نازنین بنیادی

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران



«نرگس محمدی» برنده جایزه صلح نوبل طی پیامی نوروزی از کشورهای غربی خواسته که فشار خود علیه ایران را افزایش دهند؛ موضوعی که با اعتراض ایرانیان در فضای مجازی روبرو شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «نرگس محمدی» برنده جایزه صلح نوبل در پیامی نوروزی به کشورهای غربی خواستار فشار همه جانبه علیه کشورمان شده است.

بعید است که وی معنی فشار همه جانبه علیه ایران را نداند. انتشار چنین پیامی در سال جدید و با عنوان پیام نوروزی باعث انتقاد بسیاری از ایرانیان نسبت به این رفتار شده است.

وی در پیام خود از کشورهای غرب درخواست می‌کند: «رژیم دینی به طور هدفمند و همه جانبه تحت فشار سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر قرار گیرد.»

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

برخی سعی کردند که این موضوع را تنها به نظام جمهوری اسلامی تقلیل دهند اما حتی کاربران ضدانقلاب نیز مطرح کرده‌اند که این فشار به طور مستقیم هرچه باشد به مردم ایران آسیب می‌رساند.

ایرانیان در فضای مجازی هر گونه تلاش برای تحریم و اعمال فشار علیه کشورمان را محکوم کردند و آنرا برابر دشمنی با مردم ایران دانسته‌اند.

افکارعمومی در فضای مجازی یادآور شده است که تحریم در درجه اول قطعا بر مردم ایران اثرگذار خواهد بود.

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

این موضوع یادآور حرف‌های «نازنین بنیادی» بازیگر هالیوودی است که به عنوان عنصر ضدانقلاب تحریم ایران را به “شیمی درمانی” تشبیه و بیان کرده بود که قطعا تحریم‌ها به مردم ایران آسیب می‌رساند اما لازم است!

در همین راستا، «حامد بهداد» بازیگر سینما با انتشار پستی در فضای مجازی به این موضوع اعتراض کرده و نوشت: «فشار همه جانبه؟ بر ایران؟ مطمئنید؟ واقعا که! سال نویی چه دعای پر از نوبلی فرمودن.

سال به سال دریغ از پارسال.»نرگس محمدی که در اردوگاه ضدانقلاب به عنوان یکی از اعضای شاخص جریان «زن زندگی آزادی» شناخته می‌شود و غرب برای ساختن یک شخصیت بین المللی جایزه صلح نوبل را به وی داده؛‌ فعالیت‌های خود در همین راستا هماهنگ کرده است.

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

این نوع موضع گیری‌ها به خوبی نشان می‌دهد که نرگس محمدی مانند دیگر عواملی که از سوی غرب جایزه صلح نوبل دریافت کرده‌اند، به ابزاری برای اعمال و پیشبرد اهداف غرب علیه کشورمان تبدیل شده است.

جالب اینجاست که در این پیام نرگس محمدی از شورای حقوق بشر نیز به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ایران یاد کرده است. در اصل وی به طور آشکارا بیان می‌کند که حقوق بشر تنها یک ابزار علیه کشورهای دیگر است.

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

در همین زمینه درحالی که مردم غزه زیر آتش توپخانه صهیونیست‌ها قرار دارند و هر لحظه فاجعه انسانی در این منطقه در حال وقوع است و اسرائیل در حال اعمال سیاست سیاه گرسنگی برای فشار بر مردم این منطقه است، بویژه زنانی که برنده جایزه صلح نوبل هستند در برابر این فاجعه انسانی سکوت کرده‌اند.

این درحالی است که فاجعه کشتار کودکان و مردم غزه بر اثر گرسنگی و بمباران شدید آنقدر آشکار است که حتی خود مقامات آمریکایی نیز در برابر افکارعمومی این کشور نتوانستند مقاومت کنند و در یک موضع‌گیری حیله‌گرانه اسرائیل را مسئول این فاجعه دانسته‌اند.

در همین راستا، علاوه بر ملاله یوسف زی، ماریا آنجلینا رسا، نادیا مراد و … شیرین عبادی و نرگس محمدی نیز در برابر این کشتار و فاجعه انسانی در غزه سکوت کرده‌اند.

این دو زن نوبلیست ایرانی بارها نسبت به اعمال فشار علیه کشورمان حتی در حوزه‌های خاص و تحریم ایران در موارد ورزشی و … اقدام کرده‌اند.

درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران

نرگس محمدی در پیامی در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم نیز طی پیامی کشورمان را سزاوار تحریم ملی و حقارت جهانی دانسته بود! اظهاراتی که موضع واقعی وی را به خوبی نشان می‌دهد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


درخواست سال نو خانم برنده جایزه صلح نوبل برای ایران بیشتر بخوانید »

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون



خروج بنیادی از ائتلاف براندازان، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نازنین بنیادی هم از شورای به اصطلاح همبستگی و جمع مبدعان منشور موسوم به «مهسا» جدا شد. حالا شیرین عبادی به همراه دو چهره معلوم‌الحال دیگر یعنی مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی کومله، قرار است به ادعای خودشان «ائتلافی برای رفع اختلاف مخالفان جمهوری اسلامی» باشند. جدایی بنیادی که هیچ گاه وزنه‌ای حتی کوچک در عرصه سیاست حساب نمی‌شده از ائتلافی که آن هم بیش از یک سیرک سیاسی کارکرد نداشته، به خودی خود حائز اهمیت ویژه‌ای نیست با این حال بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، چه کسانی را نمایندگی می‌کرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت.

کمدی تشکیل و فروپاشی یک ائتلاف

«شورای همبستگی» که روز گذشته به واسطه اعلام خروج بنیادی – بازیگر ۴۲ ساله هالیوودی- خبر فروپاشی‌اش رسانه‌ای شد، ائتلافی بود که تنها دو ماه عمر کرد. اواسط اسفندماه سال گذشته در حالی‌که نیروهای معاند ایران از نتیجه‌بخشی اغتشاش‌آفرینی‌هایشان در ایران به کلی ناامید شده بودند، با هدف تجدید قوا و از تب و تاب نیفتادن تحرکات ایذایی‌شان ابتدا با برگزاری یک نشست در دانشگاه جورج تاون واشنگتن اعلام همبستگی کردند؛ همبستگی‌ای که وقتی به مرحله انتشار منشور رسید با حذف علی کریمی و گلشیفته فراهانی آغاز شد و بعد وقتی نزدیکی حامد اسماعیلیون با سازمان منافقین از پرده بیرون افتاد و دعوای هواداران اسماعیلیون و پهلوی بالا گرفت با جدایی آنها از شورا تکمیل شد. حالا اینکه آن زمان همین نازنین بنیادی با آن سه نفر دیگر پیام دادند که بر «ادامه اتحاد» خود تأکید دارند، فقط پرده دیگری از آن مضحکه بود. شیرین عبادی در گفت‌وگو با اینترنشنال دلیل جدایی بنیادی را حملات و ناسزاگویی کاربران شبکه‌های اجتماعی به او اعلام کرد، اما وقتی با این سؤال مواجه شد که یک «وزنه سیاسی» که نمی‌تواند حملات در فضای مجازی را تحمل کند چطور می‌خواهد علیه یک نظام سیاسی براندازی کند، از پاسخ باز ماند!

