به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
لندن ۸ درجه؛ پاریس ۳ درجه و برلین ۵ درجه. یک ماه مانده به آغاز فصل زمستان اینها دمایی است که طی ۲۴ ساعت گذشته در شهرهای بزرگ اروپا ثبت شده است.
شهروندان اروپایی به شکلی گسترده به استفاده از هیزم برای گرم کردن خانههایشان روی آوردهاند؛ شیوهای که حدود ۳۰۰ سال قبل، در قرن هجدهم برای گرم کردن خانهها مرسوم بود. در فرانسه به گزارش مجاهدت از روزنامه «لوموند» قیمت گلولههای چوبی نسبت به سال گذشته ۹۰ درصد افزایش پیدا کرده و به دلیل افزایش تقاضا تأمین آن برای شهروندان با مشکل مواجه شده است.
در آلمان نیز قیمت هیزم و چوب به دلیل تقاضای فراوان ۸۵.۷ درصد افزایش پیدا کرده است و آنطور که اعضای انجمن جنگلبانی این کشور میگوید: «سرقت چوب از مراتع و جنگلها روز به روز گستردهتر میشود.» نگرانکنندهتر از این، هشدار «کارل لوتریاخ» وزیر بهداشت آلمان بود که گفت: «احتمال دارد بیمارستانهای آلمان به خاطر بحران سوخت و تورم کنونی تعطیل شوند.»
انتخاب بین «سیر شدن» یا «گرم شدن» چالشی جدی است که شهروندان انگلستان با آن مواجه هستند و البته به گفته شهردار لندن مردم انگلیس توانایی هیچکدام را ندارند؛ آنها توأمان از گرسنگی و سرما رنج خواهند برد.
مشاهده هر انسانی در چنین شرایطی متأثرکننده است فرقی ندارد در اروپا باشد یا آفریقا؛ اما به نظر میرسد شرایط برای شهروندان اروپا میتواند بدتر بشود. تعطیلی کارخانهها یعنی افزایش بیکاری و این کابوسی است که اکنون به سراغشان آمده است. مدیران «بیاِیاساف»(BASF) بزرگترین کارخانه مواد شیمیایی جهان در آلمان به روزنامه «والاستریتژورنال» گفتند احتمال دارد تولید خود را متوقف کنند. «تیسنکروپ»(thyssenkrupp) بزرگترین شرکت فولاد آلمان نیز هشدار داده ممکن است با تعطیلی موقت یا دائمی روبهرو شود.
«جیاِیرودرز»(GA Roeders) کارخانه قدیمی آلمانی با سابقهای ۲۰۰ ساله در صنایع آلومینیومی مجبور به یک هفته تعطیلی در ماه شد و «پتر سینگر»، مدیر اجرایی «اسکیدبلیو»(SKW)، بزرگترین تولیدکننده آمونیاک آلمان و تامینکننده اصلی کودهای شیمیایی در قاره اروپا نیز گفته است درصورت قطع گاز روسیه با تعطیل کامل روبهرو هستیم.
در انگلستان اوضاع چندان بهتر نیست و به گزارش مجاهدت از بلومبرگ از هر ۱۰ کارخانه انگلیسی ۶ کارخانه در خطر نابودی و تعطیلی قرار دارند. مجموعا آن طور که «فایننشالتایمز» گزارش میدهد بحران در اروپا باعث کاهش ۷۰ درصدی تولید کود، ۵۰ درصدی آلومینیوم، ۴۰ درصدی صنایع شیمیایی، ۲۷ درصدی سیلیکون و ۱۷ درصدی فولاد شده و ۱۰۰ درصد کارخانههای ذوب روی نیز تعطیل یا محدود شدهاند.
