ناامیدی

پیروز حناچی همچنان علیه تهران/ چه کسی گفته تهران شبیه مادرید است!؟

پیروز حناچی همچنان علیه تهران/ چه کسی گفته تهران شبیه مادرید است!؟



حناچی تفاوت پاکستان سیل زده و تلفات صدها نفری آن با سیستم مدیریت سیل در تهران را نمی‌فهمد. همانطور که قاهره را می‌بیند اما تفاوت و تمایز قاهره با تهران و مادرید را متوجه نمی‌شود.

سرویس سیاست مشرق _ “پیروز حناچی”، شهردار سابق تهران و مردی که در دوران سیطره اصلاح‌طلبان بر شورای شهر؛ پس از مدت‌ها تنش و تغییر بر کرسی بلدیه تهران تکیه زد؛ طی یادداشتی در سرمقاله چهارشنبه گذشته روزنامه شرق پیرامون تهران بزرگ نوشته است:

“شهرهای موفق در دنیا شهرهایی هستند که ثروت‌های بیشتری را برای شهر و شهروندان آفریده‌اند و فضاهای بیشتری را در اختیار شهروندان خود و مراجعانی از اقصی‌ نقاط جهان قرار داده‌اند و با ایجاد تعادل و توسعه خدمات، تمام سطوح شهر را قابل‌ زندگی با کیفیت قابل‌ قبول کرده و اصطلاحا «Livable»4 کرده‌اند و این مؤلفه (زیست‌پذیری و قابلیت زندگی) یکی از اصلی‌ترین محرک‌های رقابت بین شهرهای دنیا برای کسب جایگاه مناسب و Ranking شهرهاست. اگر ملاحظه می‌کنیم شهرهایی مانند ملبورن، ونکوور، بارسلون و… معمولا در صدر رقابت‌های کیفیت جهان‌اند، عمدتا مرهون توجه به این نگاه هستند و شهری مثل تهران به‌عنوان کلان‌شهر و پایتخت ایران، در این رقابت در صدر حضور ندارد و معمولا در کنار شهرهایی مانند قاهره مصر یا احمدآباد پاکستان قرار دارد یا در بعضی از رقابت‌ها در انتهای جدول”!

او می‌افزاید: این موضوع که بسیار هم ناخوشایند است، به چند علت اتفاق می‌افتد. اول اینکه در بعضی از مؤلفه‌ها کاملا در جهت عکس عمل می‌کنیم و در بعضی از مؤلفه‌های تأثیرگذار دیگر، یا آمار نداریم یا آمارها منتشر و گزارش نمی‌شوند یا در برخی موارد در جهت عکس مؤلفه‌های تأثیرگذار در حرکت هستیم. با بی‌توجهی به توسعه قلمرو عمومی و فضاهای باز و گسترده عمومی در اختیار مردم (PublicSpace) هم ثروت تولید نکرده و هم درجه ارزیابی خود را در جهت مثبت اصلاح نمی‌کنیم. [1]

پیروز حناچی همچنان علیه تهران/ چه کسی گفته تهران شبیه مادرید است!؟

*”خودتحقیری” و نگاه قجر زده به ایران و ایرانی در کلمه به کلمه این نوشته به چشم می‌خورد و حسرت بزرگتر نیز آنست که آقای حناچی در کنار سایر دوستان اصلاح‌طلبشان نفرات اول ساختن “احمدآباد و قاهره در ذهن ایرانی” بوده‌اند!

تفکر میز محور و مدیریت لب و دهانی که حاشیه را از متن بیشتر می‌پسندید و منتهای کارنامه مدیریتی‌اش حاشیه‌سازی علیه شهردار اسبق و یا ایجاد چند گاراژ دوچرخه‌های گران در تهران بود که همان طرح نیز هرگز مورد استقبال مردم قرار نگرفت.

تفکر و مدیریتی که ایران و ایرانی حتی اگر موفقیتی هم داشته باشد اما به چشم اینان نمی‌آید و یا اگر بیاید انکارش می‌کنند. کأنه ایرانی هرگز نباید مفتخر باشد و هرگز نباید احساس موفقیت کند!

پر بیراه نیست اگر بگوییم رسالت اینان همینست و جز این نیست که ایران را به مثابه یک “خراب‌آباد” می‌بینند و می‌سازند و معرفی می‌کنند.

در تفکر اینان اگر فیلمی ساخته می‌شود باید ایرانِ آن فیلم یک خرابه‌ی جن زده باشد. اگر قرار است تصمیمی مدیریتی برای عمران یک شهر گرفته شود تصمیماتی از قبیل افتتاح دوباره یک ایستگاه مترو یا اقدام تزئینی پرداختن به دوچرخه‌سواری است. اگر کسی تعریفی از ایران می‌کند باید بایکوت شود و اگر کسی به ایران خدمتی می‌کند باید به لجن کشیده شود.

جالب است که حرف‌های حناچی اگرچه هیچ سند معتبری با خود ندارد اما نکته اینجاست که با عقل هم در تناقض است. آیا اگر صدها بولتن آماری هم تهران را شبیه به شهرهای سطح پایین معرفی کنند اما این معرفی با واقعیت مطابق است؟

حناچی تفاوت پاکستان سیل زده و تلفات صدها نفری آن با سیستم مدیریت سیل در تهران را نمی‌فهمد. همانطور که قاهره را می‌بیند اما تفاوت و تمایز قاهره با تهران و مادرید را نمی‌داند.

