به گزارش مجاهدت از مشرق، ترکیه و ارمنستان در حالی مذاکرات برای عادی سازی روابط را آغاز کرده اند که دو طرف با اختلافات ریشه دار تاریخی مانند ادعای نسل کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵ از سوی ترکان عثمانی مواجه هستند.
تحولات منطقه قفقاز و آزاد سازی اراضی اشغالی قره باغ، بالاخره دو کشور ارمنستان و ترکیه را پای میز مذاکره کشاند، مذاکرهای که میتواند روابط دو کشور را وارد کانال عادی سازی کند.
در این خصوص جمعه هفته گذشته (۲۴ دی)، «سردار قلیچ» به نمایندگی از ترکیه با «روبن روبینیان» نماینده ارمنستان در مسکو دیدار کرد. هر چند جزئیات چندانی از دور اول مذاکرات همسایگان ایران به بیرون درز نکرد اما فعلاً مسیر برای ادامه گفتگوها هموار به نظر میرسد به طوری که به گفته مقامات ترکیهای و ارمنستانی، روند مذاکرات برای بهبود بخشیدن به روابط دوجانبه همچنان ادامه دارد.
البته دستیابی به روابط بدون مشکل بین ترکیه و ارمنستان چندان ساده هم نیست و لازم است قبل از اینکه به چالشهای پیش روی دو کشور برای عادی سازی روابط شأن پرداخته شود نگاهی به تاریخچه روابط دو کشور و خاستگاه بروز اختلافات در ۳۰ سال اخیر بیندازیم.
از روابط دوستانه تا اختلافات تاریخی
ترکیه و ارمنستان طی این بازه زمانی ۳۰ ساله، روابط پر فراز و نشیبی داشته اند که مهمترین دلیل اختلاف این دو درگیری باکو و ایروان بر سر منطقه قره باغ بین سالهای ۱۹۸۸-۱۹۹۴ بود.
البته ترکیه و ارمنستان در برههای از زمان برای بهبود مناسباتشان گامهایی را به شکل جدی برداشتند اما این گامها هیچ گاه نتیجه مطلوبی در بر نداشت. بعد از استقلال ارمنستان از اتحاد جماهیر شوری، کشور ترکیه در ۱۶ دسامبر سال ۱۹۹۱ حکومت تازه تأسیس ارمنستان را به رسمیت شناخت. یک سال پس از آن یعنی در سال ۱۹۹۲، دو پروتکل انرژی میان آنکارا و ایروان امضا شد و روند ارسال کمکهای بشردوستانه به ارمنستان هم توسط نهادهای خارجی از طریق خاک ترکیه تسهیل شد. حتی در ماه ژوئن همان سال ارمنستان به دعوت دولت ترکیه به عنوان یکی از اعضای مؤسس «سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه» انتخاب شد.
اما دیری نپایید که این مراودات سیاسی دوستانه تبدیل به یک روابط سرد و پرتنش شد زیرا کشور ترکیه به خاطر وقوع جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۹۳ تمامی مرزهای هوایی و زمینی خود را به روی ارمنستان بست و این آغاز فصل تازه ای در روابط دو کشور بود.
پس از آن، هر بار که مقامات ترکیه از سیاست ارمنستان در موضوع تصرف قره باغ انتقاد میکردند، مقامات ارمنستانی نیز موضوع کشتار ارامنه را توسط سپاهیان عثمانی در سال ۱۹۱۵، پیش میکشیدند.
شکست پروژه عادی سازی در سال ۲۰۰۹
هر چند در طول این ۳۰ سال ترکیه همیشه مایل به بهبود روابط با ارمنستان بود اما به نظر میرسید که دولت ایروان علاقهای به ترمیم روابط با ترکیه نشان نمیدهد تا اینکه «سرژ سرکیسیان» در سال ۲۰۰۸ به عنوان نخست وزیر ارمنستان انتخاب شد. در آن مقطع، ضعف مدیریتی در بخشهای مربوط به اقتصاد داخلی و مهاجرت قشر جوان به دیگر کشورها باعث شد که ارمنستان به سمت توسعه روابط با دیگر کشورها از جمله ترکیه سوق پیدا کند. آنکارا نیز از این رفتار ایروان استقبال کرد. حتی زمانی که سرکیسیان پیروز انتخابات شد، از سوی مقامات بلند پایه ترکیه پیام تبریکی هم فرستاده شد. در آن زمان، «عبدالله گل» رئیس جمهور اسبق ترکیه برای تماشای مسابقه فوتبال ترکیه و ارمنستان به ایروان سفر کرد و این اولین سفر یک مقام سطح بالای ترکیه به ارمنستان بعد از جنگ قره باغ بود. البته در همان روزگار شاهد سفر سرکیسیان به شهر «بورسا» ترکیه نیز هستیم که آن هم برای دیدن یک مسابقه فوتبال انجام شد و از این دوره به عنوان «دیپلماسی فوتبالی» در تاریخ روابط بین الملل یاد میشود.
