نبل و الزهرا

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید محسن قاجاریان از فرماندهان لشکر ۲۱ امام رضا (ع) از یادگاران دوران دفاع مقدس بود که در جریان جنگ سوریه و در دفاع از حرم به شهادت رسید.

سال ۶۱ وارد سپاه پاسداران شد او در ابتدای دوران دفاع مقدس از نیرو‌های تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود و سپس چند باری در لشکر نصر حضور یافت. در عملیات¬‌هایی همچون «عملیات مسلم ابن عقیل» به عنوان بسیجی، «عملیات والفجر مقدماتی» با مسئولیت معاون گروهان، «عملیات والفجر ۱» در کسوت جانشین گروهان، «عملیات خیبر» به عنوان فرمانده گروهان، «عملیات بدر» با مسئولیت فرمانده گروهان، «عملیات والفجر ۸» در کسوت جانشین گردان، «عملیات کربلای ۴و۵» به عنوان جانشین گردان، «عملیات نصر۸» با مسئولیت فرمانده گردان، «عملیات بیت المقدس۲» در کسوت فرمانده گردان، «عملیات پدافندی جزیره‌ی مجنون» به عنوان فرمانده گردان شرکت داشت.

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند

با اینکه علاقه‌ای به قبول مسوولیت فرماندهی نداشت، اما بالاجبار سال ۶۴ و در عملیات والفجر ۸ مجاب به قبول فرماندهی گردان فجر شد و تا پایان جنگ و در عملیات‌های مختلف مانند کربلای ۵ فرماندهی این گردان را بر عهده داشت. شهید قاجاریان بعد از جنگ نیز در معاونت عملیاتی تیپ حضور داشت. وی در کارنامه درخشان خود سابقه ۸۰ ماه حضور در جبهه و ۲۵ درصد جانبازی را دارد.
سال ۶۸ دوره دافوس را با موفقیت طی کرد. سال ۸۹ پس از قرار گرفتن در مسوولیت‌های مختلف با حکم سرلشکر جعفری به عنوان فرمانده تیپ زرهی ۲۱ امام رضا منصوب شد. تیپ زرهی ۲۱ امام رضا (ع) رابه عنوان یکی از تیپ‌های نمونه در سطح نزسا و سطح نیرو‌های مسلح مطرح ساخت. ضمن اینکه ایشان به عنوان فرمانده یکی از یگان‌های مقتدر مستقر در شرق کشور ارتباط و تعامل بسیار مناسبی با یگان‌های نظامی منطقه از جمله یگان‌های ارتش داشت.

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند

او که متولد سال ۴۱ در نیشابور بود در یکی از نمازجمعه‌های شهر نیشابور در دفاع از سپاه پاسداران و قدرت کشور گفته بود: اگر امروز مطرح می‌شود که به مدد فعالیت‌های سیاسی سایه جنگ از سر ملت برداشته شد، این اشتباه بزرگ است و نباید این حرف زده شود. قدرت ما شهدای ما هستند. نباید موضوعات سیاسی با فتح خرمشهر مقایسه شوند. آن همه ایثارگری، سختی و از جان گذشتگی که در گرمای خرداد سال ۶۱، رزمندگان متحمل شدند و از مملکت خود دفاع کردند با این موضوع قابل مقایسه نیست.

علاقه و پیگیری‌اش برای حضور در سوریه و مبارزه با تکفیری‌ها در دفاع از حرم آل الله نتیجه داد و او به سوریه اعزام شد. بار‌ها به جانشین خود و نیرو‌هایی که همرزم او در سوریه بودند، گفته بود که «دعا کنید عاقبت ما به شهادت ختم شود.» او یک هفته پیش از شهادت به یکی از دوستان خود گفته بود که خواب شهید مهدیانپور را دیده است.

او در جریان عملیات نبل و الزهرا که ۱۴ بهمن سال ۹۴ اجرا شد در جریان شناسایی منطقه‌ای مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و از ناحیه پهلو مجروح و در اثر خونریزی شدید به شهادت رسید.

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند

پس از شهادتش به پیشنهاد سردار سرلشکر «قاسم سلیمانی» و موافقت رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان نصر درجه یک به نیابت از وی به خانواده شهید اهدا شد.

