نورنیوز

چارلز در افغانستان به دنبال چه می‌گردد؟

چارلز در افغانستان به دنبال چه می‌گردد؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، هم‌زمان با برگزاری مراسم تاج‌گذاری چارلز سوم با وجود مخالفت جمع بسیاری از مردم انگلیس با نظام سلطنت، رفتار برخی رسانه‌ها در نمایش چهره‌ای حقوق بشری از شاه بریتانیا در خصوص افغانستان جای تامل دارد.

در این راستا؛ بی‌بی‌سی در گزارشی تصویری با آب و تاب بسیار به سفر‌های چارلز به افغانستان اشاره کرده و تصاویری از اهدای مدال‌های خدمت در افغانستان به سربازان گردان اول تفنگدار سلطنتی در پادگان سرجان مور بریتانیا در ژوئن ۲۰۱۹ را به نمایش می‌گذارد.

در ادامه این گزارش ادعا می‌شود که؛ «چارلز سوم در زمانی‌که ولیعهد بریتانیا بود، یک سفر غیرمنتظره به افغانستان در سال ۲۰۱۰ داشت که از کابل و هلمند بازدید کرد. موسسه فیروزکوه به درخواست حامد کرزی، رئیس جمهوری وقت افغانستان و با حمایت چارلز سوم در زمانی که ولیعهد بریتانیا بود، برای احیای هنر‌های دستی سنتی افغانستان و بازسازی شهر کهنه کابل در سال ۲۰۰۶ ایجاد شد. این بنیاد صد‌ها خانه قدیمی را در منطقه مرادخانی کابل بازسازی کرده و انستیتوی هنر‌ها و معماری سنتی را در کابل ایجاد کرد که سالانه حدود ۲۰۰ هنرجو در آن آموزش می‌دیدند. چارلز سوم از زمانی که به پادشاهی بریتانیا رسیده است، توجه ویژه به پناهندگانی از افغانستان در بریتانیا داشته است و با شماری از آن‌ها دیدار کرده است.»

نگاهی به کارنامه ۲۰ سال حضور اشغال‌گرانه انگلیس در افغانستان و نیز روند رفتار آن در قبال مردم افغانستان از سال ۲۰۲۱ یا همان زمان خروج اشغال‌گران از این کشور بیان‌گر کارنامه‌ای سراسر جنایت، کشتار و ویران‌گری است.

اسناد منتشر شده، از ارتکاب جنایات جنگی و ضدبشری نیرو‌های نظامی ویژه ارتش انگلیس در زمان اشغال افغانستان و کشتار غیرنظامیان و گروهی از افراد در حال بازداشت و غیر مسلح حکایت دارد.

به عنوان نمونه یک واحد نظامی ارتش انگلیس ۵۴ نفر را در یک دوره شش ماهه کشته و فرمانده سابق نیرو‌های ویژه ارتش انگلیس از ارائه مدارک مربوط به این جنایات خودداری کرده است.

قابل توجه آنکه با وجود افشاء این اسناد، وزارت دفاع انگلیس ادعا می‌کند که نیرو‌های این کشور «با شجاعت و حرفه‌ای‌گری در افغانستان خدمت کرده‌اند» و عملیات این نیرو‌ها از «بالاترین استانداردها» برخوردار بوده است!

این مدارک مربوط به ده‌ها عملیات «دستگیر کن یا بکش» یکی از واحد‌های نیرو‌های ویژه انگلیس معروف به «اس‌ای‌اس» در ولایت هلمند در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ بوده است.

افرادی که در این واحد خدمت کرده، گفته‌اند که شاهد قتل افراد غیرنظامی و غیرمسلح به دست نیرو‌های انگلیسی در عملیات شبانه بوده‌اند.

افراد مختلفی که در سرویس هوایی ویژه انگلیس خدمت کرده‌اند می‌گویند که افراد آن واحد اس‌ای‌اس بین خودشان بر سر اینکه «چه کسی می‌تواند بیشتر آدم بکشد»، رقابت می‌کرده‌اند.