هر چند دیپلماسی فوتبالی و تلاش دو کشور برای عادی سازی روابط با شکست مواجه شد اما اکنون روند جدید عادی سازی شرایطی متفاوتتر از گذشته دارد و نتیجه بخش بودن آن برای هر دو کشور محتمل است سرانجام در ۱۰ اکتبر سال ۲۰۰۹ با میانجیگری کشور سوئد، بین ترکیه و ارمنستان دو پروتکل «برقراری روابط دیپلماتیک» و «گسترش روابط دوجانبه» امضا شد. این توافق یکی از مهمترین گامهایی بود که هر دو کشور در راستای عادیسازی روابط خود برداشتند.
نکته جالب توجه اینکه ترکیه در اغلب مقاطع حساس دوره ۳۰ ساله همیشه رفتار سیاسی تندی مقابل ارمنستان داشت و از آذربایجان در مقابل ارمنستان دفاع میکرد. حتی آنکارا از روابط حسنه ایران با ارمنستان ناراحت بود و اصرار به پایان دادن روابط تهران و ایروان داشت اما ترکیه به یکباره از این موضع دست کشید و به سمت ارمنستان متمایل شد. (سیاست چرخشی به سیاست اصولی دولت آنکارا تبدیل شده است) البته این تغییر موضع تأثیر مثبتی بر روابط آنکارا- باکو نگذاشت زیرا در آن زمان اتخاذ چنین تصمیمی موجب دلخوری جمهوری آذربایجان شده بود، بهطوریکه برخی مقامات جمهوری آذربایجان از این موضوع ابراز نگرانی کرده و گفتند تا زمانی که ارمنستان از خاک آذربایجان خارج نشده اقدام ترکیه برای گسترش روابط خود با ارمنستان به معنای نقض منافع ملی جمهوری آذربایجان است اما «احمد داود اوغلو» وزیر امور خارجه وقت ترکیه در همین خصوص به رویترز گفته بود «ترکیه علاقمند به ایجاد روابط با ارمنستان و قفقاز جنوبی است».
هر چند دیپلماسی فوتبالی و تلاش دو کشور برای عادی سازی روابط با شکست مواجه شد اما اکنون روند جدید عادی سازی شرایطی متفاوتتر از گذشته دارد و نتیجه بخش بودن آن برای هر دو کشور محتمل است که علت آن را در چند موضوع میتوان تحلیل کرد:
اول آنکه آذربایجان این اواخر از طرح عادی سازی روابط ترکیه- ارمنستان استقبال میکند و خودش نیز خواهان صلح با دولت ایروان است. این کشور بعد از به دست آوردن موفقیتهایی در جنگ دوم قره باغ توانست انگیزهای برای صلح با ارمنستان داشته باشد.
دوم آنکه ترکیه میخواهد نقشی تأثیرگذار در منطقه قفقاز جنوبی داشته باشد و از مزیتهای ژئوپلتیک و شرایط اقتصادی و تجاری قفقاز بدون هیچ دردسری بهره برداری کند. آنکارا قفقاز جنوبی را دروازهای به سوی دولتهای تُرک زبان میداند و برای گذر از این دروازه نیاز به صلح با کشورهای واقع در این منطقه دارد. حتی ادعای جمهوری آذربایجان و ترکیه برای فعال کردن کریدور زنگه زور (کریدور مواصلاتی نخجوان- آذربایجان) که رسانههای ترکیه از آن با عنوان «کریدور توران» یاد میکنند نیز از این همین نگرش ناشی میشود.
اختلاف اساسی ترکیه و ارمنستان مساله کشتار یک و نیم میلیون نفر از ارامنه در جریان جنگ جهانی اول توسط ترکان عثمانی و شناسایی آن به عنوان نسل کشی است که کماکان به قوت خود باقی میماند سوم آنکه در روند مذاکرات ترکیه و ارمنستان باید به فاکتور آمریکا هم اشاره کرد. آنکارا بر سر مسائل مختلف تنشهای بسیاری با واشنگتن تجربه میکند اما در کنار این تنشها «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا با صدور بیانیهای رسمی در ۲۴ آوریل، قتل عام ارامنه در سال ۱۹۱۵ را نسلکشی توصیف کرد. او اولین رئیس جمهور آمریکا بود که چنین موضوعی را به رسمیت شناخت و حالا ترکیه ترمیم روابط با ارمنستان را بستری برای بهبود روابط خود با آمریکا نیز میداند.
