ناصر امین‌زاده

بستر‌ها و زمینه‌های موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی

بستر‌ها و زمینه‌های موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ ناصر امین‌زاده، فعال فرهنگی و رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: امام خمینی (ره) بر نقش بی‌بدیل و حیاتی فرهنگ در حیات جامعه تأکید ویژه داشته و استقلال نهایی جامعه را در گرو استقلال فکری می‌دانند.

ایشان در پیامی به دانشجویان و دانش‌آموزان می‌نویسند: «بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعد‌های اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالأخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد.

استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن‌ها امکان‌پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است.» (صحیفه امام جلد۵)

بخشی از بستر‌ها و زمینه‌های درون‌زای موفقیت دشمن در جنگ نرم

صرف وجود برنامه‌ریزی و سطوح مختلف راهبری و مدیریت در جنگ ترکیبی یا شناختی به تنهایی نمی‌تواند دشمن را به اهداف کامل خود نائل سازد. بدیهی و طبیعی است زمانی توفیق دشمن در این نبرد حاصل می‌شود که بستر‌های مساعد و مناسب برای اقدامات و برنامه‌ریزی‌های سطوح مختلف مدیریت مذکور فراهم باشد. کما آنکه تاکنون هم هر میزان که این بستر‌ها فراهم بوده‌اند دشمن در رسیدن به اهداف خود موفق بوده و به عکس، آنجا که بستر‌ها و زمینه‌های مساعدی موجود نبوده، دشمن ناکام مانده است.

البته این بستر‌ها و زمینه‌ها همه در یک سطح نیستند و پاره‌ای از آن‌ها منشأ داخلی داشته و خواسته و ناخواسته توسط شرایط و عوامل داخل کشور یا بر اثر نحوه‌ی عمل مدیران و مسئولان فراهم شده و می‌شوند که مصادیقی از بستر‌های درون‌زای موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی و شناختی را برمی‌شماریم:‌

نبود هوشمندی لازم نسبت به جنگ ترکیبی در بین مدیران

باید اذعان کرد که متاسفانه در بین مدیران و مسئولین نهاد‌ها و سازمان‌های فرهنگی، مسئله تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن، یا جدی گرفته نشده و یا با اهمال و برخورد‌های سطحی و مقطعی با آن مواجه شده است. مضافاً در مقاطعی در برخی مدیران و مسئولین فرهنگی کشور اساساً دغدغه، اعتقاد و باوری به این تهاجم وجود نداشته و ندارد. این در حالی است که در جبهه دشمن، کاملا به عکس، روز به روز شاهد پیشرفته شدن و دقیق‌تر شدن برنامه‌ریزی‌ها و روش‌ها و ابزار‌ها در این زمینه بوده‌ایم.

طبعا هر اندازه این برنامه‌ریزی‌های دشمن، مانعی جدی و مستحکم (که همان هوشمندی، دغدغه‌مندی و تدبیر لازم و به موقع مدیران و مسئولین باشد) را در مقابل خود نیابند، امکان پیشروی بیشتری می‌یابند. پس به جاست که فقدان هوشمندی لازم نسبت به این امر خطیر در بین مدیران و مسئولین را در زمره‌ی بستر‌های موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی بدانیم.

فقر در شناخت لازم و کامل ابزار‌ها و فناوری‌های مدرن و به کارگیری آن‌ها

یکی دیگر از نکات بسیار مهمی که مانع از فهم درست و دقیق پدیده جنگ ترکیبی-شناختی و ابعاد و پیامدهایش توسط متولیان و مسئولین برخی دستگاه‌های فرهنگی شده است، فقدان شناخت لازم و کافی مدیران کم‌دانش، بی‌تجربه و ناوارد این مجموعه‌های مهم از ابزار‌های این جنگ و در نتیجه عدم احاطه به مختصات نبرد می‌باشد. بی‌گمان بدون شناخت دقیق و همه‌جانبه از حریف و امکانات و سلاح‌هایش، رفتن به میدان رزم جز شکست، چیزی در پی ندارد و این یکی از دلایلی است که مع‌الاسف باید اعتراف کنیم در جنگ شناختی ترکیبی با دشمن در مقاطعی کار چندانی از پیش نبرده و قافله را باخته‌ایم؛ بنابراین یکی از موانع اصلی بر سر راه، مقابله‌ی کارآمد و موثر با تهاجماتی که از این ناحیه متوجه ما میشود همین آشنایی ناکافی و غیر روزآمد و وسیع و دقیق از ابزار‌های رسانه‌ای و فنآوری‌های ارتباطی و نیز توشه اندک متولیان فرهنگی از تجارب بهره‌گیری از این ابزار و امکانات است.

