نماینده ولی فقیه

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی

اذعان آمریکا به شکست فتنه اخیر/ پیروزی‌های بزرگی در راه است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «عبدالله حاجی‌صادقی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در هشتمین کنگره علمی پژوهشی علامه بلادی بوشهری (ره) اظهار داشت: علما و روحانیون باید با تمام وجود دنبال کسب دانش باشند تا در جنگ ترکیبی و میدان جهاد تبیین بتوانند موفق باشند.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی افزود: همه ادیان و مکاتب به دنبال خوشبختی و کمال هستند؛ اما در ۲ سوال با هم اختلاف نظر دارند که یکی معنای سعادت و کمال و انسان است و دیگری اینکه راه رسیدن به کمال چگونه است؛ دعوا‌های اساسی سر این دو سوال است.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران ادامه داد: انسان کامل انسانی است که همه ارزش‌های انسانی، هماهنگ با هم در او رشد کرده باشند و به کمال رسیده باشند. انسان کامل در اسلام نباید یک بعدی باشد، بلکه باید همه ابعاد و ارزش‌ها را داشته باشد.

وی اضافه کرد: در فرآیند رشد انسان کامل باید این ابعاد هماهنگ با هم رشد کنند؛ نه اینکه در یک جهت رشد زیادی داشته باشد و در بخش دیگری نتوانسته باشد به رشد کافی دست یابد.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی بیان کرد: انسانی انسان کامل است که همه ارزش‌ها را با هم داشته باشد و در فرآیند رشد با هم رشد کند و عرفان و سیاست و… را هماهنگ با هم داشته باشد.

لزوم دفاع از حق
نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به جامعیت آیت‌الله حاج شیخ عبدالنبی نمازی اظهار داشت: جهاد ایشان را از سجاده باز نداشت و در اوج نبرد از نماز خود دست نکشید. روحیه انقلابی و جهادی و قاطعیت در دفاع از نظام در ایشان کم‌نظیر بود.

وی تصریح کرد: خیلی از افراد بصیرت دارند، ولی صدای رسا و فریاد ندارند. حضرت فاطمه زهرا (س) به ما یاد دادند که با فریاد و صدای بلند از حق دفاع کنیم.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی تأکید کرد: باید از آیت‌الله نمازی یاد بگیریم که یک‌بعدی نباشیم، بلکه در همه ابعاد رشد کنیم تا بتوانیم به خوبی نقش‌آفرینی کنیم. آیت‌الله نمازی دارای جامعیت است و باید ایشان را الگو قرار دهیم.

نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه در تربیت طلبه و دانشجو باید زمینه رشد همه‌جانبه و جامعیت را مد نظر قرار دهیم، گفت: باید تلاش کنیم که علم ما را از تقوا باز ندارد و تقوا نیز ما را از علم بازندارد.

وی با بیان اینکه آزادی‌ای که غربی‌ها تلقین می‌کنند، آزادی حیوانی است، افزود: باید دنبال آزادی انسانی باشیم. منطق شهید این است که حیات جسمانی را می‌دهد تا حیات انسانی را برای خود تضمین کند.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی اضافه کرد: در حوزه‌ها باید افرادی تربیت کنیم که همه استعداد‌های انسانی در آن‌ها تقویت شود.

وی یکی دیگر از ویژگی‌های آیت‌الله نمازی را سیره آخوندی ایشان دانست و گفت: در دوران دفاع مقدس، در دوران فتنه و… یکی از چهره‌های برجسته، حضرت آیت‌الله نمازی بوده‌اند و هرگز حرکتی خارج از شأن روحانیت نداشته و هیچ‌گاه بی عدالتی و رفتار غیرمنصفانه باعث نشد که ایشان رفتاری خارج از شأن خود داشته باشند.

نماینده ولی فقیه در سپاه اظهار داشت: مردم انتظار دارند که مسئولیت‌ها باعث نشود که شأن آخوندی و پناهگاه بودن برای مردم و جامعیت آن‌ها را از بین نبرد.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی همچنین در مورد اتفاقات اخیر در کشور نیز بیان کرد: هیچ خبری نیست؛ ما فتنه‌های بدتر از این را دیدیم و یادمان نرفته که در همان دهه‌های ۵۰ و ۶۰ هم فتنه داشتیم که آن را گذراندیم و در ادامه هم فتنه خواهیم داشت که این‌ها می‌گذرد.

وی با بیان اینکه در این فتنه‌ها افراد باید غربال شوند، ادامه داد: فتنه‌های آخرالزمان باید بیایند تا چهره‌های نفاق ریزش کنند. نهضت ظهور بدون اینکه مؤمنین خالص شوند، محقق نمی‌شوند.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه مؤمنین در این حوادث و فتنه‌ها آبدیده و ورزیده و توانمند می‌شوند، تصریح کرد: این فتنه‌ها می‌آیند تا مؤمنین از غیرمومنین تمییز داده شوند.

حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی تأکید کرد: چیزی که مهم است این است که نباید بگذاریم امید، نشاط و تحرک از جامعه گرفته شود. دشمن در تلاش است تا امید، مجاهدت و تحرک را از ما بگیرد.

