نجف

شاهد سیل حرکت جوانان به سمت نجف و کربلا هستیم

معاون هماهنگ کننده سازمان اطلاعات سپاه: شاهد سیل حرکت جوانان به سمت نجف و کربلا هستیم


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار «محمد تولایی» معاون هماهنگ کننده سازمان اطلاعات سپاه در گفت‌وگویی با بیان این‌که راهپیمایی اربعین حسینی به نوعی اعلام آمادگی برای دفاع کردن از ارزش ها، اصول و مبانی دینی و انقلابی است، در بخشی دیگر از صحبت‌های خود اظهار داشت: در طول این سال‌ها بار‌ها مشاهده کرده‌ایم، هر موقع اصول و ارزش‌ها مورد حمله قرار گرفته است، مردم در برابر این حملات ایستاده‌اند و از ارزش‌ها دفاع کرده‌اند.

سردار تولایی با تاکید بر این‌که علارغم تبلیغات دشمنان، جوانان دست از حمایت اعتقادات و ارزش‌های خود برنداشته‌اند بلکه ایمان آن‌ها نیز افزایش پیدا کرده است، خاطرنشان کرد: در همین چارچوب شاهد سیل حرکت جوانان به سمت نجف و کربلا هستیم.

وی تصریح کرد: همان طور که سردار سلیمانی تاکید کردند ما ملت امام حسین (ع) هستیم و راهپیمایی اربعین یکی از مصداق‌های این موضوع است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معاون هماهنگ کننده سازمان اطلاعات سپاه: شاهد سیل حرکت جوانان به سمت نجف و کربلا هستیم بیشتر بخوانید »

اقدامات جهانی شهید آیت الله سعیدی در حمایت از امام خمینی (ره) پس از واقعه ۱۵ خرداد ۴۲

اقدامات جهانی شهید آیت الله سعیدی در حمایت از امام خمینی (ره) پس از واقعه ۱۵ خرداد ۴۲


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید آیت‌الله «سید محمدرضا سعیدی» دوم اردیبهشت سال ۱۳۰۸ در منطقه «نوغان» مشهد دیده به جهان گشود. وی دروس ابتدایی را نزد پدرش آموخت و در دوران نوجوانی به لباس روحانیت درآمد. «سید محمدرضا» برای ادامه تحصیلات به مشهد مقدس رفت و منطق و اصول را نزد عالمان برجسته فرا گرفت. او در زمانی اندک به مقام و جایگاه علمی ویژه‌ای در حوزه علمیه مشهد رسید و به زهد و پرهیزگاری شهرت یافت.

«سید محمدرضا سعیدی» پس از پایان دروس سطح و بهره‌گیری از استادان فرهیخته حوزه مشهد مقدس، برای طی مدارج عالیه علمی به شهر قم رفت و در روز‌های نخست ورود به این شهر، در کلاس درس آیت‌الله بروجردی شرکت و از محضر عالمان دیگری نیز کسب فیض کرد، تا این‌که در میان صد‌ها شاگردی که از محضر درس حضرت امام خمینی (ره) کسب فیض می‌کردند، آیت‌الله سعیدی جزو نامدارترین‌ها شده و از همین زمان تلاش‌های سیاسی او شروع شد.

او می‌کوشد روحانیون و علمایی که در خارج از کشور به سر می‌بردند را با امام مرتبط سازد و از این طریق اندیشه امام را به آن سوی مرز‌ها بکشاند. او همچنین در سفرهایش به شهرستان‌ها، مبارزه بی‌وقفه‌ای را علیه رژیم شاه آغاز کرد.

زمانی که حادثه ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و دستگیری حضرت امام خمینی (ره) روی داد، آیت‌الله سعیدی برای تبلیغ در کویت به سر می‌برد. وی از طریق رادیو از اوضاع داخلی ایران آگاه شد و همراه دیگر روحانیون مبارزی که در کویت بودند، با نوشتن نامه‌هایی به مراجع مقیم نجف، آن‌ها را از خطری که جان امام را در ایران تهدید می‌کند، مطلع کردند. آیت‌الله سعیدی همچنین به رغم آگاهی از حضور مأموران امینیت شاه در کویت، در حسینیه «فحیحیل» کویت به منبر رفت و دستگاه شاه را به باد انتقاد گرفت.

