خود را طور دیگری رقم زدند و برای دفاع از کشور و اسلام اعتقادشان گران‌بهاترین چیزی را که داشتند با قیمت بالایی با خدای معامله کردند. 

او خود نیز به حرف‌هایی که می‌زد، عمل می‌کرد و سعی داشت آنچه به دیگران می‌گوید، ابتدا خود به آن عمل کند و انجامش دهد. او سال‌ها خادم حرم حضرت معصومه (س) بود و هشت سالگی تحصیل در دروس حوزوی را می‌گذراند. اینکه باید آدم خوبی بود و رفتار درست داشت را عمل کرده بود، اما یک حرفش مانده بود روی زمین. باید هر طوری بود به آن هم عمل می‌کرد تا دانش آموزانش می‌دیدند آقا معلم تنها اهل حرف‌زدن‌های حماسی و زیبا نیست. آنجا که می‌گفت کاش روز عاشورا کنار خاندان پیامبر (ص) بودیم و جانمان را تقدیم می‌کردیم.

تا قبل از آغاز جنگ و درگیری در سوریه زمینه‌ای نبود تا مجید آنچه را در دلش می‌گذشت، اثبات کند، اما از وقتی شنیده بود در سرزمین شام چه می‌گذرد و هر لحظه ممکن است تاریخ تکرار شود و هتک حرمت دختر امیرالمومنین (ع) اتفاق بیفتد بی‌تاب می‌شد و خود را به هر دری می‌زد تا به صف مدافعان حرم بپیوندد. اما هر بار به در بسته می‌خورد. دو سال تلاش و التماس کرد تا او هم اعزام شود. بالاخره پذیرفته شد و سال ۹۶ به او اطلاع دادند می‌تواند بعد از یک دوره آموزشی اعزام شود.

حالا مجید مانده بود و اطلاع این خبر به همسری که باید در نبود او سه فرزند را نگهداری کند. از همه سخت‌تر نگهداری از محمدحسن، فرزند آخرشان بود که هم نابینا بود و هم به خاطر بیماری‌ای که داشت، گاهی تشنج می‌کرد. او می‌دانست فرزندانش هم خدایی دارند. برای همین به همسرش دلداری داد و گفت: خدا جانشین من در خانه خواهد بود.

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

شهید مدافع حرم مجید عسگری

ساکش را بست و شد مدافع حرم و چند روز بعد، خود را در حرم حضرت زینب (س) دید که آمده تا برای دفاع رخصت بگیرد. مجید در این دیدار که وداع هم به حساب می‌آمد، دو خواسته از حضرت زینب (س) داشت. اول اینکه شهادت را قسمت او کند تا هم به آرزویی که سال‌ها برای رسیدن به آن تلاش کرده بود، برسد و هم به دانش آموزانش این پیام را برساند که آقا معلم شما به آنچه برایتان می‌گفت، خودش هم اعتقاد داشت و می‌دانست عمل کردن به آنچه می‌گویی، اثرش چند برابر در دل‌ها نفوذ خواهد کرد. 

دومین خواسته مجید در حرم حضرت عقیله (س) شفای چشمان محمدحسن بود؛ پسری که در نبود پدر اشک می‌ریخت و تابوت او را با دست نگه می‌داشت، اما هیچ گاه صورت زیبای پدر را ندید.

بعد از این دیدار دلچسب، مجید عازم میدان نبرد با تروریست‌های تکفیری شد و درست هفتمین روز مبارزه‌اش، مصادف با شهادت امام حسن عسکری (ع) مجید نیز به شهادت رسید. یکی از همرزمانش لحظه شهادت او را اینگونه وصف می‌کند: «محل شهادت او منطقه «دورالزیتون» بوده. مجید با ترکش‌های خمپاره شهید شد، اما اگر مجید جلوی این خمپاره را نمی‌گرفت، تعداد بیش‌تری از بچه‌ها به خاطر اصابت ترکش‌ها شهید یا مجروح می‌شدند و پیکر مجید تمام ترکش‌ها را به خودش گرفته بود.»

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد

شهید مدافع حرم مجید عسگری

او می‌افزاید: یک روز قبل از شهادت مجید، می‌شد شب شهادت امام حسن عسکری (ع) و بچه‌ها در سوریه مراسم روضه گرفته بودند. آخر مراسم روضه هم، روضه حضرت فاطمه زهرا (س) را خوانده بودند. مجید درست روبه‌روی من نشسته بود و وقتی مراسم تمام شد، سر به سجده گذاشت و وقتی سر از سجده برداشت دیدم که تمام محاسنش از اشک خیس شده. همان موقع به مجید گفتم: «حاج مجید! بدجوری نوربالا می‌زنی‌!» مجید، ساعت ۹ صبح فردای همان شب در عملیات شهید شد.

مجید خونریزی زیادی داشت، اما تا وقتی که شهید شود، ذکر یازهرا (س) از لبش نیفتاد و این به خاطر ارادت زیادی بود که به اهل بیت داشت.»

برادر شهید می‌گوید: «قبل از رفتنش از او خواستم نرود و گفتم: محمدحسن به تو احتیاج دارد، اما گوش او بدهکار این حرف‌ها نبود و می‌گفت: «من اگر در سوریه شهید نشوم، باید در قدس شهید شوم.»

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد
محمد حسن فرزند نابینای شهید عسکری در حال آخرین وداع با پیکر پدرش

سرانجام معلم مدافع حرم «مجید عسگری» جمکرانی در ۸ آذر سال ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.