رخوت، کسالت، انفعال و محافظه‌کاری در بین مدیران و مسئولین فرهنگی

رخوت، کسالت، انفعال و محافظه‌کاری در بین مدیران و مسئولین فرهنگی غلبه روحیه انفعال، محافظه‌کاری و حفظ موقعیت، منفعت طلبی، کسالت، رخوت و بی برنامگی و مسئله‌یابی غلط در بین برخی از مسئولین و مدیران فرهنگی و نیز روزمرگی و عدم تحرک و پویایی لازم و صحیح در قبال اقدامات فرهنگی دشمنان از دیگر آفاتی است که متاسفانه به وفور در سازمان و نهاد‌های فرهنگی مختلف شاهدش هستیم. همین روحیه سبب شده است که این مسئولین به جای برنامه‌ریزی مناسب و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و تهاجمی فرهنگی علیه دشمن، در بهترین حالت صرفا به اقدامات کلیشه‌ای و از موضع انفعال بسنده کرده و به جای گشودن جبهه‌های جدید، منتظر اقدام دشمن نشسته و سپس در تقابل با آن وارد عمل می‌شوند. طبیعی است مادامی که این روند ادامه یابد، نباید انتظار کسب وضعیت بهتر و دست بالاتر نسبت به دشمن در عرصه‌های فرهنگی را داشت.

علاوه بر موارد مذکور، برخورد‌های سیاسی و شخصی، ضعف و سوءمدیریت فرهنگی و بی‌توجهی به ظرافت‌ها و تخصص‌های لازم در برخی دستگاه‌ها و نهاد‌ها و نیز فقدان مدیریت کارآمد و متمرکز فرهنگی مبتنی بر رویکرد علمی، زیربنایی و جامع را هم باید از جمله بستر‌های درون‌زای زمینه ساز موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی- شناختی به حساب آورد.

به تبع موارد مذکور و فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی و نیز فقر نظری، مسئولین برخی نهاد‌های فرهنگی موثر و جریان‌ساز در مواجهه با مسائل و تنگنا‌های پیش‌آمده، لاجرم اغلب دست به دامن سهل الوصول‌ترین و معمول‌ترین روش‌ها که عمدتا منسوخ نیز گشته، شده‌اند و به جای حل ریشه‌ای معضلات و چالش‌ها که نیازمند اتخاذ رویکردی علمی، زیربنایی و جامع است، منفعت طلبانه و محافظه کارانه سراغ گزینه‌هایی رفته‌اند که نهایتا در کوتاه مدت (دوره مسئولیت خودشان) چونان مسکنی موقتاً از معضل عبور کنند.

حاصل آنکه در بسیاری موارد، همان گزینه‌هایی مورد توجه و اقبال قرار گرفته که از قضا با مدل‌های عمل غربی و مورد انتقاد، در فرم و صورت تفاوتی نداشته‌اند. تنها سعی شده لعابی از محتوای دینی یا انقلابی یا ملی بر آن‌ها کشیده شده، ولی در ماهیت عمل نمی‌توان تفاوتی را دید.

ماحصل این عمل، (پناه جستن به فعالیت‌ها و برنامه‌های کلیشه‌ای، پرطمطراق و پرهزینه از ترس مواجهه با فقر استراتژی و از دست دادن جایگاه)، آسیب‌پذیری فرهنگ جامعه‌ای است که قرار است درگام دوم انقلاب اسلامی با هجمه عظیم فرهنگی دشمن مقابله و اقدام به جامعه سازی و سپس تمدن سازی کند!