آیت‌الله سعیدی چند ماه پس از ایراد این سخنان، با لباس مبدل به ایران آمد و خود را با شتاب به قم رساند تا به دیدار امام (ره) برسد.

وقتی حضرت امام خمینی (ره) به ترکیه تبعید شد، آیت‌الله سعیدی به همراه شاگردان ایشان به تلاش‌های زیادی دست زدند و در نامه‌ای به دو تن از مراجع، با ذکر این مطلب که: «چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسائل روز هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله واقع شود، وظیفه چیست؟» از آنان استفتا کردند. پاسخ استفتای این دو مرجع در نهضت روحانیون و در غیاب امام نقش به سزایی داشت، به گونه‌ای که ساواک مجبور شد پس از ماه مبارک رمضان، بسیاری از روحانیون و طلاب را در سراسر ایران دستگیر کند و روانه زندان سازد.

پس از تغییر محل تبعید حضرت امام خمینی از ترکیه به نجف، مبارزات روحانیون وارد مرحله تازه‌ای شد. آن‌ها با نوشتن اعلامیه‌هایی، رژیم را به وحشت و انفعال کشاندند. در این میان «سید محمدرضا سعیدی» نامی بود که در پای این نامه اعتراض به چشم می‌خورد. او در نامه‌ای که همراه دیگر یاران امام به «امیرعباس هویدا» نوشت، تاکید کرد: «شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق، احساسات افروخته این ملت را خاموش می‌کنید».

آیت‌الله سعیدی پس از آن خود را به نجف رساند و در زمان حضورش در نجف برای بهتر شناساندن امام به علما و مدرسین حوزه علمیه تلاش فراوانی کرد. سعیدی پس از بازگشت از نجف به دعوت مردم تفرش به آن شهر رفت و در سخنرانی هایش آشکارا به رژیم شاه تاخت و از اقدامات ضد اسلامی و انسانی آن به شدت انتقاد کرد و سپس به قم بازگشت.

آیت‌الله سعیدی این‌بار از سوی مردم جنوب تهران برای اقامه نماز جماعت و سخنرانی در مسجد امام موسی بن جعفر (ع) دعوت شد؛ لذا این دعوت را پذیرفت و به‌همراه خانواده‌اش در محله دولاب (غیاثی) که در خانه‌ای استیجاری سکونت گزید و همین مسجد بعد از اندک مدتی به یکی از کانون‌های مبارزه علیه رژیم تبدیل شد.

با ورود آیت الله سعیدی در سال ۱۳۴۵ به مسجد موسی بن جعفر (ع)، شرق تهران دچار تحولی شگرف شد و نوجوانان و جوانان جذب مسجد شدند. امام خمینی در نامه‌ای که در ۱۵ بهمن سال ۱۳۴۴ از نجف برای آیت‌الله سعیدی فرستادند، از هجرت او به تهران ستایش کردند.

آیت‌الله سعیدی علاوه بر اینکه در شب‌های جمعه در مسجد موسی بن جعفر (ع) به سخنرانی می‌پرداخت و از برنامه‌های ضداسلامی رژیم انتقاد می‌کرد، در نشر افکار و اندیشه‌های امام خمینی تلاش بی‌وقفه‌ای داشت و مسجد را پایگاه مبارزاتی افرادی، چون آیت‌الله امامی کاشانی و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی قرار داد. ساواک به این نکته پی برد و ادامه وضع موجود در مسجد موسی بن جعفر (ع) را از هر جهت به زیان رژیم دید و بدین جهت تضییقات زیادی برای آیت‌الله سعیدی و افرادی که برای اقامه نماز به مسجد می‌رفتند فراهم کرد؛ اما آیت‌الله سعیدی به تهدید‌های ساواک بی‌اعتنا بود.