وی با بیان اینکه روحانیت با تمام وجود پرچم‌دار این میدان است، افزود: روحانیت هم خودش امیدوار است و حرکت می‌کند و هم امیدبخش جامعه است و هم خودش مجاهد است و هم جهادپرور است.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اهمیت جهاد تبیین اشاره و عنوان کرد: مطالبه بحق از مسئولین لازم است و روحانیت ما و مرجعیت ما هرگز این موضع مطالبه‌گری را ترک نکرده‌اند.

پیروزی‌های بزرگی در راه است
حجت‌الاسلام حاجی‌‌صادقی با بیان اینکه این انقلاب حقیقت دین است و نباید آسیب ببیند، گفت: از این گردنه هم می‌گذریم و این انقلاب سربلندتر از قبل به راه خود ادامه می‌دهد. این انقلاب گاهی حرکتش کند شده، ولی متوقف نشده است.

وی بیان کرد: بنا به اعتراف آمریکایی‌ها این فتنه هم جواب نداده است و آن‌ها دنبال راه دیگری هستند. چون این مردم نیامدند تا مقابل این نظام بایستند و بیشتر عصبانیت آمریکایی‌ها از این مردم است.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران اظهار داشت: اگر دشمنان جنگ با عمامه راه می‌اندازند و حوزه علمیه را آتش می‌زنند و حمله به امام جماعت‌ها می‌کنند، چون می‌دانند این‌ها نهادی مردمی هستند و مردم را به حرکت می‌آورند.

حجت‌الاسلام حاجی‌‌صادقی تأکید کرد: پیروزی‌های بزرگی در راه است و ضربات سنگینی نصیب دشمن خواهد شد.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اذعان آمریکا به شکست فتنه اخیر/ پیروزی‌های بزرگی در راه است بیشتر بخوانید »

پیشکسوتان دفاع مقدس؛ ایستادگی و استقامت در مسیر جهاد در راه خدا ادامه دهند

وظیفه جهاد تبیین بر عهده ‌پیشکسوتان دفاع مقدس قرار دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اصفهان، آیت‌الله «سیدیوسف طباطبایی‌نژاد» نماینده ولی‌فقیه در استان اصفهان امروز (چهارشنبه) در سومین آئین تجلیل و تکریم سراسری یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس و مقاومت با اشاره به آیه‌ای از کلام‌الله مجید اظهار داشت: مسلمانان حق ندارند از دستورات پیامبر اسلام تخلف بورزند و در جهاد عقب‌نشینی کنند. خداوند وعده داده که اگر مسلمانان به فرمان و دستور پیامبر و رهبر جامعه گوش بدهند و در مسیر آنها قدم بردارند، همه مجاهدت‌ها و حرکت‌های آنها در این مسیر را می‌نویسیم و به آنها اجر و پاداش می‌دهیم.

وی عنوان کرد: خداوند در قرآن فرموده است که هر تشنگی، سختی و گرسنگی که در مسیر جهاد در راه خدا برای مسلمانان پیش بیاید و هر حرکتی که باعث عصبانیت دشمن شود، عمل صالح به‌شمار می‌آید. شما پیشکسوتان دفاع مقدس بدانید که خداوند پاداش زحمات شما را خواهد داد.

نماینده ولی‌فقیه در استان اصفهان با بیان اینکه وظیفه جهاد تبیین بر عهده شما پیشکسوتان دفاع مقدس قرار دارد و باید شما به روشنگری در محیط اطراف خود بپردازید، تصریح کرد: شما همچنان باید به ایستادگی و استقامت در مسیر جهاد در راه خدا ادامه دهید که خداوند فرموده است کسانی که در راه ما استقامت کنند، ملائکه و فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند.

آیت‌الله طباطبایی‌نژاد در خصوص ماجرای اخیری که در کشور رخ داد، ابراز داشت: در حالی که هنوز تمام ابعاد این اتفاقی که به وقوع پیوست، مشخص نشده و پزشکی قانونی نظر خود را در این زمینه اعلام نکرده است، برخی این موضوع را دست آویز اغتشاش قرار داده‌اند.

وی تاکید کرد: این اتفاق بار دیگر موجب شد تا صف دشمنان داخلی و مغرضان از مردم جدا شود و باید عاملان اغتشاشات اخیر شناسایی شوند تا معلوم شود که دست آنها در دست چه کسانی قرار گرفته است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وظیفه جهاد تبیین بر عهده ‌پیشکسوتان دفاع مقدس قرار دارد بیشتر بخوانید »

ایران توانسته است بین قدرت و اقتدار پیوند مستحکمی برقرار کند

ایران توانسته است بین قدرت و اقتدار پیوند مستحکمی برقرار کند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «علی سعیدی» رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا، حجت‌الاسلام «عبدالله حاجی‌صادقی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام «عباس محمدحسنی» رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران و حجت‌الاسلام «ضیاءالدین آقاجانپور» رئیس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح و جمعی از روحانیون نیرو‌های مسلح از نمایشگاه اقتدار دفاعی ۱۴۰۱ که با شعار «صنعت دفاعی، دانش بنیان و اقتدار آفرین» برگزار شده است، بازدید کردند.

