نشست ادبی

برپایی نشست ادبی «ناله نان و گریه گندم» دردفاع از مردم غزه

فریاد شاعران فارسی‌زبان بر سر اسرائیل/ نوسروده هایی در رثای کودکان غزه که در صف شهادتند


برپایی نشست ادبی «ناله نان و گریه گندم» دردفاع از مردم غزه

 

به گزارش نوید شاهد، سید محمد رضا موسوی صابری شاعر و استاد دانشگاه از شهرکارگل هندوستان به عنوان نخستین سخنران این نشست بیان کرد: خوی استعمار، استفاده از هر ابزاری‌ را برای حفظ تسلط ناجایز خود جایز می داند؛ محاصره‌ی غیرانسانی و قحطیِ ساختگی، تنها دو نمونه از این ابزارهاست. دست‌کم دو کشور، ایران و هند، قربانی این سیاست شومِ استعمار بریتانیا در گذشته شده‌اند. قحطی بزرگ در ایران (۱۹۱۷–۱۹۱۹) میلیون‌ها ایرانی را به کام مرگ کشاند، و قحطی بنگال در سال ۱۹۴۳ جان بین ۳ تا ۴ میلیون انسان، عمدتاً زنان و کودکان، را گرفت؛ همه این جنایات در سایه‌ی سیاست‌های بی رحمانه پیر روباه استعمار بریتانیای کبیر رخ داد.

 آیا دفاع از خانه حق نیست؟

موسوی صابری تصریح کرد:  این فجایع در زمانی رخ داد که هنوز خبری از حقوق بشر و نهادهای بین‌المللیِ ناظر بر جنایت نبود. اما سؤال اینجاست: آیا اکنون که این نهادها شکل گرفته‌اند، واقعاً ضمیر انسانی در آن‌ها زنده است؟ یا فقط زمانی فعال می‌شوند که منافع قدرت‌های بزرگ را تأمین کنند؟

جنگ غزه، چهره‌ی حقیقی این ساختار مزورانه جهانی را عریان‌تر کرد. رژیم صهیونیستی نه تنها از سلاح‌هایی معادل چندین بمب هسته‌ای علیه منطقه‌ای کوچک و محصور غزه استفاده کرده، بلکه با ابزار قحطیِ ساخت‌ خود، مردمان بی‌پناه را هدف گرفته است. نان را هدف گرفت، آب را، شیر خشک را، حتی نفس کشیدن را. و من مانده‌ام که آیا آن‌هایی که در نهادهای بین‌المللی مسئول‌اند، واقعاً قلب دارند؟ چرا وجدان‌شان تکان نمی‌خورد؟

وی افزود: زبانم از گفتن بند آمده، چرا که من، با شکمی سیر، چگونه می‌توانم از گرسنگی کودکی بگویم که با نان خشک و آب شور زنده است؟ چگونه از مادری بگویم که آخرین قطره‌ی آب را به نوزاد نیم‌جانش می‌دهد و خودش از تشنگی می‌میرد؟ اما در همین درماندگی، می‌دانم که حداقل وظیفه‌ام این است که سکوت نکنم. صدای مظلوم را، هرچند ضعیف، باید رساند. اگر ابزار ما فقط همین نطق و همین قلم باشد، باز هم نباید از آن دریغ کرد.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کشمیر هند در پایان تأکید کرد: دنیا باید بداند: مردم غزه نه تروریست‌اند، نه برده؛ آن‌ها مردمانی‌اند که تنها می‌خواهند وطن‌شان را به دستان پلید صهیون تسلیم نکنند. آیا این خواسته به حق و ساده، جرم است؟ آیا دفاع از خانه، نان، و آینده، حق نیست؟ اگر چنین است، پس جهانِ مدعیِ انسانیت باید پاسخ دهد: با کدام منطق، با کدام وجدان، با کدام عدالت؟

