نادر طالب‌زاده

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس



دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، یادبود مرحوم نادر طالب‌زاده سه شنبه، 29فرودین مصادف با 27 ماه مبارک رمضان در محل حسینیه هنر برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، یادبود مرحوم نادر طالب‌زاده سه شنبه، 29فرودین مصادف با 27ماه مبارک رمضان در محل حسینیه هنر برگزار شد.

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

در این مراسم، چهره‌های مطرحی از فعالان عرصه‌های مختلف فرهنگ، هنر، قلم و رسانه جبهه فرهنگی انقلاب از جمله جمال شورجه، ابوالقاسم طالبی، محمدرضا سرشار، محمدرضا نیرومند، محمدحسین قدیری ابیانه، مهدی رمضانی، وحید جلیلی، محمد سرشار، معسود رضایی، عباس سلیمی نمین، محسن مقصودی، محمدتقی فهیم، سینا واحد، آرش دریابندری، یعقوب توکلی، شفیع آقامحمدیان، محمدحسن روزی طلب، عباس گودرزی، علیرضا شجاعی‌زند، حسن شمشادی، محمد گلریز، هادی آرزم، محمدحسن یادگاری، محسن مقصودی، محمد رحمانی و… حضور داشتند.

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دوازدهمین ضیافت افطاری فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد + عکس بیشتر بخوانید »

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟



متأسفانه بعضی از اهالی سینما نیز به موج تحریم پیوستند و جشنواره فجر را تحریم کردند. عمدۀ آنها کسانی بودند که امسال فیلمی نداشتند، یا اگر در فیلمی بازی داشتند، نقش‌هایشان کوتاه بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اهالی سینما در ایام برگزاری جشنوارۀ فجر احساس جشن و سرور دارند و این نشان می‌دهد که «جشن واره» لایق نامش شده است. اما این جشنواره آیا به لیاقت نام مبارک «فجر» هم رسیده است؟ در این خصوص در ادامه سخن خواهیم گفت.

تنور جشنوارۀ فجر در سال‌های متعدد و دولت‌های مختلف، همیشه گرم بوده است. حتی در سال ۱۳۸۸ که به سبب انتخابات ریاست جمهوری، آشوب‌هایی در کشور شکل گرفت، سینماگران ترجیح دادند آن موضوع را فراموش کنند تا کامشان در ایام جشنواره تلخ نشود. مشابه با چنین وضعی را امسال هم شاهد هستیم.

در جشنواره، همه می‌دانند که به غیر از جشن و شکر نباید چیزی در میان باشد، و این البته بسیار مستحسن است. حتی برخی سینماگران که در فیلم‌هایشان به طور صریح یا پنهان، با جمهوری اسلامی و حتی دین مبارک اسلام ضدیت می‌کنند بسیار شایق هستند که فیلم‌هایشان را در جشنواره فجر نمایش دهند.

مثلاً تهمینه میلانی با اینکه در آذر ۱۳۸۹ مصاحبه کرده و گفته بود که فیلم «یکی از ما دو نفر» را به جشنواره فجر نخواهد فرستاد اما دیدیم که او عملاً به نمایش فیلمش در بخش خارج از مسابقه رضایت داد و آن را غنیمت دانست. اما وقتی فیلم آخر او به نام «ملی و راه‌های نرفته» (۱۳۹۵) در بخش جنبی جشنوارۀ فجر هم پذیرفته نشد، فریادهایی تهدیدآمیز با صدایی کلفت از او به گوش رسید؛ فقط مانده بود که با مدیران جشنواره دست به یقه شود.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

مجید برزگر نیز یکی از آن آدم‌ها است. او شعار «فیلمساز مستقل» سر می‌دهد، اما اغلب فیلم‌هایش را با بودجه دولتی می‌سازد. وقتی فیلم پرویز (۱۳۹۱) را به جشنواره راه ندادند، او شروع به مصاحبه و تخریب جشنواره فجر کرد و حتی فیلمش را بعد از جشنواره برای منتقدان و اهالی رسانه، نمایش داد. و همچنین است جواد نوروزبیگی تهیه کنندۀ فیلم عنکبوت (ابراهیم ایرج‌زاد/ ۱۳۹۸) که با اصرار و نفوذ خود، بالاخره موفق شد فیلمش را در حاشیۀ جشنواره برای اهالی رسانه در سینما ملت به نمایش درآورد؛ در یک سئانس فوق‌العاده، بعد از نیمه‌شب!

جشنواره فیلم فجر را الحق، «تحویل سال سینمایی» می‌نامند، که لقب برازنده‌ای است. خصوصاً که این جشن در بهمن ماه واقع شده و نتیجۀ کار و تلاش سینماگران را می‌توان در انتهای هر سال دید. پس از جشنواره و همزمان با نوروز، یک سال جدید در سینمای ایران آغاز خواهد شد.

چگونه یک مدیر برای جشنواره پیدا کنیم؟

جشنواره فجر در معاونت سینمایی وزارت ارشاد پایه‌گذاری شد و تاکنون به توسط بازوی اجرایی آن معاونت، یعنی بنیاد سینمایی فارابی برگزار می‌شده است. سابقاً بسیاری از رؤسای جشنواره، مدیران وقتِ بنیاد فارابی بوده‌اند، افرادی از قبیل: سیدمحمد بهشتی، محمدمهدی عسگرپور، علیرضا رضاداد و مجید شاه‌حسینی.

حجت‌الله ایوبی که در دولت اول حسن روحانی به مدیریت سینما رسید، یکی از آن آدم‌های غریبی بود که عملاً با سینما نسبتی نداشت. تنها سابقۀ سینمایی‌ او، گرفتن چند عکس یادگاری با جمشید مشایخی بود. جناب ایوبی که با اتکاء به مشاورانش مدیریت سینمای ایران را قبول کرده بود، دبیری فجر را به مهم‌ترین مشاور خود علیرضا رضاداد سپرد. و جناب رضاداد تنها کسی است که بعد از اتمام دبیری‌اش در سال‌های ماقبل، دوباره به این مسئولیت بازگشت.

در سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ دبیر جشنواره همچون اغلب مدیرانِ دولت حسن روحانی، یک فردِ دو تابعیتی بود. نتیجه آن شد که فیلم‌هایی مانند سیانور (بهروز شعیبی/ ۱۳۹۴) و ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان/ ۱۳۹۵) که به جنایات منافقین خلق می‌پرداختند، کاملاً نادیده گرفته شدند، مبادا که برای سفرهای خارجی جناب دبیر، مسئله‌ای پیش آید!
بعد از فضاحت به عمل آمده، محمد حیدری عزل شد و ابراهیم داروغه‌زاده جای او را گرفت.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

هنر جناب داروغه‌زاده که همزمان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی نیز بود، این شد که جشنواره را از مرکز همایش‌های برج میلاد (بعد از هشت سال پیاپی)، به سینما ملت برد و بخش‌ مربوط به فیلم‌های خارج از مسابقه را حذف کرد. با این کار، جشنواره فجر عملاً حالت بومی و گپ و گعدۀ خود را از دست داد و به جشنواره‌های جهانی نزدیک‌تر شد. در نتیجه، دلخوری‌های فراوانی از سوی برخی سینماگران پدید آمد، کسانی که حاضر بودند فیلمشان را مانند سال‌های قبل، در بخش «نوعی نگاه» (خارج از مسابقه) نمایش دهند.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

آقای طباطبایی‌نژاد بعد از آنکه مسئولیت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را به آقای حمیدی مقدم واگذار کرد، به ریاست دورۀ سی و نهم فجر رسید و ترجیح داد که در دوران اوج کرونا، کاخ جشنواره را بعد از سه سال، به برج میلاد بازگرداند. او تعداد فیلم‌ها را به شانزده عنوان کاهش داد و فقط دو سئانس برای نمایش در نظر گرفت. به این ترتیب جشنواره طی هشت روز به کار خود پایان داد. دو روز پایانی، به تکرار نمایش فیلم‌های برگزیده گذشت.

دورۀ چهلم که می‌بایست نقطۀ عطفی در برگزاری جشنواره می‌شد، از جهاتی دیگر مورد توجه قرار گرفت. مدیریت مسعود نقاش‌زاده که از تحصیل کردگان دانشکده صداوسیما و از مدیران سابق مرکز سیمافیلم و بنیاد سینمایی فارابی بود، مهم‌ترین ضعف این دوره از جشنواره تلقی شد. از انتخاب فیلم‌های ضعیفی مانند ماهان (حمید شاه‌حاتمی) و لایه‌های دروغ (رامین سهراب) و نمور (داود بیدل) گرفته تا حذف سیمرغ مردمی و درز کردن نام برندگان قبل از شروع مراسم اختتامیه.

اما مهم‌ترین حاشیه‌ای که برای جشنواره چهلم فجر پدید آمد و تا قریب یک ماه نیز ادامه داشت، اظهار نظر نویسندۀ فیلم نمور بود. خانم نوشین معراجی در جواب سؤال راقم در کنفرانس خبری، عقاید فمینیستی مستتر در فیلم را بروز داد و میان فرزند شرعی و غیرشرعی تفاوتی قائل نشد. جناب نقاش‌زاده زودتر از مدیران قبلی مسئولیت خود را تحویل داد. هفدهم فروردین ۱۴۰۱، مسئولیت دورۀ چهل و یکم به مجتبی امینی سپرده شد. و حالا باید منتظر ماند و دید که آیا سابقۀ تهیه کنندگی جناب امینی در آثاری مانند سریال گاندو و برنامۀ سینمایی هفت (با اجرای حسین لطیفی) می‌تواند به او در برگزاری بهتر جشنواره فجر مدد برساند.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

چگونه اهداف انقلاب را برآورده کنیم؟

سال ۱۳۹۰ که دبیری جشنوارۀ فجر به محمد خزاعی رسید، او سه کلمۀ «اخلاق، امید و آگاهی» را سرمشق و شعار جشنواره قرار داد، رهنمودهای خوبی که البته برای مدنظر قرار گرفتن در تولیدات آن سال، خیلی دیرهنگام بود. مهر ۱۴۰۰ که جناب خزاعی به مدیریت سینمای کشور رسید، دوباره همین سه کلمه، بعد از ده سال به شعار جشنواره تبدیل شدند؛ آنچنان‌که امسال نیز همین سرمشق برقرار است. اما جناب خزاعی این سه شعار را از کجا آورده بود؟

رهبر معظم انقلاب در تمدید حکم ریاست جناب ضرغامی در شانزدهم آبان ۱۳۸۸ چهار مشخصه ضروری برای برنامه‌های صدا و سیما ذکر فرمودند که عبارت بودند از: دین، اخلاق، امید و آگاهی. در بدو امر به نظر می‌رسد حذف خصیصۀ «دین» در شعار جشنواره، موجه بوده است. زیرا نمی‌توان سینماگر را وادار کرد که فیلم دینی بسازد یا اگر به دین بی‌اعتنا بود، با او ضدیت کرد و فیلمش را به جشنواره راه نداد. در برخی اوقات ممکن است که چنین رفتاری با کرامت انسانی نیز سازگار نباشد. آیا ممکن است که فیلمسازان ما بدون این سرمشق‌ها، خودشان، هم سالک باشند و هم راهبر؟ اگر این‌طور شود، جشنواره «فجر» به لیاقت نامش رسیده است.

چگونه سینماگر انقلابی تربیت کنیم؟

اغلب سینماگران ایرانی گوئیا از برج عاج به زمین هبوط کرده‌اند و نمی‌توان با آنها از تعهد به دین و وطن سخن گفت. می‌خواهم بپرسم که چرا هنرمندان ما شرم دارند که دربارۀ عقاید حقّۀ خود فیلم بسازند؟ به هر حال، همۀ ما، مسلمان زاده‌ایم و به حقانیت دین اسلام باور داریم.

مقولات هنر، ادبیات و سینما، عین تعهد هستند؛ یا به خالق رحمان یا به رجیم شیطان. در زمانه‌ای که روشنفکران و معاندان، شرم ندارند که از عقاید خزعبل خود سخن بگویند چرا هنرمندان رحمانی، حیا می‌کنند؟ گویا شعار «هنر برای هنر» را فقط برای بستن دهان «هنرمندان متعهد و معتقد» وضع کرده‌اند، شعاری که اصولاً دیگران به آن وفادار نیستند. نمونه‌اش جشنواره‌ای مانند برلین است که سیاسی کاری‌اش را فریاد می‌زند.