حجت‌الاسلام سعیدی در این مراسم با درود فراوان به مجاهدان راه حقیقت، چه کسانی که در راه اعتلای کلمه «الله» مبارزه کردند و شهید شدند و چه کسانی که در مسیر تحقق اراده الهی با سختی‌ها همراه شدند و توانستند ارزش‌های الهی را جامه عمل بپوشانند، گفت: حقیقتاً آنچه را که در بازدید از نمایشگاه اقتدار دفاعی می‌توان بیان کرد تحقق آیه شریفه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» است.

وی در همین زمینه اضافه کرد: امروز دنیا در یک شرایط پیچیده قرار دارد و جمهوری اسلامی ایران توانسته است بین قدرت و اقتدار پیوند مستحکمی برقرار نماید.

رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا ادامه داد: آنچه که تضمین کننده بقای انقلاب و نظام اسلامی است، مولفه‌هایی، چون ایمان، باور، مهارت، تخصص، ابتکار و خلاقیت است که همگرایی این موضوعات در کنار هم، قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی را موجب شده است.

حجت‌الاسلام سعیدی با بیان اینکه دو عنصر سلاح و تجهیزات بومی و نیروی انسانی بومی در یک کشور از عوامل مهم بقای نظام اسلامی و انقلاب هستند، گفت: این دو عنصر اگر در کنار هم قرار گیرند، چنان قدرت و اقتداری به وجود می‌آورند که می‌توانند قله‌های بزرگی را در دنیا و جهان فتح کرده و جام پیروزی را برای ملت مسلمان به ارمغان آورده و بالای سر ببرند.

وی افزود: آنچه در جمهوری اسلامی ایران بیش از چهار دهه نمود یافته؛ اراده، انگیزه، ابتکار و خلاقیت است که در ابعاد مختلف این نمایشگاه قابل مشاهده است.

رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا ادامه داد: ابتکار در حوزه آفندی و پدافندی در بخش زمینی، هوایی، دریایی و به خصوص مسئله جنگ الکترونیک که امروز دنیا روی آن متمرکز شده است در نمایشگاه اقتدار دفاعی وزارت دفاع مشاهده شد و قطعاً این شکوه از اراده خاص فرماندهی معظم کل قوا در جهت تولید اقتدار و قدرت و همچنین حضور ملت ایران در همه عرصه‌ها و صحنه‌ها و در نهایت ایمان و اراده‌ی بسیاری از چهره‌های ارزنده، مبتکر، خلاق و دانشمند در جهت صیانت از حریم اسلام، انقلاب اسلامی، استقلال کشور و نظام مقدس ایران به وجود آمده است.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایران توانسته است بین قدرت و اقتدار پیوند مستحکمی برقرار کند بیشتر بخوانید »

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

نجات یافتن ۲۰ رزمنده از حلقه محاصره بعثی‌ها/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روزی است که مردم ایران هیچ‌گاه آن را فراموش نمی‌کنند؛ زیرا در این روز بود که اولین کاروان اسرای کشورمان از بند اسارت ارتش بعثی عراق آزاد شدند و پا به میهن اسلامی گذاشتند؛ اسرایی که بعضاً تمام مدت جنگ را در اسارت گذرانده بودند و اینک پس از تحمل رنج‌ها و سختی‌های دوران اسارت با میهن بازگشتند و دل خانواده‌هایشان شاد شد.

به همین مناسبت، گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام «رضا علی صمدی» مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) انجام دادیم. حجت الاسلام صمدی علاوه بر اینکه برادر دو شهید است، چهار سال و نیم هم در اسارت به سر برده است.

در ادامه، ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با این آزاده دفاع مقدس را می خوانید.

دفاع‌پرس: چگونه وارد کارزار هشت سال دفاع مقدس شدید؟

زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، سه برادر بزرگم در جبهه حضور یافتند و من که آن زمان دانش‌آموز بودم، یک مقداری به لحاظ خانوادگی سخت بود که بتوانم در جبهه حضور پیدا کنم؛ البته نه اینکه خانواده با حضور بنده در جبهه مخالف بوده باشند، ولی خب انتظار داشتند که مقداری ملاحظه خانواده را به جهت نبودِ سه برادر در خانه داشته باشم؛ لذا بنده هم رفتن به جبهه را به تعویق انداختم؛ در اینجا ناگفته نماند که پدرم به برادر بزرگم گفته بود که چون شما مدتی در جبهه بودید به جبهه نروید تا من (پدرم) به جبهه بروم که برادرم در پاسخ به پدرم عنوان کرد که شما سال‌ها از امام حسین (ع) برای مردم گفتید و همان امام حسین به نوعی امروز بر ما واجب کرده است که به جبهه برویم؛ حالا می‌توانیم به جبهه نرویم؟ این پاسخ، پدرم را به سمت سکوت کشاند و هیچ پاسخی نداد و بدین ترتیب به تصمیم پسرانش احترام گذاشت.