متاسفانه در خواب زدگی برخی مسئولین، عده‌ای انقلابی‌نمای افراطی مزاج با رویکرد خوارج مآبانه در پست‌های مدیریتی، چنان تیشه به ریشه حاکمیت می‌زنند که حکم کاتالیزور را در پروژه استحاله نظام دشمن رو بازی می‌کنند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بستر‌ها و زمینه‌های موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی بیشتر بخوانید »

هشدار مهم رهبر معظم انقلاب و صدور فرمان «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی»

هشدار مهم رهبر معظم انقلاب و صدور فرمان «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی»


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ ناصر امین‌زاده، فعال فرهنگی و رئیس فرهنگسرای اندیشه؛ امام خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در ششم شهریورماه امسال و در نخستین دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم سخنان مهمی را بیان کردند.

در بخش مهمی از این بیانات، ایشان از عبارت «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» یاد کرده و مسئولیت مهمی را در این زمینه به دوش دولت سیزدهم سپردند. در این بخش می‌فرمایند: «در مسئله‌ی فرهنگ و رسانه، به گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور؛ و یک حرکت انقلابی لازم است.»

بدون شک مطرح کردن صریح چنین درخواستی آنهم در یکی از مهم‌ترین جلسات با اعضای هیئت دولت از روی بصیرت، دغدغه‌مندی و هوشمندی معظم له بوده و نشان‌دهنده عدم رضایت از وضعیت فرهنگی کشور، دستگاه‌ها و مسئولان فرهنگی پیشین و عدم التزام و اعتنای موثر آنان به مسائل فرهنگی به ویژه در سال‌های اخیر است.

اکنون و با گذشت 6 ماه از آن جلسه و بیانات رهبر انقلاب، بازخوانی این سخنان به منظور بازسازی سریع و فوری ساختار فرهنگی کشور و نگاهی به کارنامه دستگاه‌های فرهنگی یکی از ضرورت‌ها و نیازهای مهم کشور به شمار می‌رود. به عبارت دیگر، به همان میزان که مسئولان کشوری بر موضوعات سیاسی، بین‌الملل و اقتصادی تمرکز دارند، بر این بخش مهم نیز باید توجه داشته و بدون مکث و معطلی بیشتر درصدد پیاده‌سازی منویات، توصیه‌های و جلب نظر رهبر انقلاب بربیایند.

در این بین، توجه به چند نکته ضروری است:

اول، چرا فرهنگ، چرا تغییر ساختار؟!
اولین موضوعی که ذهن عاشقان انقلاب و مخاطبان سخنان مقام معظم رهبری را به خود درگیر می‌کند این سوال است که چرا رهبر انقلاب از وضعیت فرهنگی کشور ناراضی بوده و خواستار بازسازی انقلابی ساختار شده‌اند؟! ماجرا زمانی جدی‌تر می‌شود که می‌بینیم ایشان بارها و بارها در سخنرانی‌های خود نسبت به این موضوع هشدار داده و در سالیان اخیر این هشدار رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفته است. بدون شک پاسخ به این سوال مهم و اساسی، هم اهمیت تغییر در رویکردهای فرهنگی کشور را پررنگ کرده و هم جدی بودن خطرات ناشی از بی‌توجهی به این هشدار را نمایان می‌کند.

پاسخ به این سوال را باید در چند لایه و ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد؛ شاید مهم‌ترین دلیل، حجم بالای تهدیداتی است که از سوی دشمنان انقلاب اسلامی متوجه فرهنگ ایرانی اسلامی ما شده است و رهبر حکیم انقلاب به عنوان چشم بیدار جامعه و ناظر آگاه بر مسائل این تهدیدات را خیلی سریع درک کرده و نسبت به مقابله با آن هشدار می‌دهند. به عبارت دیگر، طرح نوشته پیچیده دشمن و حجم آتشی که در این جنگ نرم فرهنگی روانه ایران کرده است، ما را در نبردی پیچیده و درهم تنیده با او قرار داده است و از این نظر نیازمند اقدامی فوری، راهگشا و موثر هستیم.

مروری بر سخنرانی‌ها و پیام‌های امام خامنه ای در سالیان اخیر به خوبی نشان می‌دهد که رهبر انقلاب هم‌پای توجه به دیگر موضوعات کشور نسبت به فرهنگ و خطراتی که آن را تهدید می‌کند توجه ویژه‌ای دارند. تاکید بر مفاهیمی نظیر «تهاجم دشمن»، «شبیخون فرهنگی»، «جنگ نرم فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و … از سوی ایشان بدون هدف نبوده و بیانگر جدی بودن تهدیدات است. هم‌چنین تکرار این مفاهیم در دیدارهایشان با دست‌اندرکاران نظام، هنرمندان و مسئولان فرهنگی به ویژه در دیدارهای عمومی ایشان جای هیچ شبهه‌ای را باقی نمی‌گذارد که «تهدید جدی است و اگر امروز دست نجنبانیم، چه بسا فردا دیر باشد.»