و حناچی حکما نمی‌خواهد مخاطب ایرانی‌اش این خبر را بخواند که جک استراو انگلیسی در اشاره به بی‌تأثیری تحریم‌ها بر ایران گفته بود:

“تهران بیشتر شبیه مادرید و آتن به نظر می رسد و نه شبیه بمبئی یا قاهره. “[2]

همانطور که حناچی کأنه وظیفه دارد که مردم ندانند محمدباقر قالیباف در دوران شهرداری خود به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا در سال 2008 برگزیده و معرفی شد. [3]

“خود تحقیری” به زعم اینان به هر قیمتی باید ادامه پیدا کند.

حتی اگر حقایق بزرگ را نبیند و حتی اگر قرار باشد با شکم بزرگ خود در مقابل خورشید بایستد تا کسی نور آنرا نبیند.

البته یک مسئله دیگر نیز در این میان وجود دارد…

“بی هنران” علیه “باهنران” و بی‌کارنامه‌ها علیه کارنامه‌دارها به پا خواسته‌اند تا کارآمدی انقلاب و نظام اسلامی کتمان شود. تا زیبایی سحّار و مدرنیزاسیون تهران بزرگ در پسا انقلاب دیده نشود. و تا هر موفقیتی از توانایی ساخت آب‌شیرین‌کن هسته‌ای تا صادرات پهپاد و ارزانی سوخت و امنیت‌سازی فرامرزی به چشم هیچکس نیاید.

ما با یک معضل مواجهیم. افرادی هستند که تا ایران و ایرانی هست، می‌خواهند در ذهن مردم هر موفقیتی را به ساخت آفتابه و لولهنگ و حتی کمتر از آن تقلیل دهند.

خطرناک‌تر از رزم‌آرا تفکر خودتحقیر رزم‌آرا بود که گویا ادامه یافته است…[4]

باید با “جهاد تبیین” در مقابل چنین تفکری بپاخاست و در جنگ روایت‌ها با دلیل و سند برنده شد.

***

1_https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-854749

2_https://irna.ir/xj4wp8

3_mehrnews.com/x8wyS

4_https://www.mizan.news/151747

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیروز حناچی همچنان علیه تهران/ چه کسی گفته تهران شبیه مادرید است!؟ بیشتر بخوانید »

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها



معاون دفتر منابع آب و خاک سازمان محیط زیست بر لزوم اجتناب از راه‌حل‌های پوپولیستی برای مشکل کشاورزان کم‌آب تأکید کرد.

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

لزوم اجتناب از راه‌حل‌های پوپولیستی برای مشکل کشاورزان کم‌آب

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها

تورج فتحی، معاون دفتر منابع آب و خاک سازمان محیط زیست در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به وضعیت کمبود آب در کشور گفته است: در زمان شیخ بهایی جمعیت اصفهان به ۲۰ هزار نفر رسید و زمین‌های کشاورزی زیر کشت کمتر از ۱۰ هزار هکتار بود با این حال همچنان در آن دوره مشکل تأمین آب وجود داشته است و به همین دلیل شیخ بهایی به عنوان میرآب تعیین شد و ایشان با محاسبه میزان آب و سهم جمعیت و کشاورزی سند آب تدوین کرد. هنوز هم برخی از کشاورزان منطقه اصفهان می‌گویند، این سندها را دارند. البته امروزه برخی از کشاورزها هم می‌آیند و بر پایه این سند ادعا دارند که باید به آن‌ها آب داده شود، حتی اگر آبی موجود نباشد به اعتقاد آن‌ها دولت باید برود از هر جایی که می‌تواند آب برای آن‌ها تهیه کند. اما آبی وجود ندارد و هزاران سند هم داشته باشند دولت نمی‌تواند کاری انجام دهند.

او می‌افزاید: سوالی که وجود دارد این است که چرا زمین‌های زیرکشت را در آنجا مدیریت نمی‌کنند و همچنان اصرار دارند بازهم از کارون آب به اصفهان منتقل کنند؟ از نظر کارشناسی نه عاقلانه و نه منطقی است از جایی که به دلیل تغییر اقلیم منابع آبی آن کاهش پیدا کرده و این روند کاهشی همچنان تداوم دارد و پدیده خشکسالی در آن تشدید شده است، آب انتقال دهیم.

فتحی گفته است: متأسفانه افرادی که اصرار به انتقال آب دارند، اصرار بیهوده و غیر کارشناسی دارند. به جای آن باید الگوی کشاورزی را در این حوضه آبریز تغییر دهند و کشت محصولاتی مانند برنج، چنار، یونجه و محصولات آب‌بر را کنار گذاشته تا ۳۰ درصد در مصرف آب صرفه‌جویی شود. اگر در بخش کشاورزی حوضه زاینده‌رود این میزان آب صرفه‌جویی شود بیش از ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب مازاد پیدا می‌کنیم.