صدای مردم ایران به زبان انگلیسی

بنیادی در بخشی از پیام توئیتری‌اش برای اعلام خروج کامل از شورای مذکور نوشت: «در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم.» این شاید جزو معدود توئیت‌هایی بود که او به زبان فارسی می‌نوشت، زیرا به عنوان فردی که از ۲۰ روزگی با خانواده به انگلیس مهاجرت کرده و تا ۱۹ سالگی زیر پرچم پادشاهی بریتانیا نفس کشیده و بعد در رؤیای شهرت به امریکا سفر کرده بود، بیش از آن انگلیسی و امریکایی است که بخواهد به زبان سلیس فارسی «صدای مردم ایران» باشد.

با این حال «فراز و نشیب» عمل سیاسی نازنین بنیادی به نظر بیش از آنکه محصول خواست خودش باشد، مانند بازیچه قرار گرفتن او توسط کلیسای «ساینتولوژی» است؛ آنجا که او را با تغییر رنگ مو و آرایش چهره و لباس به سوژه‌ای برای جلب توجه و همراهی تام کروز از اعضای سرشناس کلیسای‌شان تبدیل کردند و به وقت ضرورت نه تنها به آن رابطه خاتمه دادند که تمام مستندات آن رابطه را معدوم کردند.

مهره امریکایی ائتلاف براندازان

بازی با مهره نازنین بنیادی به عنوان مهره‌ای سیاسی هم رسماً از اوایل پاییز ۱۴۰۱ و با وقوع برخی ناآرامی‌ها آغاز شد. اگر چه این بار نه کلیسای ساینتولوژی که دولت‌های انگلیس و امریکا در تدارک یک مهره سیاسی میان تهی و گوش به فرمان با حضور در کمپین‌های به اصطلاح حقوق بشری برای او سابقه دست و پا کردند. به تصور آنها این چهره تبلیغ‌شده قابلیت آن را داشت که در دیدار با دولتمردان و حضور در نهادهای بین‌المللی به عنوان «نماینده مردم ایران» معرفی شود! بر اساس همین سناریو بود که نزدیک به یک ماه پس از آغاز اغتشاشات در ایران، بنیادی یکی از دو ایرانی شد که به عنوان «نمایندگان جامعه مدنی ایران» با دولتمردان امریکایی از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه، وندی شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیدار کرد و بعد به عنوان نماینده زنان ایران با کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور امریکا و جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت‌وگو کرد. کار تا آنجا پیش رفت که بنیادی با حضور در نشست شورای امنیت از طرف برخی فعالان ضدانقلاب «نخست‌وزیر آینده ایران» لقب بگیرد؛ ادعایی که مثل «رئیس‌جمهوری خودخوانده مریم رجوی» فقط مایه تمسخر و استهزاء بود.

با این حال، این پیشینه نشان می‌دهد، بیش از آنکه نازنین بنیادی به عنوان یک فعال سیاسی مستقل با پیشینه بازیگری دیده شود، باید او را مهره و نماینده دولت امریکا در جمع شورای براندازان تلقی کرد. کما اینکه خروج او از این شورا بیش از دلایلی که ذکر شد، می‌تواند به رویکرد حامیانش مرتبط باشد. دولتمردان امریکایی که درک کرده‌اند رؤیای براندازی در ایران بیش از حد غیرواقعی است و دست‌کم برای تعبیر این خواب آشفته نمی‌توانند روی امثال پهلوی و علینژاد حساب کنند و البته هر چه دلار به پای این کمدی سیاسی ریخته‌اند، هدر رفته است.

البته نازنین بنیادی در همین اندازه حضورش کارکرد مطلوبی برای حامیان غربی‌اش داشت. تبدیل کردن منویات ضد ایرانی دولت‌های غربی به «خواست مردم ایران» قلب ماهیتی بود که به بهترین نحو توسط چهره‌ای مثل بنیادی انجام شد. تکرار اتهامات نخ‌نما شده مخالفان جمهوری اسلامی با لحن ملایم یک بازیگر البته نه‌چندان مطرح هالیوود، تقاضای تشدید «تحریم‌های اقتصادی» به مثابه «شیمی‌درمانی لازم»، درخواست قرار دادن سپاه ایران در فهرست گروه‌های تروریستی توسط انگلیس (در دیدار بنیادی با تام توگندات، وزیر امور امنیتی بریتانیا) و تکرار درخواست مداخله بیشتر امریکا در امور ایران، خواسته‌های غربی بود که در گلوی مهره خودساخته‌شان قرقره می‌شد. همه آن چیزی که نشان داد، امریکا و متحدانش تا چه حد در شناخت جامعه ایران به بیراهه رفته‌اند و چطور دچار این توهم شدند که می‌توانند از کسی که حتی فارسی حرف نمی‌زند و البته همچنان از سوی ملت و دولت ایران حائز حق ایرانی بودن است، یک صدای جعلی برای مردم ایران بسازند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون بیشتر بخوانید »

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!



خروج حامد اسماعیلیون از ائتلاف همبستگی منسوب به براندازان مصداق روشنی بر فروپاشی دورهمی دوماهه اپوزیسیون بود؛ کسانی که علیرغم هزینه‌های هنگفت و نمایش‌های متعدد باز هم محکوم به شکست شدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آخر هفته گذشته «حامد اسماعیلیون»، کسی که در پی از دست دادن خانواده‌اش در حادثه پرواز اوکراینی شناخته شد و ماه‌های اخیر به دنبال آن بود تا از خود چهره‌ای سیاسی بسازد، از «ائتلاف همبستگی» براندازان جمهوری اسلامی خارج شد.

ائتلاف مذکور میان براندازان در حالی از هم پاشیده است که از تشکیل آن دو ماه هم نمی‌گذرد. پهلوی، اسماعیلیون، مصی علینژاد، بنیادی، عبادی و مهتدی اعضای این ائتلاف را که ۱۹ اسفند ماه شکل گرفت تشکیل می‌دادند؛ کسانی که هر کدام در یک نقطه از دنیا و گرایش سیاسی متفاوتی با دیگر افراد ائتلاف داشتند.