نکته دیگری که این جنایت‌های عمدی و وحشتناک را چند برابر تشدید می‌کند، انکار و کتمان این اسناد و مدارک از سوی فرمانده نیرو‌های ویژه ارتش انگلیس و دیگر فرماندهان بالارتبه این نهاد نظامی است.

این در حالی است که فرماندهان نظامی ارتش انگلیس در هلمند در عالی‌ترین سطح از این کشتار‌ها مطلع بوده و در ایمیل‌های رد و بدل شده میان آنان نیز از تعبیر «کشتار» استفاده شده است.

مطابق گزارش‌ها؛ نیرو‌های بریتانیا طی ۸ سال در افغانستان دستِ‌کم ۶۴ کودک را کشته‌اند و بر اساس قوانین انگلیس، پادشاه فرمانده نیرو‌های نظامی است که فرمان جنگ و لشکرکشی‌ها را صادر می‌کند لذا تمام جنایات روی داده در افغانستان رسما با فرمان ملکه صورت گرفته است.

نقش خاندان سلطنتی و شخص چارلز که پیش از این در مقام ولیعهد ملکه الیزابت دوم بوده و تصمیمات توسط آن‌ها اتخاذ می‌شده زمانی آشکار‌تر می‌شود که هری فرزند چارلز در افغانستان رسما به جنایت و کشتار پرداخته و حتی به آن افتخار می‌کند.

در بخش‌هایی از کتاب جنجالی خاطرات شاهزاده هری فرزند پادشاه انگلیس که اخیرا منتشر شد گوشه‌هایی از تفکر ضدبشری حاکم بر انگلیس به روشنی ارائه شده است.

شاهزاده هری در بخشی از این کتاب گفته است: «هنگام بمباران و قتل عام ۲۵ افغانستانی احساس نمی‌کردم که آن‌ها انسان هستند بلکه آن‌ها را مهره‌های شطرنجی می‌دیدم که بر زمین می‌افتند. من بابت این موضوع به خود افتخار نمی‌کنم، اما شرمنده هم نیستم.»

با توجه به این حقایق و اسناد به طور قطع جنایات صورت گرفته از سوی انگلیسی‌ها در افغانستان را نمی‌توان حادثه‌ای سهوی دانست، بلکه نشأت گرفته از یک تفکر ریشه‌دار در هیئت حاکمه این کشور است که پرده از ماهیت ضدبشری خاندان سلطنت بر می‌دارد، چنانچه ملکه نشان شوالیه به «تونی بلر» نخست وزیرِ جنگ افروز وقت انگلیس اعطا کرد.

حال رسانه‌هایی، چون بی‌بی‌سی با داستان‌سرایی ماموریت دارند تا در کنار کم‌رنگ کردن پرونده جنایات هری، چهره‌ای بشر دوست از ارتش انگلیس نمایش داده و با فریب افکار عمومی پروژه جدید نفوذ نرم در افغانستان در لوای حمایت از زنان و دختران و کار‌های خیریه و بشردوستانه را کلید بزنند.

به عبارت دیگر؛ چارلز که طی ۲۰ سال ولیعهدی زمینه‌ساز جنایت‌های گسترده انگلیس علیه افغانستان بوده اکنون در لوای قابی از تصاویر بزک کرده، بُعد جدیدی از جنایات علیه این کشور را طراحی کرده و بی‌بی‌سی نیز با دروغ‌پردازی در پی تطهیر او و هموارسازی مسیر است.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چارلز در افغانستان به دنبال چه می‌گردد؟ بیشتر بخوانید »

«خضر عدنان» رسوا کننده مدعیان حقوق بشر

«خضر عدنان» رسوا کننده مدعیان حقوق بشر


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، روز سه‌شنبه باشگاه اسرای فلسطین از شهادت «خضر عدنان» اسیر فلسطینی پس از اعتصاب غذای ۸۷ روزه در اردوگاه اسرای در بند رژیم صهیونیستی خبر دادند.

