نظام جمهوری اسلامی ایران

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟



باورش سخت است اما کسانی هستند که برای “مخالفت با پیشرفت سواحل مکران” و اشرار پاکستانیِ جیش‌العدل “عقبه تئوریک” ایجاد می‌کنند!

سرویس سیاست مشرق _ رسانه انصاف‌نیوز، از رسانه‌های اصلاح‌طلب به تازگی میزگردی را پیرامون عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل علیه توسعه سواحل مکران برگزار کرده است.

در این میزگرد، فردی به نام “عبدالوهاب شهلی‌بر” حضور یافته که انصاف‌نیوز می‌گوید او یک “جامعه‌شناس بلوچ توسعه”(!) است.

فرد مذکور در طول این میزگرد و در اشاره به عملیات‌های جیش‌العدل، اظهاراتی را در “نقد طرح توسعه سواحل مکران” مطرح می‌کند که بخشی از آنها را در ادامه می‌خوانید:

_نسبت به مردم بلوچ پس از انقلاب 57 تبعیض وجود داشته است.

_توسعه را به دو مقوله تقسیم می‌کنند؛ یکی همین راه‌سازی و آموزش و پرورش است. اتفاقاتی که به صورت معمول رخ می‌دهد و قطعا مطالبه مردم هم هست. مردم می‌پرسند چرا ما در سطح استانی با بالاترین میزان مرگ و میر جاده‌ای، یک آزادراه نداریم که جنوب را به شمال استان وصل کند یا می‌پرسند چرا هنوز هم که هنوز است بیشترین بازمانده از تحصیل متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. مردم می‌پرسند چرا بالاترین سوءتغذیه در گزارش رسمی رفاه ایرانیان که توسط دولت منتشر شده متعلق به این استان است. مطالبه دارند.

اما درباره طرح توسعه سواحل مکران به دلیل بلاتکلیف بودن، عدم شفافیت و ابهام‌های مختلفی که وجود دارد و این روایت رسمی مقامات که باید جمعیت قابل توجهی آن‌جا اسکان پیدا کنند، نگرانی و نقدهای زیادی وجود دارد. راحت‌تر بگویم طرح توسعه سواحل مکران از سرمایه اجتماعی بالایی در منطقه برخوردار نیست و مردم چندان همراهش نیستند.

_ما این‌جا دو قرائت داریم؛ یک قرائت رسمی و بروکراتیک است که می‌گوید ما برای توسعه اقتصاد ملی و توسعه اقتصاد منطقه‌ای یک طرحی را آماده کرده‌ایم و در حال اجرایش هستیم. می‌گویند تاخر توسعه استان را می‌خواهیم جبران کنیم اما قرائت دیگر، قرائت رو به گسترشی که در جامعه محلی وجود دارد این است که طرح بیشتر با هدف هویت‌زدایی و تغییر بافت جمعیتی آن منطقه است.

_مردم می‌پرسند اگر طرح توسعه برای مردم است، چرا باید یک دستگاه امنیتی مانند وزارت دفاع متولی‌اش باشد. بالاخره ما طرح‌های توسعه در این کشور اجرا کرده‌ایم؛ یا سازمان برنامه و بودجه متولی‌اش بوده یا وزارت راه و شهرسازی که به نوعی اجتماعی‌تر هستند. این‌که مدیریت طرح رفته در یک سازمان امنیتی، این پرسش را به وجود آورده که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

_ما یک روایت رسمی بروکراتیک داریم که همه‌چیز در طرح دیده شده و تحفه‌ای است که به مردم تقدیم شده است اما روایت اجتماعی که از پایین آمده، جور دیگری می‌بیند. می‌گوید حداقل الان یک محیط زیست سالم دارم و نمی‌گذارم در قبال هیچی، آن را از من بگیرند.

_به هر حال اگر این طرح یک بازاندیشی جدی در سیاست‌های اجتماعی خود و روند جلب مشارکت جامعه محلی نداشته باشد، قرائت مردم منطقه بلوچستان این است که برنده طرح در نهایت نهادهای حاکمیتی که منابع مالی قوی دارند، دستگاه‌های دولتی قدرتمند و حداکثر صاحبان سرمایه و ثروت در منطقه خواهند بود و فقط آلودگی زیست محیطی و ترافیک و گران شدن سطح زندگی و… نصیب آحاد مردم آن‌جا می‌شود.[1]

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

*پر واضح است که اظهاراتی از قبیل آنچه فرد مذکور گفته، در واقع عقبه تئوریک عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل است.

اظهاراتی غلط، قوم‌گرایانه، منتقد عقلانیت حکومتی و مخالف پیشرفت که طبعا وقتی یک پراگماتیست مسلح آنها را بخواند نتیجه لزوم عملیات تروریستی را احساس می‌کند.

و اما پاسخ دقیق اظهارات آقای شهلی‌بر به ترتیب نقل در بالا به این شرح است:

یکم: کسی که می‌گوید نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به مردمان بلوچ و استان سیستان و بلوچستان تبعیضی روا داشته باید 2 کار را در اثبات مدعای خود انجام بدهد:

اول اینکه بگوید کدام تبعیض و دوم اینکه اقدامات ویژه و امکانات بیشتری که نظام اسلامی نسبت به سایر استان‌ها روانه سیستان و بلوچستان کرده است را با ادعای تبعیض تطبیق دهد.

در گام نخست هیچ مثالی از تبعیض وجود ندارد.

قانون و بودجه و اجرا در استان س.ب همان بوده است که در تمام استان‌های دیگر. می‌ماند علت برخی مشکلات و محرومیت‌ها که صد البته نمی‌توان ریشه آنرا در ادعای تبعیض دانست.

مثلا چرا تاکنون کسی درباره محبوب بودن زیست سنتی در استان س.ب سخن نگفته است؟ و مهمتر اینکه چرا کسی نگفته زیست سنتی مردم عزیز این استان به معنی محرومیت نیست.

کسانی از مردمان بلوچ در قریه‌های کویری زندگی می‌کنند، خانه‌های کپری دارند، صندل می‌پوشند و حاضر به زندگی در شهر نیستند. آیا نام این محرومیت است؟

مهمتر اینکه آیا نظام اسلامی مقصّر این رویداد و این انتخاب است؟

مسلما خیر.

استان سیستان و بلوچستان مشکلاتی در بحث امنیت دارد.

کسی که می‌گوید این مشکل هم به نظام اسلامی ربط دارد مسلما حقایقی را درباره استان عزیز سیستان و بلوچستان نمی‌داند.

حقایقی از جمله آنکه اسلحه در سیستان زیاد است، حلقه‌های اختلاف‌افکن مذهبی در استان فعال‌اند، هنوز در برخی از نقاط استان فرهنگ “امان نامه” رواج دارد و یا وسوسه مالی در مقولاتی مثل قاچاق سوخت و مواد مخدر بسیار بالاست.

اکنون آیا دلیل بروز این مشکلات، وجود تبعیض از سوی نظام اسلامی است؟

و اما امکانات ویژه و اقدامات نظام در استان سیستان و بلوچستان…

همه می‌دانیم که نظام اسلامی بهترین فرزندان خود را فدای امنیت و پیشرفت سیستان و بلوچستان کرده و خون آنها بر زمین استان سیستان و بلوچستان ریخته است.

این استان همواره از بودجه‌های ویژه از جمله در طرح‌های حمایتی و محرومیت‌زدایی نظام اسلامی برخوردار بوده. بودجه‌هایی که استان‌های دیگر از آنها بهره‌مند نیستند.

جالب آنکه همین طرح توسعه مکران که نشانی از توجه ویژه نظام به مردمان محترم استان است اگر در استان دیگری اجرا می‌شد؛ امثال شهلی‌بر حکما به عنوان نمادی از تبعیض از آن یاد می‌کردند!

بماند که پر واضح است اگر طرح مذکور در استان‌های دیگر اجرا می‌شد با اقبال خواص و مراجع اجتماعی آن استان‌ها مواجه می‌شد نه با نقدهای امثال شهلی‌بر!

