نجف آباد

روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصاد

روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصاد


روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصادبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جهادگر شهید ناصر جلالی ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۳ در نجف‌آباد متولد شد. دومین فرزند خانواده بود. با پست سر گذاشتن دوره پپر شور کودکی راهی مدرسه شد. در کنار درس خواندن، در کار‌های کشاورزی به یاری پدرش می‌رفت. تابستان‌ها حرفه مکانیکی را دنبال می‌کرد. ناصر انجام واجبات دین را زودتر از سن تکلیف آغاز کرد و تا می‌توانست در مسجد و مجالس مذهی حاضر می‌شد. از ویژگی‌های بارز اخلاقی‌اش می‌توان به فعال بودن، زرنگ بودن، مهربانی و با گذشت بودن اشاره کرد. زمانی که درگیری‌های انقلابی مردم به اوج خود رسید، هم‌دل و همپا با دیگر آزادی خواهان در صحنه درگیری و تظاهرات حاضر می‌شد. پس از پیروزی انقلاب به ارگان جهاد پیوست و خالصانه فعالیت داشت.

 وقتی دشمن گلول تانک‌های خود را به سوی مردم بی‌دفاع شهر‌های مرزی نشانه گرفت و امام خمینی فرمان دادند که مردان بدون لحظه‌ای درنگ به مناطق جنگی بشتابند، آقا ناصر امر رهبرش را به دیده نهاد و در گردان زرهی جهاد به جبهه‌های حق علیه باطل رفت. سال‌های زیادی را بدون آوردن هیچ بهانه‌ای در نبرد با دشمن پشت سر گذاشت. هرگاه دچار مجروحیت می‌شد، خم به ابرو نمی‌آورد و بعد از بهبودی نسبی دوباره به جبهه می‌رفت. حتی یک بار که به شدت از ناحیۀ سر مجروح و در بیمارستان مشهد بستری شده بود. بعد از کمی بهبودی برای حضور در عملیات مرصاد، از گردان زرهی به گردان مهندسی رفت و به عنوان مکانیک به اسلام‌آباد غرب رهسپار شد، در حالی که دلاورانه در مقابل منافقان ایستادگی می‌کرد. ناصر حلالی سرانجام در پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ مصادف با شب عید قربان در عملیات مرصاد با اصابت ترکش به سر و سینه به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد. جسم پاکش که به سختی قابل شناسایی بود، بعد از بازگشت به زادگاهش در نجف آباد آرام گرفت.

مادر شهید روایت کرده است: هنوز بهبودی نسبی‌اش را به دست نیاورده بود که مصمّم‎تر از قبل عزم رفتن به جبهه را کرد. من که توانایی مخالفت با او را نداشتم قرآن آوردم تا او را بدرقه کنم. وقتی از زیر قرآن رد شد، گفت: «مادر جان من تصمیم خود را گرفته‏ام، ان‎شاءاله این بار شهید خواهم شد. این کار‌های شما فایده ندارد.» پاسخ دادم: «این حرف‏ها را نزن. می‏روی و پیروز بر می‏گردی.» گفت: «مادر جان می‏خواهم در راه حق کشته شوم. این خود پیروزی است.» رو به سویش کردم و پرسیدم: «چون پا‌های شما آسیب دیده شاید معافت کنند. بهتر نیست اقدام کنی؟!» قاطعانه پاسخ داد: «به خدا و قرآن پیامبر گونه سوگند که می‏روم تا به هدفم برسم.»

 

خواهر شهید درباره برادرش گفته است: علاوه بر اخلاق نیکی که داشت مهمان‌نواز هم بود. یادم است، گاهی اوقات که با بچه‌های محله بازی می‌کرد به خانه می‌آمد و از مادرم می‌پرسید: «غذا چه داریم؟ می‎خواهم دوستانم را به خانۀ‌مان دعوت کنم.» مادرم هم غذا را آماده می‌کرد و به آن‌ها می‌داد.

وی افزود: روزی عشایر به شهر ما آمدند و آن جا مستقر شدند. در همان حین موسی به خانه آمد و گفت: «مادر جان لباس یا خوارکی اضافی اگر داریم بدهید تا برای آن‌ها ببرم. مادرم نیز مقداری خوراکی و لباس آماده کرد و به ایشان داد.»

مادر شهید روایت کرده است: یک شب مادر شهید علی عسگری به خانه‌ی ما آمد و گفت: من یک خوابی درباره‌ی ناصر دیده‌ام. بگو ببینم چه خوابی دیده‌ای؟! گفت: «خواب دیدم ناصر دارد در آسمان پرواز می‌کند و بیرق‌هایی بزرگ که نام یا صاحب‌الزمان (عج) روی آن‌ها نوشته را در دست دارد! گفتم ان‌شالله به مکه می‌رود.

