نقد فیلم خارجی

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟



اشتاینهاور که پروژه‌ «همه چاقوهای قدیمی» را با محوریت ایران‌هراسی به نگارش درآورده شبیه جاسوس-نویسندگانی است که در آمریکایی جنوبی و اروپای شرقی هر پرونده امنیتی را تبدیل به داستان می‌کنند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – اغلب نسل اول نویسندگان رمان‌های جاسوسی جنگ‌سرد در ایالات متحده و انگلستان جاسوس‌های قهاری بودند که به عنوان پیمانکار فرهنگی پس از پایان همکاری‌اشان با دستگاه‌های امنیتی به عنوان نویسنده‌های اطلاعاتی در حوزه ادبی مشغول نگارش رمان‌های جاسوسی می‌شدند. تمامی آثار این طیف از نویسندگان با سرعت ویژه‌ای در کمپانی‌های هالیوودی تبدیل به فیلم سینمایی می‌شد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
جان لوکاره 

«دیوید جان موره کورنول» بانام ادبی جان لوکاره نویسنده بریتانیایی نمونه بسیار مشهوری از طیف جاسوس – نویسندگان است. او رمان‌های مشهوری همچون «جاسوسی که از سردسیر آمد»، «بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» «قتل بی عیب و نقص» و «میراث جاسوسان»  را نوشت و قبل از نویسنده شدن مدت زمان طولانی در خدمت سرویس مخفی ملکه بود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

از این طیف نویسندگان می‌توان به نمونه دیگری  همچون گراهام گرین  اشاره کرد که در طول حیاتش ۲۴ رمان نوشت و به کشورهای زیادی سفر کرد. او در  اغلب معرکه‌های سیاسی و انقلابی مثل کودتاهای مخملی و نظامی در کشورهای مختلف حضور داشت و ضمن جاسوسی برای کشور انگلستان رمان‌های مشهوری مثل «اسلحه‌ای برای فروش» و «صخره برایتون» را نوشت.

شیوه فعالیت جاسوس – نویسندگانی همچون لوکاره، گرین، «ایان فلمینگ» (نویسنده مشهور مجموعه جیمزباند) جوزف کنراد مشهور بر اساس یک الگوی مشخص اطلاعاتی شکل گرفت. این نویسندگان از مجموع رخدادهای گذشته و تجربه‌های میدانی دست به یک تاریخ‌نگاری و گذشته‌نگاری اطلاعاتی – امنیتی می‌زدند. اما طیف جدیدی از جاسوس – نویسندگان سی سال اخیر بر اساس طرح‌های تازه‌ به جای ترسیم رخدادهای گذشته، سیاست‌های آینده را ترسیم می‌کند.

اتفاقات چند روز گذشته در ایالات متحده مثل خبر جعلی ترور جان بولتن، روایت خودساخته و هالیوودی ربودن مصی علینژاد، هدف قرار گرفتن نویسنده کتاب آیات شیطانی حاصل یک فضاسازی رسانه‌ای – هنری است که زمینه اتهام‌زنی و نسبت دادن آن را به ایران با توجه به گسترش ایران هراسی در حوزه ادبیات و سینما در افکار عمومی دنیا آسانتر می‌کند.

 شمار فراوانی از کتاب‌ها، فیلم‌های سینمایی، مستندات فراوان و پیوست‌های رسانه‌ای مستمری با عرضه بین‌المللی گسترده،   زمینه پذیرش نرم در افکار عمومی جهان را برای پذیرش نسبت‌های تروریستی جعلی به ایران را تسهیل می‌کند تا اتهام زنی درباره هر رخدادترورریستی آسانترین حرکت عملیات روانی در حوزه رسانه‌های غربی باشد.

بیشتر بخوانید:

سازمان سیا چگونه در سیستم فرهنگی نفوذ کرد

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
تصویری از کتاب همه چاقوهای قدیمی /All The Old Knives

«همه چاقوهای قدیمی» محصول «نت‌فلیکس» به کارگردانی یانوس متز و نویسندگی اولن اشتاینهاور (نویسنده کتابی است که فیلم بر اساس آن ساخته شده است) یکی از آن تولیدات خاصی است که عصاره روایت ایران را به عنوان نقطه مرکزی تمامی رخدادهای تروریستی به جهانیان معرفی می‌کند. فیلم و کتاب «همه چاقوهای قدیمی» یک پروژه نمایشی آینده‌نگر است که مناسبات امنیتی را در سال‌های آتی ترسیم می‌کند.

روایت با ربودن پرواز ۱۲۷ در سال ۲۰۱۲ توسط تروریست ها  آغاز می‌شود. تیم ضد تروریستی «سازمان سیا» مستقر در وین تلاش می‌کند، برای نجات جان مسافران وارد عمل می‌شود. در این تیم «هنری پلهام» (کریس پاین)، «سلیا هریسون» (تندی نیوتون)، ویک والینگر (لارنس فیشبرن)، بیل کامپتون (جاناتان پرایس)، ارنست پول (جانجو اونیل)، لیلا مالوف (عهد)، و اوون لاسیتر(دیوید داوسون) حضور دارند و در نهایت این تیم نمی‌تواند تروریست ها را دستگیر و هیچکدام از مسافران هواپیما را نجات دهند. علاوه بر این، ناکامی آنها منجر به مرگ یک مامور سازمان سیا می‌شود که اطلاعات ارزشمندی را حین گروگانگیری در مورد هواپیماربایی به عوامل سیا انتقال می‌دهد.