چرا ما شرم داریم که دربارۀ حقایق عالم و عقاید اسلامی خود فیلم ‌بسازیم؟ آیا چنین فیلم‌هایی مخاطب ندارند؟ ابداً این‌طور نیست. آیا ما مؤمنانِ ضعیف هستیم که از استهزاء دشمن و ملامت آنها خوف داریم، یا چیز دیگری در میان است؟ حضرت امیر المؤمنین(ع) وفق آنچه که در خطبۀ ۱۸۰ نهج‌البلاغه آمده است یاران خود را به سبب عدم اطاعت از فرامینش ملامت می‌فرمود و از اطاعت یاران معاویه، اعجاب داشت.(۱) آیا وضع کنونی ما شبیه به آن دوران نیست؟ جبهۀ حق اگرچه پیروان ‌اندکی دارد اما هر کدام از آن جهادگران، همچون یک مرد جنگی هستند که از صد هزار سیاهی لشگر جبهۀ باطل، برترند.

کشور فلسطین از سال ۱۹۴۸ بر طبق عقاید بدعت‌گذاران یهود، اشغال شد و دولتی غیر قانونی در آن تأسیس گشت. صهیونیست‌ها طبق قانون اساسی رژیم اشغالگر خود، ادعا می‌کنند که اسرائیل را بر اساس قوانین تورات اداره خواهند کرد.از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز کشوری است که می‌خواهد قوانین اسلام را بر وفق قرآن کریم اجرا کند.

بر طبق اطلاعات مندرج در سایت IMDb هر ساله حدود سی فیلم سینمایی در فلسطین اشغالی ساخته می‌شود که موضوعات اغلب آنها، دیانت و ملیت یهود است. صهیونیست‌ها، بدعت‌گذارانِ دین یهود هستند. آنها حقایق همین تورات کنونی را که به یهودیان گفته است اگر فاسق شوید، خداوند زمین فلسطین را از شما می‌گیرد، کتمان می‌کنند. و رسالت اصلیِ حضرت عیسی نیز همین بود که وعدۀ خداوند در تورات موسی درخصوصی اخراج یهود از فلسطین را یادآوری کند. و چون یهودیان به سخن عیسی(ع) چندان توجهی نکردند، چهل سال بعد از عروج او، رومیان در سال ۷۰ میلادی بر آنها مسلط شده یهودیان را قلع و قمع کردند؛ به طوری‌که فقط در شهر قدس، یک میلیون نفر به قتل رسیدند.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

می‌خواستم بپرسم که چرا ما شرم داریم که از عقاید صحیح خود سخن بگوییم و یا مثلاً درخصوص همین مسئلۀ فلسطین فیلم بسازیم.مشابهتاً در ‌هالیوود نیز وضع بر همین منوال است. جریان اصلی‌هالیوود در دست سرمایه‌داران و کمپانی‌هایی است که اغلب یهودی هستند و قادرند با پول خود چندین کشور جهان سومی را بخرند یا حاکم مورد نظر خود را به قدرت برسانند. اما اکنون که زمانۀ قلدرمآبی گذشته، آنها به نحوی دیگر و با پنبه سر می‌برند. یعنی دیانت و سیاست خود را در قالب سینما و رسانه می‌ریزند و به فروش می‌رسانند و عموم مردم جهان برایش پول می‌دهند و با رغبت تماشا می‌کنند و چه بسا که آگاهانه یا ناآگاهانه، روح جوانان خود را مطابق با آن فیلم‌ها قالب می‌زنند.

در خارج از نظام استودیویی، فیلمسازان مستقلی نیز هستند که در یک تراز مالی کوچک‌تر به فیلم‌سازی خود ادامه می‌دهند، اما نه گمان ببرید که اینها افرادی هستند که می‌توانند مخالف سیاست‌های آمریکا و دیانت یهود فیلم بسازند. حامی اغلب اینها نیز سرمایه‌داران یهودی در آمریکا هستند که سرمایۀ خود را در جز در راه سیاست و تبلیغ دین محرّف خود خرج نمی‌کنند. حتی فیلم‌هایی که فقط سرگرمیِ مطلق هستند، باز هم به جواز و فتوای کاهنان یهود ساخته شده و می‌شوند.

لذا می‌بینیم که این فیلمسازان مستقل آمریکایی یا اروپایی نیز، غالباً یهودی از آب درمی‌آیند که معمولاً پس از ساخت چند فیلم، جذب استودیوهای بزرگ ‌هالیوود می‌شوند. افرادی مانند: کوئنتین تارانتینو، دیوید فینچر، الیور استون، برادران کوئن، میلوش فورمن، بریان سینگر، استنلی کوبریک، دارن آرنوفسکی، رومن پولانسکی، مل بروکس و وودی آلن، که همگی یهودی هستند.

چگونه یک جشنوارۀ انقلابی را حفظ کنیم؟

گرچه مردم انقلابی توانستند حکومت پهلوی را در فاصلۀ سیزده ماه سرنگون کنند (از قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) اما آیا به همین سادگی هم می‌شود فرهنگ و سینما را متحول کرد؟ مسلّماً نه. مبحث تخصص یا تعهد، همواره بحث اول ما بوده و هست. ما به کدام نیاز داریم؟ فیلمسازانی که در کار خود تبحر دارند اما انقلابی نیستند، یا مسلمانان متعهدی که فیلم‌سازی نمی‌دانند؟

پاسخ این است که اگر قصد ما، اعتلای کلمة الله باشد، خداوند تعالی به طور خاص به او مدد خواهد رساند. چنان‌که از سول اکرم نقل شده است که فرمود: «من کان لله، کان الله له (بحار الأنوار، ج ‏۷۹، ص ۱۹۷). به همین سبب است که افرادی مانند حسن طهرانی مقدم توانستند با تعهد و خلوص نیت، به تخصص برسند و ما را در عرصۀ موشکی در جهان سرآمد کنند. مسائل فرهنگی نیز از این افق دور نیست.