خضر عدنان ۴۴ ساله از ساکنان شهرک عرابه در جنین بود که به دلیل عضویت و فعالیتش در جنبش جهاد اسلامی فلسطین در کرانه باختری بیش از ۱۲ بار بازداشت شد.

عدنان که سابقه مبارزاتی بسیاری در راه آزادی فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی را در کارنامه دارد در حالی به هم‌رزمان شهیدش پیوست که در خصوص شهادت او چند نکته قابل توجه است:

نخست؛ عدنان هم‌چون هزاران فلسطینی ـ آمار‌ها رقمی بالغ ۴ هزار و ۹۰۰ زن و مرد را نشان می‌دهد که ۷۰۰ نفر آن‌ها بیمار هستند ـ نه زندانی که اسیر رژیم صهیونیستی بوده و مراکز نگه‌داری آن‌ها نه زندان که اردوگاه اسرا است.

وفق قوانین بین‌المللی، زندانی به افرادی گفته می‌شود که در قلمرو حاکمیتی و سرزمینی مشروع یک دولت به دلیل جرم و تخلف بازداشت شده و در دادگاه محاکمه و در مکانی به نام زندان دوران محکومیت خود را سپری می‌کنند، حال آنکه فلسطینی‌های ساکن غزه، کرانه باختری و قدس، اراضی ۶۷ و ۴۸ نه در حوزه اختیارات رژیم صهیونیستی بلکه در قلمرو سرزمینی به نام فلسطین هستند و رفتار آن‌ها نه اقدام مجرمانه بلکه دفاع مشروع در برابر تجاوز متجاوز است.

بر این اساس؛ هرگونه بازداشت این افراد به منزله اسارت آنهاست و رژیم صهیونیستی وفق قوانین چهارگانه ژنو، قوانین مربوط به اسرای جنگی و رفتار‌های بشردوستانه، منشور ملل متحد، اعلامیه حقوق بشر، مصوبات شورای امنیت درباره فلسطین، مصوبات شورای حقوق بشر سازمان ملل و کنوانسیون‌های بین‌المللی موظف به رعایت حقوق این افراد به عنوان اسیر جنگی و به‌ویژه حفظ جان آن‌ها تا زمان آزادی است.

بدیهی است که خضر عدنان نیز نه یک زندانی بلکه یک اسیر بوده که رژیم صهیونیستی موظف به تامین جان و ارائه خدمات درمانی به او بوده و شهادت او یعنی زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی که تعمدا برای به شهادت رساندن او صورت گرفته است.

چنانچه قوانین مذکور صراحت دارند، نهاد‌های بین‌المللی موظف به رسیدگی به پرونده شهادت او و بازخواست و مجازات رژیم صهیونیستی به دلیل نقض قوانین جنگی، نسل‌کشی و زیر پا گذاشتن قوانین بشردوستانه است.

الزام این واکنش زمانی بیشتر می‌شود که از همان ابتدای اسارت عدنان، بسیاری از نهاد‌های فلسطینی به رژیم صهیونیستی درباره وخامت وضعیت جسمی او هشدار داده بودند، چنانچه «تامر الزعانین» سخنگوی رسانه‌ای مؤسسه فلسطینی «مهجة القدس» هشدار داده بود که وضع جسمانی خضر عدنان به شدت وخیم است و او در حال حاضر از نوشیدن آب خودداری می‌کند.

باشگاه اسیران فلسطینی روز چهارشنبه گذشته نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که دادستانی رژیم صهیونیستی پس از ارائه کیفرخواست علیه خضر عدنان، خواستار حبس ۴ ساله این اسیر شده است.

کمیته‌های مقاومت فلسطین هم با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده بودند: ادامه بازداشت عدنان، به منزله تلاش برای از بین بردن او است.

با توجه به این هشدار‌ها شهادت او را به صراحت می‌توان بخشی از طراحی صهیونیست‌ها برای نسل‌کشی فلسطینی‌ها دانست که به واسطه آن جان هزاران اسیر فلسطینی در معرض تهدید قرار دارد.