نکته اساسی که در اینجا باید مورد نظر قرار گیرد این است که مطرح کردن این تهدیدات از سوی معظم له در دیدارهای عمومی که بازتاب بسیار فراوانی در رسانه‌ها و مردم دارد، از روی دقت نظر و هوشمندی است. چه بسا این تذکرات پیشتر در دیدارهای خصوصی به مسئولان و دست‌اندرکاران داده شده است اما بنابر دلایلی نظیر کم‌توجهی مسئولان، جلب توجه بیشتر مردم نسبت به خطرها، ایجاد مطالبه عمومی برای حل این چالش‌ و … در دیدارهای عمومی نیز تکرار می‌شود.

از سویی دیگر، در مسیر گام دوم انقلاب که هدفش رسیدن به تمدن نوین اسلامی است، یکی از پایه‌های اساسی فرهنگ است. اگر مروری بر بیانیه گام دوم انقلاب که چراغ راه انقلاب اسلامی در چهل سال دوم عمر آن است داشته باشیم می‌بینیم که یکی از کلیدواژه‌های پرتکرار و پربسامد مقوله «فرهنگ» است. بنابراین نمی‌توان خودسازی، امت‌سازی و تمدن نوین اسلامی را فارغ از فرهنگ دید.

علاوه براین، مروری بر تاریخ دیگر کشورها و تجربیاتی که در مقابله با تهاجم فرهنگی داشتند به خوبی نشان می‌دهد در هر جایی که ولنگاری فرهنگی حاکم شده است، نتیجه‌ای به جز نابودی ارزش‌های آن جامعه به همراه نداشته است. کافی است نگاهی به تجربیات تاریخی غرب در سده‌های اخیر و بی‌توجهی عامدانه آنان به فرهنگ‌شان داشته باشیم تا ببینیم که ارزش‌ها، سنت‌ها و آداب و رسوم آنان چگونه زیر چرخ‌های نظام لیبرال و اومانیسم له شده است.

با مرور دلایل مذکور و ده‌ها مورد دیگر که مجال آن در این نوشتار نیست، به خوبی می‌توان اهمیت هشدارها و تذکرات رهبر انقلاب در مقوله فرهنگ را دید.

دوم؛ ادبیات تغییر
«بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» از نظر ادبیات و لغت، معنا و مفهوم مشخصی دارد؛ اول اینکه «بازسازی» را نباید با اصلاح، تصحیح یا ویرایش ساده اشتباه گرفت بلکه بازسازی به معنای تغییر بنیانی و ریشه‌ای در روند و الگوها به منظور ایجاد جریان‌سازی جدید در فرهنگ کشور است. به عبارت دیگر، مطالبه رهبر انقلاب، نوسازی و ساختن دوباره فرهنگ، منطبق بر مبانی معرفتی، اصول و عقاید اسلامی، سبک زندگی اصیل ایرانی به دور از غرب‌زدگی است. نباید فراموش کنیم که اکنون زمان جراحی بزرگ برای فرهنگ اسلامی ایرانی‌مان فرارسیده است. این فرصت تا ابد پابرجا نیست و مسئولان، دستگاه‌های فرهنگی و متولیان امر فرهنگ باید هرچه سریع‌تر آستین بالا بزنند.

از سویی دیگر، رهبر فرزانه انقلاب در توصیف بازسازی ساختار فرهنگی از صفت «انقلابی» استفاده کرده‌اند. انقلابی بودن دارای معنی و مفهوم مشخصی است که خود ایشان در همین سخنرانی توصیفی دقیق از آن داشتند. جایی که فرمودند : «حرکت انقلابی، یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای «انقلابی بودن» بی‌هوا حرکت کردن و بی‌حساب حرکت کردن نیست. [حرکت] انقلابی باید باشد، بنیانی باید حرکت بشود، در عین حال برخاسته‌ی از اندیشه و حکمت باشد.» مروری بر همین بخش از بیانات ایشان نشان می‌دهد که بازسازی انقلابی نه تنها به معنای معنای بازسازی بدون حساب و کتاب نیست، بلکه بسیار هوشمندانه و اندیشمندانه است. به عبارت دیگر، در جراحی بزرگ فرهنگ، چراغ راه عقلانیت است.