هشت سال بعد، پس از دستگیری مغز متفکر حمله، الیاس شوشانی (اورلی شوکا)  فاش می‌کند که یک حفره امنیتی در مقر اطلاعاتی آمریکایی، عامل سیا در هواپیما و شیوه دفع این گروگانگیری را معرفی کرده  و به طبع این اعترافات پرونده مقر وین دوباره گشوده می‌شود.
 

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
ویک والینگر (لارنس فیشبرن)   یکی از روسای بلند پایه سیا / او تحقیقات در مورد یک هواپیماربایی در سال ۲۰۱۲ را رهبری می کند. ویک قصد دارد در حالی که از اطلاعات مهم هنری محافظت می کند، جاسوس را در دفتر وین پیدا کند.

ویک والینگر با هنری تماس می گیرد تا دوباره پرونده را بررسی کند و از بیل کامپتون (در انگلستان) و سلیا هریسون(در آمریکا)   مصاحبه/بازجویی  کند، زیرا تماس‌هایی از دفتر سیا در وین با ایران گرفته شده و این اطلاعات به تهران منتقل شده است.

هنری بیل را ملاقات می کند و پس از اینکه ویک به هنری می گوید که سلیا را به خاطر خیانت ظاهری اش بکشد. هنری در رستورانی به انتخاب خود سلیا  او را ملاقات می کند و در طی یک مکالمه طولانی،   حقایق  آشکار ‌می‌شود.  

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
هنری پلهام(کریس پاین)   مامور کهنه کار سیا. او یک پرونده ربایی دوباره باز شده را بررسی می کند و به مصاحبه با همکار/عاشق سابقش منصوب می شود. هنری تلاش می کند تا مشخص کند که آیا دفتر سیا در وین اطلاعات داخلی را فاش کرده و در اختیار تهران قرار داده است. این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که او چند راز بزرگ را پنهان می کند.

چرا ویک والینگر هنری پلهام را برای کشتن سلیا هریسون می فرستد؟

دلیلی که در ابتدا به مخاطب فیلم و مرجع ارائه می‌شود این است که لانگلی رسماً پرونده پرواز ۱۲۷ را باز کرده و از دخالت آشکار بیل و سلیا در خراب کردن وضعیت گروگانگیری و مرگ خبرچین آنها مطلع شده است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
بیل کامپتون (جاناتان پرایس) مربی سلیا و همکار او در پروژه گروگانگیری در اتریش. او از هنری در مورد یک خبرچین به نام الیاس  سؤال می کند و متهم می شود که از همسرش به عنوان دلیلی برای ترک کار استفاده می کند. بیل به عنوان یک جاسوس بالقوه با توجه به اینکه شخصی با شماره ای در ایران از دفتر او تماس گرفته است، مظنون اصلی به شمار می‌رود.

ویک از هنری می‌خواهد که به دنبال دو نفر مذکور برود زیرا ویک از علاقه هنری به بیل و سلیا (مخصوصا سلیا، به دلیل گذشته عاشقانه‌شان) آگاه است. در نیمه ابتدایی این فرضیه تقویت می‌شود که از زاویه دید ویک، هنری تنها کسی است که می‌تواند بدون برافراشتن پرچم قرمز به اندازه کافی به این دو نفر نزدیک شود و به سیا کمک کند تا تاییدیه همکاری یا عدم همکاری آنان با تروریست‌ها در ماجرای گروگانگیری هواپیمای مسافربری تائید شود، اما حقیقت کاملا معکوس است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
«سلیا هریسون» (تندی نیوتون) نامزد سابق هنری، یک مامور بازنشسته سیا. در روایت کتاب و فیلم  او رفتار خود را پس از فاجعه هواپیماربایی توضیح می دهد. سلیا رازی در مورد هنری می داند و او را به چالش می کشد تا حقیقت ارتباطش را با یک خبرچین فاش کند.

 هنری به سراغ بیل می رود، زیرا او فردی است که در فرصت تحقیقاتی سیا به عنوان مهمترین مظنون شناخته می‌شود. با این حال، واضح است که ویک هنری را فریب داده تا در مقابل سلیا بنشیند.  

آیا بیل کامپتون متهم به خیانت به سیا بود؟

بیل کامپتون توسط هنری بازجویی می‌شود چون به تلفن بیل دسترسی داشته  و خروج ناگهانی بیل از دفتر به دلیل بیماری همسرش می‌تواند بهانه‌ای باشد که بیل  با نهادهای امنیتی در تهران همکاری کرده است.

هنری می‌خواست بیل جاسوس باشد و چیزی را ارائه دهد تا او را متهم کند. اما از آنجایی که بیل به حقیقت پایبند است از مظان اتهام خارج می‌شود. بیل به سلیا در مورد این واقعیت هشدار می‌دهد که هنری به دنبال نفوذی در تیم عملیاتی سیاست.   حالا که هنری کارش با بیل تمام شده  به دنبال سلیا می‌رود، زیرا او یکی از دو نفری است که به تلفن بیل در وین دسترسی داشته و می‌تواند یکی از دو نفری باشد که با تهران تماس گرفته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

چرا الیاس شوشانی ربودن پرواز ۱۲۷ را رهبری کرد؟

در ظاهر این هواپیماربایی تصویری کلیشه‌ای و ایران‌هراسانه ارائه می‌شود، اما وجود لایه‌های متعدد روایی در ماجرای گروگان‌گیری از طریق داستان هنری نشان داده می‌شود که دلایل مواجه‌های سخت امنیتی را بررسی کند.  