تعویق این موضوع باعث شد تا برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه شهرستان «سنقر و کلیا» کرمانشاه و بعد از دو سال وارد مدرسه عالی شهید مطهری تهران شدم و بعد از حدود یک سال به مدرسه حقانی قم رفتم.

بر این اساس، اولین باری که توفیق پیدا کردم تا به جبهه بروم، محرم ۱۳۶۴ بود که از طریق دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام شدم؛ لذا برای گذراندن دوره آموزشی به کرمانشاه و بعد از آنجا به «دزلی» مریوان رفتم که با داشتن ۲۰ سال سن به مدت ۴۵ روز در این منطقه ماندم.

آن زمان نیروهای یگان مهندسی در حال احداث جاده‌ای به سمت «دربندی خان» عراق بودند؛ اینجا منطقه‌ای بود که در طول روز هم کمین می‌خوردیم و حتی در یک مورد به واسطه کمینی که نیروهای مهندسی در منطقه مورد اشاره خوردند، یک شهید و دو مجروح دادیم.

دفاع‌پرس: اعزام شما در قالب کدام تیپ و لشکر بود؟

آن زمان تیپ طلاب که تیپ امام جعفر صادق (ع) بود، هنوز تشکیل نشده بود به همین جهت من به وسیله دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام و بعد از اعزام به جبهه در لشکر مهندسی امام علی (ع) سازماندهی شدم (این لشکر الان با عنوان گروه مهندسی امام علی (ع) ایلام شناخته می‌شود).

دفاع‌پرس: اعزام مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

بهمن ۱۳۶۴ که برای ثبت نام و درخواست اعزام مجدد به جبهه رفته بودم، مسئولان ثبت نام عنوان کردند که ظرفیت برای اعزام تکمیل شده است؛ لذا امکان اعزام وجود ندارد، در پی این موضوع در حال بازگشت از دفتر تبلیغات بودم که دوستان اطلاع دادند که برادر بزرگم به حوزه علمیه زنگ زده و با بنده کار داشته بود.

وقتی با برادرم که عضو سپاه بود تماس گرفتم، گفت برای جذب نیرو می‌توانید به ما کمک کنید؛ بنابراین به شهرستان محل زندگی‌ام برگشتم تا به برادرم در ثبت نام و اعزام رزمنده‌ها کمک کنم؛ بدین ترتیب اوایل اسفند وقتی کاروان راهیان کربلا آماده اعزام به جبهه شد، بنده هم با همین کاروان به جبهه رفتم.

در این اعزام هم دوباره به‌عنوان طلبه رفتم که ابتدا در کرمانشاه و سپس در کامیاران مستقر شدم و بعد از یک هفته برای پدافند به منطقه عملیاتی والفجر ۹ که سه کیلومتر بعد از مریوان و بعد از رودخانه «زاب صغیر» قرار داشت، رفتم؛ بدین ترتیب که شب عید نوروز در این منطقه بودم. (عملیات والفجر ۹ برای مشغول کردن ارتش عراق و منحرف کردن آن‌ها از عملیات اصلی که والفجر ۸ و تصرف فاو، صورت گرفت.)

شب پنج‌شنبه‌ای حدودای ساعت ۳ بامداد بود که به همراه یکی از دوستان به نام قاسمی، نزد سایر رزمنده‌های مستقر در خط پدافندی که منطقه‌ای کوهستانی بود و تعدادی از نیرو‌های ارتش نیز در آنجا حضور داشتند، رفتیم؛ وقتی به سنگر نیرو‌های ارتش رسیدیم، عنوان شد که سرهنگ «صیاد شیرازی» فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش برای بازدید از مواضع آن‌ها به منطقه می‌آید.

هنگام بازگشت، در مسیر متوجه حضور نفراتی شدیم که از کانال در حال بالا آمدن بودند و وقتی نزدیک شدند، دیدم شهید صیاد شیرازی است؛ وی در مواجهه با بنده گفت که عمامه را به جهت اینکه دشمن بر آن منطقه دید دارد و امکان دارد شما را با گلوله بزنند، بردارم که بنده هم به شوخی گفتم جناب سرهنگ گلوله به عمامه بنده اصابت کند، کمانه می‌کند!

دفاع‌پرس: چرا منطقه‌ای که در آن مستقر بودید، اهمیت داشت؟

منطقه عملیاتی والفجر ۹ به دلیل نزدیکی به سلیمانیه از اهمیت خاصی برخوردار بود؛ از سوی دیگر چنانچه این منطقه را از دست می‌دادیم تا حدود ۲۰ کیلومتر پشت سر ما از موانع طبیعی خبری نبود و دشمن می‌توانست به قرارگاه نجف دست یابد.