از سویی دیگر باید دقت داشت که انقلابی بودن صرف احساس، عاطفه و محبت خالی نسبت به مظاهر دین و انقلاب نبوده و قطعا نگاه رهبر فرزانه انقلاب به بازسازی انقلابی این‌چنین نیست. بدیهی است که با توجه به حجم آتش دشمن در تهاجم فرهنگی، سطحی بودن و عامیانه رفتار کردن‌ها با فرهنگ و انقلاب اسلامی کار بسیار اشتباهی است. با این حال، هم اکنون نیز چنین برخوردی بدون توجه به مبانی معرفتی دینی مخاطب و عدم عمق بخشیدن به ارزش‌ها و باورها از سوی دستگاه‌های فرهنگی دیده می‌شود.

در گام بعدی اشاره می‌شود که وقتی سخن از «ساختار» می‌شود، یعنی آنکه بازسازی فرهنگ با تغییر و تحول در یک سازمان و چند دستگاه فرهنگی رخ نمی‌دهد، حتی با تغییر وزیر، چند مدیر و معاون نیز شدنی نیست، بلکه باید در سطحی کلان‌تر و با افقی بازتر به این مقوله نگاه کرد. با چنین رویکردی، باید در کل نظام فرهنگی کشور اعم از صدا و سیما به عنوان رسانه‌ فرهنگ‌ساز مردمی، وزارت ارشاد به عنوان تنظیم‌کننده رشته‌های مختلف هنر، سازمان‌های فرهنگی هنری شهرداری‌ها خصوصاً سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، جهاد دانشگاهی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و … تغییر و تحول رخ دهد.

علاوه براین، لازم است که آرایش دستگاه‌های فرهنگی از نظر ساختار، فرآیند و روال‌ها و همچنین تعیین وظایف و ماموریت‌ها به منظور تقسیم کار، تعیین سازوکارها، رفع شلختگی، تشتت، آشفتگی، تعارض و موازی‌کاری‌های بیهوده تنظیم شود تا انسجام لازم در این مسیر فراهم شود. بعضا دیده می‌شود که سازمان‌های فرهنگی اسیر نظام‌های دیوان سالار بروکراتیک شده و فعالیت‌شان محصور به قواعد اداری و گزارش‌نویسی‌ها می‌شود. این موضوع در شرایطی است که یک نهاد فرهنگی باید در پویاترین حالت ممکن فعالیت کند.

نباید فراموش کنیم که انجام کارهای احساسی، هیجانی و سطحی که تنها کارکرد آن راه‌انداختن سر و صدا و ایجاد پروپاگاندا بدون توجه به مبانی معرفت دینی و عمق‌بخشی به مخاطب است هیچ گرهی از مشکلات را باز نمی‌کند. متاسفانه در سیاست‌های فرهنگی نسبت به این اصل که برای جلوگیری از انحراف باید به تقویت مبانی معرفتی و دینی در مخاطب پرداخت، بی‌توجهی شده و اقدامی برای تعمیق باورهای مخاطب به دور از احساس‌زدگی صورت نمی‌گیرد.

سوم؛ فرهنگ را به دستگاه‌های فرهنگی محدود نکنید!
«بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» را نباید محدود در دستگاه‌های فرهنگی دید، بلکه همه وزارتخانه‌ها، دستگاه‌ها و سازمان‌ها باید برای این بازسازی بزرگ دست به کار شوند.

نکته اساسی اینجاست که ارتباط فرهنگ با دیگر حوزه‌ها از جمله اقتصاد، روابط اجتماعی، سبک زندگی، سیاست و … ارتباطی دوسویه و تعاملی است؛ هم بر آنها تاثیرگذار است و هم ازشان تاثیر می‌پذیرد. فراموش نکنیم که فرهنگ زیربنای تمام امور در کشور است. توصیف رهبر انقلاب در این زمینه بسیار قابل تامل است: «فرهنگ واقعاً زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ما است. اگر ما اسراف داریم، اگر ما تقلید کورکورانه داریم، اگر ما سبک زندگی غلط داریم، اینها ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگِ حاکم بر ذهنها است که در عمل، این مشکلات را به وجود می‌آورد. زندگی‌های تقلیدی، زندگی‌های تجمّلاتی و اشرافیگری، غالباً منشأ و ریشه‌ی فرهنگی دارد.»