در یکی از اولین ماموریت های هنری، او مسئول پرونده‌ای در مسکو می‌شود، جایی که او با الیاس به امید کسب اطلاعات در مورد یک حمله تروریستی قریب الوقوع در تماس است. هنری نه تنها اعتماد الیاس را جلب می‌کند بلکه با خانواده او رابطه صمیمانه‌ای برقرار می‌کند. وقتی حمله تروریستی رخ می‌دهد و شمار فراوانی از مردم روسیه کشته می‌شوند (رخدادی که الیاس هیچ ربطی به آن ندارد)، سیا از هنری می‌خواهد که  اورا به روس‌ها تحویل دهد تا  دستگاه امنیتی روسیه را احمق جلوه دهد. «سیا» حتی با وجود مخالفت «هنری»، این کار را انجام می‌دهد و سبب می‌شود موقعیت الیاس در روسیه به خطر افتد و از خانواده اش دور شود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
الیاس شوشانی در دهه ۹۰ از گروزنی گریخت و اطلاعاتی در مورد جامعه چچنی به سیا در مسکو تحویل داد. الیاس، سلیا را تا مرز گروگان‌گیری می‌برد تا هنری را به عامل خود تبدیل کند.

 هنری بخشی از دلایلی است که ایلیا تصمیم گرفت هواپیماربایی را در وین انجام دهد و این رخداد صرفا یک تصادف نیست. وقتی الیاس توسط سیا به نهادهای امنیتی روسیه تحویل داده شد او را به صورت سختی شکنجه می‌کنند.

زمانی که الیاس به همراه خانواده اش به ایران گریخت، به دلیل تحریم های آمریکا علیه این کشور نتوانست دختر بیمارش را درمان کند و  نتیجه تحریم‌ها سبب مرگ دختر الیاس می‌شود. اگر هنری به الیاس خیانت نمی‌کرد و او را به روس‌ها تحویل نمی‌داد، هیچ کدام از این اتفاقات نمی‌افتاد.   

هواپیماربایی  یک شگرد عملیاتی است که  الیاس با حمایت تهران به صورت غیرمستقیم به کسانی که باعث مرگ خانواده‌اش شده بودند، ضربه بزند. این روش الیاس سبب شده هنری در موقعیت ترس از دست دادن عزیزی را تجربه کند

 الیاس از گروگان‌ها استفاده می‌کند تا هنری و هم سلیا را از یکدیگر دور کند (زیرا ایلیا از عشق هنری به سلیا آگاه است) و آنها را به مخفیگاهی در وین ببرد. او  هنری را تهدید می‌کند که اگر هنری اطلاعاتی در مورد برنامه‌های اقدام آمریکایی‌ها و اتریشی‌ها به تهران ارائه نکند، سلیا  را خواهد کشت. از آنجایی که هنری قصد دارد  سلیا را از دست الیاس نجات دهد، مجبور می‌شود با تهران همکاری کند.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آیا هنری پلهام قصد داشت سلیا هریسون را نجات دهد؟

  هنری در گفت و گوی دونفره‌  تحقیقاتی‌اش با سلیا صریحاً اعلام می‌کد که هر کاری که انجام داده، ترفندی برای نجات او بوده است. او  پیش خودش محاسبه کرده که اگر سیا مراحل تیم «وین» را دنبال کند، بیل از این اتهام مبرا خواهد شد، زیرا هنری از طریق تلفن خود با ایران تماس نگرفت و این کار را با تلفن مستقیم دفتر بیل کامپتون انجام داد و اصلا تصور نمی‌کرد که سلیا شماره را از تلفن بیل کشف کند. از طرفی پیش‌بینی نمی‌کرد که سلیا به دام الیاس بیفتد و از او برای تهدید هنری استفاده کنند.

پایان «همه چاقوهای قدیمی» توضیح داد: چرا سلیا هریسون هنری پلهام را کشت؟

دلیل ترک سلیا با هنری تماس با تهران است. او می‌فهمد که هنری با طراحان گروگانگیری  ارتباط برقرار کرده و باعث کشته شدن خبرچین سیا و مسافران پرواز ۱۲۷ شده است. در روایت امروزی فیلم سلیا  ازدواج کرده، صاحب یک فرزند شده و زندگی خود را بدون تنش سپری می‌کند تا اینکه پرونده بازگشایی شد و سیا به دست داشتن هنری در این پرونده پی می‌برد.

بیل به سلیا در مورد این واقعیت هشدار داد که هنری سراغ هر دوی آنها می آید. سلیا از آنجایی که می‌ترسید هنری به خانواده‌اش صدمه‌ای بزند، موافقت کرد که با عملیات سیا به رهبری کارل (کوری جانسون) برای سرنگونی هنری همکاری کند.

