نمایشگاه کتاب

هدیه رهبر انقلاب به قرارگاه سنگر کتاب در نمایشگاه

هدیه رهبر انقلاب به قرارگاه سنگر کتاب در نمایشگاه


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، در ساعت‌های پایانی هفتمین روز از نمایشگاه کتاب تهران مقارن با شام شهادت امام جعفر صادق(ع) طی مراسمی با حضور یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علی رمضانی مدیر خانه کتاب و ادبیات، یک جلد کلام الله مجید به خط احمد نیریزی با امضای مقام معظم رهبری به قرارگاه سنگر کتاب اهدا شد.

مجموعه قرارگاه فرهنگی سنگر کتاب با شعار «کار جهادی در حوزه کتاب و کتابخوانی» و با هدف گسترش فرهنگ مطالعه در سراسر کشور فعالیت خود را با تعدادی از جوانان و نوجوانان فعال و دغدغه‌مند شهرستان بجنورد استان خراسان شمالی از سال ۱۳۹۸ آغاز کرد و تاکنون توانسته در ۳۰ شهر فعالیت‌های خود را گسترش دهد.

پایان پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هدیه رهبر انقلاب به قرارگاه سنگر کتاب در نمایشگاه بیشتر بخوانید »

میثم مطیعی با کتاب «اهانت» به نمایشگاه آمد

میثم مطیعی با کتاب «اهانت» به نمایشگاه آمد



میثم مطیعی با اثری جدید در باب سیره اهل بیت در مواجهه با اهانت کنندگان در نمایشگاه کتاب امسال شرکت کرده است. این کتاب، «اهانت» نام دارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نمایشگاه کتاب تهران هر ساله شاهد انتشار کتاب‌ها و آثار پژوهشی جدید مؤلفان و محققان کشور در زمینه‌های مختلف علمی و دینی است.

در نمایشگاه کتاب امسال، میثم مطیعی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با کتابی پژوهشی که به سیره معصومان علیهم السلام در مواجهه با اهانت‌کنندگان می‌پردازد، شرکت کرده است. این کتاب با عنوان (آموزه‌های معصومان در مواجهه با اهانت) در قطع وزیری و در ۵۸۰‌ صفحه به چاپ رسیده و روانه بازار نشر شده است.

در دوران معاصر به‌واسطه تغییراتی که در عرصه رسانه‌های گروهی صورت گرفته و به‌واسطه توان تبلیغی جریان‌های مخالف دین، مسأله اهانت به معصومان، با شدت بیشتر و در گونه‌های متنوع، اعم از مکتوب، فیلم، کاریکاتور و … مطرح‌ شده است. در اغتشاشات ماه‌های اخیر در ایران نیز بارها شاهد اهانت به مقدسات، قرآن کریم و ائمه هدی بودیم.

همین امر باعث شده که بسیاری از دین‌مداران در مواجهه با اهانت به انبیاء و اولیای الهی به دنبال راهکار و الگویی برای عمل خویش باشند. پژوهش حاضر تلاش خواهد کرد که این خلأ، راهکار و الگو را پوشش دهد.

در برابر این اهانت‌ها همواره مومنان، متدینان و دلسوزان دین با این سوال مواجه هستند که بهترین راه برای مواجهه با اهانت‌کنندگان کدام است؟

میثم مطیعی با کتاب «اهانت» به نمایشگاه آمد

میثم مطیعی در این اثر پژوهشی در فصول مختلف به پژوهش‌هایی گسترده دست زده است. در بخشی به آموزه‌های قرآنی و گزارش‌های قرآن کریم در باب اهانت به انبیاء سابق توسط کافران و پاسخی که انبیاء به آن اهانت‌ها داده‌اند، پرداخته و بر این اساس آموزه‌های قرآن در مواجهه‌ با اهانت کنندگان را استخراج کرده است.

در بخشی دیگر از این کتاب سیره اهل‌بیت و احادیث معصومان در باب مواجهه با اهانت کنندگان مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته و در نهایت نویسنده تلاش کرده است تا به یک مدل جامع در دسته بندی انواع اهانت کنندگان و شناسایی بهترین راه مواجهه با هر گروه از آنها دست یابد.

بررسی‌های لغوی، فرهنگی و تاریخی و … از جمله بخش‌های دیگر این اثر تحقیقی است که حاصل تلاش چند ساله محقق در شکل‌دهی، تکمیل و بازنویسی آن است.

بر این اساس دانش‌پژوهانی که خواستار آشنایی با آموزهای دینی در نحوه برخورد و مواجهه با اهانت‌کنندگان به معصومان هستند، می‌توانند در این کتاب پاسخ بسیاری از سؤال‌های خود را بیابند و با آموزه‌های قرآن و عترت در مواجهه با اهانت‌کنندگان آشنا شوند.