چرا در راه خدا و مستضعفان نمی جنگید؟

در ادامه این نشست سید مسعود علوی تبار شاعر و فعال فرهنگی، و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی  در سخنانی بیان داشت: پیغمبر مکرم اسلام حضرت محمد صلوات الله علیه و آله کسی را که با شکم سیر می خوابد و همسایه او گرسنه سر به بالین می نهد را از خود نمی شمارد. در متون اسلامی مکرر به اطعام و سیر کردن گرسنگان سفارش شده، و پاداش بهشت بر اطعام دهندگان واجب دانسته شده است.  این احادیث به خوبی نشان می‌دهند که سیر کردن گرسنه نه تنها یک عمل  صالح و خدایی، بلکه یک تکلیف شرعی است که مسلمانان ملکف به انجام آن می باشند. در نقطه مقابل نیز به وضوح مشخص است که شخصی را در حصار گرسنگی نگه داشتن  آنهم زن و کودک و سالخورده ای را، چقدر می تواند اقدامی پست و نفرت انگیز است.

وی تصریح کرد: بحران انسانی و گرسنگی مرگباری که اسرائیل بر مردم غزه مخصوصاً بر سالخوردگان و زنان و کودکان تحمیل کرده است تنها به عنوان فقدان تغذیه و نبود غذا نیست بلکه این فاجعه بشری به تصویر درآمدن چهره توحش، ستمگری، بی شرفی و تمامی سنگدلی و قساوت باند تبهکار صهیونیستی و دوستان مدعی حقوق بشر این رژیم اشغالگر است. رژیمی که آدم کشی و قتل و جنایت را به انحای مختلف عامل اصلی إبقاء موجودیت خود می داند، و چقدر این ماجرا به داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه فردوسی شبیه است که ضحاک برای حفظ بقای خود مغز جوانان را طعمه مارانی می کرد که بر اثر بوسه شیطان بر دو کتف او سر برآورده بودند.

علوی تبار ادامه داد: یاری نرساندن به مظلوم در احادیث برابر با خروج از دین تلقی شده است، در قرآن به صراحت بیان شده است که چرا در راه خدا و مستضعفان نمی جنگید؟ دفاع از مظلوم نه تنها یک تکلیف شرعی بلکه از امور عقلی، فطری و وجدانی است که هر انسان آزاده ای فارغ از دین و ملیت به آن پایبند است.

وی در انتها خاطر نشان کرد: قبل از بعثت و در دوران جاهلیت که از اسم آن شدت تباهی و  وخامت آن پیداست، برای حمایت از مظلوم پیمانی توسط جوانمردان بسته شد به نام «حلف الفضول»، که نبی مکرم اسلام نیز به این پیمان پیوستند، لیکن در عصر حاضر که داعیه دار حقوق بشر در طول تاریخ است، بر خلاف فریاد های بی شمار حقوق بشری که سر می دهد شاهد جنایت‌های هولناکی هستیم که ابتدایی ترین حقوق بشر را نه تنها نادیده می گیرند که خود بر علیه این حقوق با تمام  توان قد علم کرده اند. عصر حاضر را به حقیقت باید عصر تمامی تزویر و عصرجاهلیت اکبر نامید.

مسئله غزه به ما یادآوری می‌کند که انسانیت فراتر از مرزها و ملیت‌ها است

مهدی باقرخان شاعر، مترجم و  دبیر انجمن پارسی سرایان هندوستان دیگر سخنران این محفل عنوان داشت: مهم‌ترین و دردناک‌ترین مسئله انسانی روزگار کنونی که در پیش روی ماست، مسئله غزه است؛ مسئله غزه نه تنها به ما یادآوری می‌کند که انسانیت فراتر از مرزها و ملیت‌هاست، بلکه ما را وادار می کند تا در برابر ظلم و بی‌عدالتی ایستادگی کنیم.

باقر خان ادامه داد: ما به عنوان یک مسلمان و یک انسان‌، مسئول هستیم که یاری دهنده این مظلومان باشیم. سکوت در برابر این ستمگری آشکار، به معنای همدستی با مجریان این بی عدالتی و توحش است. از جمله اقداماتی که عموم مردم آزاده و عدالت خواه در سراسر دنیا می تواند در این زمینه انجام دهند. به تصویر کشیدن حقیقت با بیان مظلومیت مردم غزه و وحشی‌گری های روزافزون اسرائیل از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به جهانیان است.