او از تلاش های هنری برای نجاتش از مردان الیاس چیزی نمی‌دانست و انحرافی در این عملیات نجات ایجاد کرد تا سیا به کارهای او شک نکند.   “همه چاقوهای قدیمی” با یک فرجام شیرین به پایان می‌رسد و سلیا به آغوش خانواده اش باز می گردد و هنری کشته می‌شود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
نمایی از فیلم «همه چاقوهای قدیمی»

 ایرانی هراسی؛ القای مرکزیت تروریسم؛ تاثیر تحریم‌ها و بمباران هوایی نیروگاه‌های هسته‌ای

صنعت فیلمسازی و ادبی ترسیم کننده اهداف بلند مدت امنیتی – نظامی ایالات متحده است. صنعت ساخت آثاری ملودرامی که زیرساخت‌های اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی را با آثاری نظیر بدون دخترم هرگز و خانه‌ای از شن و مه هدف می‌گرفت، تغییر شگرفی کرده و گفتمان بوش پسر  تحت عنوان محور شرارت در آثار ضد ایرانی دنبال می‌شود. در فیلم همه چاقوهای قدیمی، هیچ کاراکتر ایرانی حضور ندارد و دفاتر امنیتی هدایت کننده در تهران هدف اصلی پدیدآوردنده کتاب و خالقان این اثر سینمایی است.

نظم‌دهی به افکار عمومیاز طریق سینما کاملا جهت‌دار و زمان بندی شده است. کتاب‌هایی نظیر «همه چاقوهای قدیمی» بازار جهانی را در اختیار دارد و تفسیر محور شرارت را درباره ایران به جامعه نخبه‌جهانی القا می‌کند.

این کتاب مثل سایر آثار نویسنده‌اش به ۲۵ زبان ترجمه شده و در فاصله کوتاهی نسخه سینمایی آن توسط نت‌فلیکس ساخته و پخش شد  تا مخاطب هدف اثر گسترش پیدا کند. پس از انتشار این فیلم کمی بعد در سینمای جهان قسمت دوم اسلحه برتر اکران شد.

در روایت این فیلم که بار آن را ستاره‌ای همچون تام کروز به دوش می‌کشد و فروش فوق العاده‌ای در سطح جهان داشته، یگان هوایی ایالات متحده ماموریت پیدا می‌کند تا کشوری در خاورمیانه که قصد ساخت سلاح هسته‌ای را دارد، بمباران کنند. در واقع چیدمان انتشار و توزیع فیلم‌های سینمایی در توسعه ایران هراسی پازل‌های افکار عمومی جهانی را تکمیل می‌کند.

همه چاقوهای  ظاهرا درباره یک عملیات گروگانگیری است اما به نحوه مقابله غرب با ایران می‌پردازد. در یکی از ضدانسانی‌ترین شگردهای روایی مخاطب با روایت شوشانی همراه می‌شود. تروریستی که از روسیه به ایران می‌گریزد و  به دلیل تحریم دارو نمی‌تواند دخترش را درمان کند و دخترک جانش را از دست می‌دهد. شوشانی بدمن فیلم یکی از چهره‌های تروریسم در عرصه بین‌الملل است که ایران تنها پناهگاه اوست و دخترش اهرم فشار تحریم دارو  جانش را از دست می‌دهد. «همه چاقوهای قدیمی» از این زوایه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند تا نشان دهد حتی این تحریم هم در به زانو درآوردن تروریست‌های در ایران موثر است.

آنطور که در سراسر فیلم و کتاب مطرح می‌شود ایران مکان امنی برای گروه‌های تروریستی است اما این امنیت به واسطه تحریم دارو مخدوش شده است. این موتیف داستانی ضد انسانی‌ترین شگرد نمایشی است که مولفان از بهره می‌برند.

اما پرسشی که اغلب کارشناسان حوزه امنیت فرهنگی در مقابل چنین چیدمانی مطرح می‌کنند، دستاوردهای ادبی و سینمایی ایران در بازار جهانی چگونه می‌تواند این عملیات روانی را خنثی کند؟ آنهم در کشوری که برای فعالان سینمایی و ادبی‌اش سالانه صدها بزرگداشت با هزینه اقتصاد مرکزی برگزار می‌کند.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آیا نویسنده کتاب همه چاقوهای قدیمی یک کارشناس امنیتی است؟

روایت کتاب و فیلم «همه چاقوهای قدیمی» بسیار پیچیده است و این پچیدگی وقتی به صورت خطی به مخاطب ارائه می‌شود، آنرا نمی‌توان یک داستان سرگرم کننده امنیتی تصور کرد. این هزارتوی روایت و یافتن حفره‌های امنیتی امکان ندارد که توسط یک نویسنده ساده آمریکایی ساکن اروپا نوشته شده باشد.

اغلب آثار اولن اشتاینهاور دو ویژگی بسیار مهم دارند. در عمده آثار او وقایع  جاسوسی مرتبط با سرویس‌های امنیتی در اروپا رخ می‌دهد و زیستن اشتاینهاور به عنوان یک آمریکایی در کشورهای اروپایی به قدر کافی شائبه برانگیز است.

در مقدمه این گزارش به نویسندگان اطلاعاتی – امنیتی  همچون گراهام گرین اشاره شد که با نگارش ۲۴ رمان امنیتی سفرهای بسیار زیادی انجام داد و در اغلب معرکه‌های سیاسی و انقلابی مثل کودتاهای مخملی و نظامی حضور داشته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

چرا نویسندگان اطلاعاتی – امنیتی وارد فاز گسترش ایران هراسی در سراسر جهان شده‌اند؟

مورد اشتاینهاور که پروژه‌ «همه چاقوهای قدیمی» را با محوریت ایران‌هراسی به نگارش درآورده شبیه تمامی جاسوس-نویسندگانی است که در آمریکایی جنوبی و اروپای شرقی زندگی می‌کنند و پرونده‌هایی خاص را با معکوس جلوه دادن واقعیت، تبدیل به داستان می‌کنند. مهمترین نکته درباره  که همه چاقوهای قدیمی فاقد کوچکترین حفره امنیتی است.