نگرش آیت‌الله سعیدی به مسائل سیاسی و جهان از همان زاویه‌ای بود که حضرت امام به آن توجه داشت. او آمریکا و اسرائیل را دشمنان اصلی اسلام و ایران دانسته و چاره اصلی کار را در ریشه‌کن کردن و بریدن پای این دو از منطقه و ایران می‌دانست. وی ۳۱ تیر سال ۱۳۴۵ در حالی که صحن مسجد امام موسی بن جعفر (ع) از جمعیت موج می‌زد، به منبر رفت و با سخنانی پرشور آمریکا و اسرائیل را مورد حمله قرار داد.

آیت‌الله سعیدی ضمن وعظ و خطابه در مسجد امام موسی بن جعفر (ع)، به تدریس دروس حوزه پرداخت و علاقمندانی را که قصد پیوستن به جرگه روحانیت را داشتند، تربیت کرد. از جمله منابع تدریس ایشان تحریرالوسیله و کتاب ولایت فقیه حضرت امام بود. حاصل این درس ها، ترجمه بخش «امر به معروف و نهی از منکر» این کتاب بود که بعدا به رساله علمیه امام ملحق شد.

آیت‌الله سعیدی از نخستین کسانی بود که در آن برهه از زمان به تعلیم و تربیت بانوان و آشنا کردن آنان با احکام اسلامی مبادرت ورزید.

آیت‌الله سعیدی، تبلیغ مسائل اسلامی و مبارزه با رزیم را تنها در مسجد متمرکز نکرد و دامنه فعالیت‌های خود را به نواحی خارج از تهران نیز گسترش داد. او برای این کار خود، منطقه «پارچین» را برگزید و در چند سفری که به روستا‌های آن نواحی کرد، مردم را پای سخنان افشاگرانه خود نشاند.

شجاعت آیت‌الله سعیدی، به‌ویژه سخنان صریع و بی پرده او در سال‌های ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ علیه اختناق رژیم شاه موجب شد جاسوسان ساواک با حضور دائمی در مسجد و حتی نفوذ در منزل ایشان، گزارش تمام رخداد‌ها را تسلیم مقامات کنند؛ پس از اینکه ساواک متوجه شد آیت‌الله سعیدی کسی نیست که به تهدید و ارعاب مزدوران رژیم وقعی بگذرد، او را در تاریخ ۸/ ۵/ ۱۳۴۵ به اتهام «اقدام علیه امنیت داخلی مملکت» دستگیر کرد و به زندان قزل‌قلعه منتقل کرده و پس از اینکه مدتی در زندان به سر برد، دادگاه نظامی در یک محاکمه فرمایشی، وی را به ۲ ماه زندان محکوم کرد.

ایشان پس از گذراندن دوره محکومیت، در تاریخ ۱۱ مهر سال ۱۳۴۵ از زندان آزاد شد. پس از آزادی اخطار‌های مکرر مأموران ساواک و شهربانی فایده‌ای نبخشید، بلکه برعکس، هر زمان که به او اخطار می‌شد بر شدت تبلیغات خود و حملاتش علیه رژیم می‌افزود. این وضع تا آنجا ادامه یافت که سپهبد نصیری رئیس ساواک به شهربانی کل کشور نامه‌ای نوشت و اداره شهربانی نیز به استناد همین نامه، آیت‌الله سعیدی را ممنوع‌المنبر و به او اخطار کرد اگر قدم روی منبر بگذارد روان زندان خواهد شد؛ لذا وی چاره را در این دید که به منبر نرود؛ اما در حال ایستاده و نشسته به سخنرانی بپردازد.

روز هفتم اردیبهشت سال ۱۳۴۹ در روزنامه‌های ایران اعلام شد که «راکفلر ولیلیانتال» به‌منظور بررسی امکانات سرمایه‌گذاری در ایران به اتفاق بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران آمریکا به تهران می‌آیند؛ هجوم سرمایه‌داران آمریکایی در اردیبهشت سال ۱۳۴۹ به ایران به‌حدی گسترده و سنگین بود که استقلال اقتصادی و سیاسی ایران را به کلی در معرض سقوط و نابودی قرار می‌داد.

روحانیت به‌ویژه حوزه علمیه قم با آگاهی از موضوع، بی‌درنگ نشست فوق‌العاده‌ای تشکیل داد و به ارزیابی ماجرا پرداخت و پس از آن، اعلامیه تاریخی حوزه علمیه قم انتشار یافت و افکار ملت ایران را به خطری که به اسم سرمایه‌گذاری خارجی، همراه با تبلیغات فریبنده هجوم آورده بود، جلب نمود.

