نظام جمهوری اسلامی ایران

اندیشکده‌ها هم موتور جستجوی مسائل و هم کانون‌های حل مسئله هستند/اندیشکده‌ها باید رصدخانه آینده ایران باشند

مخبر: اندیشکده‌ها باید رصدخانه آینده ایران باشند


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، «محمد مخبر» مشاور و دستیار رهبر معظم انقلاب اسلامی در نشست هم‌اندیشی با جمعی از مدیران اندیشکده‌های برتر کشور، تمرکز بر مسئله‌یابی، حل مسئله و تصمیم‌سازی کارشناسانه برای مسئولان و دستگاه‌های اجرایی را از جمله وظایف مهم اندیشکده‌ها دانست و از آن‌ها خواست کادرسازی و توانمندسازی نیرو‌های جوان و نخبه را نیز در دستور کار خود قرار دهند.

مخبر در این نشست، که صبح امروز (پنجشنبه) برگزار شد، اظهار داشت: اندیشکده‌ها هم موتور جستجوی مسائل کشور و هم کانون‌های حل مسئله هستند.

وی هرگونه فاصله‌گیری دستگاه‌های اجرایی از نهاد‌های اندیشه‌ورز را باعث تصمیم‌گیری غلط خواند و تاکید کرد: متاسفانه هنوز سازوکار تعریف‌شده‌ای برای اتصال اندیشکده‌ها و کانون‌های فکر و ایده با مدیران دستگاه‌های اجرایی وجود ندارد که در این زمینه هم باید اقدام مقتضی صورت بگیرد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مردم‌پایه بودن و نیرو‌های نخبه و جوان را از جمله مزیت‌های بزرگ نظام جمهوری اسلامی خواند و افزود: اندیشکده‌ها می‌بایست در زیست بوم فعالیت خود پرورش نیروی انسانی را هم در اولویت قرار دهند و در این مسیر از فرایند شناسایی تا تربیت نیرو و به‌کارگیری آنها برنامه داشته باشند.

وی با تأکید بر اهمیت آینده پژوهی در کشور تصریح کرد: اندیشکده‌ها باید رصدخانه آینده ایران باشند و نقشه راه حرکت جمهوری اسلامی باید در همین کانون‌های اندیشه‌ورزی تدوین شود و روی میز مسئولان قرار بگیرد.

مخبر تخصصی شدن اندیشکده‌ها را نیز امری ضروری خواند و از آن‌ها خواست تا پایداری و استمرار خود را حفظ کنند و از پیگیری مداوم برنامه‌ها و ایده‌های خود غافل نشوند.

در این نشست دو ساعته حدود ۲۰ نفر از مدیران اندیشکده‌های برتر کشور به ارائه تجارب، ایده‌ها و دغدغه‌های خود پرداختند. حکمرانی فناورانه، نوآوری نهادی، آینده پژوهی، حکمرانی فضای مجازی، سیاستگزاری مسائل فرهنگی، چالش ناترازی‌ها و آینده انرژی، دیپلماسی دیجیتال و مدیریت هوش مصنوعی از جمله موارد مطرح‌شده در این جلسه بودند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مخبر: اندیشکده‌ها باید رصدخانه آینده ایران باشند بیشتر بخوانید »

دیدار سردار قاآنی با فرماندهان و مسئولان ارشد مقاومت

دیدار سردار قاآنی با فرماندهان و مسئولان ارشد مقاومت


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ «اسماعیل قاآنی» فرمانده نیروی قدس سپاه با سفر به مناطق جبهه مقاومت در دیدار با فرماندهان و مسئولان ارشد مقاومت اسلامی بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت ضدصهیونیستی منطقه تاکید کرد.

 فرمانده نیروی قدس سپاه تصریح کرد: حمایت از مقاومت اسلامی به ویژه فلسطین و ایستادگی مردم مقتدر غزه از سیاست‌های راهبردی، دائمی و مورد اتفاق ارکان نظام و مورد حمایت و همراهی آحاد مختلف ملت ایران است.

همچنین در این دیدار‌ها فرماندهان مقاومت از حمایت‌های همه‌جانبه نظام جمهوری اسلامی ایران قدردانی کردند.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیدار سردار قاآنی با فرماندهان و مسئولان ارشد مقاومت بیشتر بخوانید »

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟



باورش سخت است اما کسانی هستند که برای “مخالفت با پیشرفت سواحل مکران” و اشرار پاکستانیِ جیش‌العدل “عقبه تئوریک” ایجاد می‌کنند!

سرویس سیاست مشرق _ رسانه انصاف‌نیوز، از رسانه‌های اصلاح‌طلب به تازگی میزگردی را پیرامون عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل علیه توسعه سواحل مکران برگزار کرده است.