اکنون سؤال اینجاست که واقعا اگر نظام اسلامی روادار تبعیض بود آیا چنین اتفاقاتی رخ می‌داد؟

پس ادعای تبعیض یک ادعای ناروا و یک “اعتراض ظالمانه” است.

دوم: و اما مشکلات استان!

بخش زیادی از فوتی‌های تصادفات استان س.ب مربوط به جاده‌های روستایی است و مسئله آزاد راه شمال به جنوب استان اولا رافع این تصادفات نیست و ثانیا توجیه آن نیز محل بحث است.

زیرا مسئله تردد در این استان مسئله کثرت روستاهای کم‌خانوار و راه‌های روستایی است نه نبود آزادراه. (این نکته ساده نشان از بی‌اطلاعی جامعه‌شناس مذکور است)

مسئله سوء تغذیه و بازماندگان از تحصیل هم (در فرض صحت ادعا) ریشه در محبوبیت لایف‌استایل سنتی، پراکندگی گسترده هزاران روستای کم‌خانواری که حاضر به تجمیع نیستند و افزایش بی‌ضابطه چند همسری و فرزندآوری دارد.

پر واضح است که وقتی کسی از این حقایق با مردم محاکات نکند و مراجع اجتماعی شبیه به فرد مذکور به جای بیان حرف‌های دقیق علمی اما حرف‌های غلط را بیان کنند؛ طبعا مخالفت‌هایی هم با پیشرفت منطقه و طرح‌هایی همچون توسعه سواحل مکران در نزد افراد کم‌اطلاع و پراگماتیست‌های مسلح شکل خواهد گرفت.

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟

سوم: اینکه “چرا نهادهای نظامی در توسعه مکران حضور دارند؟” سؤالی است که هم برخی حقایق را آشکار می‌کند و هم پاسخ‌های واضحی دارد.

از جمله حقایق اینکه چرا هنگامی که قرارگاه سازندگی سپاه آنهمه طرح‌های عمرانی را در استان محترم س.ب اجرا کرد؛ کسی از جامعه‌شناس‌ها به این کارهای جهادی اعتراضی نکرد؟!

چرا وقتی طرح‌های مردم‌یاری ناجا و ارتش در مناطق محروم استان و برای بهبود معیشت مردم انجام می‌شود کسی اعتراضی به نظامی بودن این نهادها ندارد؟

اینهمه کمک نهادهای نظامی در قضایای سیل در استان سیستان و بلوچستان چرا مورد اعتراض نیست؟

پس واضح است که با یک سوال غلط‌انداز مواجهیم.

و اما علت تولیت نهادهای نظامی در توسعه مکران!

خلیج فارس و دریای عمان؛ حساس‌ترین دریاها و سواحل جهان هستند و از همین رو نگاه ایران اسلامی به این دو دریا بایستی یک نگاه تهدیدمحور باشد.

چالش‌های امنیتی ایران در مرزهای شرقی با دو کشور پاکستان و افغانستان و بحث اشرار نیز قابل کتمان نیست.

لزوم استفاده از توانمندی لجستیک و قدرت سازندگی نیروهای نظامی در دوران صلح نیز یک اصل پذیرفته شده در تمام کشورهای جهان است.

این 3 اصل ساده به راحتی به هر ذهن جویای حقیقتی نشان می‌دهد که چرا نیروهای نظامی باید در توسعه سواحل مکران حضور داشته باشند.

چهارم: پس از اینهمه نگفتن واقعیت و تقلا برای نمایشی که می‌خواهد توسعه مکران را به ضرر مردم و منطقه نشان دهد اما با یک “گفتمان عجیب” هم مواجهیم.

جامعه‌شناس بلوچ ذکر شده ادعا می‌کند که مردم منطقه به دلیل خواسته‌های محیط زیستی یا تغییر بافت جمعیتی مخالف توسعه مکران هستند!

اولا این یک سخن غیر منطقی است که اهالی یک منطقه به بهانه مشکلات زیست‌محیطی یا تغییر بافت مخالف پیشرفت منطقه خودشان باشند.

کدام جوان و کدام شهروند است که از ایجاد شهر جدید در بافت ساحلی و بیابانی و قدیمی استقبال نکند، از مظاهر تمدنی اعراض داشته باشد و به تسهیلات مدرن شهری با دیده تردید بنگرد.

ثانیا کدام سند و کدام ادعای معقول هست که می‌گوید تشکیل تمدن ساحلی بر خلاف محیط زیست است؟ آیا اینهمه شهرهای بزرگ مدرن جهان که از قضا ساحلی هستند دشمن محیط زیست هستند؟

چرا می‌بینیم کسی که مدعای بلوچ بودن و دلسوزی هم دارد اما به بهانه محیط زیست می‌خواهد پیشرفت و آبادانی و زندگی زیبا را از مردم دریغ کند؟

و اما تغییر بافت جمعیتی!

نظام اسلامی چه نیازی به این کار دارد؟

در ثانی آیا اساسا شمشیر کشیدن در مقابل پیشرفت و ساختن شهرهای جدید از یک ذهن مدرن و پیشرفته برمی‌آید یا نشانی از یک جهالت قومیتی است؟

این جامعه‌شناس مشغول تجویز نسخه‌ای است که می‌گوید مردم منطقه پیشرفت نکنند و شهر جدید نخواهند چون همسایگان جدیدی پیدا خواهند کرد، معماری‌های جدید خواهند دید و از امکانات بیشتر شهری برخوردار خواهند شد!

این حرف‌ها و این القائات کاملا غلط با جامعه‌شناسی سازگار است یا با بلوچ بودن یا با انسانیت؟

و البته پاسخ به این سؤال مشخص است: هیچکدام!

***

امر واضح آنست که مادام که حقایق پیش‌گفته از سوی مراجع اجتماعی (اعم از مولویان محترم منطقه، مسئولان دولتی، رسانه‌ها، استادان دانشگاه، ریش‌سفیدان محترم و غیره) به مردم گفته نشود و افراد و رسانه‌هایی شبیه به آنچه که در بالا دیدیم نیز بصورت علی‌الدوام مشغول القای شبهه به ذهن مردم باشند؛ طبعا رخدادهایی مثل حادثه تروریستی در منطقه و بیانیه اشرار پاکستانی جیش‌العدل دور از ذهن نخواهد بود.

در این زمینه جدا از رویکرد تبیینی و گزارشی که خواندید؛ البته رویکرد امنیتی هم لازم است.

“عقبه تئوریک مخالفان پیشرفت باید امحا شود” و مردم نیز در جریان ابتدا و انتهای این ماجرا قرار بگیرند.

***

1_https://ensafnews.com/517539

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"مخالفان پیشرفت سواحل مکران" از تبعیض می‌گویند/ عقبه تئوریک جیش‌العدل کجاست؟ بیشتر بخوانید »

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟



در این شماره از وبلاگ مشرق تحلیلی را خواهید خواند پیرامون چالش و زحمت بزرگی که رجالی همچون حجاریان و عبدی و تاجیک برای “تحریف حقیقت در ایران” متحمل شده‌اند.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

چطور توانستید نتیجه “جنبش مسالمت‌آمیز” بگیرید؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران!

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناس‌های نزدیک به جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد، در اشاره به اغتشاشات اخیر گفته است: من اسمش را با همه ویژگی‌هایی که دارد، جنبش اجتماعی زندگی می‌گذارم؛ جنبشی اجتماعی که محور آن «زندگی» است تا اعتراض، آشوب و به هم ریختن امور. به همین دلیل نیز زنان در اینجا اهمیتی مضاعف دارند، زنان و نیروهای دیگری که وابسته به زنان هستند مانند جوانان، مردان، افراد درون خانواده و… نکته دیگر نیز این است که این جنبش از خیابان به خانه آمده است و آن حرکتی که در خیابان‌ها جریان دارد، در خانه‌ها پی گرفته می‌شود و از آن حمایت می‌شود؛ حمایتی پنهان. مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست، بلکه این جنبش جویا و طالب تغییر برای زندگی بهتر است!