یکی از برکات جنگ تحمیلی آن بود که عده‌ای فیلمساز متعهد تربیت کرد که بدواً فقط می‌خواستند صحنه‌های جهاد فی سبیل الله را ثبت و ضبط کنند. جنگ تحمیلی باعث شد که انقلابی بودن برای آنهایی که طالب آن بودند مستدام باشد؛ لااقل تا پایان جنگ. اما تقدیر این بود که بعد از رحلت حضرت امام(ره) دین از «ظاهر» جامعه به «باطن» آن کوچ کند. نتیجه آن شد مؤمنان حقیقی به کنج خانه‌های خود خزیدند و حتی برخی از فیلمسازان دوران دفاع مقدس، بعد از اتمام جنگ عافیت‌طلب شدند و در عقاید خود تجدید نظر کردند. دست حوادث برخی‌ها را تغییر داد.‌ اندکی از آنها همچون سید مرتضی آوینی و نادر طالب‌زاده به امور مطبوعاتی یا برنامه‌سازی روی آوردند و قوت قلب مسلمانان و خار چشم مغرضان شدند. و دیگر ندیدیم فیلمساز متفکری که همانند سید مرتضی، جانش را بر سر عقیده‌اش بگذارد و شهید شود.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

سید مرتضی دو ماه قبل از شهادتش داور یازدهمین دورۀ جشنواره فجر بود. او با مطالعات عمیق قرآنی، فلسفی و هنری و با قلم زیبایش مسیری برای انقلابی بودن در برابر نسل ما گشود که سال به سال بر پیروانش افزوده می‌شود. می‌خواستم بگویم که چرا جشنواره فجر و اصولاً خود ما احساس انقلابی‌ بودن نمی‌کنیم که اجمالاً عرض کردم. اگر اکثریت مسلمانان، انقلابی نباشند، از سینماگران چه انتظاری می‌توان داشت؟

حتماً شنیده‌اید سخن آن ادیب را که می‌گفت: «انسان را با دستمال ابریشمی صیقلی نمی‌کنند» و درست می‌گفت. در زمانه‌ای که کسی برای «خوب بودن» نمی‌خواهد سختی بکشد و مخصوصاً که سینما نیز عملاً انواع ریاکاری را به انسان می‌آموزد، سخن گفتن از انقلابی بودن و حساب کشیدن از نفس خویش، مانند شنا کردن بر خلاف جریان آب است. اگرچه در مسیر حق، از قلت افراد و کثرت دشمنان نباید هراس داشت.

چطور سایۀ بلند داشته باشیم؟

بسیاری از فیلم‌هایی که به طور علنی یا در لفافه، علیه اسلام و جمهوری اسلامی و حتی کشور ایران ساخته می‌شوند، متأسفانه در جشنواره فیلم فجر رونمایی می‌شود. یلدا (مسعود بخشی/ ۱۳۹۷)، مردن در آب مطهر (نوید محمودی/ ۱۳۹۸) و مامان (آرش انیسی/ ۱۳۹۹) سه نمونه از این فیلم‌ها هستند که قسمتی از هزینه‌های آنها از سوی وزارت ارشاد در دولت حسن روحانی تأمین شده است.

جناب مسعود نقاش‌زاده که معاونت فرهنگی بنیاد فارابی را تا اسفند ۹۸ بر عهده داشت، در اختصاص بودجه بیت‌المال به فیلم‌های یلدا و مردن در آب مطهر، نقش اصلی را ایفاء کرد. اگرچه ضدیت فیلم‌های یلدا و مامان، علیه اسلام و ایران، به طور نمادین است و مدیران می‌توانند مدعی شوند که غرض فیلمساز را نفهمیده‌ و فریب خورده‌اند، اما فیلم «مردن در آب مطهر» که به تمسخر شریعت اسلام و ایرانی‌ها می‌پردازد و مسیحیت را صریحاً تبلیغ می‌کند، چه جای توجیه دارد!؟ مخصوصاً که مسئولان بنیاد فارابی بعد از تماشای فیلم کامل بود که مشارکت در آن را پذیرفتند (یعنی مدیران فارابی، فیلمنامه را به تصویب نرسانده بودند که کارگردان بتواند در حین ساخت، آن را تغییر دهد و آنها خود را بری الذمه بدانند؛ شبیه به آنچه دربارۀ فیلم «یک خانوادۀ محترم» ساختۀ مسعود بخشی رخ داد).

آنچه مخاطبان از تماشای فیلم یلدا می‌فهمند، ضدیت آن با قانون قصاص است. اما این فیلم در لفافه، به تمسخر رسول اکرم(ص) می‌پردازد (مریم در فیلم که در سن نوجوانی مرتکب قتل شده، نمادی از عایشه است که مطابق با منابع رواییِ اهل سنت، در خردسالی به عقد رسول اکرم در آمده است). مسعود بخشی که اثر قبلی‌اش به نام یک خانوادۀ محترم (۱۳۹۱) را در سیمافیلم تهیه کرده و فیلمنامه را در حین ساخت، تغییر داده و قراردادش با تلویزیون فسخ شده بود، با فیلم دومش به تمسخر تلویزیون پرداخت و از رسانۀ ملی انتقام گرفت. اگر چنانچه جناب نقاش‌زاده که خودش از مدیران سیما بود، همان وقت برای اختصاص بودجۀ بنیاد فارابی به این فیلم‌ها توبیخ شده بود، هیچ‌گاه به مدیریت جشنواره فجر نمی‌رسید و آن فضاحت‌ها بار نمی‌آمد.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

فیلم مامان به تهیه‌کنندگی مجید برزگر با بودجۀ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شد؛ فیلمی نمادین با بازی رؤیا افشار در نقش یک مادر شاغل، که بدبختی‌های خانوادۀ او را به سبب اخراج وی از پالایشگاه آبادان قلمداد می‌کند، اخراجی که بعد از انقلاب رخ داده است. مامان اکنون رانندۀ تاکسی است و در انتها نیز خودش را آتش می‌زند! تفاوت مجید برزگر با برادرش جمشید برزگر که در بی‌.بی.سی فارسی علناً به ضدیت با جمهوری اسلامی می‌پردازد، در لحن‌های صریح و غیرصریح آنها است. وگرنه در ماهیت خود، تفاوتی ندارند.

عبدالرضا کاهانی نیز یکی از این افراد است که هم فیلم‌های ضد دین و معاندانه می‌سازد و هم بر نمایش آنها در جشنواره فجر اصرار دارد. فیلم نمادین «هیچ» (۱۳۸۸) از او که علیه رئیس‌جمهور وقت بود، با اغماض مدیران به جشنواره آمد. اما دو سال بعد که فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» از ساخته‌های او پروانه ساخت نگرفت و در فهرست جشنواره نیامد، کاهانی به دبیر جشنواره یعنی محمد خزاعی متوسل شد و فیلم مذکور در بخش جنبی، نمایش یافت. اما جناب رضاداد به زنجموره‌های کاهانی برای پذیرش فیلم بعدی‌اش به نام استراحت مطلق (۱۳۹۳) در جشنواره توجهی نکرد.