با توجه به اینکه دو کتاب دیگر میثم مطیعی با نام‌های «پژوهشی پیرامون علم رجال» و «پایه‌های علم رجال» پیش از این توسط انتشارات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام منتشر شده است، علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب‌ها را همراه با کتاب «اهانت» که به تازگی منتشر شده، در سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از غرفه دانشگاه امام صادق علیه‌السلام تهیه کنند.

غرفه انتشارات دانشگاه امام صادق در مصلای امام خمینی (ره) تهران، شبستان اصلی (ناشران عمومی)، راهروی ۸، غرفه ۲ واقع شده است.

مخاطبان برای تهیه کتاب می‌توانند به صورت مجازی از طریق وبسایت انتشارات دانشگاه به نشانی https://press.isu.ac.ir اقدام کنند.

جشن امضای این کتاب، جمعه ۲۹ اردیبهشت از ساعت ۱۷ تا ۱۹ با حضور میثم مطیعی در نمایشگاه کتاب برگزار خواهد شد.

سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، بیستم اردیبهشت آغاز شده و تا سی‌ام این ماه ادامه خواهد داشت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

میثم مطیعی با کتاب «اهانت» به نمایشگاه آمد بیشتر بخوانید »

فیلم/ حال و هوای اهالی فرهنگ در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

فیلم/ حال و هوای اهالی فرهنگ در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ حال و هوای اهالی فرهنگ در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بیشتر بخوانید »

زمزمه تحریم نمایشگاه کتاب «بچه بازی سیاسی» است/ جریان تحریم‌کنندگان راه به جایی نمی‌برند

زمزمه تحریم نمایشگاه کتاب «بچه بازی سیاسی» است/ جریان تحریم‌کنندگان راه به جایی نمی‌برند


«مصطفی محدثی‌خراسانی» شاعر و ترانه‌سرا در گفت‌و‌گو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، با اشاره به برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران اظهار داشت: یکی از اتفاقات بسیار مهم فرهنگی کشور برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است که در مجموع یک حرکت بسیار مثبت و جریان‌ساز تلقی می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: این موضوع که نمایشگاه‌های کتاب می‌توانست در برگزاری و اثرگذاری وضعیت بهتری داشته باشد، جای بحث و تأمل دارد، که اگر با صاحب‌نظران مختلف گفت‌وگو صورت بگیرد، قطعاً می‌تواند منجر به بهبود هرچه بیشتر برگزاری نمایشگاه کتاب شود.

این شاعر آیینی کشورمان ادامه داد: بنده به عنوان کسی که در همه دوره‌ها در نمایشگاه کتاب حضور داشته‌ و در مجامع نقد زیادی شرکت کرده‌ام، معتقدم برگزاری سالانه این نمایشگاه نسیم تراوت‌بخشی به فضای فرهنگ کشور می‌وزد و از غبارروبی خوبی از فضای کتاب و کتاب‌خوانی به عمب می‌آورد.

محدثی خراسانی در قیاس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با نمایشگاه کتاب فرانک‌فورت اظهار داشت: در کشور ما به دلیل اهمیت محتوا و نظارتی که به لحاظ تمدنی ایدئولوژیک بر کتاب‌ها داریم، برخی تصور کنند نوعی محدودیت حاکم است، اما این محدودیت در قوانین، فرهنگ، تاریخ و هویت ما نهادینه شده است.

داور جشنواره شعر فجر خاطرنشان کرد: محدوده کنترل آثار مبتنی بر میراث فرهنگی کشور ما است، که البته از نظر بنده این موضوع به منزله هیچ‌گونه محدودیتی نیست، در گستره چنین فضایی که تعریف شده است نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بنظرم شمول قابل قبولی برای ارائه نظریات مختلف و نگرش‌های مختلف محتوایی و فرمی در حوزه چاپ و نشر دارد.

این ترانه‌سرا بیان داشت: متأسفانه جدیداً تحریم مُد شده است که زمزمه‌هایی هم برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به گوش می‌رسد، به اعتقاد من این اقدامات از هیچ‌گونه منطقی برخوردا نیست و «بچه بازی سیاسی» بنظر می‌رسد. افرادی که اینگونه اقدامات انجام می‌دهند، راه به هیچ جایی نبرده‌اند، جزء اینکه موجب سرخوردگی و محرومیت خود تحریم کنندگان شود.

وی افزود: در این جریان طوفنده و فراگیر انقلاب اسلامی این قبیل اقدامات اعم از موضع‌گیری‌های کوته‌بینانه و اعلام تحریم نمایشگاه کتاب هیچ تأثیری ندارد.