در این میزگرد، فردی به نام “عبدالوهاب شهلی‌بر” حضور یافته که انصاف‌نیوز می‌گوید او یک “جامعه‌شناس بلوچ توسعه”(!) است.

فرد مذکور در طول این میزگرد و در اشاره به عملیات‌های جیش‌العدل، اظهاراتی را در “نقد طرح توسعه سواحل مکران” مطرح می‌کند که بخشی از آنها را در ادامه می‌خوانید:

_نسبت به مردم بلوچ پس از انقلاب 57 تبعیض وجود داشته است.

_توسعه را به دو مقوله تقسیم می‌کنند؛ یکی همین راه‌سازی و آموزش و پرورش است. اتفاقاتی که به صورت معمول رخ می‌دهد و قطعا مطالبه مردم هم هست. مردم می‌پرسند چرا ما در سطح استانی با بالاترین میزان مرگ و میر جاده‌ای، یک آزادراه نداریم که جنوب را به شمال استان وصل کند یا می‌پرسند چرا هنوز هم که هنوز است بیشترین بازمانده از تحصیل متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. مردم می‌پرسند چرا بالاترین سوءتغذیه در گزارش رسمی رفاه ایرانیان که توسط دولت منتشر شده متعلق به این استان است. مطالبه دارند.

اما درباره طرح توسعه سواحل مکران به دلیل بلاتکلیف بودن، عدم شفافیت و ابهام‌های مختلفی که وجود دارد و این روایت رسمی مقامات که باید جمعیت قابل توجهی آن‌جا اسکان پیدا کنند، نگرانی و نقدهای زیادی وجود دارد. راحت‌تر بگویم طرح توسعه سواحل مکران از سرمایه اجتماعی بالایی در منطقه برخوردار نیست و مردم چندان همراهش نیستند.

_ما این‌جا دو قرائت داریم؛ یک قرائت رسمی و بروکراتیک است که می‌گوید ما برای توسعه اقتصاد ملی و توسعه اقتصاد منطقه‌ای یک طرحی را آماده کرده‌ایم و در حال اجرایش هستیم. می‌گویند تاخر توسعه استان را می‌خواهیم جبران کنیم اما قرائت دیگر، قرائت رو به گسترشی که در جامعه محلی وجود دارد این است که طرح بیشتر با هدف هویت‌زدایی و تغییر بافت جمعیتی آن منطقه است.

_مردم می‌پرسند اگر طرح توسعه برای مردم است، چرا باید یک دستگاه امنیتی مانند وزارت دفاع متولی‌اش باشد. بالاخره ما طرح‌های توسعه در این کشور اجرا کرده‌ایم؛ یا سازمان برنامه و بودجه متولی‌اش بوده یا وزارت راه و شهرسازی که به نوعی اجتماعی‌تر هستند. این‌که مدیریت طرح رفته در یک سازمان امنیتی، این پرسش را به وجود آورده که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

_ما یک روایت رسمی بروکراتیک داریم که همه‌چیز در طرح دیده شده و تحفه‌ای است که به مردم تقدیم شده است اما روایت اجتماعی که از پایین آمده، جور دیگری می‌بیند. می‌گوید حداقل الان یک محیط زیست سالم دارم و نمی‌گذارم در قبال هیچی، آن را از من بگیرند.

_به هر حال اگر این طرح یک بازاندیشی جدی در سیاست‌های اجتماعی خود و روند جلب مشارکت جامعه محلی نداشته باشد، قرائت مردم منطقه بلوچستان این است که برنده طرح در نهایت نهادهای حاکمیتی که منابع مالی قوی دارند، دستگاه‌های دولتی قدرتمند و حداکثر صاحبان سرمایه و ثروت در منطقه خواهند بود و فقط آلودگی زیست محیطی و ترافیک و گران شدن سطح زندگی و… نصیب آحاد مردم آن‌جا می‌شود.[1]

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

*پر واضح است که اظهاراتی از قبیل آنچه فرد مذکور گفته، در واقع عقبه تئوریک عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل است.

اظهاراتی غلط، قوم‌گرایانه، منتقد عقلانیت حکومتی و مخالف پیشرفت که طبعا وقتی یک پراگماتیست مسلح آنها را بخواند نتیجه لزوم عملیات تروریستی را احساس می‌کند.

و اما پاسخ دقیق اظهارات آقای شهلی‌بر به ترتیب نقل در بالا به این شرح است:

یکم: کسی که می‌گوید نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به مردمان بلوچ و استان سیستان و بلوچستان تبعیضی روا داشته باید 2 کار را در اثبات مدعای خود انجام بدهد:

اول اینکه بگوید کدام تبعیض و دوم اینکه اقدامات ویژه و امکانات بیشتری که نظام اسلامی نسبت به سایر استان‌ها روانه سیستان و بلوچستان کرده است را با ادعای تبعیض تطبیق دهد.