منبع خبر

معلم ریاضی که دو دو تای زندگی‌اش بیش‌تر از ۴ تا شد بیشتر بخوانید »

تهدیدات ناشی از ریزپرنده‌ها را به صفر رساندیم

تهدیدات ناشی از ریزپرنده‌ها را به صفر رساندیم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امیر سرتیپ دوم «مسعود خزایی» رئیس سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش، با اشاره به تلاش این سازمان در طراحی و ساخت تجهیزات نوین مطابق با طرح‌های عملیاتی جدید نزاجا، اظهار داشت: سازمان جهاد خودکفایی امروز به سطحی از پیشرفت و قابلیت رسیده است که توانسته در تمامی حوزه‌های رزم زمینی طرح‌های فناورانه و مرزشکنانه را توسعه دهد و بدین ترتیب در تمامی حوزه‌های دفاعی دستاوردهای اثربخشی را ارائه کرده است.

بیشتر بخوانید:

آزمایش موشک هوشمند ۳۰۰ کیلومتری نزاجا

وی افزود: طرح‌های سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی در تمامی حوزه‌های رزم زمینی کاربرد دارند و این سازمان به‌عنوان پشتوانه و قطب بازدارنده در سطح نیروهای مسلح، مطرح است.

رئیس سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نزاجا تصریح کرد: این سازمان در حوزه جنگال امروز به یک پشتوانه مطمئن برای نیروهای مسلح تبدیل شده و قادر به مقابله با تهدیدات پیش ‌رو است.

امیر خزایی با اشاره به توان پدافندی این سازمان در کشف و انهدام اهداف کوچک بیان کرد: امروز به پشتوانه مبتکرین این حوزه توانسته‌ایم تمامی تهدیدات به‌ویژه تهدیداتی را که از سوی ریزپرنده‌های مهاجم، محتمل است به صفر برسانیم و همچنین آمادگی مقابله با هر نوع تهدید را در این حوزه داریم.

وی با اشاره به اینکه یکی از حوزه‌های مهم و قابلیت‌محور ما در بخش زمینی حوزه زرهی است، گفت: ما در این رابطه طراحی و ارتقای انواع توپ‌ها، تانک‌ها و نفربرها را داشته و بخشی از این توان را بومی‌سازی کرده‌ایم و تاکنون گام‌های مؤثری در این رابطه برداشته شده است.

امیر خزایی افزود: با توجه به شرایط سرزمینی و اقلیمی کشورمان به تانک‌هایی نیاز داریم که بتوانند در تمامی مناطق آب و هوایی و موقعیت‌های جغرافیایی کشورمان کاربرد عملیاتی داشته باشند؛ قطعاً تانک «کرار» که با حمایت وزارت دفاع در حال تولید است، یکی از همین موارد است.

رئیس سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نزاجا افزود: تانک «ذوالفقار» که فرمان ساخت آن توسط فرمانده معظم کل قوا صادر شد، یکی دیگر از تانک‌های اصلی میدان نبرد محسوب می‌شود که توسط مبتکرین سازمان جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و ساخته شده است؛ این تانک تمامی قابلیت‌ها و آپشن‌های تانک‌های مدرن و روز دنیا را دارا است.

امیر خزایی خاطرنشان کرد: سازمان جهاد خودکفایی به‌عنوان یک نهاد پژوهشی و تحقیقاتی است که مأموریت آن طراحی و تحقیقات در ساخت نمونه‌های اولیه است؛ امروز به مرحله‌ای رسیده که تمام دانش فناوری ساخت تانک ذوالفقار را به صنعت دفاعی منتقل کرده و در حال بررسی و قابلیت‌سنجی است؛ همچنین تمام تست‌ها و ارزیابی‌های عملیاتی را پشت سر گذاشته و به تأیید کارشناسان دفاعی در حوزه رزم زمینی رسیده است؛ لذا امیدواریم که بتوانیم این تانک را در آینده نزدیک به تولید انبوه برسانیم.

منبع: دفاع پرس



منبع خبر

تهدیدات ناشی از ریزپرنده‌ها را به صفر رساندیم بیشتر بخوانید »

انصارالله: موشک های یمن کابوس دشمن است

انصارالله: موشک های یمن کابوس دشمن است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علی القحوم سه شنبه شب در گفت وگو با شبکه خبری المیادین، شرط بندی عربستان روی شکست ملت یمن را توام با ناکامی دانست و گفت که ملت یمن از توانایی های غیر منتظره ای برخوردار است.

وی اضافه کرد: قدرت نظامی نیروهای مسلح یمن با توانمندی خودمان رو به افزایش است.

وی اظهار داشت : بعد از ۶ سال تجاوز نظامی به یمن، این شرط بندی آل سعود با پایداری و استقامت و پیروزی ملت یمن شکست خورد.

عضو دفتر سیاسی انصارالله با بیان اینکه ملت یمن در میدان نبرد گزینه های متعددی در اختیار دارد خاطرنشان کرد : موشک های بالستیک یمن برای دشمنان یک کابوس به شمار می رود.

القحوم خطاب به عربستان گفت: هرگز قادر به شکستن اراده ملت یمن نیستید چرا که این ملت گزینه ها و توانمندی های غیر منتظره زیادی در اختیار دارد.

نیروهای مسلح یمن در روزهای گذشته شماری از پایگاه های نظامی و نفتی را در عمق عربستان هدف قرار داد که آخرین آن حمله به فرودگاه ابها و بندر راس التنوره بود.

محمد علی الحوثی عضو شورای عالی سیاسی یمن نیز اخیرا گفت که برقراری صلح واقعی در یمن منوط به لغو محاصره و توقف تجاوز و جنگ در تمامی جبهه ها است.

وی از آمریکا خواست دست از نژاد پرستی و خوی استکباری بر دارد و به  راه صلح را برگزیند.

منبع: ایرنا



منبع خبر

انصارالله: موشک های یمن کابوس دشمن است بیشتر بخوانید »