او می‌افزاید: در این شرایط کم آبی می‌خواهند پروژه انتقال آب بهشت‌آباد را اجرا کنند. اگر آبی وجود داشته باشد که بخواهند در این پروژه آن را انتقال دهند نهایتا ۲۲۰ میلیون متر مکعب آب منتقل می‌شود اما همانطور که اشاره شد اگر ۳۰ درصد مصرف آب کاهش پیدا کند، ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب داشته و می‌توان این آب را به گاوخونی هم برسانیم و در تمام ماه‌های سال آب در زاینده رود آب جریان داشته باشد این کار فقط با صرفه‌جویی آب در حوزه کشاورزی به وسیله تغییر الگوی کشت و ارتقای نظام آبیاری از سنتی به بارشی، قطره‌ای و تحت فشار حاصل می‌شود.

این مقام مسئول در سازمان محیط زیست تأکید می‌کند: به جای صرف ۱۲ هزار میلیارد تومان برای پروژه انتقال آب بهشت آباد اگر ۳ هزار میلیارد تومان در حوزه کشاورزی برای تغییر الگوی کشت و نظام آبیاری وام دهیم می‌توان حتی تا ۴۰ درصد یعنی حدود ۷۰۰ تا ۷۵۰ میلیون متر مکعب آب را ذخیره کرد و همه مشکلات اصفهان را حل کرد.[1]

**طبعا کارشناسان امر بایستی درباره این سخنان اظهار نظر کنند و باید شاهد یک اجماع نخبگانی بر سر مشکلات کشاوران مناطق کم‌آب باشیم.

در اقتفای صحبت‌های این مقام مسئول همچنین لازم به یادآوری است که آقای مهرعلیزاده؛ استاندار وقت اصفهان نیز در مقطعی این اظهار نظر را داشت که در مناطقی از اصفهان دیگر آبی برای کشاورزی به روش‌های سابق وجود ندارد.

از طرفی فرض بر وجود اتقان لازم در صحبت‌های آقای فتحی؛ این منطق نیز منطقی صحیح است که هنگامی که آبی وجود ندارد یا آب کم است؛‌ بایستی مباحث انتقال آب در ابتدا بصورت فلسفی حل شود.

و اگر تفکر فلسفی می‌گوید انتقال آب صرفا برای راضی‌سازی مطالبه‌گران غلط است؛ هرگز نباید به آن تن داد و بایستی به راهکارهای دیگری مثل تغییر شغل، تغییر کشت و… اندیشید.

***

 

وعده امن شدن فضای پارک‌ها برای کودکان و خانواده‌ها چه زمانی عملی می‌شود؟

حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها

سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران بزرگ اخیراً در سخنانی که مشرق آنها را منتشر کرد در خصوص سگ گردانی برخی افراد در معابر و بوستان‌ها گفت: این اقدام جرم است و اگر شهروندی این موضوع را به سامانه ۱۱۰ اعلام کند حتما طبق قانون با صاحب سگ برخورد می‌شود.

وی تاکید کرد: به تازگی طرحی در ورودی بوستان‌ها در حال اجرا است که از ورود سگ به پارک‌ها جلوگیری می‌شود و این طرح در بیشتر بوستان‌های پایتخت در حال اجرا است.

سردار رحیمی افزود: در آپارتمان‌ها نیز اگر شهروندی از حضور سگ دچار ناراحتی و ترس شودف می‌تواند به سامانه ۱۱۰ اعلام کند و قطعا پلیس در این زمینه اقدام فوری خود را انجام می‌دهد.[2]

**این دستور و این اقدام قانونی یک الزام مهم عقلانی بود زیرا سلامت و آسایش مردم و جان کودکان به شدت تحت خطر سگ‌ها و سگ‌گردانی قرار داشت.

البته این نکته نیز پر واضح است که “به عمل کار برآید” و اکنون همه منتظرند تا ببینند دلاوران فراجا اقتدار خود را چگونه در اجرای این قانون به ظهور می‌رسانند.

چه اینکه حکما فرماندهان محترم فراجا مطلع هستند که “اعلام بدون برخورد یا با برخورد ضعیف” آسیبی است که تبعات آن به این زودی از دامن پلیس کشور برطرف نمی‌شود.

در بحث مبارزه قانونی با سگ‌گردانی البته لزوم تجهیز ابزاری نیروهای محترم فراجا و حمایت‌های قانونی از پلیس برای جلوگیری از رخدادهای تلخ نیز ضروریست.

تجهیزاتی مثل تفنگ‌های مخصوص دور کردن حیوانات، سلاح گرم، پوزه بند برای سگ‌ها، قفس و حمایت‌های قانونی.

مسدود کردن پارک‌ها برای جلوگیری از ورود سگ‌ها در تمام ساعات شبانه‌روز با روش‌های حفاظت قانونی و فیزیکی و برخورد شدید پلیس نیز از ضرورت‌های اجرای این قوانین مطلوب است.

***

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها

محمد صدر، فعال چپ و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخشی از یک مصاحبه با شرق گفته است:

“در زمان جنگ وضعیت اقتصادی خیلی بدتر از الان بود یعنی اکثر کالاها موجود نبود و بقیه هم کوپنی بودند. با این حال مشکلات کنونی در ایران وجود نداشت برای اینکه یک رابطه دوستانه و اعتمادساز بین دولت و ملت وجود داشت. متاسفانه به مرور زمان به دلیل عملکردهای اشتباه، سوءاستفاده‌ها، دروغ ‌ و اختلاس‌ آن رابطه اطمینان بخش خدشه‌دار شد و اعتماد مردم از بین رفت”!