او همچنین تصریح می‌کند: شعار جنبش را نیز که بنگرید این امر مشهود است: «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی». در کجای این شعارها می‌توان به‌هم‌ریختن بساط و فروپاشی نظام را دید؟ این شعارها به آزادی، رفاه، آبادانی، میهن و زن و مرد در کنار یکدیگر اشاره دارند.

ارمکی در بخش دیگری از این مصاحبه با بیان اینکه حکومت عادت کرده جنبش را اغتشاش بداند، زیرا نمی‌تواند مساله را مدیریت کند، می‌گوید: آن شعارهای تند را گروه‌های خاص حاشیه‌ای سر می‌دهند که به این جمع پیوسته‌اند. وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند. گروه‌های دیگری نیز به آن اضافه می‌شوند که می‌توانند مسیر حرکت آن را تغییر دهند، وجهه تخریبی به آن بدهند، آن را خشونت‌بار کنند و… امروزه این فرصت برای برخی ایجاد شده که این شعارهای خاص را بدهند، اما هسته مرکزی این جنبش، جریان اعتدالی ساماندهی حیات اجتماعی معطوف به زندگی است! [+]

*آقای ارمکی با این اظهارات نشان داده‌اند که در جریان اغتشاشات اخیر یا در ایران نبوده‌اند و یا اگر هم بوده‌اند در جریان آتش‌ها و قتل‌ها و ویرانی‌ها و پرچم‌سوزی‌ها نبوده‌اند که اکنون به چنین حرکت ضد امنیتی می‌گویند: “جنبش”!

جالب است که در پی “فرماندهان کت و شلواری آشوب” که از چند صد اغتشاشگر با لفظ “مردم” یاد می‌کنند [1]؛ مشاهده می‌کنیم که آقای ارمکی هم در پیوست همین جریان به صحنه آمده و می‌گوید: “مساله این جنبش براندازی، آشوب و خشونت نیست”!

از شعارهای اغتشاشگران و اعترافات دستگیرشدگان که صراحتا حکایت از تلاش برای آشوب و قتل و خون‌ریزی داشته، بگذریم…

واقعا امثال آقای ارمکی چطور توانستند حلقوم‌های بریده و پرچم‌های سوخته و تیرهای خلاصی که به مأموران پلیس و بسیجی‌ها زدند را ببیند و نتیجه بگیرند که مسئله اینان آشوب و خشونت نبوده؟

آیا یک رجل صاحبنظر و یک استاد دانشگاه باید به صرف چند شعار و هشتگ، مفتون شود و اینگونه به حمال الخطایای اغتشاشگران بدل شود؟

مسئله جالبتر اما سفیدنمایی از اغتشاش و توجیه خشونت‌هاست که ارمکی با گزاره‌ی “وقتی جریانی اجتماعی شکل می‌گیرد، نمی‌توان انتظار داشت خالص باقی بماند” آنرا مطرح می‌کند.

این گزاره ادعا شده در حالی است که اتفاقا در سایر کشورهای پیشرفته هرگز چنین بهانه‌ای پذیرفته نیست و کسانی که قصد دارند مجوز اعتراض قانونی بگیرند بایستی متعهد شوند که هیچ حرکت سوء یا شعار ضد و یا حتی صدای بلندی از جانب آنان سر نخواهد زد. و اگر چنین شود پلیس مکلف به هر برخوردی خواهد بود.

این نکته باید برای افکار عمومی محل سوال باشد که این قبیل افراد چگونه مدعی ارتباط با دنیا و کپی برداری از روش‌های حکومت‌های دیگر هستند اما پای رعایت الزامات عقلانی و بایدهای قانونی که به میان می‌آید؛ آقایان بلافاصله از شهری خیالی در آسمان‌ها سخن می‌گویند که هیچ عینیت خارجی و این‌جهانی ندارد و سازواره‌های آن نیز اساسا معقول نیست.

 آقای ارمکی باید بدانند جمعیتی که به خیابان می‌آید اگر مجوز نداشته باشد اغتشاشگر است.

جمعیت مجوز دار نیز بایستی در صورت شنیدن اولین صدای بلندتر از حد مجاز یا شعار ساختارشکن؛ نه تنها افراد صاحب‌شعار را به پلیس معرفی کند بلکه سریعا تجمع را تعطیل یا مانع شعار دادن آن افراد شود.

تکلیف جمعیت‌هایی که علیه قانون کشور قیام می‌کنند و در میان آنها قمه بدست و مسلح و کلوخ‌انداز جولان می‌دهد هم که روشن است…

***

برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

نشریه ساینس اخیراً در گزارشی پیرامون رصدخانه ملی ایران نوشت: در یک نقطه عطف بزرگ برای جامعه علمی ایران، ستاره‌شناسان در تهران اعلام کردند که رصدخانه ملی ایران (INO)، اولین نور” را دیده است و تلسکوپ ۳.۴ متری کلاس جهانی که آینده آن تا سال گذشته نامعلوم به نظر می‌رسید اما هم‌اکنون عملیاتی شده و نخستین تصاویر خود را به دست آورده است.

به گزارش مجاهدت از ایسنا، “جری گیلمور، ستاره‌شناس دانشگاه کمبریج و رئیس هیئت مشاوران بین‌المللی رصدخانه ملی ایران، در این رابطه به ساینس گفته است که هیچکس در ایران قبلا کاری در این مقیاس انجام نداده بود.

او همچنین تصریح می‌کند: در مورد تصویر جدیدی که چند روز پیش گرفته شده است، گفت: وضوح این تصویر، بسیار بهتر از حد انتظار است.

ساینس می‌افزاید: در ساخت رصدخانه ملی ایران، ستاره‌شناسان این کشور باید بر موانعی غلبه می‌کردند که تعداد کمی از همکاران آنها در کشورهای دیگر با آنها مواجه هستند؛ از جمله تحریم‌هایی که واردات فناوری پیشرفته را محدود می‌کند و محدودیت‌های ویزا که سفر آنها به خارج از کشور را محدود می‌سازد. –مثلا- گروه ایرانی، آینه شیشه‌ای را از یک شرکت آلمانی خریداری کرد. سپس مهندسان رصدخانه ملی ایران باید می‌فهمیدند که چگونه همه اجزای دیگر را به تنهایی بسازند.

پروفسور “لورنزو زاگو” دیگر عضو هیئت مشاوران این طرح، در این رابطه به ساینس می‌گوید: آن چه من را شگفت‌زده می‌کند این است که محققان ایرانی این پروژه، دانشِ چگونگی ساخت سایر اجزا این تلسکوپ را به سرعت به دست آوردند. آنها سخت کار کرده‌اند.

ساینس در این گزارش همچنین به همردگی تلسکوپ رصدخانه ملی ایران با تلسکوپ‌های روز جهان نیز اشاره می‌کند.

رصدخانه ملی ایران، گنبد خود را برای پیمایش آسمان در ۲۷ سپتامبر (۵ مهرماه سال جاری) باز کرد و شب بعد، از “اِی آر پی 282” عکس گرفت که یک جفت کهکشان در فاصله ۳۱۹ میلیون سال نوری از زمین است.[2]

*این قبیل موفقیت‌های بزرگ برای ایران و ایرانی اول از همه موجب مسرّت و افتخار است و در گام بعد بایستی برای همه ما یادآور این نکته باشد که این دستاوردهای هژمونیک در سایه “امنیت بی‌بدیل، اقتصاد پویا و حکمرانی مطلوب اسلامی” در ایران فراهم آمده است.

2 نکته راهبردی که بایستی هر دو در کانال “جهاد تبیین” در میان افکار عمومی منقّح شود و بر اذهان نقش ببندد.