خودزنی به سبک اپوزیسیون

این اولین بار نبود که جریان مخالف جمهوری اسلامی چنین تلاشی را رقم می‌زد اما از آنجا که این ائتلاف با چالش‌های متعددی از جمله پراکندگی جغرافیایی، فقدان پایگاه مؤثر اجتماعی، نداشتن رهبری، اختلاف نظر مبنایی و نظری و تضاد منافع در بدیهیات و جزئیات مواجه بود، بار دیگر با بن‌بست مواجه شد؛ همچنانکه دفعات قبل نیز به نتیجه نرسید.

گرچه طبیعی بود ائتلافی متشکل از یک جمهوری خواه ساکن استرالیا، یک تجزیه‌طلب ساکن سوئد، یک پادشاهی‌خواه ساکن واشنگتن به لحاظ اجرایی نتواند سامان و انسجامی داشته باشد؛ اما شاید انتظار می‌رفت این جریان پس از هزینه‌های هنگفت مادی و تبلیغاتی، حداقل برای حفظ وجهه خود نزد طرفدارانش، چند صباحی بیشتر نمایش خود را ادامه دهد.

با این وجود فروپاشی زودهنگام آنها رقم خورد و اسماعیلیون علت تصمیم جدایی‌اش را، عدم اجرا و تحقق دموکراسی در این جمع برشمرد. این در حالی است که ائتلاف مذکور با ادعای ایجاد دموکراسی در ایران دورهمی‌شان را شکل داده بودند. پس از آنکه مدتی قبل «رضا پهلوی» و «نازنین بنیادی» این ائتلاف را ترک کردند، حالا خروج اسماعیلیون، به یک ناچاری برای مرگ خودخواسته از سوی این جریان شباهت داشت.

در حقیقت ائتلاف پر سر و صدا اما پوچ همبستگی در حالی به کار خود پایان داد که هنوز بدون آنکه پاسخی از سوی نظام جمهوری اسلامی دریافت نکرده بود مثل یک ویروس داخلی، خودش باعث نابودی خودش شد. «کامران فلاحتی» پژوهشگر اپوزیسیون می‌گوید: «اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، خود اثبات ناکارآمدی خودشان هستند و هم از طرف دیگر ادعاهایی که مطرح می‌کنند را به واسطه عملکرد خود نقض می‌کنند.»

جای خالی دانش و ایدئولوژی در میان براندازان

فارغ از اینها، چهره مخدوش و معدوم افراد ائتلافِ از هم‌گسسته همبستگی، نقطه ضعفی بود که از سوی کارشناسان و صاحب‌نظران سیاسی و اجتماعی همواره مورد نقد جدی قرار داشت. آنها معتقدند کسانی که به عنوان سردمداران براندازی دور هم جمع شده‌اند که دانش، تخصص، اعتبار و جایگاهی برای پیشبرد یک کنش سیاسی در مقیاس مقابله با یک حکومت ۴۰ ساله و قدرتمند را ندارند و فاقد هرگونه ایدئولوژی برای تحقق شعارهایی هستند که از آن دم می‌زنند.

«محمدکاظم انبارلویی» فعال سیاسی سیاست داخلی کشور در این باره می‌گوید: «یکی از نعمات بزرگی که خدا به ملت ما داده است، وجود اپوزیسیون روسیاه، بدسابقه و احمق هست. ما در برابر اپوزیسیونی قرار داریم که نه تنها کم‌ترین ریشه اجتماعی و سیاسی در داخل ایران را ندارند؛ بلکه با کارنامه ننگین خود به عنوان منفورترین چهره‌ها شناخته می‌شوند.»

صحت اظهارات انبارلویی با نگاهی به پیشینه جریان‌های سیاسی حاضر در ائتلاف همبستگی محرز است؛ چراکه بخش مهمی از حامیان اپوزیسیون همان کسانی هستند که با کمک به صدام در تجاوز به ملت ایران بدترین سابقه را دارند و ۱۷ هزار نفر از ایرانیان را به شهادت رساندند.

دومین گروه از اپوزیسیون، سلطنت‌طلب‌ها هستند که کارنامه آنها در تاریخ ایران به عنوان ننگین‌ترین دوران وطن‌فروشی و غارت ملت ایران مطرح است و رضا پهلوی به عنوان بازمانده این رژیم هر بار با اقدامی که به خودزنی شبیه است، دست خالی خود را روتر می‌کند. انبارلویی با اشاره به سفر اخیر پهلوی به سرزمین اشغالی فلسطین می‌گوید: «رضا پهلوی در سفر اخیرش به سرزمین‌های اشغالی ثابت کرد که هیچ حظ و بهره‌ای از سیاست نبرده است چراکه در شرایطی که رژیم صیهونیستی دچار فروپاشی است این اقدام را انجام داده است.»

وی ادامه می‌دهد: «اغلب افرادی که در این ائتلاف حضور داشتند از جمله اسماعیلیون، از لحاظ اعتباری عددی نیستند و هیچ گونه ریشه و دانش اجتماعی، تاریخی و سیاسی ندارند. از طرف دیگر افرادی دور هم جمع شده بودند که هیچ‌گونه اتحاد و همبستگی با هم نداشتند.»

کاریکارتوریست شعارهای مدنی و کاسبان سیاسی

علیرغم آنکه جریان براندازی پس از تلاش‌های بسیار، نتوانست کاری از پیش ببرد و به نتایج و اهداف خود نرسید، اما نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به ما نشان می‌دهد که این جریان توانست در بخش کمی از فضای جامعه رسوخ کند و بر روی آن اثرگذار باشد و این موضوع را القا کند که جمهوری اسلامی رفتنی است! صاحب‌نظران معتقدند علت عمده این اثرگذاری فعالیت گسترده آنها در فضای مجازی و تاخت و تاز بی‌سابقه حساب‌های کاربری منسوب به طرفداران آنها بوده است.

جریان براندازی در این سال‌ها به واسطه بودجه‌های کلانی که دریافت می‌کرد، لشکرهای مجازی به راه انداخت. آنها با ایجاد لشکرها و مؤسسات مجازی تحت عناوین مؤسسات حقوق بشری یا دفاع از حقوق زنان، کاریکاتوری از نهادهای مدنی را در خارج از کشور ایجاد کردند و زیر سایه عناوین خوش آب و رنگی که برای خود ساخته بودند، فعالیت‌های ضد بشری، ضد انسانی و ضد ایرانی انجام می‌دادند.

فلاحتی درباره بودجه‌هایی که از طریق مداخله‌جویان به دست اپوزیسیون می‌رسیده و همچنان می‌رسد، بیان می‌کند: «آنها بودجه‌ها و منابع هنگفت و مختلفی از دولت‌های متخاصم و سرویس‌های امنیتی دریافت کرده و از طرف دیگر مبالغی را از مردم عادی به شیوه‌های مختلف کلاهبرداری می‌کنند. بخشی از درآمدشان نیز از طریق صندوق‌هایی که به بهانه جلب کمک‌های مالی راه‌اندازی کرده به دست می‌آید و از این طریق ارتزاق می‌کنند.»