او می‌افزاید: در نهایت مجموعه این عوامل باعث شد که موتور اصلی توسعه یعنی همان «سرمایه» به خارج از کشور منتقل شود. بنابراین برای اینکه ما این مشکل را حل کنیم باید به‌خصوص در همین برنامه توسعه هفتم، یک انقلاب فرهنگی داشته باشیم که هم روش‌های دولت و حاکمیت تغییر کند و هم اینکه مردم تغییر کنند و به مرور زمان همان روحیه همدلی که در زمان انقلاب و جنگ بین دولت و ملت وجود داشت دوباره احیا شود.“[3]

*این پدیده جای تأسف دارد که یک مقام رسمی کشور که در سطوح بالا نیز عضویت دارد بی‌هیچ احتیاطی و بدون اینکه درست و غلط سخنش را بسنجد اما ابراز کند که “و اعتماد مردم از بین رفت…”!

در واقع آقای صدر گویا متوجه نیستند که تبعات این سخن غلط یعنی تبدیل شدن ایران به لیبی و سوریه!

و گویا نمی‌دانند در کشوری که مردمش به نظامش بی‌اعتماد باشند هیچ قانونی رعایت نمی‌شود، کمک‌های مردم به نهادهای خیریه عمومی افزایش نمی‌یابد، بانک‌ها تعطیل می‌شوند و مهمتر از همه اینکه حاکمیت در مقابل کوچکترین تهدید بیرونی یا درونی فروپاشیده می‌شود.

اکنون مشخص نیست محمد صدر کدامیک از این نشانه‌ها را در ایران دیده است که مدعی بی‌اعتمادی مردم نسبت به نظام اسلامی شده است.

آن‌هم بی‌اعتمادی مردمی که پیکر سردار سلیمانی را بصورت میلیونی روی دست‌های خود تشییع کرده‌اند و اثر تحریم‌های 100 درصدی دشمن را به کمتر از میانگین 20 درصد کشانده‌اند.

آیا این نشانه‌ها حاکی از جوانی و رشد روزافزون یک نظام سیاسی معتمد مردم نیست؟

مقام معظم رهبری پیش از این هشدار مهم “رسوخ محاسبه غلط در ذهن مسئولان کشور” را ارائه کرده‌اند و اگر در این زمینه به صحبت‌های صدر و امثال او توجه نشود خسارت‌های بزرگی دامان مردم و کشور را خواهد گرفت.

ارائه جهانبینی درست و تحلیل صحیح به مردم از جانب مسئولان و خواص از مراقبت‌های بزرگی است که برای پیشرفت حکمرانی مطلوب به آن نیاز مبرم داریم.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1269184

2_ mshrgh.ir/1410983

3_ https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-853955

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی چپ‌های سالخورده تحمل جوانی نظام اسلامی را ندارند!/ حفاظت پلیس از کودکان در مقابل سگ‌ها بیشتر بخوانید »

با جکوزی مرگ آشنا شوید

با جکوزی مرگ آشنا شوید



در عمق تقریبا یک کیلومتری اقیانوس در نزدیکی ساحل نیواورلئان آمریکا در خلیج مکزیک «جکوزی ناامیدی» وجود دارد که قاتل تقریبا تمام مهمانانش است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دانشمندان می‌گویند جکوزی ناامیدی یک جور استخر زیرآبی بسیار شور است. در واقع شوری آب آن پنج برابر میانگین اقیانوس اطرافش است. این استخر با محیط ۳۰ متر آن‌چنان سمی است که تقریبا هر چیزی وارد شود، امکان خروج ندارد و همان جا می‌میرد.

این استخر پر از متان است و تقریبا هر موجودی را که وارد آن شود، می‌کشد. اگر با قایق حرکت کنید، بعد از یک روز می‌توانید به این جکوزی مرگبار برسید. عمق خود جکوزی ۳.۵ متر اعلام شده است.

جکوزی ناامیدی چگونه به وجود آمد؟

محققان از زمان کشف جکوزی ناامیدی چندین بار با زیردریایی‌های رباتیک به این محل رفته‌اند تا نگاهی به موجوداتی نادری بیندازند که توانسته‌اند در این استخر زنده بمانند. بسیاری از پژوهشگران باور دارند که خلیج مکزیک میلیون‌ها سال قبل عمق بسیار کمتری داشته است و با تبخیر آب، لایه‌های عظیمی از نمک بر جای مانده اند. در طول زمان لایه‌های رسوبات روی هم انباشته شده و نمک‌ها را دفن کرده‌اند. وقتی فشار بیش از حد افزایش پیدا می‌کند، این لایه‌ها می‌شکنند و مقدار زیادی نمک را در آب پخش می‌کنند. این جکوزی هم به همین شکل به وجود آمده است. اقیانوس‌ها مکان‌های شگفت‌آوری هستند و کشف جکوزی ناامیدی نشان می‌دهد که چقدر درباره این آب‌ها کم می‌دانیم.

نکته جالب این جا است که با وجود حد بالای سمی بودن آب‌های این استخر، وضعیت آب‌های پیرامون آن تقریبا عادی است. چنین شرایطی تنها به واسطه تراکم آب‌ها ممکن شده است.