دفاع‌پرس: درباره نحوه اسارت خود هم توضیح می‌دهید؟

فردای آن شبی که شهید صیاد شیرازی به منطقه آمد، آتش توپخانه عراق بر روی مواضع خودی شدت گرفت و نقطه به نقطه منطقه را به مدت یک ساعت گلوله‌باران کرد. در چنین وضعیتی بود که شهید کولیوند معاون فرمانده گروهان آمد و اعلام کرد سریع به خط برویم؛ به همین علت وقتی به خط رسیدیم که ارتش عراق سنگر نیرو‌ها را به اصلاح «تیر تراش» می‌زد و این در حالی بود که به لحاظ پشتیبانی نیروی انسانی و مهمات به علت حجم آتش ارتش عراق در وضعیت ضعیفی قرار داشتیم به همین دلیل، علی‌رغم اینکه از اوایل شب گذشته تا صبح برابر تک دشمن ایستادگی کرده بودیم، به دلایل مورد اشاره و استفاده عراق از بالگرد‌های تهاجمی، به ما اطلاع داده شد که از منطقه مقداری عقب‌نشینی کنیم.

اما زمانی که دستور عقب‌نشینی صادر شد، امکان انجام این دستور نبود، چون نیرو‌های عراقی جاده پشت مواضع ما را گرفته بودند و ما در محاصره قرار داشتیم به همین خاطر به اجبار تسلیم و اسیر شدیم؛ البته در آن شرایط، تنها کاری که توانستیم انجام دهیم، این بود که برای حدود ۲۰ نفر از بچه‌ها توانستیم شرایطی را فراهم کنیم تا از حلقه محاصره فرار کنند و سالم به عقب بازگردند.

دفاع‌پرس: شما آن زمان جزو کدام یگان بودید؟

همان‌گونه عنوان شد، پاییز ۱۳۶۴ که برای اولین بار به منطقه اعزام شدم، جزو لشکر مهندسی امام علی (ع) بودم و بار دوم در گردان کوثر تیپ نبی اکرم (ص) کرمانشاه حضور داشتم.

دفاع‌پرس: زمانی که اسیر شُدید، چند نفر بودید و اسرا را برای بازجویی به کجا بردند؟

زمان اسارت حدود ۱۲۰ بودیم و اولین جایی هم که بعد از اسیر شدن ما را بردند، شهر «چوارتا» بود، اما بعد از ثبت نام اسرا، حدود ساعت ۹ صبح به سمت سلیمانیه حرکت کردیم و نزدیک غروب به این شهر رسیدیم؛ در این شهر هم ۱۰ روز ما را نگه داشتند و بعد از آنجا به سازمان امنیت و بعد به دژبان مرکز بغداد و سپس به اردوگاه «الرمادیه ۱۰» بردند و تا حدود سه سال در این محل نگه داشتند، بعد به اردوگاه «تکریت» بردند که در اینجا هم حدود یک سال و نیم حضور داشتم و بدین ترتیب تا زمان آزادی اسرا در این اردوگاه بودم.

البته قبل از اعزام به جبهه، آموزش‌های مختلف رزمی دیده بودیم، ولی تنها آموزشی که ندیده بودیم، چگونگی رفتار در زمان اسارت بود؛ چون آن زمان کسی به این موضوع فکر نمی‌کرد و شاید در سایر کشور‌ها هم سربازان در خصوص نحوه رفتار در دوران اسارت را آموزش نبینند؛ دوران اسارت به نحوی است که شما هیچ تدبیر و برنامه‌ریزی منظمی نمی‌توانی داشته باشی و تنها می‌توانستی عکس‌العمل منفی نشان دهی و این در حالی بود که بیشتر اسرا در سنین جوانی قرار داشتند و می‌بایست انواع شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند.

دفاع‌پرس: خاطره‌ای خاصی هم از دوران اسارت و همچنین از حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد دارید؟

زمانی که در اردوگاه تکریت ۱۷ بودم، عراقی‌ها تمام اسرایی را که به زعم آن‌ها پردردسر و شلوغ‌کار بودند و به آن‌ها «ابومشاکل» می‌گفتند در این بخش از اردوگاه جمع کردند و برای کنترل این افراد انواع و اقسام شکنجه‌ها را اعمال کردند و حتی تعدادی از اسرا را تا سینه در خاک کردند و آب را برای اسرا به حداقل رساندند؛ بدین منظور که اسرا را تحت کنترل خود قرار دهند؛ رفتاری که شش ماه ادامه یافت، اما وقتی به نتیجه مورد نظر دست پیدا نکردند، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد را به این اردوگاه آوردند که وی در صحبت با اسرا عنوان کرد بهانه به دست عراقی‌ها ندهید؛ بدین معنی که هر کجا رفتار عراقی‌ها مربوط به مسائل اعتقادی، ملی و انقلابی بود، برابر آن‌ها بایستید، ولی چنانچه غیر از این‌ها بود، استقامت نکنید و بهانه به عراقی‌ها ندهید.

بعد از این صحبت‌ها به مرحوم ابوترابی‌فرد گفتم صحبت‌های شما برای اسرا قابل قبول نیست؛ ایشان در پاسخ گفت که قبل از انقلاب زمانی که در زندان ساواک بودم، هم‌بند من آیت‌الله ربانی شیرازی بود (مزار وی اکنون حرم حضرت معصومه (س) و در بالای سر حضرت قرار دارد) که با شکنجه‌گر‌های ساواک هم‌غذا می‌شد؛ این موجب شده بود تا شایعاتی درخصوص ارتباط وی با ساواک بین زندانیان مطرح شود؛ به همین علت به وی در خصوص نحوه رفتارش با زندانبانان اعتراض کردم، اما مطلبی را در پاسخ به اعتراض بنده عنوان کرد که باعث شد اعتراضم را پس بگیرم.