وی بیان کرد: همان شب یکی از دوستان ناصر زنگ زد و به او گفت که عملیاد مرصاد نزدیک است و اگر می‌خواهید بیا! من دیدم ناصر از خانه بیرون رفت و با تعدادی نقل که خریده بود برگشت! خندیدم و به او گفتم: انگار قصد عقد کردن داری ناصر؟! او نیز خندید و گفت آری خدا به خواهد عقد نزدیک است. بعد از شهادتش فهمیدم که منظورش از عقد همان عقد آسمانی شهادت بود!

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصاد بیشتر بخوانید »

بی‌اعتنایی شهید ربیعیان به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن+ تصاویر

بی‌اعتنایی نخبۀ ایرانی به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن + تصاویر


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید نخبه دفاع مقدس عبدالحسین ربیعیان تحصیلات خود را در رشته انرژی اتمی دانشگاه گینزویل فلوریدا ادامه داد. هرچند پدرش در ابتدای جوانی کارگر ساده نمدمالی بود، اما بعد‌ها تیمچه‌ای زد و صاحب ملک و کار شد و از اه تجات امرار معاش می‌کرد؛ همین پدر مشوق عبدالحسین برای ادامه تحصیل در آمریکا شد.

عبدالحسین پنجمین فرزند از ۱۱ فرزند خانواده ربیعیان بود که در نجف آباد زندگی می‌کردند. سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد و نامش را پدرش انتخاب کرد. سال ۱۳۵۴ برای تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد، هرچند پدر دوست داشت تا پسرش برای خدمت بیشتر به مردم در رشته پزشکی درس بخواند، اما عبدالحسین معتقد بود رشته‌ای که در آن تحصیلات خود را ادامه داده برای آینده ممکلت خوب است.

با شروع جنگ تحمیلی پس از هفت سال کار و تحصیل به کشور بازگشت تا خدمت خود را در وطنش ادامه دهد. به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شد و با کمال میل خودش را به جبهه‌ها رساند. او در جریان حضور در جنگ یکبار از ناحیه کتف و بر اثر اصابت ترکش مجروح شد، بعد از آن دوباره راهی مناطق عملیاتی شد تا اینکه در دوم خرداد سال ۱۳۶۱ در جریان عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.

هرچند اگر عبدالحسین زنده می‌ماند، امروز به یکی از بزرگان عرصه انرژی اتمی کشور تبدیل می‌شد، اما او راهی را انتخاب کرد که عاقبت بخیری را در پی داشت؛ راهی که جز صالحان و بزرگان طریق معنویت نمی‌توانند از آن گذر کنند.

پیش از این خبرگزاری دفاع مقدس بخش اول این گزارش را پیرامون زندگینامه این شهید بزرگوار به تفصیل منتشر کرده است که می‌توانید آن را از اینجا بخوانید.

در ادامه، تصاویری از این شهید به همراه اسناد و مدارک مربوط به وی را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

بی‌اعتنایی نخبۀ ایرانی به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن + تصاویر بیشتر بخوانید »

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید اصغر شفیعی، یکم آبان ماه ۱۳۴۶ در نجف آباد به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پایان مقطع پنجم ابتدایی در زادگاهش پشت سر گذاشت و سپس به عنوان کارگر در مغاز ه قنادی مشغول به کار شد. رابطه بسیار صمیمانه‌ای با پدر و مادر خود داشت و درآمدش را برای کمک به مخارج زندگی در اختیار آنان قرار می‌داد.

از خصوصیات ممتاز اخلاقی و ویژگی‌هایی همچون مهربانی، دستگیری از مردم، اطاعت از والدین و احترام به آنان، خلق‌خوش و صلۀ رحم برخوردار بود. از همان نوجوانی و قبل از رسیدن به سن تکلیف روی انجام فرائض دینی حساس بود. با تلاوت قرآن روح خود را جلا می‌بخشید.

بعد از انقلاب با عضویت در بسیج به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد. زمانی که به سن قانونی رسید، برای انجام خدمت مقدس سربازی به عضویت ارتش درآمد. پس از گذراندن دورۀ آموزشی از طرف لشکر‌۲۱ حمزه به عنوان آرپی‌جی زن در گردان پیاده به جبهه‌های غرب اعزام شد. روز‌های طولانی و شب‌های متمادی به مبارزه با دشمن مشغول بود.

هرگاه به مرخصی می‌رفت، تمام فکر و ذکرش جبهه‌ها بود. قبل از تمام شدن مرخصی، با شور و علاقه عازم جبهه می‌شد.

شهادت او برای خانواده و دوستانش قابل پیش بینی بود؛ چرا که خود قبلاً اظهار کرده بود که شهید خواهم شد.

اصغر سرانجام در ۲۸ شهریور سال ۱۳۶۵ همزمان با عملیات کربلای یک در منطقه مهران و در ارتفاعات قلاویزان براثر اصابت ترکش به بدن، به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهرش پس از انتقال به نجف‌آباد و تشییع باشکوه، بر دوش مردم شهید پرور و ایثارگر در گلستان شهدای این شهر در آغوش خاک قرار گرفت و روح آسمانی‌اش بال در بال ملائک به پرواز درآمد. او تنها شهید نجف آبادی عملیات کربلای یک است.