چهارم، عملکردها چگونه بوده است؟!
نگاهی به عملکرد دستگاه‌های فرهنگی در سالیان اخیر نشان می‌دهد که وجود ضعف‌هایی در ساختار و رهیافت‌های این سازمان‌ها باعث شده است که اکنون نیازمند جراحی در ساختار آنان باشیم. برای مثال سال‌هاست که کارشناسان نسبت به پایین آمدن خلاقیت و تعداد بیننده برنامه‌های رسانه ملی به عنوان رسانه کشور جریان‌ساز هشدار می‌دهند که زمینه را برای کوچ مخاطب به دیگر پلتفرم‌ها به ویژه رسانه‌های معاند خارجی فراهم می‌کند.

هم‌چنین وزارت ارشاد که مسئولیت تنظیم روابط در همه رشته‌های فرهنگی و هنری اعم از سینما، تئاتر، ادبیات، موسیقی را برعهده دارد منفعلانه عمل کرده و همین موضوع باعث شده است که ترویج فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در آثار تولید شده کاهش چشمگیری داشته باشد و در نتیجه از تاثیرگذاری آنها کاسته شود. هنرمندان توانمند کشورمان با حمایت و هدایت وزارت ارشاد باید مروج ارزش‌های انقلاب و ایران باشند و در جهت پاسداشت از آداب و رسوم کشورمان گام بردارند. البته امید است که در دولت انقلابی با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته این نقیصه بزرگ رفع شود.

دیگر دستگاه‌های فرهنگی کشور نیز آرام آرام در حال از دست دادن تاثیرگذاری خود هستند. برای مثال کمتر برنامه‌ای در سازمان‌های فرهنگی و هنری اجرا می‌شود که بتواند جریان‌ساز و موثر عمل کرده و مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. همچنین انتقادات زیادی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مبنی بر ضعیف بودن صدور ارزش‌های فرهنگی انقلاب به کشورهای دنیا و منطقه وجود دارد که امید است در دوران جدید این موضوع بسیار مهم نیز برطرف شود.

بنابراین می‌توان گفت که کارنامه دستگاه‌های فرهنگی در سالیان اخیر بعضا دارای نقاط ضعف جدی بوده که در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور باید برطرف شود. بسیاری از این دستگاه‌ها علیرغم تلاش‌های مخلصانه‌ای که داشتند، در مواردی نتوانستند نظر رهبر انقلاب را تامین کرده و از این نظر تجدید نظر در رویکرد فرهنگی آنان لازم و ضروری است.

پنجم؛ راه حل کجاست؟
رهبر انقلاب در بیانات خود در دیدار با اعضای هیئت دولت، راه‌حل‌های دقیقی را ارائه کرده‌اند و طبعا چنین مواردی باید نصب‌العین همه دستگاه‌های فرهنگی قرار گیرد. ارتباط عمیق ایشان با هنرمندان که بخش‌هایی از آن در مستند «غیررسمی» به نمایش درآمد، در کنار آگاهی از دغدغه‌ها و مشکلات هنرمندان باعث شده است که تسلط بسیار خوبی در حوزه فرهنگ و هنر داشته باشند.

امام خامنه‌ای در بخشی از بیانات خود به جنبه‌های تبیینی برای بازسازی ساختار فرهنگی کشور اشاره کرده و می‌فرمایند :‌ «‌ابزارهای فرهنگی از [قبیل] سینما و هنر و رسانه‌های صوتی و تصویری و امثال اینها را بایستی شکوفا کنید؛ مطبوعات و کتاب و امثال اینها ابزارهای فرهنگی هستند، باید به معنای واقعی کلمه اینها شکوفا بشوند. خب امروز بحمدالله یک لشکر عظیمی از جوانهای علاقه‌مند به مسائل فرهنگی مشغول کارند، وجود دارند و تلاش میکنند و کار میکنند.