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

مطلب آیت‌الله ربانی شیرازی این بود که وقتی انقلاب به پیروزی برسد، آیا امام تمام اعضای ساواک را اعدام می‌کند؟ من بر روی کسانی دارم کار می‌کنم که فردا روزی چنان‌چه انقلاب پیروز شد، همین ساواکی درِ زندان را برای ما باز کند؛ چرا که این زندان را کسی بلد نیست و اگر زندانبانان اینجا فرار کنند، همه ما از تشنگی و گرسنگی می‌میریم؛ بنابر این در اینجا هم به اسرا بگویید چنانچه در آینده خواستیم برای آزادی قدس اقدامی انجام دهیم، این زندانبانان می‌توانند به ما کمک کنند.

نتیجه این‌چنین اقدامی را در همراهی عراقی‌ها با شهید حاج قاسم سلیمانی برای مبارزه با داعش دیدیم.

دفاع‌پرس: چه زمانی آزاد شُدید؟

من شهریور ۱۳۶۹ جزو سری آخر آزادگان ثبت شده بودم که بعد از گذشت حدود چهار سال و نیم به میهن بازگشتم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نجات یافتن ۲۰ رزمنده از حلقه محاصره بعثی‌ها/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت بیشتر بخوانید »

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روزی است که مردم ایران هیچ‌گاه آن را فراموش نمی‌کنند؛ زیرا در این روز بود که اولین کاروان اسرای کشورمان از بند اسارت ارتش بعثی عراق آزاد شدند و پا به میهن اسلامی گذاشتند؛ اسرایی که بعضاً تمام مدت جنگ را در اسارت گذرانده بودند و اینک پس از تحمل رنج‌ها و سختی‌های دوران اسارت با میهن بازگشتند و دل خانواده‌هایشان شاد شد.

به همین مناسبت، گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام «رضا علی صمدی» مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) انجام دادیم. حجت الاسلام صمدی علاوه بر اینکه برادر دو شهید است، چهار سال و نیم هم در اسارت به سر برده است.

در ادامه، ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با این آزاده دفاع مقدس را می خوانید.

دفاع‌پرس: چگونه وارد کارزار هشت سال دفاع مقدس شدید؟

زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، سه برادر بزرگم در جبهه حضور یافتند و من که آن زمان دانش‌آموز بودم، یک مقداری به لحاظ خانوادگی سخت بود که بتوانم در جبهه حضور پیدا کنم؛ البته نه اینکه خانواده با حضور بنده در جبهه مخالف بوده باشند، ولی خب انتظار داشتند که مقداری ملاحظه خانواده را به جهت نبودِ سه برادر در خانه داشته باشم؛ لذا بنده هم رفتن به جبهه را به تعویق انداختم؛ در اینجا ناگفته نماند که پدرم به برادر بزرگم گفته بود که چون شما مدتی در جبهه بودید به جبهه نروید تا من (پدرم) به جبهه بروم که برادرم در پاسخ به پدرم عنوان کرد که شما سال‌ها از امام حسین (ع) برای مردم گفتید و همان امام حسین به نوعی امروز بر ما واجب کرده است که به جبهه برویم؛ حالا می‌توانیم به جبهه نرویم؟ این پاسخ، پدرم را به سمت سکوت کشاند و هیچ پاسخی نداد و بدین ترتیب به تصمیم پسرانش احترام گذاشت.

تعویق این موضوع باعث شد تا برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه شهرستان «سنقر و کلیا» کرمانشاه و بعد از دو سال وارد مدرسه عالی شهید مطهری تهران شدم و بعد از حدود یک سال به مدرسه حقانی قم رفتم.

بر این اساس، اولین باری که توفیق پیدا کردم تا به جبهه بروم، محرم ۱۳۶۴ بود که از طریق دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام شدم؛ لذا برای گذراندن دوره آموزشی به کرمانشاه و بعد از آنجا به «دزلی» مریوان رفتم که با داشتن ۲۰ سال سن به مدت ۴۵ روز در این منطقه ماندم.

آن زمان نیروهای یگان مهندسی در حال احداث جاده‌ای به سمت «دربندی خان» عراق بودند؛ اینجا منطقه‌ای بود که در طول روز هم کمین می‌خوردیم و حتی در یک مورد به واسطه کمینی که نیروهای مهندسی در منطقه مورد اشاره خوردند، یک شهید و دو مجروح دادیم.

دفاع‌پرس: اعزام شما در قالب کدام تیپ و لشکر بود؟

آن زمان تیپ طلاب که تیپ امام جعفر صادق (ع) بود، هنوز تشکیل نشده بود به همین جهت من به وسیله دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام و بعد از اعزام به جبهه در لشکر مهندسی امام علی (ع) سازماندهی شدم (این لشکر الان با عنوان گروه مهندسی امام علی (ع) ایلام شناخته می‌شود).