همین وضعیت باعث شده است مواد شیمیایی خطرناکی از جمله متان و سولفید هیدروژن به وجود بیایند. چون ترکیب این مواد با نمک بسیار سمی است، هر موجودی اعم از ماهی یا خرچنگ که وارد آن شود، به احتمال زیاد جان خود را از دست می‌دهد.

منبع: باشگاه خبرنگاران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با جکوزی مرگ آشنا شوید بیشتر بخوانید »

مرعشی کیک دبیر کلی را با کارد "تجمع خیابانی" برید! / یأس و اغتشاش، ژانر این روزهای چپ ایرانی

مرعشی کیک دبیر کلی را با کارد "تجمع خیابانی" برید! / یأس و اغتشاش، ژانر این روزهای چپ ایرانی


ژانر این روزهای چپ ایرانی تشویق “یأس و اغتشاش” است. ۲ گزاره‌ای که موجب به راه افتادن “حمام خون” در خیابان‌ها و افزایش عمق مشکلات مردم خواهد شد.

سرویس سیاست مشرق _ حسین مرعشی، فعال اصلاح‌طلب و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اخیراً در اظهاراتی که سایت اعتمادآنلاین آنها را منتشر کرد، گفته است:

“کاهش کارآمدی نظام‌های اداری و اقتصادی کشور و ادامه تحریم‌های ظالمانه آمریکایی‌ها کشور را تحت تاثیر قرار داده و شرایط را برای مردم سخت کرده است است. بسیاری از اقشار جامعه به خصوص قشر متوسط دغدغه امروزشان سیاست نیست بلکه دخل و خرج زندگی‌شان است و در چنین شرایطی مردم توجه پررنگی به ساختار و سیاست‌ها ندارند، مردم از ناکارآمدی سیستم‌های اقتصادی ایران به شدت متأثر و نگران هستند و جای امید  را به یأس داده‌اند که این مسأله فراگیر است و تنها به اصلاح‌طلبان مربوط نیست بلکه به کل جامعه ربط پیدا کرده است”.

او همچنین در اشاره به چیزی با عنوان “اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف” اظهار می‌کند: اعتراضات مردمی طی سال‌های متمادی در جمهوری اسلامی بحث شده است، علیرغم اینکه به صراحت در قانون اساسی جزو حقوق ملت ذکر شده است، دولت‌ها این حق را به رسمیت نمی‌شناسند. اگر تجمعات مردمی در یک فضای مسالمت‌آمیز مدیریت شود و مسئولان این دغدغه‌ها را جدی و راهکاری برای آن‌ها ارائه کنند، بستر خوبی برای ایجاد همکاری‌های بین ملت و دولت ایجاد می‌شود و برای پایان دادن به یأس و ناامیدی‌ها این شکاف را ترمیم می‌کند! [۱]

در کنار مرعشی، لیدر اصلاح‌طلبان نیز در نامه‌ای به مناسبت روز دانشجو نوشته است: امسال در حالی به ١۶ آذر رسیدیم که فضای دانشگاهی و دانشجویی همچون همه بخش های مدنی و سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی دچار رکود و انفعال است و جامعه شاهد فعالیت مثبت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دلگرمی کننده و امید بخش نیست!

مرعشی کیک دبیر کلی را با کارد "تجمع خیابانی" برید! / یأس و اغتشاش، ژانر این روزهای چپ ایرانی

*اصرار بر ناامید بودن و القای اغتشاش به ذهن مردم، ژانر این روزهای رجال ستادی جریان اصلاحات است.

ژانری که البته بایستی اشاره کرد پس از اغتشاشات اصفهان وارد پرده‌های جدیدتری شده و ملودی آن با سرعت بیشتری از سوی اصلاح‌طلبان و جریان کینه‌توز نواخته می‌شود.

قبل از مرعشی، اسماعیل گرامی‌مقدم، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی نیز در اظهاراتی از این گفته بود که مردم مجبور هستند برای اعتراض به کف خیابان بیایند! [۲]

در کنار وی، علی‌محمد نمازی از همکاران مرعشی در حزب کارگزاران نیز به تازگی تأکید کرده است. ه اعتقاد دارد تحمل مردم تمام شده! [۳]

دقت شود که این گفته‌ها، ادعاهای یک مشت فرد ناآگاه و یا اوباش لااُبالی که دائما در خیابان به سر می‌برند و دنبال دردسر می‌گردند، نیست بلکه سخنان رجال ستادی اصلاحات و مردان حزبی جریان چپ است که اینچنین سر از پا نشناخته به دنبال کشاندن مردم به خیابان‌ها و ترویج ناامیدی هستند.

دقتی که البته بایستی ما و مسئولان ذیربط را به تأملات بزرگی وادار کند…

درس سیاست‌ورزی اصولی و تحزّب در تمام نظامات سیاسی جهان در گام اول “حفظ امنیت”، سپس مردمسالاری و در آخر تلاش برای به دست گرفتن قدرت با ارائه نسخه‌های بهتر و کارآمدتر در اجرائیات کشور به مردم است.