آیت‌الله سعیدی علاوه بر اینکه یکی از امضاءکنندگان این اعلامیه بود، در بخش آن در میان قشر‌های مختلف مردم، نقش مؤثری داشت. او در عین حال، سخنان تندی به مناسبت ورود سرمایه‌گذاری خارجی در مسجد امام موسی کاظم (ع) ایراد کرد؛ وی ورود سرمایه‌گذاران آمریکایی را خیانتی بزرگ‌تر از کاپیتولاسیون و قرارداد‌های استعماری‌تر از تنباگو می‌دانست؛ لذا در نامه‌ای به علما و مراجع وقت یادآور شد: … چقدر جای تعجب است که شما پیشوایان دینی در مقابل این خطر بزرگ سکوت اختیار کرده‌اید و برای جلوگیری از آن اقدامی نمی‌کنید!

سخنان تند، نامه‌ها و بیانیه‌های افشاگرانه آیت‌الله سعیدی، رژیم شاه را به وحشت انداخت. ساواک مطمئن بود که آیت‌الله سعیدی علما را به صدور فتوا علیه این‌گونه قرارداد‌ها راضی خواهد کرد. از این‌رو تمام نیرو‌های خود را برای اقدامی غیرانسانی بسیج کرد.

آیت‌الله سعیدی روز ۱۱ خرداد سال ۱۳۴۹ پس از اقامه نماز به خانه رفت، ساعت یک بعد از ظهر بود و او برای ناهار و استراحت آماده می‌شد که ساواک به منزلش بورش برد و پس از به هم ریختن اثاثیه خانه و پراکنده کردن کتاب‌ها و نوشته‌ها، او را از خانواده‌اش جدا کرده و به زندان قزل قلعه برد و در سلول انفرادی تنگ و تاریکی انداخت و ۱۰ روز او را با شدیدترین وجهی شکنجه کردند، اما آیت‌الله سعیدی با وجود تحمل تمام شکنجه‌ها تسلیم نشد.

برگه‌های بازجویی او که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌دست آمده نشان‌دهنده این مسئله است که ایشان به رغم همه تهدید‌ها و ارعاب‌های بازجو‌ها و شکجنه‌گران، هنگام نام بردن از امام خمینی از ایشان به‌عنوان حضرت آیت‌الله خمینی یاد کرده، اما وقتی مجبور بوده از محمدرضا پهلوی اسمی ببرد و یا بنویسد و به کلمه شاه بسنده می‌کرده و از دادن القاب و عناوینی مثل شاهنشاه و آریامهر خودداری می‌کرده است؛ نهایتا ساواک در شرایطی قرار گرفت که از بین بردن أیت‌الله سعیدی را برای آینده رژیم، امری ضروری دانست. بر این اساس، طرح قتل آن مجاهد نستوه را در شامگاه روز ۲۰ خرداد ماه ۱۳۴۹ به اجرا در آورد و قلبی را که سالیان دراز به عشق اسلام و امام خمینی می‌تپید، برای همیشه از کار انداخت.

شب پنج‌شنبه ۲۰ خرداد سال ۱۳۴۹ برق زندان قزل قلعه یکباره قطع شد و زندان در تاریکی فرو رفته، پس از لحظه‌ای چند تن شتابان وارد سلول شدند و فریادی از داخل سلول به گوش رسید و سپس سکوتی مرموز در زندان سایه افکند. زندانیانی که در کنار سلول مرحوم سعیدی بودند نتوانستند بفهمند چه جریانی روی داده است و آن چند تن چه کسانی بودند و در سلول چه کار داشتند و چه کردند و فریادی که در سلول طنین افکند از چه کسی بود. دیری نپایید که برق زندان روشن شد زندانیانی که حس کنجکاوی‌شان تحریک شده بود، به سلول مرحوم سعیدی سرکشیدند و با منظره وحشتناک و فاجعه باری روبه رو شدند. سعیدی با وضعی غیر عادی در گوشه سلول افتاده و عمامه به دور گردن او حلقه شده بود، با سروصدا و داد و فریاد زندانی‌ها ماموران نگهبانی سر رسیدند و در سلول را باز کردند و او را از سلول بیرون آوردند و عمامه را از گردنش باز کردند، اما دیگر دیر شده بود و سعیدی، رادمردی که یک لحظه از افشاگری و روشنگری علیه شاه دم فرو نمی‌بست، به دست دژخیمان شاه به شهادت رسیده و روح او به ملکوت اعلی پرواز کرده بود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اقدامات جهانی شهید آیت الله سعیدی در حمایت از امام خمینی (ره) پس از واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ بیشتر بخوانید »