اولین خواستۀ ما از مدیران جشنواره این است که این فیلم‌های معاند را در جشنواره فجر نمایش ندهند و اسباب شهرت آنها را فراهم نکنند. در مرتبۀ بعد می‌توان‌اندیشید که این آثار مغرضانه چطور مجوز ساخت گرفته‌اند! و بعد می‌توانیم این مسئله را پیگیری کنیم که چگونه بیت‌المال مسلمین، علیه اسلام و مسلمین به کار رفته و مصروف به ساخت این فیلم‌های ضد دین شده‌! و دقیقاً همین‌جا است که چاقو دستۀ خودش را هم می‌برد.

می‌خواستم بگویم که میان منتقدان و معاندان، باید تفاوت قائل شد. برخی سینماگران، منتقد وضعیت موجود هستند و فیلم‌هایشان را در همین جهت ساخته‌اند. اما حساب معاند و برانداز را باید از آنها جدا کرد. متأسفانه رحمت برخی از مدیران، حتی دشمنان را نیز فراگرفته اما دوستان را بی‌نصیب گذاشته است، درست بر خلاف فرمودۀ قرآن، آنها رُحَماء علی الکفار و أشدّاء بینهم شده‌اند. این مدیران غربزده را نیاز به رسوایی دارند. امام علی(ع) فرمود ملامت نشود کسی که از غم دزدیدن یک خلخال از پای یک زن یهودی توسط یاران معاویه، بمیرد (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷). و این نشان می‌دهد که رحمت و نعمت در سایۀ مؤمنان حقیقی به دست می‌آید. کسانی که صبر وافر دارند و در عین مرزبندی با دشمنان، آنها را تحمل می‌کنند. مصطفی چمران، مرتضی آوینی و نادر طالب‌زاده برخی از این افراد بودند. ما به چنین مدیران مهذّب و شجاعی نیاز داریم.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟

تفکیک جشنوارۀ جهانی؛ خوب یا بد؟

از بهمن ۱۳۹۳ بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر، از آن جدا شده و به اردیبهشت سال بعد افتاد. طی شش سال، جشنواره جهانی فجر در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد، در پردیس چارسو برگزار می‌شد؛ از ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ (به‌جز سال ۱۳۹۹ که به دلیل کرونا برگزار نشد). و دبیری آن، با رضا میرکریمی بود اما در سال ۱۴۰۰ به محمد مهدی عسگرپور سپرده شد. با آمدن دکتر اسماعیلی وزیر جدید ارشاد در دولت آقای رئیسی، با تفکیک بخش بین‌الملل مخالفت شد و عملاً اردیبهشت ۱۴۰۱ بدون فجر جهانی گذشت. علت را در صرفه‌جویی در هزینه‌ها اعلام کردند که چندان توجیه‌پذیر نبود. جالب توجه اینکه اغلب مخالفان این تفکیک، کسانی هستند که خودشان در جشنواره جهانی شرکت نمی‌کردند و لذا از کیفیت و لزوم آن بی‌خبر بودند.

راستش بنده با جداسازی جشنواره جهانی فجر موافق بودم و تماشای فیلم‌های مستند و سینمایی خارجی را بر روی پرده غنیمت می‌دانستم. مضافاً که برخی فیلم‌های ایرانی نیز که به هر دلیلی از جشنواره ملی فجر بازمانده بودند، فرصت داشتند تا خودی نشان دهند و مخاطبان خود را پیدا کنند. از آنجا که اولویت اغلب مخاطبان در جشنوارۀ ملی فجر، تماشای فیلم‌های وطنی است لذا فیلم‌های خارجی عملاً مخاطبی نداشتند و امسال هم نخواهند داشت.

همان‌طور که بخش فیلم‌های کودک و نوجوان در سال ۱۳۶۹ از جشنواره فجر جدا شد و متعاقباً فیلم‌های مستند و کوتاه نیز تفکیک گشته و صاحب جشنواره‌هایی مستقل شدند، جشنواره جهانی فیلم فجر نیز باید از بخش ملی آن جدا باشد تا مخاطبان بتوانند به تماشای محصولات خارجی بپردازند و اینچنین نباشد که فیلم‌های خارجی، فقط برای هیئت داوران به نمایش درآیند.

تحریم‌کنندگان همیشگی جشنوارۀ فجر

در تعاقب آشوب‌های اخیر و فتنۀ مهسا امینی، اعضای هیئت‌مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران (خانه سینما)، در روز دوازدهم آذر اعلام کردند: «در ماه‌های آتی، در هیچ‌یک از جشنواره‌های پیشِ‌رو، اصلاً حضوری نداشته و نخواهیم داشت و هیچ مسئولیتی را هم نمی‌پذیریم. طبعاً آن دسته از همکاران و اعضای محترم انجمن که چنین نمی‌نگرند، مخیرند و می‌توانند راساً اقدام کنند».

اعضای پنج نفرۀ انجمن منتقدان که یازدهم آبان ۱۴۰۰ انتخاب شده‌اند، عبارتند از: جعفرگودرزی، کامران ملکی، رضا صائمی، رضا درستکار، محمدرضا لطفی و ایضاً پیمان شوقی (بازرس). همان‌طور که از متن بیانیه مشخص است، این بیانیه صرفاً از سوی هیئت مدیرۀ انجمن منتقدان سینما بوده و ربطی به باقی اعضای انجمن ندارد.

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟
جعفرگودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران

متأسفانه بعضی از اهالی سینما نیز به این موج پیوستند و جشنواره فجر را تحریم کردند. عمدۀ آنها کسانی بودند که امسال فیلمی نداشتند، یا اگر در فیلمی بازی داشتند، نقش‌هایشان کوتاه بود. مانند مانی حقیقی و هانیه توسلی که در فیلم علیرضا معتمدی با عنوان «چرا گریه نمی‌کنی؟» بازی کرده‌اند. برخی از این افراد که سال‌ ۱۳۸۸ جزو آشوبگران بودند، همان وقت نیز تحریم جشنواره را کلید زده بودند اما یخشان نگرفت. و همچنین بود سال ۱۳۹۸ که بهانۀ سقوط هواپیمای اوکراینی به دستشان افتاد. الگوی آنها، آشوب‌های سال ۱۹۶۸ دانشجویی ـ کارگری است که به تعطیلی جشنواره کن منجر شد.