۳ درس و ۳ اولویتی که البته همانطور که شاهدیم در جناح چپ ایرانی بصورت کاملا برعکس فهمیده شده و آقایان صراحتا در مسیر ترویج ناامنی، “تحریم انتخابات” و ارائه قرائت‌های عجیب و غریب از قانون اساسی به جای ارائه نسخه‌های بهتر اجرایی به مردم حرکت می‌کنند.

البته لازم به اشاره است که حزب کارگزاران و چند حزب دیگر در ایام انتخابات ۱۴۰۰، با تصمیم شریرانه ستاد اصلاحات مبنی بر تحریم انتخابات همراهی نکردند اما این عدم همراهی که یک اقدام در خور تحسین نیز هست نباید موجب شود که تحلیلگران سیاسی از داستان هم‌سفره‌گی حزب کارگزاران با هسته سخت اصلاحات در جریان فتنه ۸۸ غفلت کند و آنرا برای همیشه منسی کند.

مع‌الوصف تقلای این روزهای ستادی‌های اصلاح‌طلب برای انکسار ذهن مردم با ترویج یأس و ناامیدی و ایضا نشان دادن همیشگی آدرس خیابان! امر مکتومی نیست.

آنها به جای اینکه به مردم بگویند آنچه در خیابان رخ می‌دهد “حمام خون” است و به جای اینکه توضیح بدهند که راه حل مشکلات “رأی خوب” و صبر و تحمل بصیرانه است اما خیابان را بعنوان راه حل مشکلات مطرح می‌کنند و گویی هیچ درکی در قبال این مسئله ندارند که با این کار جان مردم را به خطر می‌اندازند و بر عمق مشکلات نیز می‌افزایند.

البته از جریانی که مطامع خود را با غسل در حمام خون مردم می‌جوید و برای شهوات سیاسی خود در سال ۸۸ جان چندین نفر را به دست فنا داد؛ هرگز جای تعجب نیست که مجددا بر همین طریق حرکت کند و با چوب حراج زدن به امنیت مردم به دنبال اغراض سیاسی خود باشد.

مرعشی کیک دبیر کلی را با کارد "تجمع خیابانی" برید! / یأس و اغتشاش، ژانر این روزهای چپ ایرانی

پر واضح است که اگر در میان خواص، صاحبان تریبون و رسانه‌ها کسی نباشد که در مقابل این القای یأس‌ها، این ترویج ناامیدی‌ها و این اصرار مکرر فرماندهان فتنه بر گزینه خیابان بایستد و ذهن مردم را در مقابل عواقب این توطئه روشن نکند؛ بسا که روزگار بدی در پیش باشد.

روزگار بدی که رخدادهای تلخ احتمالی آن در بطن مقولاتی مثل کتمان مثبتات نظام، نگفتن خطرات بدتر از جنگ اغتشاشات خیابانی به مردم و رسوا نکردن فرماندهان فتنه و اغتشاش نهفته است.

“فتنه اقتصادی” یک خطر قریب است و مسئولان ذیربط کشور باید بدانند این فتنه دامنگیر در پشت همین القای یأس‌ها و نشان دادن آدرس خیابان نهفته است.

گفتنیست، مقام معظم رهبری پیش از این نسبت به ناامیدسازی، سیاه‌نمایی و طرح دشمن برای به خیابان کشاندن مردم هشدارهایی داده‌اند که البته تجربه آبان ۹۸، اغتشاش اخیر و گفته‌های امثال مرعشی و یاران او نشان می‌دهد از جانب مسئولان امر، توجهی آنچنان که باید به این هشدارها نشده است.

***

1_https://etemadonline.com/content/525916

2_mshrgh.ir/1310033

3_mshrgh.ir/1309472



منبع

مرعشی کیک دبیر کلی را با کارد "تجمع خیابانی" برید! / یأس و اغتشاش، ژانر این روزهای چپ ایرانی بیشتر بخوانید »

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ"

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ"


فردی که پیش از این گفته بود خاطره خوشی از انقلاب ۵۷ ندارد؛ اکنون به سفیدسازی رژیم سمتشاهی نیز رو آورده است!

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

علت تأکید برخی اصلاح‌طلبان بر وقوع اغتشاش در دولت رئیسی چیست؟

جریان خاص در تمنّای “زمستان داغ”

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ"

معصومه آقاپورعلیشاهی، از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا با بیان این‌که  قیمت ارز به راحتی بالا می‌رود اما به سختی پایین می‌آید، اظهار داشت: باید دقت کنیم افزایش قیمت ارز باعث تشدید تورم می‌شود و حتی اگر قیمت ارز پایین بیاید،  نرخ تورم کالا کاهش پیدا نمی‌کند.

او می‌افزاید: متاسفانه از زمان تشکیل دولت سیزدهم تا به امروز ما با یک رشد هنگفت در زمینه قیمت ارز روبرو هستیم؛  امروز جامعه واقعاً تحمل افزایش قیمت ارز را ندارد. ما باید کاری کنیم که قیمت آن را به ۲۲ الی ۲۳ هزار تومان برسانیم در غیر اینصورت تورمی که امروز در قیمت ارز به وجود آمده در آبان ماه در قیمت کالاها و نهادهای تولیدی خودش را نشان خواهد داد و شرایط سختی را خواهیم داشت چراکه این تورم باعث می‌شود سفره خانواده‌ها کوچک شود.