مسئولیت صهیونیست‌ها در قبال شهادت عدنان به عنوان یک اسیر چیزی نیست که با فرافکنی و یا رفتارهایی، چون تجاوز نظامی به حلب سوریه بتواند از آن شانه خالی کرده و افکار عمومی را از آن منحرف سازد.

دوم؛ مدت زمان اعتصاب غذای خضر عدنان در اردوگاه اسرا ۸۷ روز بوده، حال آنکه در این مدت کشور‌های غربی مدعی حقوق بشر، شورای حقوق بشر و سازمان ملل در برابر این مسئله به رغم هشدار‌های گسترده فلسطینی‌ها در باب وضعیت جسمی او، سکوت کرده و با رفتار خود عملا در جنایت رژیم صهیونیستی مشارکت کرده‌اند.

اکنون این سوال مطرح است که این مدعیان حقوق بشر که در قبال زندانی شدن و اعدام تروریست‌ها، قاچاقچیان مواد مخدر و… اشک تمساح می‌ریزند، چگونه است که در برابر اعتصاب غذای حقیقی خضر عدنان و صد‌ها اسیر فلسطینی سکوت کرده‌اند.

این رفتار تهوع‌آور در قبال شهادت «شیرین ابوعاقله» زن خبرنگاری که با شلیک مستقیم و تعمدی نظامیان رژیم صهیونیستی به شهادت رسید نیز انجام شد و این جماعت به سادگی از کنار آن گذشتند.

با این حال؛ روند تحولات در فلسطین اشغالی حکایت از آن دارد که فلسطینی‌ها چشم به راه وعده‌ها و نمایش‌های دروغین مدعیان حقوق بشر و نهاد‌های بین‌المللی نمانده و دامنه مقاومت آن‌ها امروز نه تنها غزه، کرانه باختری، قدس و اراضی اشغالی ۶۷ و ۴۸ بلکه به اردوگاه‌های اسرا نیز رسیده و مبارزه‌ای یک‌پارچه را برای آزادی فلسطین رقم زده است.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«خضر عدنان» رسوا کننده مدعیان حقوق بشر بیشتر بخوانید »

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی



 منشور همبستگی که با سر و صدای فراوان به عنوان نماد اتحاد تفکرات مختلف در اپوزیسیون خارج‌نشین معرفی شد، از همان ساعت‌های اولیه با رسوایی اختلافات گسترده درونی با افول و اضمحلال روبه‌رو شد. 

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهای اخیر لندن بار دیگر به محور تحرکات اپوزیسیون خارج نشین تبدیل شد.

برخلاف تبلیغات گسترده و به میان آوردن همه ظرفیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای گروه‌های برانداز خارج‌نشین، جمعیت اندکی در این نمایش جدید شرکت کردند. حامد اسماعیلیون که همچنان پرونده شکایت خانواده‌های هواپیمای اوکراینی علیه او به‌دلیل فساد مالی و سوءاستفاده‌های شخصی از احساسات آنها باز است، در تجمع برای قرار دادن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی در لندن سخنرانی کرد.

او که تا پیش از این مدعی بود برای انقلاب جان می‌دهد، اکنون زندگی کردن را ارجح دانسته و گفت: «یکی از ارکان این انقلاب زندگی است و باید زنده ماند و خاری در چشم استبداد شد.»

در پس این ژست‌ها و تحرکات کاملاً تبلیغاتی چهره‌های اپوزیسیون که تلاش می‌شود با حمایت و پشتیبانی همه‌جانبه رسانه‌های فارسی زبان معاند به‌ویژه بی‌بی‌سی به عنوان رفتار انقلابی معرفی شود، حقایق قابل توجهی وجود دارد که باید به آن توجه شود.