  اشتاینهاور تا سنین جوانی در ویرجینیا و ایالات متحده  زندگی می‌کرد و از زمانی که به عنوان  نویسنده مشهور شد در اروپا زندگی می‌کند. او یک سال را در رومانی با کمک دریافت کمک‌ هزینه‌ای ناشناخته از یک بنگاه ادبی ناشناخته چند سالی را در اروپا گذراند. نشریات آمریکایی درباره او می‌نویسند حضور در کشور رمانی زمینه الهامی را فرآورد که او  پنج کتاب اول خود را بنویسد و سپس برای مدتی به مجارستان رفت.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

او نخستین رمان امنیتی خود را با عنوان پل حسرت‌ها (۲۰۰۳) نوشت که به جنگ سرد اروپای شرقی می‌پردازد و با اینکه این رمان محتوای دندانگیری نداشت اما او بارها نامزد جوایز ادبی در دنیا شد. اعتراف، بلوار ۳۶ یالتا، جنبش های آزادیبخش(نامزد جایزه ادگار برای بهترین رمان سال شد) و پیروزی میدان(انتخاب سردبیر نیویورک تایمز) رمان‌هایی با غنا و جزئیات امنیتی بودند که توسط این نویسنده به نگارش درآمد.

پس از موفقیت نخستین آثارش او از سال ۲۰۰۹ با توریست (۲۰۰۹)، تلاش کرد شش گانه امنیتی خود را با تمرکز بر رخدادهای پس از ۱۱ سپتامبر آغاز کند. توریست به فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز رسید و به ۲۵ زبان ترجمه شده است. جلد دوم این سه گانه «نزدیکترین خروجی» در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و برنده جایزه  بهترین رمان جنایی ادبی سال شد. قسمت سوم اثرش، یک جاسوس آمریکایی، در مارس ۲۰۱۲ در ایالات متحده و بریتانیا منتشر شد و ۳ هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز، و همچنین در فهرست پرفروش‌های هفتگی LA Times و Publishers Weekly قرار گرفت.

کتاب ماجرای قاهره (۲۰۱۴) که از بوداپست آغاز می شود و در بحبوحه بهار عربی به قاهره و لیبی پس از مبارک می‌رسد با تحسین نیویورک تایمز، سیاتل تایمز، آمازون دات کام، و شنبه ایونینگ پست مواجه  این کتاب به تعدادی از فهرست‌های پرفروش از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست و هفته‌نامه ناشران رسید.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

بسیار از کارشناسان حوزه ادبیات اعتقاد دارند داستان «همه چاقوهای قدیمی» (۲۰۱۵) مطابق با ساختار سیستم اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در کشور اتریش نوشته شده و حتی لوکیشن‌ها و جغرافیای فیلم به دقت ترسیم شده است.

اشتاینهاور  در این کتاب به تروریسم، عشق و انتقام می پردازد که بین رستورانی در کالیفرنیا و سفارت آمریکا در وین تقسیم می شود.   نکته جالب این است که فراهم کردن فضا برای این نویسنده  از رانت‌های خاصی است که برای نوشتن  آثار اطلاعاتی – امنیتی زمینه را برای او تسهیل می‌کند. به عنوان نمونه اولن اشتاینهاور  نزدیک به یک سال را در برلین گذراند و یک سریال تلویزیونی به نام ایستگاه برلین را ساخت که در سه فصل ساخته و پخش شد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

او با عطف به تهدید تروریسم خارجی هدایت شده از مرکز خاورمینامه، The Middleman (۲۰۱۸) بر اضطراب‌ها و ناامیدی‌های سیاسی آمریکای معاصر تمرکز دارد و در اغلب آثارش بدون پرده پوشی در چند سال اخیر به ایران، به عنوان تمام عملیات‌های تروریسی نگاهی تاثیرگذار داشته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آخرین توریست او در مارس ۲۰۲۰ شش گانه دنیای «میلو ویور»   را کامل کرد و داستان میلو او را به طور کامل به زمان حال  آورد. اشتاینهاور را به درستی وارث جان لو کاره و استاد مدرن رمان جاسوسی می‌نامند. در یک دوره‌ای جاسوس‌های بازنشسته در قالب سیاستی نانوشته پس از بازنشستگی مشغول نگارش عملکرد نهادهای امنیتی – اطلاعاتی درباره پرونده‌های امنیتی به سرانجام رسیده هستند، اما نویسندگانی نظیر اولن اشتاینهاور درباره رخدادهای آینده‌نگرانه مشغول کتاب می‌نویسد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
بخشی از مصاحبه اشتاینهاور با وب سایت «بوک براوز» تسلط او را بر کوچکترین رخدادهای معاصر  جهان برجسته می‌کند.