در اشاره به موفقیت غرورانگیز INO همچنین می‌توان این طعنه را هم نسبت به شیطنت دشمنان ایران مطرح کرد که آیا اکنون قصد دارند همانند ماجرای دستیابی ایران به دانش هسته‌ای، عبور از تحریم‌ها، فناوری پیشرفته پهپادها و رادارها و… برای مردم ایران دردسر ایجاد کنند و مثلا اجازه ندهند که ایران در جام جهانی فوتبال حضور یابد؟

با یا بدون دردسر اما ایران اسلامی اکنون در لابه‌لای ستاره‌ها حضور دارد و از بلندای کهکشان‌های دور؛ تقلای دشمنان و خوشبختی دوستانش را زیر نظر دارد.

***

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد!؟

زحمت حجاریان و عبدی و تاجیک برای تحریف حقیقت در ایران

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟

عباس عبدی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و از توجیه‌کنندگان آشوب‌های اخیر؛ در بخشی از یک مصاحبه ویدئویی با اعتمادآنلاین اظهار کرده است:

” در ایرانِ امروز آنچه وجود ندارد حقیقت است. یعنی هیچ ابزاری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و این جامعه را نابود می‌کند. زندگی در تاریکی محض است. حکومت می‌گوید چیزی که من می‌گویم حقیقت است، برای چه آن چه تو می‌گویی حقیقت است؟ اصلاً‌ چه کسی گفته آن ‌چه تو می‌گویی حقیقت است؟ خب بقیه هم دارند برای خودشان حقیقت دیگری تعریف می‌کنند. بنیان جامعه روی این است که حداقل بتوانیم در حقیقت به بصیرتی برسیم که بفهمیم الان روز است یا شب. معیار ما چیست که الان بگویم شب است و شما بگویید روز است چه راهی وجود دارد. باید برویم بیرون ببینیم خورشید هست یا نه یا چیزی به این صورت. “[3]

*آقای عبدی در واقع آرزوی نامحققشان برای ایران و زنده بر گور کردن حقیقت را مطرح کرده‌اند که خب متأسفانه شاهد خلاف این رویه در ایران هستیم!

می‌توان از عبدی پاسخ خواست که آیا در قضیه نظرسازی‌های مؤسسه آینده در دهه 80؛ دست آخر حقیقت عیان نشد؟ و مردم با اعتراف شخص آقای عبدی نفهمیدند که با نظرسازی در جهت منافع آمریکا مواجه بوده‌اند و نه نظرسنجی علمی!؟

می‌توان از عبدی پرسید که آیا در فتنه بزرگ سال 88 دست آخر حقیقت عیان نشد و یاران گرمابه و گلستان عبدی اذعان نکردند که ادعایشان پیرامون وقوع تقلب در انتخابات سال 88 دروغ بوده است؟

فتنه اقتصادی آبان 98 کدام جعبه سیاه یا حرف نگفته را دارد که عبدی مدعی مکتوم ماندن حقیقت است؟

در قضیه هواپیمای اوکراینی اگرچه با گذشت 3 روز ولی آیا حقیقت بیان داشته نشد و مسئولان امر بابت آن اتفاق تصادفی از مردم عذرخواهی نکردند و برای مقصرین پرونده تشکیل نشد؟

در واقع عبدی دروغی به بزرگی دروغ نماز نخواندن علی(ع) در منابر شام را گفته است و البته ما پیش از این هشدار داده بودیم که مواضع عبدی با مواضع خواص عوامزده شام در سال 40 هجری شباهت بسیار دارد و “تکرار تاریخ” هم که از بدیهیات است! [4]

حرف حق و قابل اثبات آنست که اتفاقا نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از روراست‌ترین حکومت‌های جهان است و کتمان حقیقت در آن غیر ممکن و یا بسیار سخت است. کما اینکه رهبر معظم انقلاب نیز تصریح کرده‌اند که هیچ حرف در گوشی با مردم ندارند و این رویه در تمام طول سال‌های زعامت پر افتخار ایشان قابل لمس و اثبات است.

از باب طعنه آنکه اتفاقا یکی از مشکلات امروز ایران اینست که حقیقتی که حکومت آنرا رواداری می‌کند از سوی کسانی مثل عباس عبدی و حجاریان و تاجیک و اذناب توییتری و تلگرامی‌شان به خشن‌ترین وجه ممکن قلب می‌شود و از این کانال همواره حقیقتی جعلی و تقطیع شده روانه افکار عمومی می‌شود.

زحمت اصلی در ایران با جاعلان حقیقت است نه با حاملان حقیقت…

***

1_ mshrgh.ir/1424409

2_ isna.ir/xdMCgj

3_ mshrgh.ir/1427038

4_ mshrgh.ir/1427038

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بزرگداشت مقام اغتشاشگران! / برای فناوری تلسکوپ ایرانی هم به جام جهانی نرویم!؟ بیشتر بخوانید »

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است



آیا نرمش مذاکراتی رئیسی بیشتر از روحانی است؟ پاسخ قطعا منفی است. نتیجه آنکه دولت رئیسی هرگز از قِبل مذاکره احتمالی مستقیم با امریکا چیزی بیشتر از روحانی به دست نخواهد آورد.

سرویس سیاست مشرق _ “مذاکره با آمریکا”؛ گزاره‌ای داغ طی ۹ سال اخیر که حواشی زیادی پیرامون آن در سپهر سیاست و دیپلماسی ایران وجود دارد. از دیروز و تجربه روحانی و دولت اعتدال تا امروز و زمزمه‌های مذاکره در دولت رئیسی! +

در این باره البته همیشه ۲ سؤال اساسی وجود داشته است:

۱_ مذاکره مجاز هست یا نیست؟

۲_ مذاکره کنیم برای چه چیزی؟

پاسخ اجمالی به سؤال اول آنست که طبیعتا مذاکره بین ایران و آمریکا نه تنها غیر مجاز که غیر ممکن است و مگر به اقتضای مصلحت و بصورت موردی، چنین کاری به صلاح نیست.(این معنا در بیانات متواتر مقام معظم رهبری پیرامون مذاکره با آمریکا نیز قابل استحصال است)

پاسخ گذرا به سؤال دوم نیز آنست که اگرچه تحریم‌های آمریکا طی ۴۳ سال عمر انقلاب به یمن کارآمدی نظام اسلامی به حد کمی از تأثیر رسیده و هر روز هم کمتر می‌شود اما مذاکره در اقتضای مصلحت نیز صرفا برای کمتر کردن اثر همان تحریم‌های کم‌اثر شده است.

اما به مصداق معروف “ولی افتاد مشکل‌ها”، در بازه میانی این ۲ پاسخ رخدادهای بیشماری وجود دارد.

از عزم و علاقه برخی رجال برای مذاکره به هر قیمتی، تا تحلیل غلطی که می‌گوید رفع مشکلات اقتصادی منوط به مذاکره است، امیدهای غلط به تأثیر روانی خبر مذاکره با آمریکا و… البته به رخدادهای این بازه بایستی اتفاقات پیرامونی نظیر پیدا شدن جاسوس در تیم مذاکراتی دولت اعتدال، خروج آمریکا از برجام و مهمتر از همه بیدستاوردی برجام برای مردم ایران را نیز افزود.

مع‌الوصف اکنون به امروزی رسیده‌ایم که در دولت رئیس‌جمهور رئیسی نیز زمزمه‌های مذاکره شنیده شده و در عین حال گفته می‌شود که وزارت خارجه دولت ایران برای مذاکره با آمریکا پیش‌شرط‌هایی دارد. اتمام تمام تحریم‌های سال‌های اخیر، تضمین برای احترام همیشگی آمریکا به برجام، راستی‌آزمایی قول‌های آمریکا و لمس اثرات تغییر رفتارهای کاخ سفید.[۱]

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است

البته همانطور که محرز است این پیش‌شرط‌ها قبل از طرح زمزمه‌ها مبنی بر مذاکره مستقیم دولت رئیسی با آمریکا در وین نیز وجود داشت و مسئله مذاکره اکنون تأملات جدیدی را طلب می‌کند.