نخست آنکه؛ اگرچه رسانه‌های معاند با پردازش‌های خبری سعی دارند تا به گمان خود ادامه حیات انقلاب توهمی در ایران را به نمایش بگذارند، اما انقلاب ادعایی آنها حتی توان ظاهرسازی برای نشان دادن همگرایی درونی میان این گروه‌ها را ندارد.

منشور همبستگی که با سر و صدای فراوان به عنوان نماد اتحاد تفکرات مختلف در اپوزیسیون خارج‌نشین معرفی و در بهمن ماه سال گذشته در سیرک جرج تاون معرفی شد، از همان ساعت‌های اولیه با رسوایی اختلافات گسترده درونی با افول و اضمحلال روبه‌رو شد.

اگرچه باقی مانده افراد معتقد به این منشور تلاش همه جانبه‌ای را برای حفظ آن در دستور کار قرار داده‌اند، اما فروپاشی منشور مذکور چنان شدت گرفته که در شرایط جدید نیز هر کدام از بازیگران این نمایش با تحرکات انفرادی قصد دارند تا خود را به عنوان محور اصلی فعالیت‌ها معرفی کنند و حیات و ممات انقلاب! را به خود گره بزنند.

دوم آنکه؛ افرادی مانند اسماعیلیون که به خوبی از پوچ بودن ادعای وجود جریانی انقلابی و در حال تداوم برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران آگاه هستند، ضمن آنکه شعار حمایت از اقشار مختلف مردم شامل کارگران و معلمان و طبقات ضعیف را می‌دهند، تلاش می‌کنند با پشتوانه‌سازی برای خود و فشار به کشورهای دیگر حلقه تحریم‌های اقتصادی علیه مردم ایران را تنگ‌تر کنند.

ماهیت جنایت‌کارانه تحریم‌ها که اپوزیسیون بر آن تأکید دارند به گونه‌ای است که «آلنا دوهان»، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در اقدامات قهری یک جانبه آن را جنایت علیه بشریت و ناقض تمام قوانین بشر دوستانه و انسانی و منشور ملل متحد دانسته و خواستار محاکمه و مجازات جهانی آمران و مجریان این تحریم‌ها علیه ملت ایران شده است.

اپوزیسیون خارج‌نشین بسیار امیدوار بود که در ادامه اغتشاشات پاییز گذشته در ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های رسانه‌های معاند و توسعه جنگ شناختی، بتواند ضمن تمرکز بر موضوعاتی چون حجاب یا بدحالی دانش آموزان در مدارس دخترانه و همچنین برگزاری تجمعات در شهرهای مختلف اروپایی، نقش حلقه واسط میان داخل و خارج را ایفا کرده و نظام را با فشار هم زمان اجتماعی در داخل و سیاسی در خارج روبه‌رو و دچار فرسایش کند.

اکنون با مدیریت هوشمندانه چالش‌های داخلی و همچنین توسعه اختلافات میان هسته‌هایی که مدعی رهبری جریان‌های اعتراضی هستند، نه تنها برنامه مورد نظر آنان محقق نشد بلکه بیش از گذشته ضعف و ناتوانی خود را در ابعاد شخصی و گروهی در معرض نگاه هواداران اندک خود قرار دادند.

عدم استقبال از تجمع لندن که نگاشتی از شرایط وخیم اپوزیسیون خارج‌نشین را نشان می‌دهد، باید زنگ خطر را برای این گروه همواره متوهم روشن کرده باشد.

منبع: نور نیوز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی بیشتر بخوانید »

سناریو‌های مختلف انتخابات ترکیه با توجه به حاشیه‌های جدید

سناریو‌های مختلف انتخابات ترکیه با توجه به حاشیه‌های جدید


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه که برای انتخاب مجدد خود در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌ِ رو در ترکیه تلاش می‌کند، برنامه‌های انتخاباتی خود را به دلیل وضعیت جسمی دستِ‌کم به مدت دو روز لغو کرده است.

این در حالی است که کمتر از ۲۰ روز به انتخابات باقی مانده و حتی رأی‌گیری در میان اتباع خارج از ترکیه طی روز‌های آتی شروع می‌شود.