در این مصاحبه او صراحتا به رخدادهای شبه امنیتی در نیجریه، کاریکاتور روزنامه هلندی، معترضان بلگراد، و رخدادهای چین، پاکستان، صربستان، و مجارستان و آمریکایی جنوبی کاملا آگاه است. تنها کسی که می‌تواند به این حجم از داده در یک مصاحبه معمولی اشاره کند، صرفا نویسنده نمی‌تواند باشد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

توماس مولن نویسنده رمان جاسوسی  در گفت‌وگو با این نویسنده و در وب سایت تحلیلی – خبری «ماهولند بوکس» نخستین پرسشی که برای تطهیر این نویسنده مطرح می‌کنداین است:” زمانی که مشغول نوشتن تلاش خودم برای یک رمان جاسوسی بودم، در نقدی در جایی خواندم که «همه بهترین رمان‌نویس‌های جاسوسی زمانی خودشان جاسوس بودند» و او به افرادی مانند جان لوکاره و جوزف کنراد اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: “اوه لعنتی. ” اما بعد یاد نویسندگانی مثل شما می افتم و حالم بهتر می شود. به هر حال، شما رمان های جاسوسی برجسته ای نوشته اید، اما جاسوس نبودید (تا جایی که من می دانم). 

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

نکته جالب در این مصاحبه این است اولن اشتاینهاور  در پاسخ به توماس مولن برای فرار از وابسته بودن خود را نویسنده‌ای چپ‌گرا معرفی می‌کند که این عنوان با گرایشات راست‌گرایانه آمریکایی او در تمامی آثار در تضاد است.

بیشتر بخوانید:

«جان لوکاره» ما کجاست؟

آنچه از رصد و ارزیابی تولیدات سینما و حوزه اقتباس آثار سینمایی می‌توان دریافت که این است که  توسعه رویکرد ایران‌هراسی و توجیه جنایات اقتصادی در رابطه با مسئله تحریم در رمان‌های عامه‌پسندانه و آثار سینمایی در سال‌های آینده به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و البته توان داخلی فرهنگی هیچگاه پاسخی هنری برای و فراگیر به جامعه جهانی ارائه نمی‌کند و سینماگران به جای پرداختن به اثرات وضعی تحریم در آثاری که در مجامع جهانی ارائه می‌کنند، خودتحقیری بین‌الملی را دنبال می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت



گروگان گرفتن عمیق‌ترین و خصوصی‌ترین احساسات و رازهای عاطفی افراد با هدف کسب شهرت و ثروت، چیزی نیست که بدون عقاب و عقوبت بماند و «کوچه‌ی کابوس» این حقیقت را تلخ و عمیق تجسم می بخشد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- فیلم «کوچه‌ی کابوس» (Nightmare Alley) تازه‌ترین اثر اکران شده از یکی از اساتید سینمای وحشت، گیرمو دل تورو، کارگردان مکزیکی‌تبار بر اساس نوول معروفی از نویسنده آمریکایی «ویلیام لیندزی گریشام»  است که نسخه‌ای سینمایی  قبلی آن در سال 1947 ساخته شده بود.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

با کاراکتر اصلی فیلم استنتون کارلای(بردلی کوپر) که اِستَن صدایش می کنند، در ابتدای فیلم در حالی که کیسه حاوی جنازه‌ای را به گودالی وسط یک کلبه می اندازد، آشنا می شویم. او کلبه را به آتش می کشد و راهی جاده‌ی سرنوشت می شود. رمز و راز این کیسه و آن جنازه را در پایان فیلم درمی یابیم. او در مسیر دور شدن از زادگاه، با هدف گم کردن «گذشته» و رقم زدن آینده‌ای متفاوت، با اعضای یک سیرک آشنا می شود که فردی به نام «کِلِم» مسوول آن است.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

کسی که برنامه‌های سیرک را تبلیغ می کند، جملاتی با این مضمون می گوید:

” بهشت و جهنم، گناه و رستگاری را در سیرک ما تجربه کنید. “

این کلمات به ظاهر کفرآمیز، البته در سیر داستان فیلم معنا پیدا می کند و البته اشارتی به آن مثل معروف پارسی دارد که «دنیا دار مکافات است» و البته فیلم بسیار تلخ و عمیق همین گزاره را تجسم می بخشد.

ویلم دافو در نقش «کِلِم»، مثل همیشه قدرتمند و تاثیرگذار ظاهر شده است. او با آن چشمان برآمده و ظاهر عجیب، یکی از نوابغ کم‌تر قدردیده‌ی هالیوود در بازیگری است.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

توضیح کِلِم درباره چگونگی یافتن فردی که نقش فرد عجیب‌الخلقه را در سیرک بازی کند، از کلیدهای مهم فیلم است. شرح او از این روند چنین است:

ابتدا به سراغ پاتوق افراد الکلی می رود که عمدتا از «گذشته» و «هویت قبلی» خود فراری هستند. او به آنان پیشنهاد یک کار «موقت» در ازای جای خواب و غذا و از همه مهم‌تر، «الکل» برای نوشیدن می دهد. حقه روانشناسانه او این است که مرتبا بر «موقت» بودن این کار تاکید می کند. وقتی فرد الکلی کار را قبول می کند، کلم با دادن نوشیدنی الکلی آمیخته با تریاک، مرتب او را به خود وابسته‌تر و هوشیاری او را ضعیف‌تر می کند. در نهایت، در یک اقدام ساختگیف کلم مدعی می شود که نقش بازی کردن مرد الکلی زیادی «ساختگی» است و توجه تماشاگران را جلب نمی کند و او چاره‌ای جز اخراج او ندارد. فرد الکلی که در عمق اعتیاد توامان به الکل و تریاک فرو رفته و شخیت انسانی او از دست رفته، التماس می کند که به هر قیمت بماند و قول می دهد که نقش خود را «طبیعی‌تر» بازی کند. این‌جاست که روند مسخ حقیقی او از انسان به موجودی عجیب‌الخلقه آغاز می شود.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

این توضیح، در واقع شرح «طلسمی» است که گریبانگیر شخصیت‌های فیلم می شود و البته توضیح تفصیلی همان شعار سیرک مبنی بر «بهشت و جهنم» روی زمین است.