دفاع‌پرس: اعزام مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

بهمن ۱۳۶۴ که برای ثبت نام و درخواست اعزام مجدد به جبهه رفته بودم، مسئولان ثبت نام عنوان کردند که ظرفیت برای اعزام تکمیل شده است؛ لذا امکان اعزام وجود ندارد، در پی این موضوع در حال بازگشت از دفتر تبلیغات بودم که دوستان اطلاع دادند که برادر بزرگم به حوزه علمیه زنگ زده و با بنده کار داشته بود.

وقتی با برادرم که عضو سپاه بود تماس گرفتم، گفت برای جذب نیرو می‌توانید به ما کمک کنید؛ بنابراین به شهرستان محل زندگی‌ام برگشتم تا به برادرم در ثبت نام و اعزام رزمنده‌ها کمک کنم؛ بدین ترتیب اوایل اسفند وقتی کاروان راهیان کربلا آماده اعزام به جبهه شد، بنده هم با همین کاروان به جبهه رفتم.

در این اعزام هم دوباره به‌عنوان طلبه رفتم که ابتدا در کرمانشاه و سپس در کامیاران مستقر شدم و بعد از یک هفته برای پدافند به منطقه عملیاتی والفجر ۹ که سه کیلومتر بعد از مریوان و بعد از رودخانه «زاب صغیر» قرار داشت، رفتم؛ بدین ترتیب که شب عید نوروز در این منطقه بودم. (عملیات والفجر ۹ برای مشغول کردن ارتش عراق و منحرف کردن آن‌ها از عملیات اصلی که والفجر ۸ و تصرف فاو، صورت گرفت.)

شب پنج‌شنبه‌ای حدودای ساعت ۳ بامداد بود که به همراه یکی از دوستان به نام قاسمی، نزد سایر رزمنده‌های مستقر در خط پدافندی که منطقه‌ای کوهستانی بود و تعدادی از نیرو‌های ارتش نیز در آنجا حضور داشتند، رفتیم؛ وقتی به سنگر نیرو‌های ارتش رسیدیم، عنوان شد که سرهنگ «صیاد شیرازی» فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش برای بازدید از مواضع آن‌ها به منطقه می‌آید.

هنگام بازگشت، در مسیر متوجه حضور نفراتی شدیم که از کانال در حال بالا آمدن بودند و وقتی نزدیک شدند، دیدم شهید صیاد شیرازی است؛ وی در مواجهه با بنده گفت که عمامه را به جهت اینکه دشمن بر آن منطقه دید دارد و امکان دارد شما را با گلوله بزنند، بردارم که بنده هم به شوخی گفتم جناب سرهنگ گلوله به عمامه بنده اصابت کند، کمانه می‌کند!

دفاع‌پرس: چرا منطقه‌ای که در آن مستقر بودید، اهمیت داشت؟

منطقه عملیاتی والفجر ۹ به دلیل نزدیکی به سلیمانیه از اهمیت خاصی برخوردار بود؛ از سوی دیگر چنانچه این منطقه را از دست می‌دادیم تا حدود ۲۰ کیلومتر پشت سر ما از موانع طبیعی خبری نبود و دشمن می‌توانست به قرارگاه نجف دست یابد.

دفاع‌پرس: درباره نحوه اسارت خود هم توضیح می‌دهید؟

فردای آن شبی که شهید صیاد شیرازی به منطقه آمد، آتش توپخانه عراق بر روی مواضع خودی شدت گرفت و نقطه به نقطه منطقه را به مدت یک ساعت گلوله‌باران کرد. در چنین وضعیتی بود که شهید کولیوند معاون فرمانده گروهان آمد و اعلام کرد سریع به خط برویم؛ به همین علت وقتی به خط رسیدیم که ارتش عراق سنگر نیرو‌ها را به اصلاح «تیر تراش» می‌زد و این در حالی بود که به لحاظ پشتیبانی نیروی انسانی و مهمات به علت حجم آتش ارتش عراق در وضعیت ضعیفی قرار داشتیم به همین دلیل، علی‌رغم اینکه از اوایل شب گذشته تا صبح برابر تک دشمن ایستادگی کرده بودیم، به دلایل مورد اشاره و استفاده عراق از بالگرد‌های تهاجمی، به ما اطلاع داده شد که از منطقه مقداری عقب‌نشینی کنیم.

اما زمانی که دستور عقب‌نشینی صادر شد، امکان انجام این دستور نبود، چون نیرو‌های عراقی جاده پشت مواضع ما را گرفته بودند و ما در محاصره قرار داشتیم به همین خاطر به اجبار تسلیم و اسیر شدیم؛ البته در آن شرایط، تنها کاری که توانستیم انجام دهیم، این بود که برای حدود ۲۰ نفر از بچه‌ها توانستیم شرایطی را فراهم کنیم تا از حلقه محاصره فرار کنند و سالم به عقب بازگردند.

دفاع‌پرس: شما آن زمان جزو کدام یگان بودید؟

همان‌گونه عنوان شد، پاییز ۱۳۶۴ که برای اولین بار به منطقه اعزام شدم، جزو لشکر مهندسی امام علی (ع) بودم و بار دوم در گردان کوثر تیپ نبی اکرم (ص) کرمانشاه حضور داشتم.