خوشبختانه یا متأسفانه، حیای جمهوری اسلامی در حفظ کردن آبروی مخالفان خود، برخی از این افراد را آن‌قدر وقیح کرده است که گمان می‌کنند مملکت باید همیشه برای آنها خضوع کند. اما آن دوران به سر آمده است. در سال‌های قبل، برخی از تحریم کنندگان جشنوارۀ فجر که عدم همراهی مردم را دیدند، خودشان نیز به آنها پیوستند و فیلم‌ها را در سینماهای مردمی تماشا کردند. ان‌شاءالله دورۀ چهل و یکم از جشنواره فجر نیز به بهترین نحو برگزار خواهد شد و روسیاهی بر زغال خواهد ماند.

گفتار را با سخنی از ارنستو چه‌گوارا انقلابی کوبایی ختم می‌کند. از او نقل است که گفت: اگر توانستید به مگس‌ها بفهمانید که گل از زباله بهتر است، می‌توانید به خائنان مملکت هم بفهمانید که کشور از ثروت بهتر است.

* امیر اهوارکی
_____________
۱- ترجمۀ فرمایش مولا(ع) این است: «آیا دینی نیست که شما را گرد آورد؟ آیا غیرتی نیست که شما را برای جنگ با دشمن بسیج کند؟ شگفت‌آور نیست که معاویه انسان‏های جفاکار پست را می‏خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششی از او پیروی می‏کنند! و من شما را برای یاری حق می‏خوانم، در حالی که شما بازماندگان اسلام، و یادگار مسلمانان پیشین هستید. با کمک و عطایا شما را دعوت می‏کنم ولی از اطراف من پراکنده می‏شوید، و به تفرقه و اختلاف روی می‏آورید. نه از دستورات من راضی می‏شوید، و نه شما را به خشم می‏آورد که بر ضد من اجتماع کنید.» ـ نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۱۸۰

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در روزهای جشنواره به چه فکر کنیم؟ بیشتر بخوانید »

معرفی برگزیدگان سیزدهمین جشنواره عمار

معرفی برگزیدگان سیزدهمین جشنواره عمار



سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار با معرفی برگزیدگان بخش های مختلف، به پایان می‌رسد.

به گزارش مجاهدت از مشرق،مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره عمار از دقایقی پیش در سالن شماره یک سینما فلسطین آغاز شد تا این رویداد سینمایی به نقطه پایانی برسد.

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، وحید جلیلی قائم مقام رییس سازمان صدا و سیما، مستندسازان و اهالی فرهنگ و هنر در این مراسم حضور دارند.

مراسم با قرائت آیاتی از کلام الله مجید که توسط شهید سید فریدالدین معصومی در زمان حیاتش خوانده شده بود آغاز شد. در این بخش، فیلمی از قرائت قرآن توسط او پخش شد.

معرفی برگزیدگان بخش ویژه «آرمان روح الله»

در ابتدای این مراسم، نوبت به معرفی برگزیدگان بخش «آرمان روح‌الله» رسید. این بخش به یاد شهدای مدافع امنیت، شهیدان آرمان علی وردی و روح الله عجمیان به صورت ویژه در سیزدهمین جشنواره عمار حضور دارد.جایزه بخش ویژه آرمان روح الله به علت نگاه جامع به حادثه تروریستی شاهچراغ به مستند «پاییز حرم» به کارگردانی علی خسروی رسید.

خسروی پس از دریافت جایزه گفت: امیدوارم برای داشتن ایرانی قوی سینمای قوی داشته باشیم و بتوانیم مراحل پیشرفت اقتصادی ایران را شاهد باشیم. لوح افتخار دیگر این بخش نیز به مستند «خوبان عالم» به کارگردانی امید مدهج و حمیدرضا بهوندی داده شد و سومین لوح تقدیر نیز به مستند «برای بیرق» اثری از محمود شهبازی اهدا شد.

شهبازی کارگردان مستند «برای بیرق» بعد از دریافت جایزه خود گفت: جشنواره «عمار» به جای معرفی سلبریتی، سرباز برای وطن اهدا می‌کند. افتخار می‌کنم سربازی برای کشورم هستم.

پس از آن فانوس بخش آرمان روح الله نیز به مستند «نقاب‌دارها» به کارگردانی محسن سلیم رسید.

برگزیده بخش «حافظه ملی»

لوح تقدیر این بخش به «کابوس نیمه‌شب» به کارگردانی علی عارضی رسید.

جایزه ویژه بخش «موزاییک مرگ بر آمریکا»

این جایزه به اثر «سفارت سیاه» به کارگردانی رضوانه فتحی رسید.‌

فتحی پس از دریافت این جایزه گفت: امیدوارم بتوانیم در جهاد تبیین موفق باشیم.‌

تجلیل از جمال سینمای ایران

بعد از ارایه جوایز ویژه بخش “موازییک مرگ بر آمریکا” محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در بخش بزرگاشت جمال شورجه ضمن اشاره به جایگاه ویژه جمال شورجه در سینمای ایران گفت: خوشحالم فرصتی فراهم شد در اختتامیه جشنواره عمار باشم. نمی‌خواستم صحبت کنم و فقط به من گفتند که مراسم بزرگداشت ایشان است. من شاگرد آقای شورجه بودم و زمانی که ایشان کارگردانی می‌کرد، من دستیار دوم او بودم و جدای از فیلم سازی از او درس ایمان، اخلاق و فداکاری یاد گرفتم. در وصف ایشان همین بس که ایشان جمال سینمای انقلاب ایران و سینمای انقلاب است.

وی اضافه کرد: خوشحالم که او همچنان در جریان سینمای ایران حضور دارد و برایش دعا می‌کنیم که دوباره برگردد و فیلم سینمایی خودش را بسازد.

به گفته خزاعی، شورجه الگویی برای جوانانی است که می‌خواهند در عرصه سینمای انقلاب کار کنند. امروز سینمای انقلاب نیاز به تخصص و تعهد شما دارد و اگر قرار است اتفاقی بیفتد، شما جوانان باید ورود کنید.‌

رئیس سازمان سینمایی همچنین در ادامه تاکید کرد باید بگویم که جشنواره عمار در این سال ها هم کارساز و هم جریان ساز بوده است.