در گام نخست هیچ مثالی از تبعیض وجود ندارد.

قانون و بودجه و اجرا در استان س.ب همان بوده است که در تمام استان‌های دیگر. می‌ماند علت برخی مشکلات و محرومیت‌ها که صد البته نمی‌توان ریشه آنرا در ادعای تبعیض دانست.

مثلا چرا تاکنون کسی درباره محبوب بودن زیست سنتی در استان س.ب سخن نگفته است؟ و مهمتر اینکه چرا کسی نگفته زیست سنتی مردم عزیز این استان به معنی محرومیت نیست.

کسانی از مردمان بلوچ در قریه‌های کویری زندگی می‌کنند، خانه‌های کپری دارند، صندل می‌پوشند و حاضر به زندگی در شهر نیستند. آیا نام این محرومیت است؟

مهمتر اینکه آیا نظام اسلامی مقصّر این رویداد و این انتخاب است؟

مسلما خیر.

استان سیستان و بلوچستان مشکلاتی در بحث امنیت دارد.

کسی که می‌گوید این مشکل هم به نظام اسلامی ربط دارد مسلما حقایقی را درباره استان عزیز سیستان و بلوچستان نمی‌داند.

حقایقی از جمله آنکه اسلحه در سیستان زیاد است، حلقه‌های اختلاف‌افکن مذهبی در استان فعال‌اند، هنوز در برخی از نقاط استان فرهنگ “امان نامه” رواج دارد و یا وسوسه مالی در مقولاتی مثل قاچاق سوخت و مواد مخدر بسیار بالاست.

اکنون آیا دلیل بروز این مشکلات، وجود تبعیض از سوی نظام اسلامی است؟

و اما امکانات ویژه و اقدامات نظام در استان سیستان و بلوچستان…

همه می‌دانیم که نظام اسلامی بهترین فرزندان خود را فدای امنیت و پیشرفت سیستان و بلوچستان کرده و خون آنها بر زمین استان سیستان و بلوچستان ریخته است.

این استان همواره از بودجه‌های ویژه از جمله در طرح‌های حمایتی و محرومیت‌زدایی نظام اسلامی برخوردار بوده. بودجه‌هایی که استان‌های دیگر از آنها بهره‌مند نیستند.

جالب آنکه همین طرح توسعه مکران که نشانی از توجه ویژه نظام به مردمان محترم استان است اگر در استان دیگری اجرا می‌شد؛ امثال شهلی‌بر حکما به عنوان نمادی از تبعیض از آن یاد می‌کردند!

بماند که پر واضح است اگر طرح مذکور در استان‌های دیگر اجرا می‌شد با اقبال خواص و مراجع اجتماعی آن استان‌ها مواجه می‌شد نه با نقدهای امثال شهلی‌بر!

اکنون سؤال اینجاست که واقعا اگر نظام اسلامی روادار تبعیض بود آیا چنین اتفاقاتی رخ می‌داد؟

پس ادعای تبعیض یک ادعای ناروا و یک “اعتراض ظالمانه” است.

دوم: و اما مشکلات استان!

بخش زیادی از فوتی‌های تصادفات استان س.ب مربوط به جاده‌های روستایی است و مسئله آزاد راه شمال به جنوب استان اولا رافع این تصادفات نیست و ثانیا توجیه آن نیز محل بحث است.

زیرا مسئله تردد در این استان مسئله کثرت روستاهای کم‌خانوار و راه‌های روستایی است نه نبود آزادراه. (این نکته ساده نشان از بی‌اطلاعی جامعه‌شناس مذکور است)

مسئله سوء تغذیه و بازماندگان از تحصیل هم (در فرض صحت ادعا) ریشه در محبوبیت لایف‌استایل سنتی، پراکندگی گسترده هزاران روستای کم‌خانواری که حاضر به تجمیع نیستند و افزایش بی‌ضابطه چند همسری و فرزندآوری دارد.

پر واضح است که وقتی کسی از این حقایق با مردم محاکات نکند و مراجع اجتماعی شبیه به فرد مذکور به جای بیان حرف‌های دقیق علمی اما حرف‌های غلط را بیان کنند؛ طبعا مخالفت‌هایی هم با پیشرفت منطقه و طرح‌هایی همچون توسعه سواحل مکران در نزد افراد کم‌اطلاع و پراگماتیست‌های مسلح شکل خواهد گرفت.

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

سوم: اینکه “چرا نهادهای نظامی در توسعه مکران حضور دارند؟” سؤالی است که هم برخی حقایق را آشکار می‌کند و هم پاسخ‌های واضحی دارد.

از جمله حقایق اینکه چرا هنگامی که قرارگاه سازندگی سپاه آنهمه طرح‌های عمرانی را در استان محترم س.ب اجرا کرد؛ کسی از جامعه‌شناس‌ها به این کارهای جهادی اعتراضی نکرد؟!