شامگاه سه‌شنبه و در یک برنامه زنده تلویزیونی، رئیس جمهور ترکیه دچار یک عارضه ناگهانی جسمی شد. او از پس قطع برنامه به مدت ۱۵ دقیقه، به مصاحبه بازگشت و گفت؛ به دلیل مشغله‌های کاری، دچار آنفولانزا شده است.

برخی منابع رسانه‌ای در ترکیه نیز مدعی بستری شدن اردوغان در بیمارستان به دلیل سکته قبلی شدند که چنین موضوعی از سوی دفتر رئیس جمهور ترکیه قویا تکذیب شد.

سران حزب عدالت و توسعه و اعضای دفتر ریاست جمهوری ترکیه می‌گویند رسانه‌های وابسته به ائتلاف رقیب، در صدد مانور تبلیغاتی کاذب بر روی موضوع سلامت جسمی اردوغان و سوء استفاده از این موضوع هستند.

این در حالی است که وضعیت جسمی رئیس‌جمهور ترکیه پس از یک عمل جراحی روده بزرگ در پایان سال ۲۰۱۱ و به دنبال آن جراحی بیشتر در سال بعد، به گمانه‌زنی‌ها درباره سلامتی‌اش دامن زده بود.

حتی برخی رسانه‌ها مدعی شده بودند او به سرطان پیشرفته روده مبتلاست، اما گذشت زمان نشان داد چنین موضوعی به صورت آنچه ادعا شده بود، صحت ندارد.

اکنون، اما بروز برخی عوارض جسمی اردوغان، درست در حساس‌ترین مقطع انتخابات ریاست جمهوری ترکیه رخ داده است، جایی که در نظرسنجی‌ها محبوبیت رئیس جمهور ترکیه و رقیب اصلی او «کمال قلیچدار اوغلو» تقریبا با یکدیگر برابر است.

در این میان؛ برخی سناریو‌ها و احتمالات از سوی تحلیل‌گران مسائل ترکیه طرح شده که به طور کلی دو حالت «بقای اردوغان در رقابت‌های انتخاباتی» و «کناره‌گیری اجباری او به دلیل بیماری» را شامل می‌شود.

در صورتی که اردوغان به دلیل شرایط پیش‌آمده مجبور به کناره‌گیری شود، قطعا حزب عدالت و توسعه و شریک ائتلافی آن یعنی حزب حرکت ملی‌گرا، قدرت جایگزینی فرد دیگری را در این زمان کوتاه نخواهند داشت.

فراتر از آن؛ حتی اگر فردی در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری ترکیه حاضر شود، کاریزما یا جایگاه سیاسی اردوغان را در جریان قدرت ندارد، به ویژه اینکه اتکاء حزب عدالت و توسعه به شخص اردوغان و محوریت او در معادلات سیاسی و اجرایی آنکارا طی دو دهه اخیر، این روند را تشدید کرده است.

از سوی دیگر؛ حتی افراد تاثیرگذار دیگری مانند «عبدالله گل»، «علی باباجان» و «احمد داوود اوغلو» نزدیکان و همراهان سابق رئیس جمهور ترکیه نیز از حزب عدالت و توسعه جدا شده و طی سال‌های گذشته به منتقدان او تبدیل شده‌اند.

سناریوی بعدی، استمرار حضور اردوغان در رقابت‌های انتخاباتی با وجود بیماری است، موضوعی که قطعا جریان رقیب از جمله حزب جمهوری‌خواه خلق به رهبری کمال قلیچدار اوغلو نامزد اصلی جریان مخالف اردوغان و حزب خوب به رهبری «مرال آکشنر» از آن به مثابه یک فرصت جذب آراء خاکستری استفاده خواهند کرد.