هدیه‌ای خاص به جمال سینمای ایران

در ادامه جلسه با حضور جمعی از دوستان جمال شورجه از وی تقدیر شد. همچنین مادر شهیدان خالقی پور نیز هدیه‌ای ارزشمند به وی داد. این هدیه، چفیه شهید رسول خالقی‌پور بود که یکی از تنها یادگاری های این شهید والامقام به شمار می‌رود.

خانواده شهدا دُری گرانبها

جمال شورجه بعد از دریافت هدیه خاصش خطاب به حاضرین این مراسم گفت: السلام علیک یا عماریون؛ سلام بر خانواده معزز شهدا که آمدند و در این جلسه حضور پیدا کردند. از جمیع عماریون تشکر می‌کنم که شجره طیبه ای را غرس کردند که اکنون تبدیل به یک درخت تنومند شده است.

شورجه در ادامه تاکید کرد: خاطرم هست ۵۰ سال پیش یا ۴۵ سال پیش، زمانی که ما دانشجو بودیم خدمت مقام رهبری رسیدیم، ایشان به ما گفت که همیشه سوژه‌ای که انتخاب می‌کنید ارزشمند باشد که هر چه قدر آن را صیقل بدهید باطنش ارزشمند باشد.‌

وی اضافه کرد: بنده هفته ای ۵-۶ فیلم در وزارت ارشاد از شما فیلمسازان عمار میبینم.

شورجه همچنین در ادامه گفت : از مسئولین عمار تشکر میکنم که این نهال را تبدیل به درخت تنومندی کردند. امیدوارم سینمای ایران تبدیل به سینمایی بشود که همه حسرتش زا بخورند. سینمایی که متشرع و با اخلاق است و با استکبار جهانی هم آوردی می‌کند. خدایا آن روز را قبل از فوت من قرار بده تا آن را ببینم.

شورجه یاد و خاطره دو هنرمند درگذشته را گرامی داشت و تصریح کرد: یاد نادر طالب زاده و فرج الله سلحشور را گرامی میدارم؛ نادر طالب زاده بنیان گذار این جشنواره بود. اصالت این جشنواره به مردمی بودنش است.

این سینماگر تاکید کرد: حضرت آقا فرمودند بروید مروارید انتخاب بکنید. مروارید اصالتا و باطنا مروارید است؛ چه شورجه بسازد و چه کس دیگه ای. از شما فیلمسازان خواهش میکنم که دنبال مرواریدهای انقلاب باشید. خانواده‌های شهدا و جانبازان درهای گران سنگی هستند که در جامعه ما دیده نمی‌شوند، اما سینما و فیلم می‌تواند آنها را نمایش بدهد و نام آنان را سر زبان ها بیندازد.

برگزیدگان بخش «نهضت جهانی مستضعفین»

در ادامه برنامه لوح افتخار این بخش به اثر «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلام زاده اهدا شد و فانوس این بخش به اثر «برای آزادی» به کارگردانی فرهاد حاجی عباسی و آقا محمدلو رسید.

اسلام زاده بعد از دریافت جایزه خود گفت: فیلم من درباره شهید سلیمانی است. در همین جا باید از فرزند شهید فخری زاده یاد کنم و از ایشان بخواهم که انشاءالله کمک کنند امسال فیلم شهید فخری زاده ساخته شود.

برگزیدگان بخش تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دفاع مقدس

لوح افتخار این بخش به اثر «هنرمند واحد ۵» به کارگردانی محمد صالح حجت الاسلامی رسید و لوح افتخار دیگر این بخش به اثر «مدرسه‌ای در دوردست» به کارگردانی سیدمحمدیوسف جلالی و حمیدرضا بهوندی اهدا شد، همچنین سومین لوح افتخار این بخش به اثر «پهلوانان نمی‌میرند» به کارگردانی سیدرضا بطحایی رسید.

برگزیدگان بخش ملت قهرمان

لوح افتخار این بخش به اثر «دل نگران آهوها» به کارگردانی ایمان ایزی و ابراهیم زرقانی رسید.

لوح افتخار دیگر این بخش به اثر «به نام پدر، دکتر امید» به کارگردانی قربانعلی طاهر فر و ریحان رزاقی راد داده شد.

لوح افتخار دیگر این بخش به اثر «سورجان» به کارگردانی یوسف حسن زاده رسید.

بخش جنگ‌ اقتصادی

لوح افتخار این بخش به اثر «مادیون» به کارگردانی مرتضی اسفندیاری رسید.

برگزیدگان بخش رویای ایرانی

لوح افتخار این بخش به اثر «مردی با آرزوهای بزرگ» به کارگردانی عباس وهاج رسید.

گرامیداشت یاد و خاطره نادر طالب زاده

در بخش دیگری از مراسم نوبت به برگزاری مراسم گرامیداشت یاد و خاطره نادر طالب زاده رسید.

سهیل اسعد دبیر سیزدهمین جشنواره فیلم مردمی عمار در این بخش از مراسم گفت: می‌خواهم چند کلمه ای در مورد استاد و پدرم معنوی ام سخن بگویم. همانطور که می‌دانید من آرژانتینی هستم. نگاهمان به انقلاب، قبل از آمدن به ایران، کاملا مثبت بود چون سرتاپای انقلاب را نورانی می‌دیدیم و احساس می‌کردیم جمهوری اسلامی هیچ خلایی ندارد، اما وقتی یه ایران آمدیم و همه ابعاد این مملکت را دیدیم متوجه شدیم مثل هر مملکتی، هم چیزهای خوب دارد و هم چیزهای بد. فهمیدیم که باید مسائل را به صورت نسبی ببینیم.‌

آن گرما و حرارت ما کم‌کم داشت کم میشد تا اینکه با حاج نادر آشنا شدیم.‌

متوجه شدیم که پیشتر گفتمان انقلاب را در خود صحبت کردن و تریبون‌ها می‌دیدیم اما در رفتار خیلی ها این انقلاب و نور را نمی‌دیدیم. حاج نادر تنها کسی در زندگی من بود که رفتارش از گفتارش بلیغ تر بود. این موضوع خیلی حرف است. حاج نادر بدون کلام و با زبان و اخلاص و تفکرش می‌توانست انسان را قانع کند. این اولین درس برای من از ایشان بود.