چرا وقتی طرح‌های مردم‌یاری ناجا و ارتش در مناطق محروم استان و برای بهبود معیشت مردم انجام می‌شود کسی اعتراضی به نظامی بودن این نهادها ندارد؟

اینهمه کمک نهادهای نظامی در قضایای سیل در استان سیستان و بلوچستان چرا مورد اعتراض نیست؟

پس واضح است که با یک سوال غلط‌انداز مواجهیم.

و اما علت تولیت نهادهای نظامی در توسعه مکران!

خلیج فارس و دریای عمان؛ حساس‌ترین دریاها و سواحل جهان هستند و از همین رو نگاه ایران اسلامی به این دو دریا بایستی یک نگاه تهدیدمحور باشد.

چالش‌های امنیتی ایران در مرزهای شرقی با دو کشور پاکستان و افغانستان و بحث اشرار نیز قابل کتمان نیست.

لزوم استفاده از توانمندی لجستیک و قدرت سازندگی نیروهای نظامی در دوران صلح نیز یک اصل پذیرفته شده در تمام کشورهای جهان است.

این 3 اصل ساده به راحتی به هر ذهن جویای حقیقتی نشان می‌دهد که چرا نیروهای نظامی باید در توسعه سواحل مکران حضور داشته باشند.

چهارم: پس از اینهمه نگفتن واقعیت و تقلا برای نمایشی که می‌خواهد توسعه مکران را به ضرر مردم و منطقه نشان دهد اما با یک “گفتمان عجیب” هم مواجهیم.

جامعه‌شناس بلوچ ذکر شده ادعا می‌کند که مردم منطقه به دلیل خواسته‌های محیط زیستی یا تغییر بافت جمعیتی مخالف توسعه مکران هستند!

اولا این یک سخن غیر منطقی است که اهالی یک منطقه به بهانه مشکلات زیست‌محیطی یا تغییر بافت مخالف پیشرفت منطقه خودشان باشند.

کدام جوان و کدام شهروند است که از ایجاد شهر جدید در بافت ساحلی و بیابانی و قدیمی استقبال نکند، از مظاهر تمدنی اعراض داشته باشد و به تسهیلات مدرن شهری با دیده تردید بنگرد.

ثانیا کدام سند و کدام ادعای معقول هست که می‌گوید تشکیل تمدن ساحلی بر خلاف محیط زیست است؟ آیا اینهمه شهرهای بزرگ مدرن جهان که از قضا ساحلی هستند دشمن محیط زیست هستند؟

چرا می‌بینیم کسی که مدعای بلوچ بودن و دلسوزی هم دارد اما به بهانه محیط زیست می‌خواهد پیشرفت و آبادانی و زندگی زیبا را از مردم دریغ کند؟

و اما تغییر بافت جمعیتی!

نظام اسلامی چه نیازی به این کار دارد؟

در ثانی آیا اساسا شمشیر کشیدن در مقابل پیشرفت و ساختن شهرهای جدید از یک ذهن مدرن و پیشرفته برمی‌آید یا نشانی از یک جهالت قومیتی است؟

این جامعه‌شناس مشغول تجویز نسخه‌ای است که می‌گوید مردم منطقه پیشرفت نکنند و شهر جدید نخواهند چون همسایگان جدیدی پیدا خواهند کرد، معماری‌های جدید خواهند دید و از امکانات بیشتر شهری برخوردار خواهند شد!

این حرف‌ها و این القائات کاملا غلط با جامعه‌شناسی سازگار است یا با بلوچ بودن یا با انسانیت؟

و البته پاسخ به این سؤال مشخص است: هیچکدام!

***

امر واضح آنست که مادام که حقایق پیش‌گفته از سوی مراجع اجتماعی (اعم از مولویان محترم منطقه، مسئولان دولتی، رسانه‌ها، استادان دانشگاه، ریش‌سفیدان محترم و غیره) به مردم گفته نشود و افراد و رسانه‌هایی شبیه به آنچه که در بالا دیدیم نیز بصورت علی‌الدوام مشغول القای شبهه به ذهن مردم باشند؛ طبعا رخدادهایی مثل حادثه تروریستی در منطقه و بیانیه اشرار پاکستانی جیش‌العدل دور از ذهن نخواهد بود.

در این زمینه جدا از رویکرد تبیینی و گزارشی که خواندید؛ البته رویکرد امنیتی هم لازم است.

“عقبه تئوریک مخالفان پیشرفت باید امحا شود” و مردم نیز در جریان ابتدا و انتهای این ماجرا قرار بگیرند.

***

1_https://ensafnews.com/517539

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟ بیشتر بخوانید »

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟



در این شماره از وبلاگ مشرق تحلیلی را خواهید خواند پیرامون چالش و زحمت بزرگی که رجالی همچون حجاریان و عبدی و تاجیک برای “تحریف حقیقت در ایران” متحمل شده‌اند.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

چطور توانستید نتیجه “جنبش مسالمت‌آمیز” بگیرید؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران!