این شاعر و مترجم هندوستانی در پایان تأکید کرد:  به یاد داشته باشیم که حمایت از مردم فلسطین نه تنها وظیفه ای دینی ست بلکه یک فریضه ی اخلاقی، اجتماعی و انسانی است

 

در این برنامه شاعرانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری،  علی مزمل لاهوری، سید تصور مهدی، مهدی باقرخان، محمد مهدی عبداللهی، ناصر دوستی، محمود یوسفی، نغمه مستشار نظامی، نجمه پورملکی، آسیه مراد پور، زهرا پرویزی، فرزانه قربانی، شهلا کلبعلی، نگین نقیبی، و سارا عبداللهی فر حضور داشتند.

…….

برخی از اشعار قرائت شده در این نشست به قرار ذیل است:

شعبان کرم دخت:

 

نانش دهید و از ایمانش مپرسید

کو بوالحسن دوباره کمی نان بیاورد

نان را برای کودک گریان بیاورد

آن دست‌های کیست که جان ترا مدام

خواهد چو شمع زود به پایان بیاورد

بسیار گریه کن، مگر این اشک‌های تو

ما را اگرچه دیر، به میدان بیاورد

ای کاش بیقراری تو آیه‌ای شود

تا چشم‌های گم به تو ایمان بیاورد

تقویم را که گفت برای نگاه تو

با این‌همه بهار، زمستان بیاورد؟

ای کاش روزگار در آیینه‌ی خودش

درد ترا ببیند و درمان بیاورد

یک خانقاه، پنجره‌اش رو به روی ماست

با بوالحسن بگو که کمی نان بیاورد

پروانه نجاتی

 غزه تنهاست غزه دلتنگ است

باز غوغای شیشه و سنگ است

در حصاری به وسعت یک شهر

مرگ با زندگی هماهنگ است

امنیت نیست خواب راحت نیست

عرصه بر ساکنان آن تنگ است

کرکس و بی کسی ،شب و وحشت

با دل خانواده در جنگ است

ترس از موشک و  مهیبی بمب

بر لب کودکان لباهنگ است

برق قطع است،آب و نان کمیاب

این برای جهان ما ننگ است

عاطفه خرمی

 ای ساکنان سرخوش دنیا چه می‌کنید؟!

طوفان شده ست ، غیر تماشا چه می‌کنید؟!

اخبار داغ و تازه ما را شنیده اید؟

از ماجرای قحطی اینجا  شنیده اید!

از غنچه های له شده در کنج خانه ها

از مرگ بی صدا و مدام جوانه ها….

از انفجار در صف آب و غذا چطور؟!

از رقص پاره های تنی در هوا چطور؟!

از مرزهای بسته به روی جهان ما

دشداشه های عِبریِ همسایگان ما

حالا که این سران ،همه خشکیده رگ شدند

گوساله های سامری این بار سگ شدند

ای مردمان! سیاست ساکت چه صیغه ای ست!

آیا حقوق نوع بشر هم سلیقه ای ست؟!

زخم مدیترانه دوباره شکفته است

در شرق این کرانه چه داغی نهفته است!

نفرین به هر که اهل تماشاست در جهان

آتش بیار معرکه ها اوست بی گمان

جغرافیای مسجدالاقصی برای ماست

ای کوچه های شب زده ،فردا برای ماست

در زیر تل آتش و باروت زنده ایم

حتی میان سینه تابوت زنده ایم

در پای قدس ریشه دوانده ست اصل ما

قد می‌کشد دوباره از این خاک ،نسل ما

سید مسعود علوی تبار:

 

بس کن! که ز داغ کودکان پیر شدم

در قطره اشک خود زمین گیر شدم

در سفره دگر تکه نانی ننهم

کز دیدنت ای گرسنگی سیر شدم

حمیده پارسافر:

 

گله ی گرگ ِ هار ِ استکبار، پنجه در پنجه پشت پرچین است!

 تشنه ی خون ، پی ِ دریدن خلق! سال ها خُلق و خوی شان این است!