انبارلویی نیز تاکید دارد که سرویس‌های سیا، موساد، انگلیس و فرانسه مخارج کارهای تبلیغاتی و سازمانی این گروه را تأمین کرده و اظهار می‌کند: «این افراد یک مشت کاسب سیاسی هستند و خودشان هم می‌دانند که پایگاهی در میان مردم ندارند. شاید بتوانند مدتی با توزیع پول و شبکه‌سازی کارهایی انجام دهند اما هرگز نمی‌توانند به عنوان یک اپوزیسیون دارای ایدئولوژی، طرح یا برنامه و… ظاهر شوند.»

نظر به آنچه گفته شد، براندازان گروهی از افراد را در فضای مجازی سامان دادند تا هرگاه به آنها نیاز داشته باشند اهداف خود را در عرصه مجازی پیش ببرند. همچنین با راه‌اندازی مؤسسات نظرسنجی روی ذهن ایرانیان کار می‌کنند. البته فلاحتی نظرسنجی‌هایی که توسط جریان اپوزیسیون به کمک بودجه‌های تزریقی از سوی کشورهای و قدرت‌های مداخله‌جو صورت می‌گرفت را نوعی نظرسازی معرفی می‌کند و متذکر می‌شود: «گرچه شیوه‌های به کار رفته در این نظرسنجی‌ها از نگاه بسیاری کارشناسانِ مستقل، غیرعلمی، ضعیف و غیرقابل استناد بودند اما اثرگذاری آنها بر درصدی از جامعه غیرقابل انکار است؛ بخشی از مردم که در فضای مجازی حضور دارند ممکن است در پی فعالیت‌های سازماندهی شده مجازی جریان مخالف تصور کنند نظرات این گروه در جامعه غالب است در حالی که این راهکار جریان براندازی است که می‌خواهد دروغی را در لفافه واقعیت به داخل کشور القا کنند.»

سلبریتی‌ها؛ خدمتکاران بی‌جیره مواجب

نکته قابل ذکر آن است که علاوه بر حامیان مالی غرب‌نشین، براندازان از طرف تعدادی از چهره‌های شناخته شده داخلی مورد حمایت قرار می‌گرفتند. برخی «سلبریتی‌ها» در فضای مجازی به مثابه نماینده اپوزیسیون در داخل کشور عمل کرده و به بلندگوی آنها تبدیل شده بودند.

اپوزیسیون صراحتاً اعلام کرده بود که یکی از راهبردهای آنها در اجرای اهداف براندازانه و دشمنی کردن با جمهوری اسلامی، «بهره‌برداری از سلبریتی‌ها» است؛ البته فلاحتی چنین نگاهی به سلبریتی‌ها را توهین به آنها می‌داند و می‌گوید: «چنین عبارتی برای افراد سرشناس در عرصه‌های مختلف توهین بسیار بزرگی است. براندازان در اظهارات شفاف خود تاکید کرده‌اند که برای رسیدن به اهداف خود از چهره‌های مشهور استفاده می‌کنیم.»

از نگاه او بخشی از علت این موضوع به ضعف دستگاه‌های فرهنگی کشور برمی‌گردد: «این ضعف فرهنگی جامعه ما است که جامعه تا حد زیادی به پدیده سلبریتی سوق پیدا می‌کند. متأسفانه اغلب سلبریتی‌های ما مطالعه کافی و تخصصی ندارند؛ اغلب قوه تحلیل به ویژه در مسائل کلان سیاسی و امنیتی را ندارند و سطح برداشت آنها از مسائل، بسیار نازل است. این افراد به واسطه القائات فضای مجازی احساس می‌کنند که چون فردی شناخته شده هستند می‌توانند در همه حوزه‌ها نظر بدهند و در همه ساختارها ورود کنند.»

به نظر می‌رسد وقتی راهبری الگوهای فکری از طبقه فرهیخته به قشر سلبریتی تنزل پیدا کند، بخشی از جامعه به لحاظ فرهنگی دچار اشکال خواهد شد. این پژوهشگر بیان می‌کند: «سلبریتی‌ها در پی فقدان دانش مورد نیاز به راحتی در دام گروه‌های معارض و براندازی قرار می‌گیرند و آگاهانه یا ناآگاهانه خدمتکاران بی‌جیره و مواجب گروه‌های ضدمیهنی و ضدوطنی می‌شوند.»

فلاحتی یادآوری می‌کند که مناسبات فرهنگی ما نامناسب و ناسالم هستند و در حوزه قانونی و برخوردهای قضائی نیز دچار ضعف هستیم چراکه در خصوص تخلفات مختلف افراد مشهور با آنها با تسامح برخورد می‌شود.

جهان وهم‌آلود براندازان

با وجود حامیان مادی خارجی و مدافعان معنوی داخلی، پایگاه اجتماعی حقیقی جریان براندازی در دنیای واقعی فاصله قابل توجهی با چینش و ارقامی که در فضای مجازی به ارائه می‌شد داشت. برخی بر این باورند اختلاف فاحش میان حامیان مجازی براندازان و طرفداران آنها در دنیای واقعی به علت آن است که اپوزیسیون، گروهی از افرادی را به خط کرده بود که به صورت شبانه روزی و شیفتی کار می‌کنند تا برای جریان‌سازی فکری در فضای اجتماعی فعالیت داشته باشند.

به هر شکل، با وجود همه تلاش براندازان و حامیان آنها، این جریان نه در دنیای حقیقی و نه در فضای مجازی نتوانست راه به جایی ببرد. گرچه آنها تا حدی توانستند در فضای مجازی جریان‌سازی کنند و با تحمیل نظر خود در ایام اعتراضات، با اعمال نوعی دیکتاتوری مجازی گروهی از مردم را تحت فشار گذاشتند و آنها را از کسب و کار روزانه و فعالیت‌های اجتماعی منع کردند اما در نهایت امر و با گذشت زمان، با سنگ محک‌هایی مختلفی به خود و همگان اعتراف کردند که پایگاه اجتماعی لازم برای کنش‌گری سیاسی را ندارند. «انبارلویی» در این خصوص می‌گوید: «آخرین تلاش براندازان فتنه پاییز ۱۴۰۱ بود و خودشان هم فهمیدند که لشکری در ایران ندارند و فقط می‌توانند روی سرویس‌های امنیتی و جاسوسی خودشان حساب کنند.»

به نظر می‌رسد دو مشکل عمده درباره اپوزیسیون وجود دارد. اول؛ نداشتن «پایگاه اجتماعی مؤثر» است. یعنی پایگاهی که در تعارف سیاسی بگنجد و منجر به خیزش یا ایجاد تغییری محسوس شود که کارکردهای جریان سیاسی متبوع خود را محقق کند و دوم؛ فقدان دانش وسیع نسبت به اطلاعات داخل و مناسبات حاکم بر جامعه ایرانی.