محدثی خرسانی با تأیید این موضوع که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بزرگ‌ترین اتفاق فرهنگی کشور به حسا می‌آید، گفت: ما تقریباً هیچ اتفاق فرهنگی دیگری که به مدت ده روز استمرار داشته باشد و این حجم عظیم از بازدیدکنندگان که در یک واقعه فرهنگی حضور پیدا کنند بنظرم وجود نداریم. جدای از این تعداد بسیار زیادی از افرادی که نتوانسته‌اند به صورت حضوری از نمایشگاه کتاب بازدید کنند، از طریق فضای مجازی نیازهای خود را تأمین کرده‌اند.

شاعر آیینی کشورمان بیان کرد: معتقدم نمایشگاه بین‌المللی کتاب در بخش فروش ارزش، جایگاه و تعریف خود را دارد و تخفیف‌های ویژه‌ای که ناشران برای جذب مخاطب قائل می‌شوند در نوع خود می‌تواند، شور و شوق را در نمایشگاه افزایش دهد، این مهم تضادی با بخش نشست‌ها و نقدهایی که در هر نمایشگاه برگزار می‌شود ندارد و نباید این دو را در مقابل یکدیگر دانست.

وی افزود: این دو بخش در کنار یکدیگر می‌تواند دو بال و دو اهرم فضای نمایشگاه باشد، چه به لحاظ معنوی و چه به لحاظ بنیان‌هایی که می‌تواند فرآیند چاپ و نشر را تقویت کند.

محدثی خراسانی اظهار کرد: مشکلات اقتصادی امروز مهم‌ترین موضوعی است که همه ما با ان دست در گریبان هستیم، حوزه نشر هم مستثنای از این مصیبت نیست، علی‌رقم اینکه دولت در حد توان خود حمایت‌هایی از صنف ناشران داشته است.

انتهای پیام/371

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زمزمه تحریم نمایشگاه کتاب «بچه بازی سیاسی» است/ جریان تحریم‌کنندگان راه به جایی نمی‌برند بیشتر بخوانید »

اینجا خانه من است

اینجا خانه من است



کتاب از شخصیت مقام معظم رهبری جدا شدنی نیست و ایشان درباره نمایشگاه کتاب فرمودند که «اینجا خانه من و عشق من است.»

به گزارش مجاهدت از مشرق، «در این حوزه از دست من] دیگر [کاری بر نمی‌آید! زبانم کار می‌کند که آن هم… کار با این آقایان است!» اینها را آقا در پاسخ به درخواست آقای علمی، مدیر نشر سخن می‌گویند که خواسته بود برای مهار قیمت کاغذ اقدامی انجام شود. چند ثانیه‌ای همه می‌روند در بهت و فضا سنگین می‌شود. در نهایت وزیر ارشاد جلو می‌آید و از اقدامات صورت‌گرفته برای افزایش تولید کاغذ می‌گوید. سرکشی قیمت کاغذ در یک دهه اخیر به‌طرز عجیبی پشت ناشران را به خاک رسانده. قیمت ۸۰ هزار تومانی هر بند کاغذ در ابتدای دهه ۹۰ حالا رسیده به بندی ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان! تقریباَ ۱۹۰۰ درصد افزایش!

کنار این افزایش ۱۹۰۰ درصدی، اگر دیگر هزینه‌های تولید کتاب مثل فیلم و زینک و صحافی و چاپخانه و هزینه کارگر و کارمند و امثالهم را هم اضافه کنیم، نتیجه‌اش می‌شود همین وضعیت امروز و گلایه مردم و اکثر ناشران از تاختی که قیمت پشت جلد کاغذ می‌دهد و فاصله‌اش را با سبد خانوار دورتر می‌کند. در چنین شرایطی اولین راه‌حل، مهار قیمت کاغذ است. موضوعی که آقا در مصاحبه پایانی نمایشگاه هم به آن اشاره کردند: «من البتّه چند سال قبل به این مسئله تأکید کردم، همّت نکردند که دنبال کنند؛ حالا خب بحمدالله شروع کرده‌اند. امیدواریم که این کمک کند تا این قیمتِ بالای کتاب‌ها که خرید کتاب با این قیمتها واقعاً سخت است بشکند و با ارزان شدن کاغذ، با آمدن کاغذ داخلی مرغوب، این وضع بهتر بشود.» ۱۴۰۲/۰۲/۲۴