دفاع‌پرس: زمانی که اسیر شُدید، چند نفر بودید و اسرا را برای بازجویی به کجا بردند؟

زمان اسارت حدود ۱۲۰ بودیم و اولین جایی هم که بعد از اسیر شدن ما را بردند، شهر «چوارتا» بود، اما بعد از ثبت نام اسرا، حدود ساعت ۹ صبح به سمت سلیمانیه حرکت کردیم و نزدیک غروب به این شهر رسیدیم؛ در این شهر هم ۱۰ روز ما را نگه داشتند و بعد از آنجا به سازمان امنیت و بعد به دژبان مرکز بغداد و سپس به اردوگاه «الرمادیه ۱۰» بردند و تا حدود سه سال در این محل نگه داشتند، بعد به اردوگاه «تکریت» بردند که در اینجا هم حدود یک سال و نیم حضور داشتم و بدین ترتیب تا زمان آزادی اسرا در این اردوگاه بودم.

البته قبل از اعزام به جبهه، آموزش‌های مختلف رزمی دیده بودیم، ولی تنها آموزشی که ندیده بودیم، چگونگی رفتار در زمان اسارت بود؛ چون آن زمان کسی به این موضوع فکر نمی‌کرد و شاید در سایر کشور‌ها هم سربازان در خصوص نحوه رفتار در دوران اسارت را آموزش نبینند؛ دوران اسارت به نحوی است که شما هیچ تدبیر و برنامه‌ریزی منظمی نمی‌توانی داشته باشی و تنها می‌توانستی عکس‌العمل منفی نشان دهی و این در حالی بود که بیشتر اسرا در سنین جوانی قرار داشتند و می‌بایست انواع شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند.

دفاع‌پرس: خاطره‌ای خاصی هم از دوران اسارت و همچنین از حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد دارید؟

زمانی که در اردوگاه تکریت ۱۷ بودم، عراقی‌ها تمام اسرایی را که به زعم آن‌ها پردردسر و شلوغ‌کار بودند و به آن‌ها «ابومشاکل» می‌گفتند در این بخش از اردوگاه جمع کردند و برای کنترل این افراد انواع و اقسام شکنجه‌ها را اعمال کردند و حتی تعدادی از اسرا را تا سینه در خاک کردند و آب را برای اسرا به حداقل رساندند؛ بدین منظور که اسرا را تحت کنترل خود قرار دهند؛ رفتاری که شش ماه ادامه یافت، اما وقتی به نتیجه مورد نظر دست پیدا نکردند، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد را به این اردوگاه آوردند که وی در صحبت با اسرا عنوان کرد بهانه به دست عراقی‌ها ندهید؛ بدین معنی که هر کجا رفتار عراقی‌ها مربوط به مسائل اعتقادی، ملی و انقلابی بود، برابر آن‌ها بایستید، ولی چنانچه غیر از این‌ها بود، استقامت نکنید و بهانه به عراقی‌ها ندهید.

بعد از این صحبت‌ها به مرحوم ابوترابی‌فرد گفتم صحبت‌های شما برای اسرا قابل قبول نیست؛ ایشان در پاسخ گفت که قبل از انقلاب زمانی که در زندان ساواک بودم، هم‌بند من آیت‌الله ربانی شیرازی بود (مزار وی اکنون حرم حضرت معصومه (س) و در بالای سر حضرت قرار دارد) که با شکنجه‌گر‌های ساواک هم‌غذا می‌شد؛ این موجب شده بود تا شایعاتی درخصوص ارتباط وی با ساواک بین زندانیان مطرح شود؛ به همین علت به وی در خصوص نحوه رفتارش با زندانبانان اعتراض کردم، اما مطلبی را در پاسخ به اعتراض بنده عنوان کرد که باعث شد اعتراضم را پس بگیرم.

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

مطلب آیت‌الله ربانی شیرازی این بود که وقتی انقلاب به پیروزی برسد، آیا امام تمام اعضای ساواک را اعدام می‌کند؟ من بر روی کسانی دارم کار می‌کنم که فردا روزی چنان‌چه انقلاب پیروز شد، همین ساواکی درِ زندان را برای ما باز کند؛ چرا که این زندان را کسی بلد نیست و اگر زندانبانان اینجا فرار کنند، همه ما از تشنگی و گرسنگی می‌میریم؛ بنابر این در اینجا هم به اسرا بگویید چنانچه در آینده خواستیم برای آزادی قدس اقدامی انجام دهیم، این زندانبانان می‌توانند به ما کمک کنند.

نتیجه این‌چنین اقدامی را در همراهی عراقی‌ها با شهید حاج قاسم سلیمانی برای مبارزه با داعش دیدیم.

دفاع‌پرس: چه زمانی آزاد شُدید؟

من شهریور ۱۳۶۹ جزو سری آخر آزادگان ثبت شده بودم که بعد از گذشت حدود چهار سال و نیم به میهن بازگشتم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت بیشتر بخوانید »