یکی از مهمترین رئوس تأملات اشاره شده توجه به سابقه و گذشته مذاکرات ایران و آمریکاست.

دولت آقای رئیسی باید به این نکته مهم توجه داشته باشد که هرگز نخواهد توانست بیش از روحانی برای مذاکرات نرمش به خرج دهد.

نرمشی که البته دیدیم و خواندیم که چطور به “خسارت محض”، “دستاورد تقریبا هیچ” و تحریم‌های بیشتر منجر شد.

جالب است که روحانی در این راه حتی از “اقدامات نابجا” هم پرهیز نکرد و رفتارهایی مثل تماس تلفنی با اوباما و یا پیاده‌روی وزیر خارجه‌اش با جان کری را نیز مرتکب شد اما دست آخر صحنه را با شکست خود از بابت عملی نشدن وعده‌های آمریکا ترک کرد.

اکنون آیا آقای رئیسی قصد انجام اقداماتی بیش از آنچه که روحانی کرد را دارد؟!

پاسخ حتما منفی است.

پس نتیجه معادله هم حتما چیزی بیشتر از آنچه روحانی به دست آورد نخواهد بود. آن هم با آمریکایی که امروز دستان سران آن به خون شهید سلیمانی آلوده است و فهرستی از قاتلان حاج قاسم بر روی میز اجراکنندگان عدالت قرار گرفته است. و آمریکایی که بعد از برجام دستکم 600 مورد تحریم جدید بر ملت ایران تحمیل کرده است.

رجال و خواص سیاسی کشور بایستی بر این مدار اشراف داشته باشند که آمریکا همان آمریکا و رابرت مالی (کسی که گفته می‌شود مسئول تیم مذاکرات غیر مستقیم آمریکا و ایران در وین است) هم همان رابرت مالی کمپ دیوید است.[۲]

این واقعیت‌ها طلب می‌کند تا هرگونه ذوق‌زدگی و یا اقدام نابجا از درون و بیرون دولت ایران الساعه متوقف شود و مسئولان ذیربط با تفرّس آینده بر اساس نگاه به گذشته؛ بدانند که با خسارت محض و دستاورد تقریبا هیچ مواجه هستند.

اگرچه در این وادی رعایت مصالح و ترتیبات عنداللزوم دیپلماتیک اشکالی ندارد اما مجددا تأکید می‌شود که در بحث مذاکره با آمریکا با فرمول راضی کردن کدخدا، هرگز کسی نمی‌تواند بهتر از آنچه روحانی به ارمغان آورد، بیاورد: “خسارت محض”!

***

۱_mshrgh.ir/۱۳۳۱۱۴۱

۲_mshrgh.ir/۱۱۷۴۷۷۰

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درس‌های «تقریبا هیچ» روحانی برای دولت سیزدهم/ فراموش نکنیم «رابرت مالی» همان معمار کمپ دیوید است بیشتر بخوانید »

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک



یک عضو مجلس خبرگان رهبری، “جدایی حوزه از سیاست” را یک طراحی دشمنانه دانست و تأکید کرد که رسالت جهاد تبیین از جهاد مسلحانه بیشتر است.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

نظر آیت‌ا… جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک

آیت‌ا… جوادی‌آملی، مفسّر شهیر قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید اخیراً طی سخنانی در بنیاد علوم وحیانی اسراء که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) ایراد شد، گفت: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که خود شهیده است، صاحب مقام راضی بودن و مرضی العقیده و الفعل بودن است؛ رضای او رضای خداست و غضب او غضب خداست. ما با داشتن چنین ذوات قدسی و تاسی به آنها می توانیم در مسیر الهی گام برداریم.

وی تصریح کرد: شهید زنده است و مواظب جامعه است و برای ما دعا می کند، دعا و توجه شهید بیش از خون او اثر دارد؛ شهدا به خداوند عرض می کنند «وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ» یعنی به ما بشارت بده آنانی که راهیان راه شهادت هستند و در مسیر ما گام برداشته اند چه زمانی به ما ملحق می شوند؟! به آنها کمک کن و آنها را یاری کن تا به مقام ما بار یابند و دعای شهدا یقینا موثر است.

به گزارش مجاهدت از شفقنا، این مفسّر برجسته قرآن کریم در ادامه سخنان خود همچنین به مشکلات اقتصادی روز کشور و مشقت‌های مردم از بابت مشکلات اقتصادی اشاره کرد و گفت:

“وظیفه همه مسئولین این است که همه تلاش خود را انجام دهند که بین مردم و نان مردم جدایی نیافتد، اما از طرف دیگر وظیفه ما این است که عقیده و اعتقاد خود را حفظ کنیم. در جریان واقعه کربلا در آن وداع آخر، حضرت به اهل بیت خود فرمود پس از شهادت من، شما اسیر خواهید شد، در هنگام اسارت آب خواستن ایرادی ندارد اما از کسی طلب نان نکنید، نان طلب کردن از دیگران ننگ است. ما چنین عقیده ای را باید حفظ کنیم و دست خود را پیش دیگران دراز نکنیم و متکی به خود باشیم و مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات باعث بی اعتنایی به اصل انقلاب نباشد.“[۱]

*بیان حِکمی آیت‌الله جوادی در اشاره به مواظبت شهید از جامعه و اجتناب از بی‌اعتنایی به انقلاب در کنار “تلاش مردم با رأی خوب و مسئولان با عمل جهادگونه برای حل مشکلات اقتصادی”، دو قلّه مرتفع از این سخنان کوتاه اما ارزشمند هستند که بایستی نصب‌العین همه مردم و خواص کشور باشند.

در بحث مواظبت شهید از جامعه البته باید دانست که این مواظبت یک تعامل دوسویه بین جامعه اسلامی و شهید است. به این معنی که مواظبت و هدایت شهدای راه اسلام در مسیری تقدیم جامعه می‌شود که اکثریت خواص و مردم خواهان این ارشاد و حفظ باشند و در مسیر تحقق آن گام بردارند.

وگرنه همه باید بدانیم که در نگاه فلسفی و عقلانی؛ “هدایت شدن به شرط هدایت خواستن” است و اجر شهدا در صورت انقطاع جامعه؛ نزد خدای متعال و اهلبیت(س) محفوظ است.

اجتناب از بی‌اعتنایی به انقلاب در کنار تلاش برای حل مشکلات اقتصادی نیز همان بیت‌الغزلی است که بارها در تأکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر مایه مباهات بودن انقلاب اسلامی، لزوم امیدآفرینی و جهاد تبیین شنوای آن بوده‌ایم. اصلی اساسی و منطبق بر عقلانیت حکومتی که مردم و خواص باید در مسیر آن حرکت کنند و گرنه جامعه به بهانه کوچکترین مشکلی از هم می‌پاشد و هرج و مرج به ارمغان می‌آید!

این بیان راهبردی همچنین نوشداروی فتنه اقتصادی است و جهادگران عرصه تبیین در هر عرصه‌ای که شاهد سیاه‌نمایی و اشاره به مشکلات اقتصادی هستند؛ باید به این مسئله اشاره کنند که اصل بر حفظ انقلاب و دلبستگی به آن است و مشکلات را بایستی مثل دیگر جوامع پیشرفته؛ در مسیر رفع شدنِ بدون تنش و ناامیدی قرار داد.

***

جدایی حوزه از سیاست یک طراحی دشمنانه است

“جهاد تبیین” مهمتر از جهاد مسلحانه

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک

آیت‌الله کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری طی سخنانی در مراسم تکریم همسران طلاب و فضلا گفته است: جهاد فقط نظامی‌گری نیست؛ بلکه دامنه جهاد، مسائل اقتصادی، بهداشتی، انتخاباتی، فرهنگی، امنیتی، خدماتی، خانوادگی، سبک زندگی و … را در بر می‌گیرد؛ اگر دشمن به دنبال ترویج بی بندوباری و ابتذال است، باید در مسئله خانوادگی و سبک زندگی جهاد کرد و با دشمن مقابله نمود و سبک زندگی اسلامی را گسترش داد.