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناس‌های نزدیک به جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد، در اشاره به اغتشاشات اخیر گفته است: من اسمش را با همه ویژگی‌هایی که دارد، جنبش اجتماعی زندگی می‌گذارم؛ جنبشی اجتماعی که محور آن «زندگی» است تا اعتراض، آشوب و به هم ریختن امور. به همین دلیل نیز زنان در اینجا اهمیتی مضاعف دارند، زنان و نیروهای دیگری که وابسته به زنان هستند مانند جوانان، مردان، افراد درون خانواده و… نکته دیگر نیز این است که این جنبش از خیابان به خانه آمده است و آن حرکتی که در خیابان‌ها جریان دارد، در خانه‌ها پی گرفته می‌شود و از آن حمایت می‌شود؛ حمایتی پنهان. مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست، بلکه این جنبش جویا و طالب تغییر برای زندگی بهتر است!

او همچنین تصریح می‌کند: شعار جنبش را نیز که بنگرید این امر مشهود است: «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی». در کجای این شعارها می‌توان به‌هم‌ریختن بساط و فروپاشی نظام را دید؟ این شعارها به آزادی، رفاه، آبادانی، میهن و زن و مرد در کنار یکدیگر اشاره دارند.

ارمکی در بخش دیگری از این مصاحبه با بیان اینکه حکومت عادت کرده جنبش را اغتشاش بداند، زیرا نمی‌تواند مساله را مدیریت کند، می‌گوید: آن شعارهای تند را گروه‌های خاص حاشیه‌ای سر می‌دهند که به این جمع پیوسته‌اند. وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند. گروه‌های دیگری نیز به آن اضافه می‌شوند که می‌توانند مسیر حرکت آن را تغییر دهند، وجهه تخریبی به آن بدهند، آن را خشونت‌بار کنند و… امروزه این فرصت برای برخی ایجاد شده که این شعارهای خاص را بدهند، اما هسته مرکزی این جنبش، جریان اعتدالی ساماندهی حیات اجتماعی معطوف به زندگی است! [+]

*آقای ارمکی با این اظهارات نشان داده‌اند که در جریان اغتشاشات اخیر یا در ایران نبوده‌اند و یا اگر هم بوده‌اند در جریان آتش‌ها و قتل‌ها و ویرانی‌ها و پرچم‌سوزی‌ها نبوده‌اند که اکنون به چنین حرکت ضد امنیتی می‌گویند: “جنبش”!

جالب است که در پی “فرماندهان کت و شلواری آشوب” که از چند صد اغتشاشگر با لفظ “مردم” یاد می‌کنند [1]؛ مشاهده می‌کنیم که آقای ارمکی هم در پیوست همین جریان به صحنه آمده و می‌گوید: “مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست”!

از شعارهای اغتشاشگران و اعترافات دستگیرشدگان که صراحتا حکایت از تلاش برای آشوب و قتل و خون‌ریزی داشته، بگذریم…

واقعا امثال آقای ارمکی چطور توانستند حلقوم‌های بریده و پرچم‌های سوخته و تیرهای خلاصی که به مأموران پلیس و بسیجی‌ها زدند را ببیند و نتیجه بگیرند که مسئله اینان آشوب و خشونت نبوده؟

آیا یک رجل صاحبنظر و یک استاد دانشگاه باید به صرف چند شعار و هشتگ، مفتون شود و اینگونه به حمال الخطایای اغتشاشگران بدل شود؟

مسئله جالبتر اما سفیدنمایی از اغتشاش و توجیه خشونت‌هاست که ارمکی با گزاره‌ی “وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند” آنرا مطرح می‌کند.

این گزاره ادعا شده در حالی است که اتفاقا در سایر کشورهای پیشرفته هرگز چنین بهانه‌ای پذیرفته نیست و کسانی که قصد دارند مجوز اعتراض قانونی بگیرند بایستی متعهد شوند که هیچ حرکت سوء یا شعار ضد و یا حتی صدای بلندی از جانب آنان سر نخواهد زد. و اگر چنین شود پلیس مکلف به هر برخوردی خواهد بود.

این نکته باید برای افکار عمومی محل سوال باشد که این قبیل افراد چگونه مدعی ارتباط با دنیا و کپی برداری از روش‌های حکومت‌های دیگر هستند اما پای رعایت الزامات عقلانی و بایدهای قانونی که به میان می‌آید؛ آقایان بلافاصله از شهری خیالی در آسمان‌ها سخن می‌گویند که هیچ عینیت خارجی و این‌جهانی ندارد و سازواره‌های آن نیز اساسا معقول نیست.