تصاویری از اسناد و دستنوشته‌های شهید در ادامه آمده است.

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟ بیشتر بخوانید »

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید اصغر شفیعی، یکم آبان ماه ۱۳۴۶ در نجف آباد به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پایان مقطع پنجم ابتدایی در زادگاهش پشت سر گذاشت و سپس به عنوان کارگر در مغاز ه قنادی مشغول به کار شد. رابطه بسیار صمیمانه‌ای با پدر و مادر خود داشت و درآمدش را برای کمک به مخارج زندگی در اختیار آنان قرار می‌داد.

از خصوصیات ممتاز اخلاقی و ویژگی‌هایی همچون مهربانی، دستگیری از مردم، اطاعت از والدین و احترام به آنان، خلق‌خوش و صلۀ رحم برخوردار بود. از همان نوجوانی و قبل از رسیدن به سن تکلیف روی انجام فرائض دینی حساس بود. با تلاوت قرآن روح خود را جلا می‌بخشید.

بعد از انقلاب با عضویت در بسیج به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد. زمانی که به سن قانونی رسید، برای انجام خدمت مقدس سربازی به عضویت ارتش درآمد. پس از گذراندن دورۀ آموزشی از طرف لشکر‌۲۱ حمزه به عنوان آرپی‌جی زن در گردان پیاده به جبهه‌های غرب اعزام شد. روز‌های طولانی و شب‌های متمادی به مبارزه با دشمن مشغول بود.

هرگاه به مرخصی می‌رفت، تمام فکر و ذکرش جبهه‌ها بود. قبل از تمام شدن مرخصی، با شور و علاقه عازم جبهه می‌شد.

شهادت او برای خانواده و دوستانش قابل پیش بینی بود؛ چرا که خود قبلاً اظهار کرده بود که شهید خواهم شد.

اصغر سرانجام در ۲۸ شهریور سال ۱۳۶۵ همزمان با عملیات کربلای یک در منطقه مهران و در ارتفاعات قلاویزان براثر اصابت ترکش به بدن، به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهرش پس از انتقال به نجف‌آباد و تشییع باشکوه، بر دوش مردم شهید پرور و ایثارگر در گلستان شهدای این شهر در آغوش خاک قرار گرفت و روح آسمانی‌اش بال در بال ملائک به پرواز درآمد. او تنها شهید نجف آبادی عملیات کربلای یک است.

تصاویری از اسناد و دستنوشته‌های شهید در ادامه آمده است.

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

تنها شهید سرباز نجف آبادی کربلای ۱ چگونه به شهادت رسید؟ بیشتر بخوانید »

بی‌اعتنایی شهید ربیعیان به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن+ تصاویر

بی‌اعتنایی شهید ربیعیان به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن+ تصاویر


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید نخبه دفاع مقدس عبدالحسین ربیعیان تحصیلات خود را در رشته انرژی اتمی دانشگاه گینزویل فلوریدا ادامه داد. هرچند پدرش در ابتدای جوانی کارگر ساده نمدمالی بود، اما بعد‌ها تیمچه‌ای زد و صاحب ملک و کار شد و از اه تجات امرار معاش می‌کرد، همین پدر مشوق عبدالحسین برای ادامه تحصیل در آمریکا شد.

عبدالحسین پنجمین فرزند از ۱۱ فرزند خانواده ربیعیان بود که در نجف آباد زندگی می‌کردند. سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد و نامش را پدرش انتخاب کرد. سال ۱۳۵۴ برای تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد، هرچند پدر دوست داشت تا پسرش برای خدمت بیشتر به مردم در رشته پزشکی درس بخواند، اما عبدالحسین معقتد بود رشته‌ای که در آن تحصیلات خود را ادامه داده برای آینده ممکلت خوب است.

با شروع جنگ تحمیلی پس از هفت سال کار و تحصیل به کشور بازگشت تا خدمت خود را در وطنش ادامه دهد. به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شد و با کمال میل خودش را به جبهه‌ها رساند. او در جریان حضور در جنگ یکبار از ناحیه کتق و ب اثر اصابت ترکش مجوح شد، بعد از آن دوباره راهی مناطق عملیاتی شد تا اینکه در دوم خرداد سال ۱۳۶۱ در جریان عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت سید.

هرچند اگر عبدالحسین زنده می‌ماند امروز به یکی از بزرگان عرصه انرژی اتمی کشور تبدیل می‌شد، اما او راهی را انتخاب کرد عاقبت بخیری را در پی داشت، راهی که جز صالحان و بزرگان طریق معنویت نمی‌توانند از آن گذر کنند.

در ادامه تصاویری از این شهید به همراه اسناد و مدارکش را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

بی‌اعتنایی شهید ربیعیان به زندگی در آمریکا برای دفاع از وطن+ تصاویر بیشتر بخوانید »