به گزارش مجاهدت از رسا، وی با اشاره به موضوع “جهاد تبیین”، ابراز داشت: شاید رسالت جهاد تبیین از رسالت حضور روحانیون رزمی تبلیغی در ۸ سال دفاع مقدس مهمتر باشد؛ روحانیون در آن هشت سال هم جنگیده و هم تبلیغ می کردند؛ اما امروز روحانیت باید در بین ۸۵ میلیون جمعیت ایران به جهاد تبیین پرداخته و زنجیره تواصی به حق را تکمیل نموده و تلاش نمایند که این زنجیره از هم گسسته نشود.

آیت‌ا… کعبی همچنین با بیان اینکه بازگشت به گذشته، یکی از تهدیدهای انقلاب است تأکید کرد: بحث جدایی حوزه از سیاست، یک نوع اعلان پشیمانی و به انزوا کشاندن حوزه های علمیه و روحانیت از رسالت انقلابی خود بوده و یک طراحی حساب شده است؛ البته خوشبختانه حوزویان به این سخنان واکنش نشان داده و بزرگان حوزه به تبیین پرداختند.

وی افزود: نباید بگذاریم یک عده به نام قداست و مقدس گرایی، بگویند حوزه با ورود به سیاست، قداست خود را از دست داده است.[۲]

*سخنان آیت‌الله کعبی بصورت خاص می‌تواند اشاره‌ای باشد به بیانیه چند ماه قبل موسوی خوئینی‌ها که علما و مراجع حوزه علمیه را به استقلال از نظام اسلامی فرا خوانده بود. و نیز به اظهارات چندی قبل آقای محقق داماد که گفته بود حوزه باید از سیاست جدا باشد![۳]

در بحث جهاد تبیین که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و علمای بصیر قرار دارد نیز شاید بیان این نکته ضرورت باشد که نوشداروی عبور ایران و مردم از ناامنی، از فتنه اقتصادی و از برنامه‌های شوم “فرماندهان فتنه” در جهاد تبیین نهفته است.

زیرا ناامیدسازی، جنگ روانی و انکسار ذهنی مردم؛ راهبرد این سال‌های دشمنان جرّار ایران و ایرانی است. و زهر ناامیدسازی هم جز در جهاد تبیین یافت نمی‌شود.

***

“ولایت فقیه”؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک

علیرضا علوی‌تبار، از تئوریسین‌های جریان چپ اخیراً در یادداشتی که سایت صبح ما آنرا منتشر کرد، در اشاره به انقلاب اسلامی سال ۵۷ نوشته است: با وقوع انقلاب در ایران، خیلی زود مشخص شد که هم در درون حاکمیت و هوادارانش و هم در میان مخالفان و دشمنان حکومت، جریان‌های فکری و سیاسی وجود دارند که دارای گرایش ایدئولوژیک تمامیت‌خواهانه (توتالیتاریستی) هستند. اصطلاح «تمامیت‌خواهی» (توتالیتاریسم) را به‌عنوان یک ناسزا به‌کار نمی‌برم و به‌طور مشخص منظورم گرایش‌های ایدئولوژیکی است که در صورت غلبه و پیروزی به شکل‌گیری نظام سیاسی خاصی می‌انجامند که در اصطلاح آن را تمامیت‌خواه (توتالیتارین) می‌نامند.

او می‌افزاید: نظام‌های سیاسی تمامیت‌خواه با برشماری ویژگی‌های مشترک چند نظام سیاسی مشخص تعریف می‌شوند؛ نظام‌های سیاسی که با معیارهای دیگری کاملا با یکدیگر متفاوت و حتی متضاد هستند. به‌طور خیلی خلاصه نظام‌های سیاسی تمامیت‌خواه با چند ویژگی مشترک شناخته می‌شوند.

او سپس به تشریح معیارهای نظام توتالیتر می‌پردازد و از ۴ مقوله کیش شخصیت و شخص‌محوری، پیش‌بینی‌ناپذیری، کنترل زندگی خصوصی و برخورداری از حمایت توده‌وار مردم نام می‌برد.

علوی‌تبار در توضیح معیار یکم یعنی کیش شخصیت نوشته است:

“در همه این نظام‌ها (نظامات توتالیتر) شخصی وجود دارد که از جذبه و فره بسیار برخوردار است و فراتر از همه معیارهای ایدئولوژیک و قانونی قرار دارد. رفتار و گفتار او معیار است و خود او تابع هیچ معیاری مستقل از خودش نیست. او در رأس همه امور است و نزدیکی به او و جلب رضایتش هدف همه مسئولان حکومتی است. همه چیز با او شروع می‌شود و به او ختم می‌گردد!

او در بخش پایانی یادداشت خود نیز تصریح کرده است: تمامیت‌خواهی مبتذل بر عرصه تصمیم‌گیری عمومی سلطه یافته است. پیامد آن البته نظام تمامیت‌خواه و پیامدهای مصیبت‌بار آن نیست بلکه شکننده شدن نظام سیاسی و مخاطره فراگیر و زمینه‌ساز درگیری‌های مخرب و فروپاشی مخرب‌تر از آن است.[۴]

*در گام اول خوب است مروری بر سابقه علیرضا علوی‌تبار داشته باشیم که ۳ ماه قبل از پیش‌لرزه فتنه اقتصادی در آبان ۹۸ این دستورالعمل را بصورت تلویحی به اشرار خیابانی داده بود که بروند سراغ مراکز حساس نظام و آنها را اشغال کنند![۵]

در کنار این نانجیبی آشکار بیان این نکته هم ضروریست که اشاره علوی‌تبار در ابتدای یادداشت مذکور مبنی بر اینکه “مخالفان حکومت هم توتالیتراند”! یک عملیات استتار برای پوشش دادن به حرف اصلی بیشتر نیست. چه اینکه در محتوای یادداشت می‌بینیم که ماساژ و منظور یادداشت؛ نظام اسلامی را خطاب قرار می‌دهد نه مخالفان آنرا. ایضا در بخش پایانی یادداشت هم آشکارا مشاهده می‌شود که منظور علوی‌تبار نه دشمنان ایران که خود ایران و نظام اسلامی است.

توضیحات بیشتر را اما بایستی راجع به توضیحات علوی‌تبار پیرامون مفهوم کیش شخصیت در نظامات توتالیتر ارائه کرد.

همانطور که مشخص است او در این جملات صراحتا مفهوم “ولایت فقیه” را هدف گرفته است.

دقت شود که ما با آقای علوی‌تبار مخالفت نظر داریم و نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه را نه یک حکومت توتالیتر(!) بلکه بهترین شکل حکومت عقلانی و فلسفی در دوران غیبت امام عصر(عج)، تحقق آرمان فلاسفه بزرگ مبنی بر حکومت حکیم و فیلسوف بر جامعه و نوع متعالی تلفیق دین با سیاست در تفکر حکومتی شیعه می‌دانیم.

ضمن اینکه بایستی اذعان کرد امروز، ۲۲ بهمن ۵۷ نیست که ما و علوی‌تبار صرفا بر سر میز مباحثه نظری نشسته باشیم بلکه امروز و در پشتوانه ایدئولوژی مورد تأکید ما یک کارنامه ۴۳ ساله نیز قرار دارد.

کارنامه‌ای که در آن خوانده و دیده‌ایم که چطور ایران اسلامی به یمن ولایت فقیه برای نخستین بار هیچ بخشی از خاک خود را در جنگ یا صلح به دشمن نداد، کشوری که تجربه کشتار به واسطه قحطی را داشت به جایگاه سیرترین کشورهای جهان پیوست، امنیت مردم بالتمامه تأمین شد، عدالت جان گرفت و ارزان‌ترین نان، مالیات و سوخت جهان به ایران و ایرانی تقدیم شد.