آقاپورعلیشاهی همچنین اظهار کرده است:

“اگر خدای ناکرده این برنامه‌های اقتصادی در ۲ الی۳ ماه آینده اصلاح نشود، در زمستان ۱۴۰۰ با بحران‌ روبرو خواهیم شد که اولینش بحران بیکاری و بعد از آن بحران‌های امنیتی و اجتماعی خواهد بود”.[۱]

 

*پیش از این، احمد شیرزاد هم از احتمال وقوع اغتشاش در دولت رئیس‌جمهور رئیسی حرف زده بود. [۲]

مع‌الوصف همه باید بدانند که توطئه ایجاد “فتنه اقتصادی” و به خیابان کشاندن مردم به بهانه مشکلات اقتصادی در ایران، حرف دیروز و امروز نیست و ستاد هسته سخت اصلاحات بیش از ۱۰ سال است که به دنبال جمع‌آوری هیزم برای این فتنه بزرگ و جرقه‌رسانی به آن است.

این پروژه به حدی وسیع و دهشتناک طراحی شده که حتی سابق بر این شاهد برخی شیطنت‌ها درباره فتنه اقتصادی حتی از درون ستاد دولت اعتدال بودیم!

شیطنتهای رؤیت شده‌ای مثل تأکید سخنگوی وقت دولت بر ادامه‌دار بودن حکایت اغتشاشات آبان ۹۸! که سؤالات بزرگ بی‌پاسخی را درباره دولت اعتدال در دامن تاریخ گذاشت…

در اشاره به دولت آقای رئیسی هم باید دانست که اگرچه برخی راه حل‌های ضروری جلوگیری از بروز فتنه اقتصادی (مثل مبارزه با گرانی موجود که از هیچ قاعده دلاری، تورمی، تحریمی و بازاری پیروی نمی‌کند) از وظایف دولت است اما راه حل‌های مهمتری مثل راه ندادن سیاه‌نمایان به درون مناصب دولتی، اشراف دستگاه‌های امنیتی کشور علیه تریبون‌های پمپاژ سیاه‌نمایی، رصد مشوّقان اعتراض خیابانی و ترسیم دقیق شرایط کشور در هر دو بعد نقاط مثبت و منفی نیز لازم به پیگیری است.

لازم به ذکر آنکه القای بحث وجود بحران بیکاری در ایران نیز یا از سر بی‌اطلاعی است و یا از سر دشمنی!

زیرا به گواه آمار رسمی، نرخ بیکاری در ایران وارد کانال تک رقمی (زیر ۱۰ درصد) شده و این مسئله در نقطه مقابل کلمه بحران قرار دارد. [۳] شاهد مثال اینکه ندانستن همین حقیقت ساده درباره یکی از مثبتات اقتصادی کشور؛ می‌تواند موجب “اعتراض ظالمانه” شود!

 

***

 

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ"

محمدرضا تابش، فعال چپ و از حامیان رئیس‌جمهور روحانی در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی با تأکید بر اینکه مردم ایران ناراضی و بی‌اعتمادند، اظهار کرده است:

“مردم می‌گویند قرار بود با برقراری انقلاب اسلامی عدالت، قسط و مساوات برقرار شود و تبعیض، رشوه، دزدی و فساد رخت از جامعه بر کند و مردم از مواهب زندگی مادی خود لذت ببرند. انتظار هم همین بود که با منابع غنی کشور باید امروز مردم کشورمان بهره‌مندترین مردم از منابع باشند. اما مردم می‌بینند که آنچه فکر می‌کردند محقق نشد”! [۴]

 

*با خوانش این اظهارات؛ نخستین سؤالی که به ذهن متبادر می‌شود اینست که اکثریت مردم از کجا و با چه فرایندی نظرات خود را اینچنین دقیق به آقای تابش منتقل کرده‌اند!؟

جواب این سؤال واضح است و به سادگی مشخص می‌شود که تابش نظرات خود را به مردم ایران نسبت داده است.

مسئله دیگر سخن نامعقول و غیر منطقی “مطالبه ریشه‌کن شدن فساد و رشوه در جامعه است”!

زیرا فساد و رشوه از آنجا که یک امر نفسانی است در حکومت امام معصوم(ع) هم ریشه‌کن نمی‌شود.

پس شاهد یکسری القائات ناجوانمردانه با اهداف خاص هم در کلام تابش هستیم.

می‌ماند تأکید او بر اینکه آنچه مردم از انقلاب می‌خواستند محقق نشد!

حکما آقای تابش می‌دانند که مقولاتی مثل جدا کردن بخشی از خاک کشور، شکنجه و زندان به سبک ساواک، کمیسیون گرفتن رئیس مملکت از قراردادهای خارجی، اعطای سکه‌های طلا در نعلبکی تریاک پیشکار شاه، می‌گساری و فسق در طبقه حاکم کشور، فقر مطلق شیوع یافته بین مردم، قدرت خرید پایین مردم، حلبی‌آبادها و… که مقولات روز در زمان رژیم ستمشاهی بودند اکنون دیگر به تاریخ پیوسته‌اند و وقوع آنها در جمهوری اسلامی نه تنها مستوجب برخورد شدید، پیگیری قضایی و اشدّ مجازات است بلکه اساسا کسی جرأت ندارد پیرامون حکومت پیشرفته جمهوری اسلامی ایران تصور چنین رفتارهای ظالمانه‌ای را داشته باشد!