مستند «حبیب حرم» به زندگی و فعالیت‌های این شهید از زمان دفاع مقدس تا شهادتش پرداخته است. این مستند جمعه ۱۱ شهریور از ساعت ۱۰ صبح در پردیس سینمایی هویزه مشهد به اکران عموم خواهد رسید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده نمونه کشوری که خودش را در سوریه به کاروان شهدا رساند بیشتر بخوانید »

روایتی از حضور افغانستانی‌ها در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا+ فیلم

روایتی از حضور افغانستانی‌ها در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا + فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهرک‌های شیعه نشین نبل و الزهرا از سال ۱۳۹۰ و با حمله تکفیری‌ها به شهر‌های سوریه به تصرف نیرو‌های تکفیری درآمد. این دو شهرک چه از نظر استراتژی و چه حیثیتی برای رزمندگان مقاومت اهمیت زیادی داشت. نبل و الزهرا در منطقه‌ای قرار گرفته که در وضعیت کنونی حاکم بر سوریه و بخصوص جبهه شمالی از اهمیت راهبردی و سوق الجیشی برخوردار است و ازادسازی این مناطق از یکسو عقبه پشتیبانی تسلیحاتی گروه‌های مسلح و تکفیری را خالی و بیش از پیش روحیه مقاومت آن‌ها را تضعیف می‌کند و از دیگر سو زنگ ازادسازی بقیه مناطق واقع در جبهه شمالی بخصوص شهر حلب به عنوان پایتخت اقتصادی سوریه را به صدا در می‌آورد و ان را سرعت می‌بخشد.

شهر‌های نبل و الزهرا در ۲۰ کیلومتری حلب قرار داشت و دارای ۶۵ هزار نفر جمعیت است که در زمان محاصره بیش از هزار نفر از اهالی این دو شهر که اغلب کودک یا سالخورده بودند، در گلوله باران و موشک باران هر روز تروریست‌ها و نیز حملات مسلحانه گروه‌های تروریستی به محدوده این شهر‌ها به شهادت رسیدند.

محاصره، اوضاع انسانی بسیار دشواری را تا مرز گرسنگی در این دو شهر به وجود آورده بود. مردم نه دارو داشتند و نه آب و نه حتی لقمه‌ای نان که کودکان خود را سیر کنند. اغلب مردان شهر دور از خانواده در حال جنگ با تروریست‌ها بودند و و برخی از آنان تا سال‌ها خبری از خانواده‌های خود نداشتند.

فتح بزرگ سوری‌ها در نبرد آزاد سازی نبل و الزهرا از یک سو زمینه آزادسازی مناطق دیگر در ریف حلب را فراهم آورد و از سوی دیگر پیام‌های قاطعانه‌تری از مرز‌های ترکیه به ژنو خصوصا به حامیان اصلی تروریست‌های سوریه ارسال کرد.

عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا از ۱۲بهمن ۹۴ شروع شد. روز ۱۳ بهمن شهید حاج قاسم سلیمانی به منطقه عملیاتی آمد و در جمع نیرو‌های لشکر عملیاتی قدس گیلان اعلام کرد «شما درب خیبر را شکستید و این قلعه بازنشدنی را باز کردید» و نهایتا ۱۶ بهمن۹۴ شهرکاملا آزاد شد.

روایت فتح نبل الزهرا فتح با خون بود. گروه‌های مختلف مقاومت در این عملیات حضور داشتند و فتحی همچون خرمشهر را رقم زدند. خارج شدن از محاصره این دو شهر روحیه مضاعفی به رزمندگان داد تا خود را برای عملیات‌ها و آزادسازی‌های بعدی آماده کنند.

مرکز رسانه‌ای فاطمیون به مناسبت سالروز آزادسازی این دو شهر فیلمی از حضور رزمندگان فاطمیون در عملیان فتح نبل و الزهرا منتشر کرده است.

