نوجوان بسیجی

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «با گریه آمدن» و «برنامه پایانی»

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «با گریه آمدن» و «برنامه پایانی»


گروه ساجد دفاع‌پرس: رزمندگان اسلام در جبهه‌ها علی‌رغم همه مشقت‌ها و سختی‌هایی که متحمل می‌شدند؛ اما هرطور که بود، علاوه بر توجه به معنویات، از هر فرصتی نیز برای خوش‌گذرانی و شوخ‌طبعی آن‌هم در حیطه رعایت ارزش‌ها استفاده می‌کردند و از این راه، سعی می‌کردند تا روحیه حاکم در میان یکدیگر را سرزنده و شاداب نگه دارند که نمونه این شوخ‌طبعی‌ها، استفاده از اصطلاحات و تعبیر‌های خاص بود.

با گریه آمدن

با التماس و گریه و زاری و واسطه تراشیدن به جبهه آمدن؛ به محض اینکه سر و کله‌ بچه‌های بسیجی کم سن و سال در خط یا عقبه‌ جبهه پیدا می‌شد. بزرگ‌تر‌ها رو به یکدیگر می‌کردند، با دست او را نشان می‌دادند و می‌گفتند: «با گریه آمده!». کنایه از این‌که سن و سالش کافی نبود و با دستکاری شناسنامه‌اش و کلی گریه و زاری و التماس به جبهه راه پیدا کرده هست.

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «با گریه آمدن» و «برنامه پایانی»

برنامه پایانی

پیرمرد رزمنده‌ای که حال و روزش گواهی می‌داد از معرکه جان سالم به در نمی‌برد، کسی که اگر آتش دشمن دامنش را نمی‌گرفت، از سن و سال و ضعف بنیه‌اش پیدا بود که به آخرین قسمت برنامه‌ی زندگی‌اش رسیده هست و این برنامه‌ پایانی اوست. گاهی این تعبیر را برای افرادی به کار می‌بردند که آثار تقوا و خلوص در حالات و سکناتش هویدا بود.

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «با گریه آمدن» و «برنامه پایانی»

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شوخ‌طبعی‌های جبهه/ اصطلاحات «با گریه آمدن» و «برنامه پایانی» بیشتر بخوانید »

آرزوی یک نوجوان برای رزمندگی کنار شهید «احمد کاظمی» + سند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در سال‌های دفاع مقدس نوجوانان زیادی برای رفتن به جبهه مجبور به تغییر سن شناسنامه و یا استفاده از راه‌‎‌های دیگر بودند. مثل نوجوان رزمنده «مهدی کاظمی» که در نامه‌ای به شهید «احمد کاظمی» فرمانده وقت لشکر هشت نجف اشرف با زبان کودکانه خود، از وی تقاضا می‌کند تا برای شستن لباس یا درست کردن سنگر اجازه رفتن به جبهه بدهد.

وی این نامه را بر روی یک برگه خط دار (دفتر مشق مدرسه) نوشته است.

آرزویم پیکار با دشمن در کنار توست

در این نامه آمده است: «سلام‌ ای پاسدار قرآن،‌ ای پاسدار حرمت خون شهیدان که با بانگ غریو الله اکبر بر سینه دشمن حمله می‌بری من خیلی دلم می‌خواهد با هم به پیکار نبرد حق علیه باطل برویم، من آرزو دارم در کنار تو نبرد کنم، دلم می‌خواهد در تعطیلات به جبهه بیایم، ولی نمی‌گذارند و می‌گویند سن تو کم است کار به سن نیست. من لباستان را می‌شویم یا سنگر درست می‌کنم.

من کمتر از شما نیستم، من بدرد این جور کار‌ها می‌خورم، از شما خواهش می‌کنم اگر می‌شود به خاطر خدا هم که شده مرا هر جوری هست به جبهه بیاورید. امیدوارم در کارهایت موفق باشی، هم‌رزم تو مهدی کاظمی»

یادآور می‌شود در دوران دفاع مقدس ۳۶ هزار دانش‌آموز بسیجی که داوطلبانه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافتند، به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

آرزوی یک نوجوان برای رزمندگی کنار شهید «احمد کاظمی» + سند بیشتر بخوانید »

آرزوی بزرگ یک نوجوان برای رزمندگی کنار شهید «احمد کاظمی» + سند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در سال‌های دفاع مقدس نوجوانان زیادی برای رفتن به جبهه مجبور به تغییر سن شناسنامه و یا استفاده از راه‌‎‌های دیگر بودند. مثل نوجوان رزمنده «مهدی کاظمی» که در نامه‌ای به شهید «احمد کاظمی» فرمانده وقت لشکر هشت نجف اشرف با زبان کودکانه خود، از وی تقاضا می‌کند تا برای شستن لباس یا درست کردن سنگر اجازه رفتن به جبهه بدهد.

وی این نامه را بر روی یک برگه خط دار (دفتر مشق مدرسه) نوشته است.

آرزویم پیکار با دشمن در کنار توست

در این نامه آمده است: «سلام‌ ای پاسدار قرآن،‌ ای پاسدار حرمت خون شهیدان که با بانگ غریو الله اکبر بر سینه دشمن حمله می‌بری من خیلی دلم می‌خواهد با هم به پیکار نبرد حق علیه باطل برویم، من آرزو دارم در کنار تو نبرد کنم، دلم می‌خواهد در تعطیلات به جبهه بیایم، ولی نمی‌گذارند و می‌گویند سن تو کم است کار به سن نیست. من لباستان را می‌شویم یا سنگر درست می‌کنم.

من کمتر از شما نیستم، من بدرد این جور کار‌ها می‌خورم، از شما خواهش می‌کنم اگر می‌شود به خاطر خدا هم که شده مرا هر جوری هست به جبهه بیاورید. امیدوارم در کارهایت موفق باشی، هم‌رزم تو مهدی کاظمی»

یادآور می‌شود در دوران دفاع مقدس ۳۶ هزار دانش‌آموز بسیجی که داوطلبانه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافتند، به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

آرزوی بزرگ یک نوجوان برای رزمندگی کنار شهید «احمد کاظمی» + سند بیشتر بخوانید »

آرزویم پیکار با دشمن در کنار توست


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در سال‌های دفاع مقدس نوجوانان زیادی برای رفتن به جبهه مجبور به تغییر سن شناسنامه و یا استفاده از راه‌‎‌های دیگر بودند. مثل نوجوان رزمنده «مهدی کاظمی» که در نامه‌ای به شهید احمد کاظمی فرمانده وقت لشکر ۸ نجف اشرف با زبان کودکانه خود از وی تقاضا می‌کند تا برای شستن لباس یا درست کردن سنگر اجازه رفتن به جبهه بدهد. وی این نامه را بر روی یک برگه خط دار (دفتر مشق مدرسه) نوشته است.

آرزویم پیکار با دشمن در کنار توست

در این نامه آمده است: سلام‌ ای پاسدار قرآن،‌ ای پاسدار حرمت خون شهیدان که با بانگ غریو الله اکبر بر سینه دشمن حمله می‌بری من خیلی دلم می‌خواهد با هم به پیکار نبرد حق علیه باطل برویم، من آرزو دارم در کنار تو نبرد کنم، دلم می‌خواهد در تعطیلات به جبهه بیایم، ولی نمی‌گذارند و می‌گویند سن تو کم است کار به سن نیست. من لباستان را می‌شویم یا سنگر درست می‌کنم.

من کمتر از شما نیستم، من بدرد این جور کار‌ها می‌خورم، از شما خواهش می‌کنم اگر می‌شود به خاطر خدا هم که شده مرا هر جوری هست به جبهه بیاورید. امیدوارم در کارهایت موفق باشی، هم رزم تو مهدی کاظمی

یاداور می‌شود در دوران دفاع مقدس ۳۶ هزار دانش آموز بسیجی که داوطلبانه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافتند به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

آرزویم پیکار با دشمن در کنار توست بیشتر بخوانید »