به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، سید حسین علمالهدی فرزند مرحوم آیتالله حاج سید مرتضی علمالهدی، در سال ۱۳۳۷ متولد شد و متاثر از محیط خانواده، تربیت دینی او با مبارزات سیاسی توأم شد.
سید حسین در سن ۱۴ سالگی، کاباره سیرک مصری را که در اهواز برنامه اجرا میکرد، برچید و چندی بعد با سازمان دادن به یک گروه ۲۰۰ نفره، در روز عاشورا در خیابانهای اهواز با شعار «انّ الحیاه عقیده و الجهاد» به راهپیمایی و عزاداری پرداختند که با دخالت مأموران شهربانی این مراسم به زد و خورد کشیده شد و در جریان آن، حسین دستگیر شد و چهار ماه با تحمل شکنجههای مختلف، در زندان بسر برد.
سید حسین پس از آزادی از زندان، علیرغم سن کمش، همچنان به فعالیتها و مبارزات خود ادامه داد و در سال ۱۳۵۵ درحالیکه فقط ۱۸ سال داشت، با عدهای از جوانان مؤمن، گروه «موحدین» را بنیانگذاری کردند.
او در جریان پیروزی اتقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و بارها دست به حمله مسلحانه علیه نیروها و مراکز در ارتباط با رژیم شاه زد. در جریان تسخیر سفارت آمریکا توانست با یافتن مدارکی در لانه جاسوسی که ارتباط دریادار احمد مدنی با آمریکاییها را بر ملا میکرد مانع از حضور او در انتخابات ریاست جمهوری شده و وی را مجبور به استعفا از استانداری خوزستان شود.
سید حسین با شروع جنگ تحمیلی، در تجهیز و سازماندهی نیروها در اهواز، برای مقابله با دشمن، نقش فعالی داشت و همزمان به ارائه برنامه «جنگهای پیامبر» در رادیو اهواز میپرداخت. او سرانجام بهعنوان فرمانده یکی از گردانهای عملکننده در عملیات هویزه شرکت کرد و در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۵۹ به شهادت رسید.
در ادامه خاطراتی از فرمانده شهید را میخوانید.
نهج البلاغه عملی
با اینکه میشد فرمانده سپاه اهواز یا حتی خوزستان باشد، حسین بعد از شهادت اصغر گندمکار آمد هویزه. خیلی دوستش داشت. میگفت نسلها باید بیایند تا فرزندی مثل اصغر به دنیا بیاید. پرسیدم چرا آمدی هویزه؟ گفت تا الآن نهج البلاغه را به صورت نظری تدریس میکردم، حالا آمده ام آن را به طور عملی امتحان بدهم.
میل پرواز
علامه محمدتقی شوشتری، عالمی بزرگ با تألیفات متعدد بود. پرکار و باسواد. حسین چند نوبتی از ایشان راهنمایی خواسته بود. یک بار پرسیده بود: چه کنیم انس و محبت ما به خداوند بیشتر شود؟ علامه فرموده بود: رکوع و سجدههایتان را طولانی کنید. حسین هم از آن به بعد سه بار سبحان الله، سه بار سبحان ربی الاعلی (العظیم) و بحمده و سه بار صلوات ذکر سجود و رکوعش شد. چه انس و محبتی پیدا کرد و زودتر از همه میل پرواز درونش نمایان شد.
فرار از شهرت
«اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، تُرک را، فارس را همه را با هم متحد کند؛ و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند تا کسانى که مىخواهند سلطه بر این دولت هاى اسلامى و مراکز اسلام پیدا بکنند، نتوانند» امام اینها را میفرمود و حسین در جماران آن را تکرار میکرد، یک کلمه خودش حرف نزد، همه حرفش از امام بود. بعد از صحبتها رفت پشت ستون قایم شد تا دوربین ازش تصویری نگیرد؛ همانجایی که سرآغاز شهرت آسمانی حاج صادق آهنگران شد.
مردم و امام اولین بار صدایش را آنجا شنیدند. البته حسین نمیدانست فقط ۱۱ روز تا پرواز همیشگیاش باقیمانده است.
انتهای پیام/ ۱۴۱