در بخشی از این فیلم رزمنده مدافع حرم افغانستانی می‌گوید برای دفاع از حرم به سوریه آمده است و در ادامه می‌گوید من وضعیت مالی خوبی داشتم، یک شب در شبکه افق دیدم که یکی از برادران فاطمیون می‌گفت داعش فیلمی فرستاد و گفته بود حرم را خاک یکسان می‌کنیم، همانجا اشکم جاری شد و تصمیم گرفتم برای دفاع از حرم بیایم.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از حضور افغانستانی‌ها در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا + فیلم بیشتر بخوانید »

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: هنوز ۲۰ سالش نشده بود که جانشین گردان شد تا اینکه به خاطر رشادت‌ها و سلحشوری‌هایش فرمانده لشکر شد. در هشت سال دفاع مقدس همه هستی‌اش گردان کمیل بود. شهادت ۳۲۳ از نیروها و ۶۰ فرمانده این گردان او را مصمم‌تر کرده بود. هر چند از غافله شهدا جا مانده بود، اما انگار خدا او را برای آینده نگه داشته بود که جایی خارج از مرز‌های ایران فاتح دژهای مستحکم دشمنان شود. وقتی از خودش پرسیدند، چرا شهید نشدید؟ در جواب ‌گفت: نمی‌دانم، حتماً خدا نخواست، شاید هم ماندم تا بگویم.

هر کسی را به جبهه می‌برد، برنمی‌گشت!

تا جنگ تمام نشد، قصد بازگشت نداشت. کم به مرخصی می‌رفت، اما فوری خبر مرخصی آمدنش در شهر می‌پیچید که حق‌بین آمده است! چون خانواده‌ها منتظر بودند که کاروانسالار خبری از فرزندان، نزدیکان و‌ بستگانشان بدهد. معروف بود هر کسی را با خودش به جبهه می‌برد،‌ دیگر برنمی‌گردد! پدرش هم از دستش شکار بود و می‌گفت: «برای چی برگشتی؟! کی می‌خواهد جواب این خانواده‌ها را بده؟ هر بار توی عملیات شرکت می‌کنید، یک تعداد را به کشتن می‌دهید، دیگر حق نداری جایی بروی. خانه بمان و جواب خانواده‌ها را بده.»

چون توی عملیات‌هایی مثل کربلای ۲ و کربلای ۵ بیش‌تر پیکر شهدا در منطقه مانده بود و اکثر خانه‌ها تلفن نداشتند،‌ خانواده رزمنده‌ها به منزل پدری‌اش حق‌بین می‌آمدند تا خبری از عزیزانشان بگیرند.


دومین نفر از سمت چپ: سردار محمدعلی حق‌بین

فتح در خیبر نبل و الزهرا در سال ۱۴۳۷ قمری

۳۴ سال از اولین حضورش در دفاع مقدس گذشت؛ تا اینکه برای دفاع از حرم عمه سادات وارد سوریه شد. این بار مدت مأموریت نیروهای گیلانی رو به اتمام بود، اما در این فاصله بارها داعش به آن‌ها نامه زده بود که بیایید منتظرتان هستیم و اگر این شهرها را بگیریم، نوامیس آن‌ها را به حراج می‌گذاریم. این حرف برای یاران حق‌بین گران آمد.آن ۱۵۰ نفر مصمم شدند که بمانند و این دفعه کاری کنند کارستان. عملیات با رمز «یا فاطمه زهرا» در دل شب آغاز شد و نیروهای مقاومت پشت سر داعش کمین کردند.


تجلیل حاج قاسم از فاتح نبل و الزهرا

نکته جالب این بود که نیروهای تکفیری حین عملیات‌ها از شعارهای نیروهای مقاومت برای استتار خود بهره می‌بردند و خود را مدافع حرم جا می‌زدند. در این عملیات، نیروهای گیلانی یک کلک رشتی به داعش زدند و برای اینکه شناخته شوند در پایان هر شعاری یک کلمه گیلکی می‌گفتند که مشخص شود خودی هستند. در نهایت نیروهای تحت امر سردار حق‌بین با کم‌ترین تلفات توانستند شهرهای نبل و الزهرا را آزاد کنند. دشمن کاملاً‌ مات و حیران بود. حتی مردم این مناطق هم باورشان نمی‌شد و گمان می‌کردند دشمن حمله کرده است. بعد با اینکه آذوقه‌شان بسیار کم بود، اما طبق یک رسم قدیمی با دانه‌های برنج از مدافعان حرم استقبال کردند.

پس از فتح این مناطق شیعه‌نشین، روز ۱۳ بهمن ۹۴ سردار حاج قاسم سلیمانی به منطقه عملیاتی آمد و بر پیشانی فرمانده لشکر قدس گیلان بوسه زد و گفت: ما ۴ سال پشت این جبهه گیر کردیم و شما بودید که در خیبر را شکستید.