چهارم آنکه با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور این کشور قصد دارد مساله ارمنستان و موضوع نسل کشی ارامنه را که به عنوان لکه ننگ تاریخ ترکیه مطرح است حل و فصل کند تا هم از آورده تجاری گسترش روابط تجاری با ارمنستان استفاده کند و هم شانس حزبش را برای پیروزی بالا ببرد.
پنجم آنکه اهداف ارمنستان در گسترش روابط با ترکیه هم فاکتور مهمی است. کشور ارمنستان بعد از جنگ اول قره باغ شرایط مناسبی را تجربه نکرد، زیرا مرزهای ارتباطی این کشور به خاطر قطع ارتباطش با دو کشور همسایه یعنی آذربایجان و ترکیه محدود شد البته درگیری روسیه و گرجستان به عنوان دیگر همسایه ارمنستان هم بر دولت ایروان اثرات خوبی نداشت. ارمنستان ترکیه را گذرگاه ارتباطی خود با کشورهای غرب میداند و میخواهد با عادی سازی روابط، از این شرایط در راستای بهبود وضعیت اقتصادی و تجاری خود بهره برداری کند. این موضوع در دوره «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان به خصوص بعد از جنگ دوم قره باغ نمود پیدا کرد. برای همین مقامات ترکیه و آذربایجان، پاشینیان را بهترین گزینه برای پیش بردن سیاست عادی سازی روابط با ارمنستان میدانند.
تنشهای ریشه دار سد روابط آنکارا- ایروان
با همه این تفاسیر اما یک سوال مطرح است اینکه چالشهای پیش روی ارمنستان و ترکیه در مذاکرات آتی چه خواهد بود؟
برای پاسخ میتوان گفت اختلاف اساسی ترکیه و ارمنستان مساله کشتار یک و نیم میلیون نفر از ارامنه در جریان جنگ جهانی اول توسط ترکان عثمانی و شناسایی آن به عنوان نسل کشی است که کماکان به قوت خود باقی میماند. به طور کلی در افکار عمومی ارمنستان این حادثه تاریخی تلخ فراموش نشده است. ضمن اینکه محافل ارامنه، ترکیه را متهم به تصرف مناطق غربی ارمنستان (سرزمینهای آرارات) و کوچاندن ترک های ساکن این منطقه از آسیای مرکزی و سرزمین قفقاز میکنند. این اختلافات البته ریشهای تاریخی دارد که همچنان لاینحل مانده است.
نتیجه
اگر چه برخی مسائل مورد اختلاف میان ترکیه و ارمنستان در مذاکرات اخیرشان دنبال میشود اما از رفتار مقامات دو کشور میتوان پی برد که این بار هر دو طرف برای حل اختلافات در راستای بهره برداری از منافع دو جانبه عزم شأن را جزم کرده اند. اما روند عادی سازی با مساله «جمعیت دیاسپورای ارمنی» نیز مواجه است (دیاسپورای ارمنی به جمعیتی گفته میشود که به صورت پراکنده در کشورهای مختلف زندگی میکنند و ارمنستان را به صورت نمادین کشور خود میدانند). دیاسپورای ارمنی هنوز با حادثه ۱۹۱۵ کنار نیامده بودند که با شکست ارمنستان در جنگ دوم قره باغ مواجه شدند.
به همین دلیل، احساس انتقادی این قشر نسبت به سیاستهای دولت باکو و آنکارا همچنان ادامه دارد. نکته قابل تأمل در اینباره اینکه کشور فرانسه از مهمترین حامیان دیاسپورای ارمنی است. سیاستمداران فرانسوی از این جمعیت به عنوان اهرمی برای پیروزی در انتخابات استفاده میکنند. حتی شاهد حضور تبلیغاتی سیاستمداران فرانسه در ارمنستان نیز در گذشته بوده ایم. دیاسپورای ارمنی در سیاست خارجی نقشی تأثیر گذار و لابی قوی در فرانسه، آمریکا و دیگر کشورها دارند.
از طرفی، این استدلال وجود دارد که فرانسه هم در راستای حمایت از دولت ایروان و دیاسپورای ارمنی به مناقشه باکو و ایروان در جریان جنگ دوم قره باغ دامن زده است.
همچنین سیاستمداران فرانسه با دولت اردوغان رابطه پر التهابی دارند و حتی «والریا پکرس» نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سخنانی وعده ممانعت از عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا را داد. به همین دلیل گمان میرود که روند عادی سازی اتفاقی ناخوشایند برای جمعیت دیاسپورای ارمنی تلقی شود و همراهی دولت فرانسه با این جمعیت میتواند در روند مذاکرات ایروان و آنکارا تأثیر بگذارد. با توجه به سیاست چند سویه فرانسه در مقابل ترکیه، دولت ارمنستان و دیاسپورای ارمنی باید دید که آنکارا و ایروان چگونه روند عادی سازی را نتیجه بخش خواهند کرد.