آتش سوزی در فرودگاه بین المللی نجف

آتش سوزی در فرودگاه بین المللی نجف



منابع خبری از آتش سوزی در فرودگاه بین المللی شهر نجف خبر دادند.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از موازین نیوز، یک منبع محلی از آتش سوزی در فرودگاه بین المللی شهر نجف خبر دادند.

دلایل آتش سوزی و خسارات احتمالی تا این لحظه منتشر نشده است.

همچنین برخی منابع اعلام کردند که آتش سوزی فرودگاه بین المللی شهر نجف بدون ایجاد هیچ خسارت قابل ذکری مهار و خاموش شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آتش سوزی در فرودگاه بین المللی نجف بیشتر بخوانید »

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم



دنبال این هستم که استادان را چهره کنیم تا علوم سیاسی دنیا تحت تاثیر آموزه های اساتید عالم و درست‌کار باشد. باید تلاش کنیم چند نفر از اساتید و برجستگان کشورمان را در یوتیوب چهره کنیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – آقا مهدی را در چند برنامه فرهنگی دیده بودم و تسلطش بر مباحث فرهنگی و سیاسی برایم جالب بود. قرار گفتگو اگر چه بارها به دلایل مختلف به تأخیر افتاد اما بالاخره صبح یک روز تابستانی، در یکی از طبقات حوزه هنری توانستیم در فضایی آرام بنشینیم و دو ساعت گپ بزنیم. تمام تلاشمان این بود که از کلام آقا مهدی، به ویژگی‌های پدر شهیدش پی‌ببریم. او که تسلط خوبی بر مباحث مربوط به جریان مقاومت اسلامی داشت، از این منظر به خوبی توانست شخصیت پدرش را از کودکی تا شهادت برای ما ترسیم کند. این گفتگوی طولانی در چندین قسمت بدون کم و کاست تقدیمتان می‌شود و آنچه پیش روی شماست، ششمین و آخرین قسمت از آن است.

قسمت های قبلی گفتگو را اینجا بخوانید؛

عمو و پدرم همزمان در سوریه می‌جنگیدند

برگزیده قدرتمند آزمون سپاه + عکس

پدرم قبل از «داعش» به حساب «پژاک» رسید + عکس

آخرین نفری بودم که متوجه شهادت پدرم شدم

می‌خواهم دو برابر پدرم تکفیری‌ها را نابود کنم

فرزند شهید: من خیلی با فرزندان شهدا ارتباط دارم.

**: جالب است… شما الان وضعیت خانواده شهدای مدافع حرم را چطور ارزیابی می کنید؟

فرزند شهید: درباره این خانواده ها حرف زیاد است اما مهمترین حرف این است که بنیاد شهید و بخش فرهنگی سپاه باید یک سری اقامات ویژه ای انجام بدهد در حالی که احساس من این است که در این زمینه ضعف هایی وجود دارد. این درباره خانواده شهدا است و البته به طور خاص، شهدای مدافع حرم. کار فرهنگی و کارهایی که تولید فکر کند و گفتمان آن‌ها را ارتقا بدهد و از هر جهت پشتیبانی کند، مهم است. حمایت از این خانواده‌ها نه در آن حدی که به هر حال تبعیضی پیش بیاید، یا کسی بخواهد سوء استفاده کند، لازم است اما متاسفانه در دستور کار نیست.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: در این باره می شود بیشتر توضیح بدهید؟ این که در دستور کار نیست یعنی اصلا حمایتی وجود ندارد؟

فرزند شهید: چرا، منظورم این بود که حمایت باید هوشمندانه باشد. مثلا یک حمایتی داریم که گاهی جلوی یک چیز را گرفتن، معنای حمایت پیدا می کند. در بین خانواده شهدای مدافع حرم کسانی را داریم تبدیل به سلبریتی شده‌اند که این شایسته نیست. باید حرف‌هایشان را بزنند اما تبدیل شدن به سلبریتی در این حیطه، شاید منجر به اتفاقاتی بشود که همه خانواده‌ها از آن ضربه ببینند.