قیمت کاغذ و تأثیر آن بر قیمت کتاب و کاهش شمارگان آن در غرفه نشر معارف هم به شکل دیگری تکرار شد. وقتی که آقا از مسئول نشر علت کاهش شمارگان و افزایش قیمت آثار را جویا شدند پاسخ داد که کاغذ به شکل سرسام‌آوری گران شده است. مسئولان این غرفه هم مانند بعضی دیگر از ناشران می‌خواستند چند عنوان از کتاب‌های خود را به عنوان هدیه به رهبر انقلاب تقدیم کنند که البته در خبرهای منتشرشده بعد از نمایشگاه در رسانه‌ها به اشتباه به‌عنوان خرید کتاب توسط آقا از آن اعلام شد! اتفاقات نمایشگاه کتاب و صحبت‌های ناشران با آقا برای اهالی فرهنگ و ادب جذابیت دارد و همین روایت مکتوب نیز تنها بخشهایی از آن را به رشته قلم درآورده است؛ اما آنچه مسلم است، بیان ناقص و مخدوش مطالب و احیاناً استفاده نامناسب و ابزاری از آنها در شأن دست‌اندرکاران عرصه نشر و کتاب و فرهنگ‌دوستان نیست.

در غرفه نشر سخن اما در کنار بحث گرانی کاغذ، مسئله تکریم و تعظیم زبان فارسی توسط ترک‌زبان‌ها هم مطرح شد و اینکه بهترین آثار در مورد فارسی را ترک‌زبان‌ها نوشته‌اند. آقای مختارپور رئیس کتابخانه ملی از ورود این ناشر به حوزه چاپ رمان گفت دلیل اصلی‌اش فروش بهتر رمان و تسهیل اقتصاد نشر برای ناشر است. آقای علمی هم تأیید کرد و گفت هرچند دارند این کار را می‌کنند اما به دل خودشان نیست چرا که با علاقه و خواست اصلی‌شان فاصله دارند. آقا در مقام یک رمان‌خوان جواب دادند: «کار بدی هم نیست». در دفترچه یادداشتم این را یادداشت می‌کنم که بعدها اگر دوباره جایی بحث رمان و شرک‌آمیز توصیف کردنش توسط بعضی مدعیان شد، این موضع آقا را یادآوری کنیم.

* همه باید بینوایان بخوانند

در غرفه سوم و بازدید از نشر هرمس هم موضوعی که بحث را گُل انداخت، رمان بود. مدیر نشر اولین اثری که به آقا معرفی کرد ترجمه جدید «بینوایان» ویکتور هوگو بود. احتمالاً از علاقه رهبر انقلاب به هوگو مطلع بود که در ادامه بعضی عناوین دیگر جناب هوگو را معرفی کرد. آقا هم موضوع را ادامه دادند؛ رو به حلقه افراد نزدیک خود کردند و گفتند: «یک کتاب خوبی دارد ویکتور هوگو] به نام [داستان یک جنایت! آن هم خیلی خوب است.» اینجا هم یاد موضع بعضی مدعیان افتادم در نگاه منفی به رمان و طرد آن. احتمالاً برایشان جالب باشد که یک فقیه و مرجع تقلید چنین نگاهی به رمان دارد.

جالب‌تر اینکه همین فقیه و مرجع تقلید، یک نویسنده خارجی را «حکیم» توصیف کنند به همان معنایی که مسلمانان واژه حکیم را معنادار می‌کنند و دوباره جالب‌تر اینکه همین فقیه و مرجع تقلید این صحبت‌ها را در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری هفته «دفاع مقدس» بیان کرده باشند: «ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسنده‌ی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال می‌کنیم و به‌کار می‌بریم، یک حکیم است و بهترین حرف‌هایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» ۱۳۷۲/۰۶/۲۹ همه باید بینوایان را بخوانیم.

التفات ایشان به رمان در یکی دیگر از غرفه‌ها هم تکرار شد. وقتی ناشر از تولید بعضی رمان‌های دو زبانه گفت با واکنش جالب ایشان روبرو شد که این دو زبانه چاپ کردن رمان، قیمت آن را بالا می‌برد و به مخاطب فشار می‌آورد؛ مخاطب آمده رمان بخواند نه زبان! در کنار یادداشت کردن جمله «همه باید بینوایان بخوانند» این جمله را هم یادداشت می‌کنم که «مخاطب آمده رمان بخواند نه زبان» و در ادامه از قول خودم می‌نویسم که رمان بخواند و کیفش را ببرد ولو اینکه برخی مدعیان، منع رمان کنند!