ضمن اینکه در آزادی اندیشه نیز به گواه آنچه علوی‌تبار آزادانه تقریر کرده است نیز شاهد بروز دستاوردهای بزرگ و شگرفی هستیم.

آقای علوی‌تبار حکما اعتقاد دارند که اینها پیامدهای خطرناک‌ترین نوع حکومت یعنی توتالیتاریسم بوده(!) ولی ما معتقدیم که اینها نه دستاوردهای توتالیتاریسم (که خطرناک‌ترین نوع حکومت است) بلکه دستاوردهای نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه است که سمت و سوی حرکت دولت‌ها را در یک نظام حکومتی به سمت مثبت میل می‌دهد و در کنار مشکلاتی که همه حاکمیت‌ها به آن دچارند اما دستاوردها و امکانات بزرگ را نیز رقم می‌زند.

تأکید می‌شود که در جنگ تئوری‌ها حتما بایستی به کارنامه و عقلانیت استناد جست.

رئوس کارنامه را ارائه کردیم و از حیث عقلانیت و عناوین فلسفی روز نیز آقای علوی‌تبار و همفکران آنها باید بدانند که حتما جمهور افلاطون و بر قرارداد اجتماعی جان‌لاک رجحان دارد.

و نظام ولایت فقیه همان رجحان است (اشاره به ضرورت حکومت فیلسوف در نظریه حکومتی افلاطون در کتاب جمهور) که اکنون کارنامه‌ای مشحون از کارآمدی نیز به مدد آن آمده است.

این اشاره نیز ضروریست که تأمل در عمق تحلیل و تفکر آقایان آنجا ضروری‌تر می‌نماید که اینان خواستار براندازی و شورش علیه چنین حکومتی هستند که منتهای آرمان علمای بصیر دینی و فلاسفه بزرگ جهان و مایه مباهات اسلام است.

***

1_ https://fa.shafaqna.com/?p=1303124

2_ rasanews.ir/002wK9

3_ mshrgh.ir/1319728

4_ http://sobhema.news/?p=20099

5_ mshrgh.ir/1011192

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره مشکلات اقتصادی/ "ولایت فقیه"؛ رجحان جمهور افلاطون بر قرارداد اجتماعی جان لاک بیشتر بخوانید »

الفت خاص شهید «شهریاری» با قرآن/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۱۰ سال از نبود مردی که یک تنه و با اتکا به دانش و توان داخلی نقش به‌سزایی در پیشرفت صنعت هسته‌ای کشور داشت، می‌گذرد. قطعاً مجید شهریاری به کمک همکارانش در دانشگاه شهید بهشتی (ره) در دورانی که کشور تحت شدیدترین فشار‌ها و تحریم‌های استکبار جهانی و مدعیان آزادی قرار داشت، توانست صنعت هسته‌ای کشور را تا جایی پیش ببرد که آمریکا و همدستانش به فکر گفت‌وگو با جمهوری اسلامی ایران افتادند، لذا آن‌ها وقتی پیشرفت دانش هسته‌ای کشور را مشاهده کردند از طرفی برای سنگ‌اندازی در راهی که به سرعت در حال حرکت بود، به فکر گفت‌وگو افتاده و از طرفی سراغ برنامه‌ریزی برای ترور دانشمندان شاخص این عرصه نظیر شهید شهریاری، شهید علی محمدی و شهید رضایی‌نژاد رفتند.

شهیدی که به‌طور خاص با قرآن مأنوس بود/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی

زورگویی و سفاک بودن آمریکا و به‌ویژه رژیم صهیونیستی در تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر جهانیان و ملت ایران ثابت شده است و در گذشته نیز شاهد بودیم، استکبار جهانی به کمک گروهک منافقین به‌دلیل کینه‌ای که از نظام جمهوری اسلامی ایران داشت، دست به ترور‌هایی در کشور زده بود، لذا از میان برداشتن دانشمندان هسته‌ای اقدام جدیدی از سوی دشمنان قسم خورده ایران اسلامی نبود. اتفاقاً سوال اینجاست که کشور‌هایی که خودشان را مدعی حمایت از حقوق بشر می‌دانند، چطور به خود اجازه دادند که در دهه ۸۰ افرادی را ترور کنند که تنها به فکر پیشرفت صنعت هسته‌ای در راستای کمک به ملت ایران بودند؟

از نظر آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی هر ملتی و نظامی که با سیاست‌های آن‌ها همراه نیست، باید به انزوا برود و این منش و دیدگاه با کدام آیین سازگار است. شهید شهریاری و همکارانش وقتی سنگ‌اندازی کشور‌های غربی در زمینه پیشرفت هسته‌ای کشور را مشاهده کردند، با اراده‌ای قوی‌تر از گذشته به سمت غنی سازی رفتند و اتفاقاً نتایج تلاش‌های این عزیزان که امروز یاد و خاطره آن‌ها در اذهان ملت ایران قرار دارد، تعجب غربی‌ها را برانگیخت.

هشتم آذر ماه هر سال سالروز شهادت مجید شهریاری است. فردی که در سال ۱۳۴۵ در زنجان دیده به جهان گشود و بعد از گذراندن دوران تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان، در رشته مهندسی الکترونیک وارد دانشگاه امیرکبیر شد. شهید شهریاری تصمیم گرفت تا با توجه به علاقه‌ای که به صنعت هسته‌ای داشت، دوران کارشناسی ارشد را در این رشته بگذراند و به این ترتیب بعد از شرکت در کنکور کارشناسی ارشد، وارد داشنگاه صنعتی شریف شد و در این دانشگاه نیز جزو دانشجو‌های برتر دوره خود بود.

شهیدی که به‌طور خاص با قرآن مأنوس بود/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی

شهید شهریاری مقطع دکتری در همین رشته را در دانشگاه امیرکبیر گذراند و در سال ۱۳۷۷ از این دانشگاه با مدرک دکتری فارغ التحصیل شد. این نخبه هسته‌ای کشور علاوه بر تلاش‌هایی که در راستای پیشرفت صنعت هسته‌ای کشور در آزمایشگاه‌های مختلف کشور داشت، به فکر تربیت دانشجویانی بود که این راه را ادامه دهند. چراکه دانش هسته‌ای اگر پیشرفت قابل ملاحظه‌ای بکند، بسیاری از مشکلات کشور در زمینه‌های مختلف نیز قابل حل خواهد بود.

در دهه ۸۰ کشور‌های غربی به تمسخر در مذاکرات هسته‌ای به تیم مذاکره کننده ما اعلام می‌کردند که شما به هیچ وجه قادر به غنی سازی اورانیوم نیستید، اما آن‌ها غافل بودند که افرادی مانند شهید شهریاری با ایمانی راسخ در این زمینه در حرکت هستند. به‌طوری که بعد از گذشت مدتی، جمهوری اسلامی ایران به فن‌آوری صلح آمیز هسته‌ای از جمله غنی سازی ۲۰ درصدی سوخت دست یافت.

هنوزم که هنوزه، بسیاری از افراد از دوست و دشمن گرفته، این پیشرفت هسته‌ای را مدیون شهید شهریاری و تلاش‌های این شهید والامقام می‌دانند. ساخت دستگاه‌های اندازه گیری تابش‌های هسته‌ای و دستیابی به نرم افزار‌های محاسبات شبیه سازی هسته‌ای از جمله نتایج دیگر تلاش‌های شهید شهریاری بود و قطعاً بیان تمام دستاورد‌های شهید شهریاری و همکارانش در قالب یک گزارش نخواهد گنجید، اما رژیم خونخوار صهیونیستی خوب متوجه شده بود که مجید شهریاری نقش به‌سزایی در پیشرفت صنعت هسته‌ای کشور دارد، لذا عاملانش در داخل بار دیگر خوی وحشی‌گری خود را نشان دادند و این مرد خدایی را در عملیاتی تروریستی به شهادت رساندند. ولی دشمنان قسم خورده ایران اسلامی باید بدانند که با شهادت یک نفر صنعت هسته‌ای متوقف نشد و شهریاری‌های دیگری نیز در این مملکت بودند و هستند که راه این عزیزان را ادامه دهند.