اگر دولتها و بخشهای فرهنگی دولت به این مجموعه‌های جوان و علاقه‌مند کمک بکنند، قطعاً کارهای بزرگی انجام خواهد گرفت و قدمهای خلّاقانه‌ای برمیدارند؛ صدها طرح ابتکاری در این زمینه وجود دارد در اختیار این جوانها، که گاهی اوقات که مثلاً انسان یک تماسهایی با جوانها دارد، میبیند کارهای بزرگی اینها میتوانند انجام بدهند و به ذهنشان می‌آید؛ خب امکانات میخواهند و امکانات در اختیار دولت است؛ بایستی حمایت هوشمند انجام بگیرد. استعدادها را کشف کنید، از آنها حمایت کنید، آزادی‌شان را تأمین کنید؛ البتّه آزادی در چارچوب اصول قانون.»

مقابله با فساد فرهنگی آنهم بدون تعارف و رودربایستی دستورالعمل دیگر رهبر انقلاب برای بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور است: «با فساد اخلاقی و فساد در زمینه‌ی فرهنگ هم بی‌رودربایستی مقابله کنید و مبارزه کنید؛ یعنی واقعاً این جوری باید برخورد بشود. راه اصلی مواجهه و مقابله‌ی با جنگ نرم دشمن هم همین است که ما از حرکت صحیح در زمینه‌ی فرهنگ حمایت کنیم و آن را تشویق کنیم، [از آن] تقدیر کنیم و در مقابل حرکتهای غلط بِایستیم. و عرصه‌ی رسانه و فرهنگ، از یک طرف، یک دانشگاه بزرگی میتواند باشد و هست، و از طرفِ دیگر یک آوردگاه صلاح و فساد است، آوردگاه حق و باطل است و عرصه‌ی جنگ فرهنگی با کسانی است که فرهنگشان ایجاد فساد در دنیا است؛ از این دو جهت باید نگاه کرد به آن.»

در جمع‌بندی مطالب مذکور اشاره می‌شود که صدور فرمان بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور از سوی رهبر انقلاب نشان‌دهنده اولاً عدم رضایت معظم له از مدیریت‌های پیشین فرهنگی است. ثانیاً ایشان خواستار ترمیم آسیب‌های وارده ناشی از تصمیمات غلط گذشته و بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور شده‌اند و این مسئولیت مهم به دوش دولت انقلابی که پرتوان هم ظاهر شده است، قرار دارد.

متاسفانه مدیریت فرهنگی کشور در دوره‌های پیشین به ورطه روزمرگی‌ها، مدیریت‌های مداربسته خودمرکزبین، اقتدارگرا، عمل‌گرا، تکنوکرات و مصلحت‌اندیش همراه با به‌کارگیری روش‌های منسوخ شده، برنامه‌های هیجانی و احساسی، بدعملی و بی‌عملی افتاده است که برای حل آن نیازمند بازسازی انقلابی در ساختار هستیم.

فراموش نکنیم که تهاجم فرهنگی و جنگ شناختی دشمن در عصر حاضر جدی است، دشمن هم در این زمین بازی بی‌رحم است و به هیچ گروه و قشر خاصی امان نمی‌دهد. شبیخون او نیز روشن و آشکار نیست، بلکه بسیار آرام و چراغ خاموش و در عین حال بسیار خطرناک است. اگر می‌خواهیم در این میدان جنگ که تیر و ترکشش قابل مشاهده نیست، پیروز باشیم باید از همین دقیقه و ساعت به ابزاری که ما را در این جنگ به موفقیت می‌رساند مجهز شویم و آنها را به درستی به‌کار گیریم.

اگر انتظار تحول در سپهر فرهنگی کشور را داریم باید همین امروز دست به اقدامی فوری و سریع زده و در ساختار فرهنگی کشور تغییرات ریشه‌ای ایجاد کنیم تا تاب‌آوری در برابر حجم بالای آتش دشمن در جنگ نرم فرهنگی بالا رود.

تغییر انقلابی در ساختار فرهنگی کشور در کنار شکوفا کردن ظرفیت‌های داخلی و تکیه بر آداب و رسوم اصیل کشورمان تنها راه مبارزه با دشمن در این جنگ ناعادلانه است. رهبر انقلاب به عنوان پدر دلسوز این جامعه چراغ این راه را برای ما روشن کرده و مسیر را ترسیم کرده است، لکن مانده است، «اقدام و عمل.»

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشدار مهم رهبر معظم انقلاب و صدور فرمان «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» بیشتر بخوانید »