همه اینها اما باعث نمی‌شود که رمان و داستان ایرانی به حاشیه برود. در اواخر بازدید و هنگامی که آقا مشغول دیدن عناوین غرفه انتشارات نیماژ بودند، مدیر نشر حرف را به آنجا کشاند که دیگر به داستان ایرانی اقبال زیادی نمی‌شود. واکنش آقا دوباره جالب و معنادار می‌شود. چیزی به این مضمون که فرق می‌کند که چه نوع داستانی باشد: «چرا! اگر از این مقلدین داستان نو باشند، این را کسی استقبال نمی‌کند؛ یک وقت نه داستان درست و حسابی و کلاسیک است.» بله اگر داستان مطابق اصول کار شده باشد مخاطب دارد و طبعاً از آن استقبال هم می‌شود.

* من با جایزه کاری ندارم!

فارغ از بحث رمان و ادبیات و کاغذ، موضوع فروش هم از مسائل مورد توجه و مکرر در رفت و برگشت‌های آقا با ناشران بود. اینکه آثاری که منتشر می‌شود در چه شمارگانی است (در پرانتز این را هم بگویم که در تمام سه ساعت بازدید حواسم مشخصاً به استفاده از واژه شمارگان بود؛ حتی یک بار هم از واژه فرنگی تیراژ استفاده نکردند!) و چقدر فروش می‌رود و با استقبال مردم مواجه می‌شود. فرقی هم نداشت که ناشر، شعر و ادبیات و رمان منتشر می‌کند یا آثاری در حوزه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی و شهید آوینی! حتی انتشارات صدرا ناشر آثار شهید مطهری هم از این قاعده مستثنی نیست‌. آقا بعد از شنیدن خبر انتشار اشعار همسر شهید مطهری از میزان فروش آثار دیگر ناشر می‌پرسند. پاسخ می‌آید که مجموعه آثار استاد مطهری همچنان پر فروش است.

مهم این بود که چقدر از آثار فروش رفته‌اند و در چه شمارگانی. قضیه به قدری جدی بود که در یکی از غرفه‌هایی که ارشاد برای جوایز ادبی دولتی برپا کرده و متصدی خانم هم مشغول توضیح بعضی عناوین و جایزه گرفتن یا نگرفتن آنها بود، آقا خیلی جدی و محترمانه به میان بحث آمدند: «من با جایزه کاری ندارم! من با فروش کار دارم. به من بگویید چقدر فروش داشته‌اند!»

این نگاه یعنی کار و اقدام فرهنگی هم تا حد زیادی و بالنسبه باید از نظر اقتصادی روی پای خودش باشد و جایی در بازار داشته باشد تا بتواند با اتّکا و ایستادن روی پای خودش در درازمدت مؤثر واقع شود وگرنه حمایت‌ها و تزریق‌های دولتی و حاکمیتی هرقدر هم در بعضی موارد به‌جا باشند اما در نهایت حکم یک اثر موقت را دارند که در درازمدت جایی در چرخه طبیعی اقتصاد فرهنگ نخواهند داشت. این موضوع یک جای دیگر هم خودش را عجیب به رخ کشید. در غرفه انتشارات فاتحان -که از ناشران حوزه دفاع مقدس هم محسوب می‌شود- مدیر نشر برای مدیریت بعضی حوزه‌های نشر به‌عنوان پیشنهاد مسئله راه‌اندازی قرارگاه کتاب را مطرح کرد. پاسخ و واکنش آقا جالب بود. چیزی نزدیک به این مضمون که قرارگاه‌های کتاب خیلی درست شده و تکرارش دیگر به نظر کار جالبی نیست!

* جمع گرم رفقای قدیمی

بازدید آقا از نمایشگاه کتاب سوای اینکه یک وجه فرهنگی دارد، برای کسانی مثل ایشان که با بعضی از اهالی نشر و کتاب از قدیم حشر و نشر داشته‌اند و دارند یک وجه صمیمانه دوستانه هم دارد. نمونه‌اش اتفاقی بود که در جریان بازدید از غرفه ناشرانی مثل سوره مهر، اداره انتشارات وزارت خارجه، جمهوری، سخن، اسلامی و نیماژ افتاد. در بازدید از غرفه کانون اندیشه جوان و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و احوالپرسی با حجت‌الاسلام‌والمسلمین رشاد هم همین قاعده برقرار بود.

آقای علی مطهری هم که در غرفه انتشارات صدرا موفق به ملاقات آقا نشده بود در ادامه مسیر بازدید جلو آمد و کتاب‌های اشعار همسر شهید مطهری و خطابه‌های اخلاقی استاد مطهری را به عنوان جدیدترین آثار صدرا معرفی و نسخه‌ای از آن‌ها را تقدیم کرد.