**: یعنی نگاه به شهدای مدافع حرم باید متوازن باشد. جایی اگر کسی خیلی در حال دیده شدن است، ممکن است چالش‌هایی را به همراه داشته باشد.

فرزند شهید: بله. این نکته مهمی است.

از نظر درسی و تحصیلی هم باید بنیاد شهید و سپاه، پیگیری‌های بیشتری کند چون این فرزندان شهدای مدافع حرم در سنینی هستند که می توانند روی آن ها کار کنند. اکثرا از من کوچکترند و فرصت خوبی برای اقدامات فرهنگی و درسی برای آن ها وجود دارد. بعضی از آن ها وارد حیطه های مختلفی شده اند. مثلا فلان فرزند شهید وارد حیطه‌هایی شده است که در شأن فرزند شهید نیست یا این که می تواند وارد فعالیت هایی بشود که مانع درس و تحصیل او نشود. محیط‌هایی که دور خانواده شهدا ایجاد شده را باید مدیریت کنند.

**: یک تجربه ناموفق هم در زمینه فرزندان شهدای جنگ تحمیلی داشتیم که بنیاد شهید آنقدر تلاش می کرد جای خالی پدرانشان را پر کند که اثر عکس گذاشت و در برخی موارد، نتیجه نداد. در برخی مواقع مانع می شد که این فرزندان، روی پای خودشان رشد کنند. این هم یکی از چالش‌های مهم است. یعنی مراقبت باید خیلی هوشمندانه باشد.

فرزند شهید: روایتی داریم که «ابن العلما، نصف العلما» که حرف درستی است. واقعا وقتی کسی در خانواده ای باشد که پدرش شهید شده باشد، این ظرفیت وجود دارد که خودش هم مثل شهدا عمل کند. این را باید پرورش بدهیم و از این فرصت استفاده کنیم.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

یا مثلا بعضی از مشکلاتی که خانواده شهدا دارند واقعا نادیده گرفته می شود؛ مخصوصا شهدای مدافع حرمی که در شهرستان ها هستند. در تهران معمولا رسیدگی‌ها خوب است اما در شهرستان ها خانواده‌هایی را می‌شناسم که واقعا مشکلات متعددی دارند و کسی هم نیست که این‌ها را هواداری کند. یا گاها ارتباطی ندارند یا اگر خود مجموعه های مختلف دوست دارند به این ها کمک کنند و خودشان را خدمتگزار این خانواده ها می دانند اما ارتباطی وجود ندارد و ساماندهی‌هایی نیاز دارد که وظیفه نهادهای مختلف است که ان شا الله آن ها هم بتوانند کار خودشان را انجام بدهند.

**: شما با ارتباط هایی که با فرزندان شهدا دارید هیچ موقع به فکر یک تشکلی رسمی برای پیگیری کارها نیفتاده اید؟

فرزند شهید: به نظر من برای سن و سال این فرزندان، این کار به مصلحت نیست. حتی اگر به حضرت آقا هم این حرف را بزنیم، واقعا قبول نمی کنند و هنوز موقعش نیست.

**: پس بیشتر ارتباطاتتان دوستانه بوده.

فرزند شهید: نباید به این‌ها که سن و سالشان کم است، موقعیت بیشتر از حدشان داد چون ممکن است مخرب باشد. الان اگر چند نفر از فرزندان شهدای مدافع حرم با هم جمع بشوند به راحتی می توانند کارهایی بکنند که ممکن است آسیب هایی برایشان داشته باشند.