کاستی‌ها و کوتاه‌قدی‌های جریان براندازی باعث شد آنها به ناچار به دنیایی از اوهام روی بیاورند و با ساختن فضایی حباب‌گونه به خود و اندک اعضای پایگاه اجتماعی روحیه ببخشند؛ تا جایی که بعضاً امر بر خود آنها نیز مشتبه شد و با خیال آنکه که طرفداران میلیونی یا لشکری از حامیان و نظامیان دارند، سیرک‌های متعدد همچون «نشست دانشگاه جرج تاون» و کمپین «من وکالت می‌دهم» را به راه انداختند.

رقیب سبک‌وزن جمهوری اسلامی

بنا بر آنچه گفته شد براندازان به واسطه مجموعه اختلافاتی که داشتند نه تنها به کرسی قدرت نرسیدند بلکه حتی به آن نزدیک هم نشدند؛ اما نکته قابل توجه آن است که آنها در همین شرایطی ابتدایی هم بر سر قدرتی که برابر با هیچ است، به جان هم افتادند.

ائتلافی که بعد از ۴۴ سال دشمنی با جمهوری اسلامی شکل گرفته بود در مدت کوتاهی از هم گسست، این در حالی است که جمهوری اسلامی و مردم ایران دخالت چندانی در این فروپاشی نداشتند و براندازان خودشان به علت طمع قدرت داخلی، اختلافات بنیادین و حملاتی که در فضای مجازی به یکدیگر می‌کردند به این سرانجام دچار شدند. آنها تلاش کردند که حتی در حد یک نمایش، پیام اتحاد، همنشینی و همبستگی خود را منعکس و منتقل کنند اما توان آنها حتی برای یک بازی نمایشی هم کفایت نکرد.

انبارلویی با تاکید بر اینکه این جریان در آینده نیز فرجامی نخواهد داشت، عنوان می‌کند: «حتی اگر تحت شرایطی اتحادی میان آنها حاصل شود و کار خود را ادامه دهند، باز هم اعتبار و وزنه لازم برای آنکه مقابل انقلابی که بر دنیا و منطقه تأثیر گذاشته و معادلات قدرت جهانی را تغییر داده بایستند را ندارند و نمی‌توانند در برابر ملت ایران قد علم کنند»

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر! بیشتر بخوانید »

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر



تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی ضد انقلاب شباهت به حذف‌های سیاسی در دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی توسط منافقین دارد. در بین سال‌های ۵۱ تا ۵۳ گروهک منافقین به دلیل شکست استراتژی مبارزه مسلحانه دست به حذف مخالفانش زد!

سرویس سیاست مشرق- با کناره‌گیری مهره منافقین از سیرک براندازی درگیری‌های عناصر گروهکی برای حذف یکدیگر از صحنه به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته است.

شامگاه جمعه حامد اسماعیلیون یکی از اعضای ائتلاف یا گروه موسوم به «همبستگی» از حضور در این ائتلاف کناره‌گیری کرد. مدتی پیش از او نیز نازنین بنیادی که تنها اثر سیاسی‌ش بازی کردن در نقش پرستو برای تام کروز بوده با دی‌اکتیو کردن حساب توییترش، تلویحاً از این ائتلاف جداشده بود.

این روزها به‌جز رضا ربع پهلوی که به‌صورت شخصی دوره‌گردی را با سفر به سرزمین‌های اشغالی آغاز کرد، سایر اعضا فاقد علائم حیاتی هستند. این وضعیت به معنای آن است که جناح‌های مختلف میان گروهک‌های ضدانقلاب به پایان اتحاد مصنوعی با یکدیگر رسیده‌اند، این عناصر متضاد به توصیه سازمان سیا و موساد با یکدیگر پیمان وحدت امضا کرده بودند، در میانه اغتشاشات پاییزی در چند محله، سرویس‌های اطلاعاتی غربی از سران اپوزیسیون اعم از سلطنت‌طلبان؛ منافقین، گروهک‌های کردی و برخی تجزیه‌طلبان دستور دادند که برای آنکه توسط دولت‌های اروپایی و آمریکایی جدی گرفته شوند با یکدیگر به توافق برسند.

حتی کار به‌جایی رسید که باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا برای این گروهک‌های برانداز پیغام فرستاد که کاخ سفید دیگر اشتباه سال ۲۰۰۸(سال فتنه ۸۸) را تکرار نخواهد کرد، اما شرط این موضوع آن است که تمامی عناصر اپوزیسیون با یکدیگر متحد شوند تا دولت آمریکا روی آن‌ها حساب باز کند! آن روزها لیدرهای اغتشاشات به‌سرعت توسط افسران موساد در ترکیه آموزش‌دیده تا انجام کار سیاسی در آمریکا با عملیات خرابکاری در داخل ایران پیوند بخورد.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

پرده اول: تجزیه تجزیه‌طلبان در اتوبوس هوس

گروهک‌های ضدانقلاب دی‌ماه سال گذشته در شب آغاز سال نو میلادی در توییترشان بر اساس دستورالعمل سازمان سیا وعده داده بودند که سال ۲۰۲۳ با «سازمان‌دهی» و «همبستگی» به استقبال «پیروزی» خواهند رفت. درآن شب عجیب رضا پهلوی، علی کریمی، گلشیفته فراهانی، حامد اسماعیلیون، مصی علی‌نژاد، نازنین بنیادی، عبدالله مهتدی و شیرین عبادی در پیامی هماهنگ خود را رهبران ضدانقلاب در اغتشاشات پاییزی خواندند.

به دنبال این پیام مشترک رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به‌ویژه اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی به خط شدند تا چنین القا کنند که کار جمهوری اسلامی تمام است. آن‌ها دائماً در اخبارشان بر این نکته تأکید می‌کردند که دلیل ناکامی اپوزیسیون ایرانی در چهار دهه گذشته، فقدان اتحاد در بین آنان بوده است!

اما همه آگاهان به مسائل سیاسی به‌خوبی می‌دانستند که ضدانقلاب چندپاره توانایی ایجاد یک اتحاد مصنوعی را نداشته و تشکیلاتی که قرار بود با هدایت سیا و موساد حداقل برای چهار سال آینده هماهنگ عمل کند، حتی چهار روز نیز دوام نیاورد.

رضا پهلوی که خودش را بزرگ‌تر از تشکیلات موجود می‌دانست اولین قدم را برای سروری بر سایر ضدانقلاب برداشته و کمپین وکالت برای خودش را راه انداخت، این بازی تک نفره باعث شد تا حامد اسماعیلیون علی کریمی را از گروه همبستگی بیرون کرده و اولین جرقه اختلافات زده شد!