 آقای ارمکی باید بدانند جمعیتی که به خیابان می‌آید اگر مجوز نداشته باشد اغتشاشگر است.

جمعیت مجوز دار نیز بایستی در صورت شنیدن اولین صدای بلندتر از حد مجاز یا شعار ساختارشکن؛ نه تنها افراد صاحب‌شعار را به پلیس معرفی کند بلکه سریعا تجمع را تعطیل یا مانع شعار دادن آن افراد شود.

تکلیف جمعیت‌هایی که علیه قانون کشور قیام می‌کنند و در میان آنها قمه بدست و مسلح و کلوخ‌انداز جولان می‌دهد هم که روشن است…

***

برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

نشریه ساینس اخیراً در گزارشی پیرامون رصدخانه ملی ایران نوشت: در یک نقطه عطف بزرگ برای جامعه علمی ایران، ستاره‌شناسان در تهران اعلام کردند که رصدخانه ملی ایران (INO)، اولین نور” را دیده است و تلسکوپ ۳.۴ متری کلاس جهانی که آینده آن تا سال گذشته نامعلوم به نظر می‌رسید اما هم‌اکنون عملیاتی شده و نخستین تصاویر خود را به دست آورده است.

به گزارش مجاهدت از ایسنا، “جری گیلمور، ستاره‌شناس دانشگاه کمبریج و رئیس هیئت مشاوران بین‌المللی رصدخانه ملی ایران، در این رابطه به ساینس گفته است که هیچکس در ایران قبلا کاری در این مقیاس انجام نداده بود.

او همچنین تصریح می‌کند: در مورد تصویر جدیدی که چند روز پیش گرفته شده است، گفت: وضوح این تصویر، بسیار بهتر از حد انتظار است.

ساینس می‌افزاید: در ساخت رصدخانه ملی ایران، ستاره‌شناسان این کشور باید بر موانعی غلبه می‌کردند که تعداد کمی از همکاران آنها در کشورهای دیگر با آنها مواجه هستند؛ از جمله تحریم‌هایی که واردات فناوری پیشرفته را محدود می‌کند و محدودیت‌های ویزا که سفر آنها به خارج از کشور را محدود می‌سازد. –مثلا- گروه ایرانی، آینه شیشه‌ای را از یک شرکت آلمانی خریداری کرد. سپس مهندسان رصدخانه ملی ایران باید می‌فهمیدند که چگونه همه اجزای دیگر را به تنهایی بسازند.

پروفسور “لورنزو زاگو” دیگر عضو هیئت مشاوران این طرح، در این رابطه به ساینس می‌گوید: آن چه من را شگفت‌زده می‌کند این است که محققان ایرانی این پروژه، دانشِ چگونگی ساخت سایر اجزا این تلسکوپ را به سرعت به دست آوردند. آنها سخت کار کرده‌اند.

ساینس در این گزارش همچنین به همردگی تلسکوپ رصدخانه ملی ایران با تلسکوپ‌های روز جهان نیز اشاره می‌کند.

رصدخانه ملی ایران، گنبد خود را برای پیمایش آسمان در ۲۷ سپتامبر (۵ مهرماه سال جاری) باز کرد و شب بعد، از “اِی آر پی 282” عکس گرفت که یک جفت کهکشان در فاصله ۳۱۹ میلیون سال نوری از زمین است.[2]

*این قبیل موفقیت‌های بزرگ برای ایران و ایرانی اول از همه موجب مسرّت و افتخار است و در گام بعد بایستی برای همه ما یادآور این نکته باشد که این دستاوردهای هژمونیک در سایه “امنیت بی‌بدیل، اقتصاد پویا و حکمرانی مطلوب اسلامی” در ایران فراهم آمده است.

2 نکته راهبردی که بایستی هر دو در کانال “جهاد تبیین” در میان افکار عمومی منقّح شود و بر اذهان نقش ببندد.

در اشاره به موفقیت غرورانگیز INO همچنین می‌توان این طعنه را هم نسبت به شیطنت دشمنان ایران مطرح کرد که آیا اکنون قصد دارند همانند ماجرای دستیابی ایران به دانش هسته‌ای، عبور از تحریم‌ها، فناوری پیشرفته پهپادها و رادارها و… برای مردم ایران دردسر ایجاد کنند و مثلا اجازه ندهند که ایران در جام جهانی فوتبال حضور یابد؟

با یا بدون دردسر اما ایران اسلامی اکنون در لابه‌لای ستاره‌ها حضور دارد و از بلندای کهکشان‌های دور؛ تقلای دشمنان و خوشبختی دوستانش را زیر نظر دارد.