در غرفه نشر سخن با آقای علمی گرم گرفتند و گفتند: «شما اسم علمی‌ها را نگه داشته‌اید!» آقای علمی هم یک مجموعه از آثاری که با همکاری بنیاد موقوفه مرحوم ایرج افشار منتشر کرده‌اند را نشان می‌دهد که آقا می‌گویند اینها را برایمان فرستاده‌اید و علمی می‌گوید یک مجموعه را قبل از عید فرستاده‌ایم، نمی‌دانم همان است یا نه! مشخص است که بیرون از این کادر هم طرفین با هم ارتباط و تعامل دارند.

در بازدید از غرفه نشر جمهوری، جوانی که مدیریت نشر را بر عهده دارد جلو می‌آید و خود را معرفی می‌کند. مشخص می‌شود که پدرش قبل از انقلاب در نشر آسیا فعال بوده؛ همان نشری که کتاب «صلح امام حسن (ع)» را منتشر کرده، کتابی که اولین مرتبه در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط آیت‌الله خامنه‌ای از عربی به فارسی ترجمه شده است. نکته جالب‌تر میان صحبت‌های جوان اینکه از پدر شنیده که آقا خواسته بودند که حق‌التألیف کارهایشان برای جنگ‌زده‌های لبنان واریز شود. در جریان بازدید از نیماژ هم مدیر نشر آشنایی داد که از همان خانواده نشر جمهوری است.

در بازدید از غرفه انتشارات وزارت خارجه، آقا احوال آقای صباح زنگنه را از اعضای غرفه پرسیدند. صباح زنگنه رئیس اولین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است که در سال ۱۳۶۶ و در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شده است. او چندی قبل هم در مصاحبه با یکی از رسانه‌ها گفته بود وقتی طرح برگزاری نمایشگاه را پیش آیت‌الله خامنه‌ای بردیم از آن استقبال و حمایت کردند و حتی در بعضی موارد مشاوره می‌دادند، مثلاً اینکه حواس مسئولان برگزاری نمایشگاه به بعضی کتب تفرقه‌انگیز دینی و مذهبی باشد.

در غرفه‌ی جوایز کتاب سال و جایزه‌ی جلال عکسی از مرحوم جلال آل احمد به همراه تعدادی از افراد قرار داشت، بدون اینکه نام آن‌ها نوشته شده باشد. آقا به افرادی که در تصویر بودند اشاره کردند و گفتند که این شخص پدر جلال است و سایر افراد را معرفی کردند.

رفاقت‌ها در جریان بازدید از غرفه نشر اسلامی به اوج خودش رسید. جوان دیگری جلو آمد و خودش را معرفی کرد و در انتهای جمله هم اضافه کرد که پسر آقای نظیفی و حامل سلام گرم پدر است. آقا از حال و احوال نظیفی بزرگ جویا می‌شوند که فرزندش از ناخوش احوالی پدر می‌گوید. در ادامه هم درخواست دارد که اگر ممکن است آقا قرآنی را به یادگار و تبرک برای پدر امضا کنند. به حجب و حیا می‌گوید: اگر امکانش هست البته! آقا با صدایی که بعد از نزدیک سه ساعت بازدید از غرفه‌ها هنوز انرژی و نشاط از آن می‌بارد پاسخ می‌دهند: «بله! بله!» عصایشان را به یکی از اطرافیان می‌دهند و همان‌طور که ایستاده‌اند، قرآن را برای آقای نظیفیِ پدر امضا می‌کنند.

* ادبیاتِ خوش مقاومت

هر متنی که از رابطه و نسبت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و کتاب چیزی بگوید اما ادبیات مقاومت و دفاع مقدس در آن غایب باشد حتماً متن و گزارش و روایت ناقصی است و نمی‌تواند به تنهایی مورد اعتنا قرار بگیرد. ادبیات دفاع مقدس و التفات ویژه رهبر انقلاب به این گونه ادبی موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان کرد. این شاخه ادبی این روزهاست که مورد توجه بسیاری قرار گرفته و سهم قابل توجهی از بازار را هم به خود اختصاص داده وگرنه در آن روزهای غربت ادبیات دفاع مقدس در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد که نهال نورسته بود یگانه و تنها حامی‌اش آیت‌الله خامنه‌ای بود تا امروز که آن نهال تبدیل به درخت تناوری شده و دیگر حتی نادیده گرفتنش ممکن نیست.