حذف این فوتبالیست یاغی که گرایشات سلطنت‌طلبی دارد باعث شد تا رضا پهلوی نیز گلشیفته فراهانی که سابقه خانوادگی مارکسیستی داشته را از گروه توییتری بیرون بیاندازد! این جنگ سایبری اما همه ماجرا نبود و کار به‌جایی رسید که در برخی تجمعات چند ده‌نفره ضدانقلاب در لندن و پاریس طرفداران فرقه تروریستی منافقین (اسماعیلیون) با هواداران پهلوی (سلطنت‌طلبان) درگیری فیزیکی پیداکرده و علاوه بر دعواهای خیابانی، فحش‌های ناموسی را نثار یکدیگر کنند.

این وضعیت مضحک مطلوب شبکه مادر اغتشاشات نبود؛ ازاین‌رو سازمان سیا تلاش کرد به هر نحوی که شده این عناصر متضاد را کنار هم نگه دارد، شهریار آهی نماینده سیا در تشکیلات همبستگی در کنار کریم سجادپور از نایاک مأمور حل اختلافات میان گروهک‌های ضدانقلاب بودند.

برگزاری نشست درون‌سازمانی در دانشگاه جورج تاون (بانام اتوبوس هوس) اولین قدم برای حل اختلافات و ایجاد یک اتحاد مصنوعی میان براندازان بود. جالب آنکه در این نشست علی کریمی و گلشیفته فراهانی حذف شدند. پس از نشست در دانشگاه جرج تاون با آن ترکیب، بسیاری گمان می‌کردند تمام جریانات تجزیه‌طلب، سلطنت‌طلب، منافق علیه ایران منسجم شده‌اند. البته در همان نشست نیز نشانه‌های تفرقه فراوان بود درحالی‌که مهره منافقین در سیرک برلین به عناصر تجزیه‌طلبی چون بهروز بوچانی تریبون داده بود آن روز از تجزیه درونی و استبداد اپوزیسیون گلایه کرد.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

عکس/ منشور مهسا با درون مایه تجزیه ایران!

اما شواهد اصلی زمانی خود را علنی کرد که عبدالله مهتدی، رئیس گروهک تروریستی کومله پس‌ازاین نشست و پیش از انتشار منشور همبستگی، تلویحاً نمایشی بودن آن را اعلام کرده و به‌صراحت گفته بود در آینده‌ای نزدیک آرایش سیاسی عوض خواهد شد و این‌گونه نیست که نیروهای مؤتلف فعلی در آینده نیز بر سر سفره حاضر باشند، مهتدی در آن شب تهدید کرده بود که شرط اتحاد جدایی کردستان از ایران است، یکی از اعضای گروهک جبهه ملی روایت کرده است که این خواسته عجیب‌وغریب برای تجزیه ایران از سوی اعضا موردقبول قرارگرفته شده بود.

باوجود پذیرش این خیانت بزرگ از جانب گروهک‌های ضدانقلاب پس از نشست جورج تاون، عبدالله مهتدی هم رضا پهلوی را به فعالیت برای حذف سایرین متهم کرد. وی در گفت‌وگویی با شبکه تروریستی ‌اینترنشنال، پهلوی را فردی توصیف کرد که به دموکراسی اعتقاد ندارد و مانع از ورود چهره‌های جدید به ائتلاف اپوزیسیون شده است.

پس از برگزاری این نشست وب‌سایت اخبار روز نزدیک به گروهک تروریستی فدائیان خلق (شاخه اکثریت) در یادداشتی نوشت که اعضای همبستگی حتی حاضر نیستند بیانیه خود را به زبان فارسی منتشر کنند؛ هشت نفر وقتی نمی‌توانند سر یک میز به توافق برسند چگونه می‌خواهند لیدر اغتشاشات باشند.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

توییت/ افشای همکاری رضا پهلوی با تروریست‌های کومله

پرده دوم: کردستان را بتغازی می‌کنم!

بعد از برگزاری نشست، اختلافات میان عناصر براندازی روزبه‌روز افزایش پیدا کرد. اختلافات آن‌قدر جدی بود که رضا ربع پهلوی در نشست دانشگاه استنفورد که با هدف هماهنگی مالی شبکه اغتشاشات برگزار شده بود شرکت نکرد، آن روزها زمزمه توافق میان ایران و عربستان باعث شده بود تا سازمان سیا به دنبال اسپانسر جدید برای ضدانقلاب بگردد.

عدم حضور پهلوی در نشست استنفورد باعث شد تا برخی دیگر از اعضای اصلی همبستگی به‌تلافی آن ماجرا حاضر به شرکت نشوند. همین اختلافات باعث شد تا سطح خشونت‌های خیابانی میان طرفداران هر گروهک با دیگری افزایش یابد تا جایی که‌ ۰موج افشاگری‌ها نیز علیه یکدیگر آغاز شود.

کار به‌جایی رسید که یکی از عناصر نزدیک به ضدانقلاب برگ دیگری از خیانت براندازان را رو کرده و اعلام کند که برخی از عناصر حاضر در نشست هلفیکس در کانادا که توسط ناتو برگزارشده بود خواهان ایجاد منطقه پروازممنوع در استان کردستان شده تا این منطقه مانند بنغازی در لیبی به مرکز فرماندهی تجزیه‌طلبان تبدیل شود.

برملا شدن این راز بزرگ باعث شد تا حامد اسماعیلیون به‌تلافی این افشاگری سفر پهلوی به مناطق اشغالی را بهانه کرده و از گروه همبستگی خارج شود. اسماعیلیون که پیش‌ازاین از سخنگویی خانواده‌های پرواز اوکراینی نیز عزل شده است این بار اعلام کرد که به دلیل استبداد رضا پهلوی از این گروه کناره‌گیری کرده است، این سمپات گروهک تروریستی منافقین که رسماً به هواخواهی فرقه نفاق اعتراف کرده متهم به سوءاستفاده مالی و روانی از بازماندگان پرواز اوکراینی نیز شده است.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

البته اسماعیلیون در بیانیه اعلام خروج از پیمان همبستگی نوشته، تصمیم گرفته کاسبی پیشین خود را دوباره احیا کند. در همین راستا او در پایان متن خود می‌نویسد: بنا دارم با بسیاری از گروه‌ها چهره‌های سیاسی و مدنی و افراد مؤثر گفت‌وگو کنم تا این همکاری‌ها گسترده‌تر شود!

یکی از نزدیکان به انجمن پرواز گفته است که دلیل خروج اسماعیلیون از اتوبوس هوس تک‌روی بیش‌ازحد پهلوی و عدم هماهنگی برای سفر به سرزمین‌های اشغالی بوده است، ربع پهلوی در این سفر به دنبال اسپانسر جدید رفته و دریافت منابع مالی جدید از موساد بدون رعایت قواعد شراکت باعث شده است تا حامد اسماعیلیون از گروهک براندازی خارج شود!