***

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد!؟

زحمت حجاریان و عبدی و تاجیک برای تحریف حقیقت در ایران

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

عباس عبدی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و از توجیه‌کنندگان آشوب‌های اخیر؛ در بخشی از یک مصاحبه ویدئویی با اعتمادآنلاین اظهار کرده است:

” در ایرانِ امروز آنچه وجود ندارد حقیقت است. یعنی هیچ ابزاری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و این جامعه را نابود می‌کند. زندگی در تاریکی محض است. حکومت می‌گوید چیزی که من می‌گویم حقیقت است، برای چه آن چه تو می‌گویی حقیقت است؟ اصلاً‌ چه کسی گفته آن ‌چه تو می‌گویی حقیقت است؟ خب بقیه هم دارند برای خودشان حقیقت دیگری تعریف می‌کنند. بنیان جامعه روی این است که حداقل بتوانیم در حقیقت به بصیرتی برسیم که بفهمیم الان روز است یا شب. معیار ما چیست که الان بگویم شب است و شما بگویید روز است چه راهی وجود دارد. باید برویم بیرون ببینیم خورشید هست یا نه یا چیزی به این صورت. “[3]

*آقای عبدی در واقع آرزوی نامحققشان برای ایران و زنده بر گور کردن حقیقت را مطرح کرده‌اند که خب متأسفانه شاهد خلاف این رویه در ایران هستیم!

می‌توان از عبدی پاسخ خواست که آیا در قضیه نظرسازی‌های مؤسسه آینده در دهه 80؛ دست آخر حقیقت عیان نشد؟ و مردم با اعتراف شخص آقای عبدی نفهمیدند که با نظرسازی در جهت منافع آمریکا مواجه بوده‌اند و نه نظرسنجی علمی!؟

می‌توان از عبدی پرسید که آیا در فتنه بزرگ سال 88 دست آخر حقیقت عیان نشد و یاران گرمابه و گلستان عبدی اذعان نکردند که ادعایشان پیرامون وقوع تقلب در انتخابات سال 88 دروغ بوده است؟

فتنه اقتصادی آبان 98 کدام جعبه سیاه یا حرف نگفته را دارد که عبدی مدعی مکتوم ماندن حقیقت است؟

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد و مسئولان امر بابت آن اتفاق تصادفی از مردم عذرخواهی نکردند و برای مقصرین پرونده تشکیل نشد؟

در واقع عبدی دروغی به بزرگی دروغ نماز نخواندن علی(ع) در منابر شام را گفته است و البته ما پیش از این هشدار داده بودیم که مواضع عبدی با مواضع خواص عوامزده شام در سال 40 هجری شباهت بسیار دارد و “تکرار تاریخ” هم که از بدیهیات است! [4]

حرف حق و قابل اثبات آنست که اتفاقا نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از روراست‌ترین حکومت‌های جهان است و کتمان حقیقت در آن غیر ممکن و یا بسیار سخت است. کما اینکه رهبر معظم انقلاب نیز تصریح کرده‌اند که هیچ حرف در گوشی با مردم ندارند و این رویه در تمام طول سال‌های زعامت پر افتخار ایشان قابل لمس و اثبات است.

از باب طعنه آنکه اتفاقا یکی از مشکلات امروز ایران اینست که حقیقتی که حکومت آنرا رواداری می‌کند از سوی کسانی مثل عباس عبدی و حجاریان و تاجیک و اذناب توییتری و تلگرامی‌شان به خشن‌ترین وجه ممکن قلب می‌شود و از این کانال همواره حقیقتی جعلی و تقطیع شده روانه افکار عمومی می‌شود.

زحمت اصلی در ایران با جاعلان حقیقت است نه با حاملان حقیقت…

***

1_ mshrgh.ir/1424409

2_ isna.ir/xdMCgj

3_ mshrgh.ir/1427038

4_ mshrgh.ir/1427038

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟ بیشتر بخوانید »

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است



آیا نرمش مذاکراتی رئیسی بیشتر از روحانی است؟ پاسخ قطعا منفی است. نتیجه آنکه دولت رئیسی هرگز از قِبل مذاکره احتمالی مستقیم با امریکا چیزی بیشتر از روحانی به دست نخواهد آورد.

سرویس سیاست مشرق _ “مذاکره با آمریکا”؛ گزاره‌ای داغ طی ۹ سال اخیر که حواشی زیادی پیرامون آن در سپهر سیاست و دیپلماسی ایران وجود دارد. از دیروز و تجربه روحانی و دولت اعتدال تا امروز و زمزمه‌های مذاکره در دولت رئیسی! +

در این باره البته همیشه ۲ سؤال اساسی وجود داشته است:

۱_ مذاکره مجاز هست یا نیست؟

۲_ مذاکره کنیم برای چه چیزی؟

پاسخ اجمالی به سؤال اول آنست که طبیعتا مذاکره بین ایران و آمریکا نه تنها غیر مجاز که غیر ممکن است و مگر به اقتضای مصلحت و بصورت موردی، چنین کاری به صلاح نیست.(این معنا در بیانات متواتر مقام معظم رهبری پیرامون مذاکره با آمریکا نیز قابل استحصال است)

پاسخ گذرا به سؤال دوم نیز آنست که اگرچه تحریم‌های آمریکا طی ۴۳ سال عمر انقلاب به یمن کارآمدی نظام اسلامی به حد کمی از تأثیر رسیده و هر روز هم کمتر می‌شود اما مذاکره در اقتضای مصلحت نیز صرفا برای کمتر کردن اثر همان تحریم‌های کم‌اثر شده است.