سخنان سردار سلیمانی در جمع گیل مانای مدافعان حرم
 

وقتی از جمع ۲۰ نفره تنها ۲ نفر ماندند

آنچه در ادامه می‌خوانید برشی کوتاه از کتاب «گیل مانا»* است که حال و هوای دفاع مقدس را از منظر سردار محمدعلی حق‌بین روایت می‌کند:

محمد حبیبی‌پور دانشجوی پزشکی از هم‌محله‌ای از یک خانواده ۱۰ نفره بود. درست مثل خودمان، دومین پسر خانواده بود با قدی متوسط، چشمانی روشن و چهر‌ه‌ای بور با موهای مجعد و دماغی گوشتی که بیش‌تر از همه در چهره‌اش خودنمایی می‌کرد. یک سالی می‌شد که در دانشگاه شهید چمران اهواز درس می‌خواند. یکی از فرماندهان قدر گردان ما بود و از رزمندگان شب عملیاتی. هر وقت بوی عملیات به مشامش می‌رسید، درس و مشق را رها می‌کرد و به طرف منطقه حرکت می‌کرد. بسیار شجاع بود.


سمت چپ: سردار محمدعلی حق‌بین

… حبیبی‌پور در کنار تپه‌ای با فاصله دور یک دشمن بعثی را به بازی گرفت. آن قدر عصبانی‌اش کرد که چند تا گلوله آرپی جی به طرفش پرتاب کرد. هر بار با چابکی به طرز ماهرانه‌ای از محل اولیه‌اش جستی می‌زد و می‌پرید آن طرف تپه، آخرش هیچ کدام از گلوله‌ها به او اصابت نکرد. می‌گفت: می‌خواهم دق مرگش کنم و بهش ثابت کنم تو عرضه کشتنم رو نداری…

… آن شب مأموریت ویژه به دکتر حبیبی‌پور داده شد. او فرمانده یک دسته بیست نفره بود. طراحی برای تصرف ارتفاع،‌ این گونه بود: اگر دشمن مقاومت سرسختانه‌ای کرد و ما هم پشت میدان مین گیر کردیم، چنانچه برای تصرف ارتفاع دچار مشکل شدیم، دسته ویژه دکتر از جناح چپ خودشان را به پشت دشمن برسانند. درگیری طولانی شده بود. عراقی‌ها همچنان در انتهای کانال‌ها و شیارها بودند. ما اول ارتفاع بودیم و عراقی‌ها بالای ارتفاع. فاصله ما در آن لحظه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر بیش‌تر نبود. دکتر حبیبی‌پور که دید درگیری طولانی شده به همراه نیروهایش به دنبال مأموریت از قبل تعیین‌شده‌اش به پشت ارتفاع بانی بنوک رفتند تا از پشت دشمن را هدف قرار دهند.


گیل مانای مدافعان حرم

یک باره صدای چند انفجار پی‌در‌پی مین از محوری که دکتر حبیبی‌پور فرماندهی آن را برعهده داشت،‌ شنیده شد. آن‌ها به میدان وسیعی از مین‌ سرگردان برخورد کرده و بین انفجار چندین مین والمر که مینی فوق‌العاده خطرناک بود، گرفتار شدند. از وجود این میدان هیچ کدام از ما باخبر نبودیم، چون هیچ علامتی نداشت…. از آن دسته بیست نفره فقط یکی دو نفر زنده ماندند و مابقی مجروح یا شهید شدند….با حبیبی‌پور تماس گرفتم، ولی تماس برقرار نشد… دویدم و رفتم تا جایی که می‌توانستم زیر نور منورها آن‌ها را ببینم. دیدم آن تکه از زمین، عیناً‌ مانند زمین کربلاست؛ بدن‌های تکه‌تکه،‌دست یک طرف، پا یک طرف…

آخرین روز سربازی یک شهید

در گردان سربازی به نام احمد رمضانی اهل ییلاقات گیلان داشتیم. مدت‌ها متقاضی بود کارهای عقبه را به او بدهم. راننده مخابرات گردان بود و در رانندگی مهارت خاصی داشت. او را همیشه در عقبه نگه می‌داشتیم. در کار مخابرات هم مهارت زیادی داشت. همه کارهای مخابرات گردان را او انجام می‌داد. به وجود او در پشت جبهه بیش‌تر نیاز داشتیم. شبی که رفتیم روی ارتفاعات کدو، یال ۲۵۱۹، یکباره تصمیم گرفت که جلو بیاید. شب عملیات من با حسن رفتیم تا برای آخرین بار با نیروها خداحافظی کنیم. نیروها را زیر ارتفاع کدو داخل یک شیار نشاندیم و برگشتیم سر جاده. رمضانی کنارم آمد و گفت: امشب باید باهاتون بیام جلو! 