شهیدی که به‌طور خاص با قرآن مأنوس بود/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی

شهید شهریاری ویژگی‌های اخلاقی بسیاری داشت، اما مأنوس بودن وی با قرآن و تفسیر آن، یکی از ویژگی‌های شاخص شهریاری بود. به‌طوری که شهید شهریاری پژوهش در علم و قرآن را توأمان با یکدیگر انجام می‌داد و همین نکته هم منجر به این می‌شد که در هر عرصه‌ای که قدم می‌گذاشت موفق باشد.

شهید مجید شهریاری در هشتم آذر ماه سال ۱۳۸۹ در تهران و به دست عوامل رژیم صهیونیستی ترور شد.

در ادامه روایت همسر شهید شهریاری از روز ترور را از نظر می‌گذرانید.

«روز قبل از حادثه، دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه‌ای هست که من هم باید بروم، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می‌شود. فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم. صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم. به‌علت آلودگی هوا و زوج و فرد شدن خودرو‌ها، دکتر نمی‌توانست خودرو بیاورد به همین دلیل با خودروی من رفتیم و به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید، اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت ۱۰ صبح است و نیامد و این لطف خدا بود که نیامد تا شاهد این حادثه تلخ نباشد.

دکتر و راننده جلو نشستند و من هم عقب، دکتر مطابق معمول که بیشترین استفاده را از وقتش می‌کرد در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت‌الله جوادی آملی کرد، حدود ۵۰۰ متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد، در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون. دکتر پس از فریاد راننده گفت چی شده؟ من، چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم، راننده هم سریع پیاده شد من رفتم درب سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد. بیهوش نشدم، فقط حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می‌کردم.

شهیدی که به‌طور خاص با قرآن مأنوس بود/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی

خواستم بروم به مجید کمک کنم، اما نمی‌توانستم حرکت کنم و فقط می‌گفتم مجید من. راننده آمد بالای سر من به او گفتم برو مجید را کمک کن، اما راننده که آمد بالای سر مجید، دیدم بر سر خود می‌زند. یک نگاه به من می‌کرد و یک نگاه به مجید. دیدم کسی نبود کمک کند خودم را کشان کشان رساندم به درب خودرو دیدم مجید بی‌سر و صدا سرش به سمت راننده بی‌حرکت افتاده، فهمیدم که مجید شهید شده در این دقایق من فقط داد می‌زدم و ناله می‌کردم مجید من.

لحظه‌ای بعد فهمیدم روی برانکارد نیرو‌های امداد هستم، بی‌اختیار تا یاد مجید افتادم صحنه کربلا به ذهنم خطور کرد که سر فرزند زهرا (س) را بریدند و چه بلا‌هایی که بر سر اهل بیت (ع) نیاوردند، اما مجید من که خاک پای آن‌ها هم نمی‌شود. پس از آن گفتم الحمدلله. من، چون نزدیک بمب بودم خیلی صدمه دیدم و یکی از ترکش‌ها تا نزدیکی قلبم نفوذ کرده بود و واقعا معجزه الهی بود که خطر مرگ رفع شد، پای چپ من هم از ۱۰ قسمت شکسته و تکه تکه شده بود که پزشکان با پیوند عضله آن را ترمیم کردند.»

بنابراین این‌گونه بود که رژیم صهیونیستی یکی از نخبگان کشور را در آذر ماه سال ۸۹ از ما گرفت، اما راه این عزیز همچنان توسط شاگردانش ادامه دارد.

در پایان نیز نگاهی به وصیت نامه این شهید والامقام انداخته‌ایم که خواندن و به عمل به آن می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد.

«حمد و سپاس به محضر حق سبحانه و تعالی که با انزال کتب و ارسال رسل نعمت خود را بر بندگانش تکمیل فرموده و طریق حق و صراط مستقیم و جاده کمال را هویدا ساخت و شکر بی‌پایان به درگاه با عظمتش که از لطف و کرم و رحمت بی‌انتهایش بر ما تفضل فرموده و زادگاه‌مان را در مرکز قلمرو اسلام و مهد ولایت و امامت قرار داد و راه رسیدن به حق را بر ما آسان فرمود هزاران شکر که دوران حیات دنیوی مارا با ظهور اسلام در عرصه‌ی زندگی و تبلور آن در راه ادامه اجتماع توأم ساخته و توفیق درک دوران حیات رهبرکبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) را برما ارزانی داشت.

خداوندا از تو می‌خواهیم که توفیق شکر نعمت‌های بی‌شمارت را بر ما ارزانی داری.

اکنون که دست این بنده‌ی حقیر و عاصی از جمع دوستان و خویشاوندان کوتاه شده است چند تذکر و سفارش دارم که امیدوارم مورد عنایت و توجه بازماندگان قرار گیرد.

اول آن که اندکی در احوال روحی و چگونگی اوضاع معاد و معاش خود فکر کنید و ببینید که آیا آماده‌ی پاسخگویی برای قبر و قیامت خود هستید یا نه؟ عزیزان، این حقیر تا چندی پیش در میان شما بود و هم اکنون رخت از جهان فرو بست. معلوم نیست که عمر دیگران تا کی باشد سعی کنید که فرصت باقی مانده از عمر را صرف جبران گذشته و کسب توشه‌ی آخرت کرده و، چون این حقیر، اوقات شریف عمر را ضایع نکنید. به درگاه رحمت و عظمت الهی روی آورده و به ریسمان محکم قرآن و اهل بیت عصمت (ع) چنگ زنید. از خدمت به بندگان خدا دریغ نورزید و از نیاز دیگران به شما به‌عنوان یکی از بزرگترین نعمت‌های الهی قدردانی کنید و بدانید که خداوند متعال قدرت و ثروت و موقعیت اجتماعی و دیگر ظواهر دنیوی را جهت امتحان در اختیار بندگانش قرار داده و ساحت قدس او از هر نیازی مبراست.

پس پیش از اینکه نعمت‌هایش را از شما بگیرد از آن‌ها استفاده کنید. مسئله‌ی دیگری که سفارش به آن را لازم می‌دانم، تکلیفی است که همه در قبال اجتماع مسلمین و تحکیم و تقویت نظام اسلامی، این میراث گرانقدر امام راحل و شهدای گرانقدر، دارند.

امروز عزت و اقتدار اسلام در گرو پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی و استحکام پایه‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. مراقب باشید که این نعمت بزرگ الهی را به ثمن بخش راحت طلبی و بی تفاوتی نفروشید و هر گونه مشکلی را امتحانی برای صبر و پایداری و هر کم و کاستی را آزمونی برای تلاش خود در جهت رفع نقایص موجود تلقی کنید.

در پایان از همه‌ دوستان و آشنایان التماس دعا و طلب مغفرت دارم و از همه‌ی کسانی که حقی بر گردن حقیر داشته و یا در معاشرت با آن‌ها کوتاهی کرده وموجبات زحمت و اذیتشان را فراهم کرده‌ام و یا در حضور و غیابشان سخن ناشایست بر زبان جاری کرده‌ام حلالیت می‌طلبم و امیدوارم که با عفو و گذشت در حق این بنده‌ی خاطی، خداوند متعال بابی از عفو و رحمت بی‌انتهایش برویشان بگشاید.»

براساس این گزارش، اکنون وظیفه همه ما این است که یاد و خاطره شهدا را گرامی بداریم و هر فردی در حد توانش راه این عزیزان را که همان راه تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران است، ادامه دهد.

گزارش از احسان یعقوبی

انتهای پیام/ 117



منبع خبر

الفت خاص شهید «شهریاری» با قرآن/ از دستیابی به نرم‌افزار محاسبات شبیه‌سازی هسته‌ای تا تولید سوخت ۲۰ درصدی بیشتر بخوانید »