دیوهایی که در لباس بشر، تیشه بر ریشه ی بشر زده اند

روبه روشان: سیاهی ابدی ، پشتشان تا همیشه نفرین است

سایه ی شومشان شبیه شبح، آتش ظلمشان رسیده به عرش

گوش دنیا اگرچه کر شده است! خواب دنیا اگر چه سنگین است!

بی نَسَب ها چگونه فهم کنند، ریشه را، ایل را، اصالت را

بی وطن ها چگونه درک کنند ، طعم حُبُّ الوطن چه‌شیرین است!

بی گمان سرزمین موعودت، گور موعود توست، مدفن توست

خواب شیرین ِ پنبه دانه مبین! خواب و بیداری تو ننگین است

تو دروغی فقط! دروغ بزرگ! تو فریبی! تهی و پوشالی!

تو همان زخم لاعلاجی که تا ابد بی دوا و تسکین است

غزه کوه است، سرفراز و بلند! ریشه در خاک و سر سپرده به نور

غزه سَرو است، پر غرور و صبور!  گرچه زخمیست! گرچه غمگین است

راه صبر و امید، بسته نشد! خسته شاید، ولی شکسته نشد!

گام های بهار در راه است، میوه ی صبر ِ تلخ، شیرین است

محمد مهدی عبداللهی:

بهار با غزلى سرخ پشت پرچین است

بخوان که داغ شقایق همیشه سنگین است

نگاه خیره ى تزویر چون شقاوت شب-

به سوى خيمه ى آلاله‌هاى رنگین است

مگر نه اینکه خزان تیغ بر بهار کشید

بهار را چه کند آن دلى که خونین است؟

کدام غصّه پدر را به سوگ سرخ نشاند؟!

کدام قصّه، بگو شرح ماجرا این است!

به دست خاک سپرد آن همه شقایق را

کجاست جان پدر؟ آه دست گلچین است!

ميان آتش و خون، ماه خویش را بخشید

به دست بى‌رمقش ربّناى آمین است

زبان گرفته پدر رو به ماه مظلومش

ببين كه طعم شهادت چقدر شیرین است!

سلام كودك غزّه! ببخش بابا را

گرسنه رفتى و لب تشنه…آه، غمگين است

قسم به منتقم خون این کبوترها

فرج؛ گشايش هر كودك فلسطین است

نجمه بنائیان بروجنی

 در غزه دوباره شادی و شور بریز

زیتون و انار و سیب و انگور بریز

از تشنگی و گرسنگی بی تاب اند

در ظرف غذای بچه ها نور بریز

فرزانه قربانی

 

 در اوج غم و غصه ای و دلتنگی

زخمی فریب و حیله و نیرنگی

بستی به شکم سنگ صبوری، غزه!

هر روز تو با گرسنگی می جنگی

 

اانتهای گزارش

فریاد شاعران فارسی‌زبان بر سر اسرائیل/ نوسروده هایی در رثای کودکان غزه که در صف شهادتند

منبع خبر

فریاد شاعران فارسی‌زبان بر سر اسرائیل/ نوسروده هایی در رثای کودکان غزه که در صف شهادتند بیشتر بخوانید »

از سوختن دلت دلم سوخته است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، نشست ادبی «دلم سوخت..» با نظر به بیانات رهبر معظم انقلاب در سوگ مظلومیت شهدای اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار شامگاه جمعه 18 خرداد در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار شاعر در این نشست در سخنانی با بیان اینکه بر آینه شهادت هیچگونه غبار و زنگاری وجود ندارد و نخواهد داشت،‌ اظهار داشت: به همین خاطر با اطمینان می‌توان گفت که به گواهی مصادیق متعدد تاریخی، شهادت رساترین رسانه انقلاب و بلکه رساترین رسانه جامعه اسلامی در طول تاریخ بوده است.