سمت چپ: سردار حق‌بین

گفتم: نه شما باید عقبه را حفظ کنید؛ شما بیای جلو، ماشین‌های ما را کی جا به جا کنه؟ هر کاری کردیم نشد. من اجازه ندادم بیاید. رفت پیش حسن، گفت: آقا به من اجازه بدید با شما بیایم. حسن بدون مقاومتی گفت: باشه، بیا. هر چه اصرار کردم نیاید. هیچ کدام نپذیرفتند. آن قدر خوشحال شد که آنورش ناپیدا. تعجب کردم: خدایا! این آدم تا حالا علاقه برای آمدن به جلو نشان نمی‌داد؛ برعکس، همیشه می‌گفت: من باید در عقب خط کار کنم. کارهای پشتیبانی را انجام می‌داد، حالا چی شده اصرار به جلو رفتن داره؟ 

به او گفتم: احتیاط کن؛‌ یادت باشه سربازی‌ت تمام شده‌ها. گفت: خیالت راحت باشه،‌ کنار فرمانده هستم. جوان رشیدی بود. وقتی حرکت کرد. چهره‌اش را دیدم. انگار آن آدمی که می‌شناختم نبود. چهره‌ای پیدا کرده بود غیرقابل وصف. گفتم: یا ابوالفضل! نکنه شهید بشه. سربازی‌اش هم همان روز تمام شده بود. رفتیم توی خط. در اوج درگیری بودیم. یک دفعه به یادش افتادم. جویای حالش شدم. گفتند: شهید شده. او سخت جنگید؛ آنچنان که کسی باور نمی‌کرد.


سردار حق‌بین در جمع مدافعان حرم

درباره سردار

سردار محمدعلی حق‌بین سال ۱۳۶۱ و در سن ۱۶ سالگی به عنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا درآمد و به تدریج نیروی رزمی شد. سال ۱۳۶۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبت‌نام کرد و به همراه تیپ قدس گیلان به عنوان فرمانده گروهان عمار در عملیات‌های متعدد پاکسازی کردستان و چند ماموریت برون‌مرزی حضور داشت. از انتهای سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل، شهیدان حسن رضوان‌خواه و محمد اصغری‌خواه بود و پس از شهادت اصغری‌خواه یا حکم فرمانده لشکر قدس، فرمانده گردان کمیل شد و تا سال ۱۳۷۶ فرمانده گردان بود.


سردار محمدعلی حق‌بین از نمایی دیگر

وی از همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و از فرماندهان مطرح مقاومت در سوریه و عراق بود. در سال ۱۳۹۸ سردار حق‌بین مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد. او در آخرین مسؤولیتی که به ‌عهده داشت، به‌ عنوان مسئول اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه فعالیت می‌کرد. او پس از عمری مجاهدت در راه اسلام و انقلاب بعدازظهر دوشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۰ در بیمارستان پارس رشت بر اثر ابتلا به کرونا به دیار باقی شتافت.

*پی‌نوشت: 

«گیل مانا»: یک اصطلاح گیلگی به معنای گیلانی ماندگار است.

منبع: کتاب «گیل مانا» به قلم  سیده نساء هاشمیان سیگارودی، ناشر: مرز و بوم و مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

انتهای پیام/





منبع خبر

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم بیشتر بخوانید »

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم

توصیف شخصیت و خدمات سردار «حق‌بین» از زبان شهید «قاسم سلیمانی» + فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار محمدعلی حق‌بین از فرماندهان سپاه قدس گیلان و مشاور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متولد سال ۱۳۴۵ در لنگرود بود. او در ۱۶ سالکی به عنوان امدادگر در سال ۱۳۶۱ به تیپ ۲۵ کربلا پیوست. سال ۱۳۶۲ به عنوان نیروی رزمی وارد سپاه پاسداران شد و به عنوان فرمانده گروهان در عملیات‌های پاکسازی کردستان و چندین عملیات برون مرزی شرکت کرد. در سال ۱۳۶۷ به فرماندهی گردان کمیل لشکر قدس منصوب شد که این مسوولیت تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت، سپس مسوول عملیات تیپ ۲ لشکر و بعد از آن مسوول ستاد تیپ شد.