اما به مصداق معروف “ولی افتاد مشکل‌ها”، در بازه میانی این ۲ پاسخ رخدادهای بیشماری وجود دارد.

از عزم و علاقه برخی رجال برای مذاکره به هر قیمتی، تا تحلیل غلطی که می‌گوید رفع مشکلات اقتصادی منوط به مذاکره است، امیدهای غلط به تأثیر روانی خبر مذاکره با آمریکا و… البته به رخدادهای این بازه بایستی اتفاقات پیرامونی نظیر پیدا شدن جاسوس در تیم مذاکراتی دولت اعتدال، خروج آمریکا از برجام و مهمتر از همه بیدستاوردی برجام برای مردم ایران را نیز افزود.

مع‌الوصف اکنون به امروزی رسیده‌ایم که در دولت رئیس‌جمهور رئیسی نیز زمزمه‌های مذاکره شنیده شده و در عین حال گفته می‌شود که وزارت خارجه دولت ایران برای مذاکره با آمریکا پیش‌شرط‌هایی دارد. اتمام تمام تحریم‌های سال‌های اخیر، تضمین برای احترام همیشگی آمریکا به برجام، راستی‌آزمایی قول‌های آمریکا و لمس اثرات تغییر رفتارهای کاخ سفید.[۱]

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است

البته همانطور که محرز است این پیش‌شرط‌ها قبل از طرح زمزمه‌ها مبنی بر مذاکره مستقیم دولت رئیسی با آمریکا در وین نیز وجود داشت و مسئله مذاکره اکنون تأملات جدیدی را طلب می‌کند.

یکی از مهمترین رئوس تأملات اشاره شده توجه به سابقه و گذشته مذاکرات ایران و آمریکاست.

دولت آقای رئیسی باید به این نکته مهم توجه داشته باشد که هرگز نخواهد توانست بیش از روحانی برای مذاکرات نرمش به خرج دهد.

نرمشی که البته دیدیم و خواندیم که چطور به “خسارت محض”، “دستاورد تقریبا هیچ” و تحریم‌های بیشتر منجر شد.

جالب است که روحانی در این راه حتی از “اقدامات نابجا” هم پرهیز نکرد و رفتارهایی مثل تماس تلفنی با اوباما و یا پیاده‌روی وزیر خارجه‌اش با جان کری را نیز مرتکب شد اما دست آخر صحنه را با شکست خود از بابت عملی نشدن وعده‌های آمریکا ترک کرد.

اکنون آیا آقای رئیسی قصد انجام اقداماتی بیش از آنچه که روحانی کرد را دارد؟!

پاسخ حتما منفی است.

پس نتیجه معادله هم حتما چیزی بیشتر از آنچه روحانی به دست آورد نخواهد بود. آن هم با آمریکایی که امروز دستان سران آن به خون شهید سلیمانی آلوده است و فهرستی از قاتلان حاج قاسم بر روی میز اجراکنندگان عدالت قرار گرفته است. و آمریکایی که بعد از برجام دستکم 600 مورد تحریم جدید بر ملت ایران تحمیل کرده است.

رجال و خواص سیاسی کشور بایستی بر این مدار اشراف داشته باشند که آمریکا همان آمریکا و رابرت مالی (کسی که گفته می‌شود مسئول تیم مذاکرات غیر مستقیم آمریکا و ایران در وین است) هم همان رابرت مالی کمپ دیوید است.[۲]

این واقعیت‌ها طلب می‌کند تا هرگونه ذوق‌زدگی و یا اقدام نابجا از درون و بیرون دولت ایران الساعه متوقف شود و مسئولان ذیربط با تفرّس آینده بر اساس نگاه به گذشته؛ بدانند که با خسارت محض و دستاورد تقریبا هیچ مواجه هستند.

اگرچه در این وادی رعایت مصالح و ترتیبات عنداللزوم دیپلماتیک اشکالی ندارد اما مجددا تأکید می‌شود که در بحث مذاکره با آمریکا با فرمول راضی کردن کدخدا، هرگز کسی نمی‌تواند بهتر از آنچه روحانی به ارمغان آورد، بیاورد: “خسارت محض”!

***

۱_mshrgh.ir/۱۳۳۱۱۴۱

۲_mshrgh.ir/۱۱۷۴۷۷۰

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است بیشتر بخوانید »