موضوعی واضح و عیان و صدالبته جدی که در مصاحبه پایان نمایشگاه با خانم لبافی خبرنگار هم مجدد به آن تصریح شد: «این کتابهای خاطرات مربوط به دفاع مقدّس و دفاع از حرم که چاپ می‌شود، خیلی باارزش است؛ این یک گونه‌ی جدید از کتاب‌سازی و تولید کتاب است که بحمدالله خوب راه افتاده و خانمها هم در این زمینه خیلی فعّالند، نویسنده‌های خانم نوشته‌های بسیار خوبی دارند، از آنها من زیاد می‌خوانم.» ۱۴۰۲/۰۲/۲۴ بعد از جمله «همه باید بینوایان بخوانند» و ««مخاطب آمده رمان بخواند نه زبان» حالا باید این جمله را هم یادداشت کرد: «کتابهای خاطرات دفاع مقدس و دفاع از حرم خیلی باارزش است.» بی‌دلیل هم نخواهد بود که رفت و برگشت‌ها با آثار و اصحاب ادبیات جهاد و مقاومت از جنس دیگری باشد.

آقا در غرفه انتشارات سوره مهر، آقای مرتضی سرهنگی را که می‌بینند گل از گل‌شان می‌شکفد. در مکالمه‌ای هم که با هم داشتند احوال آقای هدایت‌الله بهبودی را می‌پرسند و سلام می‌رسانند. تمثال این دو نفر را باید در همه نهادهای فرهنگی کشور نصب کنند به‌عنوان نماد ایستادگی و پایمردی در فرهنگ و البته مردی و کاری! موضوعی که آقا هم در بازدید از غرفه سوره مهر به آن اشاره کردند: «کتاب‌های خاطراتی که چاپ می‌شود منشأش شما هستید. ما کارهایی که از برکات فعالیت شماست را همینطور به تدریج می‌بینیم. این خاطرات واینها که چاپ می‌شود در واقع منشأش شما هستید. خدا ان‌شاءالله حفظتان کند!» پیش‌تر هم در تکریم سرهنگی و بهبودی گفته بودند من اگر شاعر بودم برای این دو نفر شعر می‌سرودم.

سرهنگیِ محجوب، مأخوذ به حیاتر از این حرف‌هاست و یکی از آثار جدید سوره‌مهر را به آقا معرفی می‌کند. کتاب «سیطره» که روایت نفوذ اطلاعات در کومله است. مأمور نفوذی اطلاعاتی ایران هفت سال آنجا مشغول بوده و حتی مسئول گزینش هم می‌شود. آقا از روی جلد نام نویسنده را می‌خوانند: «کیانوش گلزار راغب. آن دوست کردشان هم از دنیا رفت.» اشاره آقا به مرحوم سعید سعیدزاده است که دو مرتبه اسیر گروهک‌های ضدانقلاب شده بود و بعدها کتاب خاطراتش تحت عنوان «عصرهای کریسکان» با حمایت و راهنمایی مرتضی سرهنگی و نویسندگی آقای گلزار راغب منتشر شد.

در ادامه با کتاب «یک محسن عزیز» روبرو می‌شوند. «یک محسن عزیز» زندگینامه داستانی شهید محسن وزوایی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) است. خانم فائضه غفار حدادی نویسنده کتاب هم حضور دارد. آقا به رو به خانم نویسنده می‌کنند و از متنی خبر می‌دهند که برای این کتاب نوشته‌اند و می‌پرسند که به دستش رسیده یا نه که با پاسخ منفی حدادی روبرو می‌شود. آقا در ادامه می‌گویند نکاتی در این کتاب درباره شخصیت شهید ذکر شده که فقط یک نویسنده خانم می‌توانست آنها را به تصویر بکشد. در این غرفه از میزان فروش آثار هم می‌پرسند. مدیر نشر توضیح می‌دهد که فروش آثار دفاع مقدس‌شان که البته وظیفه و مأموریت اصلی نشر هم محسوب می‌شود خوب است.

* ترجمه و کودک و نوجوان

در کنار همه اینها اما تذکر و توصیه بعدی به مدیر و مسئولان نشر، مخاطب کودک و نوجوان است و اینکه این مخاطب هم فراموش نشود و البته با ادبیات بومی باید جذب شوند: «هنوز که هنوز است این داستان‌های خارجی مربوط به کودک و نوجوان بر مجموعه کارها غلبه دارد. این خیلی عیب بزرگی است!» کتاب‌های کودک و نوجوان و موضوع ترجمه یکی دو جای دیگر از جمله مصاحبه با خبرنگار صداوسیما هم تکرار شد: «روی مسئله‌ی کتاب کودک و نوجوان هم من تأکید دارم. خوشبختانه دیدم در چندین غرفه در این مسئله کار شده و باز هم من تأکید می‌کنم که برای کودکان، برای نوجوانان، هر چه می‌توانند کتاب تهیّه کنند و ما را از کتابهای بیگانه بی‌نیاز کنند که بتوانیم با فرهنگ خودمان، با جهت‌گیری‌های خودمان و اهداف خودمان ان‌شاء‌الله کتاب در اختیار نوجوانان‌مان بگذاریم. این هم یک مسئله است.» ۱۴۰۲/۰۲/۲۴

موضوعی که در غرفه انتشارات علمی و فرهنگی هم مورد اشاره قرار گرفت وقتی که مسئول غرفه توضیح داد بنا دارند در حوزه زبان فارسی و جنگ تمدنی و همچنین توجه به نشر آثار ترجمه از زبان مبدا فارسی به سایر زبان‌های مفید فعالیت کنند.