اروپا تشنه انرژی است و این وضعیت با کمی تفاوت درباره آمریکا نیز صدق میکند. تاکنون دو کارخانه بزرگ آلومینیومسازی آمریکا و حداقل دو کارخانه تولیدکننده فولاد این کشور از طرح خود برای تعدیل نیروها و تعطیلی برخی واحدهای تولیدیشان به دلیل افزایش هزینههای انرژی خبر دادهاند.
قیمت بنزین در آمریکا طی سه ماه ابتدای سال رکورد زد و به ۴.۸۱ دلار در هر گالن رسید. بایدن برای کنترل قیمتها دستور برداشت بیسابقه از ذخایر نفت آمریکا را داد، اقدامی که با اعتراض شدید رئیسجمهور سابق آمریکا مواجه شد: «بایدن ذخایر نفتی استراتژیک را خالی کرد.»
این وضعیت برای اروپا و آمریکا دور از ذهن نبود. آنها از مدتها پیش به فکر اقداماتی برای آرامش بازار انرژی و تأمین امنیت آن بودند اما مثل همیشه انگار ارادهایقویتر خلاف اراده آنها رویدادها را مدیریت میکرد.
۲۷ ژوئن ۲۰۲۲ یک مقام رسمی دولت فرانسه گفت: «نفت ایران و ونزوئلا باید به بازار جهانی بازگردد تا کمبود عرضه روسیه جبران شود.»
یک ماه بعد «کریس کونز» سناتور آمریکایی نیز به «سیانان»(CNN) گفت: «ما نمیتوانیم منابع دیگری برای جایگزینی نفت و گاز [روسیه] پیدا کنیم… بیایید صادق باشیم… تنها کشورهایی که از ذخایر نفتی قابل توجه برخوردارند ونزوئلا، ایران و عربستان سعودی هستند.» اما یک مشکل وجود داشت. آنها پیشتر ایران و ونزوئلا را تحریم کرده بودند و روابطشان با عربستان سعودی نیز اصلا در وضعیت مناسبی قرار نداشت.
برای حل این مشکل کارشناسان آمریکایی پیشنهاد تعلیق تحریمهای ایران و ونزوئلا را میدادند.
«فرید زکریا» در مقالهاش برای «واشنگتنپست» نوشت: «بایدن همچنین باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی که در حال حاضر بهاندازه کافی سریع یا به مقدار کافی وارد بازار نمیشوند کمک کند. او باید تحریمهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا علیه ونزوئلا و ایران را تعلیق کند.»
سفر رئیسجمهور آمریکا به عربستان و دیدار با مقامات رژیم سعودی نیز برای بهبود روابط و بهرهمندی بیشتر از منابع نفتی سعودی طراحی شد. در مورد ونزوئلا، آمریکاییها سه سال پس از آنکه «خوان گوایدو» (سرکرده شورشیان ونزوئلا) را به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا به رسمیت شناختند، مجبور شدند پشتش را خالی کرده و هیئتی عالیرتبه به کاراکاس بفرستند تا با «نیکلاس مادورو»(رئیسجمهور مستقر ونزوئلا) برای افزایش تولید نفت ونزوئلا مذاکره کند.
آمریکا همچنین به شرکتهای اروپایی مجوز واردات نفت از ونزوئلا را داد امااندکی بعد این ونزوئلا بود که فروش نفت خود به اروپا را متوقف و برای ادامه آن شروط جدیدی پیش پای اروپاییها گذاشت.
سفر بایدن به عربستان یک ناکامی بزرگ بود. نه تنها هیچ توافقی برای افزایش عرضه نفت حاصل نشد و قیمت نفت پس از این سفر افزایش پیدا کرد بلکه مدتی بعد اوپک پلاس تصمیم گرفت تولید نفت را ۲ میلیون بشکه در روز کاهش دهد؛ اتفاقی که خشم مقامات آمریکایی را در پی داشت.