وی اضافه کرد: ۲-۳ خصوصیت از حاج نادر را می‌خواهم به شما بگویم. حرکت او با بصیرت بود. صاحب رویت بود. صاحب نگاه عمیق بود. اول نگاه میکرد و حقایق را درک می‌کرد و سپس تصمیم می‌گرفت. حاج نادر قدرت جذب داشت. شخصیت‌هایی که به ما نزدیک شدند، کسانی بودند که در طول تاریخ افراد جذابی بودند، اما او این قدر جذاب بود که توانست همه شان را جذب کند. او قدرت ایجاد فصل مشترک داشت و افرادی که دارای تفاوت بودند را به واسطه فصل مشترک هایشان کنار هم می‌آورد. حاج نادر عمق عرفانی داشت و معنویت و ارتباط انسان با خدا مهمترین نکته زندگی او بود.

تقدیر از ۴ بانوی کارآفرین

در ادامه مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره فیلم عمار از بانوان فعال و کارآفرین نیز تقدیر شد که در این بخش از ۴ بانوان فعال و کارآفرین قدردارنی شد.

این بانوان عبارت بودند از: بی بی فاطمه حقیر السادات؛ مریم گل آبادی؛ معصومه سابکی و فاطمه مطلق

معصومه سابکی بعد از دریافت نشان استقلال گفت: رسانه‌ها کمتر به ظرفیت‌های منطقه سیستان می‌پردازند و خواهش من این است که رسانه ها این توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها را به نمایش بگذارند.

به گفته وی استان سیستان و بلوچستان واقعاً امنیت دارد، اما وقتی مشکلی در آن به وجود می‌آید این قدر بزرگش می‌کنند که افکار عمومی احساس می‌کنند که این منطقه امنیت ندارد و به همین دلیل گردشگر جذب نمی‌شود؛ سرمایه‌گذاری انجام نمی‌شود و کارآفرینان این منطقه را انتخاب نمی‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معرفی برگزیدگان سیزدهمین جشنواره عمار بیشتر بخوانید »

حاج نادر! خسته‌ نباشی

حاج نادر! خسته‌ نباشی



یادته عکسی ازت رو به آقا نشون دادن و گفت: این نادر طالب‌زاده که دوستش دارید اینه‌ها… این عکسشه تو آمریکا… بعد آقا لبخندی زدند و گفتن: به خاطر همین دوستش دارم…

به گزارش مجاهدت از مشرق، مصباح‌الهدی باقری در روزنامه وطن امروز نوشت:

سلام حاج نادر!

چطوری عزیز؟ بهتری؟
حالا وقتشه که کمی آرام بگیری برادر!
اون همه شور، اون همه شوق، اون همه از پا ننشستن، اون همه حرکت مدام
آخر خسته شدی برادر…
عمری دویدی
 و آخر رسیدی…
 به همان چه همیشه دنبالش بودی…
گوارایت باد و نوشین…

***
یادته عکسی ازت رو به آقا نشون دادن و گفت: این نادر طالب‌زاده که دوستش دارید اینه‌ها… این عکسشه تو آمریکا…
بعد آقا لبخندی زدند و گفتن: به خاطر همین دوستش دارم…
کسی که از این عکس به این حقیقت برسه، یعنی انتخاب کرده…
آره حاج‌نادر!
تو می‌تونستی خیلی انتخاب‌های رنگی و بزک کرده داشته باشی
اصلا به انتخاب‌های دیگه خیلی خیلی نزدیک‌تر هم بودی؛
دنیا هم به کامت بود…
عقل و سوادش رو هم داشتی
 اما تو گزینه سخت‌تر رو انتخاب کردی
و همه عمر پای این انتخاب ایستادی:
جهاد برای حقیقت
و ذره‌ای هم کم نیاوردی و کم نگذاشتی…
و لحظه‌ای هم گرفتار حواشی و فرعیات نشدی
در جبهه حق‌طلبی و حق‌خواهی
مستقیم به سمت دشمن انسانیت و آزادگی
همه تیرهایت را درست نشانه رفتی
با رسانه، با کلام، بدون کلام…
تا آرمان‌هایت همیشه سبز باشد و زنده…
اما
دشمن مغرور تا دندان مسلح و مجهز
زورش به دوربین و میکروفن و لوکیشن و دکوپاژ و خطابه بلیغ تو نرسید! 
اصلا نمی‌فهمید از کجا دارد می‌خورد…
با محاسباتش جور درنمی‌آمد
کل مساحت عملیات تو، ۳۰ متر مربع هم نبود
اما قدرت توفان تو،
 سونامی درست می‌کرد
که به پا خیزد به مقابله با هر چه تعدی و بدعهدی و خیانت و قساوت است…
آنگاه دیگر تحمل نشدی…
آن وقت بود که تو را 
و همسر مجاهدت را 
تحریم کردند…
مضحک‌ترین مجازات تاریخ این است که مجاهدی را تحریم کنی
چه رزق و روزی‌ای بهتر از این…
مجاهد همیشه به دنبال محدودیت و محرومیت است
اصلا با محدودیت، وسعت می‌گیرد…جهانی می‌شود… ابدی می‌شود…
 بار می‌آید، رشد می‌کند، شکوفا می‌شود و شکوفا می‌کند
و از این باغ شکوفایی‌ات 
چه جوان‌ها که جوانه زدند با تو…
و چه آرمان‌ها که سرو ماندند با ماندن تو…

***
حالا اما
با همه کوله‌بار مجاهدت و استقامتت
سرمشق خوش‌خطی هستی
برای همه آرمان‌ها و آرمانی‌ها
آزادها و آزاده‌ها
عدالت‌خواه‌ها و عدالت‌گسترها
که یاد بگیرند
قلم و بیان و تصویر
چه معرکه‌ای به پا می‌کند…
که یاد بگیرند
استقامت و مجاهدت
چه بنیان مرصوصی می‌سازد
تا در آخر دانش‌آموخته مکتب عشق شوند
همان مکتب جان دادن در راه حق و حقیقت…

***
حاج‌نادر! خسته نباشی…
 بچه‌ها همچنان به نفس تو پای کارند…
می‌دانند تو رفتنی نیستی…
همان طور که بهار… 
و سبزه‌های مقاومت و جهاد را تا ابد پاس می‌دارند
تا آن را به بهار حقیقی بسپرند
و روزگاران را پر از بهجت مستضعفین کنند…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حاج نادر! خسته‌ نباشی بیشتر بخوانید »