شما که جزو فرزندان شهدا هستید چرا در گروه فرزندان شاهد توییتر فعالیت نمی کنید؟

**: من کلا نتوانستم با فضای توییتر ارتباط برقرار کنم. ابتدا می شنیدم که توییتر فضای نخبگانی دارد و خیلی از رفقا می گفتند که محتواهای تولیدی‌ام را به توییتر ببرم. مخصوصا کم بودن کاراکترهای توییتر باعث می شد که در آنجا متن های فاخری ببینم و محرک خوبی برای حضور من بود. اما هیچ وقت یخم با این فضا نگرفت. بعد که آمدیم جلوتر، احساس کردم سلامتی که پیامرسان‌های دیگر دارند، توییتر ندارد.

فرزند شهید: البته به نظر یوتیوب هم فضای خوبی برای انتشار مطالب مناسب و جریان سازی انقلابی است. من الان به این سمت رفته‌ام که آدم هایی را برای یوتیوب تربیت کنم.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: که بتوانند محتوا تولید کنند…

فرزند شهید: بله. یک چیزی هم بگویم؛ کسی اگر بخواهد از نظر اقتصادی درست بشود و وضعش خوب بشود، از لحاظ این که چهره بشود و از لحاظ این که حرفش در دنیا بگیرد، از الان باید یوتیوب را در اختیار خودش بگیرد و حتی اگر یک ثانیه هم تاخیر کند، ضرر کرده است.

این به خاطر تحلیل های من است که نشسته ام و بررسی کرده ام. الان اگر به افق های رسانه ای یوتیوب نگاه کنید؛ در افق ده ساله خودش گفته که ما در ده سال آینده دیگر دانشگاهی نخواهیم داشت و هوش مصنوع یوتیوب می گوید که آقای فلان در داخل یوتیوب، فیلم فلان درس ها را نگاه کرده اند، فلان واحد را پاس کرده اند و مدرک کارشناسی‌ را باید به او بدهیم.

ما در ده سال آینده دانشگاهی به نام دانشگاه تهران که برویم سر کلاس، نخواهیم داشت…

**: آنقدر که شما آموخته اید نشان می دهد که چه مدرکی شایسته شماست. و نشان می دهد که چقدر آگاهی دارید…

فرزند شهید: بله.

**: خیلی عجیب است.

فرزند شهید: ممکن است جایی آزمون هم بگذارد ولی به طور کلی همین سیستم را دارد.

**: یعنی نوع جستجو و نوع انتخاب ویدئوها، سطح شما را نشان می دهد.

فرزند شهید: الان جستجوهای شما در یوتیوب که انجام می دهید، بقیه محتواهایی که نشان می دهد هم مبتنی بر همان جستجوها است.

**: البته بیشتر پلتفرم‌ها همین طور است.

فرزند شهید: مثلا با ۲۰ جستجوی شما متوجه می شود که در چه فضای فکری می اندیشید و با ۱۰۰ جستجو، کلا وضعیت شما را هم می فهمد و اگر ۲۰۰ جستجو کنید، حتی می تواند تشخیص بدهد که مثلا احتمال دارد شما چقدر خشونت‌زا باشید یا حرکات خاصی انجام بدهید.

**: یا متفکر باشید؛ یا ورزشکار باشید…

فرزند شهید: همه چیز را مشخص می کند. افق سه سال اینده این است که الان وقتی داخل یوتیوب حرف می زنید، زیرش با استفاده از هوش مصنوعی و مترجم گوگل، متن را زیر گفته شما همزمان ترجمه می کند. مردم دنیا دیگر لازم نیست برای شنیدن حرف شما، زبان یاد بگیرند بلکه می توانند حرف شما را با زبان خودشان بخوانند.

یا در افق ۵ ساله این است که همزمان صحبت شما، یک نفر بیاید و صحبت های شما را به صورت صوتی دوبله کند و در افق ۱۰ ساله این است که همزمان که دارید صحبت می کنید، صدای شما را بگیرد و با صدا و لحن شما، آن متن را ترجمه کند.

با این حساب، آموزش زبان کنسل می شود و آموزش های دانشگاهی هم از این فرم سنتی در می آید. این کار درآمدزا هم هست چرا که هر ویدئویی که بسازید، به تعداد هر بازدیدی که بگیرد،‌ به شما پول می دهد و می تواند درآمدزا هم باشد.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: البته این به خاطر جذب تعداد بیشتری از مخاطبان است.

