به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر «خالد عزب» استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در تحلیلی در پایگاه شبکه عرب زبان الجزیره درباره پیامدهای پیروزی احتمالی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت: در صورت پیروزی ترامپ روابط اروپا با آمریکا شاهد یک دوره تنش خواهد بود و این تنش ممکن است منجر به از دست دادن حاکمیت آلمان توسط «اولاف شولتز» شود که منافع کشورش را در گرو گذاشت تا با واشنگتن علیه روسیه متحد شود.
این اتفاق در نتیجه طبیعی دست کشیدن ترامپ از حمایت آمریکا از اوکراین خواهد بود؛ چراکه شهروندان آمریکایی برای جنگی که آن را ضروری نمیدانند مالیات میپردازند و علاوه بر آن، این شهروندان هزینههای حضور آمریکا در ناتو برای محافظت از اروپا را سرسامآور میدانند و معتقدند که خود اروپاییها باید بخش بزرگی از این هزینه را متحمل شوند.
اما حقیقتی که بسیاری متوجه آن نمیشوند این است که پیروزی ترامپ نشاندهنده آغاز جدایی آرام در روابط آمریکا و اروپا خواهد بود، روابطی که از زمان جنگ جهانی دوم بر پایه اشتراکات و درهمتنیدگیهای پیچیده استوار بوده است. آمریکا در نتیجه جنگ جهانی دوم به سمت یک کشور راهبر در سطح جهان تبدیل شد اما اکنون با تنزل جایگاه، آرام آرام به سمت یک کشور درجه یک حرکت میکند. اروپاییها دیگر هرگز خود را در گرو تغییر سیاستهای آمریکا قرار نخواهند داد. اکنون سوال این است که آیا این دوران (روابط آمریکا و اروپا) تمام شده است؟
در زمینه روابط با چین، اگر ترامپ پیروز شود، به دنبال ایجاد موانع بیشتر برای پکن خواهد بود؛ زیرا تاج و تخت اقتصاد جهانی را که آمریکا مدعی هدایت آن است، تهدید میکند. در واقع، برای چین، ترامپ رئیسجمهوری است که اعلام درگیری چین و آمریکا را به شیوهای صریح و نه پشت پرده، تسریع میکند.
بنابراین درگیری از اروپا (میان ناتو و روسیه) به آسیا (میان آمریکا و چین) کشیده میشود و جنگ «اقتصادی – سیاسی» میشود. این ممکن است چین را به ایجاد ائتلافهای بینالمللی که شکافهایی را در سیستم جهانی ایجاد میکند، سوق دهد. با این وجود ترامپ نمیخواهد در رینگ کشتی نه ضربه مهلکی از چین دریافت کند و نه ضربه مهلکی به آن وارد کند، بلکه برای ایجاد حالت سردرگمی در میان ناظران در تحلیل سیاستها و شخصیتاش، ابتکار عمل را به دست میگیرد به چین سفر میکند و به عنوان یک تاجر ماجراجو، ممکن است این کار را انجام دهد تا همه معادلات را به هم بریزد.
ترامپ منطقه عربی را به دلیل وزن اقتصادی آن در چارچوب منطقه خلیج فارس میبیند و همین موضوع باعث میشود که دوباره برای تقویت شراکت به این منطقه بازگردد. ترامپ این دیدگاه را دارد که فلسطینیها باید حداقلها را برای حل مسئله خود بپذیرند. بنابراین، انتظار نتانیاهو برای پیروزی ترامپ در انتخابات و تمدید جنگ از آنجا ناشی میشود که ترامپ بیشتر نسبت به رژیم اسرائیل تعصب خواهد داشت.
اما واقعیت این است که ایالات متحده در خاورمیانه با یک وضعیت خصمانه بیسابقهای مواجه است، این موضع خصمانه علیه واشنگتن در منطقه علاوه بر موضع مسلمانان آمریکایی در قبال جنگ و همچنین نسل جوانان دانشگاهی در آمریکا است که ضد جنگ و طرفدار فلسطین هستند.
این ۲ عامل داخلی تغییری در سیاستهای ترامپ در قبال مسئله فلسطین رقم خواهند زد؛ به ویژه اینکه مسلمانانی در دولت او مشارکت خواهند داشت و او نگران واکنشها علیه منافع آمریکا در صورت ادامه جنگ با فلسطینیها خواهد بود.
بنابراین، در صحنه واقعیت، ترامپ به دنبال توقف جنگ و جستجوی راهی برای برون رفت از اوضاع کنونی خواهد بود که در ظاهر او را از یک سو سازگار با خواستههای عرب ها و مسلمانان و از سوی دیگر حامی اسرائیل نشان دهد، اما این موضعگیری او به دور از زبان جنگ و تهدید خواهد بود. این موضع ترامپ عامل تعیین کننده خواهد بود و اسرائیل از ترس از دست دادن حمایت آمریکا و متحد استراتژیک خود به آن احترام خواهد گذاشت.
در هر حال، حقیقت این است که خواه ترامپ برنده باشد یا کامالا هریس، آمریکا در سالهای آینده شاهد کاهش نفوذ در سطح بینالمللی به نفع چین و هند خواهد بود که در حال حاضر پس از حل مشکلات مرزی مشترک با یکدیگر متحد شدهاند؛ به طوری که یک قدرت جدید از این اتحاد میان هند و چین ظهور خواهد کرد که یک جهان جدید و متفاوت بر پایه چند قطبی گرایی را رهبری خواهد کرد.