در مواجهه با ایران نیز اوضاع اصلا برای اروپا و آمریکا خوب نبود. با حضور دولت سیزدهم دست کم دو اتفاق مهم افتاده بود. مسیر خنثیسازی تحریمها به خوبی پیش میرفت و به پشتوانه آن مذاکرهکنندگان ایرانی با دفاع منطقی و قاطعانه از منافع ملی حاضر به توافق با هر قیمتی نبودند. ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲ نشریه فوربس نوشت: «ایران بخش انرژی خود را برای مقاومت در برابر تشدید تحریمها، ضدتحریم کرده است.»
این نشریه افزایش ارتباطات ایران با کشورهای همسایه، شناسایی مشتریان جدید، بهرهگیری از ظرفیت نهادهای غیر غربی مثل سازمان همکاری شانگهای و تقویت همکاریها با چین و روسیه را از دلایل ضدتحریم شدن ایران دانست.
میگویند «چاهکن همیشه ته چاه است» این ضربالمثل فارسی را میتوان تاحدودی شرح حال امروز آمریکا و اروپا دانست.
روزی آنها برنامه صلحآمیز هستهای ایران را بهانهای قرار دادند تا با اعمال فشارهای همهجانبه اعم از تهدید و تحریم، ما را وادار به توافقی برای انصراف از مؤلفههای قدرتزایمان کنند تا به زعم خودشان ایران مهار شود. این تلاش به اوج رسید و در سال ۱۳۹۴ نتیجه داد.
با یک توافق بد، ایران در ازای «تقریبا هیچ»، برنامه هستهایاش را سالها به عقب برگرداند و در مواردی حتی زیرساختهایش را هم نابود کرد. برجام در دهان آنها مزه کرده بود و بعد از تحدید منبع انرژی و فناوریهای آیندهدار ایران در توهم محدودسازی برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران، از اعمال فشار بیشتر و تحریمهای هوشمند برای دستیابی به توافقی بزرگتر و طولانیتر گفتند.
دست قضا و حکمت قَدر اما روزگار را طور دیگری چرخاند. قرار بود توافقی برای مهار ایران شکل بگیرد اما حالا یکی از امیدهای آمریکا و اروپا دستیابی به توافقی با ایران برای مهار بحرانهای داخلیشان است. تحریم کردند تا ایران را زمینگیر کنند اما اکنون ته چاه تحریم ایستادهاند و با زبان تهدید طنابی برای بیرون آمدن طلب میکنند. آنها سعی میکنند چهره مستأصلشان را با زبان تهدید قدرتمند جلوه دهند اما واقعیت همان است که دونالد ترامپ پس از اعلام نامزدیاش برای ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا گفت: «بایدن برای توافق با ایران التماس میکند.»
ابزار تحریم از بُعد اقتصادی برای غرب بیاثر شده و صرفا کاراییاندکی در جنگ روانی و سیاسی علیه ایران دارد. آنها در ادامه سیاست فشار حداکثری به منظور تحت فشار قرار دادن ایران برای تن دادن به توافق ضعیفی که فقط بحران انرژی غرب را مهار کند، آشوبآفرینی و تضعیف داخلی ایران را دنبال میکنند.
۲ مهر ۱۴۰۱ در آغازین روزهای آشوب یکی از فعالان غربگرا با سابقه وابستگی به نهادهای آمریکایی، نوشت: اگر برجام امضا میشد، اعتراضات[!] شکل نمیگرفت. در روزهای اخیر نیز یکی دیگر از فعالان این جریان «توافق برای احیای برجام» را به عنوان راهحلی برای پایان آشوبها اعلام کرد.
جریان غربگرای داخلی به نیابت از کارفرمایان آمریکایی و اروپایی خود حرف میزند اما رؤیای آنها به واقعیت نمیپیوندد. جمهوری اسلامی دیگر به غرب و غربگرایان با یک توافق خسارتبار باج نمیدهد. بساط اشرار جمع میشود و آتشبازی چند روزه آنها در ایران هرگز زمستان سخت اروپا را گرم نخواهد کرد.