آشنایی با «زینا» (تونی کولت)، زن کولی که مدعی داشتن قدرت «نهان‌بینی» و ارتباط‌گیری با ارواح درگذشتگان و امثال این‌هاست و شوهر الکلی او، «پیت»، زندگی استن را وارد فاز تازه‌ای می کند. او از  آن‌ها مهارت «نشانه‌خوانی» (cold reading) را فرا می گیرد، که یک مهارت پایه برای طالع‌بین‌ها، رمال‌ها، فالگیرها و کف‌بین‌هاست. این مهارت، بررسی سریع و دقیق زبان بدن، پوشش، سن و سال، نحوه تکلم، نحوه بروز احساسات و امثال این‌ها در یک سوژه، تحلیل سریع این کدها در ذهن و تبدیل آن به اطلاعاتی درونی از سوژه و ارایه آن به خود سوژه با هدف تحت‌تاثیر قرار دادن اوست. نشانه‌خوانی، ابزار اصلی کار در «نمایش روحی «(ادعای ارتباط با غیب و ماوراء و دادن اطلاعات از گذشته و حال و آینده فرد) است. با این حال، هم زینا و هم پیت، اکیدا به استن هشدار می دهند که سراغ استفاده از این مهارت و راه انداختن نمایش‌های روحی نرود که به شدت «بدعاقبت» است.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

اما مرد جوان و جاه‌طلب، این نصیحت را به گوش نمی گیرد و به همراه «مالی» (دختر جوانی که در سیرک نمایش اجرا می کند)، آن‌جا را ترک می کند تا در شهر بوفالو(دومین شهر بزرگ ایالت نیویورک) کسب و کار مستقل «نمایش روحی» برای عموم را راه بیاندازد.

در واقع، شابلن‌ها و کلیشه‌ها و کلیاتی که معمولا در همه آدم‌ها رد و اثری دارد و اصولا پیوستگی مفهوم انسان برآمده از همین کلیات و کلیشه‌های مشترک است، ملات و مبنای کار همه کسانی است که «نمایش‌های روحی» به راه می اندازند. طالع‌بین‌ها عمدتا دست روی همین واقعیت می گذارند که پروفسور یا همان «پیتر» (دیوید راسل استرتِیرن) به عنوان «رنگین کمان سیاه» از آن یاد می کند. مثلا رابطه‌ی «عشق و نفرت» با پدر در بسیاری از فرزندان ذکور، از مصادیق همان رنگین‌کمان سیاهی است که بر کل زندگی استن اثر گذاشته است …

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

نکته‌ی کلیدی سیرک، نوزادی مرده در مخزن الکل با چشمی روی پیشانی است که کِلِم آن را دارایی ویژه‌ی خود معرفی می کند … چشمان نوزاد از درون شیشه از هر جهت که به آن نگاه کنند به ناظر نگاه می کند. کِلَم نام این نوزاد شوم را از روی انجیل، «ایناک» (اینوخ یا خنوخ) گذاشته است. این شوخی کفرآمیز کلم در نام‌گذاری هم باز بر بار نمادین فیلم می افزاید. اینوخ یا خنوخ، از شخصیت‌های برجسته در سنت یهودی-مسیحی است که کتاب منسوب به او با نام «کتاب اینوخ»، مبنای اصلی مطالعات یهودی درباره ساز و کار کیهان به عنوان مخلوق الهی است.

طبق مکتوبات این کتاب، اینوخ در سفری عروج‌گونه به عرش الهی صعود می کند و اجازه می یابد که در بارگاه خدا حاضر شود. او در نهایت توسط خداوند به سمت خود فرابرده می شود. چشم روی پیشانی یا چشم سوم، در فرهنگ‌های مختلف، نماد  بصیرت درونی، قدرت مکاشفه و چشم «نهان‌بین» است. در سکانسی از فیلم می بینیم که استن با نقابی که نماد همین چشم روی آن نقش بسته، «نشانه‌خوانی» می کند.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

در پیوند با همان نوزاد عجیب‌الخلقه و چشم سوم، پیت، شوهر زینا برای بازداشتن او از ورود به عرصه «رمّالی» چنین می گوید:

“من «چشم بسته» دارم. وقتی مردی دروغ‌های خودشو باور می کنه، فکر می کنه  که قدرت داره. اون دچار «چشم بسته» شده، چون فکر می کنه دروغ‌ها حقیقت داره. آدمای بی‌گناه آسیب می بیینند. تو به دروغ گفتن ادامه می دی. وقتی دروغا تموم می شن، اینجوری می شه که چهره‌ی خدا مستقیما به تو زل می زنه و هر چقدر تلاش کنی نمی تونی فرار کنی. “

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

ترکیب کلاهبرداری معنوی با «علم» روانکاوی (که به اعتقاد منتقدان جدی آن، خود نوعی شیادی علم‌نما است) هیولای وحشتناکی می شود. و این دقیقا کاری است که زوج استن و لیلث ریتر (زن روانکار اهل بوفالو) در ائتلافی شیطانی، آغاز می کنند. «لیلث»، طیق برخی اسطوره‌های یهودی-مسیحی، پیش از «حوّا»، نخستین زن خلق شده بود که طبق همان اساطیر تحریف‌شده و انحرافی، هم با «آدم» همبستر شد و هم با لوسیفر (یا سمائیل). لیلیث در فرهنگ غربی، نماد وجه مونث شیطان است. به هر حال، استن و لیلیث، چنین طراحی می کنند که استن را به «رمّال» شخصی بزرگان شهر، در حد قاضی و شهردار و … تبدیل کنند. داستان آشنا نیست؟