فرزند شهید: من هم موافقم که یوتیوب رفع فیلتر شود تا مردم بتوانند از این بستر استفاده کنند.

مثلا می دانید که سرود «سلام فرمانده» چگونه در کل کشور و دنیا فراگیر شد؟ سه ماه اولی که در ایران بود، فراگیری این سرود زیاد نبود .

**: البته همان اولین باری که این سرود را شنیدم، فهمیدم که از نظر ملودی و شعر، می تواند مورد توجه قرار بگیرد.

فرزند شهید: اما در سه ماه اول، اتفاق خاصی برایش نیفتاد. الان علمای نجف هم به سمت یوتیوب رفته اند. یک بنده خدایی سرود سلام فرمانده را در یوتیوبش آپلود کرده بود و از همان راه، توانسته بود این سرود را در کل جهان ترند کند. نگاه نکنید که ما در ایران در چند پلتفرم هستیم در حالی که ۹۰ درصد کشورهای دنیا در یوتیوب فعالیت می کنند.

**: فضای ابری و پیامرسان اجتماعی هم دارد و تعاملی است؟

فرزند شهید: بله.

**: چیزی که در ذهن ما از یوتیوب هست، فقط اشتراک‌گذاری ویدئو است.

فرزند شهید: نه. خیلی کارهای مختلفی در آن بستر انجام می شود. مثلا فضای سیاسی کشور ما در توییتر است. اگر در توییتر مطلبی را بنویسید، این مطلب ۲۴ ساعت مهلت دارد که دیده بشود و اگر دیده نشود، به قهقرا می رود. در اینستاگرام اگر مطلبی را بنویسید، اگر ظرف سه روز دیده شد، فراگیر می شود اما اگر دیده نشد، دیگر امیدی به آن نیست ولی در یوتیوب با هوش مصنوعی که دارد، می تواند تشخیص بدهد شما دنبال چه محتوایی می گردید و ممکن است محتوایی را از ۱۵ سال پیش برای شما بیاورد. این خیلی مهم است.

یادم هست یک کلیپی بود که هفت سال پیش در یوتیوب منتشر کرده بودند و ناگهان متناسب با یک مسئله روز در جهان، بالا آمد و خیلی دیده شد.

من الان تلاش خودم این است و با کمک نهاد رهبری در دانشگاه ها دنبال این هستم که استادان را چهره کنیم تا علوم سیاسی دنیا تحت تاثیر آموزه های اساتید عالم و درست‌کار باشد.

ما در هر زمینه ای که هستیم، باید تلاش کنیم چند نفر از اساتید و برجستگان کشورمان را در یوتیوب چهره کنیم.

من یک روز حساب کردم و تا جایی که توانستم ۲۰۰ اجرای متفاوت از «سلام فرمانده» جدید را دیدم که حتی خودمان هم در اینستاگرام ندیده بودیم! الان گروهی را در یک مدرسه رسانه ای شکل داده‌ام و به آن ها گفته ام که صفحه ای برای سلام فرمانده ایجاد کنید و از یوتیوب، این اجراها را به سایر پیامرسان‌ها انتقال بدهید.

الان به زبان ترکی و کردی شمال عراق هم این سرود خوانده شده که بسیار شنیدنی است.

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم

**: ان شا الله یک نشست دیگر هم با شما خواهیم داشت که بیشتر درباره مسائل سوریه با شما صحبت کنیم. از همکاری‌تان بسیار ممنونم.

فرزند شهید: من در حال حاضر منابعی جمع می کنم از منابع سوری و لبنانی تا بتوانم در این زمینه به اطلاعات دست اولی برسم. من هم از شما ممنونم

*میثم رشیدی مهرآبادی

پایان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اساتید و برجستگان کشورمان را «چهره» کنیم بیشتر بخوانید »

توزیع نان سنتی هرمزگان در موکب سیدالشهدای بندرعباس در نجف اشرف

توزیع نان سنتی هرمزگان در موکب سیدالشهدای بندرعباس در نجف اشرف

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توزیع نان سنتی هرمزگان در موکب سیدالشهدای بندرعباس در نجف اشرف بیشتر بخوانید »