در پایان آقا در پاسخ به التماس دعای مسئولان نشر، برای آنها دعا می‌کنند و می‌گویند: «بالاخره کار را شما جوانها باید بکنید. این کشور به همت شما، به ابتکار شما، به نیروی جوانی شما احتیاج دارد.»

سوال اصلی آقا در یکی دو غرفه که کتاب‌های روانشناسی منتشر می‌کردند، ترجمه‌ای یا تألیفی بودن این نوع کتاب‌ها بود. پاسخ بعضاً متزلزل ناشرها این بود که ترجمه‌ای است اما سعی شده محتوا را بومی کنند. حالا اینکه چقدر این سعی در واقعیت به نتیجه نیکو منتج می‌شود بحث دیگری است. واقعیتش هم همین است. وضعیت ترجمه از رهاترین بخش‌های نشر است. بی‌قانونی و نبود هیچ ضابطه مشخصی باعث شده که مسیر ترجمه تبدیل به بزرگراه چهار بانده‌ای شود که آثار خارجی به راحتی و بدون هیچ هزینه‌ای ترجمه و منتشر شود. وضعیتی که در درازمدت دود آن به چشم تولیدکننده بومی محتوا می‌رود؛ چرا؟

چون سود این وضعیت به‌قدری هست که در درازمدت ناشر برای تولید اثر تألیفی نه هزینه تألیف بدهد نه تصویرگری! یک وضعیت به‌شدت اقتصادی! این وضعیت فقط توصیف وجه اقتصادی ماجراست وگرنه تأثیر فرهنگی، قصه غم‌انگیز دیگری دارد. این موج در حال حاضر به حوزه کودک و نوجوان رسیده و همان‌طور که آقا هم به آن اشاره کردند بر آن غلبه کرده.

حالا و در این فضا بهتر می‌توان به التفات و توجه آقا به محمد میرکیانی و کاظم طلایی به‌عنوان نویسنده و تصویرگر ایرانی در غرفه انتشارات به‌نشر پی برد. جایی که بعد از صحبت درباره تقریظ بر کتاب تن‌تن و سندباد، میرکیانی سه جلد از مجموعه جدید خود را به آقا هدیه کرد و گفت این‌ها هم در ادامه همان مسیر تن‌تن است.

این توجه ادامه همان نگاهی است که در اقتصاد هم در پی تکریم محصول و کالای داخلی است. تداوم همان نگاه است که باعث می‌شود در حوزه فکر و فرهنگ هم در پی محصول و تولید داخلی و بومی باشد تا کودک و نوجوان این آب و خاک در هوا و فکر بومی تنفس کند و قد بکشد.

* نمایشگاه کتاب خانه من است

کتاب از شخصیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جدا شدنی نیست. رهبر انقلاب اسلامی ادامه شخصیت همان نوجوان هفت هشت دهه قبل است که محل انس و آرامشش با کتاب و کتابخانه آستان قدس رضوی گره خورده بود. خصوصیتی که با رفتن به مدرسه، طلبه علوم دینی شدن، ورود به عالم مبارزه، نماینده مجلس، رئیس‌جمهور و رهبر شدن و افزایش طبیعی مشغله‌ها نه تنها تضعیف نشده بلکه تقویت و مضاعف هم شده. پس عجیب نیست که در مصاحبه انتهای بازدید از نمایشگاه بگویند همه نوع کتابی می‌خوانند، عجیب نیست همه و به‌خصوص اهالی فرهنگ و هنر و رسانه را از بن دندان به پُرخوانی دعوت کنند و در نهایت هم عجیب نیست که حین بازدید از همین نمایشگاه با دکتر محمدعلی آذرشب استاد برجسته ادبیات عرب روبرو شوند و پس از معرفی و تقدیم یک کتاب عربی درباره فلسطین به نام «تل أبیب سقطت» از سوی وی، وقتی استاد نمایشگاه کتاب را جایی توصیف کرد که مورد تأیید و علاقه ایشان است، آقا به زبان عربی – همان زبانی که استاد ادبیات عرب با ایشان سخن گفته بود – پاسخ دهند: «اینجا خانه من و عشق من است!»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اینجا خانه من است بیشتر بخوانید »