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم

در کارنامه مسوولیت‌های او مسوولیت لجستیک لشکر قدس، جانشینی و فرماندهی تیپ، فرماندهی لشکر پیاده قدس دیده می‌شود. او با تجربه‌ای که از دوران دفاع مقدس کسب کرده بود به مبارزه با عناصر ضد انقلاب و گروهک‌های معاند در غرب کشور پرداخت. او همچنین به عنوان یکی از فرماندهان جبهه مقاومت در جبهه سوریه حضور داشت و نقش بسزایی در پیروزی رزمندگان و آزادی منطقه شیعه نشین نبل و الزهرا ایفا کرد و مورد تمجید سردار سلیمانی قرار گرفت. سردار حق بین در سال ۱۳۹۸ نشان فتح ۳ را دریافت کرد. او چندی پیش در حالی که مسوولیت اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه را برعهده داشت بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان بستری شد و دار فانی را وداع گفت.

سردار حق بین از جمله فرماندهانی بود که در جریان فتح شهرک نبل و الزهرا در عملیاتی که «نصر ۲» نام داشت مردم مقاوم این شهر را پس از چهار سال محاصره از سوی تروریست‌ها تکفیری نجات داد. عملیاتی که پس از آن سردار سلیمانی بر دست و صورت سردار حق بین بوس زد و این عملیات را «فتح خیبر» نامید.

در ادامه روایتی از سردار سلیمانی در وصف سردار حق بین را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

توصیف شخصیت و خدمات سردار «حق‌بین» از زبان شهید «قاسم سلیمانی» + فیلم بیشتر بخوانید »

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار محمدعلی حق بین از فرماندهان سپاه قدس گیلان و مشاور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متولد سال ۱۳۴۵ در لنگرود بود. او در ۱۶ سالکی به عنوان امدادگر در سال ۱۳۶۱ به تیپ ۲۵ کربلا پیوست. سال ۱۳۶۲ به عنوان نیروی رزمی وارد سپاه پاسداران شد و به عنوان فرمانده گروهان در عملیات‌های پاکسازی کردستان و چندین عملیات برون مرزی شرکت کرد. در سال ۱۳۶۷ به فرماندهی گردان کمیل لشکر قدس منصوب شد که این مسوولیت تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت، سپس مسوول عملیات تیپ ۲ لشکر و بعد از آن مسوول ستاد تیپ شد.

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم

در کارنامه مسوولیت‌های او مسوولیت لجستیک لشکر قدس، جانشینی و فرماندهی تیپ، فرماندهی لشکر پیاده قدس دیده می‌شود. او با تجربه‌ای که از دوران دفاع مقدس کسب کرده بود به مبارزه با عناصر ضد انقلاب و گروهک‌های معاند در غرب کشور پرداخت. او همچنین به عنوان یکی از فرماندهان جبهه مقاومت در جبهه سوریه حضور داشت و نقش بسزایی در پیروزی رزمندگان و آزادی منطقه شیعه نشین نبل و الزهرا ایفا کرد و مورد تمجید سردار سلیمانی قرار گرفت. سردار حق بین در سال ۱۳۹۸ نشان فتح ۳ را دریافت کرد. او چندی پیش در حالی که مسوولیت اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه را برعهده داشت بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان بستری شد و دار فانی را وداع گفت.

سردار حق بین از جمله فرماندهانی بود که در جریان فتح شهرک نبل و الزهرا در عملیاتی که «نصر ۲» نام داشت مردم مقاوم این شهر را پس از ۴ سال محاصره از سوی تروریست‌ها تکفیری نجات داد. عملیاتی که پس از آن سردار سلیمانی بر دست و صورت سردار حق بین بوس زد و این عملیات را «فتح خیبر» نامید.

در ادامه روایتی از سردار سلیمانی در وصف سردار حق بین را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار حق بین+ فیلم بیشتر بخوانید »