پس مردم ایران به هدفشان از انقلاب اسلامی رسیده‌اند.

از سوی دیگر چرا تابش به مردم نمی‌گوید که فقر مطلق ۶ درصدی سال ۵۷ امروز به کمتر از یک‌دهم درصد رسیده، ضریب جینی یا همان تفاوت درآمدی بین فقیر و غنی در ایران از آمریکا هم بهتر شده، استقلال و آزادی به معنی کامل کلمه در ایران وقوع یافته، امنیت کشور تثبیت شده، عدالت بصورت جدی مورد اهتمام قرار دارد و هیچکس جرأت ظلم و فساد علنی ندارد.

بله! ما در جمهوری اسلامی هم شاهد مشکلاتی هستیم اما اولا این مشکلات از جنس مشکلات رژیم ستمشاهی نیستند، ثانیا راهکار دارند و ثالثا حاکمیت کشور و مردم به دنبال رفع این مشکلات هستند و کسی سدی برای آنها متصور نیست.

و این مشکلات را بایستی در کنار آنهمه مثبتاتی که در پی وقوع انقلاب اسلامی تقدیم مردم شد، نظاره کرد و سیر منطقی فرایند طی شده را در نظر گرفت.

مسئله مهمتری که در این یادداشت باید به عنوان یک تهدید تازه در دهه پنجم عمر مقدس نظام اسلامی به آن اشاره شود؛ تفکرات و القائات غلط تابش و امثال تابش است!

مردم باید بدانند مادام که افرادی اینچنین سیاه‌نما، کتمان‌گر و القاگر ناشادی در جامعه باشند؛ حتی اگر ما در بهشت هم باشیم اما به تصور زیست جهنمی می‌رسیم.

آدرس پادرزهر این مسئله نیز مشخص است. .. باید کسانی از خواص جامعه در مقابل این سیاه‌نمایی‌های منجر به فتنه بایستند و مردم نیز باید از مبارزه علیه سیاه‌نمایی و القای شرایط جهنمی استقبال کنند. و گرنه امتیازات کشور از دست خواهد رفت. همانطور که جایگاه هجدهمین اقتصاد جهان بودن ایران مورد سخره و سکوت قرار گرفت و از دست رفت…

 

***

 

خاطرات یک انقلابی پشیمان از خوبی‌های رژیم شاه!

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ"

فیاض زاهد، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه شرق اظهار کرده است:

“اعتماد عمومی در طول زمان و به آرامی به وجود می‌آید و ناگهان از دست می‌رود. مردم به یک فرد اعتماد نمی‌کنند و اعتماد زمانی به وجود می‌آید که سیستم مورد اعتماد آنها باشد؛ یعنی در یک سیستم به معنای حکومت، سلاطین قیر و سکه به وجود نیایند، فساد اقتصادی وجود نداشته باشد و شرایط برای مردم هموار باشد. وقتی مردم به مجموعه عوامل بی‌اعتماد شوند از کشور می‌روند. امروز می‌بینیم سرمایه‌های مالی بسیاری به واسطه مهاجرت به کشورهای دیگر می‌روند و در بسیاری از خانواده‌ها می‌بینیم که یا نمونه مهاجرت وجود دارد یا کارهای مهاجرت در حال انجام است یا آنکه رؤیای مهاجرت میان اعضای خانواده دیده می‌شود؛ در حالی‌که پیش از انقلاب آمار مهاجرت ایرانیان حدود صفر بود و اگر افرادی مثلا برای تحصیل به خارج از کشور می‌رفتند، بعد از اتمام تحصیلشان به کشور بازمی‌گشتند. اعتماد عمومی سخت به دست می‌آید و راحت از دست می‌رود. “[۵]

 

*برخی از رجال جریان چپ تا قبل از این به این‌همانی نظام جمهوری اسلامی با رژیم شاه اشتهار داشتند اما شاهدیم که آقایان ترقی کرده‌اند و به مقام پایین‌تر دانستن نظام اسلامی از رژیم طاغوت و خوب‌نمایی از شاه خائن هم نائل شده‌اند!

از غیر عقلانی بودن اظهارات زاهد (که چند سال قبل هم گفته بود خاطره خوشی از انقلاب ۵۷ ندارد!) همین بس که گویا ایشان کتاب نمی‌خواند و نمی‌داند که حکومت بدون فساد اقتصادی یک اتوپیای دست نیافتنی است که حتی در حکومت امام معصوم هم محقق نمی‌شود.

ما قضاوت درباره اظهارات عوامانه زاهد را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم و مجددا بیان می‌کنیم که شیوع تریبون‌های سیاه‌نمایی و القای زیست جهنمی در ایران؛ ‌ نخواهد گذاشت آب خوش از گلوی مردم پایین برود…

 

***

 

1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1129522

2_ mshrgh.ir/1265981

3_ mshrgh.ir/1247052

4_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/322286

5_ https://sharghdaily.com/fa/main/print/297936



منبع

تهدید تازه علیه انقلاب اسلامی/ جریان خاص در تمنّای "زمستان داغ" بیشتر بخوانید »