هنوز مطابق نظرسنجی‌ها، حدود هشت درصد از شهروندان ترکیه تصمیم نهایی خود برای حمایت از جریان اردوغان یا مخالف او را نگرفته و در انتظار مناظره نامزد‌های انتخاباتی به ویژه در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد هستند. در چنین شرایطی، بیماری اردوغان می‌تواند بخشی از معادله را به ضرر او تغییر دهد.

البته سناریوی سومی هم محتمل است؛ اعلام رسمی پایان ابهامات در خصوص سلامتی اردوغان و حضور پررنگ او در رقابت‌های انتخاباتی بدون بروز علایم بیماری است.

در این صورت، ائتلاف حامی دولت قطعا از فرصت باقی‌مانده جهت جبران روز‌های از دست رفته اخیر و با هدف جلب آراء خاکستری استفاده خواهد کرد. البته در این صورت، قطعاً بار دیگر موضوع سلامت جسمی اردوغان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از سوی قلیچدار اوغلو و همراهانش مورد استناد قرار خواهد گرفت.

در هر حال؛ اگر تاکنون مسائلی مانند رویکرد اقتصادی دولت اردوغان یا سیاست‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن موضوع اصلی مناظرات انتخاباتی بود، از امروز موضوع سلامت جسمی اردوغان نیز به یکی از موضوعات تاثیرگذار در این خصوص تبدیل خواهد شد.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سناریو‌های مختلف انتخابات ترکیه با توجه به حاشیه‌های جدید بیشتر بخوانید »

مرگ حقوق بشر از سواحل ایتالیا تا خیابان‌های لندن!

مرگ حقوق بشر از سواحل ایتالیا تا خیابان‌های لندن!



گرچه غربی‌ها سعی دارند با ظاهرسازی، خود را به عنوان حامی مطلق حقوق بشر معرفی کنند، اما در عمل به مجرمانی می‌مانند که حتی حقوق اولیه بشر را نیز نقض کرده و باید مورد بازخواست و مجازات جوامع بین‌المللی قرار گیرند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اخیراً قایقی حامل حدودا ۲۰۰ پناه‌جو که در رویای رسیدن به زندگی بهتر راهی کشورهای اروپایی شده بودند، به هنگام نزدیک شدن به ساحل شهر «کروتونه» ایتالیا دچار سانحه شد و ده‌ها نفر از این افراد از جمله کودکان جان خود را از دست دادند.

این فاجعه انسانی در حالی رقم خورد که مقامات و رسانه‌های غربی با عادی‌انگاری، سانسور خبری و برجسته‌سازی حاشیه‌هایی همچون ملیت این افراد، تلاش کردند افکار عمومی را از حقایق و ریشه‌های بروز این فاجعه دور سازند.

با این حال نگاهی واقع‌بینانه و ریشه‌ای به مرگ‌های دسته‌جمعی پناه‌جویان در دریاهای خروشان، بیان‌گر حقایقی ورای این ادعاهاست.

نخست آنکه؛ جنگ‌افروزی و سلطه‌گری غرب در منطقه غرب آسیا و آفریقا امری غیر قابل انکار است که در کنار سیاست‌های تحریمی، زمینه‌ساز آواره‌گی و کوچ اجباری میلیون‌ها نفر از کشورهایشان شده و در این راستا غرب حتی به ملت‌های اروپایی مانند میلیون‌ها اوکراینی هم رحم نکرده است.

دوم آنکه؛ آمریکا و کشورهای اروپایی، گرچه کنوانسیون‌های بین‌المللی همچون کنوانسیون ۱۹۵۲ پناه‌جویان را امضا و متعهد به حمایت و پذیرش آنها شده‌اند، اما تا به امروز از اجرای این تعهدات سر باز زده و یا اینکه به صورت گزینشی رفتار کرده‌اند.

قوانین سخت‌گیرانه برای پذیرش پناه‌جویان، ایجاد موانع چندلایه و دیوارکشی در مرزها، تنها گوشه‌ای از رفتارهای غیر قانونی اروپا و آمریکا در قبال پناه‌جویان است.