علوی با بیان این مطلب که شهیدان هم خود زنده‌اند و هم با شهادت خود باعث آگاه‌تر شدن، پویاتر شدن، و زنده‌تر شدن جامعه نیز می‌شوند،‌ افزود: همانگونه که با شهادت شهید بهشتی در هفتم تیرماه 1360 آگاهی مردم از فعالیت‌های مخرب  ضدانقلاب بیشتر شد و شهادت شهید بهشتی اسباب همدلی و اتحاد مردم را فراهم آورد، با شهادت مظلومانه سیدابراهیم رئیسی و همراهانش آگاهی مردم از تلاش‌های بی‌وقفه شبانه‌روزی و  روحیه جهادی شهید رئیسی بیشتر شد که همدلی و اتحاد هر چه بیشتر را در سطح جامعه به دنبال خود داشت. تمام خوبی‌هایی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه نهاده است، سرانجام به وسیله شهادت از طرف خداوند مهر تأیید و تکمیل می‌خورند.

در این نشست که با بداهه‌نویسی خوشنویسان ایرانی از جمله مسعود ربانی، محسن شعبانی و خوشنویسان هندی از جمله محمد‌آرمان حبیب همراه بود، شاعرانی چون علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدی راد، امیر عاملی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، کمیل کاشانی، سید تصور مهدی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار‌نظامی، پروانه نجاتی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، لیلی حضرتی، آمنه آل‌اسحاق، فاطمه ناظری، ام‌البنین بهرامی، صامره حبیبی، آسیه مراد پور، و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعاری که شاعران در این برنامه که به صورت مجازی خواندند،‌ به شرح ذیل است:

امیر عاملی:

دلم سوخت وقتی که جمعی شما را
ندانست قدر و غریبانه رفتی
دریغا به توصیف راهت  نشستند
زمانی که مظلوم از خانه رفتی

***

نغمه مستشارنظامی:

دلم سوخت با دیدن قاب عکست، دلم سوخت مانند انگشتر تو
دلم سوخت وقتی خبر زیر و رو شد، دلم سوخت با دیدن پیکر تو
دلم سوخت با بالگرد تو در مه، دلم سوخت با  آخرین عکس‌هایت
دلم سوخت با شال سبز غریبت، دلم سوخت با روضه مادر تو
دلم سوخت وقتی که گفتند از تو، زمانی که دیگر نبودی ببینی
دلم سوخت با یاد آن قلب زخمی، دلم سوخت مانند بال و پر تو
شنیدی، گذشتی، شنیدی، نهفتی، به جز با امین راز دل را نگفتی
«برای رییسی دلم سوخت» دل را، چه سوزاند این جمله‌ رهبر تو
دلم سوخت، با یاد زخم زبان‌ها، کجایند امروز نامهربان‌ها
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»، خداحافظ تو، خدا‌ یاور تو

***

عبدالرحیم سعیدی راد:

به راه هر چه دشمن کار کردند
شبیه کار استکبار کردند
دل من سوخت آقای رئیسی!
تو را دیدند و باز انکار کردند

***

پروانه نجاتی:

برای سوره انسان دلم سوخت
برای مردن وجدان دلم سوخت
به روی کارهایت چشم بستند
برای این همه کتمان دلم سوخت

***

سید مسعود علوی تبار:

سیه‌پوش داغ رئیسی جهان بود
عزادار این سوگ پیر و جوان بود
دل زخمی کوه پر بود از  غم
به رنگ شهادت دل آسمان بود
میان غبار مه آن نازنین مرد
نشان داد او لاله‌ای بی‌نشان بود
در آن دم که بلبل ز دل ناله می‌کرد
بهار دل‌انگیز ما چون خزان بود
به جز ناله کردن گریزی نباشد
ز غم مرغ دل را چنین آشیان بود
نه تنها دل ما از این غم کباب است
نصیب جهان زین مصیبت فغان بود
برای رئیسی دلم سوخت و ای کاش
کمی ابر باران دلش مهربان بود

***

علی حسن پور آستانه:

لعنت به کسی که آتش افروخته است
برقامت تان لباس غم دوخته است
گفتی که دلت سوخته، ای حضرت عشق
از سوختن دلت دلم سوخته است

***

محمدمهدی عبداللهی:

دلم سوخت در لابلای خبرهای غمبار
که غم پشتِ غم پشتِ غم روی قلبم شد انبار
دلم سوخت در جنگل مه در آن برف و بوران
دلم سوخت چون بالگردی که افتاده از کار
دلم سوخت از داغ سنگین و سرد جدایی
دلم سوخت یکباره از داغ چندین سپیدار
«رئیسیِ مظلوم» شد زائر آسمان‌ها و دنیا
به روی سرم تا همیشه شد آوار
دلم سوخت از زخم نامهربان‌ها برایت
دلم سوخت از طعنه‌های رفیقان بیمار
که آزار دادند روح تو را نارفیقان
برای تو ای جان! دل رهبرم سوخت هر بار
عجب روزگار عجیب و غریبی است امّا
دگر بس کن ای روضه‌خوان از دلم دست بردار
شهیدان پرواز اردیبهشت‌اند آری
شهیدان خدمت همان خادمان سبکبار

***

فاطمه ناظری:

برای گریه رهبر دلم سوخت
برای آن همه باور دلم سوخت
برای سید خدمت به مردم
برای مصحف پرپر دلم سوخت

***

نجمه پور‌ملکی:

از دیدن خاکستر پروانه دلم سوخت
انگار نه انگار در این خانه دلم سوخت
باید چه کند گر پدری داغ ببیند؟
از گریه پنهانی و مردانه دلم سوخت
از اینهمه تابوت که آمد چه بگویم
دیدم که تویی بر سر هر شانه دلم سوخت
من بغض نکردم که نگویند شکستم
نشکستم و پیمانه به پیمانه دلم سوخت
جای تو به روی نوه‌ات دست کشیدم
آه از نفس سینه دردانه دلم سوخت
ای دولت خدمت تو کجایی که ببینی
بر اینهمه اخلاص شهیدانه دلم سوخت
بر خدمت تو چشم که بستند بماند
از تهمت یاران ِ چو بیگانه دلم سوخت
از پیرخراسان به تو ای خادم ملت
اینقدر بگویم که غریبانه دلم سوخت

***

سید تصور مهدی(هندوستان):

رئیسی رفت و قلب کشوری سوخت
جهان در حیرت و ناباوری سوخت
شنیدم چون گل عمرش اجل چید
ز داغش قلب و جان رهبری سوخت

***

کمیل کاشانی:

دلم سوخت وقتی که دیدم غریب است
گرفتار یک عده مردم فریب است
صبور و شکیبا گلایه نمی‌کرد
که این سیره مردمان نجیب است
دلم سوخت از زخم‌هایی که می‌خورد
و از طعنه‌هایی که او را می‌آزرد
برای رئیسی دلم سوخت،  آری
چه سنگین به دوش دلش بار غم برد
دلم سوخت بر اوج تنهایی او
شگفتا از این عشق و شیدایی او
ردای شهادت برازنده اوست
و این است مزد شکیبایی او

***

احمد رفیعی وردنجانی:

اگر چه مِهر خمینی گذشت از این بوم
شکوهِ اوست در آیینه‌ دگر معلوم
تمام هستی ماها فدای مظلومی
که سوخته دل او بر رئیسیِ مظلوم

***

سیده‌کبری حسینی بلخی( افغانستان) :

کبوتر شدی، پر زدی سمت بالا دلم سوخت
همه ایستادند بر  بام حاشا دلم سوخت
صدا کردم آقا نرو، کوچه‌ها بی‌تو سردند
مرا هم ببر با خودت سمت دریا، دلم سوخت
تو رفتی که این رسم و آیین رود روان است
چرا ای امید دل، اما تو بی‌ما دلم سوخت
از آن جمله نامردمی‌ها که کردند باتو
به مولا به مولا به مولابه مولا دلم سوخت
به امروز خلقی که امیدشان سوی تان بود
به حال بد هرچه فردا و فردا دلم سوخت
دلم سوخت با دیدن اشک در چشم رهبر
به آن بغض پنهان در حرف آقا دلم سوخت
به قدر خود کوه‌هایی که از ما ربودت
به اندازه جنگل سبزافرا دلم سوخت

***

ام البنین بهرامی:

به قول حضرت آقا در این میانه دلم سوخت
دگر برای رئیسی در این زمانه دلم سوخت
کسی که لحظه به لحظه تلاش کرد و ندیدند
برای زحمت روز و تب شبانه دلم سوخت
تمام خاک وطن، زیر گام‌هاش ورق خورد
برای آن همه بارِ بروی شانه دلم سوخت
که نام نامی ایران بلند کرد به دنیا
برای آن همه اقدام زیرکانه دلم سوخت
چه بذرها که به زحمت بروی مزرعه پاشید
و بعد رفتن او می زند جوانه دلم سوخت
خسارت است نبودش، عزیز مغتنم ما
برای خادم آگاه و بی‌بهانه دلم سوخت
کنون که رخت شهادت به تن نمود و رها شد
برای آن همه حرف منافقانه دلم سوخت
برای آن همه چشمی که دید حاصل رنجش
و آن زبان که به او بست تازیانه دلم سوخت
غزل رسید به فصل فراق لیلی و مجنون
از این غروب غم انگیز شاعرانه دلم سوخت

***

عمادالدین ربانی:

شنید هر کسی از هرم ماجرایت سوخت
چو شمع ریخت همی اشک و در عزایت سوخت
هوای کرب و بلا داشتی شهید شدی
پریدی از قفس و شهر در هوایت سوخت
گمان کنم دم آخر تو روضه می‌خواندی
ز داغ آل عبا گفتی و عبایت سوخت
چقدر زخم زبان می‌زدند بعضی‌ها
نمی‌زدند دم از تو دلم برایت سوخت

***

صبا فیروزی:

دو چشمش را به راهت دوخت سید!
به سینه غصه‌ها اندوخت سید!
برای طعنه‌هایی که شنیدی
دل رهبر برایت سوخت سید!

***

میترا ملک محمدی:

بهشتی سیرتی بودی که اهل آسمان بودی
دلم می‌سوزد، آماج عناد دشمنان بودی
میان قیل و قال دشمنان، از ادعاها دور،
طلوعی بی‌هیاهو، موج نوری بی‌نشان بودی
جهانت از حضور دشمنی از کینه‌ها خالی
رفیق دردمندان، آشنایی مهربان بودی
دلم می‌سوزد اما دیر فهمیدند قدرت را
تو که آماج تیر طعنه و زخم زبان بودی
تو، مظلومیت بی‌انتهایت، سادگی‌هایت،
و فهمیدند… حالا از بزرگی یک جهان بودی
خراسان در خراسان عطر مظلومیتت پیچید
زلال و پاک بودی، آب بودی، آسمان بودی
بیابان تا بیابان جای جای خاکمان شاهد
هوای لاله‌ها را داشتی و باغبان بودی
فدای خرقه‌ سرشار از عطر خراسانت
لیاقت داشتی و میهمان آستان بودی
نمی‌دیدند فصل تازه‌ فصل عشق و ایمانست
وبعد از رفتنت گفتند اهل آسمان بودی
غزل بارید و باران آمد و آیینه‌ها را شست
تو با خیل ملائک فارغ از کون و مکان بودی

    بیشتر بخوانید

        تازه‌سروده علی‌محمد مؤدب در رثای شهدای خدمت

***

صامره حبیبی:

غنیمت بود آن دولت، دلم سوخت
امان از لحظه هجرت…، دلم سوخت
عبای خاکی خدمت به تن داشت
نه بالاپوشی از شهرت، دلم سوخت
دلش خون و رخش سیمای مهتاب
از آن صورت از این سیرت دلم سوخت
سلام بی جواب و زهر دشنام
چقدر از دشنه تهمت دلم سوخت
تحمل کرد کوه طعنه‌ها را
از آن صبر و از آن طاقت دلم سوخت
قطاری که به شور و شوق می‌رفت
چه زود افتاد از حرکت دلم سوخت
برای آن غم اردیبهشتی
که شد آه دل ملت، دلم سوخت
برای آنهمه خدمتگزاری
برای اینهمه غربت، دلم سوخت

***

خدیجه دیلمی:

دلم سوخت وقتی در آن باد و باران
تو با جمع یاران صمیمانه رفتی
پس از آن همه خدمت خالصانه
دلم سوخت وقتی غریبانه رفتی
کسی پیش از آن از تو چیزی نمی‌گفت
به جز طعنه چیزی مگر می‌شنیدی؟
ولی عاشقانه به هر سوی ایران
شبیه کبوتر تو پر می‌کشیدی
سفرهای استانی‌ات ناتمام است
هنوز انتظار تو را می‌کشیدیم
نه سید نمی‌خواستیم از تو چیزی
جز اینکه صدای تو را می‌شنیدیم
دلم سوخت وقتی که آقا دلش سوخت
دلش سوخت و خم به ابرو نیاورد
عجب داغ سنگین و تلخی‌ست این داغ
ببین با دل ما چه کردی تو ای مرد

***

آسیه مرادپور:

یارانِ خدمت با شهادت پر کشیدند
در آسمان تصویرِ هشت اختر کشیدند
مُهرِ شهادت را امامِ هشتمین زد
امضای او را این چنین محشر کشیدند

***

عباس فرجی:

برای مردی از مردان دلم سوخت
برای معنی باران دلم سوخت
چه بی‌رحمانه نقدت را نوشتند
که حتی گفت آقا جان دلم سوخت

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد بیشتر بخوانید »

فیلم/ کارگاه آموزشی تاریخ نگاری محلی دفاع مقدس

فیلم/ کارگاه آموزشی تاریخ نگاری محلی دفاع مقدس

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ کارگاه آموزشی تاریخ نگاری محلی دفاع مقدس

فیلم/ کارگاه آموزشی تاریخ نگاری محلی دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

حضور نشر شاهد با بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین‌المللی کتاب

حضور نشر شاهد با بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین‌المللی کتاب


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «نشر شاهد» با عرضه بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب، در سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور دارد. ۵۶ عنوان از این آثار، از تازه‌های این انتشارات هستند.

غرفه «نشر شاهد» در این نمایشگاه افزون بر عرضه آثار متنوع با موضوع ایثار و شهادت، هر روز یک «مسابقه آنلاین کتاب» برگزار کرده و به برگزیدگان آن جوایزی چون سیم‌کارت تلفن همراه و هدایای فرهنگی اهدا می‌کند.

خانواده معظم شهدا و ایثارگران از ۵۰ درصد تخفیف در این غرفه بهره‌مند خواهند بود. همچنین تمامی بازدیدکنندگان از غرفه «نشر شاهد» می‌توانند با شهدا عکس یادگاری بگیرند و از طریق نرم‌افزار ویژه، تفألی به وصیتنامه شهدا بزنند.

رونمایی از دو عنوان کتاب با عنوان‌های «تویی که نشناختمت» درباره شهید محسن فخری‌زاده و «حدیث آرزومندی» درباره شهید مصطفی گودرز خزایی از دیگر برنامه‌های «نشر شاهد» در سی و سومین نمایشگاه کتاب است.

این آثار با حضور مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران و سایر مقامات کشوری و لشکری در سالن «سرای اهل قلم» نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی خواهند شد.

همچنین برگزاری دو نشست ادبی با موضوع «نقش و جایگاه زنان در ادبیات ایثار و شهادت» در روز سه‌شنبه (۲۷ اردیبهشت) از ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه تا ۱۷:۳۰ دقیقه و نشست ادبی با موضوع «نقش ادبیات، شعر و داستان در انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جدید» در روز شنبه (۳۱ اردیبهشت) و از ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه تا ۱۷:۳۰ دقیقه در سالن «ناشران داخلی» نمایشگاه بین‌المللی کتاب از دیگر برنامه‌های نشر شاهد در این روز‌ها خواهد بود.

سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۲۱ تا ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ با شعار «با کتاب سلامتیم» در مصلای امام خمینی (ره) برگزار شده و غرفه «نشر شاهد» در راهروی ۲۲ غرفه ۳۲ واقع است.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضور نشر شاهد با بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین‌المللی کتاب

حضور نشر شاهد با بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین‌المللی کتاب بیشتر بخوانید »