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

انسان‌های درونگرا که به سختی از خود و گذشته و شخصیت خود اطلاعات می دهند، از قضاء، مستعد این هستند که در مقابل فردی پذیرا و تاثیرگذار، وا بدهند و دریچه‌های فاضلاب روح خود را نزد او باز کنند. این کلید ارتباط شیطانی بین لیلیث و استن است. تبادل خصوصی‌ترین اطلاعات شخصی اعضای الیت شهر در جلسات روانکاوی، در مقابل شخصی‌ترین رازهای گذشته‌ی استن.

جمله‌ی طلایی لیلیث(کیت بِلَنچت) خطاب به استن آن‌جاست که در اشاره به تقصیر سوژه‌هایی که به شیادان «روحی» و رمالان مراجعه می کنند، می گوید:

  ” تو مردم رو خر نمی کنی. اونا خودشون، خودشونو خر می کنند. “

گروگان گرفتن عمیق‌ترین و خصوصی‌ترین احساسات و رازهای عاطفی افراد با هدف کسب شهرت و ثروت، چیزی نیست که بدون عقاب و عقوبت بماند، حتی اگر به سنت تفکر هندی، معتقد باشیم که اعمال بد ما به صورت «کارما» تجلی می پیدا می کند و گریبان ما را دیر یا زود خواهد گرفت.

کلاهبرداری جدی و جدی‌تر می شود و سخت و سخت‌تر. «ازرا گریندل»، مرد متنفذ و قدرتمند شهر بوفالو، یک چالش جدی است. استن برای رفتن به مرحله و فاز بالاتر در شهرت و ثروت، باید از سد شخصیت تودار، چقر و هوشمندی چون گریندل بگذرد که یک راز عشقی تاریک در گذشته خود دارد.

«کوچه‌ی کابوس» تصویری تاریک و هراس‌آور از «روانکاوی» نیز ارایه می دهد. لیلیث ریتر، حقیقتا یک شیطان موطلایی است که در فیلم‌های ژانر نووار کلاسیک، نمونه‌های بسیار ماندگاری از آن وجود دارد. روانکاوی که مثلا قرار است امین و محرم بیماران خود باشد، اما سرّی‌ترین رازهای ایشان را دستاویز کاسبی مادی و البته برآوردن فانتزی‌های ذهنی خود می کند.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

در نهایت، ما می دانیم که استن پای در مسیری محتوم که پایان آن نکبت است گذاشته، و از این رو، وقتی «مالی» (رونی مارا) او را ترک کرده و در پایانه در را به روی او قفل می کند، در دل می گوییم “لعنتی در را باز نکن! فقط برو پی زندگیت! ” اما خب، عاطفه به سختی از عقل شکست می خورد. چشم‌انداز قربانی شدن «مالی» در طراحی ابلهانه و طمعکارانه‌ی استن، تعلیقی نفسگیر بر فیلم حاکم می کند. استن قربانی عقده‌ها و روح زخم‌خورده و البته سلطه‌ی نفس شیطانی خود شده و تقدیرش محتوم به نظر می رسد، اما مالی، با علم به تباهی که در پایان مسیر انتظارشان را می کشد، صرفا به واسطه‌ی عاطفه و احساس خود بازیگر این بازی کُشنده می شود و همین باعث سمپاتی بیشتر تماشاگر نسبت به او می شود.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

استن در دور تسلسل باطلی می افتد که همان «طلسم» اینوخ برایش مقدر می کند، نفرین «ذهن‌خوانی». استن با نمایش روحی چنان افول می کند و به ذلت می افتد که خود تبدیل به «عجیب‌الخلقه» می شود. پایان فیلم بسیار کوبنده، تلخ و ماندگار است.

مدیر جدید سیرک به او می گوید:

-بلدی عجیب‌الخلقه باشی؟

و استن، با گریه‌ای همراه با خنده‌ای تلخ، می گوید:

-برای این کار آفریده شدم.

نکته این‌جاست که خون 4 انسان روی دست او خشکیده است و علاوه بر این زندگی همسرش مالی را نابود کرده است و او خوب می داند که این سرنوشت، «حق» اوست.

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت

با همه اعوجاجات و نمادها و تفاسیر انحرافی که ممکن است در «کوچه‌ی کابوس» باشد، اما در مجموع فیلم در نمایش سیاهی و تباهی‌ای که در ذات اموری چون رمّالی و طالع‌بینی است، بسیار تاثیرگذار و تکان‌دهنده است. کافی است آن را با یک نمونه‌ی وطنی مقایسه کنیم که در ماه مبارک رمضان از سیما پخش شد. سریال «احضار» علیرضا افخمی، که مثلا به همین قسم امور و همین طیف آدم‌ها پرداخته، لیکن ناخواسته بسیاری از اوقات، طنز از کار درآمده است. حرف خوب را بد زدن، عملا و در ننیجه، فرق چندانی با حرف بد زدن ندارد.

**سهیل صفاری

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همه‌ی رمّال‌ها روانشناس هستند! /یک فیلم متفکرانه و کوبنده از استاد سینمای وحشت بیشتر بخوانید »