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

عکس/ دبیرکل گروهک تروریستی دموکرات کردستان در حال تشریح پروژه بنغازی برای افسران سازمان سیا

پرده سوم: من تو را زنده‌زنده می‌سوزانم!

با آغاز اغتشاشات محله محور نایاک نیز برای عقب نماندن از قافله تصمیم گرفت تا به‌صورت علنی از براندازی حمایت کند؛ نایاک در ایران تجربه‌ای عجیب از یک شبکه چند سو، دونبشی و نفوذی است که با پاک کردن رد پای خود موفق شده بود بخشی از پروژه نرمال‌سازی وزارت خارجه امریکا را اجرایی کند؛ اما پس از خروج ترامپ از برجام نایاک کارایی اولیه خود را از دست داده و تعدد رقبای دیگر باعث شده بود این گروه جاسوسی از بورس خارج شود.

این سطح از ناکارآمدی به حدی بود که اسفندیار باتمانقلیج عامل نایاک در سرمقاله یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت که اگر دولت رئیسی با آمریکایی‌ها کنار نیامده و تسلیم نشود، آمریکا سیاست نرمال‌سازی با نفوذ به داخل را کنار گذاشته و به شیوه دیگر عمل خواهد کرد. این پیش‌بینی از سوی این مدرس جنگ نرم خیلی زودتر از تصورات ممکن محقق شد. نایاکی‌ها که سال‌ها مروج تئوری تغییر حکومت در ایران (رژیم چنج از درون به بیرون) بودند به‌یک‌باره نقاب از صورت برداشته و در یک بیانیه اینترنتی اعلام کرده که خواهان تغییر نظام است!

این تضاد رفتاری نشان از تغییر نقش نایاک داشت تا پیش‌ازاین نایاک با بازی در نقش خاکستری سرپل نفوذی‌ها بود، اما شکست پروژه‌هایی چون برجام یک و دو، شبکه جاسوسان محیط زیستی، ایران بریج، تداند کیش، سفارت مجازی امریکا در ایران، پروژه تک و آواتک و عملیات کفشدوزک که هرکدام با تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشف و منهدم شدند، باعث شد تا نایاک با بازنگری در سیاست‌گذاری‌های خود، به‌صورت علنی دشمنی خود با مردم ایران اعلام کند. نایاک به‌عنوان مشاور در آخرین عملیات سازمان سیا در ایران (عملیات ققنوس) نیز حاضر بوده است!

اما ورود نایاک به صحنه اغتشاشات به این سادگی‌ها نیز نبوده است، ضدانقلاب نایاک را میهمانی ناخوانده بر سر سفره می‌داند همین موضوع باعث شده است تا اعضای نایاک به‌شدت از سوی عناصر سایبری در شبکه براندازی مورد تهدید قرار بگیرند، نشریه آمریکایی پولیتیکو در یک گزارش ویژه دست به افشاگری علیه ضدانقلاب زده و نوشته است که شری حکیمی عضو نایاک به خاطر حضورش دردیدار چندماه پیش با آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا پیام‌های تهدید به مرگ دریافت کرده است.

فرناز فصیحی خبرنگار نیویورک‌تایمز، الهه شریف‌پور، کلسی داونپورت از مدیران انجمن کنترل تسلیحات ازجمله دیگر افرادی هستند که از سوی فرقه براندازی به‌ویژه اعضای گروهک تروریستی منافقین مورد تهدید قرار گرفته‌اند. الهه هیکس نوشته است که یک پیام دریافت کرده که در آن نوشته‌شده است او را زنده‌زنده خواهند سوزاند. مدتی پیش نگار مرتضوی برای سخنرانی در یک دانشگاه داخل امریکا دعوت می‌شود، اما سخنرانی وی به دلیل تهدید محل برگزاری به بمب گداری لغو می‌شود!

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

توییت/ تهدید شبکه مادر در اغتشاشات توسط ارتش سایبری ضد انقلاب!

گفته‌شده است که در پشت همه این تهدیدات کاوه شهروز یار غار اسماعیلیون و مشاور منافقین قرار دارد، شهروز با انتشار دوباره ویدئویی از سال ۲۰۱۵ که در آن الهه هیکس با هیجان در مورد عکس گرفتن با ظریف حرف می‌زد نوشته است که او یک برانداز واقعی نیست! بازنشر این ویدئو در اینستاگرام نسبت به توییتر به‌مراتب بدتر بود؛ برخی حکیمی را تهدید به تجاوز کردند و برخی دیگر تهدید قتل. یکی از اعضای ارتش سایبری منافقین نیز نوشته بود: تو را پیدا می‌کنم می‌دانم کجا زندگی می‌کنی!

وضعیت رقت‌انگیز نایاک این روزها آینه عبرت ضدانقلاب است، گروهکی که ب انفوذ در برجام سعی در باز کردن تمام پیچ‌های برنامه هسته‌ای ایران داشته است، این روزها حتی جایی میان براندازان نیز ندارد، پیام‌های تهدیدآمیز برای زنان عضو در نایاک یک هشدار جدی در خود دارد: روی سفره غنائم باقی‌مانده از اغتشاشات جایی برای نشستن افراد اضافه وجود ندارد.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

پرده چهارم: تکرار تسویه‌حساب‌های سازمانی در لانه

آگاهان سیاسی معتقدند که این مدل از تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی بی‌شباهت به حذف‌های سیاسی منافقین در دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی نیست، در سال‌های ۵۱ تا ۵۳ گروهک منافقین به دلیل شکست استراتژی مبارزه مسلحانه دست به تغییر ایدئولوژی زد؛ در آن سال‌ها تقی شهرام با انتشار مانیفستی بانام «جزوه سبز» همه اعضای تشکیلات را که مسلمان بودند مارکسیست کرده و خدا را عامل شکست مبارزه مسلحانه خواند!

در آن برهه زمانی برخی از اعضا که در برابر استبداد تقی شهرام مقاومت کردند توسط این گروهک تروریستی تسویه درون سازمان شدند؛ حذف فیزیکی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی و آتش زدن جنازه‌اش ازجمله این فجایع است.

این تسویه‌حساب‌های درونی پس از شکست سنگین در عملیات مرصاد دوباره تکرار شد، در آن زمان برخی اعضای این تشکیلات تروریستی که در برابر انقلاب جنسی مسعود رجوی مقاومت کردند توسط سازمان منافقین زندانی، شکنجه و اعدام شدند. ازجمله این افراد علی زرکش نفر دوم تشکیلات بود که در اثر شکنجه در زندان‌های مخوف منافقین در پادگان اشرف به قتل رسید.

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر

عکس/ جلسه اینترنتی شبکه مادر با خط داخلی با هدایت اردشیر امیرارجمند سرپل منافقین

البته بالا رفتن درجه خشونت درون گروهی ضد انقلاب تنها به دلیل رقابت گروهکی و مزدوری بیشتر جذب منابع مالی سرویس‌های اطلاعاتی غربی و عبری نیست! عدم‌حمایت مردم ایران، شکل نگرفتن اقدام اجتماعی، عدم تشکیل شهر موازی و بی‌توجهی به فراخوان‌های سریالی از سویی و استحکام نظام از سوی دیگر عامل اصلی این توحش غیر قابل کنترل اشت.

این وضعیت باعث شده است تا ضدانقلاب با تغییر رویکرد توجه خود را به سوی خطوط باقی مانده از شبکه براندازی در داخل معطوف کند، برگزاری یک نشست اینترنتی توسط اردشیر امیرارجمند و محمد جواد اکبرین (سرپل‌های منافقین) با حضور برخی سمپات‌های داخلی و لیدرهای کانونی شورش شاهدی برای این ماجراست!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تسویه‌حساب‌های درون تشکیلاتی منافقین در سیرک سایبری CIA/ زنان نایاکی تهدید به قتل، تجاوز و سوزاندن شدند! + تصاویر بیشتر بخوانید »

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم



درحالی که اپوزیسیون سعی می‌کند در ظاهر هم که شده خودشان را متحد نشان دهند اما هر از چندگاهی اخباری منتشر می شود که شکاف عمیق بین آن‌ها را نشان می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با آغاز سال نوی میلادی جمعی از براندازان، به ظاهر با یکدیگر علیه جمهوری اسلامی متحد شدند و حتی یک متن مشترک را هم منتشر کردند. اما تعداد دیگری از اپوزیسیون متن مشترک را نکردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* همایون: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت

به تازگی نیز شهرام همایون از دیگر چهره های اپوزیسیون گفت: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت، اینکه می‌گویند صدای شما را ما به دنیا برسانیم، در دوره ناصرالدین شاه که زندگی نمی‌کنیم، در دوره دیجیتال زندگی می‌کنیم. تمام اتفاقاتی که در ایران می‌افتد پیش از ماها، کاخ سفید، سازمان‌های امنیتی و دولت‌های مختلف از آن خبر دارند و اگر عکس العملی نشان نمی‌دهند به دلیل این است که منفعتی در آن نمی‌بینند. این موضوع را برای همیشه پرونده اش را ببندید که ما قرار است صدای مردم باشیم. خاک بر سر کاخ سفیدی که بخواهد امروز در عصر دیجیتال صدای شما را از زبان من بشنود.

چندی پیش نیز کیوان عباسی مدیر شبکه منوتو گفته بود: ای کاش از اول وارد این سیرک سیاسی نمی‌شدند، چون همه چیزش از اول نادرست بود عده‌ای تقریبا ناشناخته که می‌خواستند از دیگران به نفع اهداف خودشون سواستفاده کنند. سیرک زودتر از آنچه انتظار می‌رفت به بن بست رسید و چیزی به تعطیلیش نمانده است خواهد شد.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

سالومه سیدنیا از بازوهای رسانه ای و تبلیغاتی سلطنت طلبان نیز پیشتردرباره نشست «همبستگی، پلی به سوی آزادی» که با حضور ربع پهلوی، عبدالله مهتدی، نازنین بنیادی و مصی علی‌نژاد برگزار شد گفته بود: «تلاش برای ادامه پروژه‌ای که شکست خورده و پایگاه حقیقی و ملی نداره، بیهوده است!».

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* سریال ادامه دار سوءاستفاده های اسماعیلیون

حامد اسماعیلیون هم که پس از حادثه هواپیمایی نامی برای خودش دست و پا کرد، به دلیل سوءاستفاده از جایگاهش زیر تیغ انتقادات خانواده های جان باختگان حادثه سقوط هواپیما بود. وی با علنی کردن ارتباطش با منافقین، صدای هم پیمانان خودش را هم بیش از پیش در آورد.

* وقتی اسماعیلیون صدای همسر پهلوی را هم درآورد

یاسمین پهلوی همسر رضا ربع پهلوی پس از حمایت اسماعیلیون از منافقین گفت: برای من روشن نیست چرا آقای اسماعیلیون وقت این جلسه را صرف دادخواهی برای خانواده‌های مجاهدین می‌کند. من فکر می‌کنم آقای اسماعیلیون باید روی موضوع خانواده‌های قربانیان انقلاب مهسا امینی کند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* حمله کاملیا انتخابی‌فرد به اسماعیلیون

کاملیا انتخابی‌فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی که ارتباط تشکیلاتی با خاندان پهلوی دارد هم به شدت از اسماعیلیون انتقاد کرد و نوشت: آقای اسماعیلیون برای یک فرقه تروریستی درخواست عدالت می‌کند اما برای دیگرانی که به جرم ساواکی و طاغوتی _توسط_ مجاهدین اعدام صحرایی شدند درخواست دادخواهی نمی‌کند.

براندازها بازهم به افشاگری علیه هم دست زدند

امیرعباس فخرآور از چهره های برانداز درباره مصی علینژاد دست به افشاگری زد و گفت: مسیح علینژاد دزد است و حتی برای زندانی که نرفته درخواست ۵۰۰میلیون دلار کرده تا از پول‌های بلوکه شده مردم ایران به او بدهند!

البته چند ماه پیش نیز، طرفداران سلطنت‌طلب با سوءاستفاده، کمپین «وکالت میدهم» را برای رضا ربع پهلوی به راه انداختند. همین موضوع شکاف اپوزیسیون را بیش از پیش عیان کرد(اینجا). همان زمان فائقه آتشین(گوگوش) خواننده ضدانقلاب، حسن شریعتمداری از مخالفان جمهوری اسلامی، هما سرشار روزنامه نگار اپوزسیون و … مخالفت خود را با این کمپین علنی کردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

علی صدارت کارشناس صدای آمریکا(VOA)در این رابطه گفت: من با سابقه‌ای که از وی(رضا ربع پهلوی) و دوستانشان می‌بینم دچار دلهره می‌شوم که ما داریم به کدام سو رهبری می‌شویم؟! واقعا نمی‌دانم که اصلا بشود به آن گفت وکالت! واقعا نمی‌توان آن را بیشتر از یک جنگ رسانه‌ای نامید! و از دید من عملی ناشایست و از نظر سیاسی کاری سبک است.

هرچند که ضدانقلاب تمام تلاش خود را برای زنده نگهداشتن اغتشاشات با مصاحبه و دیدارها با چهره های اسرائیلی عیان کرده اما شاید بتوان واقعیت را از زبان مهدی خلجی، کارشناس پای ثابت تلویزیون‌های فارسی زبان شنید. وی چندی پیش گفت: به نظر من اعتراضات همچنان ادامه ندارد یعنی اینکه این اعتراضات رو به افول رفته و به سیر نزولی خود رسیده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم بیشتر بخوانید »