در حالی که سازمان‌های بشردوستانه بارها درباره وضعیت بحرانی کمپ‌های پناه‌جویان هشدار داده‌اند، غربی‌ها با تغییر واژه مهاجر به جای پناه‌جو، این رفتارها را توجیه و حتی با نادیده گرفتن قوانین بین‌المللی به وضع قوانین سخت‌گیرانه علیه پناه‌جویان می‌پردازند.

غربی‌ها همچنین به جای رویکرد مسئولانه در قبال پناه‌جویان، مواضعی خصمانه علیه کشورهایی مانند ایران که بیش از ۴ دهه میزبان میلیون‌ها مهاجر از کشورهای همسایه از جمله افغانستان بوده، اتخاذ می‌کنند.

طبق اعلام سازمان ملل، ایران با وجود تحریم‌های کشورهای غربی و تمام مشکلات اقتصادی از هیچ خدمتی به این افراد کوتاهی نکرده و نام کشورمان از این حیث در جمع برترین‌ها قرار دارد.

سوم آنکه؛ وضعیت بحرانی پناه‌جویان منحصر به پشت مرزهای اروپا و آمریکا و یا کمپ‌های پناه‌جویان نیست بلکه بسیاری از این افراد پس از ورود به خاک این کشورها، در مراکز نگهداری پناه‌جویان با زنجیره‌ای از بحران‌ها و رفتارهای ضد انسانی روبه‌رو می‌شوند.

نمونه بارز این وضعیت بحرانی را می‌توان در انگلیس مشاهده کرد که اخیراً با رسوایی ربوده شدن کودکان در هتل‌های اسکان پناه‌جویان مواجه شده است.

تحقیقات هفته‌نامه «آبزرور» نشان می‌دهد که ده‌ها کودک پناهجو توسط گروه‌های تبه‌کار از هتلی در شهر برایتون در جنوب انگلستان که توسط وزارت کشور اداره می‌شود، ربوده شده‌اند و این روند ظاهراً در سراسر سواحل جنوبی این کشور همچنان جریان دارد.

نکته قابل توجه آنکه؛ این وضعیت بحرانی، جدید نیست و از مدت‌ها قبل جریان داشته و نقش مقامات ارشد انگلیسی در آن آشکار است. اسناد غیر قابل انکاری نیز وجود دارد که از ارتباط نزدیک اعضای خاندان سلطنتی انگلیس با برخی از باندهای قاچاق دختران و کودکان حکایت می‌کند.

در کنار این مباحث، می‌توان به رفتارهای نژادپرستانه مانند پذیرش کودکان پناه‌جو بدون والدینشان و یا طرح‌های انتقال پناهجویان از انگلیس به کشورهای پناه‌جویان و… اشاره کرد.

اگرچه اروپا و آمریکا سعی دارند با ظاهرسازی خود را به عنوان حامی حقوق بشر و امور انسان دوستانه به جهان معرفی کنند، اما در عمل به مجرمانی می‌مانند که حتی حقوق اولیه بشر را نیز نقض کرده و باید مورد بازخواست و مجازات جوامع بین‌المللی قرار گیرند.

نمای آشکار حقوق بشر غربی و آمریکایی را می‌توان در نشست اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل مشاهده کرد که به جای تعهدپذیر شدن و اذعان به اشتباهاتشان، دست به پرونده‌سازی و هوچی‌گری‌های بی‌پایه و اساس علیه کشورها از جمله ایران زدند.

رفتار غیر اصولی نشست شورای حقوق بشر و بی‌توجهی آن به فجایع انسانی، بیان‌گر لزوم توجه به دیدگاه‌ها و نظراتی برای تغییر در این ساختار از یک‌جانبه‌گرایی غرب‌ به چندجانبه‌گرایی با محوریت کشورهایی است که در عمل الگویی موفق در حمایت از امنیت جهان و آواره‌گان و پناه‌جویان داشته‌اند.

منبع: نورنیوز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مرگ حقوق بشر از سواحل ایتالیا تا خیابان